مقالات
حوزه های تخصصی:
مقدمه: رشد روزافزون نظام آموزش الکترونیکی و تقاضاهای زیادی که برای آن وجود دارد، باعث شده است که نگرانی ها و چالش هایی در زمینه سودمندی این نوع آموزش در مقایسه با نظام آموزش سنتی به وجود آید. به عبارت بهتر، در زمینه کیفیت این نوع آموزش در جایگاه خود و همچنین در مقایسه با آموزش حضوری سئوالات زیادی وجود دارد که فعالیت های تحقیقاتی و پژوهشی بسیاری را می طلبد. در این مقاله به بررسی ضرورت کیفیت و چیستی آن در آموزش الکترونیکی، ماهیت استانداردهای این زمینه و اهمیت این استانداردها، فرآیند توسعه استاندارد، اجزای مهم استانداردهای یادگیری الکترونیکی و در انتها معرفی اجمالی چند استاندارد در این زمینه خواهیم پرداخت.
نتیجه گیری: به نظر می رسد که بهترین و موثرترین شیوه برای تضمین کیفیت این نوع آموزش پیروی و استفاده از استانداردهایی است که در قالب خصوصیات تجویزی و توصیفی تدوین شده و برای به کارگیری در این نوع آموزش در دسترس است.
نقشه های مفهومی در آموزش پزشکی: بازبینی تحلیلی منابع
حوزه های تخصصی:
مقدمه: وضعیت آموزش اخلاق پزشکی در ایران هرچند که دارای نقاط قوت فراوانی است و تلاشهای زیادی در این باب بهعمل آمده است، اما ظاهراً متناسب با نیاز فرهنگی و بومی و انتظاری که حاصل از افزایش توجه به مقوله اخلاق و رشد و افزایش مسایل اخلاقی است، نیست. مراجع رسمی آموزش پزشکی در این زمینه مطلبی بیان نکرده اند و مدل مشخصی برای آموزش اخلاق پزشکی در ایران وجود ندارد یا قابل شناسایی نیست؛ که ارایه پراکنده مباحث اخلاق پزشکی در برنامه درسی آموزش پزشکی گواهی بر این مدعی است. در این مقاله به استناد تحقیقات انجامشده در خصوص نواقص موجود در برنامه درسی اخلاق پزشکی و استدلالهای عقلانی مبنی بر اینکه نمیتوان مستقل از مبانی و اصول اعتقادی، فرهنگی و ارزشی جامعه الگوی برنامه درسی ارایه کرد، به اثبات ضرورت طراحی الگوی برنامه درسی و نحوه طراحی آن پرداخته شده است.
نتیجه گیری: الگوی مباحث اخلاق پزشکی، انگاره، طرح و نقشه ای برای این درس ارایه میدهد و در واقع، چارچوب، قلمرو و مقتضیات آن را مشخص و شفاف میسازد. این الگو، راهنمای تدوین برنامههای درسی اخلاق پزشکی است و مانع غفلت از عناصر و مولفههای کلیدی در آموزش اخلاق پزشکی میشود. صاحبنظران این حوزه معترفند که در برنامههای درسی اخلاق پزشکی، به صلاحیتها و تواناییهای اخلاقی توجه کافی نمیشود و وضعیت کنونی به نحوی نیست که بتوان از فارغالتحصیلان انتظار رعایت کامل مسایل اخلاقی را داشت .
تحلیل و بررسی نقش قسمت های مختلف مغز در نارساخوانی
حوزه های تخصصی:
مقدمه: آیا کالبدشناسی مغز افراد نارساخوان که در مراحل مختلف خواندن مانند رمزگشایی، صحت، روانی خواندن و درک معانی مطلب خوانده شده مشکل دارند با افراد معمولی که در خواندن مشکلی ندارند تفاوتی دارد؟ به بیان دیگر، فرضیه نقص مغز مطرح شده در مورد افراد نارساخوان با توجه به مطالعات و تحقیقات انجام شده در این زمینه تا چه حد قابل قبول است و آیا شواهدی برای پذیرفتن آن به دست آمده است؟ هدف از مطالعه حاضر تحلیل و بررسی نحوه کارکرد مغز کودکان و بزرگسالان نارساخوان بود.
نتیجه گیری: پس از مطالعه و بررسی حجم قابل توجهی از مقالات ارایه شده در زمینه علل زیستی نارساخوانی و مخصوصاً وضعیت کارکردی مغز این افراد طی فرایند خواندن، وجود تفاوت های کارکردی بین مغز افراد نارساخوان و عادی مشاهده شده است و احتمالاً آسیب و بدعملکردی مغزی در افراد نارساخوان وجود دارد. تشخیص به موقع نارساخوانی و ارایه راه های درمانی مناسب در سنین هر چه پایین تر، می تواند کمک قابل توجهی به مغز برای انجام فعالیت های جبرانی به منظور کاهش ضعف کارکردی، در بخش های دارای اختلال کند.
نقش و کارکرد ارزشیابی در مراحل تدوین برنامه درسی
حوزه های تخصصی:
مقدمه: ارزشیابی برنامه درسی دارای قدمتی به اندازه فرآیند تعلیم و تربیت است. مفهوم ارزشیابی آنقدر گسترده است که انواع مختلفی از فعالیتهای ارزشیابی را که هدف مشترک همه آنها بررسی وضعیت برنامه درسی در موقعیت اجرایی خاص است، دربر میگیرد؛ بنابراین، روشها و راهبردهای ارزشیابی نیز متفاوت خواهند بود. هدف از این مقاله بررسی تفاوت روندهای ارزشیابی براساس شش مقوله مرحله تدوین برنامه، موضوع مورد ارزشیابی، معیار، نوع دادهها، روش خلاصهکردن دادهها و نقش بود. در مورد هر مقوله، گروه تدوین بر وظیفه خاصی تمرکز دارد. از این رو در هر مرحله، انواع خاصی از ارزشیابی مورد نیاز است تا اجرای موفقیت آمیز و استفاده از برنامه جدید را حمایت کند.
نتیجه گیری: هیچ مبنای نظری پذیرفته شده ای برای میزان مورد نیاز تجربیات اندوختهشده به منظور تعیین حداقل الزامات ارزشیابی که بایستی در تشخیص کارآیی کاربرد وسیع برنامه جدید در نظام آموزشی به کار رود، وجود ندارد و هر نظامی می بایست استانداردهای ارزشیابی را براساس شرایط خود تعیین کند.
نقشه مفهومی شیوه تدریس نوین در آموزش پرستار
حوزه های تخصصی:
مقدمه: از آنجا که حرفه پزشکی در حال تغییر است، روشهای آموزشی دانشجویان پزشکی نیز تغییر میکند. مولفان مختلف تصدیق کردهاند که به استراتژیهای تدریس و یادگیری دیگری نیاز است که دانشجویان را قادر به حفظ مقادیر عظیم اطلاعات، یکپارچهسازی مهارتهای تفکر انتقادی و حل دامنه مشکلات پیچیده بالینی کند. پژوهشهای قبلی نشان دادهاند که نقشههای مفهومی ممکن است از جمله چنین استراتژیهای تدریس و یادگیری باشند. این مقاله قصد دارد: (الف) تحقیق حاضر را بهعنوان یک رویکرد آموزشی بالقوه برای یادگیری دانشجویان پزشکی مورد بازبینی قرار دهد و (ب) پیامدهای آن را برای تدریس و یادگیری دانشجویان پزشکی مطرح کند تا راهنمایی برای تحقیقات آینده باشد.
نتیجهگیری: عملکرد نقشههای مفهومی از طریق 4 روش اصلی (الف) ارتقای یادگیری معنیدار، (ب) ارایه منبعی برای یادگیری، (ج) قادرساختن اساتید برای ارایه بازخورد به دانشجویان و (د) اجرای ارزیابی یادگیری و کارآیی اعمال می شود. این بازبینی، ایده هایی را برای گروه اساتید پزشکی در زمینه استفاده از نقشههای مفهومی در تدریس و یادگیری ارایه میدهد. استراتژیهایی مانند پرورش تفکر انتقادی و استدلال بالینی، گنجاندن نقشهکشی مفهومی در یادگیری براساس حل مساله و استفاده از نقشه کشی مفهومی در یادگیری جمعی و گروهی شناخته شده است. تحولات جدید در آموزش پزشکی شامل استفاده از نقشههای مفهومی سریالی، استفاده از نقشههای مفهومی بهعنوان روشی برای کمک به فراگیران با قابلیت هوشی پایینتر و ترکیب نقشههای مفهومی گروهی با بازخورد ساختاری است.
رابطه هوش هیجانی،خودپنداره و عزت نفس با پیشرفت تحصیلی
حوزه های تخصصی:
اهداف: یافتههای برخی پژوهشها و مطالعات انجامشده مبین نقش و اهمیت هوش هیجانی، خودپنداره و عزت نفس در تبیین پیشرفت تحصیلی است. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه هوش هیجانی، خودپنداره و عزت نفس با پیشرفت تحصیلی انجام شد.
روش ها: این پژوهش توصیفی- همبستگی در کلیه 6050 دانشجوی دانشگاه کاشان که در سال تحصیلی 89-1388 در مقطع کارشناسی مشغول به تحصیل بودند انجام شدو 400 دانشجوی دختر و پسر بهعنوان گروه نمونه بهروش تصادفی ساده انتخاب شدند. برای جمعآوری اطلاعات از پرسش نامه های هوش هیجانی بار- آن، خودپنداره راجرز و عزت نفس پوپ استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با شاخصهای آمار توصیفی (فراوانی، میانگین، انحرافمعیار)، ضریب همبستگی پیرسون و آزمون T مستقل با استفاده از نرمافزار SPSS 14 انجام شد.
یافته ها: میانگین پیشرفت تحصیلی در کل نمونه 7/1 ± 6/15 بود و ارتباط معنی داری بین آن و هوش هیجانی، خودپنداره و عزت نفس مشاهده نشد. بین دانشجویان دختر و پسر در زمینه هوش هیجانی (42/0= p ) و خودپنداره (81/0= p ) اختلاف معنی داری مشاهده نشد، اما عزت نفس در دانشجویان دختر (2/13 ± 5/68) نسبت به دانشجویان پسر (4/13 ± 9/64) به میزان معنی داری بیشتر بود (007/0= p ).
نتیجه گیری: هوش هیجانی، خودپنداره و عزت نفس دانشجویان تاثیری در پیشرفت تحصیلی ایشان ندارد. همچنین، بین هوش هیجانی و خودپنداره دانشجویان دختر و پسر تفاوتی وجود ندارد. میزان عزت نفس دانشجویان دختر بیش از دانشجویان پسر است.
عوامل پیش گویی کننده عملکرد تحصیلی در دانش آموختگان پرستاری دانشگاه علوم پزشکی کاشان
حوزه های تخصصی:
اهداف: شناسایی عوامل موثر بر وضعیت تحصیلی از اهمیت ویژه برخوردار است. با توجه به تناقضات موجود در ارتباط با عوامل تاثیرگذار، مطالعه ای با هدف شناسایی عوامل پیشگویی کننده وضعیت تحصیلی روی کلیه دانش آموختگان رشته پرستاری دانشگاه علوم پزشکی کاشان انجام شد.
روشها: در این مطالعه مقطعی کلیه 482 دانش آموخته کارشناسی پیوسته رشته پرستاری دانشگاه علوم پزشکی کاشان از سال 1365 تا انتهای 1382 به صورت سرشماری انتخاب شدند. پرسش نامه ای مشتمل بر اطلاعات دموگرافیک، معیارهای پذیرش، پیشینه و وضعیت تحصیلی دانش آموخته مورد استفاده قرار گرفت. اطلاعات با استفاده از آزمون T مستقل و آنالیز رگرسیون خطی چندمتغیره به روش گام به گام تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: جنسیت مونث، استفاده از سهمیه مناطق، سن پایین تر در بدو ورود به دانشگاه و معدل دیپلم بالاتر بر عملکرد تحصیلی تاثیر مثبت داشتند (0001/0>p )؛ براساس نتایج آنالیز رگرسیون ، 1/27% واریانس مشاهده شده در وضعیت عملکرد تحصیلی توسط 4 متغیر معدل دیپلم، جنسیت، سابقه انتقال از دیگر دانشگاه ها و نوع سهمیه ورودی تبیین شد (72/38 F= ؛ 0001/0>p ) ؛ معدل دیپلم به تنهایی 4/22% واریانس را تبیین کرد.
نتیجهگیری: مسئولان باید با توجه به نقش پیش گویی کنندگی پیشینه تحصیلی، معیارهای پذیرش و فاکتورهای دموگرافیک در عملکرد تحصیلی دانشجویان پرستاری، در راستای بهبود عملکرد تحصیلی آنها برنامه ریزی و اقدام نمایند.
عوامل مؤثر در برقراری ارتباط بین دانشجو و استاد از دیدگاه دانشجویان دانشکده پیراپزشکی دانشگاه علوم پزشکی بوشهر
حوزه های تخصصی:
اهداف: توانایی برقراری ارتباط، مهارت مهمی برای انسان است. آموزش موثر به استفاده صحیح از مهارت های ارتباطی بستگی دارد. ارتباط در فرآیند آموزشی به صورت تبادل افکار و اطلاعات بین استاد و دانشجو است. این مطالعه با هدف تعیین دیدگاه دانشجویان پیراپزشکی در مورد عوامل موثر در برقراری ارتباط بین دانشجویان و اساتید انجام شد.
روشها: این پژوهش توصیفی- مقطعی در سال 1387 در دانشگاه علوم پزشکی بوشهر در 181 دانشجوی مشغول به تحصیل در دانشکده پیراپزشکی که به روش سرشماری انتخاب شده بودند، انجام شد. داده ها با استفاده از پرسش نامه ای شامل دو بخش خصوصیات فردی و سئوالات مربوط به عوامل موثر در برقراری ارتباط جمع آوری شد و با نرم افزار SPSS 13 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: در مقایسه دیدگاه گروه های مختلف دانشجویی، اکثر نظرات مشابه بود و فقط دانشجویان ورودی 1386 نسبت به ورودی های 1385، از نظر تاثیر گشاده رویی (02/0>p) و تجربه استاد در برقراری ارتباط (03/0>p) اختلاف معنی داری داشتند.
نتیجهگیری: از نظر دانشجویان، گشاده رویی بجا و مناسب، فروتنی، رازداری و امانت داری استاد در برقراری ارتباط بین دانشجو و استاد، در راستای ارتقای سطح یادگیری، نقش بسیار مؤثری دارند.