مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
فلسفه تکنولوژی
حوزه های تخصصی:
فلسفه تلویزیون را می توان در بستر فلسفه رسانه فهم کرد و برداشت از فلسفه تلویزیون در ساحت ها و ابعاد گوناگونی که فلسفه رسانه بدان تقسیم بندی می گردد و متفکران بدان پرداخته اند، قابل بررسی است. از دیگر سوی، فلسفه تلویزیون هم از منظر فنی و هم از منظر قالب های آن قابل بررسی است و لذا می توان در سه بخش تصویر، واقعه و سریال ابعاد آن را مورد مطالعه قرار داد. تلویزیون با توجه به سازمان بندی و شیوه عمل مختص به خود، تفکر و تجربه ای را تولید می کند، تلویزیون در اصل شکلی مختص به خود از تفکر و تجربه است که با عنایت به آن نه تنها جنبه فنی تلویزیون فراموش نمی شود، بلکه بر آن تأکید و تمرکز نیز می شود. تلویزیون عضو ماشینی زندگی انسان است که به فنی شدن و تکنیکی شدن تفکر می انجامد. تلویزیون رسانه ای است که ادراکی جهانی را برای انسان میسر می سازد. در این نوشتار فلسفه تلویزیون در سه بخش و با در نظر گرفتن سه برداشت از فلسفه رسانه بررسی می شود.
تحلیل مبانی فلسفی و تکنولوژیکی بحران محیط زیست؛ ضرورت تولید علم دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی ارتباط و نسبت بحران زیست محیطی جهان معاصر با مبانی فلسفی آن می پردازد تا از این طریق راهی به سوی طرح دیدگاه های دینی در مسئله بگشاید. بحران جهانی موجود را جدای از ریشه های زیست شناسی و تجربی آن و آن چه در حوزة علوم طبیعی و زیستی و تکنولوژی مطرح می شود می توان با ریشه ها و علل عمیق تری نیز پیوند زد و آن، تحلیل مسئله از زاویة مبانی و رویکردهای فلسفی است. مقالة حاضر از این منظر به تحلیل موضوع پرداخته تا درنهایت نتیجه گیرد که یکی از راه های برون رفت از بحران، تحول مبنایی در ساختار علوم معاصر است.
بدین سان پس از ارائة مقدمه ای کوتاه در طرح مسئله، از حکومت نگاه اومانیستی در عصر جدید و ارتباط این مبنای فلسفی با نقش علوم و تکنولوژی جهان غرب سخن گفته و نتیجه می گیرد که تغییر و تحول در حوزة «فلسفه»، «علم»، و «فنّاوری» بی ارتباط با یک دیگر نیستند و سپس در پایان به چند راه حل علمی و کاربردی نیز اشاره دارد.
هدف نهایی مقاله، طرح راه حل برای چاره جویی بحران زیست محیطی جهان معاصر با ضرورت تحول در حوزة علوم و ضرورت تولید علم دینی است تا راه برای فرار از بحران های ساخته و پرداختة مبانی فلسفی مادی گرایانه فراهم شود.
شبکه های اجتماعی و خلوت انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اخلاق شبکه های اجتماعی شاخه مطالعاتی جوانی است که در سال های اخیر بر تنه اخلاق کاربردی روئیده است. این حوزه نوظهور مطالعاتی درباره شبکه های اجتماعی مبتنی بر وب و نسبت آنها با موضوعات متفاوتی از جمله هویت، حریم خصوصی و مفهوم دوستی بحث می کند. مقاله حاضر می کوشد تا سیاهه مقولات مورد بحث در این حوزه مطالعاتی را گسترش داده و باب مطالعه و تأمل درخصوص مقوله خلوت انسانی را نیز در این حوزه بگشاید و نسبت این مقوله را با تغییرات وسیعی که شبکه های اجتماعی در سبک زندگی انسان امروزی ایجاد کرده اند بکاود. تجربه خلوت نشینی تجربه ای غنی در زندگی بشری است که در آثار ادبی، عرفانی و فلسفی شرق و غرب انعکاس وسیعی یافته است. این تجربه برخلاف حس تنهایی و انزوا تجربه ناخوشایندی نیست، بلکه سرشار از کیفیت های معنوی ممتاز و منحصربه فرد است. در این مقاله در مورد ماهیت، ابعاد و فضیلت های این تجربه بحث کرده و تلاش می کنیم نشان دهیم که برخی از فنّاوری های ارتباطی جدید و به طور خاص شبکه های اجتماعی، در صورتی که به شکلی نیندیشیده و بی مهار مورد استفاده قرار گیرند، به مرور این تجربه را تحت الشعاع قرار داده و از دسترس انسان خارج خواهد کرد.
نقد انتقال تکنولوژی از منظر فلسفه تکنولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کشورهای واردکننده تکنولوژی در گام اول می کوشند تکنولوژی متناسب با نیازهای خود را انتخاب کنند و در گام دوم تلاش می کنند تا آن را هر چه بیشتر با موقعیت کشور خود سازگار نمایند. از آنجا که موضوع انتقال تکنولوژی در ایران یا در مباحث توسعه مورد مداقه قرار گرفته است یا در علوم مهندسی، پرسش از بنیان های تکنولوژی تا پیش از توسعه کامل تکنولوژی خود به عنوان یکی از موانع انتقال تکنولوژی تلقی شده است. نویسنده بر آن است که پرسش فلسفی از بنیان های تکنولوژی نه تنها مانعی در انتقال تکنولوژی نیست، بلکه برای رفتن به سمت سازگاری و بومی کردن تکنولوژی، یکی از ارکان اصلی آن است. در این مقاله از منظر فلسفه تکنولوژی ابتدا به نقد انتقال تکنولوژی پرداخته خواهد شد و با تمرکز بر سه محور ارزش مداری مصنوع تکنیکی، تفاوت بنیادین دانش تکنولوژیک و دانش علمی و اهمیت سیستم اجتماعی تکنیکی نشان داده خواهد شد که تلقی فعلی از انتقال تکنولوژی سطحی است. سپس بر اساس همین رویکرد دو راهکار برای انتقال تکنولوژی پیشنهاد خواهد شد.
مواجهه تخنه ارسطو با فلسفه تکنولوژی هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)
هایدگر در مقاله «پرسش از تکنولوژی» دو کار اساسی انجام می دهد که مدخل مناسبی برای سنجش نظریه او در مورد فلسفه تکنولوژی است. اول اینکه گرچه هایدگر در تبیین هویت تکنولوژی وامدار ارسطو است، اما او نتایجی را که ارسطو در کتاب های مختلف خود بدان ها تصریح کرده بود، محصول روش هرمنوتیکی خود می داند. افزون بر این، ویژگی «تعرض آمیز» بودن را بر هویت تکنولوژی جدید می افزاید و تکنولوژی را براساس همین ویژگی تعریف می کند؛ این مقاله بر آن است تا نشان دهد هایدگر در بخش عمده ای از تفکر فلسفی در مورد تکنولوژی و تبیین «دخالتِ مسئولانه علل اربعه در به ظهور آوردنِ تکنولوژی»، وامدار ارسطو است و در بخشی دیگر از نظریه خود در مورد ویژگی «تعرض آمیز» بودن تکنولوژی جدید اگر بخواهیم از اصول ارسطویی برای نقد آن استفاده کنیم بر خطا بوده است
فقر ذات گرایی در فلسفه تکنولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
ذات گرایی از رویکردهای رایج در فلسفه تکنولوژی است که بر مبنایِ آن شناختِ ماهیتِ تکنولوژی اولویت و اهمیت دارد. مقاله حاضر به نقد ذات گرایی در فلسفه تکنولوژی در چهارچوب عقل گرایی انتقادی می پردازد. استدلال می کنیم که اولاً، بدان جهت که ذات گرایی به خردگریزی و جبرگرایی می انجامد و زمینه اصلاح و بحث انتقادی را درباره تکنولوژی نابود و به جای آن تغییرات ناگهانی و خارج از چهارچوب عقلانی را توصیه می کند، نامطلوب است و ثانیاً، دربردارنده برخی از پیش فرض ها و آموزه های نادرست درباره چگونگی تحول تکنولوژی و نسبت آن با انسان است. همچنین، نشان خواهیم داد که راه حل های ذات گرایان در مواجهه با تکنولوژی مثل پناه بردن به هنر یا برقراری نسبت آزاد با تکنولوژی به جایی نمی رسد و در نهایت، بر این نکته تأکید می شود که در اصلاح تکنولوژی ها باید ملاحظات محلی را در نظر گرفت و فرایند اصلاح را به تدریج و با بحث انتقادی پیش برد
تأملی در گفتگوی فلسفه علم و فلسفه تکنولوژی: موانع و راهکارها(مقاله علمی وزارت علوم)
در عصر حاضر تأمل در ارتباط علم و تکنولوژی امری ضروری است که باید از دل گفتگوی میان فلسفه علم و فلسفه تکنولوژی حاصل آید. این گفتگو به دلیل موانعی که بر سر راه آن وجود داشته، هنوز در نگرفته است. مدعای این مقاله آن است که سه مانع اصلی در راه این گفتگو وجود دارد: تفاوت در سطح بندی پرسش های فلسفه علم و فلسفه تکنولوژی (یکی معرفت شناختی و دیگری هستی شناختی)، تفاوت در تعابیر (یکی به مثابه اپیستمه و دیگری به مثابه تخنه) و درنهایت، تلقی تکنولوژی به مثابه کاربست علم. سیر تاریخی هر دو نحله فلسفی حاکی از نشانه هایی است که با آنها می توان بر این موانع غلبه کرد، اما گفتگو به شکل ثمربخش و سامان مند هنوز شکل نگرفته است. در بخش پایانی این مقاله به امکان هایی که این گفتگو پیش رو می گذارد، پرداخته می شود
علم و تکنولوژی: تفاوتها، تعاملها، و تبعات آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بین علم و تکنولوژی تمایز مفهومی مهمی وجود دارد، همچنین آنچهاز آن با عنوان ’علم کاربردی‘یاد می شود، از نظر معرفت شناختی مفهومی زائد است؛ این مقوله در ذیل مقوله تکنولوژی می گنجد. در مقاله حاضر درباره زمینه های فلسفی خلط علم و تکنولوژی بحث می کنیم و توضیح می دهیم که یکی دانستن آن دو، نه تنها یک خطای معرفت شناسانه محسوب می شود، بلکه نتایج و تبعات نامطلوب نظری و عملیعدیده ای نیز به بار می آورد که تأثیر خود را در کاوش های معرفتی و نیز سیاست گذاری ها در حوزه علم و تکنولوژی آشکار می سازد.
نیهیلیسم و تکنولوژی اطلاعات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کی یرکگور، در نوشتار عصر حاضر ، مواجهه ای خصمانه علیه مطبوعات دارد؛ زیرا معتقد است مطبوعات زمینه بروز و ظهور نیهیلیسم را فراهم می آورند. دریفوس، این اندیشه کی یرکگور را به دیگر تکنولوژی های اطلاعاتی _ به ویژه اینترنت بسط می دهد. مقاله حاضر نشان می دهد که این نگرش کی یرکگور– دریفوس نتیجه انسان شناسی و تلقی خاصی از معنای زندگی است که نیازمند بررسی های نقادانه بیشتر است. در مقاله حاضر، توضیح می دهیم که هر چند بصیرت های کی یرکگور و دریفوس در شناخت مخاطرات تکنولوژی اطلاعات با اهمیت اند، اما رویکرد آن ها در قبال معنابخشی به زندگی و هویت انسانی، تحلیلی یک جانبه از موقعیت مسئله ارائه می کند و خصوصاً به دلیل اتکای آن به «تعهد غیرمشروط» محل مخاطرات جدیدی است. پیشنهاد نهایی این است که اتخاذ موضع مناسب در قبال تکنولوژی اطلاعات، نیازمند انسان شناسی مناسبی است تا با بهره گیری از حکمت دینی– اخلاقی ظرفیت لازم برای بهره مندی ایمن از تکنولوژی به دور از نیهیلیسم را فراهم کند و در عین حال، با استفاده از مهندسی تدریجی و در فرایندی دموکراتیک، به صورت نهادی آن را کنترل نماید.
نقادی بنیان های پژوهش در دوره مدرن از منظر هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد فرهنگ سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۴۷
53 - 79
حوزه های تخصصی:
پژوهش های متداول دوره مدرن، در حوزه های مختلف علوم انسانی امروزه به جزء لاینفک علم تبدیل شده است. برخی دیدگاه های انتقادی که توسط متفکرانی همچون هایدگر ارائه شده است به نقد و ارزیابی این نگاه می پردازد. در این مقاله نگارنده سعی خواهد کرد ضمن تعریف و بیان ویژگی های پژوهش مدرن از منظر هیدگر، نقد های او را بیان نماید. هایدگر ضمن برشمردن اشکالات بنیادین نظام های پژوهشی موجود، چاره این مشکلات را در نگاه پدیدارشناسانه به علم جستجو می کند و مدعی است که باید در مبانی نظام های پژوهشی تغییرات جدی به وجود آورد. مقاله حاضر به روش کتابخانه ای سعی دارد این نقد ها را استخراج کند. نتایج حاصل از این بررسی را می توان در تبیین الزامات فلسفی روش های پژوهشی به کار گرفته شده در حوزه های گوناگون علوم به ویژه علوم انسانی و جرح و تعدیل آنها، توجه به روش های تحقیق پدیدارشناسانه و ویژگی ها و کارآمدی های آن، بهره گیری سازمان یافته و توسعه گرایانه از روش های پژوهشی بومی و توجه و به کارگیری روش های پژوهشی با توجه به برنامه های کلان ملی ملاحظه نمود که این نقد ها برای جامعه ایرانی که به دنبال یافتن نیازمندی های بومی خود از بستر پژوهش های علمی است، حائز اهمیت است.
فلسفه تکنولوژی بورگمان: مروری انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بشر برای گره گشایی از بسیاری از مشکلات خود به ساختن تکنولوژی روی آورده است. تکنولوژی اگرچه در حل بسیاری از این مشکلات مؤثر بوده، اما خود باعث به وجود آمدن بحران هایی نیز شده است. از این رو، برخی از فلاسفه به تأمل درباره تکنولوژی پرداخته اند و علت بحران آفرینی تکنولوژی و راه های برون رفت از این بحران ها را مورد مداقه قرار داده اند. یکی از این فلاسفه، آلبرت بورگمان، فیلسوف آمریکایی است. بورگمان ایده اشیاء و افعال کانونی خود را برای بحران زدایی از تکنولوژی پیشنهاد می کند. در این مقاله به بررسی این ایده و انتقادات واردشده بر آن می پردازیم. سپس، پاسخ بورگمان به این انتقادات را ارزیابی میکنیم و در پایان، با دسته بندی نقدها و پاسخهای آنها، شکافهای موجود در نظریه بورگمان را شناسایی میکنیم.
درآمدی بر ارزش باری تکنولوژی از منظر حکمت اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مسئله مداخله ارزش ها در پیدایش تکنولوژی پس از انقلاب صنعتی به تدریج در کانون توجه فیلسوفان تکنولوژی قرار گرفت. در مقاله پیش رو، مسئله مذکور به روش تحلیلی عقلی و از راه تحلیل علل اربعه و توجه به ارتباط درونی هر یک از این علل با یکدیگر و تشریح جایگاه ممتاز علیت غایی در میان علل اربعه و الزامات آن در ارزش باری مصنوعات تکنیکی و تفکیک مرزهای هستی شناختی اشیای طبیعی از مصنوعات تکنیکی بر پایه مبانی حکمت اسلامی بررسی شده است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که حضور علت غایی در پیدایش تکنولوژی ها، زمینه ساز حضور ارزش های انسانی در بعد هستی شناختی تکنولوژی هاست. این امر هم زمان به طرح پرسش های ارزشی و اخلاقی درباره خود تکنولوژی ها می انجامد. غایات انسانی، از یک سو خود تحت تأثیر مبانی معرفتی و غیرمعرفتی همچون زمینه ها و نیازهای اجتماعی و منافع و علایق خاصی شکل می گیرند؛ از سویی دیگر به شکل گیری هنجارها و الزامات خاصی در پیکره درونی تکنولوژی ها می انجامد و از سوی سوم، در مقام کاربرد و به عنوان بخشی از نظام تکنیکی، مستلزم شکل گیری رفتارها و کنش های خاص انسانی همسو با غایات و کارکردهای متوقع از آنهاست.
تاریخ نگاری عقلانیت نقاد: موردکاوی نهاد های علمی و فرهنگی دوره تیموری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد فرهنگ سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۱
55 - 79
حوزه های تخصصی:
در رویکرد عقلانیتِ نقاد، نهاد های علمی به مثابه فنّاوری های اجتماعی در نظر گرفته می شوند. عقلانیت نقاد ظرفیت های مناسبی برای تحلیل نهاد ها و بررسی ابعاد اجتماعی آنها و منطق تحول آنها در اختیار ما قرار می دهد. تاریخ نگاری عقلانیت نقاد نیز مستلزم بررسی مسائل تاریخی از طریق شناخت «موقعیت مسائل» است. در مقاله حاضر با عنایت به آموزه های عقلانیت نقاد درخصوص فنّاوری ها و همچنین در پرتو ملاحظات تاریخ نگارانه این رویکرد، به بررسی وضعیت نهاد های علمی و فرهنگی دوره تیموری می پردازیم. گزارش های تاریخی نشان دهنده حمایت تیموریان از نهاد های علمی و فرهنگی در دوره مذکور است. آموزه های عقلانیت نقاد درخصوص فنّاوری های اجتماعی (یعنی نهادها) و ملاحظات تاریخ نگارانه این رویکرد، ما را به سمت این فرضیه هدایت می کند که حمایت از علم و فرهنگ در این دوره با توجه به شرایط سیاسی و مذهبی و خصوصاً صف بندی های فرقه ای قابل فهم است و صرفاً نتیجه علاقه شخصی حاکمان به علم و فرهنگ نیست.
تکنولوژی: عقلانیت و نقدپذیری در برابر رویکرد موجه گرایانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد فرهنگ سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۴
43 - 72
حوزه های تخصصی:
هر رویکرد فلسفی و عقلانی مناسب به تکنولوژی باید بتواند موضع خود را نسبت به حد و حدود نقدپذیری روشن کند. به رغم اینکه حفظ آموزه نقدپذیری به نظر ساده می آید، بسیاری از نظام های فلسفی با اتخاذ رویکردهای موجه گرا یا ذات گرا در معرفت شناسی زمینه فلسفی لازم برای نقدپذیری تمام عیار را نابود می کنند. توضیح می دهیم حفظ آموزه نقدپذیری تمام عیار با اتخاذ یک معرفت شناسی غیر موجه گرا و تفکیک قضایا از معیارها میسر است و عدم رعایت این آموزه ها به نتایج نامطلوبی می انجامد.
تحوّل تاریخی ایده تجسّد تکنولوژیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایده تجسّد تکنولوژیکی اوّلین مساهمت فلسفه در تبیین تکنولوژی است. این مقاله به منظور روشن ساختن چگونگی تحوّل تاریخی این ایده، در وهله اول، چارچوبی نظری پیرامون دوره ها، رویکردها و اجزاء این نظریه پیشنهاد می کند. در وهله بعد، بر پایه این چارچوب پیشنهادی، تقریرهای مختلف این ایده را در دوره معاصر بازسازی می کند. در آخر، از بررسی تطبیقی تقریرهایی که بر پایه چارچوب پیشنهادی بازسازی شدند، نتایج تازه ای در خصوص چگونگی تحوّل تاریخی این ایده اخذ می کند که حاکی از وجود واگرایی ای میان تقریرهای معاصر از نظر (1) اجزاء، (2) جهت، و (3) مبنا یا علّت رابطه انسان-مصنوع است، واگرایی ای که معلول تبیین متفاوتی است که پدیدارشناسی نسبت به فلسفه های پیشین از انسان، نه از تکنولوژی، ارائه می کند.
واکاوی بنیان های فلسفی «دیزاین» به مثابه کنش تکنولوژیکی به کمک معانی مستتر در مفهوم بینامتنی «تخنه»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۹
696 - 711
حوزه های تخصصی:
هدف : به زعم بسیاری از نظریه پردازان مقوله «دیزاین»، ابهام در ماهیت و معنا، چالش های فلسفی متعددی را متوجه این حوزه از دانش نموده است و ازآنجایی که در غیابِ فهمِ کارکردِ بنیان هایِ فلسفیِ هر حوزه از دانش، تحقق صورت مناسب و کامل دانش پژوهی در آن ممکن نیست؛ بنابراین تعمیقِ شناخت در حوزه دانش دیزاین نیز همواره دغدغه صاحب نظران آن بوده است؛ در همین راستا، پژوهش توصیفی-تحلیلیِ حاضر به حوزه نظری «فلسفه دیزاین» مربوط می شود و در توسعه بحث پیرامون چیستیِ دیزاین راهگشا خواهد بود. روش پژوهش : در این پژوهش، برای پاسخ گویی به پرسش های «بنیان های فلسفی کنش دیزاین به مثابه کنش تکنولوژیکی کدم اند؟» و «کنش دیزاین، در ارتباط با ابعادِ مختلفِ معناییِ مستتر در قلمروی مفهومی «تخنه»، چگونه قابل تشریح است؟»، در ابتدا، در ارتباط با مقوله دیزاین، به واکاوی در مباحث حوزه «فلسفه تکنولوژی» و ابعاد مختلف معنایی مفهوم چندبعدی «تخنه» (ریشه واژه تکنولوژی)، پرداخته شده است؛ سپس تحلیل، تفسیر و ترکیب یافته ها و نتایج، در دستور کار قرارگرفته است. یافته ها : بیان بنیان های ِفلسفیِ دانش دیزاین به عنوان حوزه ای متعلق به فلسفه تکنولوژی در قالب هستی شناسی، معرفت شناسی و روش شناسی و همچنین تدقیق در معانی مستترِ مرتبط با دیزاین در قلمرو مفهومی تخنه، نظیر فن، زیبایی، لوگوس، میتوس، متیس، اپیستمه و پوئسیس، باهدفِ آتیِ بهره گیری از آن ها برای نظریه پردازی در دو ساحت دانش دیزاین و فلسفه دیزاین، از دستاوردهای مطالعه حاضر بوده است. نتیجه گیری : نتیجه کنش دیزاین به مثابه کنشی تکنولوژیکی، تولید دانشی است که ثمره آن ایجاد یک تعادل بین نظریه و مصنوع است و دو نوع «عمل مولد» و «عمل ابزاری» در آن قابل شناسایی است.
اثرات رفتار حرکتی دوربین به مثابه تجسمی از انسان در فیلم فرزندان بشر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ژان لویی بودری در بحث از تکنولوژی سینما و قیاس آن با غار افلاطون، با تکیه بر نظریات روانکاوانه، نظریه آپاراتوس را مطرح می کند و معتقد است آپارتوس سینما با ایجاد حالتی خواب آلود، تماشاگر را در فضایی به مانند مرحله ی آیینه ای لکان قرار می دهد تا بیننده مجدداً هویت خود را باز یابد. اما مخالفان این نظریه معتقدند، آنچه که بودری مد نظر دارد نیازمند نگاه و مکاشفه ای از بیرون غار یا سینما است، چرا که تا انسان ها یا تماشاگران فیلم در مکانی محصور شده اند، چگونه می توانند بنیان های فنی آنچه که بر آن ها روا می رود را دریابند؟ وینسنس هدیگر از دیگر منتقدان، رویکردی ذیل عنوان فلسفه ی تکنولوژی را مناسب جهت بررسی «درک سینما به عنوان تکنولوژی» می داند. محلی که تکنولوژی «میل به مجسم نمودن انسان» دارد. اما تحلیل او نه خود تکنولوژی سینما، بلکه فیلم هایی با روایاتی از تکنولوژی را مد نظر قرار می دهد. بنابراین پژوهش حاضر با استفاده از منابع کتابخانه ای به روشی توصیفی-تحلیلی، سعی دارد صرفاً تکنولوژی سینما را در نوع به کارگرفتن دوربین فیلمبرداری در فیلم فرزندان بشر بررسی کند، تا نشان دهد چگونه ابزار می تواند هویتی مستقل و انسان گونه فارغ از محتوای فیلم و آپاراتوس داشته باشد تا تماشاگر را درگیر بنیان های فنی و تکنولوژی سینما کند.
مروری انتقادی بر نظریات هستی شناسانه مصنوعات تکنیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه علم سال ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۲۵)
135 - 157
حوزه های تخصصی:
مسئله هستی شناسی مصنوعات تکنیکی این است که چه چیزی باعث می شود یک شیء به عنوان یک مصنوع تکنیکی لحاظ شود. از آنجا که مصنوع تکنیکی کارکردی را برای کاربران محقق می کند، اغلب نظریات با تحلیل مفهوم کارکرد به بررسی هستی مصنوعات پرداخته اند. دسته ای از نظریات با توجه به ساختار فیزیکی مصنوع و نقش علی که در ایفای کارکرد دارد، به تبیین هستی مصنوعات پرداخته اند، برخی دیگر بر مقاصد عامل ها در طراحی و کاربرد مصنوعات تأکید کرد ه اند و کارکرد را همان قصد عامل تلقی کرده اند. برخی نیز تطور یک مصنوع یعنی تاریخچه انتخاب و بازتولید یک مصنوع را در هستی آن مؤثر دانسته اند.با توجه به نواقص نظریه هایِ نقش علی، قصدی و تطوری، تلاش هایی برای ارایه نظریه های ترکیبی صورت گرفته است. ما در این مقاله ضمن مرور مهم ترین نظریات هستی شناسی مصنوعات تکنیکی، از رهگذر نقد و بررسی آن ها توضیح می دهیم که یک نظریه هستی شناختی مناسب برای مصنوعات باید به چه مسائلی پاسخ دهد.
تأثیر پراگماتیسم مولد جان دیویی بر فلسفه تکنولوژی لری هیکمن(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال بیست و هفتم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۲)
140 - 168
حوزه های تخصصی:
لری هیکمن با نگاهی پراگماتیستی به فلسفه تکنولوژی وارد شده است. در این مقاله، از نسبت فلسفه تکنولوژی هیکمن با پراگماتیسم جان دیویی بحث خواهد شد. هدف این است که نتایج فلسفه دیویی در بحث از تکنولوژی مشخص شود. تا پیش از قرائت ارائه شده توسط هیکمن، کسی به دیویی به مثابه فیلسوف تکنولوژی نمی نگریست؛ اما هیکمن بر این باور است که دیویی دارای فلسفه تکنولوژی توسعه یافته ای است که برابر سنتی است که تکنولوژی را خودبسنده و دارای ذاتی بیگانه با انسان تلقی می کند. او در بیان تفاوت بین تکنولوژی و تکنیک به عنصر شناخت توجه دارد و تکنولوژی را حاصل مداخله تحقیق نظام مند در تکنیک می داند. دیویی با طرح مفهوم تکنولوژی طبیعی شده، تکنولوژی را به مثابه تحقیقی معرفی می کند که انسان درباره تکنیک های موجود انجام می دهد تا سازگاری با محیط خود را افزایش دهد و آن را متناسب با نیازهایش تغییر دهد. تکنولوژی در پراگماتیسم مولد دیویی به موضوعی فلسفی تبدیل می شود و فیلسوف می تواند با استفاده از شیوه ها و ابزارهای فلسفی، درک خود و افراد جامعه اش را از نحوهٔ پیوندِ میان وجوه متنوع فرهنگ تکنولوژیک ارتقا دهد و تأثیر معناداری بر جهان تکنولوژیکِ در حال تغییر داشته باشد. هیکمن ادعا دارد فلسفه دیویی می تواند بدون گرفتارشدن به نظام های کل نگر و فراتر از تحلیل زبان، فرهنگ تکنولوژیک را با ارزش های دموکراسی آشتی دهد. با این حال، تعریف دیویی از تکنولوژی، آن را به مفهومی کانونی و عام تبدیل می کند و در نقد او بر واقع گرایی، نشانه هایی از ظهور دوباره متافیزیک کل نگر به چشم می آید.
تحلیل تلویزیون از منظر فلسفه ی تکنولوژی از دیدگاه مارکس، هایدگر، فینبرگ، بورگمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تلویزیون موضوعی است که مکرراً مورد مطالعه و بررسی دانشمندان قرار گرفته است و از زوایای مختلفی هم چون جامعه شناسی و روان شناسی درباره ی آن پژوهش شده است. یکی از ره یافت های مطالعه درباره ی این موضوع مهم، ره یافت فلسفی است. در این نوشته از منظر فلسفی، تلویزیون به مثابه یک تکنولوژی، مبتنی بر دیدگاه چهار اندیشمند: مارکس، هایدگر، بورگمان و فینبرگ مورد بررسی قرار گرفته است. این فیسلوفان تکنولوژی البته خود درباره تلویزیون به مثابه یک تکنولوژی اظهارنظر نکرده اند؛ بلکه مبتنی بر مبانی هریک دیدگاه آنان درباره تلویزیون بازسازی شده است. مبتنی بر مبانی مارکس، نقش تلویزیون در ارزش افزایی محور تحلیل واقع می شود. از دیدگاه هایدگر، تلویزیون به عنوان یک نوع انکشاف و آگاهی قابل مطالعه است. از نظر بورگمان ضرورت جست وجو درباره ی رابطه ی اطلاعات و واقعیت و نیز رابطه ی سوژه و ابژه و همچنین موضوع اشیاء کانونی درباره ی تلویزیون قابل استنباط است. و از نگاه فینبرگ نقشی که ارزش های سرمایه داری و ارزش های دموکراتیک در تولید تلویزیون دارد، حائز اهمیت است. پس از بررسی این چهار دیدگاه، در خصوص ارزش باری یا خنثی بود تلویزیون مبتنی بر تبیین های صورت گرفته به نتیجه گیری پرداخته می شود.