مطالب مرتبط با کلیدواژه

غزلیات مولانا


۱.

تأملی در مسأله مرگ ستایی در ادب عرفانی و دیوان غزلیات مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: مرگ ستایی ادب عرفانی غزلیات مولانا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۰۰ تعداد دانلود : ۱۰۵۵
یاد مرگ که همواره عیش بسیاری از انسانها را طیش و تیره می دارد، برای صوفیان و عارفان راستین، موجب انس و آرامش بوده است. آنان با الهام گرفتن از فرهنگ قرآنی و حدیثی، که در آن تصویر روشن و مطلوبی از مرگ مؤمنان و موحدان ارائه شده است، به مرگ نگاهی عاشقانه و عارفانه داشته اند و باور آنان این بوده است که جان آسمانی انسان با تبعید به دنیا و تعلق به تن از جوار قرب الهی دور شده و از سعادت دیار یار باز مانده است. آنان همواره خود را در دو زندان گرفتار می دیده اند: زندان تن و زندان دنیا. از این رو، همه هم و همت آنان متوجه خلاصی از این دو زندان بوده است. به همین دلیل، مرگ در نظر صوفیان و عارفان حقیقی نه تنها منفور و مکروه نبوده، که بسیار هم خواستنی و دوست داشتنی بوده است. تامل در حالات عارفان، هنگام مرگ و سخنانی که درباره مرگ بر زبان آوده اند، نکات و نتایج شگفت انگیزی را آشکار می سازد. گروهی از آنان پیش از فرا رسیدن مرگ به فراست از آمدن آن آگاه شده و خود را برای استقبال از آن آماده کرده اند. گروه دیگر، عشق و اشتیاق خویش را به مرگ در قالب عبارات عجیب و عربت آموزی بیان کرده اند. بی گمان سرآمد همه این عارفان و عاشقان در زمینه مرگ ستایی مولانا است که زیباترین و لطیفترین سخنان را درباره مرگ و اسرار آن گفته و سروده، و دیوان غزالیات او آکنده از اشعاری است که در آنها عاشقانه و مشتاقانه از طرایف و ظرایف مرگ سخن گفته است.
۲.

تحلیلِ نگاشت مفهومیِ «بهار» و خوشه های استعاری آن در غزلیّات شمس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: استعاره ی مفهومی خرده استعاره و کلان استعاره غزلیات مولانا معناشناسی شناختی نگاشت مفهومی بهار

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۰۵ تعداد دانلود : ۵۹۳
«استعاره ی مفهومی» در چارچوب معناشناسی شناختی، بر نقش تجربیّات در ساختاربخشیدن به مقوله های ذهن و ادراک مفاهیم، تأکید می ورزد. فصول سال، یکی از تجربی ترین حوزه ها، برای تبیین جهان بینی عرفانی هستند. در این میان، توجّه مولانا بیش از همه ی فصل ها، به «بهار» است. پژوهش نشان می دهد، «بهار» در غزلیّات مولانا، به عنوان یک نگاشت مفهومی کلان، با همه ی نمودهای دیدنی، شنیدنی، بوییدنی، چشیدنی و بسودنی خود، در خدمت تبیین جهان بینی ای شهودی و تبیین مفاهیمی چون «حق»، «غیب»، «عشق»، «عاشق»، «روح»، «تجلّی» و «وصال» است. این نگاشت مرکزی توانسته است، با بهره گیری از جنبه های استعاره ساز بهار و خوشه های تصویری مرتبط و متضادّ و نیز قدرت تناظرپذیری استعاره ها، شبکه ای از استعاره ها را گرد خود بیافریند؛ استعاره هایی که به دلیلِ وابستگی با نگاشت مرکزی، در اصالت هنری سبک مولانا و انسجام درون متنی غزل ها نقش بسزایی دارند. همچنین کاربرد این نگاشت مفهومی در بافت غزل مولانا، از نظر فکری، مولانا را عارفی اهل بسط معرفّی می کند و نشان می دهد همه ی استعاره های مربوط به «بهار» خرده استعاره هایی هستند که در حمایت از کلان استعاره ی «معرفت تجربه ای خوشایند و انبساط انگیز است» به وجودآمده اند؛ ازاین رو انبساط روحی مولانا در غزلیّات، پابه پای خوشه های استعاری پیش می رود و اصالتِ بینش را با اصالتِ سبک درمی آمیزد. واژه های کلیدی:
۳.

چگونگی بازتاب حیرت در غزلیات مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حیرت عاطفه عرفان اسلامی غزلیات مولانا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۰ تعداد دانلود : ۲۲۳
حیرت، از رویارویی با امور ناشناخته و خلاف توقع بر افراد انسانی عارض می شود. حیرت عارفان از تجلیات ناگهانی باری تعالی ناشی می گردد؛ بر این اساس، حیرت از حالات مهم عارفان صاحب حال است. عارفان با تکیه بر تجربیات عرفانی شان درباره حیرت و ویژگی های آن سخنانی ارائه کرده اند که مولانا هم از این امر مستثنا نیست. مولانا مانند سایر عارفان در آثار خود به ویژه مثنوی که جنبه تعیلمی دارد، حیرت را به مذموم (فلسفی) و ممدوح (معرفت بخش) تقسیم کرده است. وی منشأ حیرت عارفان را تجلیات ظاهراً متضاد باری تعالی می داند و باورمند است که حیرت عارفانه سبب شناخت حضرت حق می گردد. اما در برخی از غزل های مولانا تصویر واقعی حالات حیرت انگیزی که در نتیجه تجارب ناب عرفانی عارض گردیده، به شکل طبیعی آن بازتاب یافته است که بررسی و تحلیل آن در شناخت حالات باطنی و درونی مولانا ما را یاری می رساند. جستار حاضر به شیوه توصیفی تحلیلی تلاش کرده است تا علل، انواع، درجه شدت و چگونگی بیان حیرت مولانا را آشکار سازد. نتیجه این پژوهش نشان می دهد که مولانا در ابراز حیرت از واژه های متعارف زبان و شگردهای بلاغی سود جسته است؛ انواع مختلف موسیقی شعر هم در القای حیرت نقش بسزایی دارد. در این غزل ها حیرت از نظر درجه شدت آن در نوسان است. علاوه بر این محتوای برخی از غزل های مولانا کاملاً حیرت است و دیگر هیچ عاطفه ای به نظر نمی رسد؛ اما در تعدادی از غزل ها علاوه بر حیرت، عشق، وجد، شادی، پذیرش و... هم بیان گردیده است که از این میان در بعضی ها حیرت بر دیگر عواطف غلبه دارد و در برخی هم دیگر عواطف بر حیرت غالب بوده و حیرت در یک یا چند بیت به گونه عاطفه درجه دو و ثانوی در کنار دیگر عواطف ابراز شده است.
۴.

کلمات ترکی -مغولی در کلیات شمس(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۴۸۶ تعداد دانلود : ۲۶۵
غزلیات مولانا در میان آثار شاعران فارسی، افزون بر جنبه های بسیارِ دیگر، از لحاظ واژه ها نیز بی همتاست. گستردگی دایره واژه های مولانا به تناسب وسعت مفاهیم و مضامین شعر اوست. ذهن سیّال او، هم چنان که غالباً در ابداع و خلق معنی فعال است، در لفظ نیز از تنگنای واژه های رسمی آزاد است و تجارب تازه در موضوع و وزن، خود به خود سخن او را از کلمات و ترکیبات تازه مشحون کرده است. شماری از کلمات شعر مولانا ترکی مغولی هستند. از این شمار بعضی همراه میراث زبانی و ادبی اهل خراسان به وی رسیده اند و برخی به سبب حضور در قونیه و صحبت و الفت با ترک زبانان به شعر او راه یافته اند. جست و جو در تعداد و تشخیص و تمییز این دو گروه در حد خود فوایدی دارد که شناسایی نوع گرایش مولانا به زبان ترکی و میزان تأثیر زبان و گفتار بعضی از پیرامونیان در شعر او، از جمله آن هاست. بررسی ها نشان می دهد که تاکنون چنان که باید به جمع و توضیح این مجموعه پرداخته نشده است و معنی پیشنهادی بعضی از شارحان شعر مولانا برای دسته ای از آن ها نیز جای تأمل دارد. در مقاله حاضر، با اشاره به انواع لغات ترکی مغولی در غزلیات شمس و نوع تصرف مولانا در آن ها، به طرح معنی واژه هایی پرداخته شده است که پیش از او در نظم و نثر فارسی به کار رفته اند. این جست و جو علاوه بر تأکید بر وسعت دایره واژگان، در حد خود می تواند خوانندگان و محققان را در شناخت زبان .شعر مولانا یاری دهد
۵.

نگرشی بر پارادوکس و ارتباط آن با تجارت عرفانی در غزلیات مولانا و حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پارادوکس تجارب عرفانی مکاشفه غزلیات مولانا غزلیات حافظ

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱ تعداد دانلود : ۱۳
متناقض نما یا پارادوکس به عنوان یک شیوه آشنایی زدایی در اشعار عرفانی جایگاه ویژه ای دارد و شاعران عارف مسلک به ویژه حافظ و مولوی با تأثیرپذیری از عرفان اسلامی در غزلیات خود از صنعت پارادوکس برای انتقال مفاهیم عرفانی به ذهن خوانندگان و شنودگان استفاده نموده اند. در این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی با مقایسه پارادوکس های مولوی و حافظ، ارتباط پارادوکس با تجارب عرفانی در افکار و اندیشه دو شاعر بررسی و وجوه اختلاف و اشتراک در دو اثر مشخص می شود. نتیجه ای که از این تحقیق به دست می آید، آن است که وجوه مشترک در اندیشه های مولوی و حافظ، بسیار به هم نزدیک است؛ زیرا افکار و اندیشه هر دومبتنی بر عرفان عاشقانه است و در پرتو این نگرش، همه دوگانگی ها به وحدت و یگانگی می رسند. همچنین در هر دو اثر، نشانه هایی از چهار ویژگی تجربه عرفانی، توصیف ناپذیری، کیفیت معرفتی، زودگذری و حالت انفعالی دیده می شود و چون صاحب مکاشفه در رویارویی با این تجارب نمی تواند آنچه دیده و شنیده است را به مخاطب معرفی کند، از زبان پارادوکس استفاده می نماید، اما وجوه تفاوت دیدگاه مولوی و حافظ، بیشتر ظاهری است. مولانا بیشتر از پارادوکس ترکیبی و حافظ بیشتر از پارادوکس معنایی استفاده نموده است.