مطالب مرتبط با کلیدواژه

نظام دانش


۱.

بررسی عوامل استقرار مدیریت دانش در آموزش وپرورش با استفاده از تکنیک های داده کاوی (موردمطالعه: اداره آموزش وپرورش شهرستان دورود)

کلیدواژه‌ها: داده کاوی فرهنگ سازمانی فناوری اطلاعات مدیریت دانش نظام دانش

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۷۳ تعداد دانلود : ۳۹۹
هدف از پژوهش حاضر بررسی عوامل استقرار مدیریت دانش در آموزش وپرورش شهرستان دورود با استفاده از تکنیک های داده کاوی بوده است. پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی است. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان اداری مدیریت آموزش وپرورش شهرستان دورود که تعداد آن ها 155 نفر بود. ضریب پایایی پرسشنامه مورداستفاده از طریق آلفای کرونباخ 90/0؛ و از طریق روش دونیمه کردن 69/0 به دست آمد که در هر دو روش مورد تأیید بود. برای تحلیل داده ها از روش های داده کاوی استفاده شد. دقت پیش بینی با استفاده از رافست 7235/0، درخت تصمیم گیری 9525/0، تئوری بیز 985/0، شبکه های عصبی مصنوعی 9835/0 به دست آمد. قوانین توسط الگوریتم ژنتیک، جانسون، هولتس و درخت تصمیم گیری ارائه گردید. بر اساس این قوانین، انتقال دانش، حفظ کارکنان دانش در گرو استفاده مدیران از نظرات و پیشنهاد های کارکنان، نقش بسزا و عمده ای در استقرار مدیریت دانش در آموزش وپرورش ایفا می کنند. این تحقیق ازآن جهت دارای نوآوری بود که برای تجزیه وتحلیل داده ها از تکنیک های داده کاوی استفاده می کند. در پژوهش حاضر از بین عوامل زمینه ای، بدون تمرکز روی عاملی خاص و در نظر گرفتن فرضیه ای به بررسی موضوع پرداخته شده است. حفظ کارکنان دانش گر باعث می گردد که تجربیات، مهارت ها و دانش نهفته در این افراد از سازمان بیرون نرود و دیگر آن که استفاده از دانش و نظرات این افراد و سایر کارکنان سبب ظهور دانش در سازمان می گردد که در پی آن سبب انتقال دانش در سازمان می شود.
۲.

امکان سنجی استقرار مدیریت دانش در مدارس شهر دورود با استفاده از تکنیک های داده کاوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مدیریت دانش داده کاوی نظام فناوری اطلاعات نظام دانش

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۹ تعداد دانلود : ۳۳۴
هدف پژوهش حاضر امکان سنجی استقرار مدیریت دانش در مدارس آموزش وپرورش شهرستان دورود با استفاده از تکنیک های داده کاوی است. روش پژوهش حاضر ازنظر هدف، کاربردی و به لحاظ شیوه از نوع توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری مشتمل بر مدیران مدارس اداره آموزش وپرورش دورود که تعداد آن ها 116 نفر بود و از میان آن ها تعداد 89 نفر به عنوان نمونه آماری از طریق جدول مورگان انتخاب شد. ابزار گردآوری داده های پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته است که روایی آن به روش صوری مورد تائید قرار گرفت و ضریب پایایی پرسشنامه مورداستفاده از طریق آلفای کرون باخ 93/. و از روش دونیمه کردن 70/. به دست آمد که در هر دو روش مورد تأیید بود. برای تحلیل داده ها از روش های داده کاوی و از نرم افزارهای Matlab، Weka، Rosetta،Excel استفاده شد. نتایج حاصل با استفاده از شبکه های عصبی، رافست، ژنتیک، درخت تصمیم گیری و تئوری بیز مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت، به این صورت که معیار دقت با استفاده از رافست 88/0، درخت تصمیم گیری 94/0، تئوری بیز 1، شبکه های عصبی مصنوعی 1 بود. درنهایت 6 قانون نهایی توسط الگوریتم ژنتیک، جانسون، هولتس و درخت تصمیم گیری ارائه گردید. بر اساس یافته های نهایی این پژوهش، عوامل تسهیم دانش، حفظ کارکنان دانش گر، استفاده از نظرات و پیشنهاد ات کارکنان نقش بسزا و عمده ای در استقرار مدیریت دانش ایفا می نمایند.
۳.

فضا را چگونه بخوانیم؟ از خوانش پدیدارشناسانه تا خوانش انتقادی فضا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فضا خوانش انتقادی پدیدارشناسی نظام دانش قلمرو مدیریتی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۷۰ تعداد دانلود : ۴۶۲
خوانشِ فضا به چه معناست؟ این واژه چه جایگاهی در نظامِ شهرسازیِ جامعه ایران دارد؟ مفاهیمی چون خوانش و خوانایی، چگونه با چیزی به نام نیروهای برسازنده ی فضا درگیر می شوند؟ گفتمان انتقادی فضا، چگونه فضا را خوانش می کند؟ نوشتار پیش رو تلاش می کند به سؤالاتی از این قبیل پاسخ دهد. در همین راستا نوشتار به چهار بخش تقسیم شده است. در بخش اول، نگاه نظری و مسأله ی نوشتار مطرح می شود؛ اینکه فضا در اینجا از کدام پنجره و با چه گفتمانی خوانش می شود. در بخش دوم از این صحبت می شود که چگونه چیزی به نام خوانایی در قلمروی دانش -در نظام دانشگاهی ایران- از خلال تعاریف، بمثابه ی یک ابزارِ سنجش و فهمِ جهان-فضا تولید می شود. در بخش سوم این مساله مطرح می شود که چگونه خوانشِ پدیدارشناسانه به کلیدواژه ی فهم فضا تبدیل شده و در قلمروی حرفه ای و مدیریتی به واسطه خوانا یا ناخوانا خواندنِ بازنمایی های فضا، وضعِ موجود را بازتولید می کند. در همین راستا گریزی به روش و نگاهِ کوین لینچ  زده می شود و به این خاطر که نامِ او با خوانشِ فضا در متون شهرسازی ایران گره خورده است، مورد نقد قرار می گیرد. در این بخش همچنین با نگاه پدیدارشناسانه به خوانشِ نا- فضاها در شهر تهران پرداخته می شود. در بخش چهارم که در واقع همان نگاهِ نوشتار است، پژوهش حاضر می کوشد با صورت بندی خوانشِ انتقادی از فضا بمثابه یک بدیل، آن نظم و نظامِ مفهومی ای که همواره در قلمروی دانش و مدیریت شهری تولید و بازتولید می شود، نفی کند.
۴.

دانشگاه تمدن ساز؛ الگوی توسعه بومی و تعمیق همبستگی ملی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۸۵ تعداد دانلود : ۱۸۶
دانشگاه دارای رسالت های مختلف و متنوعی است که نخبه پروری، کارآفرینی، پژوهش محور بودن، تمدن ساز بودن و... از نمونه های آن است. آنچه در این پژوهش مورد مداقه قرار گرفته، ویژگی ها و شاخص های دانشگاه تمدن ساز است. دانشگاه تمدن ساز، دانشگاهی گفتمان ساز در پاسخ به ابهامات هویتی، فرهنگی و تمدنی نضج گرفته از اوضاع متغیر بین المللی و شرایط داخلی در عصر جهانی شدن است. این دانشگاه با تکیه بر ایده و الگوی توسعه اسلامی ایرانی با مدلی مشروح زمینه های تقویت گفتمان همبستگی ملی را از نظر یک نظام سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی باثبات فراهم آورده و شکل گیری انسجام اجتماعی و وحدت ملی و به نوبه خود، زمینه را برای توسعه متوازن در تمام ابعاد مختلف آن فراهم می کند؛ توسعه ای که همه جانبه، متوازن، پایدار، دانش بنیان و دین محور می باشد.
۵.

کانت و مسئلۀ «امکان/صدفه» در ساحت خرد نظری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فلسفه نظری کانت امکان خاص صُدفه نظام دانش

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۸ تعداد دانلود : ۱۶۷
برای نظام های متافیزیکی هر نوع امر تصادفی تهدیدی به شمار می آید که می تواند کلیت و ضرورت نظام را تهدید کند و ازهمین رو، فیلسوفان ناچارند درباره آن موضع گیرند. این مواضع غالباً ذیل بررسی نسبتِ «امکان/صدفه» و «ضرورت» بیان می شود. در فلسفه کانت، اصطلاح die Zufälligkeit بارِ این مفهوم را به دوش می کشد. بررسی کاربردها و دلالت های این مفهوم در ساحت موردبحث حاضر، یعنی ساحت نظری، می تواند به تبیین موضع کانت درباره مسئله دشوارِ تهدید آن برای نظام دانش یاری رساند. اجمالاً بررسی حاضر نشان خواهد داد که کانت در مواضع مختلفی و با دلالت های متفاوت، ولی مرتبطی از این مفهوم استفاده کرده است: گاهی ذیل مقولات جهت، جایی ذیل مقولات نسبت، گاهی در ارتباط با امر آروینی و مشروط و گاهی در تحلیل امری که به آینده تعلق دارد. پژوهش حاضر پس از بررسی جامع، آنها را ذیل دو معنای اصلیِ «امکان خاص» و «صدفه مندی» چکیده می کند. این مقاله ضمن جست وجوی معانی و دلالت های مفهومِ die Zufälligkeit در سنجش خرد ناب ، به بررسی نحوه مواجهه کانت با جایگاهِ امر تصادفی در نظام ضروریِ دانش می پردازد. نتیجه اجمالاً این است که کانت تنش را حل نمی کند؛ زیرا از سویی، وی این مفهوم را به نفع طرفِ ضرورت نادیده می گیرد و مدعی می شود که نظام به مثابه گونه ای دانشِ ناب مستلزم آن است که این مفهوم را در نظام استعلایی اش راه ندهد و از سوی دیگر، وی شأنی برای آن مفهوم در نظر می گیرد تا بتواند چگونگی پیش رَوی خرد در سلسله قیاس های دیالکتیکی را توضیح دهد. به این ترتیب، کانت تنش تعیین کننده میان امر تصادفی و امر ضروری را تنها منحل کرده است و نه حل. سرانجام، این نوشتار بر آن است که نحوه مواجهه انحلالی کانت با نسبت امکان/صدفه و ضرورت ریشه در این دارد که وی معنای دیالکتیک را به دیالکتیکِ منطقی استعلایی تقلیل داده است و فرارَوی از آن مستلزم الگوهای دیگری خارج از امکانات فلسفه کانت، یعنی احتمالاً فلسفه هگل است.
۶.

فرهنگ و فنون دریانوردی مردمان بوشهر در قرون 3 تا 8 ه.ق.(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بوشهر خلیج فارس دریانوردی فرهنگ نظام دانش

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۵ تعداد دانلود : ۵۶
در بررسی فرهنگ دریانوردی جنوب و مردمان بوشهر وجود یک چرخه کامل جغرافیایی، اقتصادی و جمعیتی وابسته به دریا در ساحل بوشهر کاملا محسوس است. این چرخه در یک گستره جغرافیایی از دریای قُلزُم (دریای سرخ) تا دریای صنجی (دریای چین جنوبی) و در طول یک بازه زمانی متشکل از هزاره ها، سده ها و دهه ها، قابل پیگیری است. مسئله اصلی این پژوهش این است که چگونه این فرهنگ برخاسته از تعاملات دریایی بر تحول خلق وخو، انباشت نظام دانش، تجمیع تجربیات زیسته و گستردگی شبکه اطلاعاتی اثر گذاشته است.در این مقاله ابتدا به بررسی خلق وخوی مردمان سواحل بوشهر پرداخته خواهد شد.در ادامه، نوشتار حاضر به بررسی نظام اطلاعاتی این مردم از خلال مقولات:دریانوردی، دریا شناسی، کالاشناسی دریایی، صید مروارید و کشتی سازی خواهد پرداخت.داده های این پژوهش به صورت کتابخانه ای جمع آوری گشته است و ارائه داده ها نیز به صورت توصیفی-تحلیلی خواهد بود. کوشش این مقاله بر این است که شبکه و میراث دریانوردی بوشهر را چه از لحاظ فنی و چه از لحاظ آثار آن بر حیات اجتماعی این سواحل پیش روی مخاطب ترسیم نماید.
۷.

تفسیری از نظام دانش به مثابه بسط تاریخی «مفهوم» بر اساس پیشگفتار پدیدارشناسی روح(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نظام دانش هگل مفهوم شکاکیت نخبه گرایی شی فی نفسه پدیدارشناسی روح

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۲ تعداد دانلود : ۶۳
در اندیشه هگل دانش به عنوان یک نظام توصیف می شود. هگل همانند کانت بنیاد نظام دانش را بر مفهوم مبتنی می سازد و معتقد است آگاهی به عنوان یک کل تنها در سایه مفهوم قابل توضیح است. او ازاین جهت، در مقابل ایدئالیسم نخبه گرای فیشته و شلینگ قرار می گیرد که معتقد بودند نظام علم را تنها بر پایه شهود عقلانی می توان توضیح داد. حال سؤال این است هگل چگونه با توجه به مناسبات مفهوم، می کوشد از توضیح استعلایی کانت، فیشته و حتی شلینگ گذر کند و تفسیری انضمامی از نظام علم ارائه دهد؟ برای پاسخ به این سؤال نگارنده با توسل به روش توصیفی و تحلیلی ابتدا ذات وساطت پذیر مفهوم را در اندیشه هگل آشکار می کند و سپس به واسطه نقد تصور سوبژکتیو از مفهوم که کانت و فیشته به آن باور داشتند مفهوم را با شی فی نفسه ارتباط می دهد و به این طریق شأن هستی شناختی مفهوم را در پدیدارشناسی روح هگل آشکار می کند. در نگاه هگل مفهوم امر سیالی است که از مرحله انتزاعی جوهر در ابتدای تاریخ آگاهی شروع به حرکت می کند و به واسطه تکامل خود در فرایند پیچیده دیالکتیکی از مرحله انتزاعی جوهر به مرحله بالفعل سوژه حرکت می کند. مفهوم با این سیر از جوهر انتزاعی به سوژه بالفعل، آگاهی را از ابژه به سوژه گذر می دهد و با ایجاد نظم درونی میان سوژه و ابژه، مطلق را به عنوان بنیاد سوژه و ابژه محقق می سازد و به این ترتیب کل و نظام دانش را تعین می بخشد.