۱.
بیعت یکی از مهمترین مسائل اجتماعی- سیاسی در اسلام است که بنا بر شرایط و تحولات تاریخی از صدر اسلام تاکنون در اشکال متعددی متبلور گشته است. در در مقاله حاضر، هدف این است که ابتدا چیستی و چگونگی بیعت مطرح گردد و سپس اشکال آن مورد بررسی واقع شود. بدین ترتیب، در پژوهش پیش رو تلاش بر این است که به این سوالات پاسخ داده شود. ماهیت بیعت چیست و شیوه اجرایی آن چگونه بوده است؟ بیعت چه جایگاهی در قرآن و نهج-البلاغه دارد؟ تفاوت دیدگاه های اساسی اهل سنت و اهل تشیع در قبال مسئله بیعت، در چه نقطه نظرهایی است؟ در عصر حاضر بیعت کارکردی نمادین دارد یا آنکه اهمیت و کاربرد بنیادین خود را در جریان مسائل سیاسی حفظ نموده است؟ بیعت به چه اشکال و صوری اجرا شده است؟ یافته های مهم پژوهش، ارزش والای مفهوم بیعت در چارچوب بنیادین اسلام و تأکید قرآن و اولیای الهی بر آن، را تأیید می کند. هر چند که نسبت به مسئله بیعت و فرایند اجرایی آن در میان مذاهب اسلامی، یک عقیده واحد وجود ندارد، ولی می توان گفت نظام سیاسی مسلمانان امروزه در کسب مشروعیت سیاسی خویش از بیعت غافل نشده و لذا، اهمیت و کاربرد سیاسی آن در طول تاریخ اسلام حفظ شده است. روش بکارگرفته شده در تحقیق حاضر، توصیفی- تحلیلی از نوع مطالعات کتابخانه ای است.
۲.
نشاط سیاسی و آرامش روانی در هر کشوری لازمه هماهنگی و بهاء دادن به انجمن های مردم نهاد به ویژه احزاب و تشکل های سیاسی است که نقش بی بدیلی در ارتقاء آگاهی های سیاسی و مشارکت مردم در تعیین سرنوشت امورات خود دارا است؛ موضوعی که به یکی از دلمشغولی های دولت های مختلف در کشورهای کمتر توسعه یافته تبدیل شده است. تشکیل احزاب سیاسی در ایران به بیش از صد سال اخیر می رسد و همواره به دلایل گوناگون دچار فراز و نشیب هایی بوده است. هرگاه احزاب سیاسی و مشارکت مردم در تصمیم گیری رشد پیدا کند توسعه سیاسی و نشاط سیاسی در کشور ملموس می باشد. نکته تاریک در توسعه سیاسی با تکیه بر گسترش و سازمان بندی احزاب این است که اکثر احزاب و تشکل های سیاسی در کشورمان در ایام انتخابات فعالیت می کنند و در سایر ایام غیرفعال می گردند و در همین راستای شخصیت های برجسته ملی و فرهنگ عشیره ای با نفوذ کلامی و جاذبیت خود تأثیر بیشتری دارند تا احزاب. پژوهش حاضر به بررسی احزاب و نهادهای مدنی و تأثیر آن در نشاط سیاسی و اجتماعی مردم در چهار ساله اول دولت روحانی پرداخته است و وضعیت تشکل ها و انجمن های سیاسی با هرگونه سلایق سیاسی مختلف را در این دوران مورد بررسی قرار می دهد.
۳.
در این پژوهش به تحولات کشور یمن از سال 2011 که شروع جدی تر اعتراضات نسبت به نظام حاکم بود، تا سال 2015 که تهاجم عربستان به این کشور اتفاق افتاد بررسی می شود و سیاست های کشور عربستان در طول این چند سال در رابطه با تحولات یمن مورد مطالعه قرار می گیرد. بررسی ها و تحلیل های انجام یافته نشان از این دارد که سیاست خارجی عربستان سعودی معطوف به بسط نفوذ و حداکثر نمودن امنیت بوده است. در رابطه با کشورهای اسلامی، عربستان کوشیده است تا خود را بعنوان رهبر جهان اسلام مطرح نموده و از آئین وهابیت در جهت جلوگیری از نفوذ و قدرت یابی رقبای منطقه ای خود از جمله ایران بهره گیرد. نفت و ژئوپلیتیک نیز دو عاملی بوده اند که سبب اهمیت یافتن عربستان در سطح بین المللی گردیده و این کشور با تکیه بر این عوامل توانسته است در سطح بین المللی متحدانی را با خود همراه سازد. در مجموع سیاست های عربستان در تحولات یمن براساس دو عامل ایدئولوژی و ژئوپولیتیک صورت می گیرد.
۴.
پژوهش پیش رو تحت عنوان زندگی چهارگانه رضا شاه می باشد. چرا که همیشه تنها کسانی که روی پرده نمایش در حال اجرای برنامه ها می باشند همه بازیگران اصلی نیستند، بلکه بازیگران دیگری نیز وجود دارند که در پشت پرده به ایفاء نقش می پردازند. در دربار رضا شاه نیز همین گونه بود، چنانکه در خاطرات ثریا اسفندیاری به زنانه بودن دربار پهلوی، مکرها و ترفند های این زنان در رسیدن به اهداف شان اشاره شده است. باتوجه به نقشی که زنان رضا شاه بویژه تاج الملوک در دربار و سیاست کشور ایفاء می کردند، می توان حکومت پهلوی را یک حکومت تأثیرپذیرفته از قدرت زنان دانست. از آنجائیکه در سایر کتب و مقالات مربوط به خاندان پهلوی درباره دیگر زنان و فرزندان رضا شاه کمتر صحبت به میان آمده است، این پژوهش درصدد است به این سوال که علت چهار بار ازدواج رضا شاه چه بود؟ و اینکه همسر و فرزندان وی چه کسانی بوده اند و چه نقشی در عرصه سیاست ایفاء کرده اند، با روش تاریخی- تحلیلی پاسخ دهیم.
۵.
تأثیرگذاری فرهنگ در حوزه سیاست خارجی به حدی است که در عصر کنونی از فرهنگ بعنوان قدرت نرم، یا دیپلماسی فرهنگی در سیاست خارجی بحث می شود. نفوذی بر روی توده های خارجی و آوردن آنها به صحنه بین-المللی، به منظور فراهم آوردن فشار موثر به دولت های آنها. به عبارتی فرهنگ یک ملت به جهان بیرون عرضه می-شود و خصوصیات منحصر به فرد فرهنگی ملت ها در سطوح دوجانبه و چندجانبه ترویج می یابند. در میان انواع دیپلماسی نوین، این نوع دیپلماسی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. زیرا به کشورها اجازه می دهد که با استناد به عناصر کلیدی و نفوذ دولت های خود، بطور مستقیم با مخاطبان خارجی، به انضمام مردم معمولی و رهبران، در ارتباط باشند. در این راستا نگارنده، به شیوه توصیفی درصدد یافتن تأثیر زبان و ادبیات بعنوان متغیری مستقل و تأثیرگذار بر رهیافت دیپلماسی فرهنگی بعنوان یک متغیر وابسته و تأثیرپذیر است. در پاسخ به این سوال که آیا این فرآیند، به برخورد تمدن ها می انجامد و یا به افزایش همکاری در روابط بین الملل منجر می گردد؛ بنابراین ضمن بررسی جایگاه دیپلماسی فرهنگی در میان انواع دیپلماسی نوین، به مدیریت این نوع دیپلماسی نیز به منظور تأمین منافع ملی مورد هدف، توجه شده است.
۶.
مبحث فرجام شناسی و معاداندیشی از مباحث مهم و عمیق اعتقادی است که مورد اهتمام ادیان و آئین های مختلف بوده و در آثار بزرگ ادبی نیز وارد شده است. در این پژوهش، غزلیات حافظ را از این منظر مورد مطالعه قرار داده ایم، شواهد مرتبط با فرجام شناسی را از دیوان شاعر استخراج، سپس به صورت واژه ای و ترکیبی تقسیم-بندی نموده و ابیات شاهد را با توضیحاتی همراه ساخته ایم و تاکنون کاری به این شکل در اینباره انجام نشده است. هدف از این پژوهش یافتن پاسخی برای این سوال ها بوده که بازتاب مسأله فرجام شناسی در ذهن و زبان حافظ چگونه است؟ او در دستیابی و بیان دیدگاهش نسبت به فرجام از چه منابعی بهره برده است؟ نتایج تحقیق نشان می دهد که شاعر، اعتقادی راسخ و راستین به فرجام و جهان و زندگی پس از مرگ داشته و به شیوه ها و انگیزه های مختلف با استناد و اقتباس از قرآن کریم، روایات اسلامی و باورهای اسطوره ای از آن سخن گفته است.
۷.
جمهوری اسلامی ایران بعنوان یک قدرت و بازیگر تأثیرگذار در منطقه خاورمیانه همواره از جایگاه بالایی برخوردار بوده است. سیاست اعلامی و اعلانی ایران همواره مبتنی بر ایجاد یک نظم منطقه ای پایدار در این منطقه پرآشوب و بی ثبات بوده است. با پیروزی حسن روحانی در خرداد 1394 به عنوان یازدهمین رئیس جمهور و به ثمر رسیدن توافق هسته ای تحت عنوان برجام، سیاست خارجی ایران نیز با بازگشت به سیاست تنش زدایی و بازیابی به شکل تکاملی آن یعنی تعامل سازنده، متفاوت از گذشته به دنبال ایجاد نظم پایدار منطقه ای در این گستره جغرافیایی پرآشوب جهان یعنی خاورمیانه برآمد که تداوم مولفه های گذشته با همراهی شرایط جدید منطقه ای-جهانی و توافق برجام را تجربه می کرد. در این چارچوب، پرسش اصلی پژوهش بر این مبنا خواهد بود که؛ رویکرد سیاست خارجی ایران نسبت به نظم منطقه ای خاورمیانه در دوران پسابرجام چگونه خواهد بود؟ فرضیه اصلی پژوهش نیز به دنبال پاسخ به پرسش اصلی اینگونه است که، جمهوری اسلامی ایران در دوران پسابرجام با رویکرد مبتنی بر تنش زدایی و تعامل سازنده، سیاست نظم منطقه ای پایدار در چارچوب نظم سازی تعاملی را در پیش می گیرد.