راهبردهای آموزش در علوم پزشکی
راهبردهای آموزش در علوم پزشکی دوره 16 مهر و آبان 1402 شماره 4 (پیاپی 80) (مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
مقالات
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مقطع کارشناسی ارشد پرستاری مراقبت های ویژه، تربیت دانش آموختگان متخصص و حرفه ای را برعهده دارد. از آنجا که مقایسه برنامه های درسی مختلف، محتوا و کیفیت برنامه آموزشی را ارتقا می بخشد، هدف این مطالعه مقایسه برنامه درسی پرستاری مراقبت های ویژه در مقطع کارشناسی ارشد ایران و دانشگاه سیدنی استرالیا بود. روش کار: در این پژوهش توصیفی- تطبیقی برنامه درسی کارشناسی ارشد پرستاری مراقبت های ویژه ایران با دانشگاه سیدنی در سال 1400 مورد مقایسه قرار گرفت. اطلاعات موردنیاز با جستجوی اینترنتی در پایگاه های معتبر داده انجام شد. تحلیل داده ها با استفاده از الگوی بردی در چهار مرحله توصیف، تفسیر، همجواری و مقایسه انجام شد. یافته ها: رسالت، اهداف تحصیلی و محتوای دورس در دو برنامه درسی تا حدودی مشابه بودند. اما در زمینه فلسفه، چشم انداز، شرایط پذیرش دانشجو، راهبردهای آموزشی و هزینه تحصیل با هم متفاوت بودند. فلسفه در دانشگاه سیدنی بر مراقبت با رویکردی منسجم و خانواده محور استوار بوده و در ایران بیش تر بر پایه ارزش های جامعه تدوین شده است. داشتن مدرک RN و تسلط به زبان انگلیسی از شرایط اصلی پذیرش دانشجو در این رشته می باشد، در حالی که در ایران نیاز به مدرک زبان و یا گواهی صلاحیت حرفه ای نمی باشد. نتیجه گیری: با توجه به یافته های مطالعه تغییر در برنامه درسی کارشناسی ارشد مراقبت های ویژه بر پایه مراقبت خانواده محور و ایجاد تنوع در راهبردهای آموزشی با تاکید بیش تر بر مهارت زبان انگلیسی و ارائه برخی واحدها به صورت آنلاین پیشنهاد می شود .
طراحی و اعتباریابی ابزاری برای سنجش کیفیت برنامه درسی دانشگاه های کشور(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: در حوزه آموزش عالی، برنامه درسی نقش اساسی در آموزش مؤثر و تغییر آموزشی بازی می کند. پژوهش حاضر، با هدف "طراحی و اعتباریابی یک ابزار اندازه گیری برای سنجش وضعیت کیفیت برنامه درسی دانشگاه های کشور" انجام شد. روش کار: برای انجام این پژوهش، از روش تحقیق ترکیبی با طرح اکتشافی–مدل توسعه ابزار استفاده شد. ابتدا در بخش کیفی پژوهش با استفاده از روش نظریه زمینه ای و مصاحبه با 25 نفر از خبرگان آموزش عالی، پرسشنامه ای با 14 مقیاس و 107 خرده-مقیاس طراحی شد. سپس، در بخش کمی، پرسشنامه طراحی شده در اختیار 180 نفر از خبرگان آموزش عالی کشور قرار گرفت. اعتبار پرسشنامه توسط صاحب نظران تأیید؛ و پایایی آن به وسیله آلفای کرونباخ (994/0) محاسبه شد. در بخش کیفی پژوهش از روش نمونه گیری هدفمند غیراحتمالی و در بخش کمی از روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی استفاده شد. برای آزمون این ابزار، از تحلیل تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. نتایج: با انجام تحلیل عاملی مرتبه اول، ابزار مزبور با 14 مقیاس و 107 خرده-مقیاس تأئید شد. نتایج تحلیل عاملی تأییدی مرتبه دوم نیز نشان داد که مقیاس های احصاءشده دارای بار عاملی کافی جهت پیش بینی ابزار اندازه گیری کیفیت برنامه درسی نظام آموزش عالی ایران است. همچنین، تمام شاخص های برازش، تأئید شد. نتیجه گیری: نتایج آزمون های آماری نشان می دهد، مقیاس طراحی شده برای سنجش کیفیت برنامه درسی دانشگاه های ایران از برازش بسیار مطلوبی برخوردار است.
ارزیابی کیفیت آموزش مجازی از دیدگاه دانشجویان در همه گیری کرونا(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: شیوع بیماری کرونا سیستم های آموزشی در سراسر جهان از جمله آموزش عالی ایران را تحت تأثیر قرار داده است. این مطالعه با هدف تعیین کیفیت نظام آموزش مجازی در دانشگاه علوم پزشکی زاهدان از دیدگاه دانشجویان انجام شد. روش کار: یک مطالعه توصیفی تحلیلی در سال 1399 در دانشگاه علوم پزشکی زاهدان انجام شد. جامعه مورد پژوهش در این مطالعه شامل تمام دانشجویان مشغول به تحصیل در دانشگاه علوم پزشکی زاهدان بود که از میان آنها تعداد 537 نفر پرسشنامه را تکمیل نمودند. پرسشنامه محقق ساخته با ابعاد کیفیت ارائه محتواهای آموزشی، زیرساخت های آموزش مجازی، کیفیت کلاس های آنلاین و کیفیت آزمون های مجازی جهت جمع آوری داده ها مورد استفاده قرار گرفت. برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و آزمون های آماری توصیفی و تحلیلی (One way annova و ...) استفاده شد. نتایج: از دیدگاه دانشجویان بیشترین میانگین نمره مربوط به بعد زیرساخت آموزش مجازی (97/2) و کمترین میانگین نمره مربوط به بعد پاسخگویی (01/2) بود. در بعد پاسخگویی، 35% از دانشجویان، پاسخگویی مناسب به مشکلات دانشجویان توسط کارشناس EDO دانشکده را خیلی ضعیف ارزیابی کرده اند. بین جنسیت و بومی بودن و ابعاد کیفیت آموزش مجازی ارتباط معنی داری وجود نداشت. بین بعد کیفیت ارائه محتوا، کلاس انلاین، پاسخگویی، آزمون مجازی با دانشکده ها ارتباط معنی داری وجود داشت (001/.>P). بین تمام ابعاد آموزش مجازی و مقطع تحصیلی نیز ارتباط معنی داری وجود داشت (001/.>P). نتیجه گیری: ایجاد آمادگی در ابعاد مختلف انسانی و تجهیزات خود نیازمند برنامه ریزی دقیق و مناسب می باشد. با توجه به شرایط کنونی و افزایش استفاده از نظام آموزش مجازی لازم است که با تقویت ساختار ها و تکنولوژی های ضروری و اصلاح فرایند های آموزشی و ارزشیابی و آموزش اساتید و دانشجویان گام بلندی در راه توسعه سیستم های آموزش برداشته شود.
مقایسه اثر بخشی آموزش خود مراقبتی به دو روش آموزش برگشتی و بحث گروهی متمرکز بر سواد سلامت زنان باردار(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: سواد سلامت در مادران باردار، آگاهی های ویژه و مهارت های اجتماعی خاص جهت تشخیص نشانه های خطر دوران بارداری، شیوه زندگی سالم و تغذیه مناسب در دوران بارداری است و بر سرانجام بارداری از طریق بهبود کیفیت مراقبت های بهداشتی دوران بارداری مؤثر است. روش ها: در این کارآزمایی در عرصه با استفاده از نمونه گیری به صورت تصادفی 90 نفر از زنان باردار که پرونده فعال بهداشتی ، در مراکز سلامت جامعه گناباد داشتند و سابقه مشکلات جسمی و روحی تأثیرگذار بر خودمراقبی زنان باردار نداشتند، از بین سه مرکز سلامت جامعه گناباد انتخاب شدند و به دو گروه آزمایش بحث گروهی و آموزش برگشتی و یک گروه کنترل تقسیم شدند. در دو گروه آزمایش، مطابق با مراحل برنامه آموزشی، روش آموزش برگشتی و بحث گروهی متمرکز در پیش گرفته گرفته شد. گروه کنترل آموزش های روتین خودمراقبتی دوران بارداری را در مرکز سلامت جامعه دریافت کردند. نتابج: در سه گروه مورد مطالعه از نظر توزیع متغیر تحصیلات(029/0)، شغل(0906/0)، درآمد(0998/0)، سن بارداری(741/0) تفاوت وجود نداشت و سه گروه با یکدیگر همگن بودند. یافته های حاصل از پژوهش نشان داد سواد سلامت و تمام ابعاد آن در دو گروه آموزش برگشتی و بحث گروهی متمرکز افزایش یافت(p ). اما در گروه کنترل بعد از مداخله، تفاوت معنی داری نداشتند(p=0/66). نتیجه گیری: توصیه می شود استفاده از روش های نوین آموزشی از جمله بحث گروهی متمرکز و آموزش برگشتی در آموزش خودمراقبتی زنان باردار و افزایش سواد سلامت آن ها بیشتر مدنظر قرار گیرد
الگوی پیشنهادی جهت طراحی برنامه درسی ترکیبی برای دانشجویان پزشکی عمومی بر اساس طرح گریوز(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: یکی از عوامل موثر در اثربخشی و ارتقاء کارایی نظام آموزشی، توجه ویژه به آن است. برنامه درسی ترکیبی، تلفیقی از دو آموزش الکترونیکی و غیرالکترونیکی است. هدف از این مطالعه طراحی الگوی برنامه درسی ترکیبی برای دانشجویان پزشکی عمومی با الهام از الگوی گریوز بود. روش کار: پژوهش حاضر مطالعه کاربردی از نوع پژوهش های کیفی بود. به روش تحلیل مضمون از نوع قیاسی – استقرایی استفاده شده است. ویژگی های عناصر برنامه درسی ترکیبی برای آموزش پزشکی عمومی با استفاده از تحلیل داده های حاصل از مرور نظام مند منابع علمی و پژوهش های داخل و خارج کشور و اسناد بالادستی آموزش پزشکی و شیوه نامه های آموزش پزشکی و متن مصاحبه نیمه ساختاریافته با متخصصان و صاحبنظران مشخص شد. فرایند نمونه گیری هدفمند بوده است. بر اساس یافته ها، الگوی برنامه درسی ترکیبی برای دانشجویان پزشکی عمومی با الهام از الگوی گریوز طراحی گردید. نتایج: با استفاده از تحلیل محتوای استقرایی داده های حاصل از متن مصاحبه با مشارکت کنندگان و متن اسناد بالادستی و شیوه نامه های آموزش پزشکی، نتایج پژوهش های داخل و خارج کشور و تحلیل شده است. در تحلیل نهایی مفهوم اولیه استخراج گردید که با مقوله بندی آنها عناصر اصلی الگو شامل اهداف ، محتوا، راهبردهای تدریس و ارزشیابی برنامه درسی ترکیبی برای آموزش پزشکی عمومی شناسایی و مشخص گردید. نتیجه گیری: نتایج نشان داد الگوی تدوین شده متناسب با نظام آموزش پزشکی است. بسیاری از چالش های موجود در نظام آموزش پزشکی با برنامه ریزی مناسب قابل حل است و سیاست گذاران آموزش پزشکی، و پژوهشگران با درک پتانسیل آموزشی این نوع برنامه درسی، باعث توسعه و گسترش آموزش های دانشجویان پزشکی عمومی شوند.
طراحی الگوی برنامه درسی مهارت های زندگی دانش آموزان پایه ششم ابتدایی مبتنی بر آموزه های اسلامی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: تغییرات عمیق فرهنگی و شیوه های زندگی، افراد را در مواجهه با مسائل، فاقد توانایی های لازم ساخته و انسان ها، نیازمند راهکارهایی هستند. راهکارهایی که از طریق معارف بشری بدست آمده، جوابگوی نیازهای واقعی آنان نیستند، ولی اسلام توامان به نیازهای مادی و معنوی توجه دارد. در مورد این مهارتها در قرآن و کلام معصومین(ع) به تفضیل پرداخته شده است. با توجه به آن، طراحی الگوی برنامه درسی مهارتهای زندگی برای دانش آموزان ششم ابتدایی مبتنی بر آموزه های اسلامی ضرورت پیدا کرده است. روش کار: در این پژوهش با توجه به ماهیت موضوع و هدف اصلی آن از نوع توصیفی و استنادی – تحلیلی می باشد و در ضمن نتایج اعتبارسنجی الگوی طرح شده از نظر متخصصان برنامه درسی و صاحب نظران مربوطه در سطح بالایی تایید شد. یافته : ضمن تجزیه و تحلیل مفاهیم اصلی و معانی ضمنی اسناد، موارد و آیاتی که به عنوان مهارتهای زندگی پرداخته شده، شناسایی و مورد تحلیل قرار گرفته و درپایان الگویی از مهارت های زندگی اسلامی، براساس دیدگاه ارتباطی، که در اسناد اسلامی به کرات بدان اشاره شده است، تحت چهارمهارت اصلی خودشناسی، همدلی با دیگران، شناخت طبیعت و خداشناسی و 10مولفه و45 ویژگی، با 212 استناد اسلامی استخراج گردید. نتیجه گیری: با بررسی متون اسلامی منجمله، قرآن و دیگر متون اسلامی، در خصوص سعادت دنیوی و اخروی انسان به تفضیل مهارتهایی بدست آمد که با شناخت و جاری و ساری ساختن شان در همه شئونات زندگی، می توان آن را بکار بندد و از مشکلاتی که نظام آموزشی بواسطه تفکر تک بعدی و مادی می باشد، از آن خلاصی یابد.
ساختار عاملی پرسشنامه سرقت علمی در پایان نامه ها از دیدگاه اساتید(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
سرقت علمی به پدیده ای رایج در پایان نامه های مقطع تحصیلات تکمیلی تبدیل شده است و این امر موجب نگرانی مسئولین آموزشی و پژوهشی گردیده است. جهت جلوگیری از این امر باید ابتدا عوامل تأثیرگذار بر سرقت علمی را شناخت و ابزاری جهت بررسی علل و عوامل آن تدوین کرد. از این رو پژوهش با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی به منظور ساختار عاملی پرسشنامه سرقت علمی در پایان نامه ها از دیدگاه اساتید انجام شد. روش کار: این مطالعه از نوع کاربردی و به شیوه پیمایشی-تحلیلی است. جامعه آماری 291 نفر از اساتید دانشگاه های ایران بدون در نظر گرفتن نوع دانشگاه به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه ی محقق ساخته با 34 سوال بر اساس طیف لیکرت دارای 5 گزینه از خیلی کم تا خیلی زیاد و نمره گذاری از 1 تا 5 بود. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی و با استفاده از نرم افزار SPSS 21 انجام شد. یافته ها: یافته ها نشان داد، در مجموع 39/68 درصد از واریانس را ده مؤلفه تبیین می کنند. عامل پژوهشی 48/20 درصد، عامل فرهنگی با 73/8 درصد، و عامل آموزشی با 29/7 درصد از کل واریانس را به خود اختصاص داد. دیگر عوامل به ترتیب شامل محیط اجتماعی، محیط اقتصادی، عامل انگیزه، عامل خلاقیت، عامل خودباوری، عامل فناوری اطلاعات و عامل ضعف قوانین می باشند. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش بیانگر آن است که الگوی ده عاملی همسانی قابل قبولی با داده ها دارد و از مطلوبیت مناسبی برای اساتید دانشگاه های ایران برخورداراست. در ضمن ضرایب آلفای کرونباخ حاکی از پایایی نتایج بدست آمده است. بنایراین می توان از این پرسشنامه به عنوان ابزاری در جهت گردآوری نظرات اساتید در خصوص سرقت علمی استفاده کرد.
مقایسه تطبیقی برنامه آموزشی دکتری پرستاری ایران با سه دانشکده پرستاری برتر جهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: تضمین کیفیت آموزش عالی به ویژه آموزش دکتری یکی از نگرانی ها و اولویتهای آموزش عالی به ویژه آموزش دکتری میباشد. مقایسه نظام های آموزشی می تواند به بهبود کیفیت آموزش کمک کند، لذا این مطالعه با هدف مقایسه برنامه آموزش دکتری تخصصی پرستاری در ایران با برنامه دکتری پرستاری در دانشکده های پنسیلوانیا، جان هاپکینز و دوک انجام شد. روش کار: این مطالعه به روش توصیفی-تطبیقی در سال 1400 انجام شد. از الگوی چهار مرحله بردی جهت توصیف، تفسیر، همجواری و مقایسه نظام آموزشی در مقطع دکتری با سه دانشکده پرستاری برتر جهان در سال 2020 استفاده شد. جستجوی اینترنتی در سایتهای دانشگاههای مذکور صورت پذیرفت. سپس، داده های استخراج شده بر اساس هدف پژوهش، طبقه بندی و مورد مقایسه قرار گرفت. یافته ها: دکتری پرستاری ایران با سه دانشکده پرستاری برتر جهان در ساختار تقریبا مشابه است. ولی تفاوتهایی در رسالت، هدف کلی، محتوی دروس و تناسب انها با نیازهای جامعه، تخصیص واحدها به دروس پژوهشی و نظری، رویکردهای آموزشی و توجه به دکتری پرستاری بالینی وجود دارد. نتیجه گیری: با توجه به مقایسه و مزایای برنامه درسی سه دانشگاه برتر ، مناسب است که برنامه ریزان آموزش پرستاری ایران تغییرات اساسی در برنامه درسی این بخش از نظر مأموریت ، اهداف ، دوره ها و توجه به تفکر انتقادی دانشجو ، نیازهای آموزشی و صلاحیت های اصلی فارغ التحصیلان ایجاد کنند.
اعتباربخشی الگو ارزیابی کیفیت برنامه درسی الکترونیکی در آموزش عالی کشور(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: وجود یک مدل مناسب و دارای اعتبار برای ارزیابی کیفیت برنامه درسی الکترونیکی به منظور بهبود و بهره وری در یادگیری الکترونیکی از اهمیت زیادی برخوردار است. هدف این پژوهش طراحی مدلی مناسب برای این مهم می باشد. روش کار: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و به لحاظ شیوه گردآوری داده ها، از نوع پژوهش های کیفی می باشد. جامعه پژوهش کلیه متخصصین و اساتید و کارشناسان فعال در حوزه یادگیری الکترونیکی در آموزش عالی کشور میباشد که تعداد 20 نفر از آنها به روش نمونه گیری هدفمند تا رسیدن به اشباع داده انتخاب شده اند. برای جمع آوری داده ها از شیوه مصاحبه نیمه ساختار یافته استفاده شده است. ابتدا با استفاده از روش قیاسی، به مطالعه اسناد و متون مربوط با موضوع پژوهش پرداخت شده سپس با توجه به عوامل بدست آمده اقدام به انجام مصاحبه شده است. برای تحلیل داده ها و تعیین عوامل از روش کد گذاری با نرم افزار MAXQDA2020 استفاده شده است . نتایج: با استفاده از روش قیاسی، به مطالعه اسناد و متون مربوط با موضوع پژوهش پرداخت شده و 4 عامل اصلی عبارتند از عامل مدیریتی و سازمانی، عامل پداگوژیکی، عامل فناوری، عامل ارزشیابی برای مدل ارزیابی کیفیت برنامه درسی الکترونیکی بدست آمده. سپس با توجه به عوامل بدست آمده اقدام به انجام مصاحبه شده است. برای تحلیل داده ها و تعیین عوامل از روش کد گذاری با نرم افزار MAXQDA2020 استفاده شده است و 8 عامل اصلی بدست آمده است که عبارتند از ارزشیابی، پداگوژیکی ، سازمانی و مدیریتی، فردی، فناوری و الکترونیکی، محیطی(فراسازمانی،سیاسی،فرهنگی)، یادگیری ، اخلاقی. نتیجه گیری: بررسی ها موید آن است که بکارگیری عوامل ارزشیابی، پداگوژیکی ، سازمانی و مدیریتی، فردی، فناوری و الکترونیکی، محیطی(فراسازمانی،سیاسی،فرهنگی)، یادگیری ، اخلاقی، در طراحی مدل مناسب ارزیابی کیفیت برنامه درسی الکترونیکی لازم میباشند.
مقایسه تکانشگری، ناگویی هیجانی و رفتارهای خود-آسیب رسان در دانشجویان دارای اعتیاد به اینترنت و دانشجویان عادی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: وابستگی رفتاری به اینترنت صرف نظر از اینکه یک آسیب روانی یا معضل اجتماعی در نظر گرفته می شود، پدیده است مزمن و عود کننده که با آسیب جدی جسمانی، مالی، خانوادگی، اجتماعی و روانی همراه است و در این خصوص عواملی چون عوامل روانی، شناختی، خانوادگی و اجتماعی دخیل هستند. هدف پژوهش حاضر تعیین مقایسه تکانشگری، ناگویی هیجانی و رفتارهای خود-آسیب رسان در دانشجویان دارای اعتیاد به اینترنت و دانشجویان عادی بود. روش ها: این پژوهش از نوع علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری، شامل تمامی دانشجویان دختر مقطع کارشناسی دانشگاه کوثر بجنورد در سال تحصیلی 1400-1399 بودند که از میان آنان 140 نفر (70 نفر دانشجو معتاد به اینترنت و 70 نفر دانشجو عادی) به شیوه نمونه گیری دردسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. از پرسشنامه های اعتیاد به اینترنت یانگ (1996)، ناگویی هیجانی تورنتو (1994)، تکانشگری بارت (2004) و آسیب به خود سانسون (1988) جهت استفاده شد. نتایج با روش تحلیل واریانس چندمتغیره در نرم افزار SPSS20 تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین دانشجویان معتاد به اینترنت و دانشجویان عادی از نظر تکانشگری، ناگویی هیجانی، رفتار خودآسیب رسان و خرده مقیاس های تکانشگری شناختی، حرکتی، عدم برنامه ریزی، دشواری در شناسایی احساسات، دشواری در توصیف احساسات و تفکر عینی تفاوت معناداری وجود دارد (05/0< P). نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که دانشجویان معتاد به اینترنت نسبت به دانشجویان عادی از تکانشگری، ناگویی هیجانی و رفتار خودآسیب رسان بیشتری برخوردارند.