مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
غزلیات حافظ
حوزه های تخصصی:
غرض اصلی سوال در زبان خبر و ارجاع، طلب آگاهی و اطلاع است. جملات سوالی از انواع جملات انشایی است که درستی و نادرستی آن ها را نمی توان دریافت سوال در ادبیات به دلایلی چند در غرض اصلی خود به کار نمی رود، بلکه در بردارنده غرض ثانوی و فرعی است. موضوع سوال و کاربرد آن با اغراض ثانوی، از مباحث علم معانی است. گاهی خبر، امر، نهی و عواطف به اقتضای حال و افزونی تاثیر بر مخاطب در قالب سوال مطرح می شود. از دیگر سو چون در ادبیات مخاطب مشخص و واقعی ممکن است وجود نداشته باشد. سوال ادبی غالبا بی پاسخ خواهد بود زیرا که گوینده پاسخ را می داند و از این منظر می توان سوال ادبی را سوال بلاغی خواند. در این مقاله نویسنده به بررسی انواع سوال از حیث مباحث و هم از جهت بسامد کاربرد آن در اغراض ثانوی در غزلیات حافظ پرداخته است تا جایگاه سوال و اغراض ثانوی آن در ادبیات بهتر نموده شود. برای انجام این پژوهش تمام غزلیات حافظ را مطالعه و سوال های آن را استخراج نموده و با دقت به بررسی اغراض ثانوی هر یک پرداخته است، سپس آن ها را دسته بندی نموده و یرای پرهیز از درازگویی و عدول از چارچوب کمی مقاله به ذکر نمونه هایی از هر غرض بنده کرده است. نتیجه ای که از این مقاله به دست آمده، این است که اغراض ثانوی سوال در ادبیات متعدد و متنوع است و منحصر به همان تعدادی نیست که دانشمندان و محققان علوم بلاغی در کتب از آن ها یاد کرده اند. همچنین از آن روی که قرینه ای در جمله برای شناخت غرض ثانوی سوال موجود نیست، دریافت غرض دشوار است. دیگر این که حال خوانده اثر و نوع خوانش و تکیه و آهنگی که در خواندن متن اعمال می کند، در برداشت نوع غرض موثر است و مهم این که هر سوال ممکن است چند غرض ثانوی را در برداشته باشد.
نقش های معنایی- منظوری جملات پرسشی در غزلیات حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"معمولترین مقولههاى دستورى در زبانهاى دنیا جملههاى خبرى، پرسشى، امرى و تعجبى است، که عمدتا به ترتیب براى بیان مقولههاى معنایى-منظورى خبر، سؤال، فرمان و شگفتى به کار مىروند. با این وجود، مطالعات نوعشناسى زبان حاکى از آن است که رابطه میان مقولههاى نحوى و معنایى- منظورى رابطهاى مستقیم نیست.بسیار اتفاق مىافتد که از جمله خبرى براى صدور فرمان، و از جمله پرسشى براى بیان شگفتى استفاده مىشود.
تحقیق حاضر در پى کشف نقشهاى معنایى-منظورى جملههاى پرسشى در شعر حافظ است. استفاده هنرمندانه شاعر از جملههاى پرسشى براى بیان مقولههاى گوناگون معنایى-منظورى تأثیر کلام وى را دو چندان و خواننده را مسحور مىسازد.
تحقیق حاضر نشان مىدهد که از 366 بیت، 255 بیت، یعنى تقریبا 70%از ابیات، براى بیان پنج مقوله معنایى-منظورى شگفتى، نفى، انکار، تمنا(آرزو)و نهى به کار رفته است.30%باقیمانده براى بیان 15 مقوله معنایى-منظورى استفاده شده است.یکى از نتایج بسیار جالب توجه تحقیق این است که بیان حافظ براى بیان سؤال از جملات پرسشى کمترین استفاده را مىبرد."
مبانی عیش و خوشدلی در غزلیات حافظ شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شادی یکی از ویژگیهای هویت ایرانی است و در ایران بعد از اسلام تا عصر حافظ در اشعار فردوسی، منوچهری، خیام، مولانا و حافظ بیشترین نمود را دارد. عیش و خوشدلی در غزلیات حافظ به دو نوع ابژکتیو یا بیرونی یا آفاقی و سوبژکتیو یا درونی یا انفسی تقسیم میشود. خوشدلی بیرونی بر عواملی مانند باغ و بهار، طرف جویبار و می خوشگوار و ... بویژه بر سه عنصر می، مطرب و معشوق زمینی یا نمادین استوار، و نتیجه آن، احساس آرامش ناپدیدار درونی است. خوشدلی درونی، محصول عواملی چون پیوند با امر قدسی و تبدیل شدن حالت شادی به مقام است و براحساس حضور معشوق حقیقی در دل، اشراق و روشنی ضمیر تکیه دارد و موجب آرامش پایدار درونی می شود. مبانی عیشها و خوشدلیهای حافظ را میتوان به پنج دسته تقسیم کرد: 1. روانشناختی 2. فلسفی 3. دینی 4. سیاسی – اجتماعی 5. عرفانی. این مقاله به بررسی و تحلیل هر یک از این مبانی پرداخته است
بررسی تطبیقی چشم دلدار در غزلیات حافظ و ترانه نامه پِترارکا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
غزل های حافظ و ترانه نامه پترارکا (1304-1374 م)، دست کم در سه ویژگی، زمینه ای مشترک دارند: (الف) از دیدگاه چونی، هر دو اثر اوج شعر غنایی عاشقانه قرون وسطی هستند: یکی در ادب پارسی، دیگری در ادب اروپایی؛ (ب) از دیدگاه ترتیب زمانی، هر دو دیوان در سده هشتم هجری (چهاردهم میلادی) سروده شده اند، و (ج) از دیدگاه چندی، غزل های حافظ به تصحیح دکتر خانلری 4092 بیت (یعنی، نزدیک 8184 مصرع) دارد، و ترانه نامه پترارکا کمی بیشتر از 7784 مصرع. بنابراین، هر دو اثر از نظر زمانی، تعداد برابر مصرع ها، در اوج بودن شعر غنایی قرون وسطی و کم و کیف طولی دوره زندگی دو شاعر قابل سنجش و بررسی است.
توصیف چشم یار یکی از دستمایه های اصلی شعر هر دو سراینده است: پترارکا 263 بار در ترانه نامه و حافظ 216 بار در غزلیات به چشم اشاره می کند. بعلاوه حافظ درباره «نرگس» — استعاره از چشم معشوق— در 44 بیت سخن می گوید. پرسش پژوهش این است: تصویر چشم دلدار در غزلیات حافظ و ترانه نامه پِترارکا چه شباهت ها و چه تفاوت هایی با هم دارند؟ این مقاله از روش تطبیقی برای نشان دادن ویژگی های مشترک و متفاوت تصویر پردازی چشمِ یار در شعر حافظ و پترارکا استفاده می کند.
بررسی تقابل های دوگانه در غزل های حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی تقابل های دوگانه در آثار هنری و ادبی توجه برخی زبان شناسان، اسطوره شناسان، روایت شناسان و نشانه شناسان معاصر را به خود جلب کرده است. آن ها بر این عقیده اند که از این منظر به درک و دریافت بهتری از آثار ادبی می توان دست یافت.
در این پژوهش با نگاهی دیگر به اشعار خواجه شمس الدین محمد حافظ، به بررسی تقابل های دوگانه یا زوج های متقابل به عنوان یکی از عناصر محوری اشعار او خواهیم پرداخت و چنان که دیده می شود، غالب غزل های حافظ از این ویژگی برخوردارند. برای این غرض 100 غزل از مواضع مختلف دیوان او انتخاب شد. در این غزل ها 637 مورد تقابل دوگانه، یعنی در هر غزل تقریباً 4/6 مورد، دیده شد. این تقابل های دوگانه در سه بخش واژگانی و لفظی (35%)، معنایی و فکری (54%) و ادبی (11%) دسته بندی شده اند. زوج های متقابل معنایی در اشعار حافظ بسامد بیشتری دارند. برخی از این زوج های متقابل زیرشاخة مفاهیم کلانی است که در دیوان خواجه کاربرد بالایی دارند، تقابل هایی نظیر زهد و شادنوشی، نقص و کمال، تهیدستی و توانگری و... . حافظ ازطریق این تقابل ها غزل های خود را تشخّص خاصی داده و سبک شعری خود را از دیگران متمایز کرده است.
بررسی هنجارگریزی معنایی در غزلیات حافظ
حوزه های تخصصی:
جایگاه بنیادین زبان در ادبیات به عنوان عمده ترین وسیله خلق اثر هنری حقیقتی انکارناپذیر است. زبان در آثار ادبی تا آن اندازه متفاوت و دگرگون می گردد که همچون زبانی منحصر به فرد مورد مطالعه قرار می گیرد. در این میان، یکتایی زبان غزلیات حافظ و شعریت منحصر به فرد آنها قرن هاست که خوانندگان را متحیر کرده است. منتقدان ادبی بسیاری کوشیده اند با استفاده از شیوه های مختلفِ نقد این یکتایی را توضیح دهند. در همین راستا، در بخش رویکردهای زبان شناختی باور بر این است که عامل اصلی ”شعرآفرینی“ به طور کلی هنجارگریزی معنایی است. در این پژوهش غزلیات حافظ مورد بررسی قرار گرفت و مصادیق هنجارگریزی های معنایی در آنها مشخص شد. تلاش شد تأثیر و اهمیت هنجارگریزی های به کار رفته در اشعار حافظ و سبک شعری او مورد تحلیل قرار گیرد.داده های به دست آمده مشخص کرد هنجارگریزی های معنایی بیشتر از نوع انسان پنداری و گیاه پنداری هستند. نتیجه گیری دیگر تحقیق تأیید این دیدگاه بود که هنجارگریزی معنایی از نوع تجسم گرایی عامل اصلی ایجاد کلام شاعرانه و رهایی دال ها از قوائد زبان هنجار است.
دولت قرآن (تأمّلی نو بر معانی ثانوی استفهام با تکیه بر غزلیات حافظ و آیاتی از قرآن کریم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقالة حاضر با بررسی مقولة «استفهام» و معانی ثانوی آن در بلاغت عربی و فارسی به این حقیقت دست یافته است که نتایج بررسی و حتّی گاهی شاهد مثال های بسیاری از این آثار تکراری می باشد؛ به گونه ای که پس از جمع بندی و حذف موارد تکراری به این نتیجه می رسیم که معانی ثانوی استفهام در کتب بلاغی عربی در 35 عنوان مشترک و در کتب بلاغی فارسی در 32 عنوان مشترک مطرح شده اند. این در حالی است که با مطالعه و بررسی شعر و ادب فارسی می توان به شواهدی از سؤال دست یافت که قابلیت دسته بندی در هیچ کدام از عناوین مطرح شده در آثار بلاغی عربی و فارسی را ندارد و عنوانی جدید برای آن می بایست وضع نمود؛ از این میان، حافظ به واسطة دولت قرآن در این زمینه نیز دستاوردهای متفاوتی را کسب نموده است؛ به عبارت دیگر، حافظ با اشراف بر اسلوب های بلاغی قرآن کریم و تأسّی از شگرد های پرسش سازی آن، به این توانمندی دست یافته است که سؤالات خود را در معانی و عناوینی به کار ببرد که در دیگر کتب بلاغی و ادب فارسی پیشینة کاربرد ندارد؛ از این رو، بر مبنای غزل او می توان به تعداد معانی ثانوی استفهام افزود و در نهایت، ضمن رعایت اسلوب عنوان گذاری علمی و با مسمّی به ارائة عنوان های جدید و تعریف آن ها پرداخت. در این تحقیق با مطالعة غزلیات حافظ به 615 سؤال دست یافته ایم که از این تعداد 4 سؤال در معنای حقیقی به کار رفته است و دیگر سؤالات آن را در 59 عنوان تقسیم نموده ایم و به منظور تبیین و تطبیق شگرد پرسش سازی حافظ با قرآن، در هر عنوان به ذکر یک آیه از قرآن و یک بیت از حافظ پرداخته ایم.
هنر حافظ در ترسیم فراز و فرود ابیات بر پایه ی عنصر تضاد و تقابل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تضاد و تقابل از جمله آرایه های بدیعی و زیبایی شناسی و از شاخصه های مهم در غزلیات حافظ است. حافظ با استفاده از عنصر «تقابل» به بزرگ نمایی و کوچک نمایی مضامین مورد نظر خود می پردازد و بیت را در یک چالش «فراز و فرود» قرار می دهد. منظور از بزرگ نمایی و کوچک نمایی بیان شگردیست که در راستای آن تقابل در ابیات بهتر می تواند اشخاص، مفاهیم و مضامین را در فراز و فرود ادبی نشان دهد. در این ترفند که از جمله شگردهای خاص محسوب می شود، شاعر با قرار دادن یک دسته از مضامین در فراز و دسته دیگر در فرود، حس احترام و ارادت ورزی؛ و غرور یا دلزدگی را نسبت به یک گروه به مخاطب القا می کند و با وارد کردن مخاطب به حوزه ی متن، سعی می کند هم از لحاظ صورت و هم از لحاظ مفهوم، با عقیده و نگرش شاعر، هم ذات پنداری کند. تقابل های بررسی شده در این مقاله تقابل های معنوی و تأویلی است که با توجه به تأویل متن قابل شناسایی است. در این مقاله فراز و فرودهای حافظ در سه موضوع مضامین عاشقانه، مدحی و مضامین اجتماعی بررسی شده. حافظ در مضامین عاشقانه سعی در بزرگ نمایی و اهمیّت دادن به مقام معشوق دارد. وی در اشعار مدحی خود نیز برای رسایی، تأثیرگذاری و انتقال حس ارادت ورزی به ممدوح کمک گرفته است. در بیان مسائل اجتماعی از شگردهای متنوعی از جمله طنز که گاهی با تقابل صورت می گیرد، استفاده می کند. حافظ پدیده بزرگی را با تقابل چنان به خردی تنزل می دهد که بزرگی طرف مقابل را دوچندان می کند و این اوج بزرگ نمایی است.
تحلیل بدرالشروح اکبرآبادی بر غزلیات حافظ )بر اساس نظریه زیبایی شناسی دریافت یاوس((مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال نهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۳۳
173-192
نظریه دریافت، بر جایگاه منحصر به فرد خواننده و عوامل اجتماعی در تداوم خوانش متن تأکید می ورزد. بدرالشروح اکبرآبادی در سال 1835م. در اوایل سال های استیلای انگلیس در هند نوشته شد. با توجه به اهمیت روابط فرهنگی و ادبی ایران و هند در طول تاریخ و تفاوت ها و شباهت های ساختاری دو جامعه، در این مقاله تلاش می شود تا از طریق روش تحقیقی و توصیفی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای، دریافت های اکبرآبادی متأثر از ساختار و پارادایم ادبی و اجتماعی جامعه ی هند تبیین شود. یافته ها نشان می دهد؛ فضای ادب فارسی در جامعه ی هند در قرن دوازدهم متأثر از دوفضای فرهنگی ایران و انگلیس بوده است. فضای فرهنگی ادبی ایران به برداشت عرفانی اکبرآبادی از دیوان حافظ انجامیده است و پارادایم فرهنگی انگلیس منجر به برداشت واقع گرایانه و غیرآرمانی اکبرآبادی از شخصیت هایی هم چون واعظ و شیخ و زاهد شد و هم چنین مایه ی توجه وی به جزییات و روایت های تاریخی و علل سرایش برخی ابیات گردید؛ ازاین رو در مجموع 4289 بیت مشروح، اکبرآبادی 14بیت را دارای علت سرایش و50 بیت را مرتبط به روایت های عرفانی و تاریخی دانسته است. اکبرآبادی در این شرح از نکات ادبی و بلاغی و کلامی و منطقی کمک گرفته است. درنهایت این که تأثیر پارادایم های ایرانی در این شرح بیش از سایر پارادایم هاست.
حافظ: پسامدرن سده هشتم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال دهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴۰
93-114
حوزه های تخصصی:
در مورد پسامدرنیسم دو دیدگاه کلی وجود دارد: دیدگاه اول آن را متعلق به دوره تاریخی خاصی می داند و دیدگاه دوم آن را همچون سبک هنری و ادبی می نگرد. مطابق دیدگاه دوم، هر اثری که از ساختار و فرم آثار پسامدرن، مانند عدم انسجام، عدم قطعیت، ناباوری به فراروایت ها، عنصر وجودشناسی، طنز و آیرونی، نقیضه گویی و بینامتنیت، برخوردار باشد، پست مدرن شمرده می شود. از آنجا که ساختارشکنی، طنز، نقیضه، اعتراض به کلان روایت ها و... از ویژگی های سبکی مسلم غزلیات حافظ است، این فرض تقویت می شود که حافظ از سبک پسامدرن برخوردار است. بنابراین با توجه به دیدگاه دوم، نگارنده در مقاله حاضر سنجش غزلیات حافظ با تکیه بر ویژگی های سبکی مکتب پست مدرن را پیش روی قرار داده است. بر اساس نتیجه این بررسی شاید بتوان گفت از میان شاعران کلاسیک ایران حافظ تنها شاعری است که نه همچون نویسندگان عصر حاضر با تکیه بر خودآگاهی پسامدرنی، بلکه با تکیه بر نوعی ناخودآگاهی پسامدرنی، به ساختارشکنی مؤلفه های بلاغی و ستیز با مطلق اندیشی های عصر خویش برخاسته و شاهکار پسامدرن دوران خویش را خلق کرده است.
بدل بلاغی و انواع آن در غزلیات حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و ششم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۰ (پیاپی ۸۵)
۳۳-۵۳
حوزه های تخصصی:
یکی از ویژگی های سبکی غزل حافظ تکرارِ بخشی از معنی مصراع نخست در مصراع دوم است. شناخت او از روابط بلاغی و معنایی واژگان به او این امکان را داده که بتواند، بدون گرفتارشدن در قید تکرار لفظی، معنی را تکرار کند. یکی از روش هایی که او را در رسیدن به این هدف یاری بخشیده ، جانشین کردن مفاهیم در دو پاره از بیت، با توجه به روابط بلاغی بین آنهاست. مفهوم جایگزین شده، علاوه براینکه بر مفهوم نخست (مبدل منه) یا قسمتی از معنی آن دلالت دارد، معنی اصلی خود را نیز حفظ می کند. این روش را اصطلاحاً "بدل بلاغی" نامیده ایم. در این پژوهش، روابط مختلفی که میان طرفین جانشینی وجود دارد، با استناد به سه مبحث سنتی معانی، بیان و بدیع در علم بلاغت دسته بندی شده است. نحوه چینش بدل های بلاغی در ابیات حافظ متنوع است. گاهی چند مفهوم را در بیت جانشین یکدیگر کرده و چندین بدل بلاغی آفریده است. گاهی میان دو مفهوم چندین رابطه بلاغی ایجاد کرده و بر دامنه معنی افزوده است و گاهی نیز یک مفهوم را جایگزین چند مرجع کرده که این ارجاعات متعدد سبب ایهام و چندمعنایی شده است. در ادامه، تعدد و تنوع بدل های بلاغی در ابیات حافظ، با ذکر نمونه هایی، دسته بندی و تشریح شده است. بسامد روابط بلاغی در طرفین جانشینی در سه حوزه علم بلاغت به این ترتیب است: معانی 3%، بیان 69% و بدیع 28%. حدود یک سوم از ابیات حافظ دارای بدل بلاغی است. این بسامد بالا این شگرد را به مثابه یکی از ویژگی های سبکی حافظ معرفی می کند.
نقد و معرفی کتاب «دیر مغان» گزارش دیوان حافظ از میرجلال الدین کزازی
حوزه های تخصصی:
میرجلال الدین کزازی از جمله اساتید زبان و ادبیات فارسی است که تأملات و تدقیقات خود درباره اشعار حافظ را در قالب سلسله کتاب های شرح یا گزارش غزلیات حافظ، بر دو پایه زیباشناسی و باورشناسی عرضه می دارد. نگارنده در نوشتار حاضر به معرفی و نقد جلد نخست از این مجموعه، با عنوان دیر مغان می پردازد که شامل گزارش بیست غزل اول دیوان غزلیات حافظ است. به زعم نگارنده، علیرغم کوشش نویسنده کتاب در ارائه گزارشی مناسب از هنرهای لفظی و معنوی حافظ در ضمن اشعار، کاستی ها و احیانا اشتباهاتی در شیوه کار و یا محتوای گزارش ابیات به چشم می آید. از این رو، وی می کوشد بعد از بیان ویژگی ها و امتیازات کتاب، آن کاستی ها را معرفی و معانی و نکات پیشنهادی خود را به اجمال تبیین نماید. نویسنده در بخش انتهایی نوشتار، به عنوان نمونه دو غزل اول و پنجم را با تفصیل بیشتر مورد بررسی قرار می دهد و سپس نقص گزارش یا پیشنهادات تکمیلی برای دیگر غزلیات را به ترتیب صفحات کتاب، ذکر می کند.
ساختار زیبایی شناسی تعریض در غزلیات حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی زمستان ۱۳۹۸ شماره ۸۲
191 - 222
حوزه های تخصصی:
تعریض از مباحثی است که درخصوص آن بین بلاغت دانان، اختلاف بوده است. این صنعت در شعرشاعران مختلف نمود داشته، اما در شعرحافظ به شکل بارزتری متجلّی شده است به گونه ای که بدون در نظرگرفتن آن، معانی بسیاری از اشعار حافظ دریافت نمی شود. یکی از جلوه های زیبایی شناسی شعر حافظ، ایهام هنری آن است. دلایل مختلفی از جمله روح عنادی و سرکش خواجه و مشرب عمیق انتقادی و افکار و عقاید سنت برانداز او باعث شده تا گناهکاری و تزویر مخالفان خود را افشا کند و با تعریض به تمسخر بگیرد. او در غزلیات خود در قالب کلمه ها و جمله ها، تعریض هایی را نهفته است که درک معنای شعرش تنها با شناخت این ابزار هنری ممکن است. در این مقاله سعی بر آن است هرچند مختصر با مطالعه غزلیات حافظ، اغراض تعریض اعم از: استهزاء، بیان کثرت، حسن طلب، بیان آرزو، تشویق، مفاخره، اغراق، ریشخند، تنبیه، تحقیر و... شناسایی شود و دلایل زیبایی شناسانه به کارگیری تعریض و تنوع این صنعت در شعر او که بیشتر ناشی از نمودهای زبانی و ایمایی و روابط هم نشینی و جانشینی میان نشانه های حاضر در زنجیره زبانی و دیگر نشانه های غایب در بافت کلامی حافظ است؛ مورد تجزیه وتحلیل قرار گیرد.
نمودهای زبانی تأکید و کارکردهای بلاغی آن در غزل حافظ «با تکیه بر سه گستره معنایی خدا، انسان و عشق»(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با روشی توصیفی – تحلیلی در صدد معرفی روش ها و کارکردهای بیانی تأکید در گفتمان غزلیات حافظ است. تأکید یکی از سازوکارهای زبانی است که به شیوه ها و انواع گوناگون در متن ایجاد می-شود و دارای کارکردهای مختلف بلاغی است. تأکید با برجسته کردن بخش از معنای متن، به انتقال بهتر اندیشه ها و تفکرات خاص گوینده کمک می کند. تأکید به عنوان یکی از سازوکارهای زبانی، در چهارچوب «نقش ترغیبی» و «نقش عاطفی» زبان مطرح می شود. این نقش ها به ترتیب نقش هایی «مخاطب محور» و «گوینده محور» هستند که بیش از هر چیز در جستجوی انتقال اندیشه مطرح شده در متن به مخاطب و بیان احساسات گوینده قرار دارند. هر یک از کاربران زبان با توجه به هدفی که نسبت به بیان یک موضوع دارند، از روش های خاصی برای مؤکدکردن کلام خود بهره می گیرند. گستره های معنایی مورد تأکید در بافت متنی غزلیات حافظ به سه گستره «خداوند، انسان و عشق» محدود می شوند؛ اما برخلاف محدودیت این گستره ها، روش ها و نمودهای زبانی تأکید در این اشعار متنوع و مختلف است. در بین این روش ها، انواع تکرار، روش های مختلف حصر و قصر، کاربرد قیود تأکید، جملات امری و پرسشی، افعال ناقص، میزان قطعیت بالای کلام، شبه جملات، افعال کنشی، افعال وجهی شناختی، جملات ندایی، جابجایی معنادار اجزای نحوی جملات و تقدیم و تأخیر واژگان، نسبت به سایر روش ها بسامد بیشتری دارد. یافته های پژوهش نشان می دهد که حافظ به دو شیوه مستقیم «خطاب به مخاطب خاص» و غیرمستقیم «بدون در نظر داشتن مخاطبی خاص» برای بیان احساسات شخصیِ و ابلاغ اندیشه خود از عنصر تأکید بهره گرفته است.
بررسی تطبیقی پایگاه تکوینی عبودیت در غزلیات حافظ واندیشه افلاطون(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال اول زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
16 - 36
حوزه های تخصصی:
در میان آثار ماندگار ملل مختلف، مباحث و موضوعاتی بیان شده که اگر درون مایه های آن بررسی شود در تعامل و گفتگوی میان آن ها به امکان هایی دست خواهیم یافت که تطبیق آن ها را معقول می نماید. موضوع عبودیت و پایگاه تکوینی آن نیز از موضوعاتی است که در دیوان غزلیات حافظ و آثار افلاطون از نظر دور نمانده است. موضوعی که با توجه به سنخیت آن با فطرت و عهد الست به تعبیر حافظ ( البته بر مبنای اعتقاد به قرآن) و با مشاهده ایده ها قبل از هبوط روح در جسم انسان به تعبیر سقراط آثار افلاطون (البته بر مبنای تفکر فلسفی)، ریشه در نوع خلقت و سرشت آدمی دارد و با عشق نسبتی دیرینه دارد. بنابر اهمیت این دو اثر در ادبیات ایران و فلسفه و ادبیات غرب و نیز ضرورت تبیین موضوع مورد بحث که جایگاه اساسی در رساندن انسان به سعادت ابدی دارد پژوهش حاضر سعی کرده تا با رویکرد تحلیلی- تطبیقی به واکاوی این دو اثر بپردازد. از نتایج تحقیق بر می آید که شباهت ها و هم داستانی و هم زبانی حافظ و سقراط آثار افلاطون با وجود فاصله طولانی بین زمان بودن آن ها، به این بر می گردد که به زبان فطرت پاسخ سعادت طلبی فطری انسان را دادند و عشق را با سرشت انسان عجین و برای سیر مراتب انسان تا قرب الهی جاودان ترسیم کردند.
نشانه شناسی گفتمانی ادبیات پایداری در غزلیات حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کوشش های گفتمانی حافظ برای بازنمایی گفتمان استعلایی عصر، و پایداری در مقابل نظام معنایی و کنشگران آن، با هدف غیریّت سازی و مشروعیّت زدایی، ذیل الگوی گفتمان پایداری، قابل تبیین است. این مقاله می کوشد تا با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی به بررسی گفتمانی ادبیات پایداری در غزلیات حافظ، بر مبنای نظریه گفتمان لاکلائو و موف و الگوی نشانه شناسی گفتمانی سلطانی، بپردازد. در این شیوه، دیوان غزلیات حافظ از منظر متن، بینامتنیت و بافت مورد بررسی قرار گرفته است. مسئله مقاله این است که نظام های گفتمانی بازنمایی شده در متن کدامند و چه نسبتی با گفتمان پایداری دارند. بر اساس این روش، روشن شد که چهار خرده گفتمان: حاکمیّتی، پایداری، عرفان و تصوّف در متن حضور دارند و عمده نزاع معنایی متن، حاصل تقابل خرده گفتمان پایداری با گفتمان هژمونیک حاکمیّت وقت و گفتمان تصوّف رسمی است. با توجه به قراین متنی، خرده گفتمان پایداری در تعامل با خرده گفتمان عرفان است. خرده گفتمان تصوّف نیز در این دوره، همسو با حاکمیّت وقت، در عرصه های مذهبی، سیاسی و اجتماعی حضوری فعّال دارد. بازنمایی ویژگی های هویتی طبقات سیاسی- اجتماعی مرتبط با گفتمان حاکم، با هدف تاثیرگذاری بر ذهن سوژه ، از کوشش های گفتمانی صاحب اثر است که در مجموع منجر به تبیین چهره قدرت و هویت گفتمانی آن شده است.
معانی حروف در دیوان حافظ
حوزه های تخصصی:
کارکردهای صفات شاعرانه در غزلیات حافظ
منبع:
قند پارسی سال سوم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۹
70-90
حوزه های تخصصی:
صفات شاعرانه (epithets) صفاتی هستند که بر خلاف صفات دستوری و منطقی، کارکردهای هنری و شاعرانه دارند و با ارائه جزئیاتی هنری و زیبایی شناسانه از موصوف، موجب تشخّص و برجستگی در زبان شعر می شوند. از آنجا که حافظ به اذعان اغلب پژوهشگران، در کشف، ساخت و کاربرد این گونه صفات توانا بوده است، درحالی که شگردهای هنری او در این باره به خوبی کاویده نشده ، نگارنده کوشیده است تا در قالب این مقاله و با استفاده از روش تحلیل محتوا، این موضوع را در غزلیات حافظ بررسی کند. بر اساس این بررسی مشخص شده است که حافظ بیش از 1400 ترکیب وصفی، 560 صفت جانشین موصوف و 58 گروه وصفی ساخته که از این تعداد، بالغ بر 480 صفت، از نوع شاعرانه اند؛ یعنی کارکردهای هنری و شاعرانه دارند و موجب برجستگی زبان شده اند. این صفات در این مقاله بر اساس نوع کارکرد تجزیه و تحلیل شده اند و مشخص شده که این صفات کارکردهای زیبانمایی (سرو صنوبرخرام)، زشت نمایی (صوفی دجال فعل ملحدشکل)، بزرگ نمایی (زبان آتشین)، استعاری (اشک غماز)، کنایی (کوته آستینان)، تشبیهی (دل صنوبری)، تلمیحی (آدم بهشتی) و ایجازی (کبک خوشخرام) دارند و چون اغلب آنها با نوعی ابداع و خیال انگیزی همراه هستند، موجب تشخّص در زبان شعر شده اند و حافظ از این منظر نیز شاعر بزرگی است. این موضوع قابل بررسی در شاهکارهای ادبی ای چون شاهنامه و بوستان است که در آن صورت، تفاوت صفات شاعرانه در انواع ادبی نیز به دست می آید.
بررسی گونه ها و شیوه های طنزپردازی حافظ
منبع:
تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی دوره ۲ پاییز ۱۳۸۹ شماره ۵
75 - 114
حوزه های تخصصی:
طنز حافظ از نوع سیاسی، اجتماعی و البته هنرمندانه و زیرکانه وتأویل پذیر و در بسیاری از موارد معصومانه، نجیب، ظریف و عمیق است که در ادراک و احساس منطقی ریشه داردو در لبخندی افسوس ناک تجلی می یابد .
حافظ دو الگوی کلّی را در ساختار طنز خود به کار می گیرد : یکی، طنز اجتماعی صریح که به طور مستقیم از طبقه یا گروهی انتقاد می کند،دیگر، طنز اجتماعی با واسطه که وی درآن بی پروا، خود را نماینده ی طبقه ای معرّفی می کند و از خود به نزد قاضی شکایت می برد، تا باز گوید، حدیث دیگران را.
حافظ برای مبارزه ی طنز آمیز با ستم، فساد و ریا از هر روشی که توانسته، بهره برده است. مهم ترین شیوه های حافظ برای بیان طنز و طعنه و شوخ طبعی عبارت است: خراب کردن نشانه ها و ارزش های تقدّس زاهدان و صوفیان؛ قلب اشیا و الفاظ به شیوه ی اقتباس و جواب گویی؛ استخدام صنایع ادبی، مانند: ایهام، حسن تعلیل، تشبیه و تضاد و تناقض؛ تعریض و کنایه و گاه لطیفه نسبت به معشوق به صورت سؤال و جواب و حاضر جوابی؛ طنز به شیوه ی نصیحتگری، مدیحه سرایی و وظیفه خواهی؛بهره جویی از فرهنگ عوام و محاوره. به طور کلّی ، طنز حافظ گاهی پوشیده و نیش دار است و گاهی لطیف و سطحی که این موارد در این مقاله با ذکر نمونه هایی تحلیل و بررسی شده است
تحلیل گفتمان مسلط در غزلیات حافظ بر مبنای وجوه چالشی-استدلالی نظریه کنش گفتار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کنش گفتار، یکی از مباحث مهم کاربردشناسی و فلسفه زبان است که پژوهشگر در تحلیل خود، بیشترین نقش را به گفتمان در بافت قائل می شود. این مقاله بر آن است که از گفتمان مسلط غزلیات حافظ روشنگری کرده و نشان دهد که شاعر، در جایگاه یک منتقد اجتماعی، برای القای دیدگاه های خود به مخاطب، چگونه از شیوه های کلامی متعدد و کنش های گفتار بهره برده است. بررسی کنش های گفتار غزلیات حافظ، برای کشف ابعاد نظام باورهای او، دارای اهمیت پژوهشی است. فرض بر این است که گفتمان مسلط و وجه ممیزه غزلیات حافظ، گفتمان رندی است و از ایدئولوژی و نحوه ارتباط شاعر با نهادهای قدرت حکایت دارد. بدین منظور، بر اساس مباحث مرتبط با نظریه کنش گفتار با محوریت الگوی پنج گانه جان سرل، عمل نمودیم و داده های مستخرج از دیوان را به روش های آماری- توصیفی، مورد تحلیل و تفسیر قرار دادیم. ره آورد تحقیق، حاکی از آن است که حافظ، در تولید گفتمان خود، از کنش های تلفیقی و شیوه های مختلف استدلال ازجمله آمرانه- اقناعی- چالشی- ترغیبی استفاده کرده تا با تأثیرگذاری بهتر بر مخاطب، او را به جهان باورهای خود دعوت کند؛ همچنین، گفتمان مسلط در غزلیات این شاعر، گفتمان رندی است.