مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
علیت تحلیلی
حوزه های تخصصی:
در رویکرد مشهور، علیّت مستلزم کثرت وجودی، اعم از تباینی و تشکیکی، میان علّت و معلول است؛ با این حال، خودِ فلاسفه در مواضعی که کثرت وجودی برقرار نیست، علیّت را متحقّق دانسته اند. صدرا این قسم علیّت را به تحلیل عقلانی می داند و آگاهانه ملازمه ای بین «علیّت» و «کثرت وجودی» نمی یابد. تئوری علیّت تحلیلی مستلزم توسعة معنای علیّت است و می باید تعریفی ارائه کرد که انطباق پذیر بر هر یک از کثرات وجودی و تحلیلی باشد. بر اساس مبانی حکمت متعالیه، دو تعریف از علیّت بیان می شود که توأمان انطباق پذیر بر کثرت وجودی و تحلیلی است. نخست، رابطة توقّف میان دو موجود؛ دوم، رابطة توقّف میان دو مصداق. از آن جا که کثرت «موجود» و «مصداق» لزوماً «کثرت وجودی» را به دنبال ندارد، اگر دو «موجود» و دو «مصداق» در خارج به دو «وجود» تحقّق یابند، علیّت خارجی است و اگر به یک «وجود» موجودند، علیّت تحلیلی است. با پذیرش دو تعریف فوق علیّت مستلزم کثرت وجودی (خارجی) نیست، بلکه مستلزم مطلقِ کثرت است، اعم از آن که کثرت وجودی باشد یا تحلیلی. می توان کاربردهای فراوانی از علیّت تحلیلی به دست آورد که برخی قبل از حکمت متعالیه و برخی بعد از آن، رواج یافته است: علیّت ماهیّت برای لوازم خود، علیّت امکان برای احتیاج، علیّت در برهان اقترانی حملی، علیّت عرض برای عرض، علیّت جوهر برای عرض، علیّت صورت (فصل) برای ماده (جنس) و علیّت ماده و صورت برای ذات ماهیت
اعم بودن علیّت حد وسط در برهان لمّ از خارجی و تحلیلی و پیامد آن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
آنچه از معنای علیّت مرتکز در ذهن است، علیّت خارجی است و، به دنبال آن، معمولاً شناخت از علیّتِ حد وسط در برهان لمّ به گونه علیت خارجی است. از این رو، برخی همچون علامه طباطبایی بر این باورند که در فلسفه اولی به دلیل اینکه موضوع آن «موجود بما هو موجود» است و، بنابراین، چیزی بیرون از این موضوع نیست تا علت آن باشد، برهان لمّ که حد وسط در آن علت خارجی نتیجه است راه ندارد. این نوشتار بر آن است که در نقد این دیدگاه، افزون بر اشاره به پاسخ های دیگر، بر این پاسخ تمرکز کند که علیّت، اعم از خارجی و تحلیلی است تکیه کلام بر سخنان برخی اندیشمندان است که ماهیت علیّت تحلیلی را آشکار کرده، نشان می دهد که علیّت حد وسط در برهان لمّ می تواند به گونه تحلیلی باشد و براهین لمِّ به کاررفته در فلسفه اولی این گونه اند.
کارکردهای هستی شناختیِ علّیّت تحلیلی در فلسفه ی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال هشتم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲۰
225 - 248
حوزه های تخصصی:
فیلسوفان مسلمان در برخی از مواضع که کثرت وجودی (خارجی) برقرار نیست، علّیت را متحقّق دانسته اند، که ملاصدرا این قسم علّیت را به تحلیل عقلانی می داند. علّیت جوهر برای عرض، ماده برای صورت، ماهیت برای لوازم خود و... را می توان از مصادیق علّیت تحلیلی دانست. علّیت تحلیلی کارکردهای متعدّدی در فلسفه ی اسلامی به دنبال دارد. این کارکردها به دو دسته طبقه بندی می شوند: کارکردهای معرفت شناختی و کارکردهای هستی شناختی. در این مقاله به کارکردهای هستی شناختی علیت تحلیلی پرداخته می شود. کارکردهای هستی-شناختی علّیت تحلیلی عبارتند از: 1. علیت وجود برای ماهیات، حیثیات اندماجی و شأنی، و تحقّق ثبوتی آنها. 2. رفع تناقضات درون متنی در مسایلی مانند رابطه ی «علّیت و کثرت»، «ادلّه ی حرکت جوهری» و «توقّف ممتنعین یا واجبین بالذّات بر یکدیگر». 3. اثبات وحدت شخصیه ی وجود. 4. نزاع معنوی فیلسوف و متکلّم در باب ملاک احتیاج معلول به علّت. : 1. علیت وجود برای ماهیات، حیثیات اندماجی و شأنی، و تحقّق ثبوتی آنها. 2. رفع تناقضات درون متنی در مسایلی مانند رابطه ی «علّیت و کثرت»، «ادلّه ی حرکت جوهری» و «توقّف ممتنعین یا واجبین بالذّات بر یکدیگر». 3. اثبات وحدت شخصیه ی وجود. 4. نزاع معنوی فیلسوف و متکلّم در باب ملاک احتیاج معلول به علّت.
حکیم سبزواری و نقد برهان صدرالمتألّهین بر حرکت جوهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جاویدان خرد بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۵
97 - 119
حوزه های تخصصی:
یکی از براهین صدرالمتألّهین برای اثبات حرکت جوهری برهان از طریق تلازم میان طبیعت و آثار و حرکات آن است. حکیم سبزواری با این برهان به مخالفت برخاسته، و آن را صرفاً دلیلی الزامی و جدلی، مطابق با مبانی اشراقی، و ناسازگار با مبانی صدرالمتألّهین دانسته است. اشکالات حکیم سبزواری نشان می دهد که این برهان با تقریری که صدرالمتألّهین از آن به دست داده است تمام نیست. شهید مطهّری کوشیده است با بازسازی و تقریر جدید این برهان، آن را به برهانی تامّ تبدیل کند. این بازسازی گرچه دارای ابهاماتی است و با تقریر صدرالمتألّهین کاملاً همخوان نیست بحث علمیِ مربوط به برهان یادشده را ارتقا و روشنی بیشتر بخشیده است (به ویژه اگر بر اساس علّیّت تحلیلی بازخوانی شود). امّا اوّلاً پیشرفتِ حاصل شده نشان دهنده نادرستیِ تأمّلات و اشکالات حکیم سبزواری در مورد تقریر صدرالمتألّهین نیست و ثانیاً آنچه گشوده شدنِ افق جدید و ارتقای این بحث را باعث شده تأمّلات و چندوچون های حکیم سبزواری بوده است.
ترکیب اتحادی از منظر صدرالدین دشتکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جاویدان خرد پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۸
123 - 149
حوزه های تخصصی:
صدرالدین دشتکی، مبدع نظریه ترکیب اتحادی، معتقد است که هر ترکیب حقیقی اتحادی است. در این مقاله نخست بر پایه حاشیه قدیم و حاشیه جدید وی بر شرح تجرید قوشچی، دیدگاه او را درباره چیستی و ویژگی های ترکیب اتحادی تقریر کرده ایم. او معتقد است در ترکیب اتحادی اجزای مرکب وجود بالفعلی ندارند و کثرت آنها تنها تحلیلی عقلی است. در گام بعد دو استدلال وی را به سود اتحادی بودن برخی ترکیب ها صورت بندی کرده ایم. در استدلال نخست، وی از حقیقی بودن ترکیب در موالید ثلاث و بالقوه بودن اجزای آنها اتحادی بودن را نتیجه گرفته است. استدلال دوم مبتنی بر صحت حمل میان اجزا و مرکب است. سپس سه اشکال بر این نظریه و پاسخ دشتکی بدان ها را بیان کرده ایم. در ضمن پاسخ به اشکال ها، دشتکی علیت صورت برای ماده را علیت تحلیلی و اجزای مرکب اتحادی را غیرمستقل الوجود معرفی می کند. در بخش پایانی، عباراتی از بهمنیار را، که دشتکی بدان استشهاد کرده و می تواند از پیشینه های نظریه ترکیب اتحادی باشد، بررسیده ایم.
تحقق معانیِ متعدد به واقع واحد؛ بررسی تفاسیر مختلف و دفاع از تفسیر برگزیده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از شگفتی های ذهن، انتزاع مفاهیم متعدد از اموری است که فاقد ترکیب خارجی اند. ذهن از امر بسیط، مفاهیمِ وجود، تشخص، ماهیت و ... را انتزاع می کند. به نظر می رسد که بهترین تبیین برای کیفیت این انتزاع، پذیرش و ارائه تفسیری صحیح از تحقق معانی متعدد به واقع واحد است. حقیقت آن است که عدم پذیرش یا ارائه ندادن تفسیری صحیح از این اصل، معرفت شناسی و هستی شناسی ما را مختل می کند. بر طبق این اصل، اساسا در خارج حیثیتی متحقق نیست و در عین حال، می توانیم واقع را مجمع معانی و حیثیات گوناگون بدانیم. ذهن خودبنیادانه مفاهیم را از خارج نمی گیرد، بلکه واقع بسیط، چون حقیقتا مجمع معانی متعدد است، به ذهن اجازه می دهد که آن مفاهیم را از او انتزاع کند. این واقع بسیط همان معنای وجود نیست، معنای وجود صرفا یکی از معانی ای است که در این واقع واحد موجود است، واقع صرفا از سنخ وجود یا تشخص یا ماهیت و... نیست، هیچ یک از این امور منشأ انتزاع دیگری نیست، بلکه واقع، به وصف بساطت خارجی، حقیقتا مجمع معانی این امور و منشأ انتزاع مفاهیم آنهاست، اما فرق معنای وجود با سایر معانی در این است که معنای وجود، تحقق حقیقی بالذات دارد، ولی سایر معانی، از تحقق حقیقی به تبعِ وجود برخوردارند.
اعتبارسنجی ادله عقلی قاضی سعید قمی بر نفی سنخیت بین خداوند و مخلوقات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قاضی سعید قمی هر گونه سنخیتی میان خداوند و ممکنات را مردود می داند و براین اساس وجود هرگونه صفتی اعم از صفات عین ذات یا زاید بر ذات را در خداوند انکار می کند. لذا به نظر وی خداوند را جز به سلب نمی توان شناخت. وی برای نظریه توحیدی خود، ادله عقلی گوناگون و متعددی اقامه کرده است. در این نوشتار، این ادله عقلی گردآوری شده و مورد نقد قرار گرفته اند. عمده اشکالات وارد بر ادله عقلی قاضی سعید از این قرارند: خلط میان ترکیب خارجی و ترکیب تحلیلی، عدم تفکیک میان علیت خارجی و علیت تحلیلی، تسری اشکالات صفت زاید بر ذات به صفت عین ذات، مرادف یا مساوی گرفتن هر گونه علمی با احاطه وجودی عالم نسبت به معلوم، اعتقاد به ملازمه بین علم و مورد تصرف واقع شدن معلوم، مرادف گرفتن هر گونه صفتی با حد وجودی و اینکه هر موصوفی ضرورتاً محدود است، خلط میان حاکی و محکی، اعتقاد به منافات داشتن سنخیت وجودی با فقر وجودی ممکنات نسبت به خداوند، ملازم دانستن تشکیک وجودی با کمی بودن دو طرف تشکیک.
سیر برهانی ازطریق ملازمات عامه در فلسفه از منظر علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهایی در فلسفه و کلام سال ۵۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۱۰
159 - 172
حوزه های تخصصی:
از موضوعات پیچیده فلسفه، چگونگی تحصیل یقین است. این مقاله به بررسی یکی از مسائل بحث برانگیز در میان فلاسفه، به ویژه علامه طباطبایی، در باب چگونگی حصول یقین در مسائل فلسفی می پردازد. ازنظر علامه طباطبایی، در فلسفه فقط برهان انّ متلازم یقین آور بوده و براهین دیگر فاقد این خصیصه هستند. به دلیل اینکه نمی توان در فلسفه علتی ورای وجود لحاظ کرد او برهان لمّ و براهین انّ دلیل و انّ مطلق را براساس قاعده «ذواتُ الاسباب لا تعرفُ الاّ بأسبابها» یقین آور تلقی نکرده و جریان آن ها را در مسائل فلسفی، منتفی دانسته است؛ اما برخی از منتقدان علامه، با استدالال ازطریق علیت تحلیلی و علیت منحصره، وجود براهین لم، انّ دلیل و انّ مطلق را در فلسفه روا دانسته اند. رهیافت جدیدی که این مقاله با روش توصیفی تحلیلی در صدد دفاع از آن است، جاری دانستن برهان لم در مسائل دو سویه ای وجود، همچون وحدت و کثرت و... است.