
پژوهش های ادب عرفانی (گوهر گویا)
پژوهش های ادب عرفانی (گوهر گویا) سال 18 بهار و تابستان 1403 شماره 1 (پیاپی 52) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی مفهوم گزاره های منطق گریز و نقش آنها در زبان و تجربه های شهودی می پردازد. این گزاره ها که از قواعد منطقی پیروی نمی کنند، در حالت هایی خارج از آگاهی معمولی به کار می روند و معنایی متفاوت از معنای قراردادی کلمات دارند. براین اساس، استدلال می شود که این گزاره ها نه برای متکلم و نه برای مخاطب اعتباری ندارند؛ زیرا در حالت آگاهی پدید نیامده اند و بر معنی معینی دلالت نمی کنند که اهل زبان از آن برداشتی یکسان داشته باشند. در این پژوهش همچنین به تفاوت های بین دیدگاه های پیشامدرن و پست مدرن اشاره می شود. در نگاه اول، معنی یگانه ای برای متن های مرکب از این گزاره ها وجود دارد که تنها برای خواص دست یافتنی است؛ درحالی که پست مدرن ها هیچ حقیقت یگانه ای را قبول ندارند و معتقدند که هر فرد می تواند حقیقت خود را از متن استخراج کند. به لحاظ روش شناختی، پژوهش حاضر با اتکا بر نظریه هلیدی، به نقش های کاربردی زبان و تقسیم بندی آنها می پردازد که شامل نقش اندیشگانی، بیناشخصی و متنی است. این نقش ها، کلمات را به عنوان نشانه هایی سمبلیک معرفی می کنند که بر معنای قراردادی دلالت دارند و برای ساماندهی زندگی اجتماعی ضروری هستند. درنهایت، به تجربه های شهودی ای پرداخته می شود که در آنها زبان برای بیان تجربه هایی به کار می رود که نه به عالم عین مربوط است و نه در آگاهی و هشیاری صورت می گیرد. این تجربه ها شامل شعر غنایی، رؤیاها و تجربه های روحانی هستند که همگی در تعطیل عقل و حس تجربه می شوند.
تحلیل بازتاب اندیشه های شبستری در گلشن راز در مقالات دهه های هشتاد و نود از منظر نظریه دریافت (یاوس و آیزر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گلشن راز یکی از متون محوری در حوزه عرفان نظری است که تاکنون پژوهش های بسیاری درباره آن صورت گرفته است. پژوهش حاضر با اتکا بر نظریه دریافت، به تحلیل رویکرد نویسندگان مقالات نگارش یافته در دهه های هشتاد و نود درباره گلشن راز می پردازد. نظریه دریافت بر اهمیت رابطه «متن-خوانش»، نقش خواننده در تعیین معنای متن، تأثیر پارادایم های اجتماعی در شکل گیری افق انتظارات مخاطبان و تداوم خوانش متن تأکید دارد. «هانس رابرت یائوس» و « ولفگانگ آیزر» دو نظریه پرداز اصلی رویکرد دریافت، بر تغییرپذیری معنای متن باتوجه به دوره تاریخی و نوع خواننده، جایگاه خواننده در آفرینش معنی با فراخواندن پس زمینه های ادبی و طرح واره های ذهنی او تأکید دارند. این جستار به روش توصیفی-تحلیلی و با استناد به مقالات نوشته شده در دهه های هشتاد و نود درباره گلشن راز انجام شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که افق انتظارات مخاطبان و پارادایم های اجتماعی حاکم بر آن دو دهه، ازجمله گرایش مخاطبان به تفسیرهای عقلی، تلفیق دین و عرفان، گرایش به مطالعات تطبیقی و عرفان نظری، بر معانی دریافتی مخاطبان از متن گلشن راز تأثیر گذاشته است. این تأثیرات در پنج دسته عمده شامل نقد محتوایی، نقد زیبایی شناسانه، بررسی ریشه های قرآن و حدیث، پژوهش های تطبیقی و بررسی شروح گلشن راز، جای گرفته اند.
موقعیت مندی و در-نسبت-بودن بررسی محدودیت های شناخت در اندیشه مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پرسش های معرفتی از دیرباز کانون توجه فلسفه غرب بوده است. از یونان باستان تاکنون، فیلسوفان همواره به موضوعاتی همچون مسئله شناخت، چگونگی آن، محدودیت های انواع معرفت و راه های عبور از آنها پرداخته اند. این مباحث نه تنها در فلسفه که در علوم دیگر نیز تأثیرگذار بوده اند؛ به طوری که هر موضع فلسفی درباره این مسائل، طیفی از مواضع متفاوت را در علوم دیگر شکل داده است. مارتین هیدگر در تلاش برای فراروی از دوپارگی ها و نگرش دوقطبی فلسفه غرب، فهم و شناخت را در موقعیت مندی، در-جهان-بودگی و در-نسبت-بودن ساختار وجودی دازاین طرح و تحلیل می کند. تحلیل هستی شناختی هیدگر نشان می دهد که شناخت امری انضمامی و از جنس درگیرشدن سوژه است و در نسبت های مختلف دازاین در پیوند با گذشته، حال و آینده او (پرتاب شدگی، درافتادگی و فراافکنی) متغیر و متفاوت می شود. این پژوهش با تمرکز بر ارتباط شناخت و فهم با موقعیت مندی دازاین به تحلیل و بررسی این مفهوم در اندیشه مولوی به ویژه در فیه مافیه و مثنوی می پردازد. هدف این پژوهش، نمایاندن این موضوع است که چگونه شناخت و خطاهای شناختی در اندیشه مولوی، در-نسبت با شرایط، موقعیت و فهم های پیشین انسان، دستخوش تغییر می شوند. مفاهیمی همچون عادت وارگی، تقلید، قیاس و... که برآمده از پیش دیدها، پیش انگاره ها و پیش دانسته های انسان هستند، به عنوان محدودیت ها و موانع شناخت درست معرفی می شوند.
بازتاب افق افکار و مشرب حلّاج در طیف کلام و اشعار فخرالدین عراقی (منصوریّات عراقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این جستار با هدف پی جویی جلوه های افکار حلّاج در کلام عراقی، به روش توصیفی - تحلیلی و استشهادی، بررسی می شود. محور افقی زندگی منصور حلّاج، نمایشگر سیر زمان و محور عمودی آن، نمودار حوادث زندگی وی است. اندیشه های حلّاج در بسیاری از آثار ازجمله آثار عراقی جلوه گری می کند. یافته های پژوهش حاکی از آن است که عراقی با انسجام و استواری کلام، ژرفای اندیشه های عرفانی حلّاج را با پیوند این دو محور در اشعارش به شکل متقارب و همگرا به تصویر می کشد. نفوذ تعالیم حلّاج و صورت معانی و حقایق در کلام عراقی به گونه ای ا ست که دو رأس سخن عرفانی یعنی؛ «وحدت وجود» و «سیر نزول و صعود اسرار» با بی باکی و ابراز آن در کسوت عاشق و معشوق نمایان می شود. عراقی جهان را نوعی دایره هستی تلقی می کند و با آمدن و رفتن انسان (قوس نزول و صعود)، مقام فنا (نقطه وحدت) را برای انسان ترسیم می کند؛ اما در این وادی با الگوبرداری از اندیشه حلاج و دیگر عارفان (توجه به عشق عرفانی و گریز از منِ شخصی) و قالب رمزی و مبتنی بر عرفان عاشقانه، وحدت وجود را به عنوان یکی از آموزه های اصلی عرفان نشان می دهد.
واکاوی استبداد شرقی در فیه مافیه و مکتوبات مولانا جلال الدین بلخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه استبداد شرقی ویتفوگل، ازجمله رویکردهایی است که ویژگی های پیچیده جوامع شرقی و تفاوت های فرهنگی آنها را آشکار می کند؛ چنان که ازطریق آن می توان پیچیدگی های این جوامع را درک کرد. بدین منظور با بررسی آثار مختلف ادبی می توان جلوه های استبداد شرقی و تأثیر آن بر افراد، جوامع و معانی آثار ادبی را کشف کرد. این پژوهش، با بهره گیری از روش تحلیل توصیفی و رویکرد جامعه شناسی ادبی، مؤلفه های استبداد شرقی را در فیه مافیه و مکتوبات کاویده و آنها را با متن این آثار سترگ عرفانی تطبیق داده است. یافته ها نشان می دهد که فیه مافیه و مکتوبات، افزون بر مسائل عرفانی و اخلاقی به گفتمان های فرهنگی، اجتماعی و فکری دیگری نیز اشاره دارد. مولوی در فیه مافیه و مکتوبات، ساختار سیاسی نظام استبدادی وگفتمان منبعث از آن را در قالب قصه ها، نامه ها و اندیشه های عارفانه خویش بازسازی و تکثیرکرده و براین اساس می توان گفت که او نیز همچون دیگر مردمان زمانه خود، گفتمان غالب درباره قدرت و سیاست را پذیرفته و در لوای این حکایات، به صورت مستقیم و غیرمستقیم به آن نظام حکومتی، مشروعیت بخشیده است.
مقایسه مشرب عرفانی نجم الدین رازی و علی بن ترکه اصفهانی (با تأکید بر رساله های «عشق و عقل» و «عقل و عشق» (مناظرات خمس))(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت دقیق آثار و اندیشه های عارفان اسلامی، بدون آگاهی از سنت و مشرب عرفانی خاص آنان امکان پذیر نیست؛ زیرا نظام اندیشگانی هر عارف برآمده از اصول و مبانی سنت عرفانی و نیز آداب ورسوم مشربِ مربوط به اوست. این پژوهش با رویکرد توصیفی- تحلیلی و با هدف تعیین سنت و مشرب عرفانی حاکم بر دو رساله «عشق و عقل» نجم الدین رازی و «عقل و عشق» (مناظرات خمس) علی بن ترکه اصفهانی، بر پایه معیارهای دو سنت عرفانی اول و دوم، به مطالعه تطبیقی این دو اثر می پردازد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که هر دو عارف، ازنظر غایت و هدف و رویکرد، متأثر از سنت اول عرفانی هستند؛ هرچند در دیگر آثار نجم الدین رازی، نشانه هایی از تمایل او، در این دو زمینه، به سنت دوم، دیده می شود. نجم الدین رازی به کارآمدی عقل در دستیابی به معرفت، اعتقادی ندارد؛ اما نظر علی بن ترکه، عکس اوست. به لحاظ ابزارهای شناخت و کشف معرفت، نجم الدین رازی به سنت اول و علی بن ترکه به سنت دوم تعلق دارد. «عشق»، مفهوم مهم و پُرکاربرد در رساله عشق و عقل است که معنای مدنظر آن در این رساله، به سنت نخست عرفانی نزدیک است. «سکر» و «شطح»، در رساله عقل و عشق نیز، از مفاهیمی است که در هر دو سنت، اشتراک لفظی و معنایی دارد. زبان عرفانی در رساله نجم الدین رازی، از نوع عبارت؛ اما در رساله علی بن ترکه ترکیبی از عبارت و اشارت است.
حکایات الصّالحین به مثاب منبعِ جنبی در تصحیحِ پند پیران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پند پیران یکی از متون کهن صوفیّه است که بیست باب دارد و هر بابِ آن حاوی ده حکایت از پارسایان و زاهدان است. جلال متینی این کتاب را براساسِ یک نسخه خطی تصحیح و منتشر کرد؛ امّا چون در آن نسخه نام کتاب مذکور نبود، مصحّح عنوانِ «پند پیران» را بر آن گذاشت. این کتاب پیش از سال 1060ق به دستِ مترجمی ناشناس به عربی ترجمه شده است که عنوانِ آن «حکایات الصّالحین» است. از آنجاکه حاجی خلیفه در کشفُ الظُّنّون کتابی به فارسی با نامِ «حکایات الصّالحین» و با همین ساختار، تألیفِ عثمان بن عمر الکهف معرّفی کرده است، به احتمالِ قوی نامِ اصلیِ پند پیران، حکایات الصّالحین و نامِ نویسنده آن نیز عثمان بن عمر الکهف است. ضمناً در شبه قارّه هند، حبیب رکن الدّین پهواری قریشی که از وجودِ اصلِ فارسیِ حکایات الصّالحین بی خبر بوده، متن عربی را در سال 1060ق به فارسی ترجمه کرده است. در تصحیحِ پند پیران، استفاده از حکایات الصّالحین به عنوانِ منبعِ جنبی ضرورت دارد و ضبط های صحیح و شایان توجّه متنِ عربی، به ویژه در اسامی خاص، می تواند در تصحیحِ متن فارسی یاریگرِ مصحّح باشد.
مقایسه و تحلیل استحاله ملال در دیدگاه های عارفانه سهراب سپهری و اندیشه های فلسفی شوپنهاور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ملال یکی از اصطلاحات مهم در اندیشه شوپنهاور است که از تعلیق موقّت میل سرچشمه می گیرد و با رنج و یأس همراه است. شوپنهاور راه هایی را برای گسست از آن مطرح می کند که شامل نفی عارفانه اراده، هنر، تأمّلات ژرف اندیشانه و اخلاق مبتنی بر فضیلت است. ازطرفی در اشعار نخستین سهراب نیز ملالت وجود دارد که در پی نگرش عرفانی، نبوغ هنری و شفقت ورزی، استحاله می یابد. نگارندگان در این پژوهش با رویکردی تطبیقی، ملال و چگونگی استحاله آن در نگرش عارفانه سهراب سپهری و دیدگاه فلسفی شوپنهاور را بررسی و تحلیل کرده اند و با روش تطبیقی-تحلیلی شباهت ها و تفاوت های این دو اندیشمند درباره ملال و گریز از آن را مقایسه و تبیین کرده اند. ملالت در اشعار نخستین سهراب با شکل گیری نگرش عرفانی اش، سفر در ورای مکان و زمان ایده ای، طبیعت گرایی عارفانه و عشق جهان شمول به هستی، رنگ می بازد. شوپنهاور نیز انکار عارفانه اراده را یکی از راه های گسست از ملال و رستگاری ابدی می داند؛ امّا برخلاف او که درد را منفی تلقی می کند، درد دوری از حق در شعر سهراب جایگزین رنج ملالت می شود وآن را می ستاید. موازی با این نگرش، شعر سهراب نیز که مملو از مضامین عرفانی، اخلاقی و به عبارتی «استعلایی از آگاهی متداول» است، گریز موقّت ملالت است و با نظریه شوپنهاور مبنی بر منفک شدن ذهن از اراده که به تعلیق موقّت ملال منتهی می شود، پیوندی تنگاتنگ دارد.
تأثیر داستان شیخ صنعان در توصیف پیر در غزلیات عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در حکایت شیخ صنعان، پیر اعمالی برخلاف شریعت و عرف جامعه اسلامی انجام می دهد؛ بااین حال بر لزوم وجود پیر و اطاعت بی چون وچرا از وی، حتی در اعمال خلاف شریعت، تأکید شده است. در غزلیات عطار، واژه «پیر» بارها تکرار شده و در دو معنی لغوی «فرد مسن» و «ریش و موی سپید» و اصطلاح «مرشد و راهنما» در سلوک عرفان به کار رفته است. پژوهش حاضر با هدف بررسی ویژگی های پیر در غزلیات عطار و تأثیر حکایت شیخ صنعان بر این ویژگی ها انجام شده است. روش تحقیق در این پژوهش، تحلیل محتوا بوده و جامعه آماری آن، همه غزلیات عطار نیشابوری است. با بررسی حکایت شیخ صنعان در منطق الطیر، می توان ویژگی های برجسته وی را به این شرح دسته بندی کرد: عاشق ترسازاده ای شدن، خمرنوشی، زنار بستن، خرقه سوزی، بت پرستی/ کافر شدن، سوزاندن قرآن، خوکبانی و اسلام تازه کردن. در میان این ویژگی ها، خمرنوشی، زنار بستن و خرقه سوزی، در توصیف پیر در غزلیات عطار، برجسته تر به نظر می رسند. به نظر می رسد عطار نیشابوری، تعلق خاطر و شیفتگی خاصی به شیخ صنعان داشته و صفات و ویژگی های او را به دیده اقبال می نگریسته است. به همین دلیل، در اغلب ابیاتی که عطار از پیر نام می برد، نشانی از شیخ صنعان دیده می شود. به نظر می رسد عطار آگاهانه و با هدف بیان مفاهیم عرفانی، به شیخ صنعان تلمیح زده است. گویی عطار در غزلیات، با تکرار ویژگی های شیخ صنعان به شیوه های مختلف، از چهره پیر عرفانی خود پرده برمی دارد.
واکاوی تطبیقی مؤلفه های ماهیت حب در رساله لا یعول علیه ابن عربی و اوصاف الاشراف خواجه نصیر طوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از احوالات بنیادین و فراگیر انسان، حب و شوق است که وابستگی شدیدی با معرفت دارد. به عبارت دیگر، حدوث، ابقاء و شدت یا ضعف محبت به میزان معرفت فرد بستگی دارد؛ اما محبت باتوجه به ادله نمودانگاری هستی که خاستگاه اصلی مبانی عرفان نظری است، معنایی عمیق تر می یابد. ابن عربی، یکی از بزرگ ترین عارفان مسلمان، باتوجه به وجود منبسط و وحدت شخصی، برای عشق تعریفی ارائه می دهد که در آن، عشق به معنای تعلق به وجود مطلق در متن وجود مقید است. به عبارت دیگر، عاشق می پندارد که محبوب او وجود مقید است؛ اما در حقیقت، در هر طلب و حبی، مطلوب و محبوب حقیقی و بالذات است که مورد خواست واقع شده است. وی در رساله لایعول علیه به مؤلفه هایی می پردازد که در آن اعتبار و اعتنا به برخی امور، به نوعی نگاهی عرفانی و معناگرایانه دارند. خواجه نصیر طوسی در اوصاف الاشراف با نگاهی دیگر به فصول ابتدایی به موضوع عشق می پردازد که با دیدگاه ابن عربی، همسانی ها و تفاوت هایی دارد. خواجه نصیر با تأکید بر تعریف ناپذیری عشق به سبب معدومیت آن در یک بستر دیالیکتیک گونه، به تفسیر حقیقت عشق روی آورده است. نگارندگان در این نوشتار با روش توصیفی - تحلیلی و با ابزار کتابخانه ا ی سعی در تحلیل و بسط دیدگاه های خواجه نصیر و ابن عربی درباره عشق دارد.