مقالات
حوزه های تخصصی:
اهداف : در مورد راهبردهای یادگیری به طور کلی بر دو نوع راهبرد شناختی و راهبرد فراشناختی تاکید شده است. طرفداران و منتقدان راهبردهای فراشناختی در زمینه توانایی این مفهوم در پیش بینی پیشرفت تحصیلی اظهارات ضد و نقیض دارند. هدف از تحقیق حاضر، بررسی رابطه راهبردهای شناختی و فراشناختی با موفقیت تحصیلی در دانشآموزان شهری و روستایی بود.
روشها: این پژوهش از نوع همبستگی در سال 1385 روی 278 نفر از دانش آموزان مقطع متوسطه شهری و روستایی شهرستان گیلانغرب انجام شد. مدارس به روش تصادفی و دانشآموزان مورد مطالعه بهروش خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار اندازهگیری، پرسش نامه راهبردهای یادگیری بود که پس از تایید پایایی و روایی مورد استفاده قرار گرفت. برای تحلیل دادهها از روش های آمار توصیفی، آزمون همبستگی پیرسون و آزمون t مستقل با کمک نرمافزار SPSS 16 استفاده شد.
یافتهها: بین استفاده از راهبردهای فراشناختی و معدل رابطه مثبت معنی دار وجود داشت (012/0= p ). همچنین بین استفاده از راهبردهای شناختی و معدل نیز رابطه مثبت معنی دار مشاهده شد (001/0= p ). بین میانگین نمره دانشآموزان شهری و روستایی در استفاده از راهبردهای شناختی و فراشناختی تفاوت معنی دار وجود داشت (01/0 =P ) و دانشآموزان شهری از هر دو راهبرد بیشتر استفاده می کردند.
نتیجهگیری: هم استفاده از راهبردهای شناختی و هم استفاده از راهبردهای فراشناختی در موفقیت تحصیلی تاثیرگذار است و همچنین محل سکونت (شهر یا روستا) نیز در استفاده از این راهبردها موثر است، بهطوری که دانشآموزان شهری بیش از دانش آموزان روستایی از هر دو راهبرد استفاده می کنند.
عوامل مرتبط با نتیجه امتحان جامع علوم پایه پزشکی دانشجویان پزشکی
حوزه های تخصصی:
اهداف: دوره علوم پایه نخستین مقطع در برنامه درسی دوره پزشکی است. بررسی امتحانات جامع معیاری برای ارزشیابی کیفیت عملکرد دانشجویان، دانشگاهها و گروههای آموزشی است . این مطالعه با هدف تعیین وضعیت نتایج آزمون جامع علوم پایه و عوامل مرتبط با آن مقطع 5ساله انجام شد.
روشها: این مطالعه توصیفی- تحلیلی مقطعی روی 153 نفر از دانشجویان پزشکی یکی از دانشگاه های علوم پزشکی شهر تهران شرکتکننده در آزمون جامع علوم پایه طی سالهای 87-1383 که بهروش سرشماری انتخاب شدند، انجام شد. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه و چکلیست اطلاعات دموگر ا فیک، عوامل دانشجویی و اطلاعات مربوط به عوامل آموزشی بود. دادهها با نرمافزار SPSS 12 و بهوسیله آزمونهای آماری T دانشجو، مجذور کای و آنالیز واریانس تحلیل شد.
یافتهها: میانگین و انحراف معیار معدل دیپلم دانشجویان بهترتیب 17/15و 39/1، میانگین و انحراف معیار معدل دوره علوم پایه به ترتیب 93/14 و 50/1، میانگین و انحراف معیار نمره آزمون جامع علوم پایه طی دوره 5 ساله بهترتیب 34/118 و 95/19 بود و در همین زمان میانگین نمره کشوری 3/121 بوده است. میانگین نمره دانشگاه در شهریور 1384، شهریور 1385، اسفند 1386 و اسفند 1387 بالاتر از میانگین کشوری بود.
نتیجهگیری: میانگین نمره آزمون علوم پایه دارای روند رو به رشد است، ولی نسبت به سال 1385 اُفت دارد.
رابطه انگیزه پیشرفت با پیشرفت تحصیلی در دانشجویان
حوزه های تخصصی:
اهداف: شناخت عواملی که منجر به پیشرفت تحصیلی و مانع از افت تحصیلی می شود، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. پارهای از مطالعات بیانگر ارتباط مستقیم بین انگیزه پیشرفت با پیشرفت تحصیلی هستند، ولی بعضی صاحب نظران رابطه مستقیم آنها را مورد تردید قرار دادهاند. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه انگیزه پیشرفت با پیشرفت تحصیلی انجام شد.
روشها: این مطالعه توصیفی- همبستگی روی 304 دانشجوی دانشگاه کاشان که از سال 1386 تا 1387 در مقطع کارشناسی مشغول به تحصیل بودند و به روش تصادفی ساده انتخاب شدند، انجام شد. برای جمعآوری اطلاعات از پرسشنامه انگیزه پیشرفت هرمنس استفاده شد. از معدل دانشجویان به عنوان شاخص پیشرفت تحصیلی استفاده شد. برای تحلیل دادهها از شاخصهای آمار توصیفی، آزمون T مستقل و ضریب همبستگی پیرسون و نرم افزار SPSS 15 استفاده شد.
یافتهها: بین انگیزش و پیشرفت تحصیلی، رابطه معنی داری وجود داشت (001/0=p ). میانگین نمرات انگیزش پیشرفت در دانشجویان دختر و پسر با هم تفاوت آماری معنیدار داشت، به این صورت که انگیزش پیشرفت دختران بیشتر از پسران بود. رابطه بین انگیزش پیشرفت با سن نیز از نظر آماری معنیدار بود.
(05/0=p ).
نتیجه گیری: بین انگیزه پیشرفت با پیشرفت تحصیلی، رابطه وجود دارد. همچنین تفاوت بین دانشجویان دختر و پسر از نظر انگیزش و پیشرفت تحصیلی معنیدار است و انگیزه پیشرفت و پیشرفت تحصیلی دختران بیشتر از پسران است. سن نیز با انگیزه پیشرفت رابطه دارد.
کیفیت خدمات آموزشی از دیدگاه دانشجویان؛ مدل سروکوال
حوزه های تخصصی:
اهداف: با بررسی شکاف بین انتظارات و ادراکات دانشجویان از خدمات آموزشی، می توان زمینه را برای تدوین برنامه هایی مناسب جهت بهبود کیفیت خدمات آموزشی فراهم نمود. این مطالعه با هدف ارزیابی کیفیت خدمات آموزشی از دیدگاه دانشجویان پیراپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شد.
روش ها: در این مطالعه توصیفی- تحلیلی مقطعی 170 نفر از دانشجویان دانشکده پیراپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال 1389 با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده و مورد بررسی قرار گرفتند. از پرسشنامه استاندارد سروکوال شامل دو بخش مشخصات فردی و ابعاد پنج گانه کیفیت خدمات آموزشی، برای جمع آوری داده ها استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS 16 و به کمک آمار توصیفی و آزمون های کولموگروف- اسمیرنوف، T زوجی، آنالیز واریانس یکطرفه و تعقیبی توکی انجام گرفت.
یافته ها: در تمامی ابعاد کیفیت خدمات آموزشی و عبارات مربوط به سنجش آن، شکاف کیفیت وجود دا شت . بیشترین میانگین شکاف کیفیت در بعد همدلی (57/1-) و بعد از آن به ترتیب در ابعاد فیزیکی (55/1-)، پاسخ گویی (42/1-) و تضمین (40/1-) مشاهده شد و کمترین میانگین شکاف مربوط به بعد اطمینان (31/1-) بود. رابطه آماری معنی داری نیز بین شکاف کیفیت در ابعاد مختلف کیفیت خدمات آموزشی و عبارات مربوط به آن مشاهده شد (001/0
نتیجه گیری: انتظارات دانشجویان فراتر از درک آنها از وضعیت موجود است و در هیچ کدام از ابعاد خدمت، انتظارات آنها برآورده نشده است. در راستای بهبود کیفیت خدمات آموزشی، کلیه ابعاد بهویژه بعد همدلی باید در اولویت قرار گیرد .
دیدگاه مدیران و معلمان در رابطه با استفاده از ارزشیابی کمی و کیفی در برنامه های درسی قصدشده، اجراشده و تجربه شده
حوزه های تخصصی:
اهداف: یکی از فعالیت های مهم در حوزه آموزش، ارزشیابی برنامه های درسی است که موفقیت و اثربخشی برنامه ها را نمایان می سازد و مزایای متعددی دارد. هدف از این تحقیق، بررسی دیدگاه مدیران و معلمان در رابطه با استفاده از روشهای کمی و کیفی در ارزشیابی برنامههای درسی قصدشده، اجراشده و تجربه شده بود.
روش ها: این تحقیق بهروش زمینه یابی روی دو گروه مدیران و معلمان مدارس ابتدایی صالح آباد که در سال تحصیلی 1388 تا 1389 مشغول به خدمت بودند، انجام شد. گروه اول شامل مدیران مدارس ابتدایی به تعداد 35 نفر به روش سرشماری و گروه دوم شامل معلمان مدارس ابتدایی منطقه به تعداد 285 نفر بهروش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسش نامه محققساخته استفاده شد. داده ها با روشهای آمار توصیفی و آزمون T مستقل به کمک نرمافزار SPSS 16 تحلیل شد.
یافتهها: در مورد استفاده از روشهای کمی و کیفی در ارزشیابی برنامه درسی قصدشده، اجراشده و تجربه شده بین دو گروه تفاوت معنی داری وجود نداشت.
نتیجهگیری: بین دیدگاه مدیران و معلمان در بهرهگیری از روشهای کمی و کیفی در ارزشیابی برنامههای درسی قصدشده، اجراشده و تجربهشده، تفاوت معنیداری وجود ندارد. به عبارت دیگر، هر دو گروه در استفاده از روشهای کمی و کیفی در ارزشیابی برنامههای درسی مذکور اتفاق نظر دارند
نیازهای آموزشی دانش آموختگان مامایی شاغل در مراکز بهداشتی و درمانی
حوزه های تخصصی:
اهداف: تعیین نیازهای آموزشی، اولین گام برنامه ریزی آموزشی و نخستین عامل ایجاد تضمین کیفیت و اثربخشی کارکرد آموزش است. برخورداری ماماها از دانش لازم و کافی و افزایش توانایی آنان در تصمیم گیری ها منجر به بهبود عملکرد آنان خواهد شد. این مطالعه با هدف تعیین نیازهای آموزشی دانش آموختگان مامایی شاغل در مراکز بهداشتی و درمانی استان چهارمحال و بختیاری انجام شد.
روشها: این پژوهش توصیفی- تحلیلی در سال 1388 روی 280 ماما و 50 نفر مسئول شاغل در مراکز بهداشتی و درمانی استان چهارمحال و بختیاری که با روش سرشماری انتخاب شدند، انجام شد. دادهها با استفاده از پرسشنامه محققساخته شامل سه بخش اطلاعات فردی، نیازهای آموزشی حیطههای تخصصی و غیرتخصصی و اولویت آموزشی جمعآوری و سپس با نرم افزار SPSS 15 و آزمونهای آماری توصیفی و آزمون T دانشجویی، مجذورکای و آنالیز واریانس یکطرفه تحلیل شد.
یافتهها: تفاوت آماری معنی داری بین میانگین نمرات نیازهای آموزشی از دیدگاه مسئولان و ماماها در حیطه های تخصصی و غیرتخصصی وجود نداشت
(0/05 >p ). بین میانگین نمرات نیازهای آموزشی در حیطه های بارداری و زایمان (002/0= p )، بهداشت مادر و کودک (038/0= p ) و نوزادان (025/0= p ) با محل کار تفاوت معنیداری وجود داشت. همچنین بین میانگین نمرات نیازهای آموزشی در حیطه غیرتخصصی با مدرک تحصیلی، اختلاف معنی دار بود (025/0= p ) .
نتیجهگیری: برگزاری دوره های آموزشی در خصوص زبان انگلیسی، کاربرد تکنولوژی اطلاعات در مامایی (IT) ، احیا، روش تحقیق، احکام شرعی و قانونی، خونریزی های غیرطبیعی رحمی، اختلالات فشار خون در بارداری، دارودرمانی در نوزادان و عفونت های شایع زنان به عنوان اولویت های آموزش، ضروری بهنظر میرسد.
ارزیابی کیفی عملکرد دانشجویان با پوشه عملکرد الکترونیکی: امکانات و محدودیت ها
حوزه های تخصصی:
مقدمه: ارزشیابی از مهمترین عناصر در بهبود کیفی نظامهای آموزش عالی است. با ظهور رویکردهای جدید در آموزش و بهبود فناوریهای جدید در این عرصه ارزشیابی نیز دچار تحول شده است. پوشه های عملکرد الکترونیکی، ابزاری هستند که امکان ارزشیابی کیفی در محیطهای الکترونیکی را فراهم می سازند. استفاده از گرافیک و صوت و فیلم، ضمن پوشش طیف وسیعتری از علایق فراگیران، این امکان را فراهم میکند که آنها افکار خود را عملیاتی کنند. پژوهش حاضر ضمن بررسی ارزشیابی در محیطهای سنتی و وب محور و بیان تفاوت آنها، به ارایه چشم اندازی نوین برای توسعه ارزشیابی مبتنی بر پوشه عملکرد در محیط های یادگیری الکترونیکی پرداخته است.
نتیجهگیری: پوشه عملکرد الکترونیکی امکان تعامل بیشتر بین فراگیران، مربیان و والدین را فراهم میکند. برای اینکه فراگیران در استفاده از پوشه عملکرد موفق باشند، علاوه بر مهارتهای فنی مورد نیاز برای استفاده از رایانه، باید از هدف ایجاد پوشه عملکرد، محتوی و چگونگی سازماندهی آن و ملاکهای ارزشیابی نیز آگاه باشند. موسسات آموزشی میتوانند از انواع پوشه های عملکرد الکترونیکی به فراخور نیاز استفاده کنند. هر نوع پوشه دارای قابلیتهای خاصی است و برای استفاده بهینه از آن به امکانات سختافزاری و نرمافزاری و نیروی انسانی با مهارتهای خاص نیاز است. پوشه عملکرد الکترونیکی زیرمجموعهای از ارزشیابی است، نه کل آن یا بخشی مجزا از آن.
نقشه مفهومی شیوه تدریس نوین در آموزش پرستاری
حوزه های تخصصی:
مقدمه: ارتقای مراقبت های بهداشتی مستلزم توانایی پرستاران در ارایه مراقبت های موثر، صحیح و مطمئن، مطابق با نیازهای مراقبتی بیماران و هماهنگ با سایر کارکنان بهداشتی است. مهم تر اینکه پرستاران باید برای دستیابی به پیامدهای مطلوب مراقبت های بهداشتی، متفکرانی نقاد، حل کنندگان مساله و تصمیم گیرندگانی موثر باشند. در نتیجه، تفکر به صورت انتقادی، به طور وسیع در اهداف اساسی آموزش پرستاری گنجانده شده است. بنابراین، مدرسان پرستاری برای آماده کردن فارغ التحصیلانی که قادر به تفکر نقادانه و حل مساله در بسیاری از مراکز بالینی باشند، تحت فشار قرار دارند. به منظور بهبود یادگیری معنی دار، استفاده از روش های تدریس فعال به جای استناد به روش های سنتی که قدرت حفظ کردن را افزایش می دهند مورد نیاز است. این مطالعه در صدد ارایه روش های جایگزین است.
نتیجه گیری: نقشه کشی مفهومی از روش های نوین تدریس است که اولین بار در سال 1984 توسط نواک و گوین برای تسهیل فرآیند یادگیری معنی دار معرفی شد. نقشه کشی مفهومی دیاگرامی است که مجموعه ای از مفاهیم و معانی را در چارچوب منظم و سلسله مراتبی منطبق بر ساختار و یادگیری مغز انسان با ایجاد ارتباط های منطقی بین آنها، در کنار هم در سطوح مختلف قرار می دهد. بنابراین نقشه کشی مفهومی روش تدریس فعالی است که می تواند به مدرسان پرستاری برای آماده کردن فارغ التحصیلانی دارای توانایی تفکر نقادانه در محیط های پیچیده مراقبت های بهداشتی کمک کند. از نقشه های مفهومی می توان برای توسعه مهارت های تفکر انتقادی دانشجویان، ارایه مراقبت های بیمارمحور و جامعه نگر، آماده کردن دانشجو برای انجام امور بالینی، برقرای ارتباط بین نظریه و بالین استفاده کرد.