فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۴۱ تا ۱٬۸۶۰ مورد از کل ۱۴٬۷۰۹ مورد.
منبع:
پژوهش های فلسفی تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۵
226 - 247
حوزههای تخصصی:
چگونگی ارتباط اخلاق و جامعه، همواره یکی از مهم ترین پرسش های پیش رویِ اندیشمندان اجتماعی و فلاسفه بوده است. در آغاز دوره موسوم به روشنگری، اخلاقِ غایت مدار که دستاورد فلاسفه یونان باستان از جمله ارسطو بود، به حاشیه رانده شد و عقل خودبنیاد، در کانون همه داوری های اجتماعی قرار گرفت. در واکنش به چنین وضعیتی، جماعت گرایان با نقد ارزش زدایی از فلسفه در عصر مدرن، مکانیزمی برای ایجاد ساختار اخلاقی پیشنهاد دادند که با توسل به سنت ارسطوئی قابل تحقق است. مک اینتایر، به عنوان یکی از مهمترین اندیشمندان در نحله جماعت گرایان، با تاکید بر سنت اخلاقی ارسطوئی معتقد است فرد جدا از سنت، تاریخ و ظرف جامعه نمی تواند خردمند تعریف شود و تنها می بایست بستر لازم را برای سعادت جامعه از طریق گسترش "فن اخلاقی زیستن" فراهم نمود. برهمین اساس پرسش مدنظر این پژوهش، بر چیستی رابطه جامعه و اخلاق در سنت فلسفی اندیشه غربی ازنظر جماعت گرایان و همچنین چگونگیِ ارائه پاسخ مک اینتایر ساخت یافته است. به نظر می رسد مک اینتایر با نقد تفکر مدرن به مسئله عقل و ارزش های اخلاقی در جامعه از منظر رویکردهای فلسفی غرب پرداخته و مکانیزم ایجاد ساختار اخلاقی را با ایده "گزینش بهترین معیارها " و "فن اخلاقی زیستن" موردتوجه قرار داده است. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی-هنجاری با درنظرگرفتن انتقادهای مطرح شده از سوی جماعت گرایان در رابطه با گسست رابطه اخلاق و جامعه، می کوشد تا به پیشنهادهای مک اینتایر برای تحقق ساخت یک جامعه اخلاقی در درون فرهنگ غربی بپردازد.
ریشه های ملی گرایی جدید در بریتانیا و خروج از اتحادیه اروپا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل های مختلفی درباره تصمیم انگلستان برای خروج از اتحادیه اروپا (برگزیت) از زمان همه پرسی 2016 ارائه شده است. عمده تحلیل ها ناظر بر پیامدهای نابرابری ناشی از اقتصاد سیاسی، جهانی شدن، ادغام اروپا و مساله مهاجران متمرکز اند، از منظر این پژوهش ظهور ملی گرایی جدید در بریتانیا را از طریق ریشه های تاریخی، میراث فرهنگی و هویتی بریتانیا که در بسیاری از تحلیل ها مغفول مانده است، می بایستی جستجو کرد. این مقاله به انگاره ملی گرایی جدید در بریتانیا می پردازد و نقش آن را در تصمیم این کشور برای خروج از اتحادیه اروپا(برگزیت) مشخص می کند. بر این اساس به این پرسش پاسخ می دهد که کدام عوامل در ظهور انگاره های ملی گرایی جدید در بریتانیا موثر هستند؟ فرضیه ای که در این مقاله این است که بحران های اقتصادی، مهاجرت و شکاف های اجتماعی و اقتصادی ناشی از جهانی شدن با برجسته کردن علقه های هویتی و میراث فرهنگی تاریخی نزد نیروهای اجتماعی موجب ظهور ملی گرایی جدید در بریتانیا و بازنمایی آن در مقابل اتحادیه گرایی شده است. روش پژوهش در این مقاله مبتنی بر توضیح ملی گرایی جدید و سپس تبیین عوامل ظهور انگاره ملی گرایی در بریتانیا است.
مابعدالطبیعه تعریف: مسائل تعریف در کتاب زتا و اتای مابعدالطبیعه ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله بازسازی مسائل و پاسخ هایی است که ارسطو در زتا و اتا از مابعدالطبیعه درباره ی تعریف مطرح می کند. پیشفرض اساسی ارسطو در این جا اجزاء داشتن تعریف و تناظر آن با ذات یا صورت است. همین پیشفرض به مسائل اصلی مطرح شده در زتا و اتا می انجامد. این مسائل مترتب بر یکدیگر هستند و پاسخ به هر یک به مسأله ی دیگر می انجامد. مطابق بازسازی این مقاله، ارسطو با چهار مسأله ی اصلی امور برهم نهاده، وحدت تعریف، ماده به عنوان جزئی از تعریف و کلیت تعریف رو به روست. اگر تعریف باید دارای اجزاء باشد، میان اجزاء نیز وحدت نیاز است. این اجزاء داشتن و در عین حال وحدت را چه چیزی تضمین می کند؟ پاسخ ارسطو ماده است. حال ارسطو با مسأله ی توجیه ورود ماده به تعریف رویاروست، چراکه ماده نامعقول است. برای حل این معضل، باید ماده را به نحو کلی شده و نامتعین لحاظ کنیم و این خود به آخرین مسأله، یعنی کلیت تعریف، می انجامد.
هم سنجی قاعده بسیط الحقیقه و عبارت عرفانی «إن مسمی الله احدی بالذات کلٌ بالأسماء»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۵
115 - 133
حوزههای تخصصی:
قاعده بسیط الحقیقه، بیان کننده نسبت مصداق حقیقی آن یعنی خدا با عالم است. همسویی این نسبت در حکمت متعالیه و عرفان، همچنین تصریح ملاصدرا به دریافت شهودی عارفان از درون مایه این قاعده، اندیشه را به جستجوی نظائر آن در عرفان وا می دارد. نزدیک ترین تعبیر عرفانی به مضمون قاعده یاد شده این سخن ابن عربی است که «إن مسمّی الله احدی بالذات، کلٌ بالأسماء»، تا جایی که می توان آن را با اصلاحاتی، همتای قاعده بسیط الحقیقه، در عرفان به حساب آورد. معنای این عبارت، نفی کثرت بواسطه احدیت ذاتی خدا و توجیه کثرت ها بواسطه صدور عالم از اسماء الهی است. این باور عارفانه، نتایجی چون؛ انتساب تمامی احکام ایجابی و سلبی به خدا، وحدت در عین کثرت و کثرت در عین وحدت، و درستی همزمان تشبیه و تنزیه را در پی دارد. بررسی تحلیلی این موارد نشان می دهد محتوای ایجابی قاعده بسیط الحقیقه در «کل الأشیاء» دانستن حق تعالی همان عبارت عرفانی است که جمع وجود خدا با موجودیت سایرین را برنمی تابد، به این معنا که وجود حق تعالی به عنوان ظاهر غیر از عالم به عنوان ظهورات اوست.
بررسی تفاوت دیدگاه شیخ اشراق و میرداماد درباره اصالت ماهیت(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
شیخ شهاب الدین سهروردی، معروف به شیخ اشراق و میرمحمدباقر استرآبادی، مشهور به میرداماد، دو تن از فیلسوفان بزرگی هستند که در نظام فلسفی خود به اصالت ماهیت قائل شده و دیگر مسائل نظام فلسفی خود را براساس آن سامان داده اند. در نگاه اول به نظر می رسد این دو فیلسوف در اصل مسئله اصالت ماهیت و فروعاتی که بر آن بنا می شود هم داستان هستند؛ اما با تدقیق در آثار این دو فیلسوف، تفاوت ها و اختلافاتی به دست می آید که هریک تأثیر خاصی بر نظام فلسفی آن ها گذاشته و نتایج کاملاً متفاوتی را به دست داده است. این مقاله با گردآوری کتابخانه ای داده ها، درپی پاسخ به این مسئله است که چه تفاوت ها و اختلافاتی میان شیخ اشراق و میرداماد درباره اصالت ماهیت وجود دارد. ازاین رو با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، دیدگاه این دو فیلسوف دریاره کیفیت اصالت ماهیت بیان می شود. یافته های پژوهش نشان می دهد هرچند هر دو فیلسوف قائل به اصالت ماهیت هستند، در تقریر آن و فروعاتی که بر این مبنا استوار می شود اختلاف دارند.
The Power of Music for Farabi: A Case Study as to Gender(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳۶
319 - 327
حوزههای تخصصی:
Abu Nasr Farabi focuses on influence of the music on emotions and emotional problems including extreme emotions and moods. But how effective is music in changing a specific emotional issue? This essay reports what is probably the first scientific study of the effect of music on a precise extreme mood. Using a randomized experiment, we measure how a music affects sexism. More specifically, the experiment measures the extent to which a piece of music that we have created weakens the belief among some Muslims that women are not as suitable as men for positions of chairmanship. We find that the music reduces sexism by 22.48 percent, compared to a control treatment that presents the same argument and story verbally. Results, moreover, indicate that prejudice against women is not an inherent feature of Islam and is rather a function of the descriptive beliefs that prevail in some Islamic societies regarding women’s capabilities.
سیاست در ساحت اخلاق
حوزههای تخصصی:
مباحثه درباره اخلاق همیشه در جوامع جاری و ساری است؛ اما در برهه های خاص از تاریخ به دلایلی مفهوم اخلاق از حوزه دنج فلسفه خارج می شود و به عرصه اجتماع می آید.با رویکرد هرمنوتیک همروانه پل ریکور، در شرایط امروز پاسخ های بهتری را درباره چالش های اخلاقی می توانیم رصد کنیم.جامعه امروز ایران در دهه های اخیر درگیر چالش ها یا پارادوکس های بسیاری شده که گاها این چالش ها تا مرز تبدیل شدن به یک بحران فراگیر پیش رفته و جامعه را درگیر خویش کرده است؛ گسست ها و گسل هایی که بعضاً در برخی حوزه ها بسیار بنیادین محسوب می شوند و فقط محصول تحولات زمانه کنونی نیستند، بلکه در شرایط امروزین جامعه، مجدداً فعال شده اند.آیا ساختارها برای انسان ساخته شده اند یا اینکه انسان ها در خدمت نهادها و ساختارها درآمده اند؟ به نظر می رسد این نقطه ثقل اختلاف های اندیشه های گوناگون و مکاتب فکری مختلف پیرامون اخلاق است.جامعه ایران به لحاظ اخلاقی و در گستره حوزه عمومی جامعه نجیب و آرام است و حتی در بدترین شرایط در درخواست های خود نیز بسیار حداقلی و دچار خودبسندگی است. اما آنچه چالش اخلاقی در جامعه ما را پررنگ کرده، وجود بحران اخلاقی در ساخت های سیاسی و اقتصادی است.
معرفت عقلی در پارادایم سلفی گری(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن تابستان ۱۴۰۰ شماره ۸۶
111 - 130
حوزههای تخصصی:
عقل به عنوان یک قوّه ادراکی، توان درک حقایق را به نحو کلی داراست و با فهم عقلانی می توان به شناخت و ادراک مفاهیم کلی دست یافت. معرفت عقلی معرفتی اصیل، معتبر و قابل استناد است و عقل منبعی برای کسب معارف دینی شمرده می شود. عقل در کنار کتاب و سنت قطعیه، حجّتِ معتبر بوده، قادر است به معرفت راستین دست یابد و حقایق هستی را کشف کند؛ لیکن معماران مکتب سلفی با عرض دانستن عقل و انکار جوهریت آن، معقول بودن را یک صفت غیر لازم به شمار آورده، ضمن توصیف عقل به عنوان یک غریزه، آن را عنصر مستقل در فهم حقایق باور ندارند و جایگاه مدرک کلیات بودن عقل را تنزل داده، آن را با حس و خیال همسان می داند و عقل صریح مورد پذیرش ایشان یک عقل حسی خواهد بود. در پاردایم سلفی گری محور نقل است و عقل حجیت نیست و قابلیت پیروی ندارد و به وقت تعارض شرع و عقل، تقدیم شرع واجب است؛ در حالی که بسیاری از آموزه های بنیادین دین مانند اثبات خدا، اوصاف و افعال الهی از سنخ مسائل عقلی است.
«بررسی تطبیقی مضامین دینی در شعر کودک و نوجوان فارسی و کُردی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شعر کودک و نوجوان به عنوان یک ژانر ادبی، دارای بُعد آموزشی گسترده ایست. از مهمترین جنبه های آموزشی این ژانر پرداختن به مفاهیم و مضامین دینی است. شاعران فارس و کردزبان به فراخور درک کودک به آموزش این آموزه ها پرداخته اند. پژوهش حاضر برآن است تا از طریق بررسی و تحلیل تطبیقی مضامین دینی در شعر کودک و نوجوان فارسی و کُردی این مهم را محل توجه قراردهد. بدین منظور، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و با رویکرد تحلیل محتوا به بررسی مضامین دینی در 40 مجموعه شعر کودک فارسی و 40 مجموعه شعرکُردی پرداخته تا پاسخی علمی برای سؤالات پژوهش به دست دهد. سؤالاتی چون: 1- وجوه اشتراک و افتراق در مضامین دینی شعر دو زبان چگونه است؟ 2-بسامد مضامین دینی در شعر دو زبان به چه میزان است؟ از مهمترین یافته های پژوهش این است که شعر کودک و نوجوان فارسی بیشتر به مفاهیم مربوط به معصومین و ائمه اطهار (65 %)، سپس مفاهیم مرتبط با ذات الهی، پیامبران و قرآن پرداخته است. اما در شعر کُردی بیشترین بسامد از آنِ مفاهیم مرتبط با خداوند (72 %) و سپس مضامین مرتبط با پیامبران و قرآن است.در شعر کودک و نوجوان هر دو زبان به مفهوم معاد پرداخته نشده است.
تأمل در سرشت پزشکی: ضرورت ها، رویکردها و چالش ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۷
153 - 177
حوزههای تخصصی:
با گذر از نیمه قرن بیستم میلادی وقایعی رخ داد و پدیده هایی برآمد که در مجموع آنها را «بحران پزشکی» خواندند. این بحران سبب شد فلسفه که از نیمه قرن نوزدهم از پزشکی منتزع شده بود مجالی برای حضور مجدد بیابد. فیلسوفان پزشکی، بحران را به فربه شدن وجوه علمی و تکنیکی و نحیف شدن جنبه های انسانی طبابت نسبت دادند. از همین رو، تأمل در باب اینکه پزشکی چیست و چگونه باید میان وجوه علمی-تکنیکی و انسانی آن توازن برقرار کرد به یکی از مسائل محوری فلسفه پزشکی بدل شد. سرشت پزشکی معمولاً در غالب دوگانه علم-هنر صورت بندی می شود. در این مقاله ابتدا این صورت بندی را تشریح می کنم و سپس نابسندگی آن را نشان خواهم داد. در پایان الگویی پیشنهاد می دهم که بتوان سرشت پزشکی را بیرون از دایره دوگانه علم/هنر فهم کرد. در این الگو پزشکی پرکتیسی است علمی، مبتنی بر قضاوت، گفتگو، مفاهمه و استوار بر سامانی اجتماعی. این الگو با چالش های غایت شناختی، معرفت شناختی، علم شناختی، سیاست گذارانه و حرفه مندی روبروست که نیازمند تأملات جدی و پیوسته در سرشت پزشکی است.
بررسی روند دگرگونی خودآگاهی مدنظر ارسطو در آرای ابن سینا و آکوئیناس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال دوازدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۷
449 - 476
حوزههای تخصصی:
در فلسفه مشائی، دو دیدگاه درخصوص خودآگاهی به چشم می خورد؛ دیدگاهی که خودآگاهی را به چیزی جز ذات فاعلِ شناسا مشروط می کند و رأیی که می گوید به محض پیدایش ذات فاعل شناسا، بی هیچ قیدی، خودآگاهی نیز ایجاد می شود. معمولاً خودآگاهیِ مشروط به ارسطو نسبت داده می شود و مخالف جدی وی نیز ابن سیناست که ذات انسانی و خودآگاهی را جدایی ناپذیر می داند. آکوئیناس که از طرف داران خودآگاهی مشروط است، سعی می کند با تمایزگذاری میان خودآگاهی استعدادی و بالفعل، در عین التزام به دیدگاه ارسطو و مشروط کردن خودآگاهی به تجربه حسی، از ابهام ها و ایرادهای دیدگاه او بپرهیزد و مزایای دیدگاه سینوی (از قبیل حفظ شهود و منظر اول شخصی و حفظ هویت وجودشناختی شخص) را حفظ کند؛ اگرچه وی در این ترکیب کردن، از ابهام های دیدگاه ارسطو می کاهد، اما به دلیل شکافی که میان ناآگاهی موجود در خودآگاهی استعدادی و آگاهی در خودآگاهی بالفعل هست، نمی تواند مزایای دیدگاه سینوی را حفظ کند و از سد ایرادهای شیخ بگذرد.
پژوهشی در محورهای اساسی اشکالات در قلمرو اعجاز عددی قرآن(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
قرآن کریم معجزه ای جاوید برای هدایت بشر است. یکی از جنبه های اعجاز قرآن که تا اندازه بسیاری متأثر از رایانه و برنامه های نرم افزاری است، اعجاز عددی آن است. موضوعی که بسیاری از قرآن پژوهان بدان پرداخته اند و باعث شکل گیری بحث ها و دیدگاه های موافق و مخالف فراوانی دراین باره شده است. ازآنجاکه سروکار محقق در اعجاز عددی با شمارش حروف، کلمات، آیات و سوره هاست و بدین صورت به نتایج موردنظر دست می یابد، ضروری می نماید که اشکالات وارده به دقت بررسی شود تا درستی و نادرستی گفتار مخالفان روشن گردد. پژوهش پیش رو، با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای درپی تحقق این هدف نگارش یافت. ارائه نظریه برپایه گزینش دیدگاه خاص در مسائل اختلافی در علوم قرآن، پایبند نبودن به اصول و روش های پذیرفته شده، پیروی نکردن از قواعد منطقی و بیان نتایج اغراق آمیز، جزء مهم ترین ایرادات وارده است. بنابراین انتظار اعجاز عددی از قرآن، توقعی نابجاست و نمی توان پذیرفت که خداوند با بندگان خود از راه رمز و معما سخن گفته باشد و اساساً با بیان قرآن در تضاد است؛ زیرا قرآن خود را کتابی روشن و پُرمحتوا معرفی می کند، نه کتابی اسرارآمیز و معماگونه!
تصور علامه طباطبایی از ذات خدا؛ عارفانه یا فیلسوفانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اندیشه و گفتگو درباره خدا، جزء موضوعاتی است که از ابتدای تأملات بشری جایگاه ممتازی داشته است. بسیاری از مسائلی که در مورد خداوند مطرح می شود متوقف بر چگونگی تصور خداست. تصور فلاسفه از خدای متعال با تصور عرفا نسبت به خدا متفاوت است. در نگاه فیلسوفانی که قائل به کثرات متباین هستند، ذات حق تعالی حقیقت بشرط لا است و در نگاه فیلسوفانی که قائل به وحدت تشکیکی وجود هستند، خدای سبحان حقیقت لابشرط قسمی است. در حالی که در نگاه عارفان ذات خدای سبحان حقیقت لابشرط مقسمی، مطلق از حد، و بریئ از هر گونه قید حتی قید اطلاق است. خدای تصور شده نزد آن فیلسوفان تنها تعینی از تعینات حقیقت مطلقه حق تعالی و مقید به قید اطلاق است. سوال پژوهش این است که رویکرد علامه طباطبایی نسبت به خدا رویکردی عرفانی یا فلسفی؟ یا یکی را دقیق و دیگری را دقیق تر می داند؟ در این پژوهش روشن می شود که ایشان با عبور از «تشکیک در وجود» به «تشکیک در مظاهر» نه تنها رویکرد عرفانی دارند بلکه رویکرد عرفانی را دقیق تر از رویکرد فیلسوفانه می بیند.
تحلیل معناشناختی از مفاهیم متافیزیکی: مطالعه موردی ترکیب «امکان خاص» از دو «امکان عام» در پرتو نظریه آمیختگی مفهومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ترکیب امکان خاص از دو امکان عام از مواضع مشکل در فلسفه اسلامی تلقی شده است. جنبه نخست، تبیین چگونگی ساخت مفهوم امکان خاص و مشکله دوم نتایج حاصل از تبیین های ارائه شده است. اشکال اول آنکه اگر امکان خاص از دو امکان عام حاصل شود، قضایای امکانیه به دو قضیه تحلیل می شوند. اشکال دوم اینکه اگر امکان خاص از امکان عام حاصل شود، به تبع امکان عام، نسبتش با موضوع خود مجازی می شود درحالیکه نسبت امکان خاص به ماهیت، نسبتی حقیقی است. همچنین سلبی بودن معنای امکان خاص سبب می گردد تا کاربست امکان در قضایای ممکنه ایجابی با ایراد روبرو گردد. در این مقاله با مطالعه ای بین رشته ای و با استفاده از نظریه آمیختگی مفهومی روشن گردید که در ساخت امکان خاص، برخی از مؤلفه های معنایی امکان عام به فضای امکان خاص منتقل می شود و برخی از مؤلفه ها و لوازم به فضای آمیخته فرا افکنده نمی شوند. از یکسو آمیختگی مفهومی با ادغام سلوب، آن ها را به سلب واحد تبدیل می کند. از دیگرسو به دلیل کارکرد خاص آمیختگی مفهومی، مجازی بودن نسبت در امکان عام، به امکان خاص منتقل نمی شود و بدین ترتیب نسبت امکان خاص به موضوع خویش حقیقی است. با ایجاد معنایی ایجابی در فضای آمیخته امکان خاص، اشکال دیگر مبنی بر سلبی بودن امکان خاص – نیزمرتفع می گردد.
قصدیت در فراسوی ایده آلیسم و رئالیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۷
997 - 1026
حوزههای تخصصی:
عزیمت گاه هوسرل برای برچیدن دوگانگی(سوبژه و ابژه) مندرج در سرشت سنت متافیزیک غرب ساختار استعلایی آگاهی است. از این رو بنای ذاتی آگاهی قصدیت است. قصدیت فعل آگاهی و عملی عینیت ساز است؛ یعنی با توسل به مراحل روش شناختی و نوئسیسی، ابژه هایی از جنس ادراک پدید می آید و در ساحت شناختی ذهن مندرج می شود. لذا آگاهی علاوه بر شهود حسی توان شهود ذوات را نیز دارد، از این جهت پدیدارشناسی در هوسرل وصف بازنمایانه ندارد و توانسته نحوی ایده آلیست مبتنی بر افعال آگاهی در تقرر محتوای رئال جهان در وعاء ذهن و پهنه فهم را ارائه کند که، درک متداول از عین و ذهن را پس بزند و راه خود را برای عبور از ثنویت میان امر رئال و ایده آل بگشاید، چنانکه هر سوبژه متضمن ابژه ی خویش شود و درون ساختار استعلایی آگاهی آن را زیست کند. این نوشتار در صدد تبیین نحوه تقرر پدیدار جهان در حوزه آگاهی است وهمچنین بررسی این مطلب که فاعلیت مطلق و تقدم ذهن در مواجهه ی با جهان عینی به عنوان یگانه نهج فهم و دریافت هستی چطور می تواند عملی عینت ساز باشد؟ یعنی قصدیت، چگونه ساحت رئالیته را در ایده آلیته مستحیل و با آن یگانه می کند ؟ به بیان دیگر، قصدیت، چگونه فراسوی عین و ذهن (ایده آلیسم و رئالیسم) و در مناسبات جهت مند با آن دو مأوی می گزیند؟
تطور و خداباوری؛ طرح و بررسی دیدگاه الیوت سوبر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت فلسفی سال هجدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۷۲)
105-118
حوزههای تخصصی:
نظریه تطور، از بدو انتشار موجی از مخالفت های فلسفی و دینی را برانگیخت. تفسیر متعارف امروزین این نظریه نیز در چالش با خداباوری تلقی می گردد. طبیعی است که تلاش هایی از بدو پیدایش این نظریه تا به امروز در راستای نشان دادن سازگاری یا ناسازگاری دعاوی این نظریه با آموزه های دینی صورت گرفته است. الیوت سوبر، فیلسوف زیست شناسی برجسته معاصر، روایت بدیعی از نسبت تطور و خداباوری ارائه نموده است. او می کوشد با نشان دادن خصلت احتمالاتی نظریه تطور، سازگاری آن را با وجود عوامل پنهانِ تعین بخش (و از جمله خدا) نشان دهد و از سوی دیگر، نسبت ادعای هدایت نشده بودن جهش های زیستی را با خداباوری بررسی کند. دستاورد نهایی بررسی های او این است که نظریه تطور، نسبت به دعاوی خداباورانه خنثاست و بنابراین ضوابط طبیعت گرایی روش شناختی را رعایت می کند. در این مقاله، موضع سوبر تشریح شده و نهایتاً مورد ارزیابی قرار گرفته است. به نظر می رسد تصویری که او از هدایت نشده بودن تطور مبتنی بر شواهد تجربی ارائه می کند، ناتمام است و او به صورت نابجا از جهش های هدایت نشده به تطور هدایت نشده منتقل شده است.
German Idealism and the Origins of Pure Mathematics: Riemann, Dedekind, Cantor(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳۶
171 - 188
حوزههای تخصصی:
When it comes to the relation of modern mathematics and philosophy, most people tend to think of the three major schools of thought—i.e. logicism, formalism, and intuitionism—that emerged as profound researches on the foundations and nature of mathematics in the beginning of the 20th century and have shaped the dominant discourse of an autonomous discipline of analytic philosophy, generally known under the rubric of “philosophy of mathematics” since then. What has been completely disregarded by these philosophical attitudes, these foundational researches which seek to provide pure mathematics with a philosophically plausible justification by founding it on firm logico-philosophical bases, is that the genuine self-foundation of pure mathematics had been done before, namely during the 19th century, when it was developing into an entirely new and independent discipline as a concomitant of the continuous dissociation of mathematics from the physical world. This self-foundation of the 19th-century pure mathematics, however, was more akin to the German-idealist interpretations of Kant’s transcendental philosophy, than the post-factum, retrospective 20th-century researches on the foundations of mathematics. This article aims to demonstrate this neglected historical fact via delving into the philosophical inclinations of the three major founders of the 19th-century pure mathematics, Riemann, Dedekind and Cantor. Consequently, pure mathematics, with respect to its idealist origins, proves to be a formalization and idealization of certain activities specific to a self-conscious transcendental subjectivity.
مساهمت بنیادی فیشته در زیبایی شناسی آلمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۸۴
43 - 65
حوزههای تخصصی:
فیشته در زیبایی شناسی/فلسفۀ هنر آثاری به عظمت نقد قوۀ حکم کانت یا درسگفتارهایی دربارۀ زیبایی شناسی هگل پدید نیاورده است. درنتیجه، تا مدت ها عقیده بر این بود که او هیچ سهمی در زیبایی شناسی ایدئالیسم آلمانی نداشته است. با وجود این، آثار اندکی از او برجا مانده که در آن ها می توان مصالح لازم برای طرح و بسط یک فلسفۀ هنر نوآورانه و بدیع را تشخیص داد. در این مقاله، این رأی را مطرح می کنیم که فیشته در عرصۀ زیبایی شناسی دستِ کم دو اقدام اساسی انجام می دهد: (1) نخست اینکه با انتقال ثقل بحث از زیبایی شناسی دریافت به فلسفۀ آفرینش هنری، به تعبیری در حوزۀ زیبایی شناسی انقلابی کوپرنیکی صورت می دهد و لذا زیبایی شناسی ذوق را به فلسفۀ هنر مبتنی بر روح آفریننده مبدل می سازد. (2) شأن زیبایی شناسی (درحقیقت، حس زیبایی شناسانه) را به مرتبۀ «شرطِ امکانِ فلسفه» ارتقا می دهد.
Dimensions of Divine Freedom(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Divine freedom is reviewed with respect to three important themes: fate, revisions in divine decisions, and divine obligations. A study of the first theme yields the conclusion that God is free because He has absolute power and authority. In addition, God is free in relation to human beings in the sense that He can do what they do not expect. This theme is found under the heading of decree and measure, qaḍāʾ and qadar. Theologians have also grappled with the problem that the divine decrees appear to change, and on the tablet containing the divine decrees, there can be changes and erasures. This leads to the second topic, badāʾ, the apparent revision of divine decisions, which the theologians treat as abrogations of commands. God can be understood to foster a relationship with us in which He will appear to us as free to respond to our changing conditions, especially prayer and repentance. Finally, the obligations God sets for Himself and reveals to us through scripture are considered. This indicates a kind of divine freedom that only has meaning in the loving relationship between God and His servants that is cultivated through divine revelation. It is then suggested that these various dimensions of divine freedom can best be understood through complementing philosophical and scriptural approaches to the issues and that the understanding of this kind of synthetic hermeneutics can be deepened through comparative theology.
منابع معرفتی هنرمند در آفرینش محتوای اثر هنری با تکیه بر مبانی صدرایی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن تابستان ۱۴۰۰ شماره ۸۶
63 - 84
حوزههای تخصصی:
در حکمت اسلامی علم مستقلِ مدونی که کل مباحث نظری هنر در آن طرح شود، به وجود نیامده است؛ اما می توان با عنایت به تعالیم حکمت اسلامی، در خصوص هنر اسلامی نظریه پردازی نمود. بی تردید این حکمت هنر تبیینی از آثار هنری اصیل اسلامی نیز به دست می دهد. مبانی معرفت شناختی و منابع معرفتی هنرمند در تولید و آفرینش محتوای اثر هنری، از جمله مباحث مهم در فلسفه هنر است. اثر هنری علاوه بر اینکه دارای یک قالب مادی زیباست، واجد یک محتوا و مضمون نیز هست که قالب در خدمت آشکارگی آن محتواست و پیامی به مخاطب القا می کند. با توجه به مبانی مختلف جهان شناختی و معرفت شناختی هنرمندان، منابع معرفتی محتوای اثر نیز متغیر است. هنرمند در آفرینش اثر هنری، علاوه بر ادراکات حسی، خیالی و عقلی، از پشتوانه معرفتی مبتنی بر شهود، فطرت، وحی و نقل بهره مند می گردد.