مقالات
حوزه های تخصصی:
بخش عمده اطلاعات محیط از طریق بینایی و ادراک بصری کسب می شود. در واقع درک محیط توسط فرایندی پیچیده بین چشم ها و مغز صورت می گیرد. از طرفی دیگر تناسبات و زیبایی بصری محیط سکونت انسان که نقش عمده ای در شکل گیری رفتارها و رضایتمندی کاربران خواهد داشت از مباحث مهم و ضروری در معماری و شهرسازی می باشد. امروزه با پیشرفت تکنولوژی و علوم مهندسی و پزشکی مشخص شده است که تطابق تصاویر دریافتی به چشم از محیط اطراف با استانداردهای بینایی و فیزیولوژیک بینایی نقش اساسی را در حس زیباشناسی و رضایتمندی انسان ها از محل سکونتشان و در نتیجه کیفیت زندگی کاربرانخواهد داشت. لذا در این پژوهش به تدوین اصول ارتقای کیفیت فضای خصوصی مسکونی نظیر اتاق خواب با توجه به مولفه های کیفیت بصری با رویکرد ادراک بصری مبتنی بر ویدئواکولوژی یا بوم شناسی بصری پرداخته شده است. روش تحقیق در این پژوهش، از نوع ترکیبی کمی و کیفی می باشد. همچنین نوع رویکرد پژوهش روش همبستگی و ارزیابی مولفه های کیفیت بصری مرتبط با مکانیسم های فیزیولوژیک بینایی می باشد. روش جمع آوری اطلاعات نیز بر اساس مطالعات کتابخانه ای و پرسش نامه می باشد. جهت رسیدن به هدف پژوهش مهم ترین مولفه های تاثیرگذار بر کیفیت بصری محیط مسکونی را بر اساس دیدگاه های نظریه پردازانی نظیر چپ من، راس ماسن مشخص کرده و با توجه به 5 مکانیسم فیزیولوژیک بینایی نظیر مکانیسم جواب روشن خاموش، تابع انعکاس، ساکاد، فرکانس فضایی و مکانیسم دید دو چشمی چهارچوب نظری پژوهش ترسیم و نتایج پرسشنامه ها بر اساس نرم افزارهای پردازش تصویر دیجیتال متلب، فوتوشاپ و spss مورد تجزیه و تحلیل قرار داده شده است. نتایج تحقیق نشان میدهد که تمایلات مردم برای دیوارهای فضای اتاق خواب بیشتر به فرم ها و اشکالی است که دارای تناسبات مستطیل طلایی، خطوط منحنی به نسبت خطوط شکسته، دارای تقارن و نظم و ریتم در دو محور x,y می باشد. همچنین استفاده از مصالح طبیعی به نسبت مصالح مصنوعی، تغییرات ریتم رنگی در جبهه دیوارها و سقف به صورت پیوسته، کنتراست رنگی کم تر با توجه به آرامش بصری برای دیوار روبروی تخت و سقف و کنتراست رنگی بیشتر برای دیوار روبروی میزکار، فرم پنجره هایی با حالت منحنی با توجه به مکانیسم جواب روشن و خاموش و فعالیت بیشتر قشر سینگولیت قدامی در مغز نیز از دیگر نتایج این پژوهش می باشد.
فراروش مطالعات در حوزه معماری اسلامی برای ارتقای ادراک انسان از محیط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معماری اسلامی منعکس کننده تنوع فرهنگی جوامع اسلامی و بیانگر حرکت های فرهنگی این گونه جوامع است و لازم به ذکر است بدانیم، معماری اسلامی بیشتر از جهان اندیشه، از فرم و مفهوم بهره برده است. از سویی دیگر، فرایند سیستماتیک و تعاملات افراد با محیط فیزیکی خود برای به دست آوردن ایده های بهتر از چگونگی روابط انسان با محیط ساخته شده خود بر روی معماری بسیار تأثیرگذار می باشد. نحوه استفاده از مکان ها، رفتار و پیوستن احساسات خود با این فضا از عوامل بسیار مهمی است که باید توسط طراحان در نظر گرفته شود تصویری که از هر فضا در ادراک انسان شکل می گیرد، از نظر فرایند شکل گیری بسیار ذهنی است در واقع فکر انسان و محیط برای ایجاد ترکیبی از کیفیت بصری در تعامل و ارتباط همیشگی هستند. همچنین ویژگی های فضایی محیط ساخته شده انسانی، بر ادراک انسان و مولفه های بصری داخلی آن نیز تأثیر می گذارد. پس درمی یابیم که مغز انسان شامل شبکه های عملکردی گسترده ای است که می توان هر کدام را به عنوان عملیات روان شناختی اساسی که برای ایجاد طیفی از حالات ذهنی از جمله خشم، غم، ترس، انزجار، و غیره که محدود هم نمی شود، مجدد توصیف کرد؛ بنابراین هدف این مقاله ارائه ی فراروش مطالعات در حوزه معماری اسلامی برای ارتقای ادراک انسان از محیط می باشد و روش تحقیق پژوهش حاضر از نوع ترکیبی و از جنبه ی هدف کاربردی است و برای دستیابی به هدف پژوهش از راهبرد فراروش استفاده شده و جنس داده های این پژوهش از نوع متن مقالات مورد بررسی می باشد. برای بررسی مطالعات علمی پژوهشی از پایگاه های اسکولار و ساینس دایرکت و حوزه ی تخصصی هنر و معماری که در بازه ی زمانی 2019 الی 2023 به چاپ رسیده اند، استفاده شده است. در بررسی این مطالعات کشف رابطه ی بین پارادایم های فلسفی، افق های زمانی، رویکرد و ماهیت پژوهش، روش های تحقیق و تحلیل و ابزارهای آن ها مدنظر می باشد. در بررسی مطالعات صورت گرفته و نتایج خروجی یافته های تحقیق با نرم افزار مکس کیودا نشان می دهد که بیشتر مطالعات از روش تحقیق کیفی، پارادایم اثبات گرایانه، روش گردآوری اطلاعات اسنادی کتابخانه ای و روش تحلیل محتوا استفاده کرده اند، پس درمی یابیم که فراوانی مطالعات با روش تحقیق کیفی بسیار گسترده و مطالعات کمی و ترکیبی بسیار کمتر مورد استقبال نویسندگان قرار گرفته است و البته باید در نظر داشت که کمبود ابزارهای تحلیل کیفی نوین و بررسی فصل مشترک و راهبردهای این دو حوزه بسیار به چشم می خورد.
واکاوی پیکربندی فضایی حوض خانه خانه های تاریخی اصفهان با استفاده از روش نحو فضا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در معماری خانه های تاریخی ایرانی، ابعاد مختلف زندگی همچون جنبه های اجتماعی و فرهنگی در نظر گرفته شده است. فضاهای موجود در یک خانه جهت کارکردهای خاص، برای استفاده کنندگان آنها در کنار یکدیگر شکل گرفته اند. تعاملات اجتماعی موجود در یک محیط را می توان در نحوه چیدمان آن محیط مورد سنجش قرار داد. یکی از روش های کمک کننده به خوانش و فهم معماری، شناخت پیکربندی فضایی است. این پژوهش با هدف پاسخگویی به این سوال انجام شده است که، وضعیت پیکربندی فضایی حوض خانه در خانه های تاریخی اصفهان دوره های صفوی و قاجار چگونه است؟ پژوهش حاضر به صورت ترکیبی (کمی- کیفی)، با هدف کاربردی و با رویکرد توصیفی- تحلیلی صورت گرفته است. بدین منظور در گام اول 10 خانه تاریخی اصفهان به عنوان نمونه موردی انتخاب شدند، در گام بعدی پارامترهایی چون دسترسی فیزیکی (عمق، عمق نسبی، اتصال، انتخاب و هم پیوندی) و دسترسی بصری با استفاده از نرم افزار اسپیس سینتکس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که تفاوت هایی به لحاظ پیکربندی فضایی در حوض خانه ها وجود دارد؛ به طوری که با توجه به نقشه ها و اعداد به دست آمده از نرم افزار یاد شده، فضای حوض خانه ها دارای کمترین و یا بیشترین میزان هر متغیر مشاهده شد. گروهی از حوض خانه ها دارای ارتباط، انتخاب و هم پیوندی بیشتر و عمق کمتر و گروه دیگر کاملا متفاوت هستند و دارای ارتباط، انتخاب و هم پیوندی کمتر و عمق بیش تری می باشند. از نظر دسترسی بصری تعدادی از حوض خانه ها به واسطه داشتن پنجره ارسی به فضای حیاط دید دارند.
تأثیر عمق فضا در بهبود تهویه طبیعی با تمرکز بر عملکرد دودکش خورشیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مباحث مربوط به معماری پایدار از مهمترین جریان های معماری معاصر به حساب می آیند. بخش قابل توجهی از مصرف انرژی کشور در ساختمان های مسکونی برای فراهم آوردن آسایش حرارتی مصرف می شود. از جمله مواردی که در تامین آسایش ساکنان نقش بسزایی ایفا می کند بحث تهویه و چگونگی جریان هوا می باشد. یکی از روش های تهویه غیرفعال، استفاده از دودکش خورشیدی است که با کمک انرژی تجدیدپذیر خورشید و با به کارگیری پدیده اثر دودکشی در یک کانال هوا، تهویه مورد نیاز فضاهای مجاور خود را فراهم می کند. لذا تحقیق حاضر با هدف ارائه راه کاری ساده و اجرایی، به صورت مداخله در وضع موجود معماری انجام گرفته است. روش انجام این تحقیق با توجه به ماهیت میان رشته ای آن، یک روش ترکیبی است. ابتدا از مطالعات کتابخانه ای برای مبانی پژوهش یاری گرفته شده است. با استفاده از یک راهبرد تجربی، متغیرهای مستقل تاثیر گذار و متغیر وابسته مشخص گردید و به دلیل عدم دسترسی به نمونه های مختلف اجرا شده، شبیه سازی کامپیوتری به عنوان روش جایگزین برای مطالعات میدانی انتخاب شده است. شبیه سازی در این پژوهش با روش دینامیک سیال محسباتی صورت پذیرفت. برای این امر ابتدا روایی و پایایی شبیه سازی ها از طریق تطبیق با شواهد تجربی و آزمایشگاهی در مقاله ای مشابه به اثبات رسید که نتایج این بخش با 4% خطا مورد پذیرش واقع شد. این موضوع حاکی از دقت مناسب روش استفاده شده و شبکه بندی بود. سپس اقدام به تجزیه و تحلیل داده ها و متعاقبا مداخله در معماری از طریق شبیه سازی شد. در این پژوهش با انتخاب 6 گونه ی مختلف اتاق به لحاظ ابعاد، تهویه طبیعی و تحلیل رفتار جریان هوا با در نظر گرفتن عملکرد همزمان دودکش خورشیدی و پنجره، و در دو ارتفاع مختلف(9/0 متر برای فرد نشسته و 5/1 متر برای فرد ایستاده) از طریق شبیه سازی و با استفاده از نرم افزار اتودسک سی اف دی 2018 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج این پژوهش نشان داد که سرعت تهویه ارتباط مستقیمی با عمق اتاق دارد. بهینه ترین ابعاد اتاق در راستای تهویه اتاق 4در 3 و 5در 3 می باشد. همچنین در ارتفاع ایستاده حداقل سرعت تهویه در قسمت انتهایی فضاها دیده می شود و در ارتفاع نشسته به جز قسمت ابتدایی و انتهایی اتاق کمترین میزان سرعت در محدوده یک سوم انتهای اتاق می باشد.
تحلیل تأثیر سبک زندگی نوگرا بر پیوستگی فضایی خانه های برونگرا دوره پهلوی دوم تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرآیند نوسازی به شیوه ی غربی که در دوره پهلوی اول در برخی زمینه ها آغاز شده بود، در دوره ی پهلوی دوم نیز ادامه یافت و دگرگونی های عمده ای در عرصه های اجتماعی و فرهنگی جامعه بر جای گذاشت. نفوذ فرهنگ غربی و تحولات ناشی از آن تأثیرات انکار ناپذیری در عرصه معماری به جا گذاشت و از آنجایی که مسکن، بستری برای زندگی و به صورت روزمره با انسان در ارتباط می باشد، منعکس کننده بیش ترین تأثیرات فرهنگی در کالبد است. هدف از این پژوهش، شناسایی و چگونگی تأثیر مؤلفه های نوگرایی سبک زندگی در پیوستگی فضایی معماری خانه های مسکونی تهران در دوره پهلوی دوم است. سوال اصلی که برای این پژوهش مطرح می شود این است که با توجه به تحول در سبک زندگی، مؤلفه های نوگرایی سبک زندگی چگونه بر پیوستگی فضایی تأثیرگذارند؟ همچنین این سوالات نیز مطرح می شود که در خانه های متحول شده با فضاهای نوظهور و تغییر الگوهای روابط فضایی، چه فضاهایی عامل ایجاد پیوستگی در میان فضاها هستند؟ حضور افراد خدمه در خانه، چه تأثیری بر پیوستگی فضایی دارد؟ روش تحقیق از ترکیب دو روش، تاریخی-تفسیری و توصیفی-تحلیلی می باشد که با توجه به موضوع، در ابتدا جهت تعیین مؤلفه های نوگرایی سبک زندگی بر اساس نظرات اندیشمندان، از روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و همچنین جهت شناسایی مصداق های عینی، مؤلفه های نوگرایی در دوران پهلوی دوم، با نگاه گذار از سنت به تجدد از روش تحقیق تفسیری-تاریخی استفاده شده است. جهت بررسی و مطالعه نمونه های موردی با استفاده از تکنیک نحوفضا، از روش توصیفی-تحلیلی استفاده شده است. در این پژوهش خانه های برونگرایی که در سال های حکومت پهلوی دوم ساخته شده اند به عنوان نمونه های مطالعاتی انتخاب شده اند و گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و اسنادی بوده است. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از ابزار نمودار توجیهی تکنیک نحوفضا استفاده شده است و در انتها، استدلال و نتیجه گیری به صورت استدلال استنتاجی می باشد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که از میان مؤلفه های نوگرایی سبک زندگی، مؤلفه های انسان، طبیعت، معماری (تعاملات) و جایگاه اجتماعی، مؤلفه های تأثیرگذار بر تغییر موقعیت و کارکرد فضاها در خانه هستند که می توانند باعث تغییر در پیوستگی فضایی شوند. در میان فضاهای اصلی داخلی، سالن پذیرایی، سالن غذاخوری و نشیمن و در میان فضاهای خارجی ایوان وحیاط موجب پیوستگی فضایی از نظر بصری و ساختاری شده اند. همچنین حضور و اسکان افراد خدمه در برخی از نمونه ها، باعث افزایش پیوستگی فضایی، شده است. بنابراین ساختار اجتماعی بر روی الگوی سکونت، سلسله مراتب و همچنین بر شکل کالبدی معماری تأثیر می گذارد. لذا هر گونه برنامه ریزی و طراحی معماری نیازمند شناخت خصوصیات فرهنگی و اجتماعی است.
مدل تحلیلی کرنولوژیک دگردیسی طراحی شهری در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف ارائه مدل تحلیلی - کرنولوژیک از دگردیسی طراحی شهری معاصر در ایران، یعنی از زمان نفوذ گسترده تفکر و ادبیات طراحی شهری غربی به ایران به بعد (حدود دهه 1310 ه.ش.، همزمان با تصویب مجدد قانون بلدیه) شکل گرفته است. با این هدف، این مطالعه با روش فرا تحلیل و تحلیل محتوا به بررسی آثار نظری متقدم و متاخر طراحی شهری در 50 سال ادبیات رشته پرداخته است و ، 8 قلمرو: هدف، مقیاس، تخصص پایه، گستره مداخله، فرایند، روش، محصول و حوزه تصمیم سازی را به عنوان پرتاکید ترین مباحث مورد تردید (چالشی) از لحاظ کمی و کیفی در ادبیات طراحی شهری تشخیص می دهد. سپس با روش تحلیل محتوا، شاخص های مذکور را در 3 قلمرو قوانین و مقررات، پروژه های طراحی شهری و مرتبط با آن و آراء خبرگان، در ایران، تحلیل کرده و به این نتیجه می رسد که طراحی شهری کنونی ایران از بعد معرفت شناختی، هدفی: بصری- عملکردی، مقیاسی: خرد و منطقه ای، تخصص پایه ای: معماری- برنامه ریزی، گستره نفوذ: عدم مداخله تا مداخله در ساختارهای اصلی و از بعد روش شناختی، فرایندی: خردگرا تا بازخوردی- راهبردی، روشی: فرد گرا، محصولی: قطعی، و حوزه تصمیم سازی آن، بخش دولتی می باشد. بنابراین فاصله ای آشکار با ادبیات معاصر طراحی شهری، در آن تشخیص داده می شود.
تجلی منظر (دور و نزدیک) در هنر نقاشی نزد پیشگامان نقاشی همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برای درک و شناخت زیبایی نزد هنرمندان نسبت به منظر زندگی می بایست به حساسیت هنرمند اعتماد کرد و آثار تاریخی دوران مورد نظر را مورد توجه قرار داد. همدان شهری است با عقبه بلند تاریخی و فرهنگی. هنرمندان همدانی بعد از ادبیات، بیش از هر حیطه ای به هنرهای تجسمی عشق ورزیدند. مقاله پیش رو تلاش دارد تا جریان های نهفته در میان نقاشان نسل اول همدان را بررسی و طبقه بندی کند. به عبارت دیگر مقاله سعی دارد تا از بدو شروع خلق نقاشی بر روی بوم و پارچه نزد هنرمندان همدان -نقاشان متولد (1280 تا 1330 ه. ش)- جریان های موجود با تمرکز بر مفهوم منظر (دور و نزدیک) را از آثار هنرمندان معرفی، تحلیل و طبقه بندی کند. اغلب هنرمند برای درک خود و ارتباط میان احساس و تخیل به طبیعت پناه می برد. چرا که هنر به نوعی پایبند به درکی از جهان است که بشریت را از تمام کارایی هایش در سطح جامعه برای لحظاتی دور سازد تا به جایگاهی از تخیل و احساس ناب با حساسیتی ویژه برسد. انسان می تواند در این جایگاه از تخیل و احساس بی واسطه، به درک و استحاله ای از طبیعت دست یابد
مقاله تلاش دارد تا به این پرسش پاسخ دهد که نقش طبیعت و منظر (دور و نزدیک) در آثار نقاشی پیشگامان همدان چگونه است؟ شیوه گردآوری داده ها کتابخانه ای و میدانی است که با ابزار سند خوانی و فیش برداری و مشاهده و مصاحبه انجام شده است. روش تحلیل آثار به شکل توصیفی و نقد آثار مبتنی بر تحلیل فرمی (ترکیب بندی یا ساختار، فرم و رنگ) و سبک شناسی برخی از آثار هنرمندان به شیوه تحلیل محتوای انجام شده است. ویژگی مشترک هنرمندان مورد توجه در این مقاله، تاثیرپذیری از همدان و تاثیرگذاری بر هنر دوستان همدانی است. یافته های تحقیق نشان می دهد که پنج جریان تقریبا موازی در هنر نقاشی نزد نقاشان نسل اول همدان شکل گرفته است. نقاشان مکتب کمال الملک، نقاشان طبیعت گرا، نگارگری و هنر ملی، نقاشان مذهبی و قهوه خانه، نقاشان نوگرا. که هر کدام به نوعی وام دار توجه به طبیعت همدان می باشند.
اولویت بندی ارزش کریدورهای اکولوژی منظر شهری بر اساس مدل جاذبه (مطالعه موردی: شمال شرق تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه افزایش فعالیت انسانی دنیا را به سمت شهرنشینی سوق داده که این امر باعث بروز اختلال های ساختاری ازجمله تکه تکه شدن سرزمین و اراضی طبیعی شده است. عدم یکپارچگی و پیوستگی منظر اکولوژیک شهری و فقدان کریدورهای مرتبط بین زیستگاه های پراکنده در اکوسیستم شهری، خدمات اکوسیستمی را مختل نموده. با احیای کریدورهای سبز شهری و اتصال بقایای جداشده لکه های سبز شهری می توان زمینه پایداری توسعه را در جهت حفظ تنوع زیستی فراهم نمود. هدف این مقاله سنجش پیوستگی منظر اکولوژیک در پهنه شمال شرق تهران و ارائه کریدورهای بالقوه پیشنهادی با استفاده از تئوری گراف است. این تئوری روش جدیدی را برای کمّی سازی و پایش ساختار شبکه منظر اکولوژیک شهری ارائه می دهد. در همین راستا ابتدا سابقه کاربرد این تئوری در مطالعات پیشین اکولوژیک، روش ها، نرم افزارها و سنجه های مختلف جهت مدل سازی و سنجش شبکه بررسی شده اند. سپس با معرفی مدل بهبودیافته جاذبه در نرم افزار GIS و با استفاده از لایه های هزینه، مقاومت و لکه های اصلی به یک شیپ فایل چندنقطه ای که موقعیت کریدور ها و همچنین تعاملات آن ها را ارائه می دهد، دست می یابیم. در مطالعه موردی ما درمجموع ۱53 کریدور پیشنهاد شد که عمدتاً از میان زمین های بایر، فضاهای سبز عمومی، شبکه های جاده ای و حریم درختان عبور می کند. این کریدورها ابتدا رتبه بندی و اولویت بندی سپس شبیه سازی و درنهایت در چهار گروه طبقه بندی می شوند. خروجی مدل جاذبه که مشتمل بر کریدورهای پیشنهادی و اولویت بندی کریدورهای بین دو جفت گره است؛ به عنوان نقشه راه برنامه ریزان و طراحان شهری برای سناریو بندی چند کاربردی و ترکیبی از اولویت های مختلف، مورداستفاده قرار می گیرد تا به بهترین و کاربردی ترین پیشنهاد اجرایی با کمترین هزینه برسد.