راهبردهای آموزش در علوم پزشکی
راهبردهای آموزش در علوم پزشکی دوره سیزدهم فروردین و اردیبهشت 1399 شماره 1 (پیاپی 59) (مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
مقالات
حوزه های تخصصی:
مقدمه: زمینه و هدف: بی صداقتی آموزشی در دانشکده های پزشکی معضلی جهانی است که علاوه بر اینکه عاملی تهدید کننده برای کیفیت آموزش می باشد؛می تواند پیش بینی کننده وجود متخصصانی با شایستگی پایین و بی اعتنا به ارزش های اخلاقی باشند. در این راستا پژوهش حاضر با هدف تعیین فراوانی تقلب و شناسایی شیوه های رایج تقلب تحصیلی و عواملی که باعث بروز تقلب در بین دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی ایلام به انجام رسید. روش ها: مطالعه حاضر به صورت توصیفی – تحلیلی در نیمسال اول تحصیلی 95-94 بین 400 نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی ایلام انجام شد، نمونه با روش نمونه گیری تصادفی طبقه بندی انتخاب و وارد مطالعه شدند. جمع آوری داده ها با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته روا و پایا به انجام رسید. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار spss نسخه20 و آماره های توصیفی و ضریب همبستگی اسپیرمن انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که به طور متوسط 6/77%دانشجویان تقلب دریافت کرده اند و 1/88% آنان نیز تقلب رسانده اند. رایج ترین شیوه تقلب در امتحانات، مشاهده برگه دیگر دانشجویان می باشد. سخت بودن تکالیف به عنوان مهمترین علت تقلب (8/47%) توسط دانشجویان مورد تآکید قرار گرفته است. بین میزان تقلب با معدل رابطه آماری معناداری مشاهده شد(05/0< p ). نتیجه گیری: با توجه به نتایج، شیوع تقلب تحصیلی در میان جامعه دانشجویان بالا است و انجام مجموعه ای از راه کارهای اساسی از قبیل آسیب شناسی دقیق علل تقلب، بازنگری در شیوه های اداره کلاس، توجه به شیوه های تدریس دانشجو محور و نیز برگزاری دوره ای مباحث اخلاقی در آموزش برای دانشجویان یک ضرورت اجتناب ناپذیر است.
اثربخشی بازخوردهای اصلاحی(کتبی و کلامی) معلمان در ارزشیابی های تکوینی بر میزان عشق به یادگیری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف اصلی این پژوهش بررسی اثربخشی بازخوردهای اصلاحی(کتبی و کلامی) معلمان در ارزشیابی های تکوینی بر میزان عشق به یادگیری دانش آموزان پسر پایه نهم متوسطه اول شهر الشتر بود. روش ها: این پژوهش به ص ورت نیمه تجربی بود که در آن از طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. نمونه پژوهش 40 آزمودنی بود که به روش تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه عشق به یادگیری مک فارلن(2007) استفاده شد. داده ها با روش تحلیل کواریانس تک متغیری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس تک متغیری نشان داد که بین دانش آموزان پسر دو گروه آزمایش و کنترل از لحاظ عشق به یادگیری زبان انگلیسی(001/0 P< ، 58/24 F= ) تف اوت معنی داری وج ود دارد. نتیجه گیری: بنابراین می توان گفت که ارائه بازخوردهای کتبی و کلامی مبتنی بر مدل باتلر و وین می تواند موثر باشد و در صورتی که معلمان بعد از ارزشیابی های تکوینی از این مدل برای ارائه بازخورد استفاده کنند، می توانند سطح عشق به یادگیری دانش آموزان را به طرز معنی داری افزایش دهند .
نقش میانجی عاطفه منفی در رابطه بین گرایش به بخشش خود و تعلل ورزی عمومی و تصمیم گیری دانشجویان پسر دانشگاه تبریز: الگوی معادلات ساختاری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه گرایش به بخشش خود با تعلل ورزی رفتاری و تصمیم گیری دانشجویان انجام شد.. روش ها: نمونه پژوهش شامل 361 دانشجوی پسر در سه گروه فنی و مهندسی، علوم پایه و علوم انسانی از دانشجویان کارشناسی تمامی دانشکده های دانشگاه تبریز بودند که بوسیله نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و از پرسشنامه های تعلل ورزی عمومی، تعلل ورزی تصمیم گیری، مقیاس های عاطفه مثبت و منفی و پرسشنامه گرایش به بخشش به منظور جمع آوری اطلاعات استفاده شد. مدل نظری با استفاده نرم افزار AMOS و از روش SEM برای تعیین اثرات مستقیم و غیر مستقیم مورد ارزیابی قرار گرفت. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که مدل از برازش کلی بر خوردار است. اثر مستقیم گرایش به بخشش خود بر تعلل ورزی رفتاری و تصمیم گیری معنی دار نبود اما اثر غیر مستقیم گرایش به بخشش خود از طریق عاطفه منفی بر تعلل ورزی رفتاری و تصمیم گیریی معنی دار بود ( P<0.001 ). نتیجه گیری: با توجه به نقش خودبخششی در کاهش عاطفه منفی و کاهش تعلل ورزی آموزش آن برای دانشجویان پیشنهاد می شود.
تفاوت های جنسیتی: رابطه ی بین نگرش مذهبی و پیشرفت تحصیلی در دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پیشرفت تحصیلی متاثر از متغیرهای متعددی است که می توانند آن را تحت الشعاع خود قرار دهند بر همین مبنا پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط نگرش مذهبی و پیشرفت تحصیلی و تفاوت دانشجویان دختر و پسر در این متغیرها بود، صورت گرفت. روش ها: 313 نفر (شامل 188 دانشجوی دختر و 126 دانشجوی پسر) به صورت نمونه برداری با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و مقیاس نگرش مذهبی (اصلانی، 1382) را تکمیل کردند. ابزار از روایی و پایایی مطلوبی برخوردار بود. ارزیابی داده ها از طریق ماتریس همبستگی، رگرسیون چندمتغیری و آزمون t گروه های مستقل انجام شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که بین ابعاد نگرش مذهبی و پیشرفت تحصیلی رابطه ی معنادار وجود دارد. همچنین بین دانشجویان دختر و پسر از نظر برخورداری از متغیرهای پژوهش تفاوت معناداری به دست نیامد . نتیجه گیری: بر این اساس می توان گفت نگرش مذهبی می تواند به پیشرفت تحصیلی کمک نماید. این یافته ها بر نقش مذهب و نگرش مذهبی در واداشتن افراد به تلاش و کوشش و بازداری آنان از دست زدن به رفتارهای ناسالم جهت کسب پیشرفت تحصیلی تاکید می کند.
نقش نظریه های ضمنی هوش، حمایت از خودمختاری و باورهای معرفت شناختی در پیش بینی درگیری تحصیلی دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر نقش نظریه های ضمنی هوش، حمایت از خودمختاری و باورهای معرفت شناختی در پیش بینی درگیری تحصیلی دانشجویان بود. روش ها: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه پیام نور مرکز تبریز در سال تحصیلی 97-1396 بودند. با توجه به نوع پژوهش و تعداد متغیرهای مورد مطالعه از جامعه مورد مطالعه تعداد 400 نفر انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های درگیری تحصیلی زرنگ (1391)، باورهای ضمنی هوش عبدالفتاح و ییتس (2006)، حمایت از خودمختاری بلک و دسی (2000) و باورهای معرفت شناختی شومر (1990) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه انجام گرفت. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین باورهای افزایشی هوش و حمایت از خودمختاری با درگیری تحصیلی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین بین سریع بودن یادگیری و ذاتی بودن باورهای معرفت شناختی با درگیری تحصیلی رابطه منفی و معناداری وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که متغیرهای باورهای هوشی، حمایت از خودمختاری و باورهای معرفت شناختی قادرند تغییرات متغیر درگیری تحصیلی را در دانشجویان پیش بینی کنند. نتیجه گیری: بنابراین توجه به باورهای هوشی، خودمختاری و باورهای معرفت شناختی نقش مهمی در درگیری تحصیلی دارند.
نقش میانجی انعطاف پذیری شناختی در رابطه بین خوش بینی تحصیلی و سرزندگی تحصیلی دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر زنجان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی انعطاف پذیری شناختی در رابطه بین خوش بینی تحصیلی با سرزندگی تحصیلی است. روش ها: بدین منظور از روش توصیفی- همبستگی استفاده شده است. جامعه پژوهش، دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه زنجان در سال تحصیلی97- 1396 بود، که از تعداد 4834 دانش آموز به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای نسبتی 400 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. جمع آوری داده ها از طریق پرسش نامه های سرزندگی تحصیلی، خوش بینی تحصیلی و انعطاف پذیری شناختی انجام گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون و تحلیل معادلات ساختاری با نرم افزارهای LisreL8/88 و spss 18 انجام شد. یافته ها : یافته های پژوهش حاکی از برازش مدل و تایید کلیه فرضیه های پژوهش، بجز یک مورد بود. مدل پیشنهادی نشان داد خوش بینی تحصیلی از طریق میانجی انعطاف پذیری شناختی (بصورت غیرمستقیم) با سرزندگی تحصیلی رابطه مثبت و معنی دار دارد (01/0> p ). تحلیل همبستگی نشان داد بین خوش بینی تحصیلی و سرزندگی تحصیلی رابطه مثبت معنی دار وجود دارد (05/0> p )، در حالی که در مدل، رابطه معنی داری بین این دو متغیر مشاهده نشد. همچنین بر اساس مدل مشاهده شد که بین خوش بینی تحصیلی و انعطاف پذیری شناختی، و نیز بین انعطاف پذیری شناختی و سرزندگی تحصیلی رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد (05/0> p ). نتیجه گیری : یافته های به دست آمده بر نقش خوش بینی تحصیلی در انعطاف پذیری شناختی دانش آموزان جهت نیل به سرزندگی تحصیلی تاکید می کند . یافته های پژوهش با توجه به شواهد نظری و تجربی به بحث گذاشته شده و پیشنهادهایی بدین منظور ارائه گردیده است.
رابطه اشتغال مادر با شادکامی و خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اشتغال مادر و تأثیر آن در شادکامی و خودکارآمدی تحصیلی فرزند از موضوعات مورد توجه در جوامع پیشرفته بوده و امروزه در بسیاری از کشورها که زنان وارد بازار کار شده اند مورد توجه ویژه قرار گرفته است. هدف این مطالعه تعیین رابطه اشتغال مادر با شادکامی و خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان دوره اول ابتدایی است. روش ها: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل دانش آموزان دوره اول ابتدایی ناحیه 2 شهر ری در سال تحصیلی 96-1395 به تعداد 10120 بوده که از میان آنان 370 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه های شادکامی آکسفورد و خودکارآمدی تحصیلی جینکز و مورگان بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها علاوه بر شاخص های آمار توصیفی، از آزمون های همبستگی دو رشته ای نقطه ای، همبستگی پیرسون و آزمون تی استفاده شده است. یافته ها: با توجه به نتایج تجزیه و تحلیل داده ها، بین اشتغال مادر با شادکامی دانش آموزان رابطه معناداری وجود ندارد (074/0 P< ،075/0 R= ). بین اشتغال مادر باخودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان نیز رابطه معناداری وجود ندارد (477/0 P< ،003/ = 0 R ). تفاوت معناداری بین شادکامی دانش آموزان بر اساس اشتغال مادر (481/0 P< ،448/1 T= )، و تفاوت معنادار بین خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان بر اساس اشتغال مادر(231/0 P< ،059/0 T= ) وجود ندارد. همچنین بعنوان یافته جانبی، بین سن با شادکامی دانش آموزان (384/0 P< ، 015/0 -R= ) و بین سن با خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان (104/0 P< ،066/0 R= ) رابطه معناداری وجود ندارد. نتیجه گیری: یافته ها نشان داد که بین اشتغال مادر با شادکامی و خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان رابطه معناداری وجود ندارد. همچنین بین شادکامی و خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان بر اساس اشتغال مادر تفاوت معناداری وجود ندارد.
ثبت و ارتقاء کیفیت فرآیندهای آموزشی پرستاری بر اساس مدل FOCUS – PDCA(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: امروزه در بسیاری از سازمانها، ثبت، اصلاح و بهبود فرآیندها به منظور رشد و ارتقاء عملکرد و حرکت در مسیر تعالی سازمانی دنبال می گردد. از جمله ابزارهای کارآمد در حوزه سلامت که در سال های اخیر در کشور ایران برای ارتقاء فرآیندهای سازمانی استفاده شده است، مدل FOCUS-PDCA می باشد. مطالعه حاضر با هدف ثبت و ارتقاء کیفیت فرآیندهای آموزشی دانشکده پرستاری بر اساس مدل FOCUS-PDCA انجام شد. روش ها: این پژوهش نیمه تجربی از نوع تک گروهی پیش و پس آزمون می باشد که در نیمسال اول و دوم تحصیلی 98-1397 در دانشکده پرستاری دانشگاه علوم پزشکی انجام شد و 36 فرآیند آموزشی انتخاب شد. ابزار جمع آوری داده ها در بخش رضایتمندی توسط پرسش نامه محقق ساخته در هریک از مراحل (قبل و بعد از مداخله) سنجیده شد. در بحث زمان سنجی فرآیندها مدت زمان اجرای هر فرآیند برحسب روز سنجیده و گزارش گردید یافته ها: میانگین زمان انجام فرآیندها با احتساب زمان بری برخی از فرآیندها که تحقق آنها عملا در طول یک ترم تحصیلی بود 8/42 روز گزارش گردید که پس از تشکیل کارگاه های FOCUS – PDCA و انجام مداخله ارتقاء توسط دانشجویان و اعضاء هیئت علمی، میانگین زمان انجام فرایندهای مذکور به 32 روز تقلیل پیدا نمود. میانگین درصد ارتقاء فرآیندهای بررسی شده در خصوص زمان سنجی 4/34 درصد گزارش گردید. میانگین نمره رضایت سنجی اولیه فرآیندهای بررسی شده نمره 301 از مجموع 500 بود که بعبارتی میانگین رضایت مندی دانشجویان و اساتید از فرآیندهای آموزشی دانشکده پرستاری 2/60 درصد گزارش گردید که پس از ارتقاء، این رضایت مندی بطور میانگین در مجموع فرآیندها به 26 درصد بهبود یافت. نتیجه گیری: پژوهش حاضر نشان داد که اجرای روش FOCUS-PDCA منجر به ارتقای عملکرد آموزشی دانشکده پرستاری شده است. پیشنهاد می گردد که این روش در دیگر بخش های پژوهشی و خدمات رفاهی درگیر با دانشجویان و اساتید انجام و از نظر تأثیر آن بر شاخص های دیگر نیز مورد ارزیابی قرار گیرد.