راهبردهای آموزش در علوم پزشکی
راهبردهای آموزش در علوم پزشکی دوره 16 خرداد و تیر 1402 شماره 2 (پیاپی 78) (مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
مقالات
حوزه های تخصصی:
مقدمه: آموزش پزشکی نقش موثری در سلامتی مردم دارد،به همین خاطر این مطالعه با هدف تعیین وضعیت اشتیاق تحصیلی، و ارتباط آن با راهبردهای یادگیری خود تنظیمی و هیجان تحصیلی در دانشجویان رشته پزشکی زنجان انجام شد. روش ها: روش پژوهش ازنوع پژوهش های همبستگی مبتنی برروش مدل یابی معادلات ساختاری بود و جامعه آماری شامل همه دانشجویان تحصیل در رشته پزشکی دانشگاه علوم پزشکی زنجان در سال تحصیلی 98-97 که تعداد آنها 212 نفر بودند می باشد. چون تعداد جامعه نمونه محدود بودند روش نمونه گیری بصورت تمام شماری انجام شد. ابزار های پژوهش شامل پرسشنامه های: اطلاعات فردی ، اشتیاق تحصیلی فردریکز و همکاران، خود تنظیمی پینتریچ دی گروت (MSLQ,1990 ) و هیجان تحصیلی پکران (AEQ,2005) بودند. نتایج این مطالعه به کمک نرم افزار آماری SPSS 16 آنالیز شدند. یافته ها: نمره کلی اشتیاق تحصیلی در شرکت کنندگان مورد مطالعه ما (43.2) بود و با توجه به پرسشنامه فردریکز قابل قبول است. بین نمره اشتیاق تحصیلی با هیجان تحصیلی رابطه معکوس (447/0- ) وبین راهبردهای خود تنظیمی همبستگی مثبت( 083/0) وجود دارد. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان دادکه با توجه به نتایج تاثیر منفی هیجان تحصیلی واثر مثبت راهبردهای خود تنظیمی بر اشتیاق تحصیلی برنامه ریزان درسی دانشگاه های علوم پزشکی بهتر است آنرا مد نظر قرار دهند .
الگوی بالندگی اعضای هیئت علمی در دانشگاه فرهنگیان با رویکرد مبتنی بر نظریه ی برپایه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اعضای هیئت علمی دانشگاه، از جمله عوامل مهم و تأثیرگذار ساختار آموزش عالی یک کشور را تشکیل می دهند. از این رو، توسعه و تکمیل اعضای هیئت علمی، به عنوان بخشی از مدیریت منابع انسانی در سطح دانشگاه نقش خاصی را در مدیریت دانشگاه ها ایفا می کند. بالندگی اعضای هیئت علمی کلید ارتقای کیفیت آموزش عالی محسوب می شود. هدف این پژوهش تدوین الگوی بالندگی اعضای هیئت علمی در دانشگاه فرهنگیان بود. روش کار:ﭘﮋوﻫﺶ ﺣﺎﺿﺮ در ﭼﻬﺎرﭼﻮب رویﮑﺮد ﮐﯿﻔﯽ و ﺑﺎ ﺑﻪﮐﺎرﮔﯿﺮی روش نظریه ی برپایه اﻧﺠﺎم پذیرفت. داده های مورد با به کارگیری مصاحبه های نیمه ساختار یافته، با تأکید بر دو صفت دوشادوش بودن و پیچش حلزونی، در سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی با استفاده از نرم افزار MAXQDA، جمع آوری و مورد تحلیل قرار گرفت. نمونه گیری به صورت هدفمند و نظری بود. برای بررسی اعتبار نظریه ی بر پایه، در پژوهش حاضر از سه روش، بازبینی مشارکت کنندگان و مرور خبرگان غیر شرکت کننده در پژوهش و قابلیت ساخت پرسش نامه استفاده شد. یافته ها: براساس مصاحبه های انجام گرفته،650 کد یا مفهوم اولیه،92 مقوله فرعی و 14 مقوله اصلی استخراج گردید؛که مقوله های استخراجی در قالب الگوی پارادایمی تحلیل شد. نتیجه گیری: یافته ها نشان می دهد که مقوله های اساسی بالندگی در دانشگاه فرهنگیان مبتنی بر پیشایندها، فرایندها و برآیندها می باشد. پیشنهاد می شود سیاست گذران دانشگاهی در تئوری و عمل به این الگوی پارادیمی، دید سیستمی داشته باشند. چراکه، هر یک از این مقوله ها، در برنامه ریزی، سازماندهی و راهبری مطلوب بالندگی اعضای هیئت علمی مؤثر می باشند.
بررسی ادراک دانشجویان علوم پزشکی از ساختار کلاس و ارتباط آن با شیوه های یادگیری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: در دنیای امروز شناسایی ویژگی های روانی، عاطفی و تحصیلی دانشجویان برای موفقیت های آموزشی و فرایند یاددهی- یادگیری از اهمیت بالایی برخوردار است. از این رو پژوهش حاضر با هدف بررسی ادراک دانشجویان علوم پزشکی از ساختار کلاس: نقش جنسیت، مقطع تحصیلی و ارتباط آن با شیوه های یادگیری صورت پذیرفته است. روش ها: روش پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی می باشد. جامعه پژوهش را تمامی دانشجویان شاغل به تحصیل در سال 1396- 1395 در دانشگاه علوم پزشکی بقیه الله (عج) تشکیل می دهد که با روش نمونه گیری تصادفی صورت پذیرفت. ابزار گردآوری داده ها متشکل از دو پرسشنامه ادراک از ساختار هدفی کلاس و سیاهه سبک های یادگیری دیوید کلب می باشد. یافته ها: در بین دانشجویان ادراک ساختار هدفی رویکرد- عملکرد در اولویت قرار گرفت. بر اساس جنسیت و مقطع تحصیلی تفاوت معنی داری بین ادراک دانشجویان ملاحظه نشد. ساختار تبحری با تجربه عینی رابطه مثبت معنی دار، ساختار رویکرد-عملکرد با مفهوم سازی انتزاعی و آزمایشگری فعال رابطه مثبت معنی دار و همچنین ساختار اجتناب-عملکرد با تجربه عینی، مفهوم سازی انتزاعی و آزمایشگری فعال رابطه مثبت معنی دار یافت شد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش و نقش پررنگ مدرسان و متولیان آموزشی، پیشنهاد می شود که ضمن آموزش مدرسان، به آنان تأکید شود که نسبت به اتخاذ روش های نوین تدریس همسو با ویژگی های فراگیران، با فراهم آوردن زمینه های لازم موجبات رشد و گرایش به سمت ادراک از ساختار هدفی تبحری را در ایشان پدید آورند.
پیش بینی خودکارآمدی تحصیلی بر اساس ویژگی های شخصیت تاریک (ماکیاولی، خودشیفتگی و جامعه ستیزی) و بهزیستی معنوی در دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: خودکارآمدی و باور به خود می تواند نقش موثری در موفقیت تحصیلی دانشجویان داشته باشد. پژوهش حاضر با هدف پیش بینی خودکارآمدی تحصیلی بر اساس ویژگی های شخصیت تاریک و بهزیستی معنوی انجام شد. روش ها: برای انجام این مطالعه از یک طرح مقطعی استفاده شد. این مطالعه در سال تحصیلی 97-1396 در جامعه دانشجویان دختر ساکن خوابگاه های دانشگاه علوم پزشکی قزوین انجام شد (587 N=). 300 نفر به روش تصادفی ساده جهت شرکت در مطالعه انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی دانشجویان، مقیاس شخصیت تاریک و مقیاس بهزیستی معنوی استفاده گردید. تحلیل استنباطی داده ها با استفاده از آزمون های آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون در نرم افزار SPSS-24 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که که صفات شخصیت جامعه ستیزی (001/0>P ،254/0-r=) و ماکیاولی (05/0>P ،138/0-r=) با خودکارآمدی تحصیلی در دانشجویان رابطه معنادار و منفی داشتند. اما بین صفت شخصیت خودشیفتگی و خودکارآمدی تحصیلی ارتباط معناداری مشاهده نشد. نتایج دیگر نشان داد که خودکارآمدی تحصیلی با بهزیستی معنوی ارتباط مثبت و معنادار دارد (001/0>P ،291/0r=). نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که 14/0 از واریانس خودکارآمدی تحصیلی را می توان بر اساس بهزیستی معنوی و صفت شخصیت تاریک جامعه سنیزی تبیین نمود (144/0, R2=379/0, R=96/24F=). نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد که ویژگی های ماکیاولی و جامعه ستیزی با نقش منفی و بهزیستی معنوی با نقش مثبت بر خودکارآمدی تاثیرگذار هستند.
تدوین و آزمون مدل ارتباط بین تاب آوری تحصیلی و دلبستگی به مدرسه با میانجی گری درگیری تحصیلی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
هدف: در سال های اخیر متخصصان تعلیم و تربیت و روان شناسی به این باور رسیده اند که دلبستگی به مدرسه و درگیری تحصیلی به عنوان یک حالت روانشناسی در دانش آموزان پیرامون توانایی ه ای شان نقشی کلیدی در تاب آوری تحصیلی آنان دارد هدف این پژوهش تدوین و آزمون مدل ارتباط بین تاب آوری تحصیلی و دلبستگی به مدرسه با میانجی گری درگیری تحصیلی است. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و مدل معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش را همه دانش آموزان دوره متوسطه دوم شهر سردشت تشکیل می دادند که در سال تحصیلی 96-95 مشغول به تحصیل بودند. از این جامعه با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای 400 نفر از دانش آموزان انتخاب شدند. پرسشنامه های تاب آوری تحصیلی ساموئلز و وو(2009)، دلبستگی به مدرسه موتون و همکاران(1993) و درگیری تحصیلی زرنگ(2012) به عنوان ابزارهای سنجش مورد استفاده قرار گرفت. تحلیل داده ها با دو نرم افزار SPSS و AMOS انجام شد. یافته ها: یافته ها بیانگر تاثیر مستقیم و معنادار تاب آوری تحصیلی بر درگیری تحصیلی و دلبستگی به مدرسه و همچنین درگیری تحصیلی بر دلبستگی به مدرسه است. از طرفی یافته ها نشان دهنده اثر غیرمستقیم و معنی دار تاب آوری تحصیلی بر دلبستگی به مدرسه با میانجی گری درگیری تحصیلی بود. نتیجه گیری: با افزایش تاب آوری تحصیلی و درگیری تحصیلی می توان دلبستگی به مدرسه در دانش آموزان را نیز افزایش داد.
نقش واسطه ای درک از توانایی حل مسئله دانش آموزان در رابطه بین مهارت کنترل خشم و سبک های فرزندپروری ادراک شده(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر تبیین رابطه بین سبک های فرزند پروری ادراک شده و مهارت کنترل خشم با نقش واسطه ای درک از توانایی حل مسئله در دانش آموزان بود. روش کار: پژوهش حاضر از نوع پژوهش های همبستگی بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان دبیرستان های شهرستان بابلسر تشکیل دادند. در این پژوهش، تعداد 395 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری داده ها شامل، پرسشنامه درک از توانایی حل مسئله، سبک های فرزندپروری ادراک شده ، مهارت کنترل خشم بودند. برای تحلیل نتایج از روش مدل یابی معادلات ساختاری (SEM)و تحلیل مسیر استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل مسیر نشان داد، سبک فرزندپروری ادراک شده( مقتدرانه، مستبدانه و بی اعتنا) با میانجی گری درک از توانایی حل مسئله قادر است در قالب روابط ساختاری مهارت کنترل خشم را به طور معنی داری تبیین کنند. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش بر اهمیت سبک های فرزند پروری ادراک شده در توانایی حل مسئله و مهارت کنترل خشم تاکید می نماید، به نحوی که مهارت کنترل خشم می تواند بازتابی از سبک فرزند پروری مقتدرانه و توانایی حل مسئله بالا باشد.
شناسایی شایستگی های محوری مورد نیاز دانش آموختگان پرستاری: یک تحلیل مضمون(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: شایستگی فارغ التحصیلان پرستاری یک مسئله مهم در امر مراقبت های بهداشتی است زیرا با استانداردهای حرفه ای، ایمنی بیمار و کیفیت مراقبت های پرستاری مرتبط است. پژوهش حاضر با هدف شناسایی شایستگی های محوری موردنیاز دانش آموختگان پرستاری انجام شده است. روش کار: این مطالعه کیفی با مشارکت 35 نفر از خبرگان پرستاری از طریق مصاحبه های نیمه ساختار یافته و به روش نمونه گیری هدفمند چندگانه در سال 98-1397انجام شد. تجزیه وتحلیل داده ها با کدگذاری دستی به شیوه تحلیل مضمون با رویکرد استقرایی و مدل آتراید-استرلینگ انجام پذیرفت. تأیید روایی با بکارگیری راهبردهایی همچون اجرای فرایند نظام مند ثبت داده ها، افزایش تعداد و تنوع در مصاحبه شوندگان، بازنگری مکرر داده ها، کنترل توسط اعضا و داوران بیرونی انجام شد؛ و سنجش پایایی از طریق پایایی بازآزمون و پایایی بین دو کدگذار به صورت دستی انجام گرفت و بعد از اتمام کدگذاری، نتایج این دو کدگذاری با یکدیگر مقایسه و از روش هولستی استفاده شد. نتایج: در فرایند تحلیل مضمون، درمجموع 342 مضمون پایه استخراج گردید که در قالب 34 مضمون سازمان دهنده فرعی و 14 مضمون سازمان دهنده اصلی طبقه بندی شد و درنهایت 9 مضمون فراگیر شناسایی گردید که شامل شایستگی های تخصصی و حرفه ای، فردی، بین فردی و ارتباطی، اخلاقی و رفتاری، آموزشی و پژوهشی، اجتماعی و فرهنگی، رهبری و مدیریتی، فناوری اطلاعات و مدیریت دانش؛ و شایستگی های بین حرفه ای و جهانی می باشد. نتیجه گیری: توانمندسازی دانش آموختگان پرستاری به انواع مهارت ها و ابعاد مختلف شایستگی های محوری نه تنها به تضمین کیفیت و اثربخشی مراقبت ها و درنتیجه ارتقا سطح سلامت جامعه کمک می کند، بلکه موجب حفظ ارزش و جایگاه اجتماعی حرفه ی پرستاری می گردد.
بررسی عوامل تاثیرگذار بر انتقال آموزش در کارکنان دانشگاه های علوم پزشکی تهران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: انتقال آموزش از مهمترین مباحث حوزه آموزش است که توجه محققان و دست اندرکاران توسعه منابع انسانی را به خود جلب نموده است. بنابراین آنچه که مساله اصلی پژوهش حاضر را تشکیل می دهد بررسی عوامل تاثیرگذار بر انتقال آموزش در کارکنان دانشگاه های علوم پزشکی تهران می باشد. روش کار: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی، از نظر نحوه گردآوری اطلاعات، میدانی و از لحاظ کنترل متغیرها غیرآزمایشی است و از آن جایی که به آزمون مدل خاصی از رابطه بین متغیرها پرداخته است، از نوع مدل یابی علی یا مدل معادلات ساختاری است که بعد از جمع آوری ادبیات نظری و بررسی پیشینه پژوهش های داخلی و خارجی مدل مفهومی پژوهش تدوین شد. جامعه آماری در پژوهش حاضر تعدادی از کارکنان دانشگاه های علوم پزشکی تهران در سال 98 بودند که تعداد آنها بالغ بر 362 تن بود. حجم نمونه محاسبه شده بر اساس فرمول کوکران 186 تن محاسبه گردید. ابزار اصلی تحقیق دو پرسشنامه شامل 114 سوال مبتنی بر طیف امتیازی لیکرت (1 تا 5) می باشد که در پژوهش های قبلی مورد استفاده قرار گرفته است. پرسش نامه اول مربوط به متغیرهای مستقل شامل تعهد سازمانی، انگیزش شغلی، جو سازمانی، حمایت مدیران و محتوای آموزش و پرسش نامه دوم مربوط به متغیر وابسته اثربخشی انتقال آموزش می باشد. همچنین آلفای کرونباخ برای پرسش نامه با نرم افزار SPSS20 محاسبه گردید. یافته ها: در این پژوهش از تحلیل رگرسیون خطی و معادلات ساختاری استفاده شده و نتایج پژوهش نشان داد بیشترین تاثیر را متغیر محتوای آموزشی با ضریب تعیین (626/0) و کمترین تاثیر را تعهدسازمانی با ضریب تعیین (153/0) بر انتقال آموزش در دانشگاه های علوم پزشکی تهران داشته اند
ارائه مدلی برای ارتقای اخلاق حرفه ای دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی استان تهران: مطالعه ای ترکیبی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مدل یابی ساختاری کیفیت زندگی بیماران مبتلا به ام اس بر اساس سبک زندگی ارتقاء دهنده و سواد سلامت با نقش میانجی سرمایه روانشناختی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: شناسایی عوامل فردی و اجتماعی موثر در کیفیت زندگی بیماران ام اس می تواند نقش موثری را در برنامه ریزی، فرآیند درمانگری و تغییر سبک زندگی آنها داشته باشد.لذا هدف پژوهش ارائه الگوی ساختاری کیفیت زندگی بیماران مبتلا به ام اس بر اساس سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت و سواد سلامت با میانجیگری سرمایه روانشناختی بود. روش ها: روش پژوهش از نوع همبستگی بود .جامعه آماری شامل کلیه بیماران مبتلا به ام اس عضو انجمن های ام اس استان مازندران شامل ساری ، آمل ، نوشهر و چالوس ، تنکابن و رامسر به تعداد تقریبی 1600 نفر بود که به شیوه هدفمند 305 نفر به عنوان نمونه آماری مورد مطالعه قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه کیفیت زندگی بیماران مبتلا به ام اس، سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت والکر ، سواد سلامت منتظری و پرسشنامه سرمایه روانشناختی لوتانز، استفاده شد. داده ها با روش معادلات ساختاری و به کمک نرم افزارهای Amos و SPSSتحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت و سواد سلامت به صورت مستقیم و غیر مستقیم یعنی با میانجیگری سرمایه روانشناختی با کیفیت زندگی بیماران مبتلا به ام اس رابطه دارد. همچنین 68 درصد از کیفیت زندگی بیماران ام اس توسط متغییرهای سبک زندگی ارتقاءدهنده سلامت، سواد سلامت و سرمایه روانشناختی تبیین می شود( P<0.01). نتیجه گیری: با توجه به یافته ها، سبک زندگی سالم و ارتقاء دهنده همراه با درک و به کارگیری اطلاعات بهداشتی مرتبط با بیماری در تعامل با منابع روانشناختی مثبت مثل امیدواری و خودکارآمدی می تواند باعث سازگاری فرد مبتلا به بیماری در شرایط سخت زندگی و بهبود کیفیت زندگی آنها شود.لذا آموزش های سلامت محور باید در اولویت طرح های درمانی و تحقیقی بیماران ام اس قرار گیرد.