مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
طرحواره های تصویری
حوزه های تخصصی:
یکی از نظریه های مطرح در شاخه های معنی شناسی، معنی شناسی شناختی است. از جمله ساخت ها و فرایندهای مفهومی که معنی شناسان شناختی به آن پرداخته اند، طرحواره های تصویری یا فضاهای ذهنی است. طرحواره های تصویری سطح اولیه تری از ساخت شناختی زیربنای استعاره اند که امکان ارتباط میان تجربیات فیزیکی ما را با حوزه های شناختی پیچیده تری فراهم می کنند. بر اساس طرحواره حجمی تجربه ای که انسان از وجود فیزیکی خود مبنی بر اشغال بخشی از فضا دارد، درک مفهوم انتزاعی حجم را برای او امکان پذیر می سازد و انسان مظروف ظرف ها و مکان هایی می شود که دارای حجم هستند و این تجربه فیزیکی را به مفاهیم دیگر که به لحاظ جوهری یا مفهومی حجم ناپذیرند، بسط می دهد و طرحواره هایی انتزاعی از احجام فیزیکی در ذهن خود پدید می آورد. از طریق طرحواره حجمی می توانیم مفاهیم انتزاعی را که بر بودن چیزی درون چیز دیگر دلالت دارد در قالب مفاهیم و تجربه های عرفانی مورد بررسی قرار دهیم؛ از جمله مباحثی که در این پژوهش بر مبنای طرحواره حجمی مورد بررسی قرار گرفته اند، موارد مربوط به آیه نور، کلمه توحید، اطوار دل، اقلیم هشتم و شهرهای زمرّدین آن و دریا است. بر اساس طرحواره حجمی، انسان به وسیله مفاهیمی که از تجارب فیزیکی ذخیره شده در ذهن خود دارد می تواند فضاهای فراحسی و مفاهیم انتزاعی و بسیاری از تجارب و حوادث درونی و عرفانی را تبیین کند. در این پژوهش ابتدا معنی شناسی شناختی و طرحواره های تصویری به طور مختصر تعریف می شود و سپس درباره مکان ها و مفاهیم عرفانی و انتزاعی که در بعضی از متون عرفانی؛ از جمله مثنوی معنوی بر اساس طرحواره حجمی بیان شده اند، بحث می شود.
طرحواره چرخشی در غزلیّات سعدی و حافظ شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه های متعددی در حوزه ی زبان شناسی شناختی مطرح شده که «استعاره ی مفهومی» و «طرح واره ی تصویری» بیش ترین اهمیّت را دارند. طرح واره های تصویری ساخت هایی از فرایند شناختی اند که به واسطه ی تجربه های فیزیکی انسان در برخورد با جهان خارج شکل می گیرند و امکان درک و تحلیل مفاهیم انتزاعی را فراهم می آورند. طرح واره-های تصویری گونه های مختلفی دارند، نظیرِ طرح واره های حرکتی، طرح واره های حجمی، طرح واره های قدرتی؛ و طرح-واره ی چرخشی یا دوری یکی از گونه های طرح واره های حرکتی است که می تواند از انگاشت طبیعی یا قراردادی شکل گرفته باشد. مفاهیم انتزاعی طرح واره های چرخشی در غزل های سعدی را می توان در سه دسته جای داد: 1)طلب 2)شکایت 3)ترک؛ و حافظ را نیز در سه دسته: 1)طلب 2)شکایت 3تسلیم. تحلیل های شناختی حاصل از طرح واره-های چرخشی این دو شاعر عبارتند از: 1.درک سعدی از حرکت زمان، خطی است و فهم حافظ، دایره ای. 2.درک حرکت خطی سعدی بر واقع گرایی و فهم دایره ای حافظ بر آرمان گرایی او دلالت دارد. 3.سعدی به دلیل درک حرکت خطی در گروه انسان های تراژیک جای می گیرد و حافظ به سبب فهم حرکت دایره ای در شمار انسان های حماسی. 4.شکل کاربرد واژگان و ساختارکلی غزل ها، از مرکزگریزی سعدی و مرکزگرایی حافظ حکایت می کنند.
معنی شناسی شناختی تجربه عشق در گلستان سعدی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
یکی از مکاتب جدید در حوزه زبان شناسی، زﺑﺎن ﺷﻨﺎﺳی ﺷﻨﺎﺧﺘی است که به بررسی رابطه میان زبان انسان ، ذهن او، تجارب اجتماعی و فیزیکی او می پردازد. از باورهای پیروان این مکتب این است که زبان، الگوهای اندیشه و ویژگی های ذهن انسان را منعکس می کند. بنابر این مطالعه زبان، مطالعه ی الگوهای ذهنی سخنگویان آن است. بحث طرحواره های تصویری از ساخت های مورد توجه در پژوهش های معنی شناسی شناختی است. تجربیات انسان از جهان خارج ساخت هایی در ذهن او پدید می آورد که آنها را به زبان خود انتقال می دهد تا بتواند مفاهیم مجرد و انتزاعی را در قالب آنها بیان کند، این ساخت های مفهومی همان طرحواره های تصویری اند. در این مقاله سعی شده با نگرشی شناختی به بررسی مفهوم «عشق»، به عنوان یکی از جنبه های اصلی تفکر سعدی، در گلستان پرداخته شود. از این رو نخست تعریف ها و توصیف های سعدی درباره عشق استخراج و سپس در چارچوب مهمترین طرحواره های تصویری یعنی، طرحواره های حجمی، حرکتی و قدرتی به بررسی معنایی آن از طریق تحلیل محتوا اقدام شد و نتیجه ی آن چنین به دست آمد : سعدی از طرحواره ی حجمی برای بیان مفهوم استعاری« عشق دریاست »، از طرحواره ی حرکتی برای بیان «عشق سفر است» و از طرحواره ی قدرتی برای بیان «عشق سلطان است» استفاده کرده است. و از این طریق توانسته عشق و ملزومات آن را به صورت پدیده هایی عینی و ملموس قابل درک کند.
بازنمایی طرحواره نیرو در گزاره های دینی و اخلاقی زبان قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طرحواره های تصویری از مفاهیم مهم و زیرساختی مطرح در پژوهش های معنی شناسان شناختی است که در شکل گیری استعاره های مفهومی نقش به سزایی دارند. از مهم ترین طرحواره های تصویری، طرحواره نیرو است که نخستین بار جانسون (1987) بر نقش آن در مفهوم سازی رخداد ها تأکید نمود. این طرحواره که از تجربه تعامل ما با جهان بیرون نشأت می گیرد، ابزاری پایه برای درک بسیاری از مفاهیم ذهنی است. زبان دین به ویژه قرآن حاوی استعاره های زیادی است که برخی از آن ها با طرحواره نیرو ساماندهی می شوند. لذا جستار حاضر در صدد است با استفاده از روش تحلیلی- توصیفی پاسخ گوی این پرسش باشد که طرحواره نیرو به عنوان بخشی از طرحواره های مطرح در نظریه شناختی، تا چه حد می تواند مدل مناسبی برای مطالعه استعاره های قرآن بویژه استعاره های اخلاق باشد و عملکرد حالات هفتگانه نیرو در مفهوم سازی و درک مفاهیم اخلاقی قرآن چگونه است؟ بدین منظور، داده های این پژوهش که از میان کل استعاره های قرآن استخراج شد، مورد بررسی قرار گرفت و انواع طرحواره تصویری آن بر اساس طبقه بندی های موجود در نظریه بررسی گردید. نتایج این بررسی حاکی از آن است که در زیر ساخت استعاره های موجود حالات هفت گانه نیرو مشاهده می شود که الگوی بسیار مناسبی برای بررسی این استعاره های قرآنی می باشد. نمونه های فراوانی از هنجار ها و ناهنجاری های اخلاقی در قرآن از طریق استعاره های حاوی طرحواره های اجبار، مانع، رفع مانع، تغییر مسیر و یا انحراف، نیروی متقابل، جذب و کشش و توانایی قابل درک و شناخت هستند.
بررسی استعاره های مفهومی و طرح واره های تصویری ظرف «فوق»در زبان نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۲
49 - 76
حوزه های تخصصی:
در استعاره های مفهومی، گوینده مفهومِ ویژه و غیرِ قابلِ فهمی را با استفاده از تجربه های شناخته شده و طرح واره های تصویری، برای مخاطب قابلِ درک می کند. امام علی (ع) هم در نهج البلاغه از این مقوله زبان شناسی شناختی، با استفاده از ابزارهایی مانند ظرف «فوق» بهره گرفته اند. این امر سبب شده تا زبان نهج البلاغه با وجود برخورداری از امور پیچیده و معنوی، برای همگان قابل فهم شود. بر این مبنا، تحلیل و بررسی استعاره های مفهومیِ ظرف «فوق» در زبان نهج البلاغه، هدف نگارش این نوشتار قرار گرفت. به این منظور، از روش توصیفی و تحلیلی بهره گرفته شد. پس از بازخوانی تفاوت استعاره در رویکرد شناختی و رویکرد سنتی یافته هایی به دست آمد. نخست اینکه در نهج البلاغه، واژه فوق دارای کانونِ استعاری قوی است. این واژه، بر رابطه ی مکانی دلالت داشته و از ترکیب «بالا» و «در طولِ» به دست آمد. دوم آنکه، تغییر جایگاه مسیرپیما در مرزنما، طرح واره های دیگری را ترسیم کرده است. این طرحواره ها، که مفهوم مبدأ را تشکیل می دهد، خود مبنای ساخت یک مفهوم انتزاعی به شمار می آیند. سوم اینکه، در بررسی موردی «فوق» در تعبیرات نهج البلاغه، معلوم شد که «جهت و حرکت» مفهوم مبدأ هستند. همچنین مفاهیم انتزاعی مانند «تسلط»، «عظمت»، «احاطه»، «گستردگی»، «علو مقامی» و موارد مشابه، مفهوم مقصد به شمار می آیند.
طرحواره های تصویری قدرتی وجهتی در حبسیه های محمد جواد جزایری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲
17 - 32
حوزه های تخصصی:
طرحواره های قدرتی و جهتی از گونه های طرحواره تصویری اند و این تصاویر فرایند شناختی را که در اثر تجربه های فیزیکی انسان در برخورد با جهان خارج شکل می گیرند فراهم آورده است و امکان درک مفاهیم انتزاعی را به وجود می آورند. این پژوهش در چهارچوب نظریه طرحواره، اشعار حبسیه دارای طرح واره قدرتی و جهتی محمدجواد جزایری را با رویکرد زبان شناسی شناختی مورد تحلیل قرار می دهد. براین مبنا پژوهش حاضر باهدف تحلیل انواع استعاره های مفهومی جهتی و قدرتی در اشعار محمدجواد جزایری به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است که تاکنون از این دیدگاه اشعار وی مورد تحلیل قرار نگرفته است. نتیجه بررسی اشعار محمدجواد جزایری چنین بوده که مفاهیم انتزاعی طرحواره های قدرتی در حبسیه های این شاعر درکنار زدن مشکلات و سد های پیش روی مقاومت و پایداری و طرحواره های جهتی برای تلاش و مبارزه، عزم و اراده و ثبات عمل که همگی احساس مثبت را القا می کنند، جای می گیرند و شاعر به کمک آن ها و الگوبرداری از حوزه مبدأ(عینی و تجربی) و تعمیم آن به حوزه مقصد(باطنی و انتزاعی) در تبیین این مفاهیم سود می جوید که همگی جهت ملموس تر نمودن مفاهیم ذهنی و عینیت بخشی مفاهیم بوده است.
بررسی طرحواره های تصویری «رحمه» در قرآن بر مبنای رویکرد زبان شناختی جانسون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تأثیر قرآن و حدیث بر زبان و ادب فارسی از ابتدای ورود اسلام به ایران آغاز شده و شعرا از گنجینه پرفیض قرآن و حدیث بهره ها برده اند. یکی از منظومه هایی که تحت تأثیر قرآن و حدیث قرار گرفته است، مثنوی شهنامه از شاعری گمنام متخلّص به شرر است. درباره سراینده همین قدر می دانیم که او بخارایی بوده و به هند مهاجرت کرده است. شهنامه وی درباره جنگ های محمّدشاه است. این اثر که در قرن دوازدهم کتابت شده، در کتابخانه آیت الله گلپایگانی قم به شماره 2612 نگهداری می شود. یکی از ویژگی های بارز سبکی اثر، اشاره فراوان سراینده به آیات قرآنی است. سراینده با هنر خود از این آیات به روش های مختلف بهره برده است؛ از جمله اثرپذیری واژگانی یعنی تضمین کلمات و عبارات قرآنی در شعر در قالب وام گیری و ترجمه و نیز برایندسازی. تحلیل آماری این آیات نشان می دهد که شاعر در مثنوی دینی-حماسی خویش بیش از هر چیز به آیاتی توجّه داشته است که در آنها به روایتی از داستانهای زندگی پیامبران اشاره شده است. هدف اصلی در این پژوهش تأثیر قرآن و حدیث بر «شهنامه شرر» است. پس از اشاره ای به احوال شاعر، به شیوه های استفاده وی از قرآن و حدیث پرداخته شده است. این پژوهش نشان دهنده تأثیر منظومه مذکور از قرآن و حدیث است. شیوه غالب اثرپذیری او اثرپذیری واژگانی است.
معنی شناسی شناختی عدم در معارف بهاءولد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
404 - 387
حوزه های تخصصی:
انسان ها برای درک بهتر مفاهیم انتزاعی طرحواره ای را در ذهن خود شکل می دهند. این طرحواره ها ساخت های مفهومی هستند و حاصل تجربه ای است که انسان از محیط پیرامون خود کسب می کند. یکی از این مفاهیم انتزاعی که بهاءولد سعی در عینی سازی آن داشته مفهوم عدم است. عدم در عرفان اسلامی به معنی نیستی مطلق نیست، به همین دلیل تصاویر فراوانی از عدم توسط عارفان ارائه شده است. بهاءولد نیز هنگامی که از تجربه های عرفانی و مکاشفات خود سخن می گوید، مفهوم انتزاعی عدم را با زبان انگاره و طرحواره های تصویری متعددی بیان می کند. نگارندگان در این مقاله با رویکرد شناختی به بررسی طرحواره های تصویری عدم در <em>معارف</em> پرداخته اند. روش این پژوهش توصیفی- تحلیلی است و براساس داده های به دست آمده می توان نتیجه گرفت: هریک از طرحواره های ادغام، تکرار، مقیاس، فرایند، شیء، قدرتی، انطباق، حرکتی، ارتباط، شکافت و تماس به نوعی می تواند مفهوم عدم را در قالب پدیده ای عینی قابل درک نماید. همچنین طرحواره حجمی، بیشترین بسامد را به خود اختصاص داده است؛ زیرا بهاء معتقد است که همه چیز از درون عدم پا به عرصه هستی می گذارد؛ درواقع عدم مکانی است که کائنات از غیب به ظهور می رسند.
بررسی توصیفی نقش حروف جر در تنوع معنایی آیات قرآن کریم با تکیه بر رویکرد طرحواره تصویری حرکتی لیکاف و جانسون(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن پاییز ۱۴۰۱ شماره ۹۱
171 - 201
حوزه های تخصصی:
در میان حروف، حروف جرّ از آن رو که در جمله رابط فعل و اسم هستند، از جایگاه ویژه ای برخوردارند؛ بدین ترتیب فهم رابطه فعل و اسم در گرو شناخت دقیق حروف جرّ و آشنایی با ماهیت و کارکردهای متنوع آنها است. هدف پژوهش حاضر بررسی سازو کار شکل گیری معنای ذهنی از طریق بررسی معنا شناختی نقش طرحواره های حرکتی در حروف جرّ قرآنی است. جستار حاضر درصدد پاسخگوی این پرسش می باشد که طرحواره های حرکتی حروف جرّ چگونه به روشنداشتِ معانی و بسط آنها در آیات قرآن کمک می کنند؟ بدین منظور ایده کانونی پژوهش این است که طرحواره های حرکتی به مثابه پربسامدترین طرحواره به کار رفته در حروف جرّ مندرج در قرآن کریم، به برساختنِ طرحواره های تصویری از معانی انتزاعی یاری می رساند. بر این اساس، نویسندگان کوشیده اند که از طریق بررسی معناشناختی، نقشِ طرحواره های حرکتی حروف جرّ را در ساختِ معانی انتزاعی تبیین کنند. یافته های پژوهش نشان می دهد که حرف جرّ از نظر ماهیت چند حالت دارد و معنای نهایی آن را موقعیتی مشخص می کند که حرف در آن به کار می رود. روش تحقیق در پژوهش حاضر، تحلیلی- توصیفی و چارچوب نظری، نظریه طرحواره های تصویری لیکاف و جانسون، با تمرکز بر طرحواره حرکتی است.
طرحواره های تصویری و نقش آن در شکل گیری شبکه شعاعی مطالعه موردی ماده «دبر» در قرآن کریم(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن تابستان ۱۴۰۲ شماره ۹۴
151 - 18
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر می کوشد که با رویکردی شناختی،شبکه شعاعی ماده [دبر] در قرآن را مورد بررسی قراردهد، چرا که دستیابی به فهم دقیق واژگان قرآن،گامی مهم در جهت دستیابی به فهم دقیق آن است.شبکه شعاعی ازجمله نظریات مطرح درحوزه معنا شناسی شناختی است که دستاورد آن تحلیل شناختی معنای واژه ها در بافت های مختلف است.در این نظریه معنای واژه ها پیرامون یک معنای مرکزی شکل می گیرند و معنای مرکزی در اثر تغییرات طرحواره ای و بسط استعاری با انعطاف خود معانی دیگر را می سازد.بررسی های نشان می دهد، «پشت» معنای کانونی ماده «دبر» پیش مفهومی بدنمند است که در قالب طرحواره «جهت» درادراکات حسی-حرکتی انسان بارها تکرار می شود و به آن ساختار می بخشد، این ماده در هم نشینی های متفاوت گستره معنایی خود را توسعه میدهد و آنچه در این گسترش معنایی مؤثراست تغییرات طرحواره ای است که منجر به بسط استعاری و تولید معنا می شود. طرحواره های موجود در بنیاد استعاره های مفهومیِ پژوهش حاضر با تغییرات خود زمینه ی شکل گیری معانی چون ترس،نسل،غفلت،گمراهی، دنبال-کردن زمان،چینش هدفمند،شنیدن را فراهم آوردند،معانی به دست آمده از تغییرات در طرحواره های نیرو، جهت، حرکت، تعادل، چرخه، فرایند حاصل شدند. تغییرات طرحواره ای به خوبی نشان داد که طرحواره ها مبنای شکل گیری مفاهیم انتزاعی اند و می توانند مبنایی برای استدلال درحوزه اندیشه واقع شوند
استعاره مفهومی در قصیده القتلى یسیرون لیلاً سعدی یوسف و سرودِ ابراهیم در آتش احمد شاملو (بر اساس نظریه معناشناسی شناختی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۵
149 - 171
حوزه های تخصصی:
استعاره، چه به عنوان عنصری تزیینی و خواه به مثابه فرآیندی شناختی، از دیرباز در کانون توجّه پژوهش گران بوده است. بر اساس یافته های زبان شناسی شناختی، انسان به دلیل جسدمند بودن و نیز تجربه هستی به واسطه این جسد، ساخت های مفهومی بنیادینی به نام طرح واره های تصویری را در ذهن خویش می آفریند و می انبارد تا در مواقع اندیشیدن به امور انتزاعی، با انتقال دادن این ساخت های انضمامی به زبان، فرآیند ادراک را تسهیل و تکمیل کند. سعدی یوسف و احمد شاملو، به یاری طرح واره ها، بسیاری از مفاهیم انتزاعی را در اشعار خویش مفهوم سازی کرده اند. این پژوهش بر آن است تا با تکیّه بر روش توصیفی- تحلیلی، ضمن بررسی و تحلیل طرح واره ها در دو قصیده منتخب از این دو شاعر، چگونگی تفکّر و نیز پایه های شناخت آنان از جهان پیرامونشان را تبیین کند. یافته های پژوهش حاکی از آن است که مفاهیم انتزاعی همچون مرگ، زندگی، تغییر و جاودانگی در قالب این تصویرها تجسم یافته اند و سه طرح واره حجمی، حرکتی و نیرو توانسته اند در ارتباطی سازمان یافته، اندام وار و منسجم با یکدیگر و در راستای هدفی معیّن منجر به تولید معنا شوند و در نهایت مفهوم انتزاعی جاودانگی و اثرگذاری را در شکل تابلویی تصویری پیش دیدگان مخاطب قرار دهند.