راهبردهای آموزش در علوم پزشکی
راهبردهای آموزش در علوم پزشکی دوره 17 مرداد و شهریور 1403 شماره 3 (پیاپی 85) (مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
مقالات
حوزه های تخصصی:
مقدمه: آموزش بالینی به عنوان یکی از مقاطع حساس آموزشی نقش تعیین کننده ای در تربیت و آموزش نیروی انسانی و آینده حرفه ای دارد. این مطالعه با هدف بررسی عوامل موثر بر کیفیت آموزش بالینی و مقایسه دیدگاه دانشجویان هوشبری و اتاق عمل در این زمینه طراحی و اجرا شد. روش کار: مطالعه حاضر یک مطالعه ی توصیفی- مقطعی است که در آن 126 دانشجو با روش غیر تصادفی و سهمیه ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل یک پرسشنامه استاندارد در دو قسمت بود؛ قسمت اول شامل اطلاعات جمعیت شناختی و قسمت دوم، شامل پنج حیطه ی اهداف و برنامه آموزشی، عملکرد مربیان، برخورد مربی و کادر اتاق عمل، محیط آموزشی و نظارت و ارزشیابی درباره آموزش بالینی بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نسخه 21 نرم افزار SPSS، آزمون کای دو، تست دقیق فیشر، آزمون تی مستقل و فریدمن انجام شد. یافته ها: از دیدگاه دانشجویان میانگین کلی آموزش بالینی در سطح متوسطی قرار داشت و بر حسب آزمون کای دو سطح کلی کیفیت آموزش بالینی و حیطه های مختلف آن در دو رشته اتاق عمل و هوشبری تفاوت معناداری نشان نداد ( 05/0 P≥) ولی بر اساس نتایج آزمون فریدمن محیط آموزشی در رتبه اول و مربیان در رتبه آخر قرار گرفت. نتیجه گیری: با توجه به تاثیر آموزش بالینی در شکل دهی توانمندی های حرفه ای دانشجویان پیش نهاد می شود در کنار بازنگری و برطرف نمودن کاستی ها و نواقص این حیطه توسط مسؤولین، افزایش شایستگی علمی و عملی مربی مورد توجه قرار گرفته و تدوین و اجرای دقیق اهداف و برنامه های آموزش بالینی متناسب با نیازهای دانشجویان در اولویت برنامه ریزی آموزشی قرار گیرد.
جستاری بر تجارب پزشکان از نیاز به آموزش مهارتهای رهبری در مدیریت سلامت، مطالعه پدیدارشناسانه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
هدف و زمینه : مدیریت همه سازمانها و بویژه سطوح مختلف نظام سلامت در ارائه خدمات مؤثر و کیفی تعیین کننده هست و در این ارتباط آموزش مهارتهای رهبری به پزشکانی که در رده های مختلف مدیریت اشتغال دارند، جایگاه ویژه ای دارد. پژوهش حاضر، ضمن واکاوی در تجربه زیسته پزشکان مدیر، ادراک آنان از رهبری و مهارتها و شایستگیهای لازم، را مورد بررسی قرار داده است. روش پژوهش : این مطالعه مبتنی بر رویکردی کیفی و به روش پدیدارشناسی توصیفی، با مطالعه تجارب پزشکان مدیر ( بیمارستان، کلینیک، ستادی) در سطوح مختلف می باشد. بر این اساس تجارب زیسته 12 نفر از پزشکان مدیر از مشکلات رهبری و نیاز آموزشی در مراکز درمانی و با استفاده از مصاحبه نیم ساختار یافته بررسی شده است. به منظور احراز صحت و دقت اطلاعات تحقیق از معیار اعتماد پذیری با دو روش بازبینی مشارکت کنندگان (10 نفر) و مرور خبرگان غیر شرکت کننده (4 نفر) در پژوهش استفاده شده است. این تحقیق با روش نمونه گیری هدفمند موارد بارز انجام شده است. تحلیل داده ها بر اساس راهبرد هفت مرحله ای کُلایزی صورت پذیرفت. یافته ها : از تحلیل داده ها، 123 کد ، یک مضمون اصلی و 12 زیر مضمون به دست آمده است. مضمون اصلی نشان داد: آموزش مهارت در تعاملات انسانی، به عنوان عصاره مهارت رهبری در نظام سلامت نیاز آموزشی پزشکان مدیر هست. زیرمضمونهای این نیاز آموزشی عبارتند از: ادراک و مدیریت برداشت ، اخلاق حرفه ای ، مدیریت تعارض و حل مسأله ، آگاهی از سازمان غیر رسمی ، مهارتهای ارتباطی ، مدیریت فرهنگی، خلاقیت، انگیزش، هوش هیجانی، مدیریت تغییر، مدیریت احساس، مدیریت مشارکتی. نتایج : بر اساس نتایج این پژوهش می توان گفت؛ توجه به مهارتهای رهبری و آموزش آن، در برنامه درسی آموزش پزشکی و نیز دوره های بازآموزی پزشکان مدیر، اثربخشی مدیران را ارتقاء خواهد داد.
شناسایی چالش های توسعه رهبری نوآورانه در سازمان های آموزشی با رویکرد کیفی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: همه سازمان ها برای بقا و پیشرفت نیازمند اندیشه های نو و راهکارهای تازه هستند. مدیران به عنوان یکی از اعضای اصلی سازمان های آموزشی نقش بسزایی در این زمینه دارا هستند و با ایجاد و تداوم جریان نوآوری در سازمان های آموزشی از رکود جلوگیری کرده و به کاهش و رفع مشکلات کمک می کند. لذا پژوهش حاضر با هدف شناسایی چالش های توسعه رهبری نوآورانه در سازمان های آموزشی با رویکرد کیفی انجام شده است. روش کار: پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و با رویکرد کیفی انجام شده است. گروه هدف پژوهش حاضر، مدیران آموزش و پرورش دولتی و صاحب نظران این حوزه بود. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی 16 نفر از مدیران آموزش و پرورش دولتی و 5 نفر از صاحب نظران این حوزه به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها نیز از مصاحبه نیمه ساختاریافته اکتشافی استفاده گردید و تحلیل داده ها به روش تحلیل مضمون انجام شد. نتایج: پس از تجزیه و تحلیل داده های حاصل از مصاحبه، مجموع کدهای آزاد استخراج شده از محتوای مصاحبه ها 124 کد بود که در 16 مفهوم مشابه طبقه بندی شدند و در نهایت چالش های کلیدی تأثیرگذار بر توسعه رهبری نوآورانه در سازمان های آموزشی در 8 تم اصلی شامل عوامل: عوامل اقتصادی، عوامل فرهنگی و ارزشی، عوامل سازمانی، عوامل زیرساختی تجهیزات و امکانات، عوامل آموزشی، عوامل مدیریتی، عوامل فردی و عوامل سیاست گذاری دسته بندی شدند. نتیجه گیری: براساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که سازمان های آموزشی با پیچدگی ها و چالش های زیادی در سطوح مختلف مواجه هستند. و نیازمند مدیران و رهبران کارآمد، خلاق و نوآور هستند که بتواند این چالش ها را تشخیص داده و با مدیریت صحیح نقش تأثیرگذاری در توسعه و بهبود عملکرد سازمان داشته باشد.
طراحی و اعتباریابی الگوی یادگیری آموزش از دور بر مبنای انگیزش تحصیلی و یادگیری خودراهبر با تاکید بر نقش میانجی تفکر انتقادی در دانشگاه های مجری آموزش از دور(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اف راد دارای س طوح ب الای ی ادگیری خودراهبر، یادگیرندگان فعالی هستند که می ل ق وی ب رای یادگیری دارند، از مهارت های حل مسأله استفاده می کنند و خود یادگیری شان را مدیریت می کنند. هدف این پژوهش طراحی و اعتبار یابی الگوی یادگیری آموزش از دور بر مبنای انگیزش تحصیلی و یادگیری خودراهبر با تاکید بر نقش میانجی تفکر انتقادی در دانشگاه های مجری آموزش از دور بود. روش ها: روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی به روش معادلات ساختاری بود. جامعه پژوهش شامل کلیه دانشجویان دکتری در رشته های آموزش از دور، مدیریت آموزشی، فلسفه تعلیم و تربیت، برنامه ریزی درسی و آموزشی دانشگاه های مجری آموزش از دور استان تهران به تعداد 2800 نفر در سال 1400-1399بود. نمونه آماری شامل 200 نفر به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه انگیزش تحصیلی دانشجویان والرند، مقیاس خودراهبری یادگیری فیشر و پرسشنامه تفکر انتقادی ریکتس بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نسخه 21 نرم افزار SPSS و نسخه 3 نرم افزار AMOS استفاده شد. نتایج: یافته ها نشان دادکه تفکر انتقادی در رابطه با انگیزش تحصیلی و یادگیری خودراهبر در دانشگاه های مجری آموزش از دور نقش میانجی دارد و مدل پژوهش از برازش مناسبی برخوردار است. انگیزش تحصیلی به طور غیر مستقیم و با میانجیگری تفکر انتقادی بر یادگیری خود راهبر اثر دارد (05/0>P) همچنین انگیزش تحصیلی به طور مستقیم بر یادگیری خود راهبر اثر دارد (05/0>P). نتیجه گیری: نظام آموزش از دور برای ارتقای سطح یادگیری خود راهبر باید به انگیزش تحصیلی و تفکر انتقادی در دانشجویان توجه نماید.
بررسی فعالیت های بین المللی دانشگاه های دولتی شهر تهران در حوزه علوم انسانی و اجتماعی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی فعالیت های بین المللی شدن دانشگاه های دولتی شهر تهران در حوزه علوم انسانی و اجتماعی بود. روش: پژوهش حاضر با رویکرد آمیخته اکتشافی و بهره گیری از روش کیفی تحلیل محتوا و نیز روش کمی انجام شد. شرکت کنندگان پژوهش حاضر در بخش کیفی، صاحب نظران و اعضای هیئت علمی دانشگاه ها با آثار نوشتاری مرتبط، تجربه تدریس در دانشگاه های بین المللی و یا تجربه تدریس دوره های آموزشی مرتبط با بین المللی شدن، مدیران دفاتر بین المللی و رؤسای دانشکده های بین المللی در دانشگاه های دولتی شهر تهران بودند که تعداد 12 نفر از میان آن ها به صورت هدفمند جهت انجام مصاحبه عمیق انتخاب شدند و مصاحبه ها تا آنجا ادامه یافت که داده ها به اشباع نظری رسیدند. بر مبنای یافته های حاصل از تجزیه وتحلیل های مرحله کیفی، پرسشنامه پژوهش طراحی شد و در نمونه آماری 250 نفر از اعضای هیئت علمی و دانشجویان مقطع دکتری رشته های علوم انسانی و اجتماعی در دانشگاه های علامه طباطبائی، تهران، الزهرا و تربیت مدرس که به روش نمونه گیری نسبتی طبقه ای انتخاب شده بودند، اجرا و داده های کمی پژوهش گردآوری شد. یافته ها: درنهایت یافته های پژوهش در بخش کیفی نشان داد که فعالیت های بین المللی شدن دانشگاه شامل تبادل استاد و دانشجو و پژوهشگر، تعامل و همکاری های علمی و پژوهشی، آموزش و پژوهش و خدمات بین المللی، تبادل دانش و نظریه، ایجاد فرهنگ بین المللی، جذب نخبگان، درآمدزایی و رقابت می باشد. نتایج بخش کمی پژوهش نشان داد که هر 8 مؤلفه فعالیت های بین المللی دانشگاه ازنظر اعضای هیئت علمی دانشگاه و دانشجویان به طور معناداری پایین تر از متوسط و در وضعیت نامطلوب قرار دارد. نتیجه گیری: با توجه به اینکه فعالیت های بین المللی در دانشگاه های دولتی شهر تهران در حوزه علوم انسانی و اجتماعی از سطح پایینی برخوردار هستند، لذا به مدیران و متولیان دانشگاه پیشنهاد می شود با نظارت بیشتر بر فعالیت های دفتر همکاری های بین الملل دانشگاه بین المللی شدن را با جدیت و رسمیت بیشتری دنبال کنند و دانشجویان و اساتید بیشتر با این پدیده روبه رو شوند.
اثربخشی روش تدریس کلاس معکوس در درس روش تحقیق دوره کارشناسی با استفاده از بستر آموزش الکترونیکی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: روش آموزشی "کلاس معکوس" یکی از شیوه های نوین پرطرفدار آموزشی است. هدف پژوهش بررسی امکان استفاده از پتانسیل آموزش الکترونیکی برای اجرای کلاس معکوس بود. روش ها: این پژوهش از لحاظ رویکرد کمی، از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ روش تحلیل، تمام آزمایشی بود. جامعه و نمونه آماری پژوهش، کلیه دانشجویان پسر درس روش تحقیق دوره لیسانس علوم تربیتی دانشگاه قم بودند که به صورت تصادفی به دو گروه گواه و آزمایش 12 نفره تقسیم شدند (هر گروه 12 نفر)، سپس مبحث "بیان مسئله" که از مباحث مهم و کمی پیچیده درس روش تحقیق است، برای تدریس انتخاب و بر اساس طرح پس آزمون با گروه گواه، طرح آزمایشی به صورت یک سو کور، در یک جلسه اجرا گردید. مبحث "بیان مسئله" برای گروه گواه با روش تدریس "سخنرانی" و برای گروه آزمایش با روش تدریس "کلاس معکوس" اجرا گردید. داده های حاصل از پس آزمون با استفاده از نرم افزار spss تحلیل شد. یافته ها: یافته های تحلیل نشان داد که گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه از میانگین نمره بالاتری برخوردار بودند که افزایش یادگیری با روش تدریس "کلاس معکوس" را نشان داد. نتیجه گیری: بنابراین نتیجه گیری می شود که برای افزایش کیفیت آموزشی می توان به توسعه و فراگیری این روش پرداخت و لذا به اساتید و معلمان توصیه می شود که مهارت خود در استفاده از این روش را افزایش دهند، به دفتر آموزشهای ضمن خدمت، توصیه می شود، آموزش این دوره را در دستور کار خود قرار دهد، و به دفتر فنی توصیه می شود امکانات فنی و الکترونیکی مورد نیاز برای پیاده سازی مناسب این روش را فراهم نمایند، همچنین در انتهای مقاله برای اجرای بهتر این روش، توصیه هایی بیان گردیده است.
بهبود خودسامان دهی درمحیط شبکه های اجتماعی مجازی با کاربست مدل آموزش تفکر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: خودسامان دهی ظرفیت مناسبی جهت تعدیل افکار و احساسات حاکم بر رفتار انسان ها است. آموزش تفکر می تواند زمینه ی ایجاد و توسعه ی خود سامان دهی در ابعاد یادگیری، انگیزشی، مذهبی و دوستی را فراهم نماید. هدف از این پژوهش، بررسی تأثیر مدل آموزش تفکر بر خودسامان دهی نوجوانان در شبکه اجتماعی مجازی بود. روش ها: پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش 985 نفر بودند و شامل پسران و دختران 15 12 ساله شهرستان اسدآباد بودند که به گوشی موبایل (همراه با نرم افزارهای شبکه اجتماعی مجازی سروش) دسترسی داشتند. نمونه آماری پژوهش شامل 82 دانش آموز بودند که از طریق نمونه گیری داوطلبانه انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه خودسامان دهی محقق ساخته با 18 گویه بود. روایی ابزار توسط متخصصان تأیید و پایایی آن با روش آلفای کرونباخ 70/0 محاسبه شد. آزمودنی های پژوهش به صورت تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل (هر گروه 41 نفر) گمارده شدند و سپس پروتکل مدل آموزش تفکر به مدت 6 جلسه 75 دقیقه ای در گروه آزمایش با مؤلفه های خود در دو بعد آموزش زبان و آموزش تفکر اجرا شد. گروه کنترل نیز در مدت 6 جلسه به روش سخنرانی محتوای خودسامان دهی را دریافت نمودند. داده های پژوهش با استفاده از آزمون t مستقل مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: پژوهش نشان داد که کاربست مدل آموزش تفکر در گروه آزمایش موجب ارتقاء خودسامان دهی یادگیری، انگیزشی، مذهبی و دوستی فراگیران درمحیط شبکه های مجازی اجتماعی می شود (05/0P<). نتیجه گیری: طراحی و کاربندی مدل آموزش تفکر در کنار سایر روش های می تواند منجر به نتایج مفیدی در بهبود خودسامان دهی شود.
واکاوی صلاحیت های حرفه ای معلمان در آموزش های مجازی: یک مطالعه کیفی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: آموزش مجازی در زمان بحران نظیر دوره شیوع ویروس کرونا اهمیت ویژه ای دارد. از این رو، معلمان باید صلاحیت های لازم برای این مهم را کسب نمایند. بدین ترتیب هدف پژوهش حاضر، بررسی صلاحیت های حرفه ای معلمان مقطع متوسطه اول برای آموزش مجازی بود. روش کار: روش پژوهش، کیفی و جامعه آماری شامل اسناد و مدارک مرتبط با موضوع (به زبان فارسی و بین سال های 1392 تا 1400) و اعضای هیئت علمی متخصص حوزه برنامه ریزی درسی، تعلیم و تربیت و روان شناسی استان گلستان بودند. حجم نمونه شامل 16 سند و 13 نفر از صاحب نظران بودند که بر اساس قانون اشباع و با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات، مصاحبه نیمه ساختاریافته با متخصصان بود. برای اجرای پژوهش اسناد مورد مطالعه قرار گرفت و با صاحب نظران مصاحبه شد و محتوای متون و مصاحبه ها با روش تحلیل محتوای کیفی قراردادی (استقرائی) مورد تحلیل قرار گرفت. به منظور پایایی مصاحبه ها از معیارهای تأییدپذیری و انتقال پذیری استفاده شد. یافته ها: با تحلیل و کدگذاری متون و مصاحبه ها، 59 مفهوم، 12 زیرمقوله و 4 مقوله استخراج شد. مقوله های اصلی شامل مهارت های فنی، فعالیت های تدریس و یادگیری، مهارت های شناختی و نگرش ها و ویژگی ها بود. نتیجه گیری: مطلوب است که هنگام انتخاب معلمان مقطع متوسطه اول برای تدریس، وجود صلاحیت های حرفه ای معلمان در آموزش های مجازی مورد بررسی قرار گیرد.
پیش بینی انطباق پذیری مسیرشغلی بر اساس سواد دیجیتال، هوش هیجانی و رفتارهای پیشتازانه مسیرشغلی در دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدایت و پیشبرد مسیرشغلی در قرن 21 با ساختارهای دایمادر حال تغییر با پیچیدگی های خاصی همراه است. انطباق پذیری مسیرشغلی یکی از توانایی های است که برای طراحی، پیشبرد و موفقیت در مسیرشغلی نقش مؤثری دارد. لذا پژوهش حاضر با هدف پیش بینی انطباق پذیری مسیرشغلی بر اساس سواد دیجیتال، هوش هیجانی و رفتارهای پیشتازانه مسیرشغلی در دانشجویان انجام شد.جامعه پژوهش شامل کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه پیام نور شهر قم در سال تحصیلی 1401-1402 بود. از این جامعه تعداد 150 نفر از دانشجویانی که داوطلب شرکت در مطالعه بودند انتخاب و پرسشنامه های پژوهش در بین آنها توزیع گردید. در این مطالعه جهت گردآوری اطلاعات از پرسشنامه ویژگی های دموگرافیک، مقیاس انطباق پذیری مسیرشغلی (ساویکاس و پروفلی، 2012)، پرسشنامه سواد دیجیتال (فیروزجاه و همکاران، 1395)، پرسشنامه هوش هیجانی (پیترایدز و فارنهایم،2000) و پرسشنامه رفتارهای پیشتازانه مسیر شغلی (استرواس و همکاران، 2000) استفاده شد. در این مطالعه جهت تحلیل داده ها از نرم افزار آماری اس.پی.اس.اس نسخه 25 و محاسبه شاخص های آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و آماراستنباطی (ضریب همبستگی و تحلیل رگرسیون) تحلیل شد. نتایج: بین انطباق پذیری مسیرشغلی و سواد دیجیتال (56/0=r، 01/0>P)، هوش هیجانی (21/0=r، 05/0>P) و رفتارهای پیشتازانه مسیرشغلی (48/0=r، 01/0>P) همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد همچنین نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که 40درصد از واریانس انطباق پذیری مسیرشغلی بواسطه سه متغیر سواد دیجیتال،رفتارهای پیشتازانه مسیرشغلی و هوش هیجانی قابل تبیین است. نتیجه گیری: انطباق پذیری مسیرشغلی از جمله توانایی هایی است که نقش موثری در مدیریت و هدایت مسیرشغلی ایفا می کند لذا شناسایی و توسعه مهارت هایی که ارتقاء دهنده سطح این توانایی در افراد است حایز اهمیت بوده و نقش بسزایی در مسیرشغلی افراد ایفا می کند.
تاثیر آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر وب بر خودتنظیمی تحصیلی، اعتماد به نفس و خودکارآمدی دانشجویان پرستاری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: آموزش ذهن آگاهی در جهت تقویت و بهبود پیش نیازهای یادگیری مفید می باشد. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر وب بر خودتنظیمی تحصیلی، اعتماد به نفس و خودکارآمدی دانشجویان پرستاری انجام گردید. روش کار: این مطالعه با روش، نیمه آزمایشی با مراحل پیش آزمون و پس آزمون و گروه های آزمایش و کنترل انجام شد. جامعه آماری کلیه دانشجویان رشته پرستاری دانشگاه آزاد اسلامی استان مازندران در سال تحصیلی 1402-1401 که به روش هدفمند، تعداد 40 نفر در دو گروه آزمایش (20 نفر) و گروه کنترل (20 نفر) گمارش شدند. ابزار اندازه گیری، پرسشنامه های خود تنظیمی بوفارد و همکاران، اعتماد به نفس مهری و همکاران و خودکارآمدی شرر و مادوکس بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های توصیفی مانند میانگین، انحراف معیار و آزمون تحلیل کواریانس یک و جند متغیره استفاده شد. نتایج: یافته ها نشان داد که در سطح اطمینان 95 درصد (05/0=α)، آموزش ذهن آگاهی بر هر یک از متغیرهای خودتنظیمی تحصیلی، اعتماد به نفس و خودکارآمدی دانشجویان پرستاری موثر بوده و میزان تاثیر نخست بر خودکارآمدی (اندازه اثر: 91/0)، سپس بر خودتنظیمی تحصیلی (اندازه اثر: 71/0) و در نهایت بر اعتماد به نفس (اندازه اثر: 39/0) باشد. نتیجه گیری: آموزش ذهن آگاهی یکی از شیوه ها و روش های مؤثر در افزایش میزان خودتنظیمی تحصیلی، اعتماد به نفس و خودکارآمدی دانشجویان پرستاری است.