الگویی نوین از مؤلفههای خوشبینی از منظر نهجالبلاغه (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
درجه علمی در دستهبندی سابق وزارت علوم: علمی-ترویجیآرشیو
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی مؤلفههای خوشبینی در نهجالبلاغه است. نویسنده با استفاده از روش تحلیل متون دینی، درصدد پاسخ به این سؤال است که آیا مفهوم خوشبینی در منابع اسلامی دارای همان مؤلفههایی است که در روانشناسی مطرح شده است؟ جستوجو و تحلیل آموزههای نهجالبلاغه نشان میدهد که خوشبینی از سه مؤلفه تشکیل شده است: «توجه انتخابی»، شامل توجه مثبت به ویژگیهای خداوند، زیباییهای جهان، ویژگیها و رفتار مثبت افراد، افکار و گفتار مثبت، امکانات و نعمتهای خداوند، نقاط مثبت خود، و توجه بیشتر به نتایج کارها تا مشکلات آن است. «تفسیر منطقی»، به: امتحان دانستن سختیها و مشکلات، موقتی دانستن رویدادهای مثبت و منفی، نقش خدا، خود و دیگران در وقوع رویدادها اشاره دارد. «انتظار مثبت» نیز نشان میدهد فرد خوشبین، به انتظار کمک از خداوند، انتظار وقوع رویدادهای خوشایند، و انتظار عملکرد درست از سوی دیگران باور دارد.متن
مطالعه بر روی بیش از نیم میلیون کودک و بزرگسال در مدت 20 سال نشان میدهد که افراد خوشبین در سه حوزه با افراد بدبین تفاوت چشمگیر دارند:2
1. افراد خوشبین کمتر به بیماریهای روانی مانند افسردگی و اضطراب مبتلا میشوند و در واقع، مهمترین عارضه بدبینی افسردگی است. بنابراین، میتوان با ایجاد خوشبینی در افراد بزرگسال، افسردگی را در آنان کاهش داد و با آموزش آن به کودکان، آنان را در برابر افسردگی ایمنسازی کرد.3 در منابع اسلامی نیز شواهدی وجود دارد که نشان میدهند خوشبینی اندوه را کاهش میدهد: «حسن الظن یخفف الهم»؛4 خوشبینی رنج و ناراحتی را از بین میبرد. «فان حسن الظن یقطع عنک نصبا طویلاً»؛5 خوشبینی بار رنج فراوانی را از دوشت برمیدارد.6 افرادی که خوشبین نیستند آرامش روانی ندارند؛ زیرا مدام در هراسند که دیگران مشکل برایشان خلق کنند: «من لمیحسنظنهاستوحشمنکلأحد»؛7 فردی که خوشبین نیست از هر کسی وحشت دارد.
2. افراد خوشبین در مدرسه، کار و زمین ورزش موفقتر از افراد بدبین هستند.8 افراد بدبین با تمرکز بر موانع و محدودیتها، فرصتها، توانمندیها و امکانات را نمیبینند. در نتیجه، به موفقیت دست نمییابند.9 درروایات اسلامی نیز به این واقعیات اشاره شده است که خوشبینی موفقیت را در پی دارد: «بحسن النیات تنجح المطالب»؛10 با نیتهای درست به خواستههایت خواهی رسید. در این روایت، «حسن نیت» تعبیر دیگری از «حسن ظن» است که به معنای خوشبینی است و نشان میدهد خوشبینی موفقیت را به طور مطلق در پی دارد. نیز موفقیت در مسائل اخروی از پیامدهای خوشبینی به شمار رفته است: «من حسن ظنه فاز بالجنه»؛11 فرد
خوشبین به موفقیت بهشت نایل میشود.
3. افراد خوشبین سلامت جسمانی بیشتری نسبت به افراد بدبین دارند. کاتری (Katri) و همکاران تأثیر خوشبینی، بدبینی و اضطراب صفتی را بر سطوح فشار خون و سطح خلق مورد پژوهش قرار دادند. نتایج نشان داد که افراد بدبین سطوح بالاتری از بیماری فشار خون را دارند و احساس منفیتری نسبت به افراد خوشبین نشان میدهند.12 در مطالعهای دیگر، کاسیدی (Cassidy)نشان میدهد که خوشبینی نقش میانجی را در اثرگذاری متغیرهای خانوادگی بر سلامت جسمانی و بهزیستی روانی، ایفا میکند.13
مفهوم خوشبینی
آیا خوشبینی یک امر عاطفی است یا یک حالت شناختی یا تلفیقی از هر دو؟ برخی از نظریهپردازان از جمله لیونیل تایگر (Lionel Tiger) خوشبینی را یک عاطفه و احساس دانستهاند.14 سلیگمن خوشبینی را یک حالتشناختی میداند که به نحوه تفکر افراد درباره علتها برمیگردد. وی این صفت را «سبک تبیین»15 مینامد کهفرد بر اساس آن امور و رویدادها را به علل خاصی نسبت میدهد.16 مکس مور (Max More) نیز خوشبینی را یک حالت شناختی به شمار آورده و آن را نوعی فکر سازنده و مؤثر میداند.17 اما شییر (Scheier) وکارور (Carver) خوشبینی را سبکی شخصیتی میدانند و عنوان «خوشبینی سرشتی»18 را مطرح میکنند.19میتوان گفت: آنان خوشبینی را تلفیقی از شناخت و عاطفه میدانند.
در منابع اسلامی، خوشبینی را میتوان از سه مفهوم در آموزههای اسلامی استخراج کرد: «حسن ظن» در برابر سوءظن، «حمل فعل مسلم بر صحت»، و «دیدگاه کلی مسلمان در مورد جهان و زندگی». مفهوم حسن ظن به طور کلی در سه مورد به کار رفته است: «حسن ظن نسبت به خداوند»، «حسن ظن نسبت به مردم»، و «حسن ظن نسبت به برادر مسلمان». در مورد حسن ظن به مردم و برادر مسلمان بیشتر از مفهوم مخالف آن، یعنی سوءظن، بحث کردهاند و آن را دارای دو مرتبه «پیدایش» و «استقرار» دانستهاند.20 تعابیر دانشمندان مسلمان نشان میدهد که خوشبینی و بدبینی در مرتبه اول نوعی ادراک و شناخت است. برای مثال، علّامه طباطبائی مینویسد: «هو نوع من الادراک النفسانی فهو امر یفاجیء النفس لا عن اختیار»؛21 سوءظن نوعی ادراک ناگهانی برای نفس است که بدون اختیار به وجود میآید. همین غیراختیاری بودن سبب میشود که سوءظن فقط در مرتبه دوم عمل غیراخلاقی به شمار رود. اما تعابیر در مورد مرتبه دوم نشان میدهد که خوشبینی تلفیقی از احساس و شناخت است. علّامه مجلسی در مورد مرتبه دوم مینویسد: بدبینی یعنی اینکه به یک اندیشه بد در مورد دیگران معتقد شوی.22 اعتقادْ تلفیقی از گرایش و نگرش است. همچنین ملّامهدی نراقی مینویسد: منظور از بدبینی، معتقد شدن و متمایل شدن به فکر بد است.23 خوشبینی به خداوند در روایات به گونهای مطرح شده است که نشان میدهد تلفیقی از احساس، شناخت و رفتار است. «حُسْنُ الظَّنِّ أَنْ تُخْلِصَ الْعَمَلَ وَ تَرْجُو مِنَ اللَّهِ أَنْ یَعْفُوَ عَنِ الزَّلَل»؛24 خوشبینی آن است که اعمالت را خالص گردانی و امیدوار باشی که خداوند از لغزشهایت درگذرد. خوشبینی به خداوند تلفیقی از شناخت ویژگیهای خداوند، عمل خالصانه و امید بستن انحصاری به خداوند است. عمل خالصانه جنبه رفتاری، و امید حالت عاطفی دارد که هر دو مستلزم نوعی شناخت نسبت به خداوند است.
مفهوم «حمل فعل مسلم بر صحت» یک قاعده فقهی است که هرچند عنوان، گستره دلالت و دلایل آن، عرصه تضارب آراء فقهاست، اما در مجموع قاعدهای است که اجماع فتوایی و سیره عملی مسلمانان آن را پشتیبانی میکند.25 دستور شارع مبنی بر اینکه رفتار دیگران را به دیده صحت و درستی ببینیم، به این معناست که نسبت به آنان و رفتارشان نظر بدبینانه نداشته و خوشبین باشیم. برای این قاعده سه معنا بیان شده است که یکی از آنها حالت شناختی و عاطفی دارد و دو معنای دیگر جنبه رفتاری. معنای اول، اعتقاد قلبی و واقعی به درست بودن رفتار و گفتار دیگران است: «یعتقد انه لم یفعل سوءا عن علم و عمد.»26 در این معنا، سخن از اعتقاد است که تلفیقی از نگرش و گرایش است. معنای دوم، ترتیب آثار نیک در مورد انجامدهنده رفتار است؛ به این معنا که با آن فرد برخورد صحیح داشته باشیم به نحوی که گویا کار درست انجام داده است. معنای سوم، ترتیب آثار بر کاری است که آن فرد انجام داده است؛ یعنی با آن رفتار و گفتار به گونهای برخورد میشود که صحیح و درست انجام شده است.27 بنابراین، از مجموع مفاهیمی که در منابع اسلامی میتوانخوشبینی را اقتباس کرد، به دست میآید که خوشبینی تلفیقی از شناخت، احساس و رفتار است.
به نظر میرسد اگر بخواهیم از «مفهوم خوشبینی از دیدگاه اسلامی» سخن بگوییم، نباید به دو عنوان «حسن ظن» و «حمل فعل مسلم بر صحت» اکتفا کنیم؛ زیرا این دو مفهوم بیشتر ناظر به اعمال و رفتار دیگران است و نگاه فرد در مورد جهان، خدا، خود و افکار را منعکس نمیسازد. از اینرو، در این پژوهش دیدگاه کلی یک مسلمان در مورد خدا، جهان، دیگران، خود، افکار و اندیشهها مورد توجه قرار گرفته و «حسن ظن» و «حمل بر صحت» از مصادیق خوشبینی به شمار آمده است نه معادل آن. همین امر موجب شد که کلیدواژههای جستوجو در نهجالبلاغه را منحصر به دو مورد بالا ندانیم و از تمامی واژههایی که به ادراک فرد مسلمان از جهان مربوط میشود، مانند «رَأی»، «سمَعَ»، «بصَرَ»، «اَدرَک»، «تعقَّلَ»، «تفکَّرَ» و...، استفاده کنیم. همچنین از واژههایی که تفسیر فرد از رویدادها را نشان میدهند مثل «اختبار»، «ابتلاء»، «انقطاع»، «اجل»، بهره گرفتیم. نیز واژههای مربوط به خالقیت تام خداوند و تدبیر او، مانند «رب العالمین»، «خلق»، «عدل» و «قسط» را جستوجو کردیم و واژههاییراکهنشاندهندهانتظاروامیدفردمیباشند، مثل «انتظر»، «ترقب» و «رجاء» مدنظر قرار دادیم.
به دلیل اجتناب از طولانی شدن بحث، از بیان تعاریف متعدد خوشبینی28 صرفنظر مینماییم و تنها به یک تعریف بسنده میکنیم: «خوشبینی توجه شناختی و عاطفی مثبت نسبت به خدا، جهان، افراد، خود، افکار، رفتارها و رویدادهاست که فرد بر اساس آن، رویدادها را تفسیر مثبتنمودهوانتظار دارد که با تلاش خودش اوضاع بر وفق مراد پیش رفته و نتایج دلخواه به دست آید.»
از آنرو که هدف مقاله بررسی مؤلفههای خوشبینی است، نخست به بیان این مؤلفهها از دیدگاه دو روانشناس معاصر میپردازیم و سپس مؤلفههای موردنظر را با نگاه به نهجالبلاغه مطرح مینماییم.
مؤلفههای خوشبینی از دیدگاه مکس مور
مکس مور با طرح مفهوم «خوشبینی پویا»29 میگوید:اگر کسی صرفا معتقد باشد که همه چیز به خوبی پیش خواهد رفت و هیچ اقدام مؤثری انجام ندهد، خود را در یک «خوشبینی احمقانه»،30 قرار داده است. برای اینکهخوشبینی قدرت غلبه بر محدودیتهای زندگی را در اختیار ما قرار دهد، باید به طور درست واقعیتها را بشناسیم نه اینکه از آنها مخفی شویم. وی خوشبینی پویا را اینگونه تعریف میکند: «نگرش اختیاری، فعال و سازنده که با تمرکز بر روی امکانات و فرصتها، شرایط موفقیت را فراهم میسازد.»31ازنظروی،خوشبینیپویا،دوازده ویژگی کلیدیداردکه دردومؤلفهکلی قرار میگیرند:
الف. تفسیر رویدادها به صورت مثبت
برخی از ویژگیهای افراد خوشبین به گونهای است که فرد در قالب آنها تجربیات و رویدادها را به صورت مثبت تفسیر میکند:
1. توجه انتخابی: تأکید و تمرکز فرد بر جنبههای باز، سازنده و ثمربخش زندگی.
2. اجتناب از شکایت: اجتناب از نق زدن و شکایتهای بیفایده درباره مشکلات خود، در نظر گرفتن دنیا به صورتی که هست، نهشکایتازاینکهجهانمنصفانه نیست.
3. به چالش کشیدن محدودیتها: یک رویکرد سازنده که باورهای محدودکننده موجود در خود ما، افراد مرتبط با ما و جامعه ما، توسط آن به چالش کشیده شود؛ یک برخورد باز و خلاق نسبت به امکانات.
4. احساس سرشار بودن: فرد احساس کند که توسط اوضاع و شرایط یا افراد دیگر کنترل نمیشود و آزاد است که هر کاری بخواهد انجام میدهد؛ دریابد که جهان سرشار از فرصتهاست، و بودن برای اشیا نه بر ضد آنها.
5. شوخ طبعی: دیدن نقاط ضعف خود با یک احساس شوخطبعی، بروز شوخ طبعی صمیمانه و سلامتبخش در جهت نشان دادن دیدگاههای تازه و مقابله با اندیشههای جزمگرایانه.32
ب. تحت تأثیر قرار دادن پیامدها به صورت مثبت
از آنرو که خوشبینی پویا بدون اقدام مؤثر، خوشبینی واقعی نخواهد بود، مؤلفه دوم ویژگیهایی را دربر میگیرد که فرد در چارچوب آنها پیامدها را به صورت مثبت تحت تأثیر قرار میدهد:
1. عقلانیت: عقلانی و منطقی بودن، نه هدایت شدن توسط ترسها و تمایلات، ارزیابی موقعیتها به صورت عینی، اقدام و عمل پس از شناخت واقعیتها، آنگونه که هستند به دور از گرایشهای خود.
2. خود بهبودبخشی: افراد خوشبین خود را به صورت یک فرایند میبینند و در جستوجوی بهبودبخشی مداوم هستند. خودبهبودی آنان توسط ترسها هدایت نمیشود، بلکه یک خودانگاره رغبتبرانگیز آن را سوق میدهد.
3. تجربهگرایی: غالبا رویکردهای تازه را میآزمایند، کارایی خود را از دستنمیدهند،فعالانه در جستوجوی راههای مؤثری برای رسیدن به هدف هستند.
4. اعتماد به نفس: معتقدند که ما میتوانیم به چیزهای بهتر دست یابیم، اعتقادی بنیادی در مورد شایستگی خود در زندگی دارند.
5. خودارزشمندی: باور به اینکه فرد ارزش موفقیت و شادکامی را دارد. بدون این ویژگی، فرد انگیزه لازم را برای تلاش در جهت بهبود بخشیدن به زندگی خود نخواهد داشت.
6. احساس مسئولیت: پذیرفتن مسئولیت و ایجاد شرایط موفقیت، آگاه بودن از اینکه چگونه ما خود امکان موفقیت را فراهم میسازیم. این امر به طور جدی، مستلزم یکپارچگی است: زندگی بر اساس ارزشهای خود.
7. انتخاب محیط: جذب شدن به افراد و شرایط مثبت، در جستوجوی افرادی که حمایتکننده و رغبتبرانگیزاند، نه افراد دلسرد، آشفته و بیحال.33
ارزیابی دیدگاه مکس مور:
الف. مکس مور دو مؤلفه کلی برای خوشبینی مطرح کرده است: یکی تفسیر و دیگری دخالت در نتایج. تفسیر را نمیتوان به عنوان اولین مؤلفه خوشبینی دانست. افراد خوشبین پیش از آنکه به تفسیر بپردازند، به صورت انتخابی برخی چیزها را مورد توجه قرار میدهند و از برخی غفلت میورزند. و در مرحله بعد، چیزهایی را که مورد توجه قرار دادهاند تفسیر مینمایند. از اینرو، پیش از آنکه ما از مؤلفه تفسیر سخن به میان آوریم باید مؤلفه دیگری تحت عنوان «توجه» را مطرح کنیم.
ب. تحت تأثیر قرار دادن نتایج نمیتواند داخل در مؤلفههای خوشبینی باشد، بلکه از پیامدهای آن است؛ زیرا دخالت در نتایج جنبه رفتاری دارد که به دنبال نگرش خوشبینانه به وجود میآید، نه اینکه خودش جزء نگرش خوشبینانه باشد.
ج. ویژگیهای شخصیتی که برای هر مؤلفه بیان شده است، مؤلفه موردنظر نمیتواند آنها را پوشش دهد. برای مثال، اعتماد به نفس، خودارزشمندی و عقلانیت از ویژگیهای دخالت در نتایج معرفی شده است. دخالت در نتایج جنبه رفتاری دارد، اما این سه ویژگی بیشتر حالت شناختی دارند تا حالت رفتاری. یا مثلاً، توجه انتخابی در مؤلفه اول، چیزی خارج از تفسیر است. اینکه فرد به چه رویدادی توجه کند یا نکند هرچند میانجیهای ذهنی و شناختی در آن دخالت دارد، اما تفسیر مرحله بعد از توجه است. ابتدا فرد به چیزی توجه میکند، سپس به تفسیر آن میپردازد.
مؤلفههای خوشبینی از دیدگاه سلیگمن
1. تداوم: «گاهی» در برابر «همیشه»
افراد بدبین بر این باورند که علل رویدادهای ناگوار که برای آنها پیش میآید همیشگی هستند و بر همین اساس، استدلال میکنند که چون علتْ همیشگی است، پس رویدادهای ناگوار نیز به طور مداوم برای آنان رخ میدهند. اما افراد خوشبین علل رویدادهای ناگوار را موقتی و علل رویدادهای خوشایند را دایمی میدانند. برای مثال، فرد بدبین که با ناکامی مواجه میشود با خود میگوید: «هیچ وقت من موفق نمیشوم، همیشه من شکست میخورم.» اما فرد خوشبین اظهار میدارد: «این بار موفق نشدم، در این مورد موفق نشدم.»34
2. فراگیر بودن: «خاص» در برابر «کلی»
وقتی افراد بدبین با ناکامی و رویداد ناخوشایند مواجه میشوند آن را به تمام جنبههای زندگی خود تعمیم میدهند؛ یعنی برای رویدادهای ناخوشایند علل کلی و همگانی درنظر میگیرند و آن را به تمام جنبههای زندگی تعمیم میدهند، ولی علل موفقیتها و رویدادهای خوشایند را منحصر به یک موقعیت خاص میدانند. افراد خوشبین درست بعکس عمل میکنند؛ علل رویدادهای ناخوشایند را اختصاصی و مربوط به یک موقعیت خاص میدانند، اما علل رویدادهای خوشایند را کلی، همگانی و مربوط به تمام یا بیشتر جنبههای زندگی میدانند.35
3. شخصیسازی: «درونی» در برابر «بیرونی»
شخصیسازی به این بعد از علل رویدادها اشاره دارد که تقصیر چه کسی بوده است و چه کسی در شکست یا موفقیت فرد نقش داشته است. افراد بدبین در مورد شکستها و رویدادهای ناخوشایند خود را مقصر میدانند، ولی در موفقیتها و بروز رویدادهای خوشایند دیگران را ذینقش میدانند. در نتیجه، نسبت به خود دید منفی پیدا میکنند. اما افراد خوشبین درست بعکس عمل میکنند؛ موفقیتها و خوشایندها را ناشی از خودشان میدانند، اما شکستها و رویدادهای ناخوشایند را به دیگران نسبت میدهند. در نتیجه، عزت نفسشان بالا و دیدشان نسبت به خودشان مثبت است. البته این بدان معنا نیست که افراد خوشبین مسئولیت رفتار خود را در مورد شکستها و خطاها اصلاً به عهده نگیرند.36
ارزیابی دیدگاه سلیگمن: هر سه مؤلفه این دیدگاه به تبیین رویدادها (نظریه انتساب) مربوط میشوند. در اینکه تبیین افراد بدبین متفاوت از افراد خوشبین است شکی نیست.
1. سبک تبیین تنها نگرش فرد را در مورد رویدادهای خوشایند و ناخوشایند یا شکستها و موفقیتها شامل میشود، نه خوشبینی فرد را نسبت به خدا، جهان، امکانات و دیگران.
2. این دیدگاه بیش از حد نسبت به گذشته متمرکز است و تفسیر را منحصر به رویدادهایی میداند که در گذشته رخ داده است. اما خوشبینی و بدبینی فرد نسبت به آینده یا انتظار مثبت و منفی فرد در مورد رویدادهایی که در آینده به وجود میآید، خارج از چارچوب این نظریه میماند و نمیتواند آنها را دربر بگیرد. در حالی که انتظار مثبت و منفی نسبت به آینده بخش مهمی از خوشبینی فرد را شامل میشود که تحت عنوان «خوشبینی سرشتی» در روانشناسی مطرح شده است.
3. گاهی امکانات، فرصتها و توانمندیها وجود دارند، اما فرد بدبین آنها را نمیبیند (درک نمیکند). از اینرو، بدبینی فرد به عدم توجه او برمیگردد نه سبک تبیین او. نظریه سلیگمن این بخش از خوشبینی را شامل نمیشود.
مؤلفههای خوشبینی از منظر نهجالبلاغه (الگوی پیشنهادی)
در این مقاله با توجه به منابع اسلامی و در عین حال، نظریات روانشناختی به این نتیجه رسیدهایم که خوشبینی و بدبینی دو نوع نگاه متفاوت به جهان هستی، زندگی و رویدادهای مربوط به آن است و حیطههای مختلف زندگی فرد را دربر میگیرد و اختصاص به کوششهایی ندارد که فرد در آنها شکست خورده یا موفق شده است. این دو نوع نگاه در سه بعد کلی از یکدیگر متمایز میشوند: بعد اول، به توجه و انتخاب فرد برمیگردد و اینکه فرد از میان محرکهای گوناگون در جهان به کدامیک از آنها توجه نموده و متمرکز شود. بعد دوم، به تفسیر فرد از زندگی، فعالیتها و مشکلات آن برمیگردد. بعد سوم، نگاه فرد نسبت به آینده، امید و انتظار اونسبتبهوقوعرویدادها در آینده را شامل میشود.
مؤلفه اول: توجه انتخابی
توجه انتخابی فرایندی است که در آن فرد به صورت آگاهانه به برخی از جنبههای زندگی توجه میکند. افراد بدبین به جنبههای منفی، شکستها، بیعدالتیها، فقدانها، کمبودها و کجیها توجه دارند. افراد خوشبین به امکانات، فرصتها، توانمندیها، خوبیها، عشق، محبت، زیباییها و به خدا به عنوان عالیترین منبع زیباییها و خوبیها توجه دارند. آموزههای دین اسلام مکرر انسانها را دعوت کردهاند که به چه جنبههایی از زندگی توجه کنند، چه چیزهایی را به خاطر داشته باشند و چه مواردی را به فراموشی بسپارند. توجه داشتن به چیزی یعنی استفاده از ابزارهای حسی و ادراکی برای دیدن، شنیدن، درک کردن و به خاطر داشتن آنها.
از آنرو که محور بحث در این مقاله نهجالبلاغه میباشد، مواردی از سخنان حضرت علی علیهالسلام به عنوان نمونه مطرح میشود. «وَ مَا کُلُّ ذِی قَلْبٍ بِلَبِیبٍ وَ لَا کُلُّ ذِی سَمْعٍ بِسَمِیعٍ وَ لَا کُلُّ نَاظِرٍ بِبَصِیر»؛37 نه هر کس مغز دارد اندیشمند است، و نه هر صاحب گوشی شنواست، و نه هر چشمداری بینا. در این خطبه، حضرت عوامل بدبختی و هلاکت مردم را مطرح میکند که یکی از آنها به کار نگرفتن ابزارهای ادراکی مانند گوش، چشم و مغز و در نتیجه، ندیدن برخی از حقایق و توجه نکردن به برخی از واقعیتهای زندگی و درک نکردن دلایل محکم الهی است. حضرت در ادامه همین خطبه میفرماید: «ولا یعفون عن عیب»؛ یعنی: افراد منحرف و بدبین عیبها و ایرادها را نمیبخشند، پس همواره به آنها توجه دارند.
در جای دیگر نیز حضرت در مورد افراد عصیانگر که مطمئنا بدبین نیز هستند میفرماید: «وَ لَا فِیمَا رَغَّبْتَ رَغِبُوا، وَ لَا إِلَی مَا شَوَّقْتَ إِلَیْهِ اشْتَاقُوا، أَقْبَلُوا عَلَی جِیفَةٍ قَدِ افْتَضَحُوا بِأَکْلِهَا، وَ اصْطَلَحُوا عَلَی حُبِّهَا، وَ مَنْ عَشِقَ شَیْئا أَعْشَی بَصَرَهُ وَ أَمْرَضَ قَلْبَهُ فَهُوَ یَنْظُرُ بِعَیْنٍ غَیْرِ صَحِیحَةٍ وَ یَسْمَعُ بِأُذُنٍ غَیْرِ سَمِیعَة»؛38 و نه در آنچه ترغیب کردهای رغبت ورزیدند، و نه به آنچه تشویق نمودی مشتاق شدند، به مرداری روی آوردند که با خوردن آن رسوا گشتند و در دوستی آن توافق کردند. هر کس به چیزی (دیوانهوار) عشق ورزد نابینایش میکند، و قلبش را بیمار میسازد، با چشمی معیوب مینگرد، و با گوشی غیر شنوا میشنود. واژه «اقبلوا» نشان میدهد که توجه این افراد به امور منفی و ناچیز (جیفه) است. «اعشی بصره» بیانگر این معناست که برخی افراد به خاطر علاقه و محبت به برخی چیزها توجهشان دچار مشکل شده و بعضی چیزها را نمیبینند.
در روانشناسی نیز مسئله توجه انتخابی پژوهشهای متعددی را به سوی خود جلب نموده و الگوهای متعددی در مورد آن ارائه شده است.39 تریسمن (Treisman) بیست و پنج سال تحقیق خود را در زمینه «توجه دیداری» به صورت یک نظریه جدید ارائه نمود. وی در این زمینه چهار نکته را مورد توجه قرار داده است: 1. نقش فرایندهای پیشپردازش40 در انتخاب اشیایی که موردتوجه قرار میگیرند؛ 2. نقش حافظه در فرایند توجه؛ 3. نقش سازوکارهای مغزی مربوط به توجه؛ 4. محاسبه عصب شناختی مربوط به توجه.41 فرایندهایپیشپردازش به شناختها و احساساتی مربوط میشوند که فرد به خاطر آنها به برخی محرکها توجه دارد و برخی دیگر را نادیده میگیرد. کلام حضرت علی علیهالسلام که میفرماید: هر کس به چیزی (دیوانهوار) عشق ورزد نابینایش میکند، به این واقعیت اشاره دارد و نقش فرایندهای پیشپردازش را در مورد توجه انتخابی خاطرنشان میسازد.
در سراسر نهجالبلاغه به ابعاد مثبت و سازنده رفتارها، صفات افراد، و افکار سازنده توجه شده است. حضرت علی علیهالسلام نه تنها خود به این موارد توجه داشتند، بلکه دیگران را نیز هدایت میکردند تا این ابعاد را به طور اختیاری و آگاهانه مورد توجه قرار دهند. برای مثال، به زیباییهای جهان توجه داشته باشیم،42 صفات خداوند را که همه مثبت هستند فراموش نکنیم،43 کارهای نیک و مثبت دیگران را به خاطر داشته باشیم44 و از پیامدهای مثبت اعمال غفلت نکنیم.45 توجه به این ابعاد جهان ـ در واقع ـ نگاه واقعبینانه و در عین حال، مثبتنگرانه به مسائل است.
فردی که به امور مثبت و واقعیتها توجه دارد، تنها با چشم دیده نمیبیند، بلکه واقعیتها را با چشم دل میبیند: «فَلَوْ رَمَیْتَ بِبَصَرِ قَلْبِکَ نَحْوَ مَا یُوصَفُ لَکَ»؛46 اگر با چشم دلت به آنچه از بهشت برایت توصیف میشود نظر اندازی.... . تنها در این صورت است که ابزارهای ادراکی فرد به درستی کار میکند و فرد از آنها بهره میبرد.
تمامی این شواهد نگارنده را بر آن داشت که «توجه» را به عنوان یکی از مؤلفههای اصلی خوشبینی بداند. از آنرو که این توجه با آگاهی و انتخاب همراه است و خودکار نیست، آن را تحت عنوان «توجه انتخابی» مطرح نمودیم. آگاهانه بودن این توجه به این دلیل است که در آموزههای اسلامی مورد دستور و امر قرار گرفته است؛ پس آگاهانه و اختیاری است و اگر خارج از اختیار فرد بود به عنوان یک وظیفه و تکلیف مطرح نمیشد.
مطرح نمودن «توجه انتخابی» به عنوان یکی از مؤلفههای خوشبینی در نهجالبلاغه، هم با پژوهشهای روانشناختی هماهنگ است47 و هم مشاهدات میدانینگارنده این واقعیت را نشان میدهد که افراد بدبین توجه و تمرکزشان بر امور منفی زیاد است.
ابعاد توجه انتخابی
توجه انتخابی به عنوان یکی از مؤلفههای خوشبینی، موارد و مصادیق متعددی را شامل میشود که در ذیل، به برخی از آنها اشاره میگردد:
1. توجه مثبت به ویژگیهای خالق جهان: نهجالبلاغه از همان خطبه اول توجه مثبت به صفات خداوند را آغاز نموده است: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَا یَبْلُغُ مِدْحَتَهُ الْقَائِلُونَ...»؛48 ستایش مخصوص خداوندی است که ستایشگران از مدحش عاجزند. در این توصیفهای مثبت که در سراسر نهجالبلاغه آمده است، رغبت و خوشبینی به خدا موج میزند.
از نظر امام علی علیهالسلام، بدبینی به خداوند منشأ صفات اخلاقی ناپسند متعدد است: «فَإِنَّ الْبُخْلَ وَ الْجُبْنَ وَ الْحِرْصَ غَرَائِزُ شَتَّی یَجْمَعُهَا سُوءُ الظَّنِّ بِاللّه»؛49 بخل، ترس و حرص غرایز و تمایلات متعددی هستند که جامع آنها سوءظن به خدای بزرگ است.
ذکر خداوند یعنی: «توجه» ذهنی و به زبان آوردن ویژگیهای خداوند که همه مثبت و سازنده هستند. پس ذکر خداوند نیز نوعی توجه به امور مثبت است که خداوند و صفات مثبت او باشد: «أَفِیضُوا فِی ذِکْرِ اللَّهِ فَإِنَّهُ أَحْسَنُ الذِّکْر»؛50 دایم به یاد خدا باشید که بهترین ذکرهاست. فرد بدبین غافل است؛ چون به خداوند به عنوان منبع خوبیها توجه ندارد.
تمام اعمال عبادی ما نوعی توجه دادن انسان به ویژگیهای خالق جهان است؛ ویژگیهایی نظیر رئوف، رحیم، خالق و قادر که همگی مثبت هستند.
برخی افراد بدبین عدالت خدا را زیر سؤال میبرند که خداوند به آنان امکانات برابر با دیگران عطا نکرده است، اما نهجالبلاغه میگوید: «ارتفع عن ظلم عباده و قام بالقسط فی خلقه»؛51] خداوند] بالاتر از آن است که بر بندگان خود ستم کند، درباره مخلوقاتش به عدل و داد رفتار میکند.
2. توجه به زیباییهای خلقت: یکی از انواع بدبینی، بدبینی نسبت به جهان است. در روانشناسی، این بدبینی را بدبینی فلسفی مینامند. توجه به زیباییها و شگفتیهای عالم خلقت روزنه ذهن انسان را بر روی یک خوشبینی واقعی باز میکند.
«أَ لَا یَنْظُرُونَ إِلَی صَغِیرِ مَا خَلَقَ کَیْفَ أَحْکَمَ خَلْقَهُ وَ أَتْقَنَ تَرْکِیبَهُ وَ فَلَقَ لَهُ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ سَوَّی لَهُ الْعَظْمَ وَ الْبَشَرَ انْظُرُوا إِلَی النَّمْلَةِ فِی صِغَرِ جُثَّتِهَا وَ لَطَافَةِ هَیْئَتِهَا...»؛52 آیا به مخلوق کوچک خدا نمیاندیشند که چگونه خلقت آن از روی حکمت انجام گرفته است و ترکیب وی از روی دقت؟ گوش و چشم برای آنها در نظر گرفته و استخوان و پوست به آنها داده است. در مورچه و کوچکی جثه و لطیف بودن ساختمانش دقت کنید؛ نه با چشم قابل درک است و نه با فکر. چگونه روی زمین راه میرود، به روزی خود دست مییابد، دانه را به لانه خود حمل میکند و آن را در پایگاه خود برای آینده ذخیره میسازد.
3. توجه به ویژگیها و رفتار مثبت افراد: در نهجالبلاغه، مکرر به ویژگیهای مثبت افراد ـ مثلاً ویژگیهای مؤمنان ـ اشاره شده و ما را به آن توجه داده است. نهجالبلاغه بر خلاف روانشناسی، فقط به صفات مثبت مؤمنان توجه مثبت دارد نه هر کس. خطبه «متقین» زیباترین بیانها را درباره ویژگیهای مثبت متقین دارد. در اینجا برای نمونه، یکی از کلمات قصار حضرت را درباره مؤمنان مطرح میکنیم: «الْمُؤْمِنُ بِشْرُهُ فِی وَجْهِهِ وَ حُزْنُهُ فِی قَلْبِهِ أَوْسَعُ شَیءٍ صَدْرا وَ أَذَلُّ شَیءٍ نَفْسا یَکْرَهُ الرِّفْعَةَ وَ یَشْنَأُ السُّمْعَةَ طَوِیلٌ غَمُّهُ بَعِیدٌ هَمُّهُ کَثِیرٌ صَمْتُهُ مَشْغُولٌ وَقْتُهُ شَکُورٌ صَبُورٌ مَغْمُورٌ بِفِکْرَتِهِ ضَنِینٌ بِخَلَّتِهِ سَهْلُ الْخَلِیقَةِ لَیِّنُ الْعَرِیکَةِ نَفْسُهُ أَصْلَبُ مِنَ الصَّلْدِ وَ هُوَ أَذَلُّ مِنَ الْعَبْد»؛53 فرد مؤمن صورتش خندان است و قلبش اندوهناک. در حوادث حوصله فراوان دارد و روحش ذلیل و تسلیم وی است. از سرکشی ناراحت میشود و با ریا دشمن است. اندوهش طولانی و همتش عالی است. حرفش کم است و کارش زیاد. سپاسگزار و شکیباست. در فکر خود فرو رفته و در ذکر حاجت بخل میورزد. خوش برخورد و نرمخوست در عین اینکه ذلیلتر از بنده است، روحش سختتر از سنگ است.
نهی از غیبت، تهمت، کینهتوزی، تجسس و سخنچینی همگی به نوعی ما را به سوی توجه به ویژگیهای مثبت و عدم توجه به ویژگیهای منفی افراد جهت میدهد: «أَیُّهَا النَّاسُ مَنْ عَرَفَ مِنْ أَخِیهِ وَثِیقَةَ دِینٍ وَ سَدَادَ طَرِیقٍ فَلَا یَسْمَعَنَّ فِیهِ أَقَاوِیلَ الرِّجَال»؛54 شما مردم هرگاه به اعتماد و حسن عمل برادر دینی خود عقیده دارید، حرف این و آن را درباره او نشنوید.
4. توجه به امکانات و فرصتها (نعمتها): افراد بدبین به مشکلات، موانع و کاستیها توجه دارند. از اینرو، همواره اعتراض میکنند و راه پیشرفت را مسدود میبینند. در مقابل، افراد خوشبین به امکانات و فرصتها توجه دارند و راه موفقیت را باز میبینند.55 توجه به نعمتهادر عین حال که روحیه رضایت و سپاسگزاری را در فرد پدید میآورد، او را وامیدارد تا از نعمتها استفاده نماید و در نتیجه، به موفقیت برسد. برای مثال، اگر دانشجویی به استعداد و توانایی و فراغت و جوانی خود، امکانات تحصیلی نظیر کتابخانهها، فروشگاههای کتاب، وسایل گوناگون کمک آموزشی، نرمافزارها، سایتها، مطبوعات و استادان گوناگون توجه داشته باشد، وادار میشود که از این امکانات استفاده نماید. اما اگر دانشجویی برخی از ضعفها، کاستیها و مشکلات آموزشی را مورد توجه قرار دهد، ناراحت و دلسرد میگردد و نمیتواند از امکانات و فرصت موجود و استعدادهای خود بهره لازم را ببرد. توجه به نعمتها و امکانات خوشبینی را در فرد بارور میسازد. «... ذَکِّرْ عِبَادِی مِنْ آلَائِی وَ نَعْمَائِی فَإِنَّهُمْ لَمْ یَرَوْا مِنِّی إِلاَّ الْحَسَنَ الْجَمِیلَ لِئَلاَّ یَظُنُّوا فِی الْبَاقِی إِلاَّ مِثْلَ الَّذِی سَلَفَ مِنِّی إِلَیْهِمْ وَ حُسْنُ الظَّنِّ یَدْعُو إِلَی حُسْنِ الْعِبَادَة»؛56 خداوند میفرماید: به نعمتهای من توجه نموده و آنها را به خاطر داشته باشید، در این صورت این ذهنیت در شما به وجود میآید که در آینده نیز مثل گذشته از نعمتها برخوردار شوید. در نتیجه، خوشبینی در شما به وجود میآید، و خوشبینی شما را به رفتار مثبت یعنی عبادت وامیدارد.
توجه به نعمتها علاوه بر اینکه موجب تقویت خوشبینی میشود، جنبه اصلاحی نیاز دارد و فرد را در مسیر درست قرار میدهد: «وَ لَوْ فَکَّرُوا فِی عَظِیمِ الْقُدْرَةِ وَ جَسِیمِ النِّعْمَةِ لَرَجَعُوا إِلَی الطَّرِیقِ»؛57 اگر مردم به قدرت بینهایت خداوند و نعمتهای سرشار او توجه میکردند، به راه درست بازمیگشتند. بدبینی نیز نوعی انحراف از مسیر درست است.
نهجالبلاغه در موارد متعددی مردم را به نعمتهای خداوند توجه میدهد تا از اثرات مثبت آن، از جمله خوشبینی، بهرهمند گردند: «وَ أَلْبَسَکُمُ الرِّیَاشَ وَ أَرْفَغَ لَکُمُ الْمَعَاشَ وَ أَحَاطَ بِکُمُ الْإِحْصَاءَ وَ أَرْصَدَ لَکُمُ الْجَزَاءَ وَ آثَرَکُمْ بِالنِّعَمِ السَّوَابِغِ وَ الرِّفَدِ الرَّوَافِغِ وَ أَنْذَرَکُمْ الْحُجَجِ مَانِحِ کُلِّ غَنِیمَةٍ وَ فَضْلٍ وَ کَاشِفِ کُلِّ عَظِیمَةٍ وَ أَزْلٍ»؛58 وضع شما را منظم کرده، و نعمت فراوان برای شما در نظر گرفته است. خدا آمارگران را بر شما نظارت داد، کیفر را در کمین شما نهاده و شما را برای بهرهبرداری از نعمتهای فراوان و هدیههای زیاد انتخاب کرده است. خدا به وسیله دلیل و برهان روشن به شما اعلام خطر کرده است.
5. توجه به ویژگیهای مثبت و توانمندیهای خود: نهجالبلاغه انسانها را ترغیب میکند تا ارزش و منزلت خود را بشناسند. زمانی فرد میتواند ارزش خود را بشناسد که به ویژگیهای مثبت خود توجه نماید. «وَ لَا یَجْهَلُ مَبْلَغَ قَدْرِ نَفْسِهِ فِی الْاُمُورِ فَإِنَّ الْجَاهِلَ بِقَدْرِ نَفْسِهِ یَکُونُ بِقَدْرِ غَیْرِهِ أَجْهَل»؛59 اگر کسی ارزش و ویژگیهای مثبت خود را نادیده گرفت، به دیگران نیز بدبین شده و ارزش آنها را هم نادیده میگیرد. به همین دلیل است که امام علی علیهالسلام ریشه بدبینی را در پستی و دنائت فرد میداند؛ زیرا برای خود ارزشی قایل نیست، از اینرو، برای دیگران نیز ارزش قایل نیست و نسبت به آنانبدبینمیشود: «سوءالظن بمن لا یخون من اللؤم»؛60 بدبینی به کسی که خیانت نکرده، نشانه پستی است.
خودارزشمندی نقش مهمی در خوشبینی دارد. نهجالبلاغه در موارد متعددی افراد را به ارزشمندی خود ترغیب نموده و این نکته را خاطرنشان میسازد که هیچ چیزی آن اندازه ارزش ندارد که فرد به خاطر آن خود را آلوده سازد. «وَ أَکْرِمْ نَفْسَکَ عَنْ کُلِّ دَنِیَّةٍ وَ إِنْ سَاقَتْکَ إِلَی الرَّغَائِبِ فَإِنَّکَ لَنْ تَعْتَاضَ بِمَا تَبْذُلُ مِنْ نَفْسِکَ عِوَضا»؛61 عزت خود را حفظ کن و از پستی هر چند تو را به آرزوهایت برساند بپرهیز؛ زیرا در عوض آنچه از انسانیت خود میدهی، چیزی به دست نمیآوری.
کسی که خود را خوار و حقیر میشمارد ـ در واقع ـ به ویژگیهای مثبت خود و جایگاه مثبت خود توجه ندارد. «مَنْ کَرُمَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ هَانَتْ عَلَیْهِ شَهَوَاتُهُ»؛62 کسی که برای خود شخصیت قایل است شهواتش در پیش او خوار و ذلیل خواهند بود. (اشاره به اینکه تسلیم هوا و هوس شدن شخصیت انسان را خرد میکند.)
6. توجه بیشتر به نتایج اعمال تا مشکلات آن: توجه مثبت به پیامدها و جنبههای سازنده رفتارها موجب میشود که فرد به انجام آنها ترغیب شود، علاقه پیدا کند، به سوی آنها کشیده شود، و نگاه مثبت نسبت به آنها پیدا کند. افراد بدبین به مقتضای نگاه بدبینانه خود همواره به مشکلات و سختیهای موجود در راه انجام یک رفتار و عمل توجه میکنند و همین امر، انجام عمل را در نظر آنان دشوار نموده و نسبت به عمل دید منفی پیدا میکنند. نهجالبلاغه در موارد متعدد پیامدهای مثبت اعمال را بیان نموده تا به آنها توجه داشته باشیم.63 امام این پیامدها را ذکر کردهاند تا توجه ما را به سوی آنها جلب نماید.
«الْجِهَادُ فِی سَبِیلِهِ فَإِنَّهُ ذِرْوَةُ الْإِسْلَامِ وَ کَلِمَةُ الْإِخْلَاصِ فَإِنَّهَا الْفِطْرَةُ وَ إِقَامُ الصَّلَاةِ فَإِنَّهَا الْمِلَّةُ وَ صَوْمُ شَهْرِ رَمَضَانَ فَإِنَّهُ جُنَّةٌ مِنَ الْعِقَابِ وَ حَجُّ الْبَیْتِ وَ اعْتِمَارُهُ فَإِنَّهُمَا یَنْفِیَانِ الْفَقْرَ وَ یَرْحَضَانِ الذَّنْبَ وَ صِلَةُ الرَّحِمِ فَإِنَّهَا مَثْرَاةٌ فِی الْمَالِ وَ مَنْسَأَةٌ فِی الْأَجَلِ وَ صَدَقَةُ السِّرِّ فَإِنَّهَا تُکَفِّرُ الْخَطِیئَةَ وَ صَدَقَةُ الْعَلَانِیَةِ فَإِنَّهَا تَدْفَعُ مِیتَةَ السُّوءِ وَ صَنَائِعُ الْمَعْرُوفِ فَإِنَّهَا تَقِی مَصَارِعَ الْهَوَانِ»؛64 و همچنان جهاد در راه او؛ چه اینکه «جهاد قله مرتفع اسلام است. و نیز کلمه اخلاص (شهادت به یگانگی خدا و رسالت پیامبر)، که هماهنک با سرشت بشر است، و بهپا داشتن نماز که آیین اسلام است، و ادای زکات که فریضهای است واجب، و روزه ماه رمضان که سپری است در برابر مجازات خدا، و حج و عمره خانه خدا که نابودکننده فقر و شستوشوکننده گناه است، و صله رحم که موجب فزونی مال و طول عمر است، و صدقههای پنهانی که کفاره خطاهاست، و صدقههای آشکار که از مرگهای ناگهانی و بد پیشگیری میکند، و نیکوکاری که از لغزشها و شکستهای خوارکننده بازمیدارد.
7. توجه به افکار و گفتار مثبت: همانگونه که دنیای بیرون جایگاه رویدادهای عینی گوناگون و مثبت و منفی است، ذهن انسان نیز سرشار از اندیشههای گوناگون و متنوع است که برخی مثبت و برخی منفیاند. توجه به افکار و اندیشههای مثبت خوشبینی را در انسان تقویت میکند و توجه به افکار و اندیشههای منفی بذر بدبینی را در ذهن انسان میکارد.
افراد بدبین بیشترین نقش را در گسترش افکار مسموم، ناامیدکننده و دلسردکننده دارند؛ همانگونه که روی کاستیها، معایب و بدیها توجه دارند، آنها را مطرح نموده و مکرر بازگو میکنند و با افراد مختلف در میان میگذارند و از این طریق بدبینی به امور گوناگون را نشر میدهند و موجب گسترش بدبینی در جامعه میشوند. دین اسلام به افراد دستور داده است تا هر سخنی را به زبان نیاورند و با تأمّل و تدبّر سخن بگویند. فرد زمانی با تدبّر و تفکر سخن میگوید که توجه انتخابی در برگزیدن محتوا، جملات و کلمات و طرز ادای آنها داشته باشد. «وَ إِنَّ لِسَانَ الْمُؤْمِنِ مِنْ وَرَاءِ قَلْبِهِ وَ إِنَّ قَلْبَ الْمُنَافِقِ مِنْ وَرَاءِ لِسَانِهِ لِأَنَّ الْمُؤْمِنَ إِذَا أَرَادَ أَنْ یَتَکَلَّمَ بِکَلَامٍ تَدَبَّرَهُ فِی نَفْسِهِ فَإِنْ کَانَ خَیْرا أَبْدَاهُ وَ إِنْ کَانَ شَرّا وَارَاهُ وَ إِنَّ الْمُنَافِقَ یَتَکَلَّمُ بِمَا أَتَی عَلَی لِسَانِهِ لَا یَدْرِی مَا ذَا لَهُ وَ مَا ذَا عَلَیْهِ وَ لَقَدْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) لَا یَسْتَقِیمُ إِیمَانُ عَبْدٍ حَتَّی یَسْتَقِیمَ قَلْبُهُ وَ لَا یَسْتَقِیمُ قَلْبُهُ حَتَّی یَسْتَقِیمَ لِسَانُهُ»؛65 زبان مؤمن پشت قلب او و قلب و عقل منافق پشت زبانش قرار دارد؛ یعنی مؤمن هرگاه بخواهد سخنی گوید نخست میاندیشد، اگر نیک بود اظهار میکند و چنانچه ناپسند و بد بود پنهانش میدارد. ولی شخص دو رو و منافق آنچه بر زبانش آمد میگوید و پیش از آن نمیاندیشد که کدام به سود و کدام به زیان اوست. رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهفرمود: ایمان بندهای درست و کامل نخواهد شد تا قلبش درست نشود، و هرگز قلبش درست نمیشود تا زبانش درست نشود.
مؤلفه دوم: تفسیر منطقی
هر گاه رویدادی رخ میدهد، مردم سعی میکنند آن را تفسیر و تبیین کنند؛ یعنی به علل و عوامل آن پی ببرند. از نظر روانشناسی، این علل سه بعد کلی دارند: منبع، پایداری و کنترلپذیری. علل از نظر منبع، یا درونی هستند یا بیرونی. از نظر پایداری نیز افراد رویدادها را یا به علل پایدار نسبت میدهند یا به علل ناپایدار. کنترلپذیری و کنترلناپذیری نیز به توان فرد در مهار و عدم مهار آن رویداد اشاره دارد.66
افراد در نسبت دادن پیامدها به علل، رویکردهای گوناگون دارند. دو نمونه از سبکهای معروف، سبک «تبیین خوشبینانه» و سبک «تبیین بدبینانه» است. افراد با سبک تبیین خوشبینانه تمایل دارند رویدادهای ناگوار را با انتسابهای بیرونی، ناپایدار، و کنترلپذیر توجیه کنند. اما افراد دارای سبک تبیین بدبینانه گرایش دارند رویدادهای ناگوار را با انتسابهای درونی، پایدار، و کنترلناپذیر تبیین کنند.67
در این بحث میخواهیم ببینیم با توجه به آموزههای اسلام چه نوع سبک تبیین را باید در پیش بگیریم. دین اسلام اتخاذ چه نوع انتسابهایی را به ما سفارش کرده است؛ آیا رویدادها را به علل موقتی نسبت دهیم یا به علل پایدار؟ آیا مسائل شخصی و درونی در وقوع رویدادها را پررنگ کنیم یا اطرافیان و دیگران را؟ و سرانجام اینکه علل رویدادها تا چه حد در اختیار و کنترل افراد است و میزان کنترلپذیری رویدادها در چه حد است و انسان تا چه حد مسئول اعمال و رفتار خویش است؟ با توجه به آموزههای دینی، سه نوع تفسیر در مورد رویدادها میتوان ارائه داد:
1. آزمایش و درس دانستن سختیها: رویدادهای معمول و مطابق انتظار، معمولاً ما را برنمیانگیزد تا علل و عوامل آن را ارزیابی کنیم، اما اگر رویدادی برخلاف انتظار رخ دهد، یا رویداد فوقالعاده منفی و یا خیلی مهم باشد، ما در جستوجوی علل آن برمیآییم.68 بنابراین، تفسیر و انتساب در مورد رویدادهای منفی و سختیها بیشتر معنا پیدا میکند. افراد بدبین سختیها و مشکلات را موانعی در راه موفقیت خود تلقّی نموده و دلیل وقوع آنها را شکست خوردن خود ارزیابی میکنند. ولی افراد خوشبین و موفق مشکلات را نردبانی برای صعود و یا مانعی در نظر میگیرند که برای پیشرفت باید از روی آن پرید. امتحان دانستن سختیها و مشکلات نیز به همین معناست که فرد برای قبول شدن، ترقی و رشد باید این امتحان و موانع را پشت سر بگذارد. در نهجالبلاغه مکرر به این تفسیر شناختی اشاره شده که مشکلات را به عنوان امتحان و آزمون و وسیله رشد خود بدانیم: «قَدِ اخْتَبَرَهُمُ اللَّهُ بِالْمَخْمَصَةِ وَ ابْتَلَاهُمْ بِالْمَجْهَدَةِ وَ امْتَحَنَهُمْ بِالْمَخَاوِفِ وَ مَخَضَهُمْ بِالْمَکَارِهِ فَلَا تَعْتَبِرُوا الرِّضَی وَ السُّخْطَ بِالْمَالِ وَ الْوَلَد»؛69 خداوند آنها (انبیا و اولیا) را با گرسنگی آزمایش نمود و به مشقت و ناراحتی مبتلا ساخت، با امور خوفناک امتحان کرد، و با سختیها و مشکلات خالص گردانید و از بوته آزمایش بیرون آمدند.
2. موقت بودن رویدادهای مثبت و منفی: تحقیقات نشان میدهد که افراد خوشبین رویدادهای منفی را موقتی میدانند؛ اما افراد بدبین رویدادهای مثبت را گذرا و رویدادهای منفی را دایمی میدانند، زیرا آنها را به علل دایمی و همیشگی نسبت میدهند.70 در آموزههای دینی «زمان» از مسائل اساسی است. از دیدگاه نهجالبلاغه هر چیزی زمان و مدت خاصی دارد: «فَإِنَّ لِکُلِّ شَیءٍ مُدَّةً وَ أَجَلاً»؛71 هر چیزی مدت و زمان خاص دارد. رویدادهای منفی، شکستها و مصیبتها نیز مانند هر چیز دیگر موقتی قلمداد میشوند. بنابراین، خوشبینی واقعی یا واقعبینی همراه با خوشبینی از دید اسلام آن است که همواره سختیها را موقتی بدانیم تا از بدبینی ناکامساز جلوگیری شود: «لَا تَجْزَعُوا مِنْ ضَرَّائِهَا وَ بُؤْسِهَا فَإِنَّ ...ضَرَّاءَهَا وَ بُؤْسَهَا إِلَی نَفَادٍ (فناء) وَ کُلُّ مُدَّةٍ فِیهَا إِلَی انْتِهَاءٍ وَ کُلُّ حَی فِیهَا إِلَی فَنَاء»؛72 و از رنج و سختیهای آن جزع و زاری نکنید، رنج و سختی آن تمام میشود، و هر خوب و بد در دنیا پایان مییابد و هر موجود زندهای به سوی فنا پیش میرود.
از نظر نهجالبلاغه، اگر بخواهیم دچار خوشخیالی و توهّم نشویم و به کفران و سرکشی نرسیم موظفیم رویدادهای مثبت، نعمتها، تواناییها و امکانات را نیز موقتی بدانیم: «وَ لَا تَعْجَبُوا بِزِینَتِهَا وَ نَعِیمِهَا ... فَإِنَّ عِزَّهَا وَ فَخْرَهَا إِلَی انْقِطَاعٍ وَ إِنَّ زِینَتَهَا وَ نَعِیمَهَا إِلَی زَوَالٍ»؛73 از زینتها و نعمتهای دنیا شگفتزده نشوید؛ زیرا عزت و افتخارات آن به زودی پایان میگیرد، و زیور و نعمتهایش زایل میگردد.
با توجه به این فرازهای نهجالبلاغه، خوشبینی واقعی آن نیست که رویدادهای مثبت را دایمی و رویدادهای منفی را موقتی بدانیم (آنگونه که سلیگمن میگوید)، بلکه هر دو نوع رویداد را باید موقتی بدانیم تا از بدبینی و خوشخیالی ـ هر دو ـ رهایی یابیم.
3. انتساب کارها به خدا، خود و دیگران: یکی از ابعاد مسئله انتساب، بعد درونی ـ بیرونی است. برخی افراد، بیشتر رویدادها را به خود و بعضی دیگر بیشتر رویدادها را به دیگران نسبت میدهند. افراد بدبین معمولاً رویدادهای منفی را به خود و رویدادهای مثبت را به دیگران و موقعیتها نسبت میدهند. افراد خوشبین درست بعکس عمل میکنند؛ رویدادهای منفی را به دیگران نسبت داده و هنگام شکستها دیگران را مقصر میدانند، ولی رویدادهای مثبت و موفقیتها را به خود نسبت داده و توانایی و تلاش خود را عامل آن میدانند.74
از نظر آموزههای اسلامی، هیچیک از این دو انتساب تأیید نمیشود. اینکه به طور همیشگی شکستها را به خود و موفقیتها را به دیگران نسبت دهیم غیرواقعبینانه بوده و بدبینی کاذب ایجاد میکند. همچنین اگر همواره موفقیتها را به خود و شکستها را به دیگران نسبت دهیم، باز هم از بار مسئولیت شانه خالی کردهایم. بلکه دیدگاه واقعبینانه و در عین حال، مثبت آن است که هنگام موفقیتها نقش تلاش خود، همکاری دیگران و کمک خداوند را در نظر بگیریم و هنگام شکستها نیز عدم تلاش و ناتوانی و عدم همکاری دیگران را مدنظر داشته باشیم.
بنابراین، نظریه سلیگمن مبنی بر اینکه به طور معمول برای حفظ عزت نفس خود، هنگام شکست دیگران را مقصر بدانیم و هنگام موفقیت خود را همه کاره بدانیم، با آموزههای اسلامی سازگاری ندارد. در نهجالبلاغه از هر دو نوع انتساب استفاده شده است: «نَصَرَکَ اللَّهُ بِهِ عَلَی أَعْدَائِک.»75 در اینجا، موفقیت به خداوند منتسب شده است. انتساب کارها به خداوند از بدبینی جلوگیری نموده، فرد را از درماندگی دور نگه میدارد.
مؤلفه سوم: انتظار مثبت
مؤلفه اول و دوم دو ویژگی دارند: یکی اینکه بیشتر جنبه شناختی دارند؛ مثلاً، «توجه» یک امر شناختی است. هرچند در زیربنای آن امور عاطفی و علاقه انسان تأثیر دارد، اما خود توجه یک امر شناختی است. «تفسیر و تبیین» نیز جنبه شناختی دارد و در روانشناسی تحت نظریه «اسناد» بررسی میشود. ویژگی دوم اینکه بیشتر ناظر به زمان گذشته و حال هستند. در حالی که فرد خوشبین از نظر عاطفی با فرد بدبین تفاوت دارد و نظرش نسبت به آینده نیز متفاوت از فرد بدبین است. به همین دلیل، مؤلفه سوم تحت عنوان «انتظار مثبت» برای خوشبینی پیشنهاد میشود. این مؤلفه کاستی دو مؤلفه دیگر را تکمیل میکند؛ یعنی هم ناظر به آینده است و هم جنبه شناختی عاطفی دارد؛ زیرا انتظار ـ که در اینجا مطرح میکنیم ـ شامل امید به آینده هم میشود و امید امر عاطفی و هیجانی است.
مؤلفه سوم بیانگر این معناست که فرد خوشبین انتظار دارد امور به صورت درست پیش برود، موانع رفع شود، مشکلات حل گردد و جهان رو به بهبود باشد. انتظار مثبت نسبت به آینده از مسائل مهم در خوشبینی است. به همین دلیل، برخی از روانشناسان، از جمله شییر و کارور، این واقعیت را تحت عنوان «خوشبینی سرشتی» مطرح نموده و آن را اینگونه تعریف کردهاند: «خوشبینی سرشتی انتظار کلی است دایر بر اینکه در آینده بیشتر رویدادهای خوب اتفاق خواهد افتاد.»76
خوشبینی زمانی به موفقیت و کاهش اضطراب و افسردگی کمک میکند که فرد نسبت به آینده خوشبین و امیدوار باشد و نسبت به وقوع رویدادهای آینده و برنامههای زندگی خودش نظر و انتظار مثبت داشته باشد. این مطلب، یعنی امیدوار بودن نسبت به آینده، در روایات نیز مطرح شده است و خوشبینی نسبت به خداوند را امید به خداوند دانستهاند: «حُسْنُ الظَّنِّ بِاللَّهِ أَنْ لَا تَرْجُوَ إِلاَّ اللَّهَ وَ لَا تَخَافَ إِلاَّ ذَنْبَکَ»؛77 خوشبینی نسبت به خداوند آن است که به کسی جز خدا امیدوار نباشی و از چیزی جز گناهان خودت نترسی.
انتظار مثبت نسبت به آینده، شامل سه حیطه میشود:
1. انتظار کمک از سوی خداوند: یک مسلمان با توکلی که به خداوند دارد و اعتقادی که به نقش خداوند در بروز رویدادها دارد، قطعا در مورد آینده خوشبینیاش متکی به امید به خداوند است. خوشبینی یعنی امید به خداوند: «حُسْنُ الظَّنِّ أَنْ تُخْلِصَ الْعَمَلَ وَ تَرْجُو مِنَ اللَّهِ أَنْ یَعْفُوَ عَنِ الزَّلَل»؛78 خوشبینی آن است که عمل را خالص نموده و در مورد بخشش از لغزشها به خداوند امیدوار باشی.
در نهجالبلاغه نیز انتظار مثبت نسبت به آینده در مورد افراد درستکار مطرح شده است: «کَذَلِکَ الْمَرْءُ الْمُسْلِمُ الْبَرِیءُ مِنَ الْخِیَانَةِ یَنْتَظِرُ مِنَ اللَّهِ إِحْدَی الْحُسْنَیَیْنِ إِمَّا دَاعِی اللَّهِ فَمَا عِنْدَ اللَّهِ خَیْرٌ لَهُ وَ إِمَّا رِزْقَ اللَّه»؛79 فرد مسلمانی که از خیانت به دور است نسبت به آینده دو انتظار مثبت دارد: یا به ندای حق لبیک میگوید که آنچه نزد خداست بهترین است، یا روزی خود در این دنیا را از خداوند دریافت مینماید. بنابراین، فرد مسلمان خوشبین نسبت به آینده انتظار مثبت دارد.
2. انتظار عملکرد درست از سوی دیگران: در منابع اسلامی از سوء ظن به دیگران منع شده است. معنای سوء ظن آن است که فرد مسلمان نسبت به برادران دینی خود انتظار عملکرد بد و منفی داشته باشد. در اینجا میخواهیم به این واقعیت اشاره کنیم که بدبینی نسبت به دیگران تنها ناظر به اعمال و رفتار گذشته مردم نیست، بلکه بخشی از بدبینی ناظر به این است که نسبت به رفتارهای دیگران در آینده انتظار منفی داشته باشیم. در نتیجه، امیدوار بودن به دیگران و انتظار خوب داشتن از دیگران یکی از مؤلفههای خوشبینی است: «الرجل السوء لا یظن با حد خیرا لانه لا یراه الا بوصف نفس»؛80 افراد بدبین انتظار عملکرد نادرست از سوی دیگران دارند؛ زیرا خودشان نیز به خاطر بدبینی عملکرد درست ندارند. «شر الناس من لایثق باحد لسوء ظنه و لا یثق به احد لسوء فعله»؛81 بدترین افراد کسی است که به دیگران به خاطر بدبینی اعتماد ندارد و دیگران نیز به خاطر بدرفتاری به او اعتماد ندارند. این روایت، هم رابطه بدبینی را با رفتار بد و هم تأثیر بدبینی را در روابط اجتماعی نشان میدهد. وقتی کسی به دیگری اعتماد نمیکند «انتظار منفی» از عملکرد او در آینده دارد.
نکتهای که در مورد خوشبینی نسبت به افراد دیگر مطرح میشود این است که بر اساس نهجالبلاغه، تنها خوشبینی نسبت به نیات و رفتار افراد تابع موقعیت است، اما سایر زمینههای خوشبینی موقعیتی نیستند، بلکه دایمیاند: «إِذَا اسْتَوْلَی الصَّلَاحُ عَلَی الزَّمَانِ وَ أَهْلِهِ ثُمَّ أَسَاءَ رَجُلٌ الظَّنَّ بِرَجُلٍ لَمْ تَظْهَرْ مِنْهُ حَوْبَةٌ فَقَدْ ظَلَمَ وَ إِذَا اسْتَوْلَی الْفَسَادُ عَلَی الزَّمَانِ وَ أَهْلِهِ فَأَحْسَنَ رَجُلٌ الظَّنَّ بِرَجُلٍ فَقَدْ غَرَّر»؛82 هنگامی که صلاح و نیکی بر زمان و مردم زمان گسترش یابد، در این حال، اگر کسی گمان بد به دیگری ببرد که از او گناهی ظاهر نشده، به او ستم کرده است و هنگامی که فساد بر زمان و اهل زمان مستولی شود هر کسی گمان خوب به دیگری ببرد خود را فریب داده است. دو قسمت از نامه 53 نیز به این امر دلالت دارد.
3. انتظار وقوع رویدادهای خوشایند: وقتی که فرد مسلمان انتظار کمک از سوی خداوند داشته باشد، و انتظار دارد که دیگران نیز به صورت درست عمل کنند، نتیجه منطقیاش این میشود که انتظار داشته باشد در آینده رویدادهای خوشایند رخ خواهد داد و کارها بر وفق مراد پیش خواهد رفت. پس انتظار مثبت نسبت به وقوع رویدادهای مثبت نتیجه منطقی کمک از سوی خداوند و عملکرد دیگران و تلاش خود فرد است.
پیشنهادها
از آنرو که مؤلفههای مذکور کاملاً به صورت استنباطی و در سطح فرض مطرح شدهاند، پیشنهاد میگردد در یک طرح میدانی نیز بررسی شود؛ به این صورت که ابتدا میزان خوشبینی افراد سنجش گردد، سپس این سه مؤلفه به صورت شناختی آموزش داده شود و در نهایت میزان خوشبینی آنها آزموده شود. اگر تغییری در میزان خوشبینی آنها به وجود آمد مشخص میشود که این مؤلفهها در خوشبینی نقش دارند.
نتیجهگیری
از دیدگاه نهجالبلاغه خوشبینی دارای سه مؤلفه است: «توجه انتخابی»، «تفسیر منطقی» و «انتظار مثبت». توجه انتخابی به ابعاد مختلف زندگی انسان مربوط میشود؛ مثل اینکه فرد به ویژگیهای مثبت خداوند توجه نماید، زیباییهای جهان را ببیند، ویژگیها و رفتار مثبت دیگران را دریابد، افکار و گفتار مثبت خود و دیگران را مورد توجه قرار دهد، نقاط مثبت خود را نادیده نگیرد و پیامدهای اعمال را به خاطر داشته باشد.
تفسیر منطقی به این معناست که سختیها و مشکلات را به دیده آزمایش بنگرد، رویدادهای مثبت و منفی را ناپایدار بداند، خدا، خود و دیگران را در وقوع رویدادها ذینقش قلمداد کند.
انتظار مثبت شامل تعداد انتظارات مربوط به حیطههای گوناگون است که بر اساس آن، فرد انتظار دارد خداوند او را یاری خواهد کرد، دیگران عملکرد مطلوب خواهند داشت، و در آینده رویدادهای مثبت رخ داده و کارها به نحو مطلوب پیش خواهند رفت.
--------------------------------------------------------------------------------
پى نوشت ها
1 کارشناس ارشد روانشناسى بالینى، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى قدسسره. تاریخ دریافت: 15/7/87 ـ تاریخ پذیرش: 25/11/87.
2ـ مارتین سلیگمن و همکاران، کودک خوشبین؛ برنامهاى آزموده شده براى ایمن ساختن همواره کودکان در برابر افسردگى، 1383، ص 72.
3ـ همان، ص 24.
4ـ عبدالواحد تمیمى آمدى، تصنیف غررالحکم و دررالکلم، 1366، ح 5323.
5ـ نهجالبلاغه، 1967، ن 53.
6ـ ناصر مکارم شیرازى، نهجالبلاغه با ترجمه گویا و شرح فشرده، 1375، ج 3، ص 173.
7ـ عبدالواحد تمیمى آمدى، تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ح 5333.
8ـ مارتین سلیگمن و همکاران، کودک خوشبین، ص 72.
9. Max More, "Dynamic optimism", 1998, www. Maxmore.com/ optimism.htm. p. 2.
10ـ عبدالواحد تمیمى آمدى، تصنیف غررالحکم، ح 5321.
11ـ همان، ح 5332.
12. Raikkonen Katri & ..., "Effect of Optimism, Pessimism, and trait anxiety on ambulatory blood Pressure and Mood durine everday Life" Journal of Personality and Social Psychology (January 1999), v. 76, pp. 104-113..
13. Tony Cassidy, "Social Background, Achievement Motivation, Optimism and Health: A Longitudinal Study" Jornal of Counseling Psychology Quarterly, v.13 (December 2000), pp. 399-412.
141Dunavold A. Patricia, "Happiness, Hope and Optimism", www.California State University, Northridge, 1997.
15. Explanatory style.
16ـ مارتین سلیگمن و همکاران، کودک خوشبین، ص 72ـ73.
17. Max More, "Dynamic Optimism", 1998, www. Maxmore.com/ optimism.htm. p. 2.
18. Dispositional Optimism.
19ـ آلن کار، روانشناسى مثبت علم شادمانى و نیرومندىهاى انسان، 1385، ص 170.
20ـ سیدمحمّد شجاعى، بدگمانى ریشه فتنهها و اختلافها، 1384، ص 23.
21ـ سید محمّدحسین طباطبائى، المیزان، 1403، ج 18، ص 327.
22ـ محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، 1404، ج 72، ص 200.
23ـ ملّامهدى نراقى، جامعالسعادات، 1387ق، ج 1، ص 318.
24ـ میرزا حسین نورى، مستدرک الوسائل، 1408، ج 11، ص 252.
25ـ محمّدعلى تسخیرى، القواعد الاصولیه و الفقهیه على مذهب الامامیه، 1425، ص 92.
26ـ ناصر مکارم شیرازى، قواعد الفقهیه، 1411، ج 1، ص 114.
27ـ همان.
28ـ براى اطلاع بیشتر در این زمینه، ر.ک. نجیباللّه نورى، «نقش خوشبینى در پیشگیرى از اضطراب»، راه تربیت 2و3، ص 67ـ99.
29. Dynamic Optimism.
30. Foolish Optimism.
31. Max More, "Dynamic optimism", 1998, www. Maxmore.com/ optimism.htm. p. 2.
32. Ibid, p. 3.
33. Ibid, p. 4.
34ـ مارتین سلیگمن و همکاران، کودک خودبین، ص 73.
35ـ همان، ص 75.
36ـ همان، ص 78.
37ـ نهجالبلاغه، خ 88.
38ـ همان، خ 109.
39ـ رابرت. ال. سولسو، روانشناسى شناختى، 1381، ص 164.
40. Preattentive Processing.
41. Herman J. Muller & Joseph Krummenacher, "Visual Search and Attention", p. 10.
42ـ نهجالبلاغه، خ 185.
43ـ همان، خ 1، 2 و 11.
44ـ همان، ن 53.
45ـ همان، خ 110 و 199، ح 252.
46ـ همان، خ 165.
47. Max More, "Dynamic optimism", 1998, www. Maxmore.com/ optimism.htm. p. 3.
48ـ نهجالبلاغه، خ 1.
49ـ همان، ن 53.
50ـ همان، خ 110.
51ـ نهجالبلاغه، خ 185.
52ـ همان، خ 185.
53ـ همان، ح 333.
54ـ همان، خ 141.
55. Max More, "Dynamic optimism", 1998, www. Maxmore.com/ optimism.htm. p. 2.
56ـ میرزا حسین نورى، مستدرکالوسائل، ج 11، ص 251.
57ـ نهجالبلاغه، خ 185.
58ـ همان، خ 83.
59ـ همان، ن 53.
60ـ عبدالواحد تمیمى آمدى، غررالحکم، ح 5673.
61ـ نهجالبلاغه، ن 31.
62ـ همان، ح 449.
63ـ همان، خ 199، قصار 1362، 211 و 252.
64ـ همان، خ 110.
65ـ همان، خ 176.
66ـ جان مارشال ریو، انگیزش و هیجان، 1381، ص 221.
67ـ همان، ص 224.
68ـ همان، ص 220.
69ـ نهجالبلاغه، خ 192.
70ـ مارتین سلیگمن و همکاران، کودک خوشبین، ص 72.
71ـ نهجالبلاغه، خ 190.
72ـ همان، خ 99.
73ـ همان.
74ـ مارتین سلیگمن و همکاران، کودک خوشبین، ص 78.
75ـ نهجالبلاغه، خ 12.
76ـ آلن کار، روانشناسى مثبت علم شادمانى و نیرومندىهاى انسان، ص 170
77ـ محمّدبن یعقوب کلینى، کافى، 1365ش، ج 2، ص 72.
78ـ میرزا حسین نورى، مستدرک الوسائل، ج 11، ص 252.
79ـ نهجالبلاغه، خ 185.
80ـ محمّد تمیمى آمدى، غررالحکم، ح 5667.
81ـ همان، ح 5674.
82ـ نهجالبلاغه، ح 114.
--------------------------------------------------------------------------------
منابع
ـ تسخیرى، محمّدعلى، القواعدالاصولیه و الفقهیه على مذهب الامامیه، طهران، نشرالمجمع العالمى للتقریب بین المذاهب الاسلامى، 1425.
ـ تمیمى آمدى، عبدالواحد، تصنیف غررالحکم و دررالکلم، تحقیق مصطفى درایتى، قم، مکتب الاعلامالاسلامى، 1366.
ـ جان مارشال، ریو، انگیزش و هیجان، ترجمه یحیى سیدمحمّدى، تهران، رشد، 1381.
ـ سلیگمن، مارتین و همکاران، کودک خوشبین؛ برنامهاى آزموده شده براى ایمن ساختن همواره کودکان در برابر افسردگى، ترجمه فروزنده داورپناه، تهران، رشد، 1383.
ـ سولسو، رابرت. ال.، روانشناسى شناختى، ترجمه فرهاد ماهر، تهران، رشد، 1381.
ـ شجاعى، سیدمحمّد، بدگمانى ریشه فتنهها و اختلافها، قم، مهر امیرالمؤمنین، 1384.
ـ طباطبائى، سید محمّدحسین، المیزان، قم، موسسهالاعلمى للمطبوعات، 1403.
ـ کار، آلن، روانشناسى مثبت علم شادمانى و نیرومندىهاى انسان، ترجمه حسن پاشا شریفى و جعفر نجفى زند، تهران، سخن، 1385.
ـ مجلسى، محمّدباقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسة الوفا، 1404.
ـ مکارم شیرازى، ناصر، القواعدالفقهیه، قم، مدرسه الامام امیرالمؤمنین ع، 1411، چ سوم.
ـ ، نهجالبلاغه با ترجمه گویا و شرح فشرده، تدوین، محمّدرضا آشتیانى و محمّدجعفر امامى، قم، مدرسة امام علىبن ابىطالب، 1375، چ دهم.
ـ نراقى، ملّامهدى، جامعالسعادات، نجف، انتشارات مطبعه، 1378ق، چ سوم.
ـ نورى، میرزاحسین، مستدرکالوسائل، قم، مؤسسه آلالبیت (ع)، 1408.
ـ نورى، نجیباللّه، «نقش خوشبینى در پیشگیرى از اضطراب»، راه تربیت2و3 (زمستان 1385 و بهار1386)، ص 69ـ99.
ـ نهجالبلاغه، تعلیق و شرح صبحى صالح، بیروت، دارالعلم، 1967.
- Cassidy, Tony, "Social Background, Achievement Motivation, Optimism and Health: A Longitudinal Stady: Jornal of Counseling Psychogy Quarterty, v. 13 (December 2000), pp. 399-412.
- Dunavold A. Patrica, "Happiness and Optimism", www.Californial State University, Northridge, 1997.
- Katri, Raikkonen & ..., "Effect of Optimism, Pessimism, and trait anxiety on ambulatory blood Pressure and Mood durine everday Life" Journal of Personality and Social Psychology, January 1999, v. 76, pp. 104-113..
- Maxmore.com/ optimism.htm.p2. "Dynamic optimism"8 - Max more
- Muller Herman J., & Joseph Krummenacher, "Visual Search and Attention", USA, First Published by Psychology Press, 2006
1. افراد خوشبین کمتر به بیماریهای روانی مانند افسردگی و اضطراب مبتلا میشوند و در واقع، مهمترین عارضه بدبینی افسردگی است. بنابراین، میتوان با ایجاد خوشبینی در افراد بزرگسال، افسردگی را در آنان کاهش داد و با آموزش آن به کودکان، آنان را در برابر افسردگی ایمنسازی کرد.3 در منابع اسلامی نیز شواهدی وجود دارد که نشان میدهند خوشبینی اندوه را کاهش میدهد: «حسن الظن یخفف الهم»؛4 خوشبینی رنج و ناراحتی را از بین میبرد. «فان حسن الظن یقطع عنک نصبا طویلاً»؛5 خوشبینی بار رنج فراوانی را از دوشت برمیدارد.6 افرادی که خوشبین نیستند آرامش روانی ندارند؛ زیرا مدام در هراسند که دیگران مشکل برایشان خلق کنند: «من لمیحسنظنهاستوحشمنکلأحد»؛7 فردی که خوشبین نیست از هر کسی وحشت دارد.
2. افراد خوشبین در مدرسه، کار و زمین ورزش موفقتر از افراد بدبین هستند.8 افراد بدبین با تمرکز بر موانع و محدودیتها، فرصتها، توانمندیها و امکانات را نمیبینند. در نتیجه، به موفقیت دست نمییابند.9 درروایات اسلامی نیز به این واقعیات اشاره شده است که خوشبینی موفقیت را در پی دارد: «بحسن النیات تنجح المطالب»؛10 با نیتهای درست به خواستههایت خواهی رسید. در این روایت، «حسن نیت» تعبیر دیگری از «حسن ظن» است که به معنای خوشبینی است و نشان میدهد خوشبینی موفقیت را به طور مطلق در پی دارد. نیز موفقیت در مسائل اخروی از پیامدهای خوشبینی به شمار رفته است: «من حسن ظنه فاز بالجنه»؛11 فرد
خوشبین به موفقیت بهشت نایل میشود.
3. افراد خوشبین سلامت جسمانی بیشتری نسبت به افراد بدبین دارند. کاتری (Katri) و همکاران تأثیر خوشبینی، بدبینی و اضطراب صفتی را بر سطوح فشار خون و سطح خلق مورد پژوهش قرار دادند. نتایج نشان داد که افراد بدبین سطوح بالاتری از بیماری فشار خون را دارند و احساس منفیتری نسبت به افراد خوشبین نشان میدهند.12 در مطالعهای دیگر، کاسیدی (Cassidy)نشان میدهد که خوشبینی نقش میانجی را در اثرگذاری متغیرهای خانوادگی بر سلامت جسمانی و بهزیستی روانی، ایفا میکند.13
مفهوم خوشبینی
آیا خوشبینی یک امر عاطفی است یا یک حالت شناختی یا تلفیقی از هر دو؟ برخی از نظریهپردازان از جمله لیونیل تایگر (Lionel Tiger) خوشبینی را یک عاطفه و احساس دانستهاند.14 سلیگمن خوشبینی را یک حالتشناختی میداند که به نحوه تفکر افراد درباره علتها برمیگردد. وی این صفت را «سبک تبیین»15 مینامد کهفرد بر اساس آن امور و رویدادها را به علل خاصی نسبت میدهد.16 مکس مور (Max More) نیز خوشبینی را یک حالت شناختی به شمار آورده و آن را نوعی فکر سازنده و مؤثر میداند.17 اما شییر (Scheier) وکارور (Carver) خوشبینی را سبکی شخصیتی میدانند و عنوان «خوشبینی سرشتی»18 را مطرح میکنند.19میتوان گفت: آنان خوشبینی را تلفیقی از شناخت و عاطفه میدانند.
در منابع اسلامی، خوشبینی را میتوان از سه مفهوم در آموزههای اسلامی استخراج کرد: «حسن ظن» در برابر سوءظن، «حمل فعل مسلم بر صحت»، و «دیدگاه کلی مسلمان در مورد جهان و زندگی». مفهوم حسن ظن به طور کلی در سه مورد به کار رفته است: «حسن ظن نسبت به خداوند»، «حسن ظن نسبت به مردم»، و «حسن ظن نسبت به برادر مسلمان». در مورد حسن ظن به مردم و برادر مسلمان بیشتر از مفهوم مخالف آن، یعنی سوءظن، بحث کردهاند و آن را دارای دو مرتبه «پیدایش» و «استقرار» دانستهاند.20 تعابیر دانشمندان مسلمان نشان میدهد که خوشبینی و بدبینی در مرتبه اول نوعی ادراک و شناخت است. برای مثال، علّامه طباطبائی مینویسد: «هو نوع من الادراک النفسانی فهو امر یفاجیء النفس لا عن اختیار»؛21 سوءظن نوعی ادراک ناگهانی برای نفس است که بدون اختیار به وجود میآید. همین غیراختیاری بودن سبب میشود که سوءظن فقط در مرتبه دوم عمل غیراخلاقی به شمار رود. اما تعابیر در مورد مرتبه دوم نشان میدهد که خوشبینی تلفیقی از احساس و شناخت است. علّامه مجلسی در مورد مرتبه دوم مینویسد: بدبینی یعنی اینکه به یک اندیشه بد در مورد دیگران معتقد شوی.22 اعتقادْ تلفیقی از گرایش و نگرش است. همچنین ملّامهدی نراقی مینویسد: منظور از بدبینی، معتقد شدن و متمایل شدن به فکر بد است.23 خوشبینی به خداوند در روایات به گونهای مطرح شده است که نشان میدهد تلفیقی از احساس، شناخت و رفتار است. «حُسْنُ الظَّنِّ أَنْ تُخْلِصَ الْعَمَلَ وَ تَرْجُو مِنَ اللَّهِ أَنْ یَعْفُوَ عَنِ الزَّلَل»؛24 خوشبینی آن است که اعمالت را خالص گردانی و امیدوار باشی که خداوند از لغزشهایت درگذرد. خوشبینی به خداوند تلفیقی از شناخت ویژگیهای خداوند، عمل خالصانه و امید بستن انحصاری به خداوند است. عمل خالصانه جنبه رفتاری، و امید حالت عاطفی دارد که هر دو مستلزم نوعی شناخت نسبت به خداوند است.
مفهوم «حمل فعل مسلم بر صحت» یک قاعده فقهی است که هرچند عنوان، گستره دلالت و دلایل آن، عرصه تضارب آراء فقهاست، اما در مجموع قاعدهای است که اجماع فتوایی و سیره عملی مسلمانان آن را پشتیبانی میکند.25 دستور شارع مبنی بر اینکه رفتار دیگران را به دیده صحت و درستی ببینیم، به این معناست که نسبت به آنان و رفتارشان نظر بدبینانه نداشته و خوشبین باشیم. برای این قاعده سه معنا بیان شده است که یکی از آنها حالت شناختی و عاطفی دارد و دو معنای دیگر جنبه رفتاری. معنای اول، اعتقاد قلبی و واقعی به درست بودن رفتار و گفتار دیگران است: «یعتقد انه لم یفعل سوءا عن علم و عمد.»26 در این معنا، سخن از اعتقاد است که تلفیقی از نگرش و گرایش است. معنای دوم، ترتیب آثار نیک در مورد انجامدهنده رفتار است؛ به این معنا که با آن فرد برخورد صحیح داشته باشیم به نحوی که گویا کار درست انجام داده است. معنای سوم، ترتیب آثار بر کاری است که آن فرد انجام داده است؛ یعنی با آن رفتار و گفتار به گونهای برخورد میشود که صحیح و درست انجام شده است.27 بنابراین، از مجموع مفاهیمی که در منابع اسلامی میتوانخوشبینی را اقتباس کرد، به دست میآید که خوشبینی تلفیقی از شناخت، احساس و رفتار است.
به نظر میرسد اگر بخواهیم از «مفهوم خوشبینی از دیدگاه اسلامی» سخن بگوییم، نباید به دو عنوان «حسن ظن» و «حمل فعل مسلم بر صحت» اکتفا کنیم؛ زیرا این دو مفهوم بیشتر ناظر به اعمال و رفتار دیگران است و نگاه فرد در مورد جهان، خدا، خود و افکار را منعکس نمیسازد. از اینرو، در این پژوهش دیدگاه کلی یک مسلمان در مورد خدا، جهان، دیگران، خود، افکار و اندیشهها مورد توجه قرار گرفته و «حسن ظن» و «حمل بر صحت» از مصادیق خوشبینی به شمار آمده است نه معادل آن. همین امر موجب شد که کلیدواژههای جستوجو در نهجالبلاغه را منحصر به دو مورد بالا ندانیم و از تمامی واژههایی که به ادراک فرد مسلمان از جهان مربوط میشود، مانند «رَأی»، «سمَعَ»، «بصَرَ»، «اَدرَک»، «تعقَّلَ»، «تفکَّرَ» و...، استفاده کنیم. همچنین از واژههایی که تفسیر فرد از رویدادها را نشان میدهند مثل «اختبار»، «ابتلاء»، «انقطاع»، «اجل»، بهره گرفتیم. نیز واژههای مربوط به خالقیت تام خداوند و تدبیر او، مانند «رب العالمین»، «خلق»، «عدل» و «قسط» را جستوجو کردیم و واژههاییراکهنشاندهندهانتظاروامیدفردمیباشند، مثل «انتظر»، «ترقب» و «رجاء» مدنظر قرار دادیم.
به دلیل اجتناب از طولانی شدن بحث، از بیان تعاریف متعدد خوشبینی28 صرفنظر مینماییم و تنها به یک تعریف بسنده میکنیم: «خوشبینی توجه شناختی و عاطفی مثبت نسبت به خدا، جهان، افراد، خود، افکار، رفتارها و رویدادهاست که فرد بر اساس آن، رویدادها را تفسیر مثبتنمودهوانتظار دارد که با تلاش خودش اوضاع بر وفق مراد پیش رفته و نتایج دلخواه به دست آید.»
از آنرو که هدف مقاله بررسی مؤلفههای خوشبینی است، نخست به بیان این مؤلفهها از دیدگاه دو روانشناس معاصر میپردازیم و سپس مؤلفههای موردنظر را با نگاه به نهجالبلاغه مطرح مینماییم.
مؤلفههای خوشبینی از دیدگاه مکس مور
مکس مور با طرح مفهوم «خوشبینی پویا»29 میگوید:اگر کسی صرفا معتقد باشد که همه چیز به خوبی پیش خواهد رفت و هیچ اقدام مؤثری انجام ندهد، خود را در یک «خوشبینی احمقانه»،30 قرار داده است. برای اینکهخوشبینی قدرت غلبه بر محدودیتهای زندگی را در اختیار ما قرار دهد، باید به طور درست واقعیتها را بشناسیم نه اینکه از آنها مخفی شویم. وی خوشبینی پویا را اینگونه تعریف میکند: «نگرش اختیاری، فعال و سازنده که با تمرکز بر روی امکانات و فرصتها، شرایط موفقیت را فراهم میسازد.»31ازنظروی،خوشبینیپویا،دوازده ویژگی کلیدیداردکه دردومؤلفهکلی قرار میگیرند:
الف. تفسیر رویدادها به صورت مثبت
برخی از ویژگیهای افراد خوشبین به گونهای است که فرد در قالب آنها تجربیات و رویدادها را به صورت مثبت تفسیر میکند:
1. توجه انتخابی: تأکید و تمرکز فرد بر جنبههای باز، سازنده و ثمربخش زندگی.
2. اجتناب از شکایت: اجتناب از نق زدن و شکایتهای بیفایده درباره مشکلات خود، در نظر گرفتن دنیا به صورتی که هست، نهشکایتازاینکهجهانمنصفانه نیست.
3. به چالش کشیدن محدودیتها: یک رویکرد سازنده که باورهای محدودکننده موجود در خود ما، افراد مرتبط با ما و جامعه ما، توسط آن به چالش کشیده شود؛ یک برخورد باز و خلاق نسبت به امکانات.
4. احساس سرشار بودن: فرد احساس کند که توسط اوضاع و شرایط یا افراد دیگر کنترل نمیشود و آزاد است که هر کاری بخواهد انجام میدهد؛ دریابد که جهان سرشار از فرصتهاست، و بودن برای اشیا نه بر ضد آنها.
5. شوخ طبعی: دیدن نقاط ضعف خود با یک احساس شوخطبعی، بروز شوخ طبعی صمیمانه و سلامتبخش در جهت نشان دادن دیدگاههای تازه و مقابله با اندیشههای جزمگرایانه.32
ب. تحت تأثیر قرار دادن پیامدها به صورت مثبت
از آنرو که خوشبینی پویا بدون اقدام مؤثر، خوشبینی واقعی نخواهد بود، مؤلفه دوم ویژگیهایی را دربر میگیرد که فرد در چارچوب آنها پیامدها را به صورت مثبت تحت تأثیر قرار میدهد:
1. عقلانیت: عقلانی و منطقی بودن، نه هدایت شدن توسط ترسها و تمایلات، ارزیابی موقعیتها به صورت عینی، اقدام و عمل پس از شناخت واقعیتها، آنگونه که هستند به دور از گرایشهای خود.
2. خود بهبودبخشی: افراد خوشبین خود را به صورت یک فرایند میبینند و در جستوجوی بهبودبخشی مداوم هستند. خودبهبودی آنان توسط ترسها هدایت نمیشود، بلکه یک خودانگاره رغبتبرانگیز آن را سوق میدهد.
3. تجربهگرایی: غالبا رویکردهای تازه را میآزمایند، کارایی خود را از دستنمیدهند،فعالانه در جستوجوی راههای مؤثری برای رسیدن به هدف هستند.
4. اعتماد به نفس: معتقدند که ما میتوانیم به چیزهای بهتر دست یابیم، اعتقادی بنیادی در مورد شایستگی خود در زندگی دارند.
5. خودارزشمندی: باور به اینکه فرد ارزش موفقیت و شادکامی را دارد. بدون این ویژگی، فرد انگیزه لازم را برای تلاش در جهت بهبود بخشیدن به زندگی خود نخواهد داشت.
6. احساس مسئولیت: پذیرفتن مسئولیت و ایجاد شرایط موفقیت، آگاه بودن از اینکه چگونه ما خود امکان موفقیت را فراهم میسازیم. این امر به طور جدی، مستلزم یکپارچگی است: زندگی بر اساس ارزشهای خود.
7. انتخاب محیط: جذب شدن به افراد و شرایط مثبت، در جستوجوی افرادی که حمایتکننده و رغبتبرانگیزاند، نه افراد دلسرد، آشفته و بیحال.33
ارزیابی دیدگاه مکس مور:
الف. مکس مور دو مؤلفه کلی برای خوشبینی مطرح کرده است: یکی تفسیر و دیگری دخالت در نتایج. تفسیر را نمیتوان به عنوان اولین مؤلفه خوشبینی دانست. افراد خوشبین پیش از آنکه به تفسیر بپردازند، به صورت انتخابی برخی چیزها را مورد توجه قرار میدهند و از برخی غفلت میورزند. و در مرحله بعد، چیزهایی را که مورد توجه قرار دادهاند تفسیر مینمایند. از اینرو، پیش از آنکه ما از مؤلفه تفسیر سخن به میان آوریم باید مؤلفه دیگری تحت عنوان «توجه» را مطرح کنیم.
ب. تحت تأثیر قرار دادن نتایج نمیتواند داخل در مؤلفههای خوشبینی باشد، بلکه از پیامدهای آن است؛ زیرا دخالت در نتایج جنبه رفتاری دارد که به دنبال نگرش خوشبینانه به وجود میآید، نه اینکه خودش جزء نگرش خوشبینانه باشد.
ج. ویژگیهای شخصیتی که برای هر مؤلفه بیان شده است، مؤلفه موردنظر نمیتواند آنها را پوشش دهد. برای مثال، اعتماد به نفس، خودارزشمندی و عقلانیت از ویژگیهای دخالت در نتایج معرفی شده است. دخالت در نتایج جنبه رفتاری دارد، اما این سه ویژگی بیشتر حالت شناختی دارند تا حالت رفتاری. یا مثلاً، توجه انتخابی در مؤلفه اول، چیزی خارج از تفسیر است. اینکه فرد به چه رویدادی توجه کند یا نکند هرچند میانجیهای ذهنی و شناختی در آن دخالت دارد، اما تفسیر مرحله بعد از توجه است. ابتدا فرد به چیزی توجه میکند، سپس به تفسیر آن میپردازد.
مؤلفههای خوشبینی از دیدگاه سلیگمن
1. تداوم: «گاهی» در برابر «همیشه»
افراد بدبین بر این باورند که علل رویدادهای ناگوار که برای آنها پیش میآید همیشگی هستند و بر همین اساس، استدلال میکنند که چون علتْ همیشگی است، پس رویدادهای ناگوار نیز به طور مداوم برای آنان رخ میدهند. اما افراد خوشبین علل رویدادهای ناگوار را موقتی و علل رویدادهای خوشایند را دایمی میدانند. برای مثال، فرد بدبین که با ناکامی مواجه میشود با خود میگوید: «هیچ وقت من موفق نمیشوم، همیشه من شکست میخورم.» اما فرد خوشبین اظهار میدارد: «این بار موفق نشدم، در این مورد موفق نشدم.»34
2. فراگیر بودن: «خاص» در برابر «کلی»
وقتی افراد بدبین با ناکامی و رویداد ناخوشایند مواجه میشوند آن را به تمام جنبههای زندگی خود تعمیم میدهند؛ یعنی برای رویدادهای ناخوشایند علل کلی و همگانی درنظر میگیرند و آن را به تمام جنبههای زندگی تعمیم میدهند، ولی علل موفقیتها و رویدادهای خوشایند را منحصر به یک موقعیت خاص میدانند. افراد خوشبین درست بعکس عمل میکنند؛ علل رویدادهای ناخوشایند را اختصاصی و مربوط به یک موقعیت خاص میدانند، اما علل رویدادهای خوشایند را کلی، همگانی و مربوط به تمام یا بیشتر جنبههای زندگی میدانند.35
3. شخصیسازی: «درونی» در برابر «بیرونی»
شخصیسازی به این بعد از علل رویدادها اشاره دارد که تقصیر چه کسی بوده است و چه کسی در شکست یا موفقیت فرد نقش داشته است. افراد بدبین در مورد شکستها و رویدادهای ناخوشایند خود را مقصر میدانند، ولی در موفقیتها و بروز رویدادهای خوشایند دیگران را ذینقش میدانند. در نتیجه، نسبت به خود دید منفی پیدا میکنند. اما افراد خوشبین درست بعکس عمل میکنند؛ موفقیتها و خوشایندها را ناشی از خودشان میدانند، اما شکستها و رویدادهای ناخوشایند را به دیگران نسبت میدهند. در نتیجه، عزت نفسشان بالا و دیدشان نسبت به خودشان مثبت است. البته این بدان معنا نیست که افراد خوشبین مسئولیت رفتار خود را در مورد شکستها و خطاها اصلاً به عهده نگیرند.36
ارزیابی دیدگاه سلیگمن: هر سه مؤلفه این دیدگاه به تبیین رویدادها (نظریه انتساب) مربوط میشوند. در اینکه تبیین افراد بدبین متفاوت از افراد خوشبین است شکی نیست.
1. سبک تبیین تنها نگرش فرد را در مورد رویدادهای خوشایند و ناخوشایند یا شکستها و موفقیتها شامل میشود، نه خوشبینی فرد را نسبت به خدا، جهان، امکانات و دیگران.
2. این دیدگاه بیش از حد نسبت به گذشته متمرکز است و تفسیر را منحصر به رویدادهایی میداند که در گذشته رخ داده است. اما خوشبینی و بدبینی فرد نسبت به آینده یا انتظار مثبت و منفی فرد در مورد رویدادهایی که در آینده به وجود میآید، خارج از چارچوب این نظریه میماند و نمیتواند آنها را دربر بگیرد. در حالی که انتظار مثبت و منفی نسبت به آینده بخش مهمی از خوشبینی فرد را شامل میشود که تحت عنوان «خوشبینی سرشتی» در روانشناسی مطرح شده است.
3. گاهی امکانات، فرصتها و توانمندیها وجود دارند، اما فرد بدبین آنها را نمیبیند (درک نمیکند). از اینرو، بدبینی فرد به عدم توجه او برمیگردد نه سبک تبیین او. نظریه سلیگمن این بخش از خوشبینی را شامل نمیشود.
مؤلفههای خوشبینی از منظر نهجالبلاغه (الگوی پیشنهادی)
در این مقاله با توجه به منابع اسلامی و در عین حال، نظریات روانشناختی به این نتیجه رسیدهایم که خوشبینی و بدبینی دو نوع نگاه متفاوت به جهان هستی، زندگی و رویدادهای مربوط به آن است و حیطههای مختلف زندگی فرد را دربر میگیرد و اختصاص به کوششهایی ندارد که فرد در آنها شکست خورده یا موفق شده است. این دو نوع نگاه در سه بعد کلی از یکدیگر متمایز میشوند: بعد اول، به توجه و انتخاب فرد برمیگردد و اینکه فرد از میان محرکهای گوناگون در جهان به کدامیک از آنها توجه نموده و متمرکز شود. بعد دوم، به تفسیر فرد از زندگی، فعالیتها و مشکلات آن برمیگردد. بعد سوم، نگاه فرد نسبت به آینده، امید و انتظار اونسبتبهوقوعرویدادها در آینده را شامل میشود.
مؤلفه اول: توجه انتخابی
توجه انتخابی فرایندی است که در آن فرد به صورت آگاهانه به برخی از جنبههای زندگی توجه میکند. افراد بدبین به جنبههای منفی، شکستها، بیعدالتیها، فقدانها، کمبودها و کجیها توجه دارند. افراد خوشبین به امکانات، فرصتها، توانمندیها، خوبیها، عشق، محبت، زیباییها و به خدا به عنوان عالیترین منبع زیباییها و خوبیها توجه دارند. آموزههای دین اسلام مکرر انسانها را دعوت کردهاند که به چه جنبههایی از زندگی توجه کنند، چه چیزهایی را به خاطر داشته باشند و چه مواردی را به فراموشی بسپارند. توجه داشتن به چیزی یعنی استفاده از ابزارهای حسی و ادراکی برای دیدن، شنیدن، درک کردن و به خاطر داشتن آنها.
از آنرو که محور بحث در این مقاله نهجالبلاغه میباشد، مواردی از سخنان حضرت علی علیهالسلام به عنوان نمونه مطرح میشود. «وَ مَا کُلُّ ذِی قَلْبٍ بِلَبِیبٍ وَ لَا کُلُّ ذِی سَمْعٍ بِسَمِیعٍ وَ لَا کُلُّ نَاظِرٍ بِبَصِیر»؛37 نه هر کس مغز دارد اندیشمند است، و نه هر صاحب گوشی شنواست، و نه هر چشمداری بینا. در این خطبه، حضرت عوامل بدبختی و هلاکت مردم را مطرح میکند که یکی از آنها به کار نگرفتن ابزارهای ادراکی مانند گوش، چشم و مغز و در نتیجه، ندیدن برخی از حقایق و توجه نکردن به برخی از واقعیتهای زندگی و درک نکردن دلایل محکم الهی است. حضرت در ادامه همین خطبه میفرماید: «ولا یعفون عن عیب»؛ یعنی: افراد منحرف و بدبین عیبها و ایرادها را نمیبخشند، پس همواره به آنها توجه دارند.
در جای دیگر نیز حضرت در مورد افراد عصیانگر که مطمئنا بدبین نیز هستند میفرماید: «وَ لَا فِیمَا رَغَّبْتَ رَغِبُوا، وَ لَا إِلَی مَا شَوَّقْتَ إِلَیْهِ اشْتَاقُوا، أَقْبَلُوا عَلَی جِیفَةٍ قَدِ افْتَضَحُوا بِأَکْلِهَا، وَ اصْطَلَحُوا عَلَی حُبِّهَا، وَ مَنْ عَشِقَ شَیْئا أَعْشَی بَصَرَهُ وَ أَمْرَضَ قَلْبَهُ فَهُوَ یَنْظُرُ بِعَیْنٍ غَیْرِ صَحِیحَةٍ وَ یَسْمَعُ بِأُذُنٍ غَیْرِ سَمِیعَة»؛38 و نه در آنچه ترغیب کردهای رغبت ورزیدند، و نه به آنچه تشویق نمودی مشتاق شدند، به مرداری روی آوردند که با خوردن آن رسوا گشتند و در دوستی آن توافق کردند. هر کس به چیزی (دیوانهوار) عشق ورزد نابینایش میکند، و قلبش را بیمار میسازد، با چشمی معیوب مینگرد، و با گوشی غیر شنوا میشنود. واژه «اقبلوا» نشان میدهد که توجه این افراد به امور منفی و ناچیز (جیفه) است. «اعشی بصره» بیانگر این معناست که برخی افراد به خاطر علاقه و محبت به برخی چیزها توجهشان دچار مشکل شده و بعضی چیزها را نمیبینند.
در روانشناسی نیز مسئله توجه انتخابی پژوهشهای متعددی را به سوی خود جلب نموده و الگوهای متعددی در مورد آن ارائه شده است.39 تریسمن (Treisman) بیست و پنج سال تحقیق خود را در زمینه «توجه دیداری» به صورت یک نظریه جدید ارائه نمود. وی در این زمینه چهار نکته را مورد توجه قرار داده است: 1. نقش فرایندهای پیشپردازش40 در انتخاب اشیایی که موردتوجه قرار میگیرند؛ 2. نقش حافظه در فرایند توجه؛ 3. نقش سازوکارهای مغزی مربوط به توجه؛ 4. محاسبه عصب شناختی مربوط به توجه.41 فرایندهایپیشپردازش به شناختها و احساساتی مربوط میشوند که فرد به خاطر آنها به برخی محرکها توجه دارد و برخی دیگر را نادیده میگیرد. کلام حضرت علی علیهالسلام که میفرماید: هر کس به چیزی (دیوانهوار) عشق ورزد نابینایش میکند، به این واقعیت اشاره دارد و نقش فرایندهای پیشپردازش را در مورد توجه انتخابی خاطرنشان میسازد.
در سراسر نهجالبلاغه به ابعاد مثبت و سازنده رفتارها، صفات افراد، و افکار سازنده توجه شده است. حضرت علی علیهالسلام نه تنها خود به این موارد توجه داشتند، بلکه دیگران را نیز هدایت میکردند تا این ابعاد را به طور اختیاری و آگاهانه مورد توجه قرار دهند. برای مثال، به زیباییهای جهان توجه داشته باشیم،42 صفات خداوند را که همه مثبت هستند فراموش نکنیم،43 کارهای نیک و مثبت دیگران را به خاطر داشته باشیم44 و از پیامدهای مثبت اعمال غفلت نکنیم.45 توجه به این ابعاد جهان ـ در واقع ـ نگاه واقعبینانه و در عین حال، مثبتنگرانه به مسائل است.
فردی که به امور مثبت و واقعیتها توجه دارد، تنها با چشم دیده نمیبیند، بلکه واقعیتها را با چشم دل میبیند: «فَلَوْ رَمَیْتَ بِبَصَرِ قَلْبِکَ نَحْوَ مَا یُوصَفُ لَکَ»؛46 اگر با چشم دلت به آنچه از بهشت برایت توصیف میشود نظر اندازی.... . تنها در این صورت است که ابزارهای ادراکی فرد به درستی کار میکند و فرد از آنها بهره میبرد.
تمامی این شواهد نگارنده را بر آن داشت که «توجه» را به عنوان یکی از مؤلفههای اصلی خوشبینی بداند. از آنرو که این توجه با آگاهی و انتخاب همراه است و خودکار نیست، آن را تحت عنوان «توجه انتخابی» مطرح نمودیم. آگاهانه بودن این توجه به این دلیل است که در آموزههای اسلامی مورد دستور و امر قرار گرفته است؛ پس آگاهانه و اختیاری است و اگر خارج از اختیار فرد بود به عنوان یک وظیفه و تکلیف مطرح نمیشد.
مطرح نمودن «توجه انتخابی» به عنوان یکی از مؤلفههای خوشبینی در نهجالبلاغه، هم با پژوهشهای روانشناختی هماهنگ است47 و هم مشاهدات میدانینگارنده این واقعیت را نشان میدهد که افراد بدبین توجه و تمرکزشان بر امور منفی زیاد است.
ابعاد توجه انتخابی
توجه انتخابی به عنوان یکی از مؤلفههای خوشبینی، موارد و مصادیق متعددی را شامل میشود که در ذیل، به برخی از آنها اشاره میگردد:
1. توجه مثبت به ویژگیهای خالق جهان: نهجالبلاغه از همان خطبه اول توجه مثبت به صفات خداوند را آغاز نموده است: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَا یَبْلُغُ مِدْحَتَهُ الْقَائِلُونَ...»؛48 ستایش مخصوص خداوندی است که ستایشگران از مدحش عاجزند. در این توصیفهای مثبت که در سراسر نهجالبلاغه آمده است، رغبت و خوشبینی به خدا موج میزند.
از نظر امام علی علیهالسلام، بدبینی به خداوند منشأ صفات اخلاقی ناپسند متعدد است: «فَإِنَّ الْبُخْلَ وَ الْجُبْنَ وَ الْحِرْصَ غَرَائِزُ شَتَّی یَجْمَعُهَا سُوءُ الظَّنِّ بِاللّه»؛49 بخل، ترس و حرص غرایز و تمایلات متعددی هستند که جامع آنها سوءظن به خدای بزرگ است.
ذکر خداوند یعنی: «توجه» ذهنی و به زبان آوردن ویژگیهای خداوند که همه مثبت و سازنده هستند. پس ذکر خداوند نیز نوعی توجه به امور مثبت است که خداوند و صفات مثبت او باشد: «أَفِیضُوا فِی ذِکْرِ اللَّهِ فَإِنَّهُ أَحْسَنُ الذِّکْر»؛50 دایم به یاد خدا باشید که بهترین ذکرهاست. فرد بدبین غافل است؛ چون به خداوند به عنوان منبع خوبیها توجه ندارد.
تمام اعمال عبادی ما نوعی توجه دادن انسان به ویژگیهای خالق جهان است؛ ویژگیهایی نظیر رئوف، رحیم، خالق و قادر که همگی مثبت هستند.
برخی افراد بدبین عدالت خدا را زیر سؤال میبرند که خداوند به آنان امکانات برابر با دیگران عطا نکرده است، اما نهجالبلاغه میگوید: «ارتفع عن ظلم عباده و قام بالقسط فی خلقه»؛51] خداوند] بالاتر از آن است که بر بندگان خود ستم کند، درباره مخلوقاتش به عدل و داد رفتار میکند.
2. توجه به زیباییهای خلقت: یکی از انواع بدبینی، بدبینی نسبت به جهان است. در روانشناسی، این بدبینی را بدبینی فلسفی مینامند. توجه به زیباییها و شگفتیهای عالم خلقت روزنه ذهن انسان را بر روی یک خوشبینی واقعی باز میکند.
«أَ لَا یَنْظُرُونَ إِلَی صَغِیرِ مَا خَلَقَ کَیْفَ أَحْکَمَ خَلْقَهُ وَ أَتْقَنَ تَرْکِیبَهُ وَ فَلَقَ لَهُ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ سَوَّی لَهُ الْعَظْمَ وَ الْبَشَرَ انْظُرُوا إِلَی النَّمْلَةِ فِی صِغَرِ جُثَّتِهَا وَ لَطَافَةِ هَیْئَتِهَا...»؛52 آیا به مخلوق کوچک خدا نمیاندیشند که چگونه خلقت آن از روی حکمت انجام گرفته است و ترکیب وی از روی دقت؟ گوش و چشم برای آنها در نظر گرفته و استخوان و پوست به آنها داده است. در مورچه و کوچکی جثه و لطیف بودن ساختمانش دقت کنید؛ نه با چشم قابل درک است و نه با فکر. چگونه روی زمین راه میرود، به روزی خود دست مییابد، دانه را به لانه خود حمل میکند و آن را در پایگاه خود برای آینده ذخیره میسازد.
3. توجه به ویژگیها و رفتار مثبت افراد: در نهجالبلاغه، مکرر به ویژگیهای مثبت افراد ـ مثلاً ویژگیهای مؤمنان ـ اشاره شده و ما را به آن توجه داده است. نهجالبلاغه بر خلاف روانشناسی، فقط به صفات مثبت مؤمنان توجه مثبت دارد نه هر کس. خطبه «متقین» زیباترین بیانها را درباره ویژگیهای مثبت متقین دارد. در اینجا برای نمونه، یکی از کلمات قصار حضرت را درباره مؤمنان مطرح میکنیم: «الْمُؤْمِنُ بِشْرُهُ فِی وَجْهِهِ وَ حُزْنُهُ فِی قَلْبِهِ أَوْسَعُ شَیءٍ صَدْرا وَ أَذَلُّ شَیءٍ نَفْسا یَکْرَهُ الرِّفْعَةَ وَ یَشْنَأُ السُّمْعَةَ طَوِیلٌ غَمُّهُ بَعِیدٌ هَمُّهُ کَثِیرٌ صَمْتُهُ مَشْغُولٌ وَقْتُهُ شَکُورٌ صَبُورٌ مَغْمُورٌ بِفِکْرَتِهِ ضَنِینٌ بِخَلَّتِهِ سَهْلُ الْخَلِیقَةِ لَیِّنُ الْعَرِیکَةِ نَفْسُهُ أَصْلَبُ مِنَ الصَّلْدِ وَ هُوَ أَذَلُّ مِنَ الْعَبْد»؛53 فرد مؤمن صورتش خندان است و قلبش اندوهناک. در حوادث حوصله فراوان دارد و روحش ذلیل و تسلیم وی است. از سرکشی ناراحت میشود و با ریا دشمن است. اندوهش طولانی و همتش عالی است. حرفش کم است و کارش زیاد. سپاسگزار و شکیباست. در فکر خود فرو رفته و در ذکر حاجت بخل میورزد. خوش برخورد و نرمخوست در عین اینکه ذلیلتر از بنده است، روحش سختتر از سنگ است.
نهی از غیبت، تهمت، کینهتوزی، تجسس و سخنچینی همگی به نوعی ما را به سوی توجه به ویژگیهای مثبت و عدم توجه به ویژگیهای منفی افراد جهت میدهد: «أَیُّهَا النَّاسُ مَنْ عَرَفَ مِنْ أَخِیهِ وَثِیقَةَ دِینٍ وَ سَدَادَ طَرِیقٍ فَلَا یَسْمَعَنَّ فِیهِ أَقَاوِیلَ الرِّجَال»؛54 شما مردم هرگاه به اعتماد و حسن عمل برادر دینی خود عقیده دارید، حرف این و آن را درباره او نشنوید.
4. توجه به امکانات و فرصتها (نعمتها): افراد بدبین به مشکلات، موانع و کاستیها توجه دارند. از اینرو، همواره اعتراض میکنند و راه پیشرفت را مسدود میبینند. در مقابل، افراد خوشبین به امکانات و فرصتها توجه دارند و راه موفقیت را باز میبینند.55 توجه به نعمتهادر عین حال که روحیه رضایت و سپاسگزاری را در فرد پدید میآورد، او را وامیدارد تا از نعمتها استفاده نماید و در نتیجه، به موفقیت برسد. برای مثال، اگر دانشجویی به استعداد و توانایی و فراغت و جوانی خود، امکانات تحصیلی نظیر کتابخانهها، فروشگاههای کتاب، وسایل گوناگون کمک آموزشی، نرمافزارها، سایتها، مطبوعات و استادان گوناگون توجه داشته باشد، وادار میشود که از این امکانات استفاده نماید. اما اگر دانشجویی برخی از ضعفها، کاستیها و مشکلات آموزشی را مورد توجه قرار دهد، ناراحت و دلسرد میگردد و نمیتواند از امکانات و فرصت موجود و استعدادهای خود بهره لازم را ببرد. توجه به نعمتها و امکانات خوشبینی را در فرد بارور میسازد. «... ذَکِّرْ عِبَادِی مِنْ آلَائِی وَ نَعْمَائِی فَإِنَّهُمْ لَمْ یَرَوْا مِنِّی إِلاَّ الْحَسَنَ الْجَمِیلَ لِئَلاَّ یَظُنُّوا فِی الْبَاقِی إِلاَّ مِثْلَ الَّذِی سَلَفَ مِنِّی إِلَیْهِمْ وَ حُسْنُ الظَّنِّ یَدْعُو إِلَی حُسْنِ الْعِبَادَة»؛56 خداوند میفرماید: به نعمتهای من توجه نموده و آنها را به خاطر داشته باشید، در این صورت این ذهنیت در شما به وجود میآید که در آینده نیز مثل گذشته از نعمتها برخوردار شوید. در نتیجه، خوشبینی در شما به وجود میآید، و خوشبینی شما را به رفتار مثبت یعنی عبادت وامیدارد.
توجه به نعمتها علاوه بر اینکه موجب تقویت خوشبینی میشود، جنبه اصلاحی نیاز دارد و فرد را در مسیر درست قرار میدهد: «وَ لَوْ فَکَّرُوا فِی عَظِیمِ الْقُدْرَةِ وَ جَسِیمِ النِّعْمَةِ لَرَجَعُوا إِلَی الطَّرِیقِ»؛57 اگر مردم به قدرت بینهایت خداوند و نعمتهای سرشار او توجه میکردند، به راه درست بازمیگشتند. بدبینی نیز نوعی انحراف از مسیر درست است.
نهجالبلاغه در موارد متعددی مردم را به نعمتهای خداوند توجه میدهد تا از اثرات مثبت آن، از جمله خوشبینی، بهرهمند گردند: «وَ أَلْبَسَکُمُ الرِّیَاشَ وَ أَرْفَغَ لَکُمُ الْمَعَاشَ وَ أَحَاطَ بِکُمُ الْإِحْصَاءَ وَ أَرْصَدَ لَکُمُ الْجَزَاءَ وَ آثَرَکُمْ بِالنِّعَمِ السَّوَابِغِ وَ الرِّفَدِ الرَّوَافِغِ وَ أَنْذَرَکُمْ الْحُجَجِ مَانِحِ کُلِّ غَنِیمَةٍ وَ فَضْلٍ وَ کَاشِفِ کُلِّ عَظِیمَةٍ وَ أَزْلٍ»؛58 وضع شما را منظم کرده، و نعمت فراوان برای شما در نظر گرفته است. خدا آمارگران را بر شما نظارت داد، کیفر را در کمین شما نهاده و شما را برای بهرهبرداری از نعمتهای فراوان و هدیههای زیاد انتخاب کرده است. خدا به وسیله دلیل و برهان روشن به شما اعلام خطر کرده است.
5. توجه به ویژگیهای مثبت و توانمندیهای خود: نهجالبلاغه انسانها را ترغیب میکند تا ارزش و منزلت خود را بشناسند. زمانی فرد میتواند ارزش خود را بشناسد که به ویژگیهای مثبت خود توجه نماید. «وَ لَا یَجْهَلُ مَبْلَغَ قَدْرِ نَفْسِهِ فِی الْاُمُورِ فَإِنَّ الْجَاهِلَ بِقَدْرِ نَفْسِهِ یَکُونُ بِقَدْرِ غَیْرِهِ أَجْهَل»؛59 اگر کسی ارزش و ویژگیهای مثبت خود را نادیده گرفت، به دیگران نیز بدبین شده و ارزش آنها را هم نادیده میگیرد. به همین دلیل است که امام علی علیهالسلام ریشه بدبینی را در پستی و دنائت فرد میداند؛ زیرا برای خود ارزشی قایل نیست، از اینرو، برای دیگران نیز ارزش قایل نیست و نسبت به آنانبدبینمیشود: «سوءالظن بمن لا یخون من اللؤم»؛60 بدبینی به کسی که خیانت نکرده، نشانه پستی است.
خودارزشمندی نقش مهمی در خوشبینی دارد. نهجالبلاغه در موارد متعددی افراد را به ارزشمندی خود ترغیب نموده و این نکته را خاطرنشان میسازد که هیچ چیزی آن اندازه ارزش ندارد که فرد به خاطر آن خود را آلوده سازد. «وَ أَکْرِمْ نَفْسَکَ عَنْ کُلِّ دَنِیَّةٍ وَ إِنْ سَاقَتْکَ إِلَی الرَّغَائِبِ فَإِنَّکَ لَنْ تَعْتَاضَ بِمَا تَبْذُلُ مِنْ نَفْسِکَ عِوَضا»؛61 عزت خود را حفظ کن و از پستی هر چند تو را به آرزوهایت برساند بپرهیز؛ زیرا در عوض آنچه از انسانیت خود میدهی، چیزی به دست نمیآوری.
کسی که خود را خوار و حقیر میشمارد ـ در واقع ـ به ویژگیهای مثبت خود و جایگاه مثبت خود توجه ندارد. «مَنْ کَرُمَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ هَانَتْ عَلَیْهِ شَهَوَاتُهُ»؛62 کسی که برای خود شخصیت قایل است شهواتش در پیش او خوار و ذلیل خواهند بود. (اشاره به اینکه تسلیم هوا و هوس شدن شخصیت انسان را خرد میکند.)
6. توجه بیشتر به نتایج اعمال تا مشکلات آن: توجه مثبت به پیامدها و جنبههای سازنده رفتارها موجب میشود که فرد به انجام آنها ترغیب شود، علاقه پیدا کند، به سوی آنها کشیده شود، و نگاه مثبت نسبت به آنها پیدا کند. افراد بدبین به مقتضای نگاه بدبینانه خود همواره به مشکلات و سختیهای موجود در راه انجام یک رفتار و عمل توجه میکنند و همین امر، انجام عمل را در نظر آنان دشوار نموده و نسبت به عمل دید منفی پیدا میکنند. نهجالبلاغه در موارد متعدد پیامدهای مثبت اعمال را بیان نموده تا به آنها توجه داشته باشیم.63 امام این پیامدها را ذکر کردهاند تا توجه ما را به سوی آنها جلب نماید.
«الْجِهَادُ فِی سَبِیلِهِ فَإِنَّهُ ذِرْوَةُ الْإِسْلَامِ وَ کَلِمَةُ الْإِخْلَاصِ فَإِنَّهَا الْفِطْرَةُ وَ إِقَامُ الصَّلَاةِ فَإِنَّهَا الْمِلَّةُ وَ صَوْمُ شَهْرِ رَمَضَانَ فَإِنَّهُ جُنَّةٌ مِنَ الْعِقَابِ وَ حَجُّ الْبَیْتِ وَ اعْتِمَارُهُ فَإِنَّهُمَا یَنْفِیَانِ الْفَقْرَ وَ یَرْحَضَانِ الذَّنْبَ وَ صِلَةُ الرَّحِمِ فَإِنَّهَا مَثْرَاةٌ فِی الْمَالِ وَ مَنْسَأَةٌ فِی الْأَجَلِ وَ صَدَقَةُ السِّرِّ فَإِنَّهَا تُکَفِّرُ الْخَطِیئَةَ وَ صَدَقَةُ الْعَلَانِیَةِ فَإِنَّهَا تَدْفَعُ مِیتَةَ السُّوءِ وَ صَنَائِعُ الْمَعْرُوفِ فَإِنَّهَا تَقِی مَصَارِعَ الْهَوَانِ»؛64 و همچنان جهاد در راه او؛ چه اینکه «جهاد قله مرتفع اسلام است. و نیز کلمه اخلاص (شهادت به یگانگی خدا و رسالت پیامبر)، که هماهنک با سرشت بشر است، و بهپا داشتن نماز که آیین اسلام است، و ادای زکات که فریضهای است واجب، و روزه ماه رمضان که سپری است در برابر مجازات خدا، و حج و عمره خانه خدا که نابودکننده فقر و شستوشوکننده گناه است، و صله رحم که موجب فزونی مال و طول عمر است، و صدقههای پنهانی که کفاره خطاهاست، و صدقههای آشکار که از مرگهای ناگهانی و بد پیشگیری میکند، و نیکوکاری که از لغزشها و شکستهای خوارکننده بازمیدارد.
7. توجه به افکار و گفتار مثبت: همانگونه که دنیای بیرون جایگاه رویدادهای عینی گوناگون و مثبت و منفی است، ذهن انسان نیز سرشار از اندیشههای گوناگون و متنوع است که برخی مثبت و برخی منفیاند. توجه به افکار و اندیشههای مثبت خوشبینی را در انسان تقویت میکند و توجه به افکار و اندیشههای منفی بذر بدبینی را در ذهن انسان میکارد.
افراد بدبین بیشترین نقش را در گسترش افکار مسموم، ناامیدکننده و دلسردکننده دارند؛ همانگونه که روی کاستیها، معایب و بدیها توجه دارند، آنها را مطرح نموده و مکرر بازگو میکنند و با افراد مختلف در میان میگذارند و از این طریق بدبینی به امور گوناگون را نشر میدهند و موجب گسترش بدبینی در جامعه میشوند. دین اسلام به افراد دستور داده است تا هر سخنی را به زبان نیاورند و با تأمّل و تدبّر سخن بگویند. فرد زمانی با تدبّر و تفکر سخن میگوید که توجه انتخابی در برگزیدن محتوا، جملات و کلمات و طرز ادای آنها داشته باشد. «وَ إِنَّ لِسَانَ الْمُؤْمِنِ مِنْ وَرَاءِ قَلْبِهِ وَ إِنَّ قَلْبَ الْمُنَافِقِ مِنْ وَرَاءِ لِسَانِهِ لِأَنَّ الْمُؤْمِنَ إِذَا أَرَادَ أَنْ یَتَکَلَّمَ بِکَلَامٍ تَدَبَّرَهُ فِی نَفْسِهِ فَإِنْ کَانَ خَیْرا أَبْدَاهُ وَ إِنْ کَانَ شَرّا وَارَاهُ وَ إِنَّ الْمُنَافِقَ یَتَکَلَّمُ بِمَا أَتَی عَلَی لِسَانِهِ لَا یَدْرِی مَا ذَا لَهُ وَ مَا ذَا عَلَیْهِ وَ لَقَدْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) لَا یَسْتَقِیمُ إِیمَانُ عَبْدٍ حَتَّی یَسْتَقِیمَ قَلْبُهُ وَ لَا یَسْتَقِیمُ قَلْبُهُ حَتَّی یَسْتَقِیمَ لِسَانُهُ»؛65 زبان مؤمن پشت قلب او و قلب و عقل منافق پشت زبانش قرار دارد؛ یعنی مؤمن هرگاه بخواهد سخنی گوید نخست میاندیشد، اگر نیک بود اظهار میکند و چنانچه ناپسند و بد بود پنهانش میدارد. ولی شخص دو رو و منافق آنچه بر زبانش آمد میگوید و پیش از آن نمیاندیشد که کدام به سود و کدام به زیان اوست. رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهفرمود: ایمان بندهای درست و کامل نخواهد شد تا قلبش درست نشود، و هرگز قلبش درست نمیشود تا زبانش درست نشود.
مؤلفه دوم: تفسیر منطقی
هر گاه رویدادی رخ میدهد، مردم سعی میکنند آن را تفسیر و تبیین کنند؛ یعنی به علل و عوامل آن پی ببرند. از نظر روانشناسی، این علل سه بعد کلی دارند: منبع، پایداری و کنترلپذیری. علل از نظر منبع، یا درونی هستند یا بیرونی. از نظر پایداری نیز افراد رویدادها را یا به علل پایدار نسبت میدهند یا به علل ناپایدار. کنترلپذیری و کنترلناپذیری نیز به توان فرد در مهار و عدم مهار آن رویداد اشاره دارد.66
افراد در نسبت دادن پیامدها به علل، رویکردهای گوناگون دارند. دو نمونه از سبکهای معروف، سبک «تبیین خوشبینانه» و سبک «تبیین بدبینانه» است. افراد با سبک تبیین خوشبینانه تمایل دارند رویدادهای ناگوار را با انتسابهای بیرونی، ناپایدار، و کنترلپذیر توجیه کنند. اما افراد دارای سبک تبیین بدبینانه گرایش دارند رویدادهای ناگوار را با انتسابهای درونی، پایدار، و کنترلناپذیر تبیین کنند.67
در این بحث میخواهیم ببینیم با توجه به آموزههای اسلام چه نوع سبک تبیین را باید در پیش بگیریم. دین اسلام اتخاذ چه نوع انتسابهایی را به ما سفارش کرده است؛ آیا رویدادها را به علل موقتی نسبت دهیم یا به علل پایدار؟ آیا مسائل شخصی و درونی در وقوع رویدادها را پررنگ کنیم یا اطرافیان و دیگران را؟ و سرانجام اینکه علل رویدادها تا چه حد در اختیار و کنترل افراد است و میزان کنترلپذیری رویدادها در چه حد است و انسان تا چه حد مسئول اعمال و رفتار خویش است؟ با توجه به آموزههای دینی، سه نوع تفسیر در مورد رویدادها میتوان ارائه داد:
1. آزمایش و درس دانستن سختیها: رویدادهای معمول و مطابق انتظار، معمولاً ما را برنمیانگیزد تا علل و عوامل آن را ارزیابی کنیم، اما اگر رویدادی برخلاف انتظار رخ دهد، یا رویداد فوقالعاده منفی و یا خیلی مهم باشد، ما در جستوجوی علل آن برمیآییم.68 بنابراین، تفسیر و انتساب در مورد رویدادهای منفی و سختیها بیشتر معنا پیدا میکند. افراد بدبین سختیها و مشکلات را موانعی در راه موفقیت خود تلقّی نموده و دلیل وقوع آنها را شکست خوردن خود ارزیابی میکنند. ولی افراد خوشبین و موفق مشکلات را نردبانی برای صعود و یا مانعی در نظر میگیرند که برای پیشرفت باید از روی آن پرید. امتحان دانستن سختیها و مشکلات نیز به همین معناست که فرد برای قبول شدن، ترقی و رشد باید این امتحان و موانع را پشت سر بگذارد. در نهجالبلاغه مکرر به این تفسیر شناختی اشاره شده که مشکلات را به عنوان امتحان و آزمون و وسیله رشد خود بدانیم: «قَدِ اخْتَبَرَهُمُ اللَّهُ بِالْمَخْمَصَةِ وَ ابْتَلَاهُمْ بِالْمَجْهَدَةِ وَ امْتَحَنَهُمْ بِالْمَخَاوِفِ وَ مَخَضَهُمْ بِالْمَکَارِهِ فَلَا تَعْتَبِرُوا الرِّضَی وَ السُّخْطَ بِالْمَالِ وَ الْوَلَد»؛69 خداوند آنها (انبیا و اولیا) را با گرسنگی آزمایش نمود و به مشقت و ناراحتی مبتلا ساخت، با امور خوفناک امتحان کرد، و با سختیها و مشکلات خالص گردانید و از بوته آزمایش بیرون آمدند.
2. موقت بودن رویدادهای مثبت و منفی: تحقیقات نشان میدهد که افراد خوشبین رویدادهای منفی را موقتی میدانند؛ اما افراد بدبین رویدادهای مثبت را گذرا و رویدادهای منفی را دایمی میدانند، زیرا آنها را به علل دایمی و همیشگی نسبت میدهند.70 در آموزههای دینی «زمان» از مسائل اساسی است. از دیدگاه نهجالبلاغه هر چیزی زمان و مدت خاصی دارد: «فَإِنَّ لِکُلِّ شَیءٍ مُدَّةً وَ أَجَلاً»؛71 هر چیزی مدت و زمان خاص دارد. رویدادهای منفی، شکستها و مصیبتها نیز مانند هر چیز دیگر موقتی قلمداد میشوند. بنابراین، خوشبینی واقعی یا واقعبینی همراه با خوشبینی از دید اسلام آن است که همواره سختیها را موقتی بدانیم تا از بدبینی ناکامساز جلوگیری شود: «لَا تَجْزَعُوا مِنْ ضَرَّائِهَا وَ بُؤْسِهَا فَإِنَّ ...ضَرَّاءَهَا وَ بُؤْسَهَا إِلَی نَفَادٍ (فناء) وَ کُلُّ مُدَّةٍ فِیهَا إِلَی انْتِهَاءٍ وَ کُلُّ حَی فِیهَا إِلَی فَنَاء»؛72 و از رنج و سختیهای آن جزع و زاری نکنید، رنج و سختی آن تمام میشود، و هر خوب و بد در دنیا پایان مییابد و هر موجود زندهای به سوی فنا پیش میرود.
از نظر نهجالبلاغه، اگر بخواهیم دچار خوشخیالی و توهّم نشویم و به کفران و سرکشی نرسیم موظفیم رویدادهای مثبت، نعمتها، تواناییها و امکانات را نیز موقتی بدانیم: «وَ لَا تَعْجَبُوا بِزِینَتِهَا وَ نَعِیمِهَا ... فَإِنَّ عِزَّهَا وَ فَخْرَهَا إِلَی انْقِطَاعٍ وَ إِنَّ زِینَتَهَا وَ نَعِیمَهَا إِلَی زَوَالٍ»؛73 از زینتها و نعمتهای دنیا شگفتزده نشوید؛ زیرا عزت و افتخارات آن به زودی پایان میگیرد، و زیور و نعمتهایش زایل میگردد.
با توجه به این فرازهای نهجالبلاغه، خوشبینی واقعی آن نیست که رویدادهای مثبت را دایمی و رویدادهای منفی را موقتی بدانیم (آنگونه که سلیگمن میگوید)، بلکه هر دو نوع رویداد را باید موقتی بدانیم تا از بدبینی و خوشخیالی ـ هر دو ـ رهایی یابیم.
3. انتساب کارها به خدا، خود و دیگران: یکی از ابعاد مسئله انتساب، بعد درونی ـ بیرونی است. برخی افراد، بیشتر رویدادها را به خود و بعضی دیگر بیشتر رویدادها را به دیگران نسبت میدهند. افراد بدبین معمولاً رویدادهای منفی را به خود و رویدادهای مثبت را به دیگران و موقعیتها نسبت میدهند. افراد خوشبین درست بعکس عمل میکنند؛ رویدادهای منفی را به دیگران نسبت داده و هنگام شکستها دیگران را مقصر میدانند، ولی رویدادهای مثبت و موفقیتها را به خود نسبت داده و توانایی و تلاش خود را عامل آن میدانند.74
از نظر آموزههای اسلامی، هیچیک از این دو انتساب تأیید نمیشود. اینکه به طور همیشگی شکستها را به خود و موفقیتها را به دیگران نسبت دهیم غیرواقعبینانه بوده و بدبینی کاذب ایجاد میکند. همچنین اگر همواره موفقیتها را به خود و شکستها را به دیگران نسبت دهیم، باز هم از بار مسئولیت شانه خالی کردهایم. بلکه دیدگاه واقعبینانه و در عین حال، مثبت آن است که هنگام موفقیتها نقش تلاش خود، همکاری دیگران و کمک خداوند را در نظر بگیریم و هنگام شکستها نیز عدم تلاش و ناتوانی و عدم همکاری دیگران را مدنظر داشته باشیم.
بنابراین، نظریه سلیگمن مبنی بر اینکه به طور معمول برای حفظ عزت نفس خود، هنگام شکست دیگران را مقصر بدانیم و هنگام موفقیت خود را همه کاره بدانیم، با آموزههای اسلامی سازگاری ندارد. در نهجالبلاغه از هر دو نوع انتساب استفاده شده است: «نَصَرَکَ اللَّهُ بِهِ عَلَی أَعْدَائِک.»75 در اینجا، موفقیت به خداوند منتسب شده است. انتساب کارها به خداوند از بدبینی جلوگیری نموده، فرد را از درماندگی دور نگه میدارد.
مؤلفه سوم: انتظار مثبت
مؤلفه اول و دوم دو ویژگی دارند: یکی اینکه بیشتر جنبه شناختی دارند؛ مثلاً، «توجه» یک امر شناختی است. هرچند در زیربنای آن امور عاطفی و علاقه انسان تأثیر دارد، اما خود توجه یک امر شناختی است. «تفسیر و تبیین» نیز جنبه شناختی دارد و در روانشناسی تحت نظریه «اسناد» بررسی میشود. ویژگی دوم اینکه بیشتر ناظر به زمان گذشته و حال هستند. در حالی که فرد خوشبین از نظر عاطفی با فرد بدبین تفاوت دارد و نظرش نسبت به آینده نیز متفاوت از فرد بدبین است. به همین دلیل، مؤلفه سوم تحت عنوان «انتظار مثبت» برای خوشبینی پیشنهاد میشود. این مؤلفه کاستی دو مؤلفه دیگر را تکمیل میکند؛ یعنی هم ناظر به آینده است و هم جنبه شناختی عاطفی دارد؛ زیرا انتظار ـ که در اینجا مطرح میکنیم ـ شامل امید به آینده هم میشود و امید امر عاطفی و هیجانی است.
مؤلفه سوم بیانگر این معناست که فرد خوشبین انتظار دارد امور به صورت درست پیش برود، موانع رفع شود، مشکلات حل گردد و جهان رو به بهبود باشد. انتظار مثبت نسبت به آینده از مسائل مهم در خوشبینی است. به همین دلیل، برخی از روانشناسان، از جمله شییر و کارور، این واقعیت را تحت عنوان «خوشبینی سرشتی» مطرح نموده و آن را اینگونه تعریف کردهاند: «خوشبینی سرشتی انتظار کلی است دایر بر اینکه در آینده بیشتر رویدادهای خوب اتفاق خواهد افتاد.»76
خوشبینی زمانی به موفقیت و کاهش اضطراب و افسردگی کمک میکند که فرد نسبت به آینده خوشبین و امیدوار باشد و نسبت به وقوع رویدادهای آینده و برنامههای زندگی خودش نظر و انتظار مثبت داشته باشد. این مطلب، یعنی امیدوار بودن نسبت به آینده، در روایات نیز مطرح شده است و خوشبینی نسبت به خداوند را امید به خداوند دانستهاند: «حُسْنُ الظَّنِّ بِاللَّهِ أَنْ لَا تَرْجُوَ إِلاَّ اللَّهَ وَ لَا تَخَافَ إِلاَّ ذَنْبَکَ»؛77 خوشبینی نسبت به خداوند آن است که به کسی جز خدا امیدوار نباشی و از چیزی جز گناهان خودت نترسی.
انتظار مثبت نسبت به آینده، شامل سه حیطه میشود:
1. انتظار کمک از سوی خداوند: یک مسلمان با توکلی که به خداوند دارد و اعتقادی که به نقش خداوند در بروز رویدادها دارد، قطعا در مورد آینده خوشبینیاش متکی به امید به خداوند است. خوشبینی یعنی امید به خداوند: «حُسْنُ الظَّنِّ أَنْ تُخْلِصَ الْعَمَلَ وَ تَرْجُو مِنَ اللَّهِ أَنْ یَعْفُوَ عَنِ الزَّلَل»؛78 خوشبینی آن است که عمل را خالص نموده و در مورد بخشش از لغزشها به خداوند امیدوار باشی.
در نهجالبلاغه نیز انتظار مثبت نسبت به آینده در مورد افراد درستکار مطرح شده است: «کَذَلِکَ الْمَرْءُ الْمُسْلِمُ الْبَرِیءُ مِنَ الْخِیَانَةِ یَنْتَظِرُ مِنَ اللَّهِ إِحْدَی الْحُسْنَیَیْنِ إِمَّا دَاعِی اللَّهِ فَمَا عِنْدَ اللَّهِ خَیْرٌ لَهُ وَ إِمَّا رِزْقَ اللَّه»؛79 فرد مسلمانی که از خیانت به دور است نسبت به آینده دو انتظار مثبت دارد: یا به ندای حق لبیک میگوید که آنچه نزد خداست بهترین است، یا روزی خود در این دنیا را از خداوند دریافت مینماید. بنابراین، فرد مسلمان خوشبین نسبت به آینده انتظار مثبت دارد.
2. انتظار عملکرد درست از سوی دیگران: در منابع اسلامی از سوء ظن به دیگران منع شده است. معنای سوء ظن آن است که فرد مسلمان نسبت به برادران دینی خود انتظار عملکرد بد و منفی داشته باشد. در اینجا میخواهیم به این واقعیت اشاره کنیم که بدبینی نسبت به دیگران تنها ناظر به اعمال و رفتار گذشته مردم نیست، بلکه بخشی از بدبینی ناظر به این است که نسبت به رفتارهای دیگران در آینده انتظار منفی داشته باشیم. در نتیجه، امیدوار بودن به دیگران و انتظار خوب داشتن از دیگران یکی از مؤلفههای خوشبینی است: «الرجل السوء لا یظن با حد خیرا لانه لا یراه الا بوصف نفس»؛80 افراد بدبین انتظار عملکرد نادرست از سوی دیگران دارند؛ زیرا خودشان نیز به خاطر بدبینی عملکرد درست ندارند. «شر الناس من لایثق باحد لسوء ظنه و لا یثق به احد لسوء فعله»؛81 بدترین افراد کسی است که به دیگران به خاطر بدبینی اعتماد ندارد و دیگران نیز به خاطر بدرفتاری به او اعتماد ندارند. این روایت، هم رابطه بدبینی را با رفتار بد و هم تأثیر بدبینی را در روابط اجتماعی نشان میدهد. وقتی کسی به دیگری اعتماد نمیکند «انتظار منفی» از عملکرد او در آینده دارد.
نکتهای که در مورد خوشبینی نسبت به افراد دیگر مطرح میشود این است که بر اساس نهجالبلاغه، تنها خوشبینی نسبت به نیات و رفتار افراد تابع موقعیت است، اما سایر زمینههای خوشبینی موقعیتی نیستند، بلکه دایمیاند: «إِذَا اسْتَوْلَی الصَّلَاحُ عَلَی الزَّمَانِ وَ أَهْلِهِ ثُمَّ أَسَاءَ رَجُلٌ الظَّنَّ بِرَجُلٍ لَمْ تَظْهَرْ مِنْهُ حَوْبَةٌ فَقَدْ ظَلَمَ وَ إِذَا اسْتَوْلَی الْفَسَادُ عَلَی الزَّمَانِ وَ أَهْلِهِ فَأَحْسَنَ رَجُلٌ الظَّنَّ بِرَجُلٍ فَقَدْ غَرَّر»؛82 هنگامی که صلاح و نیکی بر زمان و مردم زمان گسترش یابد، در این حال، اگر کسی گمان بد به دیگری ببرد که از او گناهی ظاهر نشده، به او ستم کرده است و هنگامی که فساد بر زمان و اهل زمان مستولی شود هر کسی گمان خوب به دیگری ببرد خود را فریب داده است. دو قسمت از نامه 53 نیز به این امر دلالت دارد.
3. انتظار وقوع رویدادهای خوشایند: وقتی که فرد مسلمان انتظار کمک از سوی خداوند داشته باشد، و انتظار دارد که دیگران نیز به صورت درست عمل کنند، نتیجه منطقیاش این میشود که انتظار داشته باشد در آینده رویدادهای خوشایند رخ خواهد داد و کارها بر وفق مراد پیش خواهد رفت. پس انتظار مثبت نسبت به وقوع رویدادهای مثبت نتیجه منطقی کمک از سوی خداوند و عملکرد دیگران و تلاش خود فرد است.
پیشنهادها
از آنرو که مؤلفههای مذکور کاملاً به صورت استنباطی و در سطح فرض مطرح شدهاند، پیشنهاد میگردد در یک طرح میدانی نیز بررسی شود؛ به این صورت که ابتدا میزان خوشبینی افراد سنجش گردد، سپس این سه مؤلفه به صورت شناختی آموزش داده شود و در نهایت میزان خوشبینی آنها آزموده شود. اگر تغییری در میزان خوشبینی آنها به وجود آمد مشخص میشود که این مؤلفهها در خوشبینی نقش دارند.
نتیجهگیری
از دیدگاه نهجالبلاغه خوشبینی دارای سه مؤلفه است: «توجه انتخابی»، «تفسیر منطقی» و «انتظار مثبت». توجه انتخابی به ابعاد مختلف زندگی انسان مربوط میشود؛ مثل اینکه فرد به ویژگیهای مثبت خداوند توجه نماید، زیباییهای جهان را ببیند، ویژگیها و رفتار مثبت دیگران را دریابد، افکار و گفتار مثبت خود و دیگران را مورد توجه قرار دهد، نقاط مثبت خود را نادیده نگیرد و پیامدهای اعمال را به خاطر داشته باشد.
تفسیر منطقی به این معناست که سختیها و مشکلات را به دیده آزمایش بنگرد، رویدادهای مثبت و منفی را ناپایدار بداند، خدا، خود و دیگران را در وقوع رویدادها ذینقش قلمداد کند.
انتظار مثبت شامل تعداد انتظارات مربوط به حیطههای گوناگون است که بر اساس آن، فرد انتظار دارد خداوند او را یاری خواهد کرد، دیگران عملکرد مطلوب خواهند داشت، و در آینده رویدادهای مثبت رخ داده و کارها به نحو مطلوب پیش خواهند رفت.
--------------------------------------------------------------------------------
پى نوشت ها
1 کارشناس ارشد روانشناسى بالینى، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى قدسسره. تاریخ دریافت: 15/7/87 ـ تاریخ پذیرش: 25/11/87.
2ـ مارتین سلیگمن و همکاران، کودک خوشبین؛ برنامهاى آزموده شده براى ایمن ساختن همواره کودکان در برابر افسردگى، 1383، ص 72.
3ـ همان، ص 24.
4ـ عبدالواحد تمیمى آمدى، تصنیف غررالحکم و دررالکلم، 1366، ح 5323.
5ـ نهجالبلاغه، 1967، ن 53.
6ـ ناصر مکارم شیرازى، نهجالبلاغه با ترجمه گویا و شرح فشرده، 1375، ج 3، ص 173.
7ـ عبدالواحد تمیمى آمدى، تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ح 5333.
8ـ مارتین سلیگمن و همکاران، کودک خوشبین، ص 72.
9. Max More, "Dynamic optimism", 1998, www. Maxmore.com/ optimism.htm. p. 2.
10ـ عبدالواحد تمیمى آمدى، تصنیف غررالحکم، ح 5321.
11ـ همان، ح 5332.
12. Raikkonen Katri & ..., "Effect of Optimism, Pessimism, and trait anxiety on ambulatory blood Pressure and Mood durine everday Life" Journal of Personality and Social Psychology (January 1999), v. 76, pp. 104-113..
13. Tony Cassidy, "Social Background, Achievement Motivation, Optimism and Health: A Longitudinal Study" Jornal of Counseling Psychology Quarterly, v.13 (December 2000), pp. 399-412.
141Dunavold A. Patricia, "Happiness, Hope and Optimism", www.California State University, Northridge, 1997.
15. Explanatory style.
16ـ مارتین سلیگمن و همکاران، کودک خوشبین، ص 72ـ73.
17. Max More, "Dynamic Optimism", 1998, www. Maxmore.com/ optimism.htm. p. 2.
18. Dispositional Optimism.
19ـ آلن کار، روانشناسى مثبت علم شادمانى و نیرومندىهاى انسان، 1385، ص 170.
20ـ سیدمحمّد شجاعى، بدگمانى ریشه فتنهها و اختلافها، 1384، ص 23.
21ـ سید محمّدحسین طباطبائى، المیزان، 1403، ج 18، ص 327.
22ـ محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، 1404، ج 72، ص 200.
23ـ ملّامهدى نراقى، جامعالسعادات، 1387ق، ج 1، ص 318.
24ـ میرزا حسین نورى، مستدرک الوسائل، 1408، ج 11، ص 252.
25ـ محمّدعلى تسخیرى، القواعد الاصولیه و الفقهیه على مذهب الامامیه، 1425، ص 92.
26ـ ناصر مکارم شیرازى، قواعد الفقهیه، 1411، ج 1، ص 114.
27ـ همان.
28ـ براى اطلاع بیشتر در این زمینه، ر.ک. نجیباللّه نورى، «نقش خوشبینى در پیشگیرى از اضطراب»، راه تربیت 2و3، ص 67ـ99.
29. Dynamic Optimism.
30. Foolish Optimism.
31. Max More, "Dynamic optimism", 1998, www. Maxmore.com/ optimism.htm. p. 2.
32. Ibid, p. 3.
33. Ibid, p. 4.
34ـ مارتین سلیگمن و همکاران، کودک خودبین، ص 73.
35ـ همان، ص 75.
36ـ همان، ص 78.
37ـ نهجالبلاغه، خ 88.
38ـ همان، خ 109.
39ـ رابرت. ال. سولسو، روانشناسى شناختى، 1381، ص 164.
40. Preattentive Processing.
41. Herman J. Muller & Joseph Krummenacher, "Visual Search and Attention", p. 10.
42ـ نهجالبلاغه، خ 185.
43ـ همان، خ 1، 2 و 11.
44ـ همان، ن 53.
45ـ همان، خ 110 و 199، ح 252.
46ـ همان، خ 165.
47. Max More, "Dynamic optimism", 1998, www. Maxmore.com/ optimism.htm. p. 3.
48ـ نهجالبلاغه، خ 1.
49ـ همان، ن 53.
50ـ همان، خ 110.
51ـ نهجالبلاغه، خ 185.
52ـ همان، خ 185.
53ـ همان، ح 333.
54ـ همان، خ 141.
55. Max More, "Dynamic optimism", 1998, www. Maxmore.com/ optimism.htm. p. 2.
56ـ میرزا حسین نورى، مستدرکالوسائل، ج 11، ص 251.
57ـ نهجالبلاغه، خ 185.
58ـ همان، خ 83.
59ـ همان، ن 53.
60ـ عبدالواحد تمیمى آمدى، غررالحکم، ح 5673.
61ـ نهجالبلاغه، ن 31.
62ـ همان، ح 449.
63ـ همان، خ 199، قصار 1362، 211 و 252.
64ـ همان، خ 110.
65ـ همان، خ 176.
66ـ جان مارشال ریو، انگیزش و هیجان، 1381، ص 221.
67ـ همان، ص 224.
68ـ همان، ص 220.
69ـ نهجالبلاغه، خ 192.
70ـ مارتین سلیگمن و همکاران، کودک خوشبین، ص 72.
71ـ نهجالبلاغه، خ 190.
72ـ همان، خ 99.
73ـ همان.
74ـ مارتین سلیگمن و همکاران، کودک خوشبین، ص 78.
75ـ نهجالبلاغه، خ 12.
76ـ آلن کار، روانشناسى مثبت علم شادمانى و نیرومندىهاى انسان، ص 170
77ـ محمّدبن یعقوب کلینى، کافى، 1365ش، ج 2، ص 72.
78ـ میرزا حسین نورى، مستدرک الوسائل، ج 11، ص 252.
79ـ نهجالبلاغه، خ 185.
80ـ محمّد تمیمى آمدى، غررالحکم، ح 5667.
81ـ همان، ح 5674.
82ـ نهجالبلاغه، ح 114.
--------------------------------------------------------------------------------
منابع
ـ تسخیرى، محمّدعلى، القواعدالاصولیه و الفقهیه على مذهب الامامیه، طهران، نشرالمجمع العالمى للتقریب بین المذاهب الاسلامى، 1425.
ـ تمیمى آمدى، عبدالواحد، تصنیف غررالحکم و دررالکلم، تحقیق مصطفى درایتى، قم، مکتب الاعلامالاسلامى، 1366.
ـ جان مارشال، ریو، انگیزش و هیجان، ترجمه یحیى سیدمحمّدى، تهران، رشد، 1381.
ـ سلیگمن، مارتین و همکاران، کودک خوشبین؛ برنامهاى آزموده شده براى ایمن ساختن همواره کودکان در برابر افسردگى، ترجمه فروزنده داورپناه، تهران، رشد، 1383.
ـ سولسو، رابرت. ال.، روانشناسى شناختى، ترجمه فرهاد ماهر، تهران، رشد، 1381.
ـ شجاعى، سیدمحمّد، بدگمانى ریشه فتنهها و اختلافها، قم، مهر امیرالمؤمنین، 1384.
ـ طباطبائى، سید محمّدحسین، المیزان، قم، موسسهالاعلمى للمطبوعات، 1403.
ـ کار، آلن، روانشناسى مثبت علم شادمانى و نیرومندىهاى انسان، ترجمه حسن پاشا شریفى و جعفر نجفى زند، تهران، سخن، 1385.
ـ مجلسى، محمّدباقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسة الوفا، 1404.
ـ مکارم شیرازى، ناصر، القواعدالفقهیه، قم، مدرسه الامام امیرالمؤمنین ع، 1411، چ سوم.
ـ ، نهجالبلاغه با ترجمه گویا و شرح فشرده، تدوین، محمّدرضا آشتیانى و محمّدجعفر امامى، قم، مدرسة امام علىبن ابىطالب، 1375، چ دهم.
ـ نراقى، ملّامهدى، جامعالسعادات، نجف، انتشارات مطبعه، 1378ق، چ سوم.
ـ نورى، میرزاحسین، مستدرکالوسائل، قم، مؤسسه آلالبیت (ع)، 1408.
ـ نورى، نجیباللّه، «نقش خوشبینى در پیشگیرى از اضطراب»، راه تربیت2و3 (زمستان 1385 و بهار1386)، ص 69ـ99.
ـ نهجالبلاغه، تعلیق و شرح صبحى صالح، بیروت، دارالعلم، 1967.
- Cassidy, Tony, "Social Background, Achievement Motivation, Optimism and Health: A Longitudinal Stady: Jornal of Counseling Psychogy Quarterty, v. 13 (December 2000), pp. 399-412.
- Dunavold A. Patrica, "Happiness and Optimism", www.Californial State University, Northridge, 1997.
- Katri, Raikkonen & ..., "Effect of Optimism, Pessimism, and trait anxiety on ambulatory blood Pressure and Mood durine everday Life" Journal of Personality and Social Psychology, January 1999, v. 76, pp. 104-113..
- Maxmore.com/ optimism.htm.p2. "Dynamic optimism"8 - Max more
- Muller Herman J., & Joseph Krummenacher, "Visual Search and Attention", USA, First Published by Psychology Press, 2006