مطالب مرتبط با کلیدواژه

نسبی گرایی فرهنگی


۱.

نسبیت فرهنگی و نقد آن با تأکید بر آموزه های قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فرهنگ قوم مداری حق محوری آموزه های قرآنی نسبی گرایی فرهنگی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی فرهنگ
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی دین
تعداد بازدید : ۸۹۵ تعداد دانلود : ۹۳۳
یکی از جنبه های مهم و عام در دوران پست مدرنیسم نگاه نسبی گرایانه به هر چیز از جمله فرهنگ است. از این رو بررسی مفهوم فرهنگ و سرنوشت تاریخی و عقاید و نظریات پیرامون آن هماره از دل مشغولی های اصلی اندیشمندان جامعه شناسی بوده است. نسبی گرایی فرهنگی به معنای ارزشمند بودن همه فرهنگ ها و قوم مداری به معنای برتر دانستن فرهنگ جامعه و گروه خود، موافقان و مخالفان زیادی همراه با نظریات و نقدهای گوناگون به دنبال داشته است. این مقاله در پی آن است که با تحلیل نظریه نسبیّت فرهنگی و مفهوم مقابل آن، اطلاق یا نسبیّت فرهنگ مبتنی بر اصول دینی را مورد ارزیابی و سنجش و تحقیق قرار داده و با توجه به آموزه ها و تعالیم قرآنی، نگاه و منظر سومی را تحت عنوان حق محوری پیش رو نهد.
۲.

فلسفه سیاسی در عصر جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: جهانی شدن هابرماس جان راولز نسبی گرایی فرهنگی فلسفه سیاسی معاصر

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه سیاسی
تعداد بازدید : ۷۸۷ تعداد دانلود : ۶۸۰
نیک می دانیم اندیشه ها و نظریه ها همواره تحت تأثیر شرایط سیاسی و اجتماعی و رخدادهای عصر خود بوده و چه بسا در واکنش به آنها تدوین شده اند. برای مثال مکتب زمینه گرایی در این مورد اعتقاد دارد شناخت اندیشه های متفکران ممکن نیست، مگر آگاهی از موقعیت و شرایط زمانی که متفکران در آن زیسته اند. بر این اساس به نظر می رسد فلسفه سیاسی معاصر نیز در مواجهه با واقعیت عینی چون «عصر جهانی» و آثار گوناگون آن قرار گرفته باشد. بر این اساس در مقاله حاضر، نویسنده این پرسش اصلی را مطرح کرده است که با توجه به اجتناب ناپذیری ناشی از به هم پیوستگی رو به تزاید جهانی از یکسو و در مقابل تداوم مشکلات جهانی، کدام فلسفه سیاسی قابلیت عملی و کاربردی مناسب تری دارد؟ به عبارت دیگر چگونه می توانیم به عملی شدن فلسفه سیاسی در موقعیت کنونی کمک کنیم؟ در پاسخ به سؤال اصلی، نویسنده طبق یافته های پژوهش نشان داده است که در میان سه نظریه رقیب، وجهی از لیبرالیسم اخلاقی که عموماً در اندیشه های هابرماس و جان راولز آمده، بهترین پاسخ به چالش مذکور است. به این منظور با ترسیم سه وضعیت یا سه گونه تلقی از جهانی شدن مشخص می شود که چرا نگره سوم (لیبرالیسم اخلاقی) از بعد تحلیلی و کارآمدی اهمیت پیدا کرده است. برای اثبات فرضیه اصلی، ضمن بهره گیری از آرای هابرماس و روالز، از نظریه هنجاری انتقادی به عنوان چارچوب تحقیق استفاده شده است. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای به نگارش درآمده است
۳.

بررسی تجربی تاثیر رسانه های ارتباط جمعی در گسترش عناصر فرهنگی پست مدرنیسم (مورد مطالعه جوانان شهر یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پست مدرنیسم رسانه های داخلی ماهواره نسبی گرایی فرهنگی زوال عاطفه یزد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۳۴ تعداد دانلود : ۴۰۰
با گذر از دوران سنتی به دوران مدرن و پس از آن جامعه پست مدرن، شاهد جلوه های نوینی از زندگی اجتماعی هستیم. طی گذر از هر یک از این دوران ها، به راحتی می توان تغییر در نوع تفکر، نگرش و رفتار انسانی را مشاهده کرد. یکی از عناصری که نقش اساسی در تغییر نگرش و رفتار انسان های عصر جدید دارد، رسانه ها می باشد. در این بین اما تلویزیون به عنوان یکی از عناصر اصلی رسانه در دنیای جدید، تاثیر بسزایی در جهان بینی های افراد دارد لذا این تحقیق درصدد بررسی تاثیر رسانه ی ارتباط جمعی با تاکید بر (تلویزیون) و عناصر فرهنگی پست مدرنیسم می باشد.این تحقیق از طریق روش کمی در بین 384 نفر از جوانان شهر یزد صورت گرفت. روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای و ابزار سنجش پرسشنامه محقق ساخته میباشد. نتایج تحقیق نشان داد که بین جنس و فرانوگرایی فرهنگی رابطه ی معنی داری وجود نداشت هر چند برخی از مولفه های پست مدرنیسم با جنس رابطه ی معنی داری برقرار کرده اند. بین استفاده از ماهواره و پست مدرنیسم فرهنگی رابطه معنی دار و مثبتی وجود داشت. ولی بین استفاده از تلویزیون داخلی و پستمدرنیسم فرهنگی رابطه ی معنی داری وجود نداشت و فقط بعد نسبی گرایی فرهنگی با استفاده از تلویزیون داخلی رابطه مثبت و معنی داری برقرار کرد. نتایج رگرسیون نشان داد که متغیر استفاده از ماهواره قادر به تبیین 17/0 از واریانس پست مدرنیسم فرهنگی می باشد.
۴.

حقوق بشر و امنیت انسانی؛ تمایزات و حوزه های همپوشانی

کلیدواژه‌ها: امنیت انسانی اصل حمایت اصل توانمندسازی حقوق بشر کرامت انسانی نسبی گرایی فرهنگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵۰ تعداد دانلود : ۲۳۳
هدف نوشتار حاضر، بررسی تمایزات و حوزه های همپوشانی میان «امنیت انسانی» و «حقوق بشر» بوده است. هر دوی این مفاهیم، حفظ و ارتقای «کرامت انسانی» را در دستور کار قرار دادهاند و از این جهت بسیاری از نواقص و کاستی های یکدیگر را پوشش میدهند، ضمن اینکه میان این دو مفهوم تفاوتهایی به ویژه در سطح تحلیل، جنبه های عملیاتی و دامنه شمول وجود دارد. بر این اساس پژوهش حاضر این پرسش را مطرح کرده است که «چگونه حقوق بشر و امنیت انسانی با وجود برخی تفاوتها و تمایزات، قادرند همدیگر را به صورت متقابل تکمیل و تقویت کنند؟» حقوق بشر و امنیت انسانی به علت آنکه بر موضوعی واحد، یعنی «کرامت انسانی» و توسعه ابعاد مختلف زندگی بشری اعم از فردی، اجتماعی و بینالمللی متمرکز هستند، توانایی همپوشانی و تقویت یکدیگر را دارند. حقوق بشر بسترهای حقوقی و قانونی لازم برای تحقق استراتژیهای امنیت انسانی، یعنی «حمایت» و «توانمندسازی» را فراهم می کند و متقابلاً امنیت انسانی با تأکید بر جنبههای عملیاتی اسناد جهانی حقوق بشر، به طور خاص حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و امنیتی سازی، برخی دغدغههای مشترک با حقوق بشر، از اهداف مصرح در اسناد جهانی حقوق بشر حمایت های لازم را به عمل می آورد. یافتههای تحقیق نشان داده است که نوعی رابطه معنادار میان حقوق بشر و امنیت انسانی برقرار است و روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و در مواردی نیز برای اثبات فرضیه از روش مقایسه ای استفاده شده است.
۵.

نسبی گرایی فرهنگی در اشارات ویتگنشتاین در باب آیین های فرهنگی و دینی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ویتگنشتاین فریزر آیین های دینی نسبی گرایی فرهنگی کلک هکل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۷ تعداد دانلود : ۱۶۰
بر اساس تفسیر شایع، ویتگنشتاین در «اشاراتی در باب شاخه زرین فریزر» رویکردی بیانگرایانه به آیین های دینی و رفتارهای فرهنگی دارد، و دیدگاه فریزر را با همین رویکرد مورد انتقاد قرار می دهد. مویال شاروک،  بر مبنای همین تفسیر، ویتگنشتاین را حامی روایتی از نسبی گرایی فرهنگی می داند. اما نسبی گرایی فرهنگی در معرض اعتراض هایی از منظر طبیعی گرایی و نظریه تکامل است. در این مقاله تفسیر کِلَک  از ویتگنشتاین را مرور خواهیم کرد که نگاه ویتگنشتاین به اعمال آیینی را سازگار با طبیعی گرایی و نگرش تکاملی به سیر تحول حیات اجتماعی و فرهنگی بشر می داند. سپس روایت هکل را از نسبی گرایی فرهنگی در تأملات ویتگنشتاین در باب آیین های دینی و اعمال فرهنگی مورد بررسی قرار می دهیم و نشان می دهیم که چگونه هکل در عین دفاع از وجود نسبی گرایی فرهنگی در تأملات ویتگنشتاین، انتقادهای بعضی از حامیان طبیعی گرایی و نظریه تکامل را به نسبی گرایی فرهنگی ویتگنشتاین وارد نمی داند. نهایتاً از این موضع دفاع می کنیم که اولاً ویتگنشتاین مدافع نسبی گرایی فرهنگیِ معرفت شناختی نیست، در ثانی از نگاه ویتگنشتاین آیین های فرهنگی و دینی بدیلی برای علم نیستند، بلکه در تمامی فرهنگ ها -از جمله فرهنگ مدرن- در کنار علم حضور دارند، ثالثاً ویتگنشتاین از نسبی گرایی معناشناختی در باب آیین های فرهنگی حمایت می کند، و رابعاً دفاع ویتگنشتاین از جایگاه آیین ها در حیات اجتماعی بشر تعارضی با طبیعی گرایی در مطالعه در باب انسان، زبان و فرهنگ ندارد و می توان از منظر طبیعی گرایانه از موضع ویتگنشتاین در باب آیین ها دفاع کرد.
۶.

آفریقا گرایی در ساحت حقوق بشر: تقابل جهان شمولی و نسبی گرایی فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آفریقاگرایی جهان شمولی حقوق بشر نسبی گرایی فرهنگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲ تعداد دانلود : ۱۴
دکترین «نسبی گرایی فرهنگی» در عرصه حقوق بشر، تلاشی است که ویژگی جهان شمولی ادّعایی در اسناد بین المللی حقوق بشر، همچون اعلامیه جهانی حقوق بشر را به چالش می کشد. این دکترین بر این نظر است که حقوق بشر همان گونه که در غرب تعبیر و تصوّر می شود لزوماً برای جوامع غیر غربی قابل پذیرش نیست. «آفریقاگرایی» ذیل نسبی گرایی فرهنگی در صدد است با تکیه و تمرکز بر اصول و مشترکات فرهنگی قاره آفریقا، روایت قابل پذیرش خود از حقوق بشر را ارائه نماید. آفریقاگرایان دیدگاه های حداقلی، میانه و حداکثری به نسبی گرایی فرهنگی و لغو مشروعیت پاردایم جهان شمول حقوق بشر ارائه داده اند. این تنش نظری، تاحدّی در مفاد منشور آفریقایی حقوق بشر و مردم نیز قابل مشاهده است. از برآیند مقتضیات آفریقای مدرن و فرهنگ آفریقایی چنین استنباط می شود که دیدگاه میانه مبتنی بر همکاری و گفتگوی میان فرهنگی، شیوه بهینه در برخورد با چالش های حاصل از این موضوع است. سازوکار سنتّی پاسداشت کرامت انسانی با توجّه به وضعیت فرهنگی قارّه آفریقا در دوران پسااستعمار، ناکارآمد و ناکافی است. بر علاوه بر این، آنچه از اولویت سنجی انواع حقوق بشر معتبر به نظر می رسد، دیدگاه پیوستگی حقوق سیاسی-مدنی با حقوق اجتماعی-اقتصادی است.