آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۹۷

چکیده

نظام رسمی تعلیم و تربیت شامل: الف. آموزش ابتدایی، متوسطه، عالی؛ ب. آموزش پیش‏دبستانی؛ ج. تعلیم و تربیت استثنایی؛ د. تعلیم و تربیت حرفه‏ای، فنی و شغلی. ه. تعلیم و تربیت بزرگ‏سالان است. در کنار تعلیم و تربیت رسمی، دوره‏های غیررسمی و کیفی نیز وجود دارند که هدفشان آماده‏سازی کسانی است که برای ورود به دانشگاه به آزمون ورودی نیاز ندارند. به راستی نظام‏های آموزشی موجود در کشورهای گوناگون، از همین روش‏ها در نظام آموزشی خود بهره می‏گیرند؟ بدین منظور این مقاله به توصیف نظام آموزشی کشور اتریش می‏پردازد. هدف از این مقال، آشنایی با نظام تعلیم و تربیت کشور اتریش است تا ضمن شناخت نظام آموزش این کشور، به شناسایی نقاط قوت آن پرداخته، دست‏اندرکاران و برنامه‏ریزان نظام آموزشی بتوانند از تجارب این کشور در نظام آموزشی خود بهره ببرند. طبعا روش پژوهش اسنادی و توصیفی خواهد بود.

متن

بررسی تاریخ تحوّل نظام‏های آموزشی جهان نشان می‏دهد که به منظور برنامه‏ریزی و اصلاحات آموزشی، اغلب کشورهای پیشرو از مطالعات و پژوهش‏های تطبیقی در زمینه آموزش و پرورش بهره گرفته‏اند و از آن به عنوان شرط لازم برای طراحی نظام آموزشی نوین خویش نام می‏برند و بر لزوم و ضرورت این‏گونه بررسی‏ها پیش از اقدام به هرگونه اصلاحات آموزشی جامع برای رفع نیازمندی‏های رو به رشد اقتصادی، فرهنگی و فنی خویش تأکید می‏ورزند.
 کشور ما یکی از مراحل مهم و اساسی و در عین حال حساس و دقیق خود را در زمینه توسعه آموزش و پرورش می‏گذراند. بنابراین، لازم است به موازات این امر به مطالعات تطبیقی آموزش و پرورش دست زد. بررسی نظام‏های آموزش و پرورش کشورهای گوناگون و عملکرد آنها و آگاهی از تغییرات و اصلاحاتی که در این نظام‏ها رخ داده است و آشنایی با روش‏ها و تدابیری که برای حل مشکلات خود به کار برده‏اند، می‏تواند در شناسایی مسائل و مشکلات آموزشی، اتخاذ تدابیر شایسته برای حل و فصل رضایت‏بخش آنها، بخصوص در زمانی که در اندیشه بنیاد نهادن نظام نوین آموزشی هستیم، ما را یاری دهد.
 همچنین این امر می‏تواند این امکان را فراهم نماید که با ژرف‏اندیشی نسبت به اصلاحات آموزشی بنگریم و در مقام قانون‏گذار، برنامه‏ریز و مجری طرح‏های آموزشی و اداره‏کننده کانون‏های تعلیم و تربیت، با گام‏های استوار سنجیده حرکت خویش را در تأمین خیر و صلاح عمومی آغاز کنیم و همان تجارب را که دیگران با صرف زمان و سرمایه‏گذاری وسیع به دست آورده‏اند به علت عدم اطلاع، دوباره حاصل ننماییم.
زمینه کلی
اتریش کشوری کوچک و محصور در خشکی و در قلب اروپاست. مساحت آن 83855 کیلومتر مربع است. تقریبا دو سوم این کشور را بخش وسیعی از کوه‏های «آلپ» تشکیل می‏دهد. قریب 99 درصد جمعیت 812/7 میلیون نفری این کشور زبان آلمانی دارند. اقلّیت‏های قومی کوچک «اسلواک»، «کرواس»، «مجار» و «چک» در آن زندگی می‏کنند. قریب 89 درصد جمعیت این کشور کاتولیک و حدود 6 درصد پروتستان هستند.
 تنها رشد جمعیت نابالغ مربوط به دهه 1990 و دهه اول قرن 21 است که آن هم به رشد مهاجرت بین‏المللی و سنّ جمعیت مربوط می‏شود. انتظار می‏رود میزان جمعیت دانش‏آموزان این کشور سیر نزولی بیشتری داشته باشد و میزان نیروی کار رو به رکود رود و میزان جمعیت سال‏خورده به طور فزاینده‏ای رشد نماید. در سال 1989 قریب 8 درصد از نیروی کارگری در بخش‏های کشاورزی و جنگل‏بانی، 37 درصد در صنعت و 54 درصد در بخش خدمات دولتی مشغول به کار بودند.
 بر حسب تولید ناخالص ملّی (GNP)، اتریش در میان ملل صنعتی اروپای غربی، دارای جایگاه خوبی است. شاخص عدم استخدام در این کشور در پایان دهه 1980 قریب پنج درصد بود.
 نظام امنیت اجتماعی و سلامت ملّی دارای استانداردی بالا و قابل قبول است. نظام اقتصادی اتریش اقتصاد «بازار آزاد» نام گرفته است. خصوصی‏سازی متعادل خط‏مشی حکومت اتریش در پایان دهه 1980 بود.
 اتریش یکی از اعضای اتحادیه تجارت آزاد اروپایی است و درخواست عضویت اتحادیه اروپا را کرده است. چهره شاخص اقتصاد اتریش نظام مشارکت اجتماعی است و هدف آن حل مشکل دست‏مزدها، قیمت‏ها و تصمیمات اقتصادی دیگر، از جمله بازاریابی بوده که در تبلیغات پارلمانی مورد تأکید است. نتیجه این اقدامات وقوع یک استقلال صنعتی در سطح پایین و تأثیر زیادی است که بر سازمان‏ها دارد. به عقیده برخی، این نظام اقتصادی نظامی بسته و فاقد بحث‏های آزاد و مردمی (تبادل افکار عمومی) بر روی مشکلات است.
سیاست‏ها و اهداف نظام تعلیم و تربیت
در سال 1955 پیمان دولتی بین اتریش و چهار دولت هم‏پیمان، اتریش را به عنوان یک دولت مستقل معرفی کرد. در سال 1962 قانونی تصویب شد که مشکل اصلی نظام آموزشی کنونی را به وجود آورد. این قانون با موافقت و تأیید دو گروه اصلی سیاسی موجود در اتریش، پس از بحث‏های فراوان، به حذف ساختار آموزش سال اول متوسطه منجر شد.
 از اواخر دهه 1960، حکومت اتریش یک هدف روشن و صریح را دنبال می‏کرد و آن عبارت بود از: بالا بردن سطح آموزش و پرورش عمومی. ایجاد مدارس دوره دوم متوسطه در همه نواحی کشور، توسعه سریع بخش متوسطه و عالی، مدارس حرفه‏ای، و سرمایه‏گذاری مؤثر برای افزایش مشارکت عمومی در آموزش از جمله سیاست‏هایی بودند که در این زمینه پی‏گیری می‏شدند.
نظام رسمی تعلیم و تربیت
حضور در مدارس برای افراد 6 تا 15 سال، که مقیم دایم هستند، اجباری است. در این گروه سنّی، این مدارس بالقوّه صد درصد فعّالند. علت نام‏نویسی نشدن بعضی از کودکان 6 ساله در تصویر مزبور، این است که تا پایان مدت معیّنی و مهلت نام‏نویسی، اقدام نکرده‏اند. در سن 7 سالگی تقریبا یک سوم گروه سنّی موردنظر ثبت‏نام شده‏اند. تمام مدارس دولتی مختلط هستند. تعداد دانش‏آموزان هر کلاس سی نفر و یا کمتر است. البته تعداد دانش‏آموزان کلاس‏های فعّال از این مقدار هم کمتر است. در سال 1989ـ 1990 قریب هفت درصد دانش‏آموزان اتریشی در مدارس خصوصی درس می‏خواندند که بیشتر آن مدارس توسط کلیسای کاتولیک و یا مؤسسات وابسته اداره می‏شد. بیشتر مدارس خصوصی از قوانین و مقرّرات دولتی تبعیت می‏کنند و می‏توانند گواهی‏نامه‏ای معادل گواهی‏نامه مدارس دولتی صادر کنند.
 طول سال تحصیلی از آغاز ماه سپتامبر تا پایان ماه ژوئن است. مدارس از 8 صبح شروع به کار می‏کنند. در مدارس ابتدایی بعداز ظهرها تدریسی وجود ندارد.
 الف. آموزش ابتدایی، متوسطه، عالی
والدین موظّفند کودکان را در مدرسه ثبت‏نام کنند. بچه‏هایی که به سن مدرسه می‏رسند اما از نظر مربیان مدرسه رشد نیافته‏اند به مدت یک سال به کلاس‏های پیش‏دبستانی فرستاده می‏شوند تا برای دوره ابتدایی آماده شوند. (قریب ده درصد از این گروه سنّی) یک فرد معمولی، که می‏تواند وارد دبستان شود، دوره ابتدایی را می‏گذارند که چهار سال است و هدفش آشنا نمودن تمام بچه‏ها با یک آموزش عمومی است.
 دوره آموزش متوسطه (سال اول متوسطه) از ده سالگی تا چهارده سالگی ادامه دارد. در پایان دوره ابتدایی، دانش‏آموزان برای ادامه تحصیل آزادند تا یکی از دو نوع مدارس ذیل را انتخاب کنند:
 1. مدارس متوسطه عمومی که پذیرش و ورود به آنها فقط منوط به گذراندن چهار سال دوره ابتدایی است.
 2. دوره اول مدارس متوسطه نظری که جایگزین مدارس سنّتی است. (مدارسی که وظیفه آموزش بخشی از جمعیت لازم‏التعلیم را به عهده داشتند.)
 پذیرش در مدارس نوع دوم، بستگی به این دارد که بچه‏ها در کارنامه دوره ابتدایی، رتبه اول و یا دوم را در زبان آلمانی، خواندن و ریاضیات به دست آورده باشند. هر دو نوع مدرسه اهداف آموزشی مشترکی دارند و چون موضوعات درسی یکسان هستند برنامه‏های درسی نیز مانند هم هستند. مدارس متوسطه عمومی ارائه‏دهنده نظام سه سطحی در زمینه‏های زبان آلمانی، زبان‏های بیگانه و ریاضیات هستند که این نظام در مدارس متوسطه نظری وجود ندارد.
 فقط چهار درصد دانش‏آموزان مدارس متوسطه عمومی در دوره بالاتر مدارس متوسطه نظری ادامه تحصیل می‏دهد، اما قریب 22 درصد وارد مدارس حرفه‏ای بالاتر می‏شوند. به هر حال، 62 درصد دانش‏آموزان از دوره اول متوسطه نظری 3 تحصیلاتشان را در دوره بعدی (دوره دوم) همین نوع مدارس ادامه می‏دهند، در حالی که 33 درصد واردمدرسه حرفه‏ای بالاتر می‏شوند. اگرچه تلاش می‏شود تا دانش‏آموزان را در طول آموزش اجباری در مسیر حرکت از یک نوع مدارس به نوع دیگر سوق دهند، اما این کار عملاً رخ نداده است و تبعیض و تفکیک گذشته در مقابل آن مقاومت می‏کند.
 مدارس متوسطه نظری ابتدا به صورت مدرسه‏ای برای پنج درصد از جمعیت دانش‏آموزشی تصور می‏شد، در حالی که مدارس عمومی مدارسی بودند که 95 درصد بقیه را تحت پوشش قرار می‏دادند. اما به هر حال، در سال 1992 این نسبت 30 به 70 شده بود. اینکه چگونه این مرحله از آموزش باید اصلاح شود، موضوع بحث سال 1992 بود.
 در حالی که وظیفه اصلی دوره ابتدایی و دوره اول متوسطه، آموزش عمومی است، وظیه دوره دوم متوسطه نیز همین قرار داده شد تا شرایط و صلاحیت آموزش حرفه‏ای را برای افراد فراهم آورد.
 مسئله و مشکل دوره دوم متوسطه این است که چگونه از نظر ساختاری، آموزش و پرورش عمومی ـ نظری و آموزش و پرورش شغلی ـ حرفه‏ای از هم جدا شوند، با هم کامل شوند و یا با هم بیامیزند. مدارس نظری و حرفه‏ای، همه بخش‏های نظام مدرسه‏ای سطح بالاتر هستند. تنها دوره یک ساله پلی‏تکنیک، آموزش عمومی اصلی را در حیطه آموزش اجباری تکمیل می‏کند. قریب 24 درصد از هر گروه سنّی به این رشته روی می‏آورند. این دانش‏آموزان عموما کسانی هستند که در جا زده‏اند و یا توانایی‏شان در سطحی پایین است.
 چهار سال دوره دوم متوسطه نظری شامل آموزش عمومی پیش‏دانشگاهی می‏شود. اگرچه دانش‏آموزان در برخی رشته‏های تحصیلی تخصّص پیدا می‏کنند، اما تحصیل در تمام موضوعات پیش‏دانشگاهی را ادامه می‏دهند. در پایان دوره، از دانش‏آموزان امتحان ورودی گرفته می‏شود. با موفقیت در این آزمون آنها اجازه ورود به دانشگاه را پیدا می‏کنند. در سال 1990 قریب 21 درصد افراد چهارده ساله در این نوع مدارس ادامه تحصیل می‏دادند.
 پنج سال مدارس حرفه‏ای متوسطه شامل آموزش عمومی پیش‏رفته و آموزش حرفه‏ای پیش‏رفته است. دانش‏آموزان برای شغل‏های صنعتی، تجاری، بازرگانی، کشاورزی و یا شغل‏های دیگر اقتصادی ـ اجتماعی تربیت می‏شوند. برنامه آموزشی منعکس‏کننده برنامه خاص مدارس متوسطه نظری است؛ اما همچنین شامل موضوعات نظری مرتبط با مشاغل آینده می‏شود؛ مانند فعالیت‏های طرّاحی، نقشه‏کشی، برنامه‏ریزی و کارگاه، امتحان نهایی معادل A.H.S (امتحان کنکور) و نیز سطوح گوناگون صلاحیت‏های شغلی است. بر حسب نوع مدرسه، این صلاحیت می‏تواند مدارس حرفه‏ای متوسطه (برای شغل کارآموزی) یا مدارس حرفه‏ای سطح بالا باشد.
 پس از سه سال از انجام کار کیفی، فارغ‏التحصیلان رشته‏های مهندسی، کشاورزی و تجارت در مدارس حرفه‏ای سطح بالا (دوره دوم) دارای عنوان استادی 4 می‏شوند. این صلاحیت مضاعف آن قدر برای والدین و دانش‏آموزانخوشایند و جالب است که موجب افزایش ثبت‏نام در این مدارس می‏گردد. (بحث بیشتر درباره آموزش حرفه‏ای در بخش «د» آمده است.)
 سه نوع دوره دانشگاهی وجود دارند:
 اولین درجه (دوره) در تمام رشته‏های تحصیلی (به استثنای پزشکی که دوره دکتری حداقل شش سال طول می‏کشد) در زمینه استادی داده می‏شود. دوره‏های استادی در 107 حوزه وجود دارند. حداقل مدت قانونی بین 4 تا 5 سال است؛ اما مدت زمان فعّال بین 6 تا 5/8 سال تغییر می‏کند. تنها 6 درصد دانشجویان دوره‏هایشان را در حداقل زمان تکمیل می‏کنند.
 نوع دوم دوره دکتری است. این دوره مخصوص دانشجویانی است که یک درجه استادی دارند و مدت زمان آن دو سال است. آنان باید رساله دکتری را، که توسط دو ممتحن مورد ارزیابی قرار می‏گیرد ارائه دهند. اگر این رساله پذیرفته شد، دانشجو به دفاع از آن در یک امتحان شفاهی می‏پردازد.
 نوع سوم دوره‏ای است که عمدتا بر اساس نمره نیست، بلکه بستگی به آمادگی بیشتر آموزشی دارد. در سال 1989 بیش از 169000 دانشجو در 12 دانشگاه اتریش و 6 دانشکده هنرهای زیبا ثبت‏نام کرده بودند. از این تعداد 42 درصد دختر بودند. قریب 19 درصد از یک گروه سنّی در دانشگاه‏ها ثبت‏نام شده بودند. کسانی که دارای یک درجه دانشگاهی بودند 5 درصد از مجموعه نیروی کار را تشکیل می‏دادند. بجز موارد جزئی و استثنایی، راه ورود به دانشگاه برای تمامی دانش‏آموزانی که در آزمون ورودی قبول شده باشند، باز است. کسانی که دارای گواهی‏نامه آموزش دوره دوم متوسطه نباشند، از طریق دیگری می‏توانند به دانشگاه وارد شوند؛ مثلاً، پس از برخی تجربیات شغلی و حرفه‏ای (که به طور آزاد کسب می‏کنند) و پس از گذراندن یک دوره مقدّماتی ممکن است مورد پذیرش قرار گیرند.
 دانشکده‏های تربیت معلم دوره‏های سه ساله برای معلمان مدارس ابتدایی، متوسطه، تخصصی و فنی فراهم می‏آورند.
 کارگران اجتماعی (مستخدمان رسمی دولت) در دوره‏های سه ساله در دانشکده‏های ذی‏ربط تربیت می‏شوند و به آنها گواهی‏نامه غیردانشگاهی اعطا می‏شود. پذیرش این افراد از طریق یک آزمون استعدادسنجی به انضمام امتحان تشخیص صلاحیت صورت می‏گیرد. اگر متقاضی دوره یک ساله مقدّماتی را گذرانده باشد، احتمال دارد امتحان او به صورتی دیگر باشد. در مدارس پزشکی ـ فنی (medico- technical) دوره‏ها دو تا سه سال طول می‏کشند. فارغ‏التحصیلانْ دیپلم ـ غیرنظری دریافت می‏دارند. از نظر کمّی، این بخش فوق متوسطه غیردانشگاهی، هنوز دارای نقش حاشیه‏ای است. قریب 89 درصد دانش‏آموزان مدارس فوق متوسطه در دانشگاه ثبت‏نام می‏کنند. 3 درصد در دانشکده‏های هنرهای زیبا، 6 درصد در دانشکده‏های تربیت معلم و قریب 1 درصد در مدارس پزشکی ـ فنی 5 و کمتراز 1 درصد در دانشکده‏های مخصوص کارگران اجتماعی (کارمندان رسمی دولت) ثبت‏نام می‏کنند.
 در آموزش عالی اتریش مشکلاتی وجود دارد: دانشگاه‏ها، دانشکده‏ها، نظام تعلیم و تربیت بزرگ‏سالان سه نظام جدای از هم و ناهماهنگ هستند. میانگین مدت زمان تحصیل در دانشگاه‏ها بالاست و میزان ترک تحصیل زیاد است. تنها 57 درصد پسران و 44 درصد دختران دانشجو فارغ‏التحصیل می‏شوند. در واقع، پس از فوق متوسطه، غیر از دانشگاه‏ها چیزی وجود ندارد.
 به هر حال، پیشنهادات و طرح‏هایی برای ایجاد دانشکده‏های فوق متوسطه غیردانشگاهی وجود دارند، البته برای شاغلان، نه برای معلمان و کارگران اجتماعی.
 ب. آموزش پیش‏ دبستانی
آموزش پیش‏دبستانی اجباری نیست و شامل مهدکودک برای نوباوگان و کودکستان برای کودکان 3 تا 6 ساله می‏شود. آموزش پیش‏دبستانی طبق قانون محلّی، هم توسط مؤسسات دولتی و هم خصوصی اداره می‏شود. در سال 1989ـ1990 قریب 70 درصد کودکان 3 تا 6 ساله اتریشی به این نوع مدارس برده شدند. اما وضعیت از یک محل تا محل دیگر (ایالت تا ایالت دیگر) فرق می‏کرد. از نظر جا و مکان، در مؤسسات پیش‏دبستانی اعتراضات قابل توجهی وجود دارد.
 ج. تعلیم و تربیت استثنایی (ویژه)
مدارس استثنایی جداگانه‏ای برای افرادی که دارای نقص عضو یا نقص ذهنی هستند در تمام سطوح مدارس اجباری وجود دارد. این مدارس برنامه‏های درسی ویژه‏ای دارند و بین 4/1 تا 3/3 درصد از هر گروه سنّی در آنها ثبت‏نام کرده‏اند. تعداد بچه‏ها در این مدارس، به موازات کاهش تعداد دانش‏آموزان در مدارس دیگر، در کل تنزّل داشته است. از سوی دیگر، حرکت برای هماهنگ کردن کودکان استثنایی با دیگران شدت یافته است. برای هماهنگ نمودن تعلیم و تربیت، قانونی در سال 1989 به تصویب رسید و طرح‏های مقدّماتی در این زمینه در حال بررسی است. این طرح‏ها شامل یک معلم اضافی (پاره‏وقت یا تمام‏وقت) برای هماهنگی کلاس‏هایی شد که بر اساس نیاز دانش‏آموزان استثنایی به تدریس آنها می‏پرداخت.
 د. تعلیم و تربیت حرفه‏ای، فنی و شغلی
در نظام دوگانه، کارآموزان در زمینه مشاغل و صنعت، آموزش‏های حرفه‏ای عملی را در محلّ کارشان فرا می‏گیرند و در مدارس حرفه‏ای پاره‏وقت نیز شرکت می‏کنند. (مثلاً، یک روز در هفته) یک سلسله آموزش‏های عمومی نیز در این زمینه وجود دارد.
 پذیرش نظام دو جانبه پس از اتمام آموزش اجباری (در سن 15 سالگی) به صورت انعقاد قرارداد کارآموزی از سوی کارآموز صورت می‏گیرد. قریب 47 درصد جمعیت دانش‏آموزی در سال 1989ـ1990 این نوع صلاحیت را دریافت داشتند. طول دوره‏ها بین دو تا چهار سال در تغییر است؛ اما برای اکثریت سه سال است (به انضمام سال‏های دوره فنی). صلاحیت حرفه‏ای به فرد (امکان استفاده) از پروانه کسب را می‏دهد که می‏تواند در یک صنف معیّن به طور قانونی به کار مشغول شود. 227 صنف قابل کارآموزی وجود دارند. قریب 50000 شرکت (مؤسسه بازرگانی) در مجموع، 200000 نفر کارآموز را تربیت می‏کنند. با ساختار اقتصادی که اتریش دارد، این سخنان بدان معناست که قریب 80 درصد از تمام کارآموزان تربیت شده در مؤسسات کوچک و متوسط در صنف تجارت و جهان‏گردی قرار می‏گیرند.
 مدارس حرفه‏ای متوسطه مدارسی تمام‏وقت هستند. در کنار نظام دوجانبه مدرسه و کارآموزی، برنامه درسی از یک تا چهار سال طول می‏کشد که شامل تربیت صنوف کارآموخته شده همراه با یک آموزش عمومی کیفی می‏گردد. نتایج تکمیلی موفقیت‏آمیز در پروانه‏های کسب درج می‏شود که گاهی از مدرکی که نظام دو جانبه می‏دهد با ارزش‏تراست. در سال 1989ـ1990 قریب27 درصد از تمام افراد 14 ساله ورود به این مدارس را انتخاب کردند.
 جنبه حرفه‏ای دوره دوم متوسطه (مدارس حرفه‏ای دوره دوم) افتخار نظام مدرسه‏ای اتریش بوده است؛ زیرا هم فراهم‏آورنده صلاحیت شغلی مناسب برای افراد شاغل است و هم موجب می‏شود تا درصدی از مردم عادی به آموزش عالی راه پیدا کنند. بحث در دوره دوم متوسطه شامل موضوعات ذیل می‏شود: سازمان‏های استخدام‏کننده احساس می‏کنند که افراد بسیاری جذب مدارس نظری می‏شوند و به همین دلیل، صلاحیت‏های حرفه‏ای اساسی را کسب نمی‏کنند. اتحادیه‏های تجاری و عده‏ای از محققان آموزشی از تجزیه و فوق تخصصی شدن تعلیم و تربیت حرفه‏ای دوجانبه انتقاد کرده‏اند که تنها نتیجه‏اش داد و ستد و تجارت است.
 نظام آموزشی دو جنبه به عنوان نوعی مرگ آموزشی تلقّی می‏شود؛ زیرا فرصت‏های خوبی را برای استمرار آموزش تا سطح بالاتر یا آموزش شغلی فراهم نمی‏کند. مدارس متوسطه نظری هیچ صلاحیت حرفه‏ای یا شغلی ایجاد نمی‏کنند. از این‏رو، غالب مدارسی که بیشتر بهره‏وری را در سال اول متوسطه دارند (و چون 62 درصد دانش‏آموزان در مرحله بالاتر ادامه تحصیل می‏دهند) عملاً دانش‏آموزان را مجبور می‏کنند به سمت آموزش عالی بروند.
 ه . تعلیم و تربیت بزرگ‏سالان و تعلیم و تربیت غیررسمی
مؤسسات آموزش بزرگ‏سال تکمیل‏کننده آموزش کسانی هستند که وارد آموزش عالی شده‏اند؛ مؤسسات دولتی مانند مؤسسه «پاراگوجی» مسئولیت تربیت معلمان را دارد، مؤسسات آموزشی اتاق بازرگانی و نیز اتاق کارگری، مؤسسات نیمه خصوصی که بر یارانه دولتی تکیه دارند (مانند کالج‏های آموزش بزرگ‏سالان)، و بخش‏های خصوصی که دوره‏هایشان را می‏فروشند؛ مانند مؤسسات تربیت مدیر.
 دوره‏های طولانی و حوادث و پیشامدهای کوتاهی وجود دارند. دوره‏های جالب غیررسمی، دوره‏های کیفی و حتی دوره‏هایی هستند که هدفشان آماده‏سازی کسانی است که برای ورود به دانشگاه به آزمون ورودی نیاز ندارند. از سال 1981 طرحی وسیع و زمینه آموزش و پرورش بزرگ‏سالان وجود داشت که هدف آن هماهنگ کردن این فعالیت‏ها بود. اما به هر حال، دارای اثر مطلوبی نبود.
ساختار و عملکرد مدیریتی و سرپرستی
قانون‏گذاری عمومی برای تمام امور آموزشی بر عهده مجلس فدرال است. مجالس محلّی می‏توانند آیین‏نامه‏های جزئی را تصویب کنند. بنابراین، سازمان‏دهی مدارس، برنامه‏های درسی و تدارک زندگی مدرسه‏ای در تمام اتریش به هم شبیه است. همه قوانین و مقرّرات آموزشی مواد قانونی مصوّب هستند. بدین‏روی، مقرّرات آموزشی و نیازهای آموزشی تکمیلی اکثریت قوانینی هستند که در مجلس اتریش به تصویب می‏رسند. از این‏رو، هیچ‏گونه تغییر را نمی‏توان بدون موافقت دو گروه اصلی سیاسی در مجلس اعمال کرد. این کار، نظام آموزشی را به صورت نسبتا ثابتی نگاه داشته است. از این‏رو، توافق و مصالحه در موضوعات و مسائل مورد اختلاف بستگی به این دارد که در ساختار موجود تغییری به وجود نیاید. مقامات محلی دارای مسئولیت‏های محدودی هستند (غالبا اجراکننده و یا نمایندگان مرکز هستند.)
 حقوق معلمان در مدارس متوسطه نظری و حرفه‏ای دوره دوم مستقیما توسط دولت پرداخت می‏شود، در حالی که در مدارس دیگر، از سوی مقامات همان استان یا محل پرداخت می‏گردد، هرچند دولت این پول را به آنها بازپرداخت می‏نماید، مگر مدارس حرفه‏ای که صرفا 50 درصد حقوقشان را دولت تقبّل کرده است.
 اداره و بازرسی مدارس توسط وزارت آموزش و پرورش و هنر صورت می‏گیرد و مقامات ویژه‏ای در سطح استان برای این کار منصوب شده‏اند. این مجموعه تا حدودی از نظام تعلیم و تربیت مستقل است؛ زیرا از مقامات سیاسی بخش‏های گوناگون تشکیل شده است. علاوه بر این، راه‏کارهای مشاوره‏ای گوناگونی وجود دارند. پیش از آنکه قوانین تصویب شوند، حکومت‏های محلّی و گروه‏های فشار گوناگون (مانند کارکنان دولت، اتحادیه‏های بازرگانی و تجاری، سازمان‏های معلمی، والدین و سازمان‏های جوانان) فرصت پیدا کرده‏اند تا اظهارنظر کنند و تغییراتی را پیشنهاد کنند. هیأت‏های مشورتی مانند کمیسیون اصلاح مدرسه برای مشاوره «والدین ـ وزارت»، تأسیس شده‏اند. هیأت‏های مشاوره‏ای کودکان در سطح محل و حکومت فدرال به وجود آمده‏اند.
 در سطح مدارس متوسطه، کمیته‏های مشترک مدرسه وجود دارند که والدین، معلمان و کودکان در آن حضور دارند. این کمیته‏ها در خصوص موضوعاتی همانند حوادث و وقایع مدرسه و تعیین روزهای مشاوره با والدین، انتظامات مدرسه، مشاوره شغلی، و بهداشت و سلامتی تصمیماتی می‏گیرند.
 اصلی قانونی وجود دارد که علم و تدریس علم آزاد از الزام دولت است. به هر روی، این آزادی صوری و ظاهری به عنوان حقّ فردی تلقّی می‏شود، ولی به طور کامل استقلال دانشگاه‏ها را ایجاب نمی‏کند. بعکس، عملاً یک نظام پیچیده و مشکل‏تری به عنوان مدیریت مستقیم دولت و حاکمیت آن بر دانشگاه‏ها وجود دارد.
 تمام دانشگاه‏های اتریش و دانشکده‏های هنرهای زیبا دولتی هستند و طبق قوانین و مقرّرات حکومت فدرال اداره می‏شوند و اساسا از بودجه دولتی تأمین می‏گردند (فقط 1/3 درصد از بودجه آنها از منابع غیردولتی است.) بیشتر نیروها و کارکنان دانشگاه مستخدمان داخلی هستند که طبق قوانین عمومی مستخدمان داخلی اداره می‏شوند. اما در عین حال، امتیازات ویژه‏ای برای معلمان و محققان وجود دارد.
 وظایفت حکومت فدرال به شرح ذیل است:
 1. تعیین مقرّرات دانشگاه، بودجه، کارمندان، پست‏های دانشگاهی (مانند پروفسور، استاد)، مدیریت کارکنان، تأسیس، نام‏گذاری و یا انحلال بخش‏ها، ایجاد دوره‏های تحصیلی در دانشگاه‏ها، احداث و حفظ و حراست ساختمان‏ها و بناهای آموزشی.
 بخشی از این مدیریت دولتی و به ویژه قسمت‏هایی که مربوط به کارکنان می‏شود، به خود دانشگاه‏ها واگذار می‏گردد. دانشگاه‏ها و مؤسسات [آموزشی] در مسائل گزینشی مربوط به عناصر دانشگاه دارای اختیاراتی هستند؛ نظیر هماهنگی و کنترل مقامات دانشگاه و تسهیل امور مربوط به تعیین پست‏های جدید، سرمایه و بودجه، استخدام جزئی کارکنان، پست‏های تدریس موقّت، ارائه پیشنهاد برای انتخاب مقام پروفسوری ـ اما در نهایت، پروفسورها توسط وزارت تعیین می‏شوند ـ تعیین برنامه درسی، برنامه‏ریزی و هماهنگی تدریس، اداره امتحانات، اعطای درجه و تحقیق.
 ریاست دانشگاه «Rector» نام دارد که یک پروفسور کامل است و توسط مجمع دانشگاه برای مدت دو سال انتخاب می‏شود. مجمع دانشگاه متشکّل از چند پروفسور، سایر معلمان و استادان و دانشجویان است. وی مسئولیت مدیریت بخش‏های دانشگاه را تحت نظر مجلس سنا و طبق مقرّرات داخلی دانشگاه برعهده دارد.
مسائل مالی آموزش و پرورش
تحصیل در تمامی مدارس دولتی مجّانی است. همچنین هزینه رفت و آمد و پول تمام کتاب‏ها دریافت نمی‏گردد. در سال 1988ـ1989 قریب 935 میلیون شلینگ خرج کتاب‏های درسی مدارس شد. تمام هزینه‏های دانشجویان دانشگاه اتریش در سال 1972 برداشته شد. علاوه بر این، دولت کمک هزینه‏های خانوادگی، هزینه رفت و برگشت به مدرسه را تا سن 27 سالگی می‏پردازد. از سوی دیگر، کاهش مالیات بر درآمد برای والدین و دانشجویان، بورس تحصیلی مستقیم، کمک هزینه دانشجویان با استعداد و کمک مالی برای بیمه دانش‏آموزان را فراهم کرده است.
 کمک اساسی به آموزش و پرورش از طریق مالیات‏های حکومت فدرال است، به انضمام مقداری خیلی جزئی که به طور مستقیم از سوی خانواده‏ها و دیگر منابع خصوصی پرداخت می‏گردد. در سال 1988، 000/913/42 میلیون از بودجه دولتی در نظام مدارس برای آموزش و پرورش اختصاص داده شده بود. و نیز 000/112/18 میلیون برای دانشگاه‏ها و امر تحقیق. که این مقدار به ترتیب 54/7 و 18/3 درصد از بودجه دولتی را نشان می‏داد و (نیز) 6/5 درصد از تولید ناخالص ملّی (GNP) بود. میزان بودجه آموزش و پرورش که صرف سطوح مختلف آموزشی می‏شود: 8/5 درصد برای پیش‏دبستانی، 1/17 درصد ابتدایی، 1/47 درصد متوسطه، 7/19 درصد آموزش عالی.
تأمین نیروی انسانی برای نظام آموزش و پرورش
در سال تحصیلی 1988ـ1989 تعداد 111582 معلم در نظام مدارس مشغول تدریس و تعلیم بودند که شامل مؤسسات بعد از متوسطه غیردانشگاهی نیز می‏شد. 62 درصد معلمان زن بودند و قریب 8 درصد در مدارس خصوصی مشغول بودند.
 دو نوع معلم از نظر کیفی و صلاحیت وجود دارد:
 نوع اول، معلمان ابتدایی، معلمان مدارس استثنایی و آنها که در مدارس متوسطه عمومی و دوره‏های پلی‏تکنیک هستند.
 نوع دوم، معلمان رشته‏های نظری مدارس متوسطه نظری و مدارس حرفه‏ای سطح اول و دوم که این نوع در دانشگاه‏ها تربیت شده‏اند.
 میزان کار معلمی که در یک مدرسه متوسطه عمومی درس می‏دهد 23 جلسه درس در هفته است، در حالی که تدریس معلمی که در دانشگاه و با زبان‏های خارجی درس خوانده در مدارس، 17 جلسه در هفته است.
 معلمان اتریشی در مدارس دولتی پس از یک قرارداد خدمت موقّت، حکم استخدامی می‏گیرند. اختلاف حقوق معلمان تربیت شده در دانشگاه و معلمان تربیت‏شده نظری در بین سال‏های 1983 و 1992 از 4/8 درصد به 3/15 درصد افزایش یافت. به هر حال، هر دو گروه طبق میزان ارشدیت، حقوق می‏گیرند. فرصت‏های شغلی محدودی جدای از ضوابط و مدرسه برای معلمان مدارس وجود دارد. دوره‏های ضمن خدمت معلمی اختیاری هستند، بجز مواقعی که ساختارها یا برنامه‏های جدیدی ارائه شوند. اکثریت قاطع تمامی دوره‏های ضمن خدمت به وسیله مؤسسات ضمن خدمت فراهم می‏شود که در محل (استان) وجود دارد.
 در سال تحصیلی 1988ـ1989، دانشگاه‏های اتریش 1733 پروفسور، 5294 مربّی (استاد) و 802 کارمند نظری دیگر استخدام کردند. این یعنی نسبت شاگرد به استاد (پروفسور) 1 به 101 و نسبت معلمان دانشگاه به دانشجویان 1 به 23. قریب 18 درصد تمام معلمان دانشگاه‏ها زن هستند. همانند نظام مدرسه، درصد زنانی که شغل بالایی را به خود اختصاص داده‏اند کم است. علاوه بر این، 17991 شغل تدریس موقّت در دانشگاه‏های تخصصی وجود دارند.
برنامه‏ ریزی درسی و روش تدریس
برنامه‏های درسی برای تمام مدارس (شامل مؤسسات فوق متوسطه غیردانشگاهی) در سراسر کشور یکنواخت است. این برنامه‏ها توسط کمیسیون‏های تخصصی وزارت «آموزش و پرورش و هنر» پس از شکل‏گیری در یک جریان تبادل نظر و پیچیده، که شامل تمام گروه‏های ذی‏نفوذ اجتماعی مانند سازمان‏های استخدامی، کلیساها، انجمن‏های معلمی و مانند آن می‏شود، تهیه می‏گردد. این گروه‏ها طبق دستور وزارت انتخاب می‏شوند. استان‏ها حق دارند مورد مشورت قرار گیرند. این برنامه درسی، هدف کلی آموزش و پرورش، ابزار و اصول معیّن برنامه‏های خاص و موضوعات درسی را مشخص می‏کند. علاوه بر آن، شامل جدولی است که فهرست موضوعات و مواد درسی و تعداد آنها در هر سال و هر هفته در آن درج می‏گردد.
 اگرچه این برنامه‏های درسی به منزله چهارچوب کلی برنامه درسی است و بر اساس ضرورتْ انتخاب و تعیین می‏گردد، اما مدارس انتظار دارند که بتوانند با احترام به این برنامه، برنامه دیگری را در برنامه‏های درسی و داخلی مدرسه بگنجانند. تعیین و انتخاب موضوعات و مواد اصلی در این چهارچوب و روش‏هایی که باید درس داده شود، به خود معلمان واگذار شده است. اما در عمل، متون درسی به طور گسترده معرّف همان چهارچوب‏ها و روش‏ها هستند. متون درسی توسط انتشارات خصوصی، که معمولاً گروه‏هایی از معلمان با تجربه برای نوشتن آنها استخدام شده‏اند، چاپ می‏شوند. تمام متون درسی و مواد تدریسی مربوط به آن باید توسط کمیسیون‏های تخصصی وزارت «آموزش و پرورش و هنر» به تصویب برسند. تهیه برنامه‏های جدید آموزشی و درسی توسط متخصصان و مدیران مدارس همراه با دروس مرتبط باتربیت معلمان در این زمینه تضمین می‏شود؛ اما به هر حال این فرایند غالبا به صورت کاملاً بسته، کنترل و تحمیل نمی‏شود.
 مواد درسی مدارس ابتدایی برای تدریس موضوعات از هم جدا نیست، بلکه در جهت برانگیختن یادگیری فعّال در محیط‏های پیچیده‏تر است. آرمان و آرزو صرفا رشد استعداد و هوش نیست، بلکه جنبه‏های اجتماعی، احساسی و فیزیکی شخصیت کودک نیز مدّنظر است. با آغاز سال تحصیلی، یک زبان بیگانه معمولاً انگلیسی و گاهی اوقات فرانسه به شیوه غیررسمی تدریس می‏شود. برای هر دو نوع مدارس متوسطه سطح پایین (سطح اول)، برنامه‏های درسی در سطح وسیعی یکسان است، بجز در چند موضوع اضافی که در مدارس نظری سطح یک ارائه می‏شود. بنابراین، یک برنامه درسی هسته‏ای (مرکزی) مشترک و تقریبا یکسان در اهداف و محتوا، برای تمام افراد از 6 تا 14 ساله و دست‏کم یک زبان بیگانه برای افراد 8 تا 15 ساله تدریس می‏شود. محتوای موضوعات انتخابی جدیدند. فقط در سال 1989 موضوعاتی اجباری به مرحله بالاتر مدارس متوسط نظری معرفی شدند.
 اصلاحات برنامه آموزشی، که در دهه سال 1980 به اجرا درآمدند، در برنامه درسی ابتدایی، سال دوم آموزش متوسطه نظری و مطالعات کامپیوتر بودند. در سال تحصیلی 1985ـ1986، فناوری اطلاعاتی برای تمام پایه‏ها، در مدارس متوسطه نظری اجباری شد. فلسفه اصلی آن این است که فناوری‏های اطلاعاتی جدید در موضوعات و مواد درسی موجود جمع‏آوری شوند تا تربیت متخصصان در سخت‏افزار و نرم‏افزار فراهم آید. دیگر زمینه‏های جدید مورد علاقه جامعه مانند آموزش محیطی، آموزش تن‏درستی و شهرنشینی ایجاد نشده بودند. در مقابل، مسئولیت آنچه را به وسیله تمام موضوعات شکل گرفته بود، به عنوان اصول یادگیری بیان کرده بودند.
نظام امتحانات، ترفیعات و گواهی‏نامه ‏ها
نظام امتحانات طبق قانون مشخص شده است و در سطح گسترده‏ای با ارزیابی معلمان کلاس‏ها ارتباط دارد. اتمام موفقیت‏آمیز هر سال تحصیلی بر اساس گزارش سالانه مدرسه، که مورد تأیید قرار گرفته، اساس اجازه ورود به کلاس بالاتر است. انگیزه قوی قانونمندی در نظام مدارس اتریش بر این حقیقت تأکید دارد که گزارش‏های مدارس مورد تأیید و تصدیق نظام اجرایی است. در مقابل، حق اعتراض نیز محفوظ است. امتحانات در مدارس اتریش غالبا تعیین‏کننده نیستند. قریب چهار درصد از تمام دانش‏آموزان در سال تحصیلی 1989ـ1990 به کلاس بالاتر نرفتند. درصد کلاس‏های مجدّد برای مدارس متوسطه عمومی 9/1 و برای دوره‏های پلی‏تکنیک 4/7 و برای مدارس حرفه‏ای 7/2 بود. برای مدارس متوسطه نظری، این میزان 2/7 درصد برای مدارس فنی سطح بالا 8/15 درصد و برای مدارس بازرگانی و تجاری 6/12 درصد بود. همچنین از نظر اعتبار و ارزش گواهی‏نامه‏های بازار کار، بین مدارس و دانشگاه‏ها اختلافی جزئی وجود دارد. از سوی دیگر، به نظر می‏رسد دانش‏آموزان پس از اینکه مدرسه خاصی را تمام کنند حق انتخاب مدرسه جدید (نوع جدید) را دارا هستند، به ویژه آنکه این حق انتخاب در سنین 10 و 14 سالگی است. داشتن حق انتخاب نوع خاصی از مدرسه، دانش‏آموزان را به سمت شغل‏های آموزشی خاصی سوق می‏دهد که به طور گسترده تعیین‏کننده مرحله بعد است. دانش‏آموزان تنها وقتی می‏توانند از این مجاری عبور کنند که تلاش و دقت بیشتری انجام دهند.
ارزیابی آموزشی، ارزشیابی آموزشی و تحقیق
هیچ نوع ارزشیابی خارجی از مدارس، و هیچ‏گونه ارزیابی خارجی از پیشرفت تحصیلی دانش‏آموزان وجود ندارد. بازرسی‏ها عمدتا بر روی اشخاص متمرکز می‏گردند تا بر روی مؤسسات. ایده «پاسخ‏گویی» با نظام متمرکز اداری مردم اتریش بیگانه است. اما ـ به هر حال ـ آمارهای آموزشی رشد خوبی داشته‏اند. این آمارها ارتباط تعداد معلمان و دانش‏آموزان را در برنامه‏ها و اطلاعات مربوط به شاخص‏های درآمد، به جای شاخص‏های هزینه و اختلافات کیفی مشخص می‏کنند.
 هیچ طرح جامعی برای توسعه نظام آموزشی وجود ندارد، و هیچ بحث روشن عمومی بر روی موضوعات آموزشی در سطح ملّی و منطقه‏ای نیست. برنامه‏ریزی آموزشی در همنوایی مقامات سیاسی، گروه‏های اجتماعی علاقه‏مند و بخش‏های مربوط به وزارت رخ می‏دهد. از سال 1970، وزارت آموزش و پرورش ترجیح داده است تا تحقیق و توسعه زیرنظر بخش‏های خود وزارت صورت گیرد تا زیرنظر مؤسسات و دانشگاه‏های تحقیقاتی خارجی. توسعه و تحقیق آموزشی در سطوح وزارت و دانشگاه (در سطحی بسیار وسیع) پیامدهای ناهماهنگی داشته است. در عین حال، سند نسبتا خوبی در زمینه تحقیقات آموزشی در اتریش منتشر شد که این سند به نظام‏های اطلاعاتی ـ آموزشی متصل گردید.
 در نظام دانشگاهی، ارزشیابی محدودی وجود داشته است. در عین حال، در سال 1990 دو فهرست که نشان‏دهنده استعدادها و رشته‏ها بر طبق نظر دانش‏آموزان و عده‏ای از محققان بودند، در روزنامه‏ها منتشر شدند. در همان زمان، قانونی اساسی برای انجام و برگزاری امتحانات در دانشگاه و تقسیمات فرعی آنها به هدف طرح‏ریزی و برنامه‏ریزی و تنظیم اولویت‏ها در تحقیق و تدریس و ارزیابی اثر تحقیقات اصلی، تهیه شده بود. تحقیقات در فیزیک توسط برخی روش‏های برگردان (تکراری) ارزشیابی شده بودند و تمام دانشگاه‏ها، با یک چارچوب مشورتی خصوصی مورد ارزشیابی قرار می‏گرفتند. نتیجه این امور افزایش بحث و مناظره بر روی مسئولیت ارزشیابی و تأثیر آن در دانشگاه‏ها بود، به ویژه آنکه به نظر می‏رسد ارزشیابی یکی از محورهای سیاست جدید وزارت در مورد تجدید سازمان نظام دانشگاه است تا آن را قابل انعطاف‏تر و قابل رقابت‏تر نماید.
اصلاحات اساسی در دهه 1980 و 1990
شرایط ساختاری جامعه و شرایط قانونی موجب شدند که نوآوری و تغییر قابل ملاحظه‏ای صورت نگیرد. قوی‏ترین نیروهایی که مانع این اصلاح و نوآوری بودند عبارتند از: قانون‏گرایی و نظام اداری؛ یعنی آنها از یک‏سو، از ارباب رجوع‏حمایت‏می‏کنند،وازسوی‏دیگر،مانع‏ابتکارو خلّاقیت می‏شوند. نتیجه این کار آن می‏شود که معلمان و مدارس از تمام خلّاقیت‏ها و ابتکارات محروم شوند، در حالی که اینها عناصر و مقدّمات یک تعلیم و تربیت کیفی هستند.
 «استمرار» و «هماهنگی» به عنوان ارزش‏های اداری و اجتماعی در سطح بالایی مورد احترام هستند و به تغییر ـ اگر در مجموع ضروری تشخیص داده شود ـ به مثابه یک آهنگ کند قانونی نگاه می‏شود که دوره‏های اثبات طولانی مدت را به دنبال دارد و نه به عنوان یک فرایند منظّم، دایمی و ثابت.
 آن‏گونه که آقای گروبر، خاطرنشان کرده است، نظام مدرسی در کشورهایی که زبان آلمانی دارند به نظر می‏رسدکه‏بخصوص‏درمقابل‏تغییرات‏سازمانی‏وبرنامه‏ریزی درسی،مقاومت‏می‏کند.هرسه‏گروه‏سیاسی‏موجوددراتریش در انتخابات اخیر، به آموزش متوسطه نظری و جدایی دقیق بین آموزش عمومی و آموزش حرفه‏ای نظر دادند.
 اتریش استثنا نیست و در دهه 1980 با یک رکود روبه‏رو شد. بسیاری از ابتکارات اصلاحی به زودی خاتمه یافتند و یا شکست خوردند، مشکلات زیادی بدون حل، به تعویق افتاد، و ایده‏های جدید و قابل قبول محدودی شروع شده بود. تغییرات در سطح اول متوسطه، حتی پس از تجربیات وسیع موفقیت‏آمیزی که اجرا شده بودند، به تعویق افتادند و این خود موجب مشکلات پیچیده‏تری گردید.
 توسعه برنامه‏ریزی درسی در تمام سطوح متوسطه به سختی رخ می‏داد. دلیل آن سؤالات و مسائل لاینحلی بود که در سطح اول متوسطه وجود داشتند.
 جدایی آموزش و پرورش حرفه‏ای و عمومی به طور ساختاری، در سطح دوم متوسطه ادامه پیدا کرد. سازمان قانونی مدارس تا آنجا ادامه یافت که عده زیادی از مردم مدارس را فوق مقرّرات می‏دانستند. زمانی که اصلاحاتی نیز وجود داشتند، باز هم یا تحت فشار توسعه‏های جهانی قرار داشتند و یا علیه خواسته‏ها و اراده افراد ذی‏نفوذ اجرا می‏شدند؛ مانند سازمان جدید مدارس ابتدایی برای اقلّیت‏های قومی.
 دیگر اینکه آنها جایگزین اختلافات مواد درسی می‏شدند؛ مانند تعلیم و تربیت محیطی. در بازنگری، تنها اصلاح اساسی دهه 1980 که مقاومت کرد، تجدید برنامه آموزشی ابتدایی بود.
مشکلات اساسی تا سال 2000م
به هر حال، نشانه‏هایی از توسعه به چشم می‏خورند. معلمان تلاش می‏کنند تا بر سیاست‏های رکود، با بر عهده گرفتن ابداعات محلّی در کلاس‏هایشان فائق آیند. مدارس آنها به طور فزاینده‏ای آنها را به یکدیگر متصل می‏کند و آرزوها و نداها و فریادهایشان را به هم پیوند می‏دهد. برخی از مؤسسات ضمن خدمت محلی از این ابتکار توسعه موضعی در دوره‏ها و طرح‏های همکاری و مشاوره‏ای حمایت می‏کنند. والدین با دقت بیشتری درخواست‏هایشان را تنظیم می‏کنند و برای رشد و توسعه سیاست‏های جدید، مقامات را تحت فشار قرار می‏دهند. هم وزارت «آموزش و پرورش و هنر»، و هم وزارت «علوم و تحقیقات» به وسیله وزرای جدیدی اداره می‏شوند که به نظر می‏رسد به ابتکارات و پیش‏دستی در توسعه‏های جدید در حوزه‏های اصلاح دانشگاه در زمینه بالا بردن حمایت نهایی برای آموزش و پرورش محلّی (حوزه‏ای که ابتکارات محلّی زیادی در بخش معلمان وجود دارد) و در زمینه دادن استقلال بیشتر به مدارس، علاقه‏مند هستند. با وجود همه اینها، چالش‏های زیادی وجود دارند.
 عدم کنترل و نظارت وقتی موفقیت‏آمیز خواهد بود که مدارس، خودشان را برای انجام وظایف جدید آماده کنند و اقداماتی برای ایجاد ساختارهایی در جهت رشد و توسعه مدارس داخلی اتخاذ گردند و تصمیم‏گیری برای توسعه ساختارهای مورد حمایت محلّی و قدرت دادن به معلمان تا رسیدن به مرحله حرفه‏ای شدن انجام شود. مشکلات ساختاری دوره اول متوسطه دیگر نمی‏توانند نادیده گرفته شوند.
 اصلاح در این حوزه پیامدها و نتایجی بر آموزش و معلمان خواهد داشت. رشد و مهاجرت روزافزون و احتمال عضویت در اتحادیه اروپا، تلاش‏های جدیدی را در تعلیم و تربیت درون فرهنگی موجب خواهد شد. برای آمادگی در جهت بالا بردن سریع و پیچیده توسعه اجتماعی، نکته دارای اهمیت این است که هم دست‏یابی به آموزش و پرورش بیشتر و دایمی را با برداشتن و از بین بردن «مرگ آموزشی» 6 تشویق کنیم و هم‏فراگیری و آموختن چیزی را که تأکید بردرک علم و دانش را به تعریف و حلّ مشکل و به توسعه و رشد دانش محلّی تغییر می‏دهد.
--------------------------------------------------------------------------------
پى نوشت ها
1 - The international Encyclopedia of Education, 2th ed. by Torsten Husen, To Neville postlethwaite, peGamon, 1994, v. 1, pp. 423-431."AUSTRIA SYSTEM OF EDUCATICON".
2 -دانش ‏آموخته حوزه علمیه و کارشناس ارشد علوم تربیتى.
3 - lower Secondary sch.
4 - Ingenievr.
5 - medico- technical.
6 - Educational death - ends.

تبلیغات