آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۰۲

چکیده

در اواخر قرن نوزدهم، برای پایان بخشیدن به نزاع طولانی میان تجربه گرایان و عقل گرایان، تفکری با بهره وری از هر دو مشرب و با تکیه بر حضور و ظهور عملی فلسفه در زندگی و تأثیر متقابل و مستقیم آن بر زندگی این جهانی پا به عرصه وجود گذاشت که «پراگماتیسم» نامیده میشود. در میان بزرگان این نحله فکری، ویلیام جیمز حقّ بزرگی بر گردن پراگماتیسم دارد. جیمز بر آن بود تا با هدایت صدق و معرفت به سوی سودمندی عملی، آشتی را به ساحت تجربه و تجرید آورد که به راستی، در این زمینه، بسیار موفّق بود. وی کوشید با ملاک «سودمندی عملی» برای صدق و کذب گزاره ها، معرفت را به حوزه عمل و تجربه آورد. البته، او در این راه به عدم قطعیت همیشگی همه حقایق تن داد. این مقاله با رویکرد نظری در پی تبیین چندوچون این مسئله است.

تبلیغات