مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
متقاعدسازی
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش، بررسی رابطه عزت نفس و خودکارآمدی با متقاعدسازی در مدیران آموزشی مورد بررسی قرار گرفت. جامعه آماری این پژوهش متشکل از کلیه مدیران آموزشی دانشگاه های آزاد اسلامی شهر تهران بود، که تعداد 120 نفر (76 زن و 44 مرد) به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای اندازه گیری عزت نفس از آزمون عزت نفس کوپراسمیت (1967) و برای اندازه گیری خودکارآمدی از آزمون باورهای خودکارآمدی عمومی (شرر و دیگران، 1982) و برای اندازه گیری متقاعدسازی از آزمون دانش متقاعدسازی (سپاه منصور و هومن، 1389) استفاده به عمل آمد. برای تحلیل داده ها، از هم بستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون بهره گرفته شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین متقاعدسازی با عزت نفس و متقاعدسازی با خودکارآمدی، همبستگی مثبت معنادار وجود دارد (به ترتیبr=0/771 و r=0/494). همچنین نتایج نشان داد که 59% از واریانس مربوط به متقاعدسازی با عزت نفس (R2=0/594) و 24% از واریانس متقاعدسازی با خودکارآمدی (R2=0/244) تبیین می شود. و نتایج حاصل از ضرایب شیب نشان داد که در پیش بینی متقاعدسازی، سهم عزت نفس بیش از خودکارآمدی بود (=0/70β).
تحلیل انتقادی استعاره ها در مناظره های تلویزیونی انتخابات ریاست جمهوری 1396 ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه های دیداری و شنیداری دوره ۱۳ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۰
227 - 252
حوزه های تخصصی:
زبان در کارکرد اجتماعی آن، یعنی گفتمان، نقشی بسیار مهمی در تعیین قدرت اجتماعی دارد. از آنجا که استعاره پدیده ای بسیار رایج در زبان و حاکم بر نظام مفهومی است، می تواند در این راستا نقشی برجسته ایفا کند. با توجه به اینکه در زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و مجلس، جامعه بیش از هر زمانی در معرض نزاع گفتمان های رقیب برای تغییر روابط قدرت قرار می گیرد، در این پژوهش، در پی آنیم که در چارچوب رویکرد «تحلیل انتقادی استعاره» چارتریس بلک که حاصل تلفیق رویکردهای شناختی، تحلیل انتقادی گفتمان، کاربردشناسی و پیکره ای است، استعاره های به کاررفته در مناظره های تلویزیونی نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری سال 1396 ایران را بررسی و از این رهگذر به اندیشه ها و نگرش های پنهان در پس متون تولیدشده دست یابیم. در این پژوهش سه فرضیه بررسی شد و یافته ها هر سه فرضیه را تأیید کردند: 1) بستر تجربی مشترک با رأی دهندگان، متقاعدسازی منطقی واحساسی آن ها و مشروعیت بخشی به دیدگاه های خود و مشروعیت زدایی از دیدگاه های رقیب، مهم ترین انگیزه های کاربرد و گزینش استعاره ها در این مناظره ها هستند؛ 2) در این مناظره ها از حوزه های سفر، منازعه و ساختمان بیش از سایر حوزه ها استفاده شده است؛ 3) با وجود شباهت در استفاده جریان های سیاسی از حوزه های مبدأ استعاره ها، تفاوت هایی در فراخوانی هستی های این حوزه ها مشاهده می شود که بازتاب تفاوت های ایدئولوژیک این جریان هاست.
اخلاق کاربردی متقاعدسازی دینی با تحلیل و تبیین قرآنی و روایی(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
اخلاق سال نهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۶ (پیاپی ۵۸)
39 - 73
حوزه های تخصصی:
تبلیغات گسترده و مکانیزم های متعدد متقاعدسازی امروزی و البته تأثیرات مطلوب و نامطلوب آن بر مخاطبان بر کسی پوشیده نیست. این پژوهش با رویکرد اخلاقی و البته با روش توصیفی-تحلیلی در آیات و روایات به تحلیل فرآیند متقاعدسازی دینی پرداخته، با لحاظ ارکان ارتباطی سه بایستگی اخلاقی را در عرصه تبلیغات و عملیات اقناعی پیشنهاد می دهد؛ هماهنگی فکری- اعتقادی، انگیزشی و رفتاری متقاعدساز با پیام متقاعدگرانه، اولین وظیفه اخلاقی متقاعدساز در حوزه معارف و مسائل دینی است که به رکن متقاعدساز ارتباط دارد. رعایت حق انتخاب و اختیار مخاطب بایسته اخلاقی دیگری است که باید در فرآیند اقناعی مورد ملاحظه قرار بگیرد و اگر پذیرش الزامی و اجباری مخاطب، مورد نظر متقاعدساز باشد، وی به بیراهه متقاعدسازی ضد اخلاقی قدم گذارده است. هم چنین بایستگی استخدام وسایل مشروع و وسایط مطلوب در محور بسته بندی پیام، لزوم اخلاقی دیگری در متقاعدسازی دینی است. تبیین سه بایسته مذکور، تفاوت مبنایی متقاعدسازی مورد تأیید آیات و روایات را با غالب روش های اقناعی موجود متمایز می سازد.
ارتباطات اقناعی مبتنی بر شناخت چندبعدی مخاطب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توانایی تاثیرگذاری بر دانش، نگرش، کنش و نهایتاً اقناع مخاطب، از اهداف هرسازمان رسانه ای است. تنها رسانه هایی می توانند به اهداف فرهنگی، اجتماعی، سیاسی ودیگر اهداف مورد نظر خود دست یابند که در شیوه های ارتباطی توانمندی و مهارت اقناع مخاطب را به وسیله شناخت ظرفیت ها و ویژگی های انسان و تنظیم فرایند ارتباط بر اساس آن را دارا باشند. پیچیدگی و پویایی ابعاد پر رمز و راز شخصیت مخاطبان، نشانگر سختی امکان برقراری ارتباطات اقناعی اثربخش و همچنین ضرورت تدوین مطالعات گسترده در این حوزه است. پژوهش حاضر با روش مرور نظام مند منابع به معرفی و بررسی هفت مورد از این ویژگیها (انگیزه ها، ویژگی های روانی، باورهای قبلی، قضاوت های اخلاقی، خلق وخوی، الگوهای ذهنی و سواد رسانه ای) که از مهم ترین عوامل شناخته شده از شخصیت متنوع مخاطبان است، پرداخته و با تلاش برای دستیابی به تصویری چندبعدی از مخاطب شناسی، سعی بر این دارد تا با ارائه توصیه هایی کاربردی، مقدمات برقراری ارتباطات اقناعی اثربخش را مطرح و پیشنهاد کند.
التماس کافی نیست: استفاده از تکنیک های روان شناختی به منظور افزایش رعایت دستورالعمل های بهداشتی ویروس کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال نهم اسفند ۱۳۹۹ شماره ۱۲ (پیاپی ۵۷)
225-238
حوزه های تخصصی:
گسترش ویروس کرونا لزوم رعایت هرچه بیشتر دستورالعمل های بهداشتی از جمله فاصله گذاری فیزیکی و استفاده از ماسک را برجسته کرده است. در این راستا، علاوه بر اطلاع رسانی مسائل بهداشتی به مردم، استفاده از تکنیک های روان شناختی نیز می تواند در متقاعد کردن افراد در رعایت دستورالعمل های بهداشتی مؤثر باشد. هدف مطالعه حاضر، مرور عواملی روان شناختی است که می توانند بر رعایت دستورالعمل های بهداشتی تأثیرگذار باشند. بدین منظور، ابتدا در پایگاه های مگیران، جهاد دانشگاهی و گوگل اسکالر به جستجوی کلیدواژه های مرتبط (مثل کووید-19 فاصله گذاری و ماسک زدن) پرداخته شد. پس از شناسایی و غربالگری نتایج جستجو، مطالعاتی که معیارهای مدنظر را برآورده می کردند، انتخاب شده و مورد بررسی قرار گرفتند. نتایجْ 15 عامل روان شناختی را آشکار ساخت که می توانند بر میزان رعایت دستورالعمل های بهداشتی مؤثر باشند. در پایان، راهکارهایی عملی و اجرایی برای استفاده از این عوامل در سیاست گذاری های مربوطه ارائه شده است.
عوامل موثر بر استفاده مشترکین برق از خدمات غیر حضوری: مطالعه موردی شرکت توزیع برق خوزستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خدمات غیر حضوری اهمیت زیادی دارد. کاهش هزینه ها، صرفه جویی در زمان، و رضایتمندی از دلایل مهم این اهمیت هستند، به همین دلیل این تحقیق در پی شناسایی و اولویت بندی عوامل مؤثر بر متقاعدسازی مشترکین شرکت توزیع برق خوزستان به استفاده از خدمات غیر حضوری بوده است. تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر نوع مطالعه پیمایشی است. تعداد 384 پرسشنامه قابل استفاده بین مشترکین شرکت توزیع برق خوزستان که به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شده بودند، جمع آوری شد. رتبه بندی شاخص های هر عامل با استفاده از آزمون فریدمن انجام شد. نتایج نشان داد که برای مشتریان خانگی، صنعتی و عمومی، راهکار «قراردادن دستگاه کارتخوان سیار در اختیار مأمورین تشخیص»، برای مشتریان کشاورزی راهکار «درنظرگرفتن جایزه خوش حسابی و درج نام برنده در قبوض برق» و برای مشتریان تجاری راهکار «درنظرگرفتن تخفیف در قبوض برق در صورت پرداخت در طی مهلت پرداخت» بالاترین اولویت را به خود اختصاص داده اند.
بررسی مقایسه ای سیاست خارجی دولت های باراک اوباما، دونالد ترامپ و جو بایدن در قبال جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از پیچیده ترین و حساس ترین روابط در دهه های گذشته در نظام بین الملل، روابط ایران و آمریکا بوده است. بررسی سیاست دولت های مختلف آمریکا نشان می دهد، الگوی رفتاری تعارضی آن کشور در قبال ایران در دولت های مختلف ادامه داشته و تعدیلی در الگوی رفتاری آن صورت نگرفته است. با رفتن بوش و روی کارآمدن اوباما آن هم با شعار تغییر، این تصور به وجود آمد که او راهبرد و سیاست جدیدی در قبال ایران در پیش خواهد گرفت. الگوی به کارگرفته شده اوباما در قبال ایران متقاعدسازی با گزینه های چندجانبه گرایی، تعامل، ترغیب و اغوا بوده است. اما روند تحولات در 8 سال زمامداریش منجر به تلاش های زیادی در راستای محدودسازی ایران در عرصه های سیاسی، اقتصادی و منطقه ای شد. این الگو با پیروزی ترامپ با رویکردهای جدید دنبال شد و یک جانبه گرایی، تقابل، افزایش تحریم و کارزار فشار حداکثری بر سیاست خارجی ترامپ حکمفرما شد. در کانون سیاست خارجی بایدن نیز بازگشت به برجام وجود دارد که این مسئله با تقویت و توسعه مفاد و طولانی ترکردن آن در مراحل بعدی و همچنین تسری آن به برنامه موشکی و نفوذ منطقه ای ایران دنبال می شود. هدف اصلی در این مقاله بررسی و مقایسه راهبرد سیاست خارجی دولت اوباما، ترامپ و بایدن در قبال جمهوری اسلامی ایران است. مسئله اصلی این است که راهبرد اوباما، ترامپ و بایدن در قبال ایران بر چه الگوهایی تمرکز داشته است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد مسئله ایران در سیاست خارجی آمریکا، تابع دستورکار کلانی است که فرادولتی و توسط ساختار های نهادی آمریکا تبیین شده است. الگوی رفتاری تعارضی آمریکا در قبال ایران به یکی از اولویت های ثابت و اصلی در سیاست خارجی آمریکا تبدیل شده است. در این پژوهش از روش تحلیلی توصیفی و الگوی نظری نولیبرالیسم و نوواقع گرایی بهره گرفته ایم. داده ها را با استفاده از منابع کتابخانه ای گردآوری کرده ایم.
انتخابات و بسیج منابع: الگویی نظری در تبیین رقابت انتخاباتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۵۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
342 - 315
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش ارائه الگویی نظری برای تبیین چگونگی پیروزی یک یا چند نامزد یا حزب در انتخابات است. بر پایه یک الگوی نظری، بسیج منابع و رقابت انتخاباتی، عوامل و متغیرهایی در سطوح مختلف خرد و کلان تأثیرگذار بر پیروزی انتخاب شونده در فرایند انتخابات بررسی خواهد شد. منابع انتخابات دربرگیرنده منابع شناخت، منابع نیاز، منابع قدرت، نفوذ و اقناع، منابع اخلاقی، منابع تسهیل کننده و منابع پیش بینی نشده است. پرسش های اصلی و فرعی پژوهشی به ترتیب عبارت اند از: 1. چگونه در رقابت های انتخاباتی یک یا چند نامزد بر رقبای خود پیروز می شوند؟ 2. چه منابعی برای پیروزی در انتخابات لازم است؟ 3. این منابع از کجا و چگونه باید بسیج شوند؟ برای یافتن پاسخ های مناسب به این پرسش های پژوهشی، شواهد موجود و استدلال های ارائه شده پژوهشگران در متون فارسی و انگلیسی که به بررسی عوامل تأثیرگذار بر نتایج انتخابات برای نامزدها در انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی اختصاص داده شده، با رویکردی کیفی و با استفاده از روش تحلیل مفهومی متنی تبیین و تفسیر خواهد شد. در چارچوب نظریه بسیج منابع، در پژوهش های پیشین استدلال شده که هرچه یک نامزد انتخاباتی و پشتیبانانش در متقاعدسازی بازیگران انتخابات در مراحل مختلف انتخابات (از احراز صلاحیت، رأی دادن، پشتیبانی و مخالفت نکردن از راه بسیج و تخصیص منابع انتخابات به بهترین شیوه از سوی آن نامزد یا حزب وی نسبت به رقبای دیگر) موفق تر باشند، احتمال پیروزی وی بیشتر خواهد بود. در فرضیه پژوهش بیان می شود که پیروزی نامزدها در انتخابات به میزان موفقیت آنها در متقاعدسازی بازیگران انتخابات و بخت و اقبال ناشی از همزمانی یا ناهمزمانی رویدادهای پیش بینی نشده در رقابت انتخاباتی بستگی دارد. یافته های پژوهش نشان می دهد که متقاعدسازی حاصل وضعیتی از بسیج و تخصیص منابع و در برخی موارد همراهی بخت و اقبال ناشی از پیش آمدن یا پیش نیامدن رخدادهای پیش بینی نشده در انتخابات است.
ارزیابی مقایسه ایی تهدیدهای امریکا در برخورد با ایران(2010-2001)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق امنیت سال ۳ بهار ۱۳۸۹ شماره ۶
7-30
حوزه های تخصصی:
تهدیدهای امنیتی بخشی از واقعیت های سیاست بین الملل اند. کشورهایی که دارای اهداف راهبردی معطوف به تغییر وضع موجود باشند، یا با اهداف قدرت های بزرگ و بازیگران منطقه ای هماهنگ نباشند، در وضعیت تهدید امنیتی قرار می گیرند. جمهوری اسلامی در زمره کشورهای دارای ژئوپولیتیک تهدید است. این کشورها در شرایطی به سر می برند و با بازیگرانی تعامل می کنند که اهداف امنیتی و راهبردی متفاوتی دارند. وضعیت امنیتی ایران در مدار تاریخی صد سال گذشته بیانگر چنین وضعی است. علیه امنیت ملی » تهدیدهای مرکب « در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی شاهد شکل گیری ایران هستیم که ناشی از مولفه های ایدئولوژیک و راهبردی جمهوری اسلامی است. قدرتهای بزرگ درصدد کنترل فضای امنیتی ایران هستند، در حالی که بازیگران منطقه ای همانند عراق، عربستان و اسرائیل تلاش زیادی برای محدودسازی و مقابله با رهیافت های امنیتی ایران به انجام رسانده اند. چنین فرآیندی به گونه ای متفاوت در قرن 21 نیز ادامه یافته است.
در این مقاله تلاش می شود تهدیدهای امنیتی امریکا علیه اهداف راهبردی ایران، در دوران جورج بوش و باراک اوباما با یکدیگر مقایسه شود. برای تبیین این موضوع از دکترین امنیت ملی امریکا در این دو مرحله استفاده می شود. از سوی دیگر، الگوهای رفتاری و همچنین مواضع راهبردی امریکا و متحدانش در چارچوب سیاست و نهادهای بین المللی مورد توجه قرار خواهد گرفت. ادبیات سیاسی به کار رفته توسط زمامداران و استراتژیست های امریکایی نشان می دهد که جلوه هایی از تهدید، رویارویی و مقابله در دو دوره تاریخی یادشده وجود داشته است. این تهدیدها در دوران بوش با ادبیات تهاجمی تری مطرح می شد، در حالی که امکان عملیاتی شدن آنها محدود بود. تهدیدهای امنیتی دوران اوباما، ادبیات منعطف تری در مقایسه با دوران بوش دارد، در مقابل، امکان عملیاتی شدن آنها تهدیدهای امریکا در دوران ،» رهیافت رئالیسم تدافعی « افزایش یافته است. در این مقاله براساس بوش و اوباما مورد تبیین مقایسه ای قرار گرفته است.
تحلیل نقش «دلسوزی» هدایتگر اخلاق در متقاعدسازی مخاطب(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۲ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵
106 - 122
حوزه های تخصصی:
هدایتگر یا راهنمای اخلاق ، کسی است که دیگران را به انجام کار خوب / درست و ترک کار بد / نادرست راهنمایی می کند. هدف پژوهش حاضر ، تحلیل نقش شفقت و دلسوزی به مثابه منش و رفتار هدایتگر اخلاق در متقاعدسازی مخاطب است. روش پژوهش از نوع تحلیل داده بنیاد و تحلیل منطقی است. جامعه آماری ، دانشجویان کلاس معارف ، متربیان و مخاطبان امر به معروف و نهی از منکر هستند و نمونه تحقیق شامل 55 نفر از آنها به صورت هدفمند است. از کُدگذاری و تحلیل منطقی داده ها، این نتایج بدست آمد که دلسوزی هدایتگر با پنج گونه رفتار متمایز می شود و از دو مسیر مرکزی و پیرامونی ، به متقاعدسازی مخاطب می انجامد؛ مسیر مرکزی ، با نشانگری اهمیت بالای پیام و آگاهی بخشی به مخاطب نسبت به ناگواری وضعیتش ، توجه او را به محتوای پیام معطوف می کند. مسیر پیرامونی با ایجاد احساس مثبت مخاطب نسبت به خود ، ایجاد احساس محبوبیت نسبت به هدایتگر و قابل اعتماد بودن وی ، برانگیختن حس جبران لطف ، توجه مخاطب را به شخص پیام فرست معطوف می کند.
بازنگرشی به اثربخشی « خوش خلقی- تندخلقی»، هدایت گر اخلاقی در متقاعدسازی مخاطب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم حدیث سال ۲۵ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۹۵)
62 - 87
حوزه های تخصصی:
در این تحقیق با بررسی یکی از ویژگی های منشی هدایت گر اخلاقی که درصدد راهنمایی دیگران به انجام کار خوب و ترک کار بد است؛ یعنی خوش خلقی- تندخلقی، به تحلیل نقش آن ها در متقاعدسازی مخاطب پرداخته شده است. بررسی متون نقلی و تحلیل منطقی، این نتیجه را به دست داده است که هر یک از منش خوش خلقی و تندخلقی، در متقاعدسازی مخاطب نقش دارند. برای خوش خلقی طبق اطلاعات به دست آمده از متون و مشارکت کنندگان در تحقیق، 25 کد رفتاری متقاعدکننده برشمرده شده و در میان مصادیق متعدد تندخلقی، پنج رفتار «واکنش اعراضی» ، «عبوست» ، «عدم مدارا» ، «عتاب» و «مهار خشم»، از منظر آیات و روایات مورد تحقیق قرار گرفته است. این تحقیق بیان گر آن است که خوش خلقی و تندخلقی - هر یک - از دو مسیر مرکزی و پیرامونی، به متقاعدسازی مخاطب منجر می شوند.
بررسی نشانگر های فراگفتمان در متقاعدسازی رایانامه درخواست دانشجویان به اساتید دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بهره گیری از نشانگرهای فراگفتمان یکی از شیوه های متقاعدسازی در تعاملات زبانی دانشگاهی است. این نشانگرها ابزاری برای تسهیل ارتباط، افزایش خوانایی متن، ایجاد ارتباط با خوانندگان و درگیرکردن آن ها و پیشگیری از رد تفسیرهای نویسنده است. هدف پژوهش حاضر، بررسی نشانگر های فراگفتمان در ارتباط دانشگاهی دانشجویان با اساتید بوده است. به این منظور، ۲۰۰ رایانامه دانشجویی (تعداد کلمات پیکره: ۱۳۱۰۳) بصورت تصادفی در محدوده زمانی سال های ۱۳۹۸ تا ۱۴۰۱ از دانشجویان دانشگاه پیام نور جمع آوری شد. سپس، پیکره جمع آوری شده با استفاده از الگوی تحلیلی نشانگرهای فراگفتمان هایلند (2005) و مثلث بلاغی ارسطو (هایلند، 2005) تحلیل شد. به عبارت دیگر، پیکره پژوهش در استفاده از نشانگر های فراگفتمان تبادلی (شامل گذارها، چارچوب سازها، ارجاع های درون متنی، استنادنماها و ابهام زداها) و نشانگر های فراگفتمان تعاملی (شامل تردیدنماها، یقین نماها، نگرشنماها، ارجاع به خود و مشارکت جویی) بررسی شد. همچنین، درباره ارتباط بسامد نشانگر های فراگفتمان تبادلی و تعاملی با توجه به مثلث بلاغی ارسطو (شامل راهبردهای اخلاق و اعتبار، ترحم و منطق) بحث شد. نتایج پژوهش نشان داد که استفاده از نشانگر های فراگفتمان تعاملی بیش از نشانگر های فراگفتمان تبادلی بوده است. همچنین، نشانگر مشارکت جویی که نوعی تمسک به احساس و ترحم برای متقاعدسازی است، بیشترین بسامد را میان نشانگرهای تعاملی داشت. به علاوه، استفاده ازگذارها که نوعی تمسک به منطق در متقاعدسازی مخاطب است، بیشترین بسامد را در میان نشانگرهای تبادلی داشت. مقایسه نتایج این پژوهش با پژوهش های پیشین نشان داد که استفاده از نشانگرهای فراگفتمان، بسته به بافت و گونه استفاده شده تغییر می یابد.