در این مقاله به شیوه تحلیلى به بررسى نظریات مربوط به ضرورت تشکیل حکومت دینى بر اساسسیره پیامبر صلىاللهعلیهوآله مىپردازد. در ارتباط با ضرورت و یا عدم ضرورت تشکیل حکومت مبتنى بردین، دو دیدگاه سلبى و ایجابى مطرح شده است؛ دیدگاه نخست مدعى است، تشکیل حکومتدینى در دوران کنونى نه مطلوب است و نه ضرورى؛ یعنى تشکیل حکومت دینى جزو وظایفدینى ما نیست؛ زیرا بر فرض که پیامبر به تشکیل حکومت اقدام کرده باشد، این عمل از باباضطرار و خواست مردم بوده، نه رسالت الهى حضرت تا ما نیز به تشکیل حکومت دینى مأمورباشیم. نظریه دوم معتقد است حکومتى که پیامبر تشکیل داد، جزو رسالت دینى حضرت بوده ومختص دوران حیات خود ایشان نیست. بنابراین، ما نیز ملزم هستیم در تمام دورانها در صورتامکان، به انجام این مهم مانند سایر دستورات دین مبادرت نماییم. این نظریه از طریق بررسىسیره سیاسى پیامبر با روشى تفهمى به اثبات مىرسد.