با استفاده از منابع مسیحى و تاریخى، به دست مىآید که حضرت عیسى علیهالسلام وجود تاریخى داشته و از طرف خداوند متعال براى هدایت قوم بنىاسرائیل فرستاده شده است؛ اما متأسفانه بنا به دلایلى همچون قدرتطلبى و غرایز شخصى و سیاسى عدهاى خاص، آموزههاى این رسول الهى، دچار تغییر و تحریف شد؛ آنکه بیشترین سهم را در این ماجرا داشت، کسى نبود جز پولس. او یهودىالاصلى بود که حتى خود حضرت را نیز ندیده، و به صورت حضورى چیزى را از این پیامبر الهى دریافت نکرده بود ولى مدّعى بود که حضرت عیسى علیهالسلام را پس از به صلیب کشیده شدن دیده، و آن حضرت به او مأموریت داده است. از اینرو، آموزههاى او بیش از هر کسى ـ حتى بیش از خود مسیح علیهالسلام ـ در عهد جدید موجود مىباشد و ریشه بیشتر اعتقادات اصلى مسیحیت مثل تثلیث، تجسّم، کلیسا و... به این شخص برمىگردد. بنابراین، این اعتقادات مسیحیت است که در طى تاریخ و ادوار زمان به وجود آمده است؛ برخلاف عیسى علیهالسلام که پیامبرى از سوى خداوند، براى راهنمایى و هدایت قوم بنىاسرائیل بوده است.