مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
منطق رواقی
حوزه های تخصصی:
رگه هایی از منطق گزاره ها را در آثار ارسطو می توان دید. با این حال، او شیفته آموزه قیاس حملی است و قیاس های شرطی را اگرچه تحویل ناپذیر، ولی نیازمند به آن ها می شمارد. پس از ارسطو، شاگردانش کوشیدند نظریه قیاس های شرطی را گسترش دهند با این حال کار چندانی از پیش نبردند. این رواقیان بودند که با نگاه ویژه به منطق گزاره های شرطی، نخستین دستگاه منطق گزاره ها را پایه گذاری کردند. جایگاه بنیادین منطق رواقی در آغاز قرن بیستم و در پرتو آموزه های منطق ریاضی کشف گردید. ابن سینا اگرچه می کوشد در نظریه استنتاج از دست آوردهای هر دو سنت ارسطویی و رواقی بهره گیرد؛ اما همچنان منطق رواقی را کم اهمیت می شمارد و بیشتر نیروی خود را صرف گسترش نظریه «قیاس های تماماً شرطی» تئوفراستوس می کند. کم اهمیت دانستن منطق رواقی به خودی خود یکی از خطاهای راهبردی ابن سینا است که خاستگاه آن نوشته های مشاییانی چون اسکندر افرودیسی است که منطق رواقی را با تحقیر گزارش کرده اند. افزون بر این، ابن سینا از نظر منطقی، قیاس حملی را در جایگاه نخست، قیاس اقترانی شرطی را در جایگاه دوم، و قیاس استثنایی را در جایگاه سوم می نشاند. این دومین خطای راهبردی اوست که از آناکاویک نخست ارسطو سرچشمه می گیرد و می توان آن را «خطای بطلمیوسی» نامید.
بررسی تفسیرهای گوناگون ادات های منطقی از دیدگاه رواقیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این جستار منطق رواقی و تعبیری که در نیمة نخست قرن بیستم از این منطق صورت گرفت بررسی می شود. از آن جا که نخستین محققان در این دوره بر اساس پیش فرض های منطق جدید با منطق رواقی مواجه شدند، این رویکرد را کلاسیک نامیده ایم و سعی کرده ایم تعابیری را که این رویکرد از ادات اصلی منطق رواقی یعنی نفی، عطف، فصل، و شرطی به دست داده است بررسی کنیم. در مورد هر ادات، در پرتو کارهای جدید بر روی منطق رواقی، نارسایی های برداشت کلاسیک نشان داده شده است. در پایان این جستار توضیح می دهیم که برداشت کلاسیک از ادات نفی و عطف به لحاظ جدول ارزش صحیح است هرچند مفاهیم رواقی یادشده را تماماً نمی رساند. هم چنین نشان خواهیم داد که برداشت کلاسیک از ادات های فصل و شرطی در مواردی نادرست بوده است.
برداشت ربطی از منطق رواقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به بررسی برداشت ربطی از منطق رواقی پرداخته شده است. برای این منظور ابتدا دو دیدگاه اصلی در مورد گزاره های شرطی در منطق رواقی مورد بررسی قرار گرفته است. بر اساس دیدگاه نخست که بکر و اگلی بر آن تاکید دارند، شرطیِ به کار رفته در نظام نحوی منطق رواقی، شرطی فیلونی است؛ در حالی که مطابق دیدگاه دوم که افرادی مانند استوپر، بارنز و نازینیوسکی آن را مطرح ساخته اند، این شرطی، شرطیِ ربطی است. دیدگاه نخست با چالش های مهمی مواجه است، از جمله پارادوکس های استلزام مادی که رواقیان از آنها آگاه بودند و در صدد برطرف کردن آنها در نظام منطقی خویش بر آمدند؛ این در حالی است که بر اساس دیدگاه دوم، نه تنها پارادوکس های استلزام مادی که پارادوکس های استلزام اکید نیز برطرف می گردند؛ بر این اساس در بخش دوم این مقاله بر اساس کار نازینیوسکی، صورت بندی ربطی از بخش شرطی منطق رواقی به دست داده شده و در نهایت بر اساس منابع رواقی باقی مانده اشکالات چنین برداشتی مورد بررسی قرار گرفته است.
تمامیت منطق رواقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تمامیت منطق رواقی، بر خلاف تمامیت منطق گزاره ای جدید که از سوی منطق دانان معاصر مورد پذیرش قرار گرفته، موضوعی است که مورد تشکیک واقع شده است؛ در این مقاله، پس از بررسی نظام های گوناگونی که از سوی پژوهشگران مختلف بر اساس گفتارهای منطق دانان رواقی بازسازی شده است، به تمامیت این نظام ها اشاره شده و نشان داده می شود که هیچ یک از این نظام های بازسازی شده نمی توانند معیارهای اساسی رواقیان در مورد استدلال های معتبر را برآورده سازند و بر این اساس نمی توان تمامیت چنین نظام های بازسازی شده ای را به نظام منطقی مورد نظر رواقیان نسبت داد. در پایان، تمامیت منطق رواقی حتی به معنای فروکاهش همه ی استدلال های معتبرِ مورد نظر رواقیان به اثبات نشده ها نیز انکار شده و نشان داده می شود که رواقیان در کنار اثبات نشده ها و استدلال های قابل فروکاهش به اثبات نشده ها، اعتبار برخی دیگر از استدلال ها را پذیرفته اند.
نظام استنتاجی منطق رواقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۴۴ پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲
67 - 84
حوزه های تخصصی:
رواقیان معتقد بودند استدلال های معتبر از طریق "تما"ها به "اثبات نشده" ها فروکاسته می شوند؛ چنین درکی از نظام منطق رواقی که در گزارش های نویسندگان دوره باستان به آن اشاره شده است، منطق رواقی را به مثابه نظامی اصل موضوعی با قواعد اشتقاقی منظور می کند؛ با این همه، امپریکوس در بخشی از کتاب "برضد منطق دانان" در ضمن توضیح دو مثال، اثبات نشده ها را به مثابه قواعد استنتاجی در تجزیه و تحلیل استدلال ها به کار می گیرد و بوخنسکی و میتس نیز بدون توجه به چنین تعارضی، این دو مثال را همانند امپریکوس مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهند؛ این مقاله با طرح چنین تعارضی، دو راه حل را برای برطرف کردن این تعارض پیشنهاد می کند، در راه حل نخست منطق رواقی دارای دو سطح متفاوت در نظر گرفته شده و بدین ترتیب، هم قواعد جمله ای و هم قواعد اشتقاقی می توانند هم زمان در آن به کار گرفته شوند؛ در راه حل دوم، بر اساس تحول منطق رواقی در طول زمان، هر یک از دو تفسیر بالا به یک دوره ی تاریخی منتسب شده و بدین ترتیب، تعارض مورد مناقشه توضیح داده می شود.
مربع تقابل در منطق ارسطویی و منطق رواقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نشانه شناسی باستان و تأثیر آن در شکل گیری مبحث دلالت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
99 - 123
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، چگونگی شکل گیری نظریه دلالت و تأثیرپذیری اندیشمندان مسلمان در طرح و گسترش این مبحث مورد بررسی قرار می گیرد. برای این منظور، به آموزه های سه مکتب مهم یونانی ای اشاره می شود که به بررسی و تحلیل نشانه ها پرداخته و آموزه هایشان در نویسندگان دوره های بعد مؤثر واقع شدند: نخست ارسطو بود که در ابتدای العباره و انتهای دفتر دومِ تحلیل پیشین به بررسی نشانه ها پرداخت؛ دودیگر پزشکان که نشانه ها را ذیل دو دسته اصلی تقسیم می کردند و سدیگر رواقیان که نشانه ها را به مثابه مدخل بحث از استدلال ها مورد بررسی قرار می دادند. در دوره اسلامی، ابن سینا نخستین منطق دانی است که با تقسیم بندی انواع دلالت لفظی وضعی به بررسی دقیق دلالت روی می آورد و آموزه های وی که اغلب توسط دیگر منطق دانان تکرار می شود، عمدتاً با توجه به گفتارهای ارسطو در ابتدای کتاب العباره شکل می گیرد؛ پس از ابن سینا، همگام با تصریح به دلالت های لفظی طبعی در آثار خونجی و دیگر منطق دانان به پیروی از فخرالدّین رازی، دلالت های لفظی عقلی نیز در آثار ارموی، علامه حلی و قطب الدین شیرازی مورد اشاره می گیرند و قطب الدین رازی با بحث از دلالت های غیرلفظی دامنه نظریه دلالت را گسترش داده و تعریف جدیدی از «دلالت» ارائه می کند؛ این تعریف جدید از دلالت و توجه به دلالت های غیرلفظی را می توان ناشی از مباحث ارسطو در دفتر دوم تحلیل پیشین و همچنین آموزه های رواقیان و پزشکان دوره باستان دانست که احتمالاً از دو طریق، یعنی آثار متکلمان و شارحان منطق ارسطو بر منطق دانان دوره های بعد مؤثر واقع شده اند.
مفاد ساختار شرطی در منطق ارسطویی، رواقی و سینوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارسطو با مبتنی ساختن استدلال بر نظریه حمل و وجود کلی در فردش که مفاد گزاره بسیط است، استفاده از گزاره های مرکب را در استدلال نمی پذیرد، اما رواقیان با مبتنی ساختن استدلال بر نظریه علایم که مفاد گزاره های مرکب شرطی است، استدلال ساخته شده از گزاره های اتمی و بسیط را منکرند و وجود یک گزاره مرکب در هر استدلالی را الزامی می دانند. این دو دیدگاه متفاوت، شکل گیری نظریه حمل و استدلال حملی ارسطویی و نظریه علایم و استدلال شرطی رواقی را در پی داشته است. اما ابن سینا و پیروانش با جمع میان حمل و شرط و استدلال حملی و شرطی، پژوهشگران منطق را با این پرسش مواجه ساخته اند که آیا منطق سینوی، تلفیقی از دو منطق ارسطویی و رواقی است یا آنکه ماهیت مستقلی دارد که در آن، حمل و شرط با حفظ استقلالشان با همدیگر تقابلی ندارند، بلکه قابل جمع هستند؟ در این زمینه برخی به دیدگاه تلفیق و برخی دیگر به دیدگاه نگرش حملی و موضوع محمولی به شرطیات در منطق سینوی گرایش یافته اند. در این پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی و استدلالی ارائه می شود، قصد داریم با بیان تفاوت میان گزاره شرطیه سینوی و بسیط و مرکب ارسطویی و مولکولی رواقی، نادرستی دو دیدگاه مذکور را آشکار سازیم و دیدگاه سومی را اثبات کنیم که براساس آن، نگاه به شرطیات در منطق سینوی اولاً نگاهی قضیه ای است نه موضوع محمولی؛ زیرا بر پایه روابط میان نسبت هاست و نه مفردات؛ ثانیاً متفاوت با نگاه ارسطو در گزاره های مرکب و رواقیان در گزاره های مولکولی است؛ زیرا گزاره ای واحد و بر پایه تلازم یا تعاند نسبت هاست نه بر پایه نظریه علایم. بنابراین منطق سینوی، مستقل از دو منطق دیگر است.