مقالات
حوزه های تخصصی:
چین بزرگترین کشور کمک کننده، وام دهنده، سرمایه گذار و شریک تجاری دوجانبه با کامبوج است. روابط اقتصادی با مشارکت فعال کامبوج در ابتکار کمربند و جاده تقویت شده است. مشارکت در ابتکار کمربند و جاده هزینه ها و منافعی در بردارد. این مقاله به بررسی نواقص زیرساختی، کاهش هزینه های تجاری و حمل و نقل، حمایت از بهره وری و رشد اقتصادی پرداخته است. این موضوع سبب بهبود شرایط زندگی و کاهش فقر شده است. اگر به جنبه منفی آن نگاه کنیم، دغدغه هایی درخصوص تخریب زیست محیطی، زمین خواری، و زیان های مرتبط با منابع امرار معاش وجود دارد. ظاهرا منافع چین در کامبوج بیشتر از هزینه هایی است که در این کشور انجام می دهد. با این وجود، چین در پی بروز انتقادات بین المللی در تلاش است تا پایدارسازی زیست محیطی، اجتماعی و مالی سرمایه گذاری های ابتکار کمربند و جاده در این کشور را بهبود بخشد. با اینکه نشانه های اولیه مبنی بر زیست سازگاری در اجرای پروژه ها وجود دارد، ولی دغدغه هایی در مورد ارزیابی نامناسب اثرات زیست محیطی و برنامه های اسکان مجدد همچنان وجود دارند. افزایش وابستگی به یک کشور نیز ریسک هایی را به همراه دارد. تنوع بخشی به منابع نیز ممکن است به کشور کامبوج کمک کند تا هدف تنوع بخشی به ساختار اقتصادی خود را محقق سازد
جایگاه ج.ا.ایران در مرزبندی شمال و جنوب (براساس آموزه های نظریه تامسون و ریوونی)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر تلاش دارد با بررسی شرایط و ویژگی های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ایران، موقعیت کلی این کشور را در مرزبندی شمال- جنوب مشخص سازد. برای این منظور، طیف متنوعی از معیارهای توسعه ای برای تشریح وضعیت توسعه ای بلوک کشورهای اسلامی بکار گرفته شده و آستانه های مشخصی را برای ترسیم مرزبندی شمال و جنوب مدنظر قرار گرفته که این معیارها، امکان انجام مقایسه های منظم و منطقی را به وجود آورده است. مقاله پیش رو براساس ماهیت و روش توصیفی- تحلیلی در جستجوی پاسخ به این پرسش اصلی است که ایران باتوجه به متغیرها و شاخص های عمده توسعه، چه جایگاهی را به خود اختصاص داده و موقعیت این کشور نسبت به مرزبندی شمال و جنوب چگونه است؟ در پاسخ به این سوال فرضیه مطروحه این است که کشور ایران براساس متغیرها و شاخص های عمده توسعه، با کشورهای (جنوب پایین) قابل انطباق است. درنهایت یافته ها حاکی از آن است که دلایل عقب ماندگی ایران در عرصه جهانی و مرزبندی این کشور در دسته (جنوب بالا)، را نه در عرصه کم برخورداری از منابع و موهبت های الهی بلکه در عدم درک صحیح از مولفه های توسعه و پیشرفت و در کوتاه سخن در مباحث کلان مدیریتی و برنامه ریزی بایستی جستجو نمود. بنابراین گام نهادن در مسیر توسعه و حرکت به سمت شمالی شدن مستلزم اجرایی نمودن حکمرانی خوب از سوی دولتمردان و بومی و نهادینه شدن فرهنگ توسعه و پیشرفت در میان عموم شهروندان است.
مقایسه رویکرد آمریکا و اتحادیه اروپا در قبال توسعه نظامی و صلح جهانی
حوزه های تخصصی:
پدیده توسعه نظامی و حفظ و تقویت صلح جهانی از اهمیت چشمگیری در سیاست بین الملل برخوردار است. جوامع بین المللی در دستیابی به صلح جهانی تلاش های بسیاری را انجام داده اند؛ اما میزان موفقیت و عملکرد دولت ها و سازمان های بین المللی در این زمینه نمایانگر تفاوت های قابل توجهی است. رویکرد آمریکا و اتحادیه اروپا به توسعه های نظامی و صلح جهانی نیز از جمله این تفاوت ها می باشد. رویکرد این دو بازیگر نسبت به موضوع توسعه نظامی و صلح جهانی بطورکلی دارای دیدگاه ها و فرآیندهای مختلفی است که این سیاست بطور قابل توجهی در طول سالیان گذشته و براساس فهم سیاستمداران از شرایط بین الملل دچار تغییراتی نیز شده است. مقاله حاضر با هدف مقایسه و بررسی دو رویکرد مختلف آمریکا و اتحادیه اروپا در قبال توسعه های نظامی و صلح جهانی به روش توصیفی - تحلیلی و با استناد به شیوه کتابخانه ای به بررسی ابعاد مختلف نقش و تأثیر این دو بازیگر بر آنها پرداخته و تفاوت ها و تطابق ها را تجزیه و تحلیل می کند. مقاله پیش رو به دنبال پاسخ به این پرسش است که چه تفاوت هایی در رویکرد آمریکا و اتحادیه اروپا در موضوع توسعه نظامی و صلح جهانی وجود دارد؟ با استناد به تاریخچه تلاش های هر دو در زمینه توسعه نظامی و صلح جهانی، بطورکلی رویکردهای آمریکا به تلاش برای حفظ برتری نظامی و هژمونی در سطح جهان، در حالیکه اتحادیه اروپا تأکید بر صلح و تنظیم روابط بین المللی دارند.
چالش های روابط ج.ا.ایران در قبال ج.خ.چین؛ رویکرد ژئوپلیتیک فرهنگی دو کشور
حوزه های تخصصی:
به گمان بسیاری از تحلیل گران ایرانی، این کشور در روابط خود با چین در دوران تحریم گرفتار سوء استفاده طرف چینی از این شرایط گردید. چینی ها نیز معتقداند که بیش از حد امکان ماندن پای تحریم ها و دوستی خود با ایران ایستاده و هزینه های زیادی را در برابر فضای بین المللی و غرب پرداخت کرده اند. لذا جمهوری اسلامی ایران و جمهوری خلق چین ضمن داشتن ظرفیت های بسیار مطلوب در نسبت با نیازمندی های یکدیگر، چالش هایی نیز در حوزه های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دارند که این چالش ها موضوع ما برای بررسی در مقاله حاضر است. در این مقاله چالش های روابط جمهوری اسلامی ایران و جمهوری خلق چین را در قالب چارچوب نظری ژئوپلیتیکی، با رویکرد تاثیرات ژئوپلیتیک فرهنگی بر سیاست خارجی دو کشور و با روش تحقیق کاربردی و تحلیل کیفی مورد بررسی داده ایم. یافته ها نشان می دهد که لازم است جمهوری اسلامی ایران در دیپلماسی خود در قبال چین الگوهای فرهنگی و تمدنی را بیشتر مورد توجه قرار دهد، همچنین با گفتگو، برگزاری نشست های هم اندیشی مشترک، تقویت دیپلماسی علمی و روابط گسترده نخبگانی میان اندیشمندان، سیاست مداران و اساتید دو کشور ذهنیت هر دو طرف را هرچه بیشتر به هم نزدیک تر و قابل درک کند تا چالش های مرور شده در این مقاله رفع و روابط دو کشور هموار و عمیق تر شود.
فلسفه شکل گیری گروه جنداله و تأثیر آن بر امنیت سیستان و بلوچستان
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر بررسی فلسفه شکل گیری گروه جنداله و تأثیر آن بر امنیت سیستان و بلوچستان است. مطابق با مستندات موضوعی ارائه شده در این مقاله، روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای می باشد. از این رو این پرسش مطرح می شود که فلسفه شکل گیری جنداله مبتنی بر چه نوع تفکری است و این گروه از چه طریقی می تواند بر امنیت ملی و امنیت منطقه سیستان و بلوچستان تأثیرگذار باشد؟ در پاسخ این فرضیه طرح می شود که فلسفه شکل گیری جنداله، مبتنی بر ترویج مکتب دیوبندی شبه قاره در سیستان و بلوچستان و تزریق اسلام متحجر از سوی وهابیت به برخی مناطق محروم منطقه است. یافته ها نشان می دهد که شکل گیری گروه جنداله در مرزهای شرقی ایران از دو جهت بر امنیت ملی و منطقه ای تأثیر می گذارند. در حوزه ملی سبب بروز تفکرات سلفی- تکفیری در منطقه و مرزهای جنوب شرقی ایران شده و چالش های امنیتی فراوانی در حوزه های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ایجاد خواهد کرد و بر روابط ایران با همسایگان خود تأثیر منفی گذاشته و این مسئله سبب خواهد شد تا امنیت منطقه جنوب آسیا و خاورمیانه تأمین نشده و تضادها و تعارضات امنیتی باقی بماند، در نهایت نیز فعالیت این گروه در سیستان و بلوچستان مانع از رشد و توسعه اقتصادی منطقه براساس پتانسیل های آن خواهد شد، که این مسئله تخریب چهره فرهنگی و امنیتی سیستان و بلوچستان را در پی خواهد داشت
تأثیر پدیده جناح گرایی بر انتخابات دوره ششم شورای اسلامی شهر مشهد
حوزه های تخصصی:
مسئله مقاله حاضر، واکاوی پیامدهای ناکارآمدی احزاب و به وجود آمدن جناح گرایی در ایران است. بدین منظور، برای بالا بردن دقت بحث و پرهیز از کلی گویی، شرایط انتخابات دوره ششم شورای شهر مشهد بررسی شده است. در ایران، احزاب متعددی تشکیل شده اند و نام احزاب، زیاد بکار می رود اما بیش تر آنها در انجام کارویژه ای یک حزب مدرن ناکارآمد هستند. ناکامی تحزب موجب شده است احزاب واقعی و فراگیر شکل نگیرند یا اگر در گذشته شکل گرفته اند، الان فعال نباشند و در نتیجه پدیده جناح گرایی ایجاد شود. هدف مقاله پیش رو، این است که عواقب به وجود آمدن جناح گرایی را در انتخابات نشان دهد. اهمیت موضوع در آن است که می توان از نتایج حاصل شده، برای اصلاحات، توسعه سیاسی و گسترش مشارکت عمومی در جامعه بهره برد. در این راستا، بخشی از داده های موردنیاز، با روش اسنادی و از طریق مراجعه به کتاب ها، مجلات و مقالات گردآوری شد. همچنین، برای شناخت عملکرد جناح های سیاسی و لیست های انتخاباتی در ایام انتخابات دوره ششم شورای شهر مشهد، محتواهای مرتبط در خبرگزاری ها و وب سایت های خبری معتبر بررسی گردید. یافته ها نشان می دهند در انتخابات مذکور، خلأ فعالیت احزاب واقعی و ظهور جناح گرایی، موجب شد افراد و جریان های سیاسی، به ایجاد ائتلاف های مقطعی، تشکل های بی شناسنامه و گروه های غیررسمی رو آورند. در نتیجه، رقابت انتخاباتی، میان چنین گروه هایی شکل گرفت