آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۰۲

چکیده

در این نوشتار با بهره‏گیری از چارچوب نظری «هویت، فضا»، فرایند تعامل ساحت‏های عقلانی و احساسی انسان در فضا و بازتولید آن، که حاکی از تبلور متفاوت ابعاد عقلانی و احساسی آدمی نسبت به گونه‏های متفاوت فضایی است، برخی از ابعاد دین‏داری در دو فضای «تقیّد به تماشای برنامه‏های مذهبی تلویزیون» و «تقیّد به رفتن به مسجد» با روش پیمایشی و فن پرسش‏نامه مورد بررسی قرار گرفته و تبیین گردیده که در شرایط تقیّد به مسجد زمینه مناسب‏تری برای تبلیغ دینی فراهم است؛ چراکه در فضای تماشای تلویزیون، ماهیت سرگرم‏کنندگی آن مجال کمتری برای تجلّی ابعاد دین‏مدارانه انسان فراهم می‏کند. هدف از این پژوهش این است که ظرفیت مکان‏ها و فضاهای سنّتی تبلیغ را با فضاهای مجازی نوین بررسی و میزان تأثیرگذاری، تفاوت و ظرفیت‏های هر یک را با هم مقایسه نماید.

متن

امروزه تلویزیون، به عنوان پرقدرت‏ترین وسیله ارتباط جمعی، در تکوین، تحکیم و تضعیف، جهت‏دهی فرهنگی و ایجاد انسجام یا عدم انسجام جامعه نقش اساسی دارد. در جامعه ما، روزانه افراد 2 تا 5 ساعت وقت خود را به تماشای تلویزیون اختصاص می‏دهند و کودکان در خردسالی با این وسیله خو گرفته و هویت می‏پذیرند. دیگر عوامل، زمینه‏ها و ابزارهای فرهنگی و تبلیغی نیز تحت تأثیر تلویزیون قرار گرفته‏اند.
 تلویزیون در جامعه ما بایستی از خاستگاه دینی تعریف شود که یکی از اساسی‏ترین نقش‏های آن ترویج و تبلیغ دینی است. این در حالی است که از یک‏سو، دین دارای ابعاد، لایه‏ها و سطوح متعددی است که آموزش و ابلاغ آن نیازمند تمهید مقدمات است؛ چنان‏که پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله ابلاغ خویش را با دعوت از اقوام خویش برای پذیرش اسلام آغاز نمودند و به تناسب ظرفیت و قابلیت جامعه، ابلاغ معارف و احکام دینی را توسعه دادند. نگاهی به تفاوت سوره‏های مکی و مدنی به خوبی توجه به تبلیغ دین متناسب با قابلیت جامعه را آشکار می‏سازد. رویه سایر رسولان و مبلّغان دینی نیز بر همین امر استوار بوده است؛ حضرت ابراهیم علیه‏السلام پس از جلب اعتماد جامعه و فراهم نمودن شرایط ابلاغ، مردم را به توحید دعوت کرد. روند صدور برخی احکام دینی نیز بر این پایه بوده است. احکام زیادی از شریعت و اخلاق و اعتقادات نیز بر توجه به قابلیت و ظرفیت و استعداد جوامع و آحاد افراد در پذیرش دین حکایت دارد. از سوی دیگر، هر وسیله اقتضائات خاص خود را داشته و دارای ظرفیت و قابلیت محدود و مشخص برای ارسال پیام است. پرسش ما در این مقال این است: اقتضا و ظرفیت و قابلیت تلویزیون در مقایسه با مسجد چگونه است؟ بنابراین،
هدف تحقیق عبارت است از: شناخت قابلیت و ظرفیت سیمای جمهوری اسلامی برای تبلیغ دین و تأثیرگذاری آن بر دین‏داری، که بر اساس چارچوب نظری «هویت، فضا» (فرایند تعامل ساحت‏های عقلانی و احساسی انسان در فضا و بازتولید هویت) پیگیری می‏شود.
اصول رویکردی
در این الگو تلاش شده از نظریات جامعه‏شناختی، روان‏شناختی اجتماعی، ارتباطات، دیدگاه‏های دین‏پژوهشی و رویکردهای پارادایمی آنها، ترکیبی ایجاد گردد که هم بتواند تبیین‏کننده روند جریانات در مسیر تاریخی باشد و هم آینده را ترسیم نماید. بر این اساس، اصول رویکردی ذیل حایز اهمیت است:
 1. هویت
انسان آغازین تعین دارد؛ ویژگی‏ها و اوصافی دارد که میان تمام افراد این نوع مشترک است. انسان در ابتدا چیزی هست نه آنکه هیچ نباشد؛ گرایش‏هایی دارد، کمال‏هایی دارد، میل و خواست‏هایی دارد، همچنین بینش و شناخت‏هایی دارد. اما ویژگی خاص انسان آن است که فعلیتی که پیش رو دارد یک فعلیت از پیش تعیین شده نیست، بلکه بسیار گوناگون است. انسان تمام آنچه را که می‏تواند داشته باشد، از آغاز ندارد و همه آنچه می‏تواند باشد از آغاز نیست، بلکه چونان ماده‏ای است که صورت‏های بسیار متفاوتی را می‏تواند واجد شود و فعلیت‏های بسیار مختلفی را می‏تواند در خود بپذیرد. صدرالمتألّهین می‏گوید:
بدان که در هیچ نوعی از انواع موجودات، اختلافی که در افراد بشر یافت می‏شود وجود ندارد و این بدان سبب است که ماده انسانی به گونه‏ای آفریده شده است که در آن استعداد انتقال به هر صورتی از صور و اتصاف به هر صفتی از صفات تحقق دارد.2
آدمی همزمان دارای هویت‏های طولی و عرضی، فردی و جمعی متعددی است که گاه در وضعیت متعارض قرار می‏گیرند. هویت فردی انسان، برخاسته از فضای خصوصی درونی او، دارای اقتضائات و تمنّیات و خواسته‏هایی است که به تناسب به فعلیت رسیدن استعدادهای درونی و موقعیت آن استعدادها نسبت به یکدیگر، تجلّی می‏یابد. هویت جمعی انسان برخاسته از قرار گرفتن او در فضای عمومی و به عنوان عضوی از گروه، مذهب، قبیله، ملت و... بوده و دارای خواسته‏های جمعی متناسب با آن فضا و نحوه قرار گرفتن او در فضا و میزان تجلّی یافتن خواسته‏های آن فضا در اوست.3
 2. فضا
در نگاه کلی، دو فضای خصوصی و عمومی برای انسان قابل تفکیک است. فضای خصوصی ناظر به تمایلات و خواسته‏هایی است که از فرد بدون لحاظ عضوی از گروه یا نحله مذهبی و مانند آن بودن، سر می‏زند و فضای عمومی ناظر بر آن بخش از خواسته‏ها و تمایلاتی است که از فرد به عنوان عضو گروه یا نحله صادر می‏شود. هویت فردی و هویت جهانی در فضای خصوصی قابلیت بیشتری برای تجلّی می‏یابند. مواجهه فرد با فضای رسانه‏ای (تلویزیون) موجب برخورد و مواجهه ابعاد سه‏گانه هویتی فرد با فضای خصوصی و عمومی وی شده و حاصل آن غلبه احساسات و عواطف در مواجهه فضای خصوصی با هویتی فردی و غلبه عقلانیت در مواجهه فضای خصوصی با هویت جهانی و تبلور تعهدات و تعلّقات جمعی (ملّی مذهبی ـ قومی) در مواجهه فضای عمومی با هویت جمعی (مذهبی ـ قومی ـ ملی) است.
 ناهماهنگی این مواجهات موجب ناهمسانی شخصیتی و بحران هویتی می‏گردد. هرچه هویت جمعی فرد با صلابت‏تر باشد زمینه کمتری برای دو هویت دیگر فراهم می‏آید.
 در فضای سنّتی، وجود اماکن مذهبی همچون مساجد و حسینیه‏ها در هر کوی و برزن روستاها و شهرها، وجود زمان‏هایی همچون ماه مبارک رمضان و ماه محرم به عنوان زمان‏های مقدس عبادی که مردم را به مساجد و حسینیه‏ها و هیئات مذهبی و پای منابر می‏کشانند، از سرمایه‏های فرهنگی ـ اجتماعی هویت‏ساز به شمار می‏روند.
 در تبلیغ سنّتی همه چیز دارای قداست است؛ از منبر و محراب تا واعظ و خطیب و محتوای کلام. از این‏رو، دارای آداب و تشریفات خاصی است. نشستن پای منبر و حضور در مسجد عبادت است. مسجد، هم می‏تواند شافع باشد و هم شاکی. با جماعت بودن عبادت است و ثواب یک گروه ده نفره در نماز جماعت دارای ثوابی است که جز خدا، کسی دیگر نمی‏تواند به اندازه و مقدار آن واقف گردد. این دورنما و شمایی از سرمایه فرهنگی ـ اجتماعی در مذهب و تبلیغ مذهبی است. در این تبلیغ، هم از قوای ادراکی بهره می‏گیرند و آگاهی عقلی ایجاد می‏نمایند و هم از انرژی احساسات و عواطف استفاده می‏کنند و تعصب تولید می‏کنند. تعصب و غیرت دینی سرمایه‏ای است که محصول این فضای دینی به شمار می‏رود. در این فضا، نظارت عمومی و در نتیجه، فشارهای اجتماعی، دارای قوت فراوانی است.
 در فضای سنّتی رابطه بین عالم و عامی وجود دارد و کارگزار اصلی روحانیت است. در مقابل، در فضای تلویزیونی، فضای هنرمند و مخاطب مطرح است. موقعیت منزلتی روحانیت در تبلیغ سنّتی بر موقعیت هم‏عرضی در کنار متخصصان تنزل می‏یابد. در این فضا، سخن از تقلید از لحاظ روحی ـ روانی جایگاهی ندارد.
 در فضای سنّتی، امر و نهی حاکم است، اما در فضای تلویزیونی برای جذب و حفظ مخاطب ملاحظات فراوانی صورت می‏گیرد.
 فضای رسانه‏ای خود زمینه‏ساز مواجهه با امور غیردینی و غیرشرعی است و به لحاظ روانی، آدمی در اثر تکرار مشاهده و مواجهه با امور، نسبت به آنها بی‏تفاوت می‏گردد. تکرار مشاهده تصویر زنان غیرمحجبه موجب کاهش قبح آن می‏گردد و ناخواسته جامعه را به سراب عرفی شدن سوق می‏دهد. این در حالی است که در فضای تبلیغ سنّتی امور دارای مرز مشخص حرام و حلال است و زمینه برای رعایت آداب و دستورات اسلامی فراهم است. از این نظر، فضای رسانه‏ای فضایی التقاطی است؛ پالایش کردن و سره را از ناسره تشخیص دادن، به ویژه برای کودکان و نوجوانان، کار آسانی نیست.
 فضای تبلیغ رسانه‏ای، فضای تنوع‏طلبی و توجه به نوآمدی پدیده برای جلب توجه مخاطبان است. این موضوع موجب شده که به مرور زمان محافل دینی که توسط دست‏اندرکاران دینی رسانه برپا می‏گردد از نمادها و ایماژها و تزیینات سنّتی فاصله بگیرد و زمینه دور شدن از وضعیت سنّتی را فراهم نماید. برای مثال، برپایی محافل دینی در فضای باز، در کنار حوض و گل و بوته، با چیدمان متنوع و تجمع خانوادگی در کنار یک میز به صورت مختلط، با اجرای موسیقی، تأثیر هویتی خاص خود را به همراه دارد.
 «در فضای تبلیغ سنّتی، حضور در زمان و مکان مقدس، آدمی را از دنیای روزمره و غیرمقدس فراتر می‏برد؛ موضوعی که الیاده آن را لازمه یک مراسم مذهبی می‏داند. آنچه او در کتاب مقدس و نامقدس و تاریخ ادیان (1372)، چشم ‏اندازهای اسطوره (1362) و اسطوره بازگشت جاودانه (1378) بر آن تأکید دارد این است که در جهت کمال‏بخشی به مراسم نمی‏توان به کشف نیّت‏ها و دلایل آن بی‏توجهی نمود؛ چراکه در همه ادیان زمان و مکان مقدس قابل اهمیت‏اند. در ذهن و ضمیر فرد دیندار، حضور در زمان و مکان مقدس او را از دنیای روزمره و غیرمقدس فراتر می‏برد.»4 فضای تبلیغ رسانه‏ای تلویزیونی برای ارائه مراسم مذهبی اگرچه مکان و زمان را به طور مجازی در خود می‏پروراند، اما مقیّد به این دو مقوله نمی‏تواند باشد. در عوض، فضای مشحون و سرشار از ابژه‏ها، رنگ‏ها، تصاویر، تقدس‏ها، نگاه‏ها و ژست‏ها را تقویت می‏نماید تا تأثیر همانندی را بر آگاهی و احساس عاطفی و دینی بر جای گذارد.
 فضای تبلیغ رسانه‏ای فضای ذهنی و مجازی است. در این فضا روابط چهره به چهره و عاطفی به صورت مجازی تجربه می‏گردد. از این‏رو، مخاطب گاهی پا به پای مراسم می‏گرید، سینه می‏زند و لذت همنشینی با هم‏کیشان خود را درک می‏کند و در نهایت، از دیدن یک مراسم در تلویزیون احساس سبکی و حتی ثواب می‏نماید. این اشباع و ارضا جایگزین حضور مستقیم واقعی در محافل مذهبی و نیز زمینه‏ساز فردگرایی و کاهش مراودات و مشارکت اجتماعی می‏گردد. این وضعیت از نظر شخصیتی همواره آسیب‏زاست.
 فضای تبلیغ رسانه‏ای اقتضای آن را دارد که دین را از منظر کارکردهای آن ارائه نماید. فضای تبلیغ رسانه‏ای با توجه به کاستی شرایط، مقتضی ارائه برنامه‏های کلامی و اعتقادی است. از سوی دیگر، نگاه سرگرمی و غیرجدّی مخاطبان به تلویزیون و ضرورت جذب مخاطب بیشتر، و خصلت برنامه‏ای شدن نگاه کارکردی و ارائه روان‏تر آن تا ذات‏انگاری، مقتضی رویکرد کارکردگرایی به دین می‏باشد. این رویکرد به رغم آثار اقناعی آن، همواره خطر اشتباه در مصداق و تشخیص کارکرد و ابطال را در پی دارد و منزلگاه مطمئنی برای عرضه دین نمی‏باشد. به طور خلاصه، در این فضا بحث این است که دین چه فایده‏ای دارد نه اینکه دین چیست. این منظر فضای تبلیغ تلویزیونی، در مرز «دین‏داری و غیردین‏داری» و «دین و سکولاریسم» قرار دارد و همواره خطر عرفی‏سازی معارف دینی را با خود حمل می‏کند.
 فضای تبلیغ رسانه‏ای با برداشتن مرز کودکی و بزرگ‏سالی در واقعیت خارجی ـ نه برنامه‏ای ـ شرایط تعلیمی و تربیتی لازم را ندارد. این در حالی است که فضای تربیتی دینی مقتضی توجه به همه شرایط، از جمله شرایط سنی است. از این‏روست که در نظرسنجی از نمایش داستان ذبح اسماعیل توسط ابراهیم علیه‏السلام، تعدادی از کودکان آن را بی‏رحمانه تلقّی کردند!
 فضای تبلیغ سنّتی، فضای «برای او، خشنودی او، بخشش او» است. آدمی به مسجد می‏رود تا ادای تکلیف کند و دلواپس هستی خویش است. فضای تلویزیون به طور کلی، فضای «برای من، خشنودی من» است. از این‏رو، در این فضا، نظریه «چشمداشت ارزش»5 مطرحمی‏گردد. ایجاد رضایت و خشنودی در این فضا حایز اهمیت است. افرادْ رسانه‏ای را گزینش می‏کنند که خشنودی بیشتری را در پی داشته باشد. یافته‏های نظریه «برجسته‏سازی» نیز بر توجه به خواست مخاطبان تأکید دارد. اگر به این مطلب «مخاطب همگانی» را بیفزاییم فاصله دو فضا عمیق‏تر نیز می‏گردد. مخاطب همگانی بر کوچه و بازاری و عامیانه شدن رسانه تأکید دارد. داشتن روحیه ‏جهان‏گرایانه‏ ایرانیان»6 نیز این ‏فضا را تقویت‏ می‏نماید.
 فضای تبلیغ رسانه‏ای همواره با موسیقی آمیخته است. موسیقی بر احساسات و غرایز انسان تأثیر می‏گذارد نه بر عقل و فهم او. انسان هرگز از عهده تجربه و تحلیل عقلایی تأثیرات موسیقی بر روان خویش برنمی‏آید. او ناگزیر است که این تأثیرات را در ساحت مفاهیمی صرفا احساسی، همچون «غم‏انگیز»، «شادی‏آور»، «نرم»، «داغ» و مانند آن، دسته‏بندی کند. این فضا دارای جاذبه است و مقاومتی در برابر آن وجود ندارد. کسی که بدین فضا وارد شود، از فضای محلی به سمت فضای منطقه‏ای و جهانی، و از آنتن به ماهواره کشیده خواهد شد. احساسات با گستردگی همزاد است و عقل با تمرکز. به همین دلیل است که مک لوهان از «جادوی وسایل» و بار ناخودآگاه آنها سخن می‏گوید.7 تلویزیون آدمی را مفتون می‏سازد. طبیعت آدمی به غفلت‏طلبی تمایل دارد و فضای رسانه‏ای مستعد تقویت چنین طبیعتی است. از این‏رو، میل به بازی که در «نظریه بازی‏ها» در حوزه جامعه‏شناسی و روان‏شناسی مطرح است، به خوبی فرصت شکوفایی می‏یابد. کودک بودن، غفلت‏طلبی و گریز از واقعیت، خاصیت فضای تلویزیونی است. حال آنکه فضای تبلیغ سنّتی، فضای دوری از اخلاد در زمین و عوالم کودکی است. کسی که احکام عملی زندگی خویش را از دین اخذ می‏کند، از ابزار تلویزیون به همان شکلی که غیردیندار استفاده می‏کند، بهره نمی‏برد.
 فضای تبلیغ رسانه‏ای (تلویزیونی) فضای زیست چندگانه‏ای است که موجب به وجود آمدن فضای التقاطی و غیرناب می‏گردد. از این طریق ارزش‏ها و هنجارهای ناهمخوان به نمایش درمی‏آید. بدیهی است در این وضعیت سره را از ناسره تمیز دادن و توجه به آثار پنهان برنامه‏های متعدد، کار ساده‏ای نیست و این، ناخواسته تلویزیون را به فضای عرفی‏سازی سوق می‏دهد؛ چراکه در این وضعیت نیازهایی پدیدار می‏گردد که ارزش‏های خاص خود را می‏طلبد. این ارزش‏های متفاوت، موجب بروز و ظهور هنجارهای متفاوت می‏شود و یا بعکس، موجب پذیرش هنجارها و مدگرایی‏هایی می‏گردد که در بسیاری از موارد ناشی از عدم آگاهی نسبت به باورها و ارزش‏ها و نمادهای حامل این هنجارها و مدهاست؛ مانند آنچه در کشور ما مشاهده می‏شود.
 3. کارکردهای دو فضای تبلیغ سنّتی و رسانه‏ای و ابعاد وجودی انسان
بی‏تردید، دو فضای یاد شده از نظر تأثیرگذاری بر ابعاد وجودی انسان متفاوتند. تبلیغ سنّتی با دارا بودن شرایط آموزشی برای تحریک ابعاد عقلانی و تقویت اعتقادات توأم با تحریک احساسات مستعدتر است، در حالی که تلویزیون به عنوان رسانه‏ای تفریحی استعداد بیشتری برای تحریک احساسات را داراست. از این‏رو، نمی‏توان از این دو شیوه تبلیغی توقع یکسان داشت.
 بنابر نظریات فطرت، انسان دست‏کم در این دنیا و پیش از رسوخ ملکات مختلف در جان او، نوع واحدی است و دارای هویت و ماهیت مشترک. این نوع واحد، بینش‏ها و گرایش‏هایی دارد که در تمام دوران‏ها، در همه مکان‏ها و جامعه‏ها با او و درون اوست.8 انسان دارای قوا و استعدادهای فراوان است که در طول زندگی خود با اختیار و انتخاب و اراده‏های دمادم به آنها فعلیت می‏بخشد. در واقع، انسان در صحنه حیات و زندگی خود را می‏سازد و به خود شکل می‏دهد. اساس حرکت انسان حب‏الذات‏است.9وذات‏انسان‏دارای‏ابعادشناختی،عاطفی، احساسی و انگیزشی است که با استعداد اختیار و قدرت گزینش، مجموعه‏ای تحت عنوان «قلب» را شکل می‏دهند که در روز نخست پاک و مصفّاست. ازاین‏رو،ممکن است به‏فعلیت‏رسیدن‏این‏ابعاد،قلب‏راحرم‏اللّه‏یاحرم‏شیطان‏نماید.
 4. نقش هماهنگ ‏کنندگی دین
نابسامانی و تعارضات اجتماعی و فضای بیرون از ذهن افراد، می‏تواند ریشه در رفتار نابسامان درونی افراد داشته باشد. نقش دین برای دیندار و جامعه دینی، نقش ایجاد سازگاری و هماهنگی فضای درونی و بیرونی است. هماهنگ‏سازی نیروهای درونی و همسان‏سازی آن بر عهده دین است. همان‏گونه که باورها، ارزش‏ها و هنجارهای جامعه فرهنگ جامعه را می‏سازند، ادراکات، احساسات، عواطف و رفتار آدمی نیز هویت آدمی را می‏سازند و همان‏گونه که کانال‏های فرهنگ‏ساز در جامعه می‏تواند متنوع و متعدد باشد، کانال‏های هویت‏ساز فردی نیز می‏تواند متعدد باشد. تعدد در صورتی که هماهنگ نباشد منجر به بحران و بی‏خانمانی هویت می‏گردد. تعارض هویت‏های طولی و عرضی از جمله نابسامانی‏هایی است که ممکن است در اثر قرار گرفتن در فضاهای مختلف بروز نماید.
فرضیات
بر این مبنا که تلویزیون، نظیر هر وسیله ارتباط جمعی دیگر، دارای قدرت مشروط بوده و باید به اقتضائات آن ـ از جمله اینکه کارکرد تفریحی تلویزیون در سطح فردی بر دیگر کارکردهای آن غلبه دارد و استعداد ترویج دین‏داری آن در این سطح قابل رقابت با استعداد ترویج دین‏داری مسجد نیست ـ توجه نمود، فرضیات زیر مطرح گردیده است:
فرضیه اصلی: تلویزیون به لحاظ اقتضائات رسانه‏ای خود، دارای قابلیت‏ها و ظرفیت‏های خاص بوده و نمی‏توان انتظار داشت که همانند رسانه‏های تبلیغی سنّتی، دین را تبلیغ نماید.
فرضیات فرعی: به نظر می‏رسد افرادی که مقیّد به تماشای برنامه‏های مذهبی تلویزیون هستند، نسبت به افرادی که مقیّد به رفتن به مسجداند:
 1. تقیّد کمتری به نماز دارند.
 2. تقیّد کمتری به تقلید از مرجع تقلید دارند.
 3. از روحیه تکلیف‏مداری کمتری برخوردارند.
 4. دارای تمایلات عرفی شده‏اند.
 5. نسبی‏گرا و اهل تسامح و تساهل‏اند.
 6. از روحیه احتیاط‏گرایی کمتری برخوردارند.
تعاریف عملیاتی
تکلیف‏ مداری: خواندن نماز، رفتن به مسجد، تقلید از مرجع تقلید، تقیّد به احکام شرعی، و احساس مطلوب‏تر با رفتن به مسجد، از مؤلفه‏های تکلیف‏مداری به شمار می‏رود.
روحیه احتیاط‏ گرایی: توجه به این نکته که هر چیزی که از سیمای جمهوری اسلامی پخش می‏شود لزوما شرعی نیست و باید از شرعی بودن آن مطمئن شد، روحیه احتیاط‏گرایی دینی خوانده می‏شود.
تمایلات عرفی شده: افرادی که دین را برای زندگی می‏دانند و بر اساس فهم خود، هرچه از دین می‏فهمند عمل می‏کنند و اهل احتیاط در دین نیستند و معتقدند: امور دینی نیز لازم است مثل سایر امور (اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و مانند آن) به روز گردد، و هر زمان اقتضای خود را دارد؛ از این‏رو، جای نگرانی نیست و تلویریون را بر مسجد ترجیح می‏دهند، دارای تمایلات عرفی شده‏اند.
روحیه تساهل و تسامح: افرادی که معتقدند: دل انسان باید پاک باشد، نوع تکلیف مهم نیست، و اگر عقیده و حکم شرعی باعث نظر منفی کشورهای دیگر نسبت به ما شود نباید آن را مطرح کرد، دارای روحیه تساهل و تسامح‏اند.
روش تحقیق علّی ـ مقایسه‏ای
هدف از روش تحقیق علّی ـ مقایسه‏ای یافتن علت‏های احتمالی یک الگوی رفتار است. بدین منظور، آزمودنی‏هایی که دارای رفتار مورد مطالعه هستند با آزمودنی‏هایی که این رفتار در آنها مشاهده نمی‏شود، مقایسه می‏شوند. این روش را غالبا پژوهش «پس رویداد» می‏نامند؛ زیرا به مواردی اشاره دارد که در آنها علت از پیش رخ داده است و مطالعه آن در حال حاضر از طریق اثری که به متغیر دیگر ـ که معلول خوانده می‏شود ـ گذارده و بر جا مانده است، امکان دارد.10
 در این تحقیق، برای شناخت تأثیر تلویزیون بر ابعاد دین‏داری از روش علّی ـ مقایسه‏ای استفاده شده است. در این روش، به جای گروه کنترل، از گروه مقایسه‏ای استفاده می‏شود. از این‏رو، برای استفاده از این روش، سؤالات پرسش‏نامه به گونه‏ای تنظیم گردیده است که امکان مقایسه دو گونه دین‏داری ـ در فضای تلویزیونی و در فضای تبلیغ سنّتی ـ فراهم گردد و از این طریق، روابط علّی بین آثار مختلف و این دو فضا مورد بررسی قرار گیرد.
سنجش اعتبار و آزمون روایی
در این تحقیق، برای محاسبه اعتبار، از اعتباری صوری و برای سنجش روایی از آماره «آلفا» استفاده شده است. دامنه آماره «آلفا» از 0 تا 1 است. هرچه آلفا بیشتر باشد روایی مقیاس بیشتر خواهد بود.
 طبق قاعده تجربی، آلفا دست‏کم باید 70 درصد باشد تا بتوان مقیاس را دارای روایی به شمار آورد. اندازه آلفا به روایی تک‏تک گویه‏ها بستگی دارد. برای افزایش تعداد آنها و در نتیجه، افزایش روایی مقیاس، باید همه گویه‏های ناپایا را حذف کرد. بدین منظور، باید دید با حذف هر گویه معین مقدار آنها چقدر می‏شود. بعد از حذف گویه‏های بی‏ربط و ناپایا، بار دیگر نمره مقیاس پاسخ‏گویان را محاسبه می‏کنیم و مجددا مقیاس را با آماره‏های مزبور وارسی می‏نماییم. پس از اطمینان از رضایت‏بخش بودن مقیاس، گویه‏های آن را برای مرحله اصلی گردآوری داده‏های تحقیق به کار می‏بریم.11
 در پرسش‏نامه این تحقیق، از 21 گویه دارای متغیر ترتیبی با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ، آزمون پایایی به عمل آمد و ضریب آلفای کرونباخ با رقم 746/0 پایایی قابل قبولی را نشان داد.
جامعه و نمونه آماری و نحوه تحلیل
جامعه آماری این تحقیق را افراد (مرد و زن) پانزده سال به بالای شهر قم در اردیبهشت و خرداد ماه سال 1386 تشکیل می‏دهند.
 در این تحقیق، با توجه به وسعت جامعه آماری از شیوه نمونه‏گیری برای جمع‏آوری اطلاعات استفاده شد. در این خصوص، با لحاظ ناهمگنی مناطق، شهر قم به پنج منطقه تقسیم گردید و به صورت نمونه‏گیری غیراحتمالی سهمیه‏ای 400 نمونه انتخاب گردید.
 برای سنجش متغیرهای ترتیبی «دین‏داری» و «تقیّد به مسجد» و «تقیّد به تماشای برنامه‏های مذهبی تلویزیون» با متغیرهای اسمی، از جدول تقاطعی و کای اسکور (c2) با آزمون وی کرامرز (V cramers) و برای سنجش آنها با متغیرهای ترتیبی، از جدول تقاطعی و همبستگی با آزمون دی سامرز (samers D) استفاده گردید.
تحلیل سه فضای تبلیغی
برای بررسی و تحلیل فضای تبلیغ تلویزیونی و فضای تبلیغ سنّتی و تفاوت آن دو، مطابق با پاسخ به پرسش‏های پرسش‏نامه، سه فضای تبلیغ دینی، تحت عناوین: دین‏داری (به عنوان فضای معیار و محک دو فضای دیگر که حاصل پاسخ‏های همسان شده به متغیرهای ترتیبی پرسش‏نامه است)، تبلیغ تلویزیونی (تقیّد به تماشای برنامه‏های مذهبی تلویزیون) و تبلیغ سنّتی (تقیّد به مسجد = مسجدی) تفکیک گردید و متغیرهای مزبور (دین‏داری، تبلیغ تلویزیونی و تبلیغ سنّتی) به عنوان متغیر مستقل نسبت به متغیرهای دیگر مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت تا بدین وسیله، زمینه تأیید یا عدم تأیید فرضیه‏های تحقیق فراهم گردد. لازم به توضیح است که مسجدی بودن که حاصل برخی متغیرهای مربوط به تقیّد به مسجد است به عنوان مهم‏ترین ابزار تبلیغ یا پایگاه تبلیغی برای مقایسه سنجش با متغیر تبلیغ تلویزیونی (تقیّد به تماشای برنامه‏های مذهبی تلویزیون) منظور گردیده است.
تجزیه و تحلیل آماری
آمار حاکی از آن است که با افزایش دین‏داری، بر توجه برنامه‏های سخنرانی و میزگرد افزوده می‏شود. این وضعیت در تقیّد به مسجد و تقید به تماشای برنامه‏های مذهبی تلویزیون در سطح متوسط هم‏جهت و در سطح زیاد معکوس می‏گردد.
 با افزایش دین‏داری و تقیّد به مسجد، بر توجه به برنامه‏های مذهبی دارای جنبه‏های مناسکی و سرگرمی افزوده می‏شود و این حاکی از ماهیت سرگرم‏کننده و غیرآموزشی تلویزیون است. این وضعیت در تقیّد به تماشای برنامه‏های مذهبی تلویزیون معکوس می‏گردد؛ به این معنا که آنان هم که در گروه تقیّد به تماشای برنامه‏های مذهبی تلویزیون قرار گرفته‏اند عمدتا در حدّ کم پایبند تماشای برنامه‏های مذهبی‏اند و بنابراین، اوقات فراغت آنان هم در حدّ کم به تماشای برنامه‏های مذهبی سپری می‏شود. این موضوع نیز حاکی از ضرورت احتیاط در تشویق افراد به تماشای تلویزیون می‏باشد.
جمع نوع برنامه
 تقیدبه مسجد
 هیچ کدام سخنرانی/میزگرد مداحی/فیلم سریال
100٪ 73/4٪ 39٪ 56٪ کم
100٪ 5/15٪ 7/12٪ 8/71٪ متوسط
100٪ 1/11٪ 5/9٪ 4/79٪ زیاد
100٪ 5/18٪ 5/11٪ 70٪ جمع
جمع نوع برنامه
 تقید به تماشای برنامه‌های مذهبی تلویزیون
 هیچ کدام سخنرانی/میزگرد مداحی/فیلم و سریال
100٪ 5/5٪ 9/10٪ 6/83٪ کم
100٪ 1/21٪ 5/12٪ 4/66٪ متوسط
100٪ 48٪ 4٪ 48٪ زیاد
100٪ 4/18٪ 5/11٪ 1/70٪ جمع
رابطه تماشای نوع برنامه با تقید به تماشای برنامه‌های مذهبی  رابطه تماشای نوع برنامه با تقید به مسجد
 طبق این آمار، با بالا رفتن تقیّد به دین‏داری و تقیّد به مسجد، از تفریح و سرگرمی به عنوان هدف تماشای برنامه‏های تلویزیون کاسته می‏شود و حال آنکه این رابطه در تقیّد به تماشای برنامه‏های مذهبی تلویزیون معکوس است.
 با افزایش تقیّد به دین‏داری، بر هدف تربیتی تماشای تلویزیون افزوده شده و این رابطه از کم به متوسط و زیاد در متغیر تقیّد به مسجد برقرار است، ولی در تقیّد به تماشای برنامه‏های مذهبی تلویزیون رابطه معکوس وجود دارد.
 در دو وضعیت تقیّد به دین‏داری و تقیّد به مسجد، با افزایش متغیر، بر اطلاعات و اخبار به عنوان هدف تماشای برنامه‏های تلویزیون افزوده می‏شود و این وضعیت در تقیّد به برنامه‏های مذهبی تلویزیون معکوس است.
 در خصوص آموزش، وضعیت‏متفاوت است. تقریبا در هر سه‏متغیر تفاوت چندانی با افزایش متغیر مستقل در متغیر آموزشی ایجاد نمی‏گردد و این حاکی از آن است که اصولاً تلویزیون دستگاهی آموزشی تلقّی نمی‏شود. حتی آنان که تقیّد زیاد به تماشای برنامه‏های مذهبی تلویزیون دارند این وسیله را آموزشی تلقّی نمی‏کنند. این وضعیت می‏تواند هشداری جدّی برای سیاست‏گذاران تلویزیون باشد که فراگیری و آموزش دین و دین‏داری اصولاً با ماهیت این دستگاه سنخیت چندانی ندارد.
جمع ترتیبی اطلاعات/اخبار آموزش نوعی/سرگرمی دین‌داری
100٪ 2/4٪ 5/12٪ 4/10٪ 9/72٪ کم
100٪ 7/6٪ 8/28٪ 6/14٪ 50٪ متوسط
100٪ 3/15٪ 7/36٪ 3/14٪ 7/33٪ زیاد
100٪ 5/8٪ 8/28٪ 14٪ 7/48٪ جمع
جمع ترتیبی اطلاعات/اخبار آموزش نوعی/سرگرمی دین‌داری
100٪ 2/4٪ 8/20٪ 4/19٪ 6/55٪ کم
100٪ 5/9٪ 6/30٪ 3/12٪ 6/47٪ متوسط
100٪ 8/9٪ 1/31٪ 8/14٪ 3/44٪ زیاد
100٪ 6/8٪ 8/28٪ 14٪ 6/48 جمع
هدف از تماشای برنامه‌های تلویزیون نسبت به تقید به مسجد  هدف از تماشای برنامه‌های تلویزیون نسبت به دین‌داری
جمع ترتیبی اطلاعات/اخبار آموزش نوعی/سرگرمی دین‌داری
100٪ 4/10٪ 33٪ 1/15٪ 5/41٪ کم
100٪ 5/9٪ 6/30٪ 3/12٪ 6/47٪ متوسط
100٪ 8/9٪ 1/31٪ 8/14٪ 3/44٪ زیاد
100٪ 6/8٪ 8/28٪ 14٪ 6/48٪ جمع
هدف از تماشای برنامه ‏های تلویزیون نسبت به تقیّد به برنامه‏های مذهبی تلویزیون
 همان‏گونه که در جداول زیر مشاهده می‏شود، با افزایش دین‏داری، تماشای ماهواره ماهش می‏یابد. این وضعیت در تقیّد به مسجد نیز صادق است، ولی در تقیّد به تماشای برنامه‏های مذهبی تلویزیون رابطه عکس می‏شود.
 در دین‏داری زیاد، در حدّ کم و خیلی کم ماهواره تماشا می‏شود، حال آنکه با تقیّد زیاد به تماشای برنامه‏های مذهبی تلویزیون، تماشای ماهواره به میزان 20% در حدّ خیلی زیاد پاسخ مثبت داده شده است.
جمع ماهواره
 دین داری
 خیلی زیاد زیاد متوسط کم خیلی کم/اصلا
100٪ 5/24٪ 3/14٪ 4/22٪ 3/14٪ 5/24٪ کم
100٪ 8/11٪ 7/5٪ 9/15٪ 2/14٪ 4/52٪ متوسط
100٪ 0 0 0 4٪ 96٪ زیاد
100٪ 4/10٪ 3/5٪ 6/12٪ 6/11٪ 1/60٪ جمع
جمع ماهواره
 دین داری
 خیلی زیاد زیاد متوسط کم خیلی کم/اصلا
100٪ 1/17٪ 9/7٪ 4/18٪ 8/11٪ 7/44٪ کم
100٪ 2/10٪ 9/5٪ 7/11٪ 5/12٪ 8/59٪ متوسط
100٪ 8/48٪ 0 5/9٪ 3/6٪ 4/79٪ زیاد
100٪ 6/10٪ 3/5٪ 7/12٪ 4/11٪ 60٪ جمع
تماشای ماهواره به نسبت تقید به مسجد  تماشای ماهواره به نسبت دین‌داری
جمع ماهواره
 تقید به تماشای برنامه مذهبی تلویزیون
 خیلی زیاد زیاد متوسط کم خیلی کم/اصلا
100٪ 5/4٪ 9/0٪ 8/10٪ 9/9٪ 9/3٪ کم
100٪ 3/12٪ 2/6٪ 7/12٪ 7/12٪ 2/56٪ متوسط
100٪ 20٪ 16٪ 20٪ 8٪ 36٪ زیاد
100٪ 6/10٪ 3/5٪ 6/12٪ 6/11٪ 8/59٪ جمع
تماشای ماهواره به نسبت تقیّد به برنامه ‏های مذهبی تلویزیون
متغیر وابسته متغیر مستقل دین داری تقیدبه‌مسجد/مسجدی تقیدبه تماشای برنامه های مذهبی تلویزیون
 sigs value sigs values sigs values
دین داری 000/ 000/0 347/0 000/0 341/0-
تکلیف مداری 000/ 0756/ 000/0 385/0 000/0 301/0-
نسبی گرایی و اهل تسامح و تساهل 000/ 472/0 004/0 114/0- 000/0 203/0
عرفی گرایی 000/ 472/0 000/0 140/0- 000/0 229/0
نادیده گرفتن بخشی از احکام مذهبی،به‌خاطر همدلی با دیگر مذاهب 000/ 219/0 248/0 48/0- 48/0 078/0
غلبیه خودافزایی 000/ 428/0 015/0 095/0- 000/0 191/0
مشارکت طلبی 000/ 150/0 000/0 203/0 000/0 141/0-
امربه معروف و نهی از منکر 000/ 341/0 020/0 090/0 066/0 076/0-
روحیه فعال داشتن 000/ 158/0 000/0 133/0 009/0 102/0-
گرایش به ماهواره 000/0 174/0
تقید به مسجد 000/ 273/0 000/0 493/0 000/0 201/0-
تقید به تماشای برنامه های مذهبی 000/ 000/0 357/0- 005/0 093/0
تقید به نماز 000/ 239/0 000/0 237/0 000/0 229/0-
اهل تقلید از مراجع تقلید 000/ 432/0 000/0 429-0 000/0 229/0-
اهمیت ندادن به تکلیف و اعتقاد به اهمیت پاکی دل 000/ 449/0- 000/0 134/0- 000/0 189/0
مطابق فهم شخصی پایبند به دین بودن 000/ 308/0- 226/0 047/0- 721/0 015/0
ترجیح سخنرانی به مداحی 000/ 221/0 004/0 113/0 002/0 126/0-
ترجیح برنامه های مذهبی تلویزیون به مسجد 028/ 078/0- 000/0 88/3/0- 000/0 577/0
اعتقاد به ضرورت به روز شدن دین نظیر دیگر نهادها 000/ 314/0- 082/0 068/0- 043/0 084/0
عدم نگرانی ازسرنوشت نسل آینده، چرا که هر زمان اقتضای خود را دارد 000/ 130/0- 001/0 130/0- 000/0 199/0
احساس مطلوبتر با رفتن به مسجد 000/ 211/0- 000/0 529/0 000/0 58/6/0-
ترجیح تلویزین به خاطر کیفیت آن 028/ 078/0- 000/0 388/0- 002/0 129-0
عدم احتیاط در دیدن برنامه های تلویزیون 000/ 348/0- 000/0 175/0- 000/0 137/0
مسجدی بودن 000/ 314/0- - - 000/0 490/0-
جدول تفصیلی مقایسه سه متغیر دین‏داری ـ تقیّد به مسجد، و تقیّد به تماشای برنامه‏ های مذهبی تلویزیون
 متغیرهای وابسته
تقیّد به نماز: طبق آمار به دست آمده، دین‏داری با همبستگی مثبت 239/0 و سطح معناداری 000/0 و تقیّد به مسجد (مسجدی بودن) با همبستگی مثبت 237/0 و سطح معناداری 000/0 با پدیده تقیّد به نماز، دارای رابطه‏اند که هم فرضیه 0 Hرد می‏شود و هم جهت همبستگی مثبت بوده که حاکی از اثر افزایش‏دهنده و هم‏جهت این پدیده‏هاست. این در حالی است که تماشای برنامه‏های مذهبی تلویزیون با همبستگی معکوس 229/0- و سطح معناداری 000/0 با پدیده «نماز» مواجه است که حاکی از اثر کاهنده این پدیده بوده و نمونه خوبی برای تشخیص وضعیت‏در سطح‏جامعه محسوب می‏شود.
اهل تقلید از مرجع بودن: تقلید از مرجع تقلید از امور شناخته شده دین‏داری و تکلیف‏مداری است. بدیهی است ابزار تبلیغی مناسب مشوق این پدیده می‏باشد.
 دین‏داری با همبستگی مثبت و بسیار بالای 432/0 و سطح معناداری 000/0 با این پدیده مرتبط است و تقیّد به مسجد با همبستگی مثبت 249/0 و سطح معناداری 000/0 انتظارات ابزاری و پایگاهی خود را در خصوص تشویق و افزایش این پدیده، برآورده می‏کند و در هر دو مورد، یافته‏های نمونه، توان تعمیم‏پذیری را دارد؛ ولی وضعیت «تماشای برنامه‏های مذهبی تلویزیون» متفاوت است. یافته‏ها حاکی از آن است که «تقیّد به تماشای برنامه‏های مذهبی تلویزیون» با اهل تقلید از مرجع بودن دارای همبستگی معکوس 229/0- و سطح معناداری 000/0 می‏باشد. این مسئله گویای این است که در جامعه، نظیر جامعه نمونه، افزایش تقیّد به تلویزیون موجب کاهش پدیده «اهل تقلید از مرجع بودن» می‏گردد. این یافته‏ها نیز غیرمترقبه و دور از انتظار نبوده است؛ چراکه ـ همان‏گونه که در مطالعه اکتشافی به تفصیل بیان شد ـ فضای تبلیغ تلویزیونی فضای برگشت «به من» و «فهم شخصی» است و این با روحیه تقلید و دغدغه انجام عمل مطابق نظر مرجع سازگاری چندانی ندارد. این در حالی است که یافته‏های تحقیق رابطه قابل قبول و قابل تعمیم از نظر جنسیت، سطح تحصیلات و وضعیت تأهّل و اشتغال را تأیید نمی‏کند؛ بدین معنا که کم و بیش این پدیده در همه این وضعیت‏ها قابل انتظار است.
اعتقاد به اینکه دل باید پاک باشد؛ نوع تکلیف مهم نیست: دین‏داری با همبستگی منفی و بالای 449/0- و سطح معناداری 000/0 و تقیّد به مسجد با همین رابطه و به میزان 133/0ـ و سطح معناداری 000/0 با این پدیده مواجه است که حاکی از آن است که دین‏داری و تقیّد به مسجد موجب کاهش گرایش فوق در نمونه و جامعه می‏گردد؛ ولی در وضعیت تماشای برنامه‏های مذهبی تلویزیون رابطه مثبت 189/0 و سطح معناداری 000/0 حاکی از اثر تشویق‏کننده و تقویت‏کننده این پدیده در سطح نمونه و جامعه می‏باشد.
دین برای زندگی است و بر اساس فهم خودم هرچه از دین فهمیدم عمل می‏کنم: متغیر دین‏داری با همبستگی معکوس و نسبتا بالای 308/0- و سطح معناداری 000/0 و تقیّد به مسجد با همبستگی معکوس ضعیف 047/0- و سطح معناداری 221/0 با پدیده فوق مرتبطند. این مسئله حاکی از آن است که در سطح نمونه و جامعه (قابل تعمیم) دین‏داری با پدیده فهم شخصی از دین دارای رابطه معکوس می‏باشد؛ بدین معنا که افزایش دین‏داری موجب کاهش پدیده مزبور می‏گردد. این رابطه معکوس گرچه در ارتباط با متغیر تقیّد به مسجد نیز تأیید می‏گردد و افزایش تقیّد به مسجد موجب کاهش پدیده فهم شخصی از دین می‏شود، ولی با توجه به سطح معناداری که بالاتر از حد انتظار 05/0<221/0 می‏باشد، قابلیت تعمیم به جامعه را ندارد و فرضیه 0H تأیید می‏گردد. ولی در مورد تقیّد به تماشای برنامه‏های مذهبی تلویزیون، همبستگی مثبت و ضعیف 015/0 و سطح معناداری 721/0 مشاهده گردید که گرچه تفاوت این پدیده را از نظر جهت همبستگی نسبت به دو پدیده دین‏داری و تقیّد به مسجد نشان می‏دهد، ولی به دلیل آنکه سطح معناداری 05/0<721/0 sigs=می‏باشد یافته‏ها قابلیت تعمیم به جامعه را ندارد.
اعتقاد به ضرورت به روز شدن دین نظیر دیگر نهادها: در پرسش‏نامه، پرسشی بدین شرح مطرح شد: «امور دینی نیز لازم است مثل سایر امور (اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و...) به روز گردد.»
 یافته‏های تحقیق نشان می‏دهد که متغیر مستقل دین‏داری با همبستگی منفی و بالای 314/0- و سطح معناداری 000/0 این پدیده را برنمی‏تابد و نمونه قابلیت تعمیم به سطح جامعه را نیز دارد و متغیر تقیّد به مسجد با همبستگی منفی 068/0- و سطح معناداری 082/0 با این پدیده ارتباط برقرار می‏کند که از نظر جهت همبستگی همسویی پدیده تقیّد به مسجد با پدیده دین‏داری را نشان می‏دهد، ولی چون 05/0<082/0 sigs= می‏باشد فرضیه 0H تأیید می‏گردد و داده‏ها قابلیت تعمیم به سطح جامعه را ندارد. متغیر تقیّد به تماشای برنامه‏های مذهبی تلویزیونی با پدیده مزبور دارای همبستگی مثبت 084/0 و سطح معناداری 043/0 می‏باشد که حاکی از عدم همسویی تقیّد به تماشای برنامه‏های مذهبی با متغیرهای دین‏داری و تقیّد به مسجد می‏باشد؛ بدین معنا که از تماشای برنامه‏های مذهبی تلویزیونی نه تنها نمی‏توان انتظار داشت که «اعتقاد به ضرورت به روز شدن دین نظیر دیگر نهادها» کاهش یابد، بلکه موجب افزایش آن نیز می‏گردد. علاوه بر آن، یافته‏های تحقیق قابل تعمیم به سطح‏جامعه‏نیزمی‏باشد؛چراکه05/0<043/0sigs=است.
عدم نگرانی از سرنوشت نسل آینده؛ زیرا هر زمان اقتضای خود را دارد: از ویژگی‏های مؤمن و دیندار و تکلیف‏مدار این است که همواره نسبت به نسل حاضر و نسل آینده احساس مسئولیت کرده و خود را مسئول دین‏داری نسل آینده می‏داند. احساس او این است که سرمایه‏ای عظیم از گذشتگان به او به ارث رسیده و او باید آن را به آیندگان منتقل سازد.
 تغییرات و تحولات جهان و طرح دهکده جهانی و کاهش فاصله‏ها، حضور دنیای مجازی در عصر تبلیغات و دگرگونی در باورها و ارزش‏ها و هنجارهای نسل جدید نسبت به نسل گذشته که گاهی از آن به عنوان «چالش نسلی» یاد می‏شود یکی از دلمشغولی‏های جدی دین‏داران و متدینان می‏باشد. نمی‏توان از فضای دین‏داری عبور کرد و با این دلمشغولی مواجه نشد. حال این سؤال مطرح می‏شود که چقدر می‏توان به وسایل ارتباط جمعی، از جمله تلویزیون، اعتماد و اتکا کرد تا کاروان را به مسیر مورد توقع دین رهنمون گرداند؟ از این‏رو، پرسش مزبور مطرح شد. طبق یافته‏های تحقیق، «دین‏داری» با همبستگی معکوس 13/0- و سطح معناداری 000/0 و «تقیّد به مسجد» با همبستگی معکوس 130/0- و سطح معناداری 000/0 با پدیده فوق ارتباط دارد. این مسئله حاکی از رابطه ناهمسوی آن دو و امکان تعمیم یافته‏های نمونه در سطح جامعه است، ولی متغیر «تماشای برنامه‏های مذهبی تلویزیون» با پدیده فوق دارای همبستگی مثبت 199/0 و سطح معناداری 000/0 می‏باشد که حاکی از آن است که تلویزیون خود به دغدغه دین‏داران دامن می‏زند و نمی‏تواند ابزار مطمئنی برای ترویج معارف و گرایش‏های دینی از این نظر باشد، مضافا اینکه تعمیم این وضعیت از نمونه به سطح جامعه نیز مورد تأیید قرار گرفته است.
نادیده گرفتن بخشی از احکام مذهبی به خاطر پرهیز از نظر منفی دیگر مذاهب و کشورها: در پرسش‏نامه دو پرسش بدین شرح مطرح گردید:
 ـ اگر عقیده و حکم شرعی باعث نظر منفی کشورهای دیگر نسبت به ما می‏شود نباید آن را مطرح کرد.
 ـ در پخش برنامه‏های مذهبی باید توجه کرد چیزی که باعث ناراحتی غیرشیعیان می‏شود پخش نشود.
 تلفیق دو پرسش مزبور مورد تحلیل قرار گرفت و این نتیجه حاصل شد که متغیر دین‏داری با متغیر ترکیبی فوق دارای همبستگی منفی 219/0- و سطح معناداری 000/0 بوده و متغیر تقیّد به مسجد با متغیر مزبور دارای همبستگی منفی 048/0- و سطح معناداری 248/0 می‏باشد. بنابراین، رابطه متغیر مورد بحث با متغیر دین‏داری قابل تعمیم به جامعه می‏باشد؛ چراکه 05/0>000/0sigs= است و حاکی از آن است که دین‏داری موجب پرهیز از چنین دیدگاهی است و نادیده گرفتن بخشی از احکام مذهبی را به خاطر جلب رضایت دیگران برنمی‏تابد. رابطه این متغیر با متغیر تقیّد به مسجد گرچه از نظر جهت همبستگی همسو با دین‏داری است و حاکی از عدم تأیید موضوع فوق توسط مقیّدان به مسجد می‏باشد، ولی به خاطر آنکه 05/0>248/0sigs= است، فرضیه 0H تأیید نمی‏گردد و رابطه مذکور قابل تعمیم به جامعه نیست.
 رابطه متغیر فوق با تقیّد به تماشای برنامه‏های مذهبی با همبستگی مثبت 078/0 و سطح معناداری 048/0 حاکی از آن است که بر خلاف دو متغیر دین‏داری و تقیّد به مسجد، متغیر تقیّد به تماشای برنامه‏های مذهبی تلویزیون دارای همبستگی مثبت با پدیده مورد اشاره بوده و افزایش میزان متغیر مستقل «تماشای برنامه‏های مذهبی تلویزیون» موجب افزایش نگرش «نادیده گرفتن بخشی از...» می‏گردد و با توجه به سطح معناداری آن 05/0>048/0sigs= نتیجه به دست آمده قابل تعمیم به جامعه نیز می‏باشد.
تقیّد به مسجد: توقع اولیه این است که دین‏داری و ابزارها و پایگاه‏های مروج آن موجب افزایش گرایش به مسجد گردد. بنابراین، این متغیر مورد آزمون قرار گرفت و مشخص گردید که متغیر مزبور به عنوان متغیر وابسته با دین‏داری دارای همبستگی مثبت 273/0 و سطح معناداری 000/0 می‏باشد که مؤید و محقق انتظار است و متغیر مزبور با تقیّد به مسجد (مسجدی به عنوان متغیر تلفیقی از چند پرسش) دارای همبستگی مثبت 493/0 و سطح معناداری 000/0 می‏باشد، ولی متغیر مزبور با متغیر «تماشای برنامه‏های مذهبی تلویزیون» دارای همبستگی معکوس 201/0 و سطح معناداری 000/0 می‏باشد که حاکی از نامناسب بودن این ابزار برای تبلیغ دینی است. نتایج هر سه متغیر نیز قابل تعمیم به جامعه می‏باشد.
 نماز ستون دین خوانده شده و پایه و اساس تکلیف‏مداری و دین‏داری است. رابطه این متغیر با دین‏داری دارای همبستگی 239/0 و سطح معناداری 000/0 و رابطه آن با تقیّد به مسجد دارای همبستگی 237/0 و سطح معناداری 000/0 می‏باشد که نشان‏دهنده مقوّم بودن این دو متغیر و قابل تعمیم به جامعه است؛ ولی رابطه آن با متغیر «تماشای برنامه‏های مذهبی تلویزیون» دارای همبستگی معکوس 229/0 و سطح معناداری 000/0 می‏باشد که به رغم تعمیم نتایج آن از سطح نمونه به سطح جامعه، حاکی از نامناسب بودن این فضا برای تبلیغ دینی است؛ به نحوی که افرادی که اظهار کرده‏اند تلویزیون و برنامه‏های مذهبی آن را به مسجد ترجیح می‏دهند، با میزان افزایش این گرایش به تقیّدات آنها نسبت به نماز کاسته شده است.
احساس مطلوب‏تر با رفتن به مسجد: گرایش به مسجد داشتن و نگرش اینکه با رفتن به مسجد احساس مطلوبی به دست می‏آید که با تماشای همان برنامه از طریق تلویزیون حاصل نمی‏شود، می‏تواند زمینه‏ساز شکل‏گیری هویت تکلیف‏مدار گردد. در این خصوص رابطه دین‏داری با همبستگی 211/0 و سطح معناداری 000/0 و رابطه مسجدی (تقیّد به مسجد) با همبستگی 529/0 و سطح معناداری 000/0 می‏باشد؛ ولی رابطه تقیّد به برنامه‏های مذهبی تلویزیون با همبستگی معکوس 658/0 و سطح معناداری 000/0 رابطه‏ای متفاوت را نشان می‏دهد؛ بدین معنا که نباید از افزایش گرایش به تلویزیون انتظار افزایش احساس به مسجد را داشت و روابط در هر سه مورد قابل تعمیم به جامعه نیز می‏باشد.
عدم احتیاط در دیدن برنامه‏ های تلویزیون: پرسش مطرح شده این بود: «به نظر من در دیدن برنامه‏های تلویزیون باید احتیاط کرد؛ ممکن است برخی از آنها شرعی نباشد.» با وارونه کردن پرسش، وضعیت عدم احتیاط در دیدن برنامه‏های تلویزیون حاصل گردید و رابطه آن با سه متغیر دین‏داری، تقیّد به مسجد و تقیّد به تماشای برنامه‏های مذهبی تلویزیون مورد بررسی قرار گرفت. یافته‏ها حاکی است که دین‏داری با متغیر مزبور با همبستگی معکوس 348/0- و سطح معناداری 000/0 و تقیّد به مسجد با همبستگی معکوس 175/0- و سطح معناداری 000/0 دارای رابطه منفی در سطح نمونه و جامعه است، ولی متغیر مزبور با متغیر تقیّد به تلویزیون «تماشای برنامه‏های مذهبی تلویزیون» با همبستگی مثبت 137/0 و سطح معناداری 000/0 رابطه برقرار می‏کند که حاکی از پنداشت عدم احتیاط در سطح نمونه و جامعه است.
ترجیح تلویزیون بر مسجد به خاطر کیفیت بالای آن: در این خصوص، متغیر مستقل دین‏داری دارای همبستگی معکوس 078/0- و سطح معناداری 000/0 و متغیر مستقل تقیّد به مسجد دارای همبستگی معکوس 388/0- و سطح معناداری 000/0 می‏باشد که حاکی از عدم ترجیح مزبور در نمونه و جامعه است؛ ولی متغیر مستقل تقیّد به تماشای برنامه‏های مذهبی با متغیر مزبور دارای همبستگی مثبت 129/0 و سطح معناداری 002/0 می‏باشد که حاکی از ترجیح‏تلویزیون‏به‏مسجددرسطح‏نمونه‏وجامعه‏می‏باشد.
نتیجه‏ گیری و جمع ‏بندی
داده‏های آماری حاکی از این است که تلویزیون دارای اقتضائات رسانه‏ای خاص خود می‏باشد. از این‏رو، باید آن را شناخت و از آن به اقتضای ظرفیت و قابلیتش در امور مختلف از جمله تبلیغ دین استفاده کرد. بر این اساس، فرضیه اصلی تأیید می‏شود؛ همان‏گونه که آمارها گویای صحت فرضیات فرعی است. بنابراین، تلویزیون در سطح هویت فردی نمی‏تواند ابزار مناسبی برای تبلیغ دینی باشد؛ چه در این سطح احساسات و غرایز غلبه داشته، و در تلویزیون زمینه بهره‏گیری از سرگرمی و امور ملایم با طبع زیستی او فراهم است و حال و هوای آن با حال و هوای مسجد که آدمی خود را در فضایی معنوی احساس می‏کند و احساس تکلیف در او تبلور می‏یابد، متفاوت است. بر همین اساس است که پیشوایان دینی بر تربیت چهره به چهره و ممارست در آن، به ویژه برای والدین که بیشتر با فرد در تماس‏اند، تأکید کرده‏اند. پس باید تلاش کرد افراد با مراکز تبلیغ سنّتی از جمله مسجد، ارتباط برقرار کنند؛ چه اینکه در این فضا، زمینه شکوفایی استعدادهای فطری و ادراکی فراهم می‏گردد.
 نهایت تأثیر تبلیغ تلویزیونی در سطح هویت فردی، تأثیر اقناعی است. این تأثیر، با تأثیر ارشادی و افزایش‏دهنده شناخت و انگیزش فاصله بسیار دارد. برای ترویج دین باید در مقام تربیت برآمد. تربیت، فضا و شرایط مناسب خود را می‏طلبد؛ از جمله:
 ـ ایجاد رابطه عاطفی، صمیمی و رودررو؛
 ـ توجه به شرایط روحی و روانی و میزان شناخت مخاطب؛
 ـ توجه به شرایط یادگیری؛
 ـ توجه به مراحل یادگیری؛
 توجه ‏به‏ جنبه ‏های ‏تشویقی ‏وتبیینی ‏مطابق ‏شرایط ‏مصادیق؛
 ـ ممارست مربّی در تربیت.
 این‏گونه امور و امثال آنها مستلزم وجود گروه‏های کوچک در مکان و زمان خاصی است. از این‏رو، گروه‏های نخستین برترین و مهم‏ترین کانون و جایگاه آموزشی ـ تربیتی شناخته می‏شوند.
 اسلام تأثیر فضا و ساختار جوامع را نیز برای ارشاد و راهنمایی انسان‏ها مهم می‏داند. مبلّغ دینی باید در متن جامعه حضور داشته باشد و به تناسب فضا و محیط به تبلیغ بپردازد.
 دین‏داری متوقف بر شکل‏گیری شالوده هویتی و شخصیتی چند بُعدی، چند ضلعی و دارای لایه‏های مختلفی است و در نهایت، یک نظام و وجدان منسجم را می‏سازد که از آن به «قلب سلیم» یا «قلب نقی» یاد کرده‏اند. دیندار هرچند ممکن است در طیف وسیع دین‏داری در نقطه‏ای قرار گیرد، ولی نمی‏تواند برخی از مؤلّفه‏های غیردینی را با مؤلّفه‏های دینی بیامیزد و گاهی این و گاهی آن باشد. چنین وضعیتی در ادبیات دینی به «شرک» تعبیر گردیده است. دیندار در ضمن اینکه اهل عبادت است، اجتماعی نیز هست. اساس فکر و حرکت و سکون او به نیّت او (قلب) بازمی‏گردد. برای تکوّن چنین وضعیتی باید فضای تکوّن شخصیت و هویت از ابتدا با رعایت اصول روان‏شناختی و تعلیم و تربیتی مهیّا گردد. بی‏تردید، تلویزیون با آمیختگی و تنوع و رسالت‏های مختلف، برای مخاطبان مختلف نمی‏تواند چنین فضایی را به وجود آورد. از این‏رو، مطابق سفارش‏های پیشوایان دینی، پیشنهاد می‏شود هر چه بیشتر فرهنگ جامعه به سمت مسجد گرایش یابد. در اصول سیاست‏گذاری تلویزیون باید تشویق خانواده‏ها به حضور در مسجد و آشنا کردن کودکان با مسجد و مشتاق کردن آنها بدین امر نهفته باشد. آوردن مسجد به منزل از طریق تلویزیون به معنای بیگانه کردن نسل‏های آینده از مسجد است. در مسجد است که هم فضای مناسب برای هویت‏پذیری دینی فراهم می‏شود و هم از توده‏ای شدن افراد در جامعه ماشینی و صنعتی امروز جلوگیری به عمل می‏آید و مسجد است که سازنده افراد آماده فداکاری برای دین و کشور می‏باشد. تلویزیون ممکن است به این امور بپردازد؛ اما با تغییر کانال، حال و هوای مخاطب عوض می‏شود، ولی حال و هوای مسجد همواره ثابت است. دین‏داری با طرح یک سؤال در روز و به کارگیری اهرم تشویق سکه و امثال آن ایجاد نمی‏گردد، گرچه ممکن است اینها در جای خود کار پسندیده‏ای باشد و عده‏ای را به تکاپوی یافتن پاسخ وادارد و در نتیجه، به محتوای پرسش و پاسخ توجه نمایند، اما ایجاد و تولید هیجان و دغدغه دینی و «حب دینی» مستلزم فضایی دیگر است.
--------------------------------------------------------------------------------
پى نوشت ها
1 دانش ‏آموخته حوزه علمیه، دکتراى جامعه‏شناسى و عضو هیأت علمى دانشگاه آزاد اسلامى نراق.
2ـ على شیروانى، سرشت انسان: پژوهشى در خداشناسى، 1376، ص 36.
3ـ ر.ک. حسن خیرى، تلویزیون و فرهنگ، ص 214ـ219.
4ـ مهرى بهار، ابژه‏هاى دینى، تلویزیون و سکولاریسم، در: دین و رسانه، 1384، ص 3.
5- Valus Expectancy.
6ـ محسن ثلاثى، جهان ایرانى و ایران جهانى، 1379، ص 10.
7ـ سید مرتضى آوینى، جادوى پنهان و حلقه نارسیسى، 1385.
8ـ على شیروانى، سرشت انسان: پژوهشى در خداشناسى، ص 20.
9ـ سید محمّدباقر صدر، فلسفتنا، 1404، ص 36.
10ـ على دلاور، مبانى نظرى و عملى پژوهش در علوم انسانى و اجتماعى، 1380، ص 392.
11ـ دى. اى. دواس، پیمایش در تحقیقات اجتماعى، 1376، ص 252.
--------------------------------------------------------------------------------
 منابع
ـ آوینی، سید مرتضی، جادوی پنهان و حلقه نارسیسی، سایت باشگاه اندیشه، 1385، www.bashgah.net.
ـ بهار، مهری، «ابژه‏های دینی، تلویزیون و سکولاریسم»، در: همایش دین و رسانه، تهران، دانشگاه امام صادق، 1384.
ـ ثلاثی، محسن، جهان ایرانی و ایران جهانی، تهران، نشر مرکز، 1379.
ـ خیری، حسن، تلویزیون و فرهنگ، پایان‏نامه دکتری رشته جامعه‏شناسی، تهران، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات، 1386.
ـ دلاور، علی، مبانی نظری و عملی پژوهش در علوم انسانی و اجتماعی، تهران، رشد، 1380.
ـ دواس، دی. ای.، پیمایش در تحقیقات اجتماعی، ترجمه هوشنگ نایبی، تهران، نی، 1376.
ـ شیروانی، علی، سرشت انسان: پژوهشی در خداشناسی، قم، معاونت امور اساتید و دروس معارف اسلامی، 1376.
ـ صدر، سید محمّدباقر، فلسفتنا، قم، دارالکتاب الاسلامی، 1401.

تبلیغات