فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۲۱ تا ۲۴۰ مورد از کل ۱۶٬۷۲۶ مورد.
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۵
149 - 171
حوزههای تخصصی:
استعاره، چه به عنوان عنصری تزیینی و خواه به مثابه فرآیندی شناختی، از دیرباز در کانون توجّه پژوهش گران بوده است. بر اساس یافته های زبان شناسی شناختی، انسان به دلیل جسدمند بودن و نیز تجربه هستی به واسطه این جسد، ساخت های مفهومی بنیادینی به نام طرح واره های تصویری را در ذهن خویش می آفریند و می انبارد تا در مواقع اندیشیدن به امور انتزاعی، با انتقال دادن این ساخت های انضمامی به زبان، فرآیند ادراک را تسهیل و تکمیل کند. سعدی یوسف و احمد شاملو، به یاری طرح واره ها، بسیاری از مفاهیم انتزاعی را در اشعار خویش مفهوم سازی کرده اند. این پژوهش بر آن است تا با تکیّه بر روش توصیفی- تحلیلی، ضمن بررسی و تحلیل طرح واره ها در دو قصیده منتخب از این دو شاعر، چگونگی تفکّر و نیز پایه های شناخت آنان از جهان پیرامونشان را تبیین کند. یافته های پژوهش حاکی از آن است که مفاهیم انتزاعی همچون مرگ، زندگی، تغییر و جاودانگی در قالب این تصویرها تجسم یافته اند و سه طرح واره حجمی، حرکتی و نیرو توانسته اند در ارتباطی سازمان یافته، اندام وار و منسجم با یکدیگر و در راستای هدفی معیّن منجر به تولید معنا شوند و در نهایت مفهوم انتزاعی جاودانگی و اثرگذاری را در شکل تابلویی تصویری پیش دیدگان مخاطب قرار دهند.
صوره الأنا والآخر فی کتاب الرحله إلی أمریکا لمحمد لبیب البَتَنونی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
65 - 85
حوزههای تخصصی:
تُعدّ الصورلوجیا أو الصوره الأدبیّه مبحثاً من مباحث الأدب المقارن التی تشتغل بتوضیح الصوره والبحث عن قیمتها الأدبیّه إلی جانب التعرّف الثقافی علی الآخر. وبهذا یساعد الأدب المقارن أن یعرف کل أمه مکانتها عند سائر الشعوب وأن تری صورتها فی مرآه غیرها. یهدف البحث إلی وصف صوره الآخر وکیفیه استحضاره فی کتاب الرحله إلی أمریکا للبتنونی وکذلک مقارنته بما عاشتْه الأنا بأنواعها المختلفه من خلال المنهج الوصفی التحلیلی المقارن، فیبحث عن مواقف الکاتب ورؤیته النقدیه تجاه الآخر الأجنبی. ومن أهم نتائج البحث هی أنّ صوره الأنا أو النحن أو الهویه العربیه تحضر کأداه للمقارنه بین الأنا العربیه والآخر الأمریکی. والآخر المقبول فی أثر الکاتب توزّع بین الانبهار والإعجاب بمنجزاته ورفض بعض سمات الآخر المختلف عنه دینیّاً وثقافیّاً وعلمیّاً وحضاریّاً. إنّه یری الواقع الثقافی الأجنبی متفوّقاً علی الثقافه الوطنیّه، وهذا لیس بمعنی التجاهل لمشاکل الآخر وعدم تبنی رؤیه نقدیه تجاهه. ویمکن القول أنّ صوره الأنا ترتبط بمفهوم الشعب المصری وما یشکّل تراثه وحضارته وقیمه، وصوره الآخر الأمریکی فی أثره تنطوی علی صوره سلبیّه کالتبعیض العنصری، وعدم العداله وصوره إیجابیه کالحریّه، وتفوّقه فی العناصر الثقافیه والاجتماعیه والاقتصادیه والسیاسیه.
بررسی تصویر شهادت و شهید در اشعار غازی القصیبی و سلمان هراتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیّات پایداری، شاخه ای از ادبیّات است که مقاومت، شهادت، دلاورمردی های یک ملّت را در برابر هر نوع ظلم و ستم و تجاوز دربر می گیرد. در ادبیّات همه ملل این نوع ادبیّات جایگاه ویژه ای دارد. وطن دوستی، آزادی خواهی، مقابله با استکبار، ستایش مبارزان و مجاهدان و شهیدان و ..... از مواردی است که در زمره ادبیّات پایداری قرار می گیرند و از دیرباز تا دوره معاصر چنین اشعاری وجود داشته است. غازی القصیبی و سلمان هراتی از شاعران برجسته معاصر ادبیّات عربی و فارسی هستند که به عنوان شاعران متعهّد و مقاومت نام گرفتند؛ چرا که مضامین مقاومت و پایداری به خوبی در اشعارشان نمود پیدا کرده است. نویسنده در این پژوهش برآن است تا با روش تحلیلی-توصیفی و براساس منابع کتابخانه ای تصویر شهادت و شهید را در اشعار این دو شاعر مورد بررسی و تحلیل قرار دهد. فرضیه این پژوهش بر این است که تصویر شهید و شهادت در اشعار سلمان هراتی نسبت به تصاویر غازی القصیبی زیباتر، جذاب تر و کامل تر است.
تحلیل وجوه همانندی و ناهمانندی اشعار قیصر امین پور و شاندرو پتوفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳شماره ۳۰
323 - 367
حوزههای تخصصی:
بین آثار برجسته ادبی ملت های مختلف شباهت ها و تفاوت هایی وجود دارد. همانندی های ادبی یا ناشی از تأثیر و تأثّر مستقیم است و یا به علّت تجربه های مشابه دو ملت و نیز فطری بودن برخی مفاهیم، در میان شاعرانشان به وجود می آید. وجوه ناهمانندی آثار مشابه بیشتر ناشی از تفاوت های زیستگاه، ادیان، اساطیر و نوع تجربه شاعران است. بین اشعار قیصر امین پور و شاندرو پتوفی شباهت ها و تفاوت های انکار ناپذیری وجود دارد که نمی توان آن ها را ناشی از ارتباط تاریخی ادبیات فارسی و مجار دانست. لذا در این پژوهش با رویکرد نقد تطبیقی و مبتنی بر اصول مکتب ادبیات تطبیقی آمریکایی، به تحلیل محتوایی اشعار آن ها پرداخته شد و این نتیجه به دست آمد که هر دو شاعر برای شعر تعهد و التزام قایل هستند و آن را در خدمت بیان مفاهیم انقلابی، آرمان های اجتماعی و وسیله ای جهت دفاع از وطن، آزادی، استقلال، صلح، و شرف انسانی قرار داده اند. هر دو شاعر با نگاه رمانتیسم اجتماعی و با زبانی ساده و در عین حال عمیق و نمادین، شعر را در خدمت روشنگری اجتماعی قرار داده اند و پاره ای از پیام های آن ها چنان روشن و درخشان است که می توان آن ها را در شمار جهانی های ادبیات محسوب نمود. با این حال، دامنه، تنوع و زیبایی شعر قیصر به مراتب بیش از پتوفی است.
تأثیر روابط بینامتنی رمان سووشون در جلب مشارکت مخاطب در جریان خوانش متن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بینامتنیت ژنی نوع شناخته شده ای از انواع بینامتنیت محسوب می شود. از منظر ژنی، روابط بینامتنی در دو نوع حقیقی (قوی) و تک لایه (ضعیف)، در متن ها قابل تمییز است و زمانی از بینامتنیت حقیقی سخن به میان می آید که ارتباط دو متن فراتر از ارتباط واژگانی و مناسبات صوری باشد، در غیر این صورت بینامتنیت قوی حاصل نمی شود. بینامتنیت ژنی مطالعه عمیق روابط متن ها در سطوح مختلف اعم از صوری و مضمونی را مؤثر در واکاوی نوع، گونه و میزان سطح بینامتنیت می داند. از سوی دیگر بارت، تفسیری از بینامتنیت ژنی را در جریان خوانش و جلب مشارکت مخاطب به کار بسته و بر این اساس متن ها را خواندنی و نوشتاری تعبیر می کند، چنانکه متن، نخست مخاطب منفعل و در نوع دوم مخاطب فعال را پرورانده و جلب می کند. از دیدگاه بارت کاربرد این دو نوع بینامتنیت، تعیین کننده در خوانش متن است. پژوهش حاضر از نوع کیفی و تحلیل داده ها به روش تحلیلی تطبیقی است. جستار از نظریه بینامتنیت ضعیف ژنی و تفسیر نظری متن خواندنی در چالش بینامتنیت قوی بارت بهره خواهد برد. نتیجه مطالعه نشان می دهد رویکرد بینامتنی قوی، نقش مؤثر و کارایی در تبدیل متن رمان سووشون به یک متن خواندنیِ طالب خواننده منفعل ایفا کرده است.
اشارات و مضامین برساخته از مشاغل در اشعار دوره تیموری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۷
83 - 112
حوزههای تخصصی:
یکی از طرق شناخت دقیق جامعه و زندگی فردی و اجتماعی، شناخت شیوه های کسب و کار آن جامعه است. با توجّه به اینکه دوره تیموری از ادوار کمتر شناخته شده تاریخ ایران است، در این پژوهش، با هدف معرفی مشاغل دوره تیموری، با گردآوری اطلاعات، به روش کتابخانه ای و روش نگارش، توصیفی به واکاوی و شناسایی مشاغل دوره تیموری از خلال اشعار عهد پرداخته می شود تا اولاً مشخص شود که در این دوره که تیمور در آن به احیای نظام پیشه وری و اعتلای بازرگانی پرداخت چه مشاغلی در ایران وجود داشته است؟ ثانیاً ضمن آشنا کردن خوانندگان با اقسام مناصب، واژگان و اصطلاحات مرتبط با مشاغل در اشعاری که در دوره تیموری به کار رفته، تحلیل و بررسی شود تا ضمن آشنایی با اشارات و مضامین برساخته شعرا از این مشاغل، گامی دیگر در راه شناساندن هر چه بیشتر آثار ادبی فارسی و بالاخص دوره تیموری برداشته شود. یافته ها نشان می دهد که مشاغل گوناگون دولتی و درباری ، خدماتی، صنعتی و تجاری در این عهد رایج بود. برخی از این مشاغل و حِرَف منسوخ شده و امروزه رواج ندارند و برخی نیز جای خود را به مشاغل مشابهی داده اند. شعرای این عهد، واژگان و اصطلاحات مرتبط با مشاغل و حِرَف را در راه نیل به مقاصدی مانند آفرینش های ادبی، القای اندیشه هنری و مضمون آفرینی به خدمت گرفته اند.
بررسی شگردهای طنز سیاسی در آثار طنز رویا صدر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۷
140 - 169
حوزههای تخصصی:
طنزسیاسی، یکی از گونه های ادبیات انتقادی است که به نوعی همانند سلاحی کاربردی برای روشن فکران جامعه با هدف اصلاح و دگرگونی بیان می شود. این در حالی است که طنز سیاسی هر نوع خشونت و زورگویی را رد می کند. به بیان دیگر، طنز سیاسی توانمندی به نمایش گذاشتن برخی کمبودهای متناسب با سیاست است که به شکلی خنده آور، با هدف سر و سامان دادن به شرایط حاکم در جامعه بیان می شود. اگرچه این شیوه از دیرباز در بسیاری از آثار ادبی نمود یافته، اما بدون شک می توان دوران مشروطه را دوره تکامل یافته طنز سیاسی در تاریخ ادبیات ایران به شمار آورد. ادیبان و شاعران خوش ذوقی در متن تحولات این دوره و عصر حاضر ظهور کردند و زبان گویای هم میهنان خود شدند که از آن جمله می توان به رویا صدر اشاره کرد. صدر، بانوی پژوهشگر و نویسنده ای پرآوازه در وادی طنز است و آثار چشمگیری از خود ارائه کرده است. در میان این آثار «خبرنامه محرمانه، «ه» مثل تفاهم، برداشت آخر، شب های کوش آداسی» و وبلاگ طنزنوشته های رویا صدر «بی بی گل» سرشار از طنز سیاسی است. در این پژوهش که به شیو ه اسنادی گردآوری شده است، پس از تعریف طنز و زیرساخت های آن به تبیین شگردهای این هنر در آثار یاد شده، پرداخته می شود. یافته های پژوهش نشان داد چیرگی و مهارت صدر بر ادبیات همراه با ذوق و طبع روان و خلّاق وی، سبب شده تا از بیشتر شگردهای ادبی همچون: نقیضه پردازی، تضمین، تشبیهات طنزآمیز، استفاده از ترکیبات متناقض نما، بزرگ نمایی، تمثیل، اغراق و ... استفاده کند و همین نکته تنوّع و در پی آن اثرگذاری بسیاری را در آثار او ایجاد کرده است.
پایش فراشناختی در مثنوی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳۸
73 - 102
حوزههای تخصصی:
یکی از دغدغه های اصلی مولانا در مثنوی شرایط حصول شناخت، محدودیت و موانع تحقق آن است. توجه او به مسئله شناخت و ابعاد چندگانه آن آرای او را به مرز تفکرات نوین در باب دانش فراشناختی نزدیک می کند. مسئله شناخت برای مولانا مسئله ای چنان جدی است که هر روایت و داستانی درگیر یکی از مسائل شناخت و پیچیدگی های آن است. مقاله حاضر با روشی توصیفی تحلیلی نشان می دهد که دانش فراشناختی یعنی نظارت و پایش شناختی از اصول مهم مثنوی مولوی است. بسیاری از کارکردها و بنیان های فراشناختی در مثنوی قابل ردیابی است که در این مقاله دو بنیان فراشناختی «طرح واره» و «نظام انگیزش شخصی» و دو کارکرد «نظارت بر فرایند شناخت» و «آگاهی از موقعیت شناخت» بررسی شد و نشان خواهد داد مثنوی مولوی به دلیل دربرگرفتن نظارت، ارزیابی، پایش و آسیب شناسی شناخت، اثری دارای ارزش فراشناختی و شناخت شناختی است. این آگاهی نسبت به شرایط حصول شناخت، مولوی را به نقد شناخت های تقلیل گرایانه و تک ساختی می رساند.
موقعیت مندی و در-نسبت-بودن بررسی محدودیت های شناخت در اندیشه مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پرسش های معرفتی از دیرباز کانون توجه فلسفه غرب بوده است. از یونان باستان تاکنون، فیلسوفان همواره به موضوعاتی همچون مسئله شناخت، چگونگی آن، محدودیت های انواع معرفت و راه های عبور از آنها پرداخته اند. این مباحث نه تنها در فلسفه که در علوم دیگر نیز تأثیرگذار بوده اند؛ به طوری که هر موضع فلسفی درباره این مسائل، طیفی از مواضع متفاوت را در علوم دیگر شکل داده است. مارتین هیدگر در تلاش برای فراروی از دوپارگی ها و نگرش دوقطبی فلسفه غرب، فهم و شناخت را در موقعیت مندی، در-جهان-بودگی و در-نسبت-بودن ساختار وجودی دازاین طرح و تحلیل می کند. تحلیل هستی شناختی هیدگر نشان می دهد که شناخت امری انضمامی و از جنس درگیرشدن سوژه است و در نسبت های مختلف دازاین در پیوند با گذشته، حال و آینده او (پرتاب شدگی، درافتادگی و فراافکنی) متغیر و متفاوت می شود. این پژوهش با تمرکز بر ارتباط شناخت و فهم با موقعیت مندی دازاین به تحلیل و بررسی این مفهوم در اندیشه مولوی به ویژه در فیه مافیه و مثنوی می پردازد. هدف این پژوهش، نمایاندن این موضوع است که چگونه شناخت و خطاهای شناختی در اندیشه مولوی، در-نسبت با شرایط، موقعیت و فهم های پیشین انسان، دستخوش تغییر می شوند. مفاهیمی همچون عادت وارگی، تقلید، قیاس و... که برآمده از پیش دیدها، پیش انگاره ها و پیش دانسته های انسان هستند، به عنوان محدودیت ها و موانع شناخت درست معرفی می شوند.
واکاوی تطبیقی مؤلفه های ماهیت حب در رساله لا یعول علیه ابن عربی و اوصاف الاشراف خواجه نصیر طوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از احوالات بنیادین و فراگیر انسان، حب و شوق است که وابستگی شدیدی با معرفت دارد. به عبارت دیگر، حدوث، ابقاء و شدت یا ضعف محبت به میزان معرفت فرد بستگی دارد؛ اما محبت باتوجه به ادله نمودانگاری هستی که خاستگاه اصلی مبانی عرفان نظری است، معنایی عمیق تر می یابد. ابن عربی، یکی از بزرگ ترین عارفان مسلمان، باتوجه به وجود منبسط و وحدت شخصی، برای عشق تعریفی ارائه می دهد که در آن، عشق به معنای تعلق به وجود مطلق در متن وجود مقید است. به عبارت دیگر، عاشق می پندارد که محبوب او وجود مقید است؛ اما در حقیقت، در هر طلب و حبی، مطلوب و محبوب حقیقی و بالذات است که مورد خواست واقع شده است. وی در رساله لایعول علیه به مؤلفه هایی می پردازد که در آن اعتبار و اعتنا به برخی امور، به نوعی نگاهی عرفانی و معناگرایانه دارند. خواجه نصیر طوسی در اوصاف الاشراف با نگاهی دیگر به فصول ابتدایی به موضوع عشق می پردازد که با دیدگاه ابن عربی، همسانی ها و تفاوت هایی دارد. خواجه نصیر با تأکید بر تعریف ناپذیری عشق به سبب معدومیت آن در یک بستر دیالیکتیک گونه، به تفسیر حقیقت عشق روی آورده است. نگارندگان در این نوشتار با روش توصیفی - تحلیلی و با ابزار کتابخانه ا ی سعی در تحلیل و بسط دیدگاه های خواجه نصیر و ابن عربی درباره عشق دارد.
تحلیل داستان حکایت̋ مرد اعرابی و زنش̋ مثنوی براساس نظریّه روانکاوی ژاک لاکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۲
111 - 136
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، داستان "مرد اعرابی و زنش" از مثنوی معنوی مولوی با بهره گیری از مفاهیم بنیادین نظریه روانکاوانه ژاک لاکان مورد تحلیل عمیق قرار گرفته است. هدف اصلی این پژوهش، تبیین ساختار روانی شخصیت های داستان و تحلیل پیچیدگی های روابط بین فردی آن ها بر اساس مفاهیم کلیدی لاکان همچون ساحت خیالی، مرحله آینه ای، فقدان ساحت نمادین یا نام پدر، ابژه دیگری کوچک و حیث واقع می باشد. با استفاده از ابزار تحلیل گفتمان روانکاوانه، لایه های پنهان و ناخودآگاه داستان آشکار شده و تعابیر و نمادهای مختلف آن مورد تفسیر قرار گرفته است. در این تحلیل، به ویژه بر نقش زبان در شکل گیری هویت و روابط بین فردی در ساختار شخصیت تاکید شده است.
ساختار تراژدی در بررسی تطبیقی سیاوش و هیپولیتوس از اوروپید با تکیه بر آرای فردریش شیلر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳شماره ۳۰
249 - 281
حوزههای تخصصی:
محتوای ادبیات تطبیقی شامل مفاهیمی است که در تجربه بشری ارزشمند است؛ این مفهوم از مطالعه تطبیقی متون مختلف که بر عناصر وحدت در تنوع تأکید دارند و از بررسی میان مفاهیم مشترک و منشاء آن پدید آمده است. تراژدی به عنوان یک ژانر نمایشی، شامل چند بخش مقدمه، بحران و گره، گروه کر، شخصیت و پایان بندی است. این ساختار از دیرباز تاکنون به عنوان یک الگوی ارسطویی در یک تراژدی وجود داشت. فردریش شیلر ازجمله فیلسوفان و شاعرانی بود که تراژدی را از منظر ساختار و محتوای درونی بررسی کرد و الگوی ساختاری خود را در مواجهه با الگوی ارسطویی بیان نمود. ازآنجاکه «سیاوش» و «هیپولیتوس» هردو ازنظر وقایع و حوادث برای قهرمان تشابهات فراوانی دارند، لذا پژوهندگان در این مقاله که به شیوه تحلیلی-توصیفی انجام شده، با رویکرد ادبیات تطبیقی به مقایسه این دو اثر با تکیه بر آرای شیلر پرداخته است. روش جمع آوری مستندات و منابع در این مقاله به شیوه کتابخانه ای بوده و در پایان به این نتیجه رسیده اندکه هر دو تراژدی سیاوش و هیپولیتوس دارای مؤلفه های اصلی یک تراژدی یعنی مقدمه، کشمکش های متوالی، خطاها از روی غرور و جوانی، عناصر ترحم برانگیز مانند ناکامی در زندگی، تهمت های ناروا، هجرت به سرزمین بیگانه و در پایان مرگ اندوه بار هستند که ازنظر شیلر این نمودار یک تراژدی موفق از آغاز داستان تا پایان برای نویسنده و مخاطب خواهد بود..
کاربرد روش ایتوس در ترجمه رمان عربی به فارسی (مطالعه موردی: ترجمه نصیحتنا إلی الجزّار از علاء الأسوانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهمیت مقاصد گوینده در ادبیات سیاسی، ساز وکارهای به کار رفته از سوی نویسندگان را مهم می سازد. با توجه به ارتباط تنگاتنگ ابزارهای اقناعی با مجموعه ای از عوامل از قبیل شهرت نویسنده یا راوی و نقش وی در ایده پردازی و تصویرسازی در ذهن مخاطب جهت نیل به اهداف معین، روش ترجمه حائز اهمیت است. ایتوس یک استراتژی زبانی است که به فهم متن و امکان ترجمه دقیق آن یاری می رساند. این پژوهش با روش توصیفی - تحلیلی بر سه محور اصلی پدیدآورنده متن و گیرنده و تأثیر چند سویه ایتوس در تولید متن و بازتولید آن تأکید دارد. بر این اساس، مهم این است که در بازتولید متن، شیوه درستی اتخاذ شود و پیام اصلی متن، روان و شیوا منتقل شود، چراکه ایتوس بر موقعیت و جایگاه نویسنده، برگردان هویت فرهنگی او، راهبردهای مترجم و برآورده شدن انتظارات خوانندگان از پیام انتقال یافته تأکید زیادی دارد. در این زمینه به بررسی متنی از علاء الأسوانی، نویسنده معاصر مصری تحت عنوان نصیحتنا إلی الجزّار می پردازیم. نتیجه اینکه دقت در ظرایف و تیزبینی های نویسنده در انتخاب کلمات و حتی حروف پیونددهنده عبارات و نیز معادل یابی واژگان و ساختارهای دستوری و متقاعدسازی عاطفی خواننده و استفاده از زبان روشن و مؤثر در فرآیند ترجمه کارگشاست.
نگرشی بر پارادوکس و ارتباط آن با تجارت عرفانی در غزلیات مولانا و حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۶
145 - 174
حوزههای تخصصی:
متناقض نما یا پارادوکس به عنوان یک شیوه آشنایی زدایی در اشعار عرفانی جایگاه ویژه ای دارد و شاعران عارف مسلک به ویژه حافظ و مولوی با تأثیرپذیری از عرفان اسلامی در غزلیات خود از صنعت پارادوکس برای انتقال مفاهیم عرفانی به ذهن خوانندگان و شنودگان استفاده نموده اند. در این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی با مقایسه پارادوکس های مولوی و حافظ، ارتباط پارادوکس با تجارب عرفانی در افکار و اندیشه دو شاعر بررسی و وجوه اختلاف و اشتراک در دو اثر مشخص می شود. نتیجه ای که از این تحقیق به دست می آید، آن است که وجوه مشترک در اندیشه های مولوی و حافظ، بسیار به هم نزدیک است؛ زیرا افکار و اندیشه هر دومبتنی بر عرفان عاشقانه است و در پرتو این نگرش، همه دوگانگی ها به وحدت و یگانگی می رسند. همچنین در هر دو اثر، نشانه هایی از چهار ویژگی تجربه عرفانی، توصیف ناپذیری، کیفیت معرفتی، زودگذری و حالت انفعالی دیده می شود و چون صاحب مکاشفه در رویارویی با این تجارب نمی تواند آنچه دیده و شنیده است را به مخاطب معرفی کند، از زبان پارادوکس استفاده می نماید، اما وجوه تفاوت دیدگاه مولوی و حافظ، بیشتر ظاهری است. مولانا بیشتر از پارادوکس ترکیبی و حافظ بیشتر از پارادوکس معنایی استفاده نموده است.
بررسی چگونگی حضور و شخصیت پردازی زنان در تراژدی های شاهنامه فردوسی و تراژدی های اوریپید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۸
31 - 61
حوزههای تخصصی:
بررسی شخصیّت زن در ادبیّات جهان همواره موردنظر پژوهشگران بوده است. نویسندگان و شاعران به فراخور فرهنگ و محیط اجتماعی - سیاسی سرزمین خود، از کارکرد شخصیّت زن در داستان ها بهره برده اند؛ به گونه ای که در داستان های ادبی ملل، حضور و نقش های متفاوت و متنوع از زنان دیده می شود. جستار حاضر به شیوه توصیفی- تحلیلی، فارغ از جنبه های بحث برانگیز نگرش فردوسی نسبت به زنان، مقایسه و تطبیقی از چگونگی شخصیّت پردازی این قشر از افراد جامعه از منظر ساختار داستان پردازی، در چهار تراژدی بخش حماسی شاهنامه و چهار نمایش نامه تراژیک اوریپید، ارائه می دهد تا از این رهگذر میزان تشابه و تفاوت شخصیّت پردازی را در این آثار نشان دهد و بتواند گریزی به چگونگی نگاه مردمان به زنان در دوران پیشین باشد. نتایج از پژوهش نشان داد زنان به سبب نشان داده شدن موجودیّت، شخصیّت اصلی و قهرمان اغلب تراژدی های اوریپید هستند و در تراژدی های فردوسی به فراخور داستان و موقعیّت، نقش پذیرفته اند.
ا فزایش آگاهی معلمان زبان انگلیسی ازتفاوتهای میان فرهنگی: رویکرد آموزش زبان انگلیسی به عنوان زبان دوم در هند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۷
203 - 214
حوزههای تخصصی:
هند کشوری چندفرهنگی، چندمذهبی و چندزبانه است. مقوله فرهنگ در آموزش زبان دوم، علاقه زیادی در بین محققان ایجاد کرده است. فرهنگ هند همیشه بخش جدایی ناپذیر سیستم آموزشی آن بوده است؛ بنابراین آگاهی معلمان و زبان آموزان از مسائل مربوط به تنوع فرهنگی بین زبان انگلیسی و زبان های بومی بسیار ضروری به نظر می رسد. با آشنایی با جنبه های مختلف فرهنگ های دیگر، معلمان نه تنها در درک بهتر متون مختلف توانمندتر می شوند، بلکه برای مقابله با موانع فرهنگی، ارتقای دانش و درک عمیق تر نیز آماده تر می شوند. هدف این مقاله، بررسی اهمیت درآمیختگی فرهنگ زبان دوم (انگلیسی) در فرهنگ هند است و اینکه چگونه این فرایند به بهبود یادگیری زبان انگلیسی در مدارس هند منجر می شود. این مقاله به معلمان و زبان آموزان کمک می کند تا نه تنها از مبانی کلیشه ای فرهنگی فراتر بروند، بلکه چندفرهنگ گرایی را نیز به طور مؤثر تجربه کنند. این امر با برشمردن چالش ها و موانعی که ممکن است مانع آموزش و یادگیری مؤثر فرهنگ در کلاس های زبان دوم کشور هند شود، انجام می پذیرد و درنهایت پیشنهادهایی برای آموزش بهتر فرهنگ زبان انگلیسی در کشور هند ارائه می شود.
استعاره مفهومی در شعر قلندری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۶
9 - 41
حوزههای تخصصی:
قلندریه یکی از فرقه های مهم در عرفان و تصوف اسلامی است که بسیاری از ابعاد نظری، اجتماعی و سلوکی آن، به دلیل تنوع شکل زندگی قلندران و وجود زمینه های مثبت و منفی و تناقض های آشکار و پنهانی که در این فرقه و اشعارشان وجود دارد، همچنان ناشناخته باقی مانده است. در این پژوهش، به روش اسنادی و با بهره گیری از نظریه استعاره مفهومی، جنبه هایی از مفاهیم انتزاعی و چندپهلوی فرقه قلندریه که در ادب فارسی بازتاب یافته است، بررسی شده است. با تطابق و نگاشتِ حوزه های مبدأ و مقصدِ سه انگاره «قلندر آزاد است»، «قلندر مبارز است» و «قلندریه به مثابه یک نظام اجتماعی و سرّی» این نتایج حاصل شد که قلندران هرچند خود را از بند هر نوع تعلقی آزاد می دانند، عملاً در بند و اسیر آداب و رسومی هستند که خود پایه گذار آن بوده اند. این گروه غالباً با مبارزه فرهنگی و سلبی و گاه مبارزه مسلحانه، در تلاش بوده اند که در جامعه ریازده عصر خود تغییر ایجاد کنند. قلندریه دارای یک نظام فرهنگی پیچیده، تودرتو، باز و دارای قوانین و مراکز تجمع و اهداف و نشانه های خاص خود بوده است. قلندریه که گروهی آن را وجه افراطی ملامتیه دانسته اند، همواره در ادبیات فارسی دارای دو چهره مثبت و منفی بوده است. استعاره مفهومی با ایجاد نگاشت بین مفاهیم انتزاعی با امور مادی و تجربه های ملموس، می تواند ابزاری مناسب برای درک برخی از جنبه های ناشناخته این فرقه به حساب آید.
نسبت سنجی پژوهش های قرآن و حدیث با ادبیات فارسی از منظر ادبیات تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۹
147 - 165
حوزههای تخصصی:
هدف از نگارش این مقاله بررسی نسبت دو نظریه ی فرانسوی و آمریکایی ادبیات تطبیقی در پژوهش های حوزه ی تأثیر قرآن و حدیث بر ادبیات فارسی است. به این منظور نخست در هر یک از این دو نظریه، انواع روابط میان قرآن و حدیث با ادب فارسی را معرفی کرده ایم و سپس نسبت انواع حوزه های پژوهشی دو نظریه را با پژوهش های قرآنی و حدیثی با ادبیات فارسی تحلیل و بررسی کرده ایم و ظرفیت های هر حوزه را در این عرصه ی پژوهشی روشن ساخته ایم و نمونه هایی را در این میان مطرح کرده ایم؛ در پایان به محدودیت ها و چالش های هر نظریه برای پژوهش در این عرصه اشاره ای داشته ایم. نتیجه ی این پژوهش تبیین نسبت حوزه ی گسترده ی پژوهشی در عرصه ی تأثیر قرآن و حدیث بر ادب فارسی از منظر نظریه ی فرانسوی و آمریکایی ادبیات تطبیقی است. در این میان در هر نظریه، حوزه های جدید پژوهشی معرفی شده-اند؛ در عین حالی که نارسایی های هر یک از دو نظریه لحاظ گردیده است.
خوانش فرامتنی و بیش متنی نمایشنامه ضحاک ساعدی وداستان ضحاک شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۸
1 - 30
حوزههای تخصصی:
نمایشنامه ضحاک برپایه تفسیر وتاویلی از داستانِ ضحاک شاهنامه به وجود آمده است. مقالهپیشِ رو روابطِ فرامتنی و بیش متنیِ نمایشنامه ساعدی با شاهنامه را طبق نظریه ترامتنیّتِ ژنت بررسی کرده است. شیوهکاربه روشِ توصیفی-تحلیلی وبراساس منابع کتابخانه ای است.از حیثِ فرامتنی مواردی دال بر رد یا انکار برخی از باورهای اساطیری شاهنامه در نمایشنامه به چشم می خورد که از آن جمله می توان به شیوه برخورد ضحاک با موبدان، نجیب زادگان و ارنواز و شهرناز اشاره کرد.با این توضیح که در فرامتن بر خلافِ شاهنامه، شیوه برخوردِ ضحاک با شخصیت ها تحقیرآمیزاست.از لحاظ بیش متنی،هر دو نوع رابطه بیش متنیِ تقلید و تراگونگی (= تغییر)به چشم می خورد.برخی عناصر داستان شاهنامه از قبیل جادوگری ضحاک و گوشتخواری او،ترس و تنفر شهرناز و ارنواز از ضحاک،کلافگی و سردرگمی ضحاک و... بدون تغییر در نمایشنامه به کار رفته است که این نوع استفاده را همانگونگی(تقلید)گویند.و گاهی نیز پیوندِ تراگونگی (تغییر) با داستان فردوسی برقرار شده است؛ بدین صورت که بواسطه کاهش حجم داستان از تراگونگی کمّی و با تغییرزاویه دید و دخالت در روند بعضی ازعناصر داستان،مثل چگونگی آمدن ابلیس به عنوان آشپز نزدِ ضحاک از تراگونگی محتوایی استفاده شده است.نهایت این که اگر چه نمایشنامه ساعدی یک اثر تقلیدی صِرف از پیش متن (اسطوره ضحاک وداستان شاهنامه)به نظر می رسد؛امّابا کمی دقّت نمونه های روشنِ تراگونگی وتلاش موفقیت آمیز نویسنده برای ایجاد دگرگونی و تغییرات اساسی در بیش متن آشکار می شود ودر نتیجه توانسته از طریق پیوند فرامتنی و بیش متنی،تفسیری امروزی از اسطوره ضحاک به دست دهد.
بررسی تطبیقی جلوه های «زبان آشفتگی» در شعر رضا براهنی و ودیع سعاده بر پایه نظریه زبانیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جریان شعر زبان یا مقوله زبانیت که در ادبیات معاصر فارسی به اسم رضا براهنی شناخته می شود، یکی از مهمترین جریان های شعری پست مدرن است که قائل به اهمیت و اولویت بخشیدن به زبان در قیاس با معنا است. این مقوله هرچند از جهت مبانی و سرایش اشعار با اسم براهنی پیوند یافته است، اما اصول و مبانی این نظریه در اشعار پست مدرنیستی دیگر کشورهای جهان قابل ردیابی است. در شعر عربی شاعر نوپرداز و سورئالیستی لبنانی، ودیع سعاده، از این نظر قابل بحث بررسی است. اصول نظری مقوله زبانیت توسط براهنی تبیین شده و مجموعه شعری خطاب به پروانه ها در ذیل همین نظریه توسط شاعر سروده و منتشر شده است. این مقاله با روش توصیفی - تحلیلی در صدد است با تکیه بر همین نظریه، یعنی نظریه زبانیت براهنی، به مطالعه تطبیقی اشعار رضا براهنی و ودیع سعاده شاعر معاصر لبنانی بپردازد تا همسانی و قابلیت نقد و بررسی اشعار یک شاعر لبنانی با مقوله زبانیت به طور دقیق و نظام مند واکاوی شود. این مقاله کوشیده است میزان توجه دو شاعر به زبان و ویژگی های فرمی و صوری و طرح ها و جلوه های محض زبانی را کشف و آشکار سازد.