آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۰۲

چکیده

رفتار مسئولانه از شاخص‏های انسان سالم است که تقویت و رشد آن جز با شناسایی عوامل مؤثر بر رفتار مسئولانه امکان‏پذیر نخواهد بود. به همین منظور، پژوهش حاضر درصدد پاسخ به این سؤال است که آیا شیوه‏های فرزندپروری (سبک‏های والدینی) تأثیری بر میزان مسئولیت‏پذیری نوجوانان دارد یا خیر؟ روش تحقیق، توصیفی و جامعه آماری آن دانش‏آموزان دختر و پسر مقطع دبیرستان شهر فریدونکنار بوده است. با استفاده از روش نمونه‏گیری خوشه‏ای 100 نفر (50 دختر و 50 پسر) از جامعه تحقیق انتخاب شده‏اند. برای جمع‏آوری داده‏ها از پرسش‏نامه استفاده شده است. داده‏ها با نرم‏افزار spssدر دو سطح آمار توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته‏اند. یافته‏های حاصل از پژوهش نشان می‏دهد که شیوه‏های فرزندپروری بر میزان مسئولیت‏پذیری نوجوان مؤثر است.

متن

از جمله اصول انسان‏شناختی در نگرش اسلامی توجه به اصل مسئولیت و رشد و تکامل آن در انسان است. از سوی دیگر، یکی از روش‏های برخورد با مشکلات رفتاری روش «مسئولیت دادن» است. گاهی افراد برای فرار از مسئولیت خطا را به خدا نسبت می‏دهند. قرآن کریم در این‏باره می‏فرماید: «مَا أَصَابَکَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللّهِ وَمَا أَصَابَکَ مِن سَیِّئَةٍ فَمِن نَفْسِکَ»؛2 هر چه از خوبی به شما برسد از طرف‏خداونداست‏وهرچه‏خطاکنیدازناحیه‏خودشماست.3
 اصل مسئولیت عبارت است از: «افزایش مقاومت فرد در برابر شرایط، تا به جای پیروی از فشار های بیرونی از الزام‏های درونی تبعیت کند که احساس مسئولیت یا احساس تکلیف نامیده می‏شود.»4 به عبارت دیگر، معنای مسئولیت این است که مددجو دیگران را به خاطر احساسات، افکار، تکانه‏ها و رفتارهای خود سرزنش نکند و مسئولیت آنها را بپذیرد و بداند آنچه را به دیگران نسبت می‏دهد (فرافکنی‏ها) در واقع متعلق به خود اوست.
 در انسان، دو نوع خود وجود دارد: خودطبیعی و خودمعقول؛ و به تبع آن، دو نوع مسئولیت ایجاد می‏شود: مسئولیت عمومی و مسئولیت عالی. اولی ناظر بر مسئولیت خود طبیعی است و دومی ناظر بر مسئولیت ایجاد شده در خود معقول. مورد اخیر در حیطه ارزش‏های عالی قرار می‏گیرد و ضامن عمل به آن شخصیت انسان است، نه اجبارعوامل‏خارج از شخصیت؛ مانند مقرّرات اجتماعی و کیفر و پاداش‏های بیرونی.5
 حوزه مسئولیت انسان شامل مسئولیت فردی، خانوادگی، اجتماعی، نزدیکان، و مسئولیت در برابر عهد و پیمان الهی است.6 تناسب تکلیف با توان فرد و عمل به تکالیف از جمله نکات مهم در جهت افزایش مسئولیت است. تناسب تکلیف با ظرفیت و توان نوجوان از بروز احساس شکست در او جلوگیری می‏کند؛ احساسی که منجر به تسلیم شدن و سلب مسئولیت فرد می‏شود. در حوزه عمل قرار گرفتن نیز موجب افزایش حس مسئولیت شده، یک احساس ارزشمند و عشق را در دل انسان پدید می‏آورد، اما قرار گرفتن در دایره «آرزوها»، به بی‏اعتنایی نسبت به پذیرش مسئولیت و سلب اختیار و در نتیجه، «شکست» می‏انجامد؛ شکستی که احساس بی‏ارزشی را در پی دارد. امام علی علیه‏السلامدر این زمینه می‏فرمایند: «عمل را رفیق خود قرار ده، اما آرزویت دشمن توست.»7
 از جمله روش‏های پر کاربرد برای پذیرش مسئولیت در نوجوانان می‏توان به موارد ذیل اشاره کرد:
 1. روش تکلیف به قدر وسع و توان فرد؛8
 2. روش مدارا با خویشتن و اعطای مسئولیت‏هایی متناسب با علایق و گرایش‏های فرد؛
 3. روش مواجهه با نتایج اعمال و تکیه بر قضاوت فرد نسبت به عملکرد خود با استفاده از فن سؤال باز و انعکاس احساسات؛9
 4. روش‏ابتلا و قراردادن فرد در موقعیت‏های متفاوت.
 روش‏های مزبور بر اساس حب ذاتی و تمایل انسان نسبت به خود هستند؛ تمایلی خودخواهانه، ابتدایی و با کاربردی عمومی. اما روش تحریک ایمان برای افرادی که ایمان قلبی دارند و برای کسب رضای الهی تلاش می‏کنند، کاربرد بیشتری دارد.10
 خانواده از عوامل مؤثر بر تقویت رفتار مسئولانه نوجوان است. این پژوهش به طور خاص، میزان تأثیر سبک‏های والدینی (شیوه‏های فرزندپروری) را بر مسئولیت‏پذیری نوجوان بررسی می‏نماید.
 برخی از تعاریف مربوط به «سبک‏های والدینی» عبارتند از:
 1.مجموعه‏ای‏ازنگرش‏هانسبت‏به‏کودک‏وایجادمحیطی عاطفی که در هر یک از رفتارهای والدین مشهود است.
 2. سبک‏های والدینی انواعی از پرورش کودک هستند که بر اساس رفتارهای استاندارد والدینی و واکنش (پاسخ‏دهی) نسبت به‏رفتارهای‏کودک شکل می‏گیرند.11
 3. سبک‏های والدینی ساختاری هستند که ماهیت روابط والد ـ کودک را منعکس می‏کنند. ماهیت سبک تربیتی والدین در دوره کودکی تأثیر بسیار زیادی بر روابط والدین ـ نوجوانان دارد.12
ابعاد اصلی رفتار والدین ـ کودک
 1. بعد گرمی ـ سردی
والدینی که در تعامل با کودک بر بعد محبت تکیه می‏کنند دارای نگرش «پذیرا» هستند. والدین پذیرا (والدین اقتدار منطقی) بیشتر به پذیرش رفتار، تشویق، مهربانی، دادن آزادی زیاد و داشتن توقع به میزان توانایی جسمی و روانی خویش گرایش دارند.13 فرزندان این‏گونه خانواده‏ها به موقع از محبت والدین استفاده می‏کنند، شخصیت آنها در خانه مورد احترام است و جایشان در گروه خانوادگی مشخص است.
 والدینِ پذیرا روابط کلامی را تشویق و دلایل مخالفت خود را با خواسته‏های فرزندشان بیان می‏کنند. نتایج تحقیقات باوم ریند و باردلی نشان داد که کودکانِ والدینِ اقتدار منطقی بیشتر خوشحال هستند، خوداتکایی و خودگرایی بیشتری از خود نشان می‏دهند و عزت نفس بالایی دارند.
 نقطه مقابل پذیرش، عدم پذیرش کودک است که در وضعیت افراطی به طرد کودک می‏انجامد. این نوع سبک، خاص والدین خودکامه و مستبد است. این‏گونه والدین، تحریک‏پذیر، انعطاف‏ناپذیر و خشن بوده، نسبت به نیازهای کودک بی‏توجهند.14 کودکان متعلق به این نوع تعامل، از عشق و احترام کافی والدین برخوردار نیستند. از این‏رو، نیاز کودک به محبت و امنیت مورد تهدید قرار گرفته و منجر به احساس بی‏پناهی و تنهایی در او می‏شود. این رفتار والدین می‏تواند در اشکال مختلف متجلّی گردد؛ از جمله: بی‏توجهی و بی‏اعتنایی به کودک، جدایی از او، نفی او، تهدید و تنبیه کودک، تحقیر او در حضور دیگران و مقایسه غیرعادلانه با سایر کودکان.
 2. بعد آزادی ـ کنترل
بعد مهم دیگر والدین، اقتدار و کنترل در برابر خودمختاری است. منظور از آزادی، کارهایی است که کودک اجازه دارد به میل خود انجام دهد و منظور از کنترل، اعمال محدودیت شدید و توقع زیاد در طریقه رفتار، لباس پوشیدن، اطاعت، غذا خوردن، و پرخاشگری نسبت به خواهران و برادران، دوستان و والدین از سوی والدین است. والدین ممکن است همراه با رشد کودک به او آزادی‏های زیادی بدهند و یا کنترل شدیدی بدون در نظر گرفتن رشد وی اعمال کنند.15
 باوم ریند به دو بعد مستقل والدینی اشاره می‏کند: 1. حساسیت (پاسخ‏دهی): درجه‏ای از مهرورزی والدین، گرمی، بیان احساسات و تقویت مثبت رابطه با افکار و گفتار کودکشان؛ 2. سخت‏گیری: رفتارهای انضباطی، کنترل و سطحی از انتظارات و خواسته‏های کودک. با ترکیب این ابعاد، چهار سبک والدینی به دست می‏آید که به واسطه میزانی از حساسیت والدینی و سخت‏گیری تعریف می‏شود:
 1. مقتدر (حساسیت و سخت‏گیری بالا)؛
 2. قدرت‏طلب (سخت‏گیری بالا، حساسیت پایین)؛
 3. سهل‏گیر (سخت‏گیری پایین، حساسیت بالا)؛
 4. مسامحه‏کار (حساسیت و سخت‏گیری پایین).16
 والدین قاطع و اطمینان‏بخش، هم بر رفتار مختارانه و هم بر نظم و کنترل اهمیت می‏دهند.17 کودکان این خانواده در بحث‏هایی که به رفتارشان مربوط می‏شود، آزادانه شرکت می‏کنند و حتی ممکن است تصمیم‏گیری هم بنمایند ولی اقتدار نهایی در دست والدین است.18 پژوهش اسفندیاری نشان داد والدین کودکان بهنجار در مقایسه با والدین کودکان مبتلا به اختلالات رفتاری، در برخورد با کودکان خود از نگرش منطقی‏تری برخوردار هستند؛ اما در عین حال، میزانی از آزادگذاری و سخت‏گیری را اعمال می‏کنند که به نظر می‏رسد لازمه شیوه اقتدار منطقی است.19
 والدین خودکامه و مستبد به طور مطلق به قدرت خارجی وابسته‏اند و کمتر متکی به خود هستند. آنها نمی‏توانند به تنهایی کاری انجام دهند یا از خود عقیده‏ای داشته باشند.
 تحقیقات کاگان و ماسن نشان می‏دهد که اگر والدین بسیار سختگیر و دیکتاتور باشند، مانع پیشرفت و توسعه کنجکاوی و خلّاقیت کودک می‏شوند. والدینی که اجازه نمی‏دهند کودک ابراز وجود یا اظهارنظر کند، مانع بروز استعدادهای بالقوّه کودک می‏شوند و در نتیجه، این کودکان در آینده روان‏آزرده و پرخاشگر خواهند شد.20
 کلارک و همکاران بیان کرده‏اند: مادرانی که در روان رنجورخویی یا برون‏گرایی نمره بالایی کسب نمودند، از یک سبک انضباطی قوی استفاده می‏کنند. رابطه بین برون‏گرایی و اظهار قدرت ممکن است با ویژگی‏های برون‏گرایی مانند جرئت و قدرت رابطه داشته باشند.21
 والدین سهل‏گیر و بی‏بند و بار (غفلت‏کننده)، تصمیم نهایی را در جهت خواسته‏های کودک یا نوجوان می‏گیرند و فرزند آزاد است که به خواسته‏های والدین بی‏اعتنا باشد.22 والدین ظاهرا برای فردیت، درک خود، آمادگی برای تغییر، بالا بردن توانایی انسان و مساوات‏طلبی در خانواده ارزش قایلند، ولی صرفا بدین دلیل، به این ارزش‏ها اعتقاد دارند تا از زیربار مسئولیت شانه خالی کنند. از این‏رو، سرمشقی از بزرگ‏سال مسئول را ارائه نمی‏دهند. پژوهش نجات‏بخش نشان داد افراد مبتلا به اختلالات اجتماعی دارای مادران سهل‏گیر و بی‏بند و بار بوده‏اند. از سویی، سطح ارزش افراد خانواده پایین و روابط اعضای خانواده آشفته و غیرانسانی است. با رشد ناکافی ارزش‏ها و مشخص نبودن معیار خانواده، تمایل به ناپایداری و بی‏ثباتی در برابر مشکلات افزایش می‏یابد و نوجوان دچار نوعی دوگانگی احساس می‏شود.23
 در پژوهشی رابطه بین سبک‏های والدینی (مقتدر، قدرت‏طلب، آسان‏گیر) و ارتباط والدینی (مثبت، منفی) با افسردگی و استفاده از الکل و بهره‏کشی بررسی گردید. نتایج نشان داد ارتباط والدینی ضعیف با پدر بیشتر پیش‏بینی‏کننده افسردگی و یک شاخص آگاهی‏دهنده خوبی برای استفاده از الکل و مشکلات دیگر در هر دو جنس است. در مقابل، ارتباط والدینی مثبت با پدر مقتدر، اثرات مثبتی بر روی افسردگی و کاهش مشکلات استفاده از الکل بر هر دو جنس می‏گذارد. در زنان، ارتباط والدینی منفی با پدر قدرت‏طلب، افسردگی و مشکلات استفاده از الکل را افزایش می‏دهد.24
 در پژوهشی باتس، بایلس، بنت، ریدگ و براوون (1991) و اولسون، باتس، سندی، لینتنر (2000) بیان کردند، مشارکت و گرمی کم بین والدین ـ کودک و برخی مشابهت‏ها در صفات فطری و اعطای پاداش‏های کم، پیش‏بینی‏کننده بروز مشکلات است. در پژوهش دیگری اریندل، ایمل‏کمپ، مونسما و بریلمان بیان کردند: حمایت مفرط والدین، طرد و کاهش فرصت جلب توجه کودکان ونوجوانان،منجربه‏اختلالات درونی می‏شود.25
 در پژوهشی برزونسکی (2004) بیان کرد: بین سبک‏های هویتی و سبک‏های والدینی رابطه وجود دارد. برای مثال، نوجوانانی با سبک هویتی «گرایشی ـ شناختی» دارای والدین مقتدر با ارتباطات باز می‏باشند. بین سبک هویت هنجاری با والدین قدرت‏طلب نیز رابطه وجود دارد. معمولاً نوجوانان این گروه از آزادی بیان محرومند. آدامز، برزونسکی و کیتینگ (2006) بیان کردند که بین سبک هویتی «پراکنده ـ پراکنده» با قدرت‏طلبی و آسان‏گیری رابطه وجود دارد.26
روش تحقیق و جامعه آماری
روش تحقیق، توصیفی و از نوع همبستگی است که از دو پرسش‏نامه «مسئولیت‏پذیری» و «محیط خانوادگی» برای گردآوری داده‏ها استفاده شده است.
 جامعه این پژوهش را کلیه دانش‏آموزان دختر و پسر دبیرستان‏های شهر فریدونکنار در سال 87ـ86 تشکیل می‏دهند که تعداد آنها به ترتیب 700 و 650 نفر بوده است. با استفاده از روش نمونه‏گیری خوشه‏ای، تعداد 100 نفر از آنان (50 دختر و 50 پسر) انتخاب شدند.
ابزار تحقیق
با توجه به ماهیت موضوع و روش تحقیق، از دو پرسش‏نامه برای گردآوری داده‏ها استفاده شد که در مورد هر یک از آنها توضیح مختصری ارائه می‏شود:
 الف. پرسش‏نامه محیط خانوادگی
این پرسش‏نامه توسط نقاشیان در سال 1358 بر مبنای کارهای شیفر در شیراز تهیه شد. پرسش‏نامه مزبور دارای 76 سؤال بسته‏پاسخ بر مبنای مقیاس پنج درجه‏ای لیکرت است که ابعاد مختلف آزادی ـ کنترل و گرمی ـ سردی‏روابط‏خانوادگی‏والدین‏راموردسنجش قرار می‏دهد.
 ضریب پایایی و روایی پرسش‏نامه توسط نقاشیان 87 درصد گزارش شده است. در پژوهشی که توسط یعقوب‏خانی غیاثوند انجام شد (1372) ضریب پایایی پرسش‏نامه از طریق آلفا و بازآزمایی محاسبه شد که به ترتیب برای بعد آزادی ـ کنترل 63 درصد و 74 درصد و برای بعد گرمی ـ سردی روابط 82 و 93 درصد به دست آمد و ضریب پایایی پرسش‏نامه از طریق آلفا و بازآزمایی برای کل پرسش‏نامه به ترتیب 92 و 80 درصد بود. محمدی (1384، به نقل از صادقی 1386)، در پژوهش خود که آزمودنی‏های آن را دانشجویان تشکیل می‏دادند، ضریب پایایی را از طریق آلفای کرونباخ برای بعد آزادی ـ کنترل 78 درصد و برای بعد گرمی ـ سردی 90 درصد به دست آورد. ضریب پایایی این پرسش‏نامه در تحقیق صادقی (1386) برای بعد کنترل ـ آزادی 78 درصد و برای بعد گرمی ـ سردی 94 درصد و برای کل پرسش‏نامه 88 درصد به دست آمد. نقاشیان برای تعیین اعتبار پرسش‏نامه از روش اعتباریابی محتوا استفاده نمود. در تحقیق یعقوب‏خانی غیاثوند از روش تحلیل مؤلفه با استفاده از چرخش واریمکس برای تأیید اعتبار عاملی سؤالات به کار برده شد. نتایج به دست آمده وجود دو بار عاملی را تأیید نمود. برای تعیین چهار محیط خانوادگی، ابتدا میانگین هر یک از ابعاد محبت و کنترل به طور جداگانه محاسبه شد و بر اساس نمرات به دست آمده، چهار محیط خانوادگی ذیل به دست آمد: 1. کنترل زیاد ـ محبت زیاد (شیوه والدین موثق جهت‏دهنده)؛ 2. کنترل کم ـ محبت زیاد (شیوه والدین بخشنده)؛ 3. کنترل زیاد ـ محبت کم (شیوه والدین قدرت‏طلب)؛ 4. کنترل کم ـ محبت کم (شیوه والدین غفلت‏کننده).
 ب. پرسش‏نامه مسئولیت‏ پذیری
بر مبنای اطلاعات حاصل از منابع مربوط به موضوع، پرسش‏نامه‏ای مرکب از 36 سؤال بسته‏پاسخ بر مبنای مقیاس پنج درجه‏ای لیکرت توسط پژوهشگر تهیه و تنظیم شد که ابعاد آن شامل مسئولیت فردی، خانوادگی و اجتماعی است. به منظور تعیین روایی محتوا، پرسش‏نامه به پنج متخصص داده شد و پس از دریافت پرسش‏نامه‏های تکمیل شده با استفاده از نظرات آنان اصلاحات لازم در آن صورت‏گرفت. همچنین‏برای تعیین پایایی پرسش‏نامه از فرمول آلفای کرانباخ استفاده شد که مقدار آن با نرم افزار spss، 93 درصد برآورد گردید.
روش تجزیه و تحلیل داده ‏ها
داده‏های پرسش‏نامه در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. در سطح توصیفی از شاخص‏های میانگین و انحراف معیار استفاده شد. در سطح استنباطی، متناسب با نوع داده‏ها، آزمون‏های زیر مورد استفاده قرار گرفت:
 در ابتدا به منظور مقایسه توزیع نمره‏های مؤلفه‏های پژوهش با توزیع نرمال، از آزمون کولموگروف ـ اسمیرنف استفاده شد. نتایج آزمون نشان داد که تمامی نمره‏ها از توزیع نرمال یا هنجار پیروی می‏نمایند. از این‏رو، برای تحلیل آنها از آزمون پارامتریک t با دو گروه مستقل برای مقایسه نظرات پاسخ‏گویان بر مبنای جنسیت استفاده شد و میزان همبستگی بین دو متغیر شیوه‏های فرزندپروری و مسئولیت‏پذیری از طریق ضریب همبستگی اسپیرمن محاسبه گردید.
 همان‏گونه که اشاره شد، تلاش اساسی این پژوهش بررسی رابطه شیوه‏های فرزندپروری (با توجه به دو بعد آزادی ـ کنترل و سردی ـ گرمی) بر میزان مسئولیت‏پذیری دانش آموزان بوده است.
1. تأثیر شیوه والدین موثق جهت‏ دهنده بر میزان مسئولیت‏ پذیری: آزمودنی‏هایی که نمره محیط خانوادگی آنها در هر یک از ابعاد بالاتر از میانگین بود، در این دسته جای‏گرفتند. طبق جدول شماره(1)میزان مسئولیت‏پذیری آزمودنی‏های مربوط به این دسته بالاتر از آزمودنی‏های دیگر بوده است. مقایسه نظرات پاسخ‏گویان دختر و پسر نشان داد تفاوت معناداری بین نظراتشان وجود ندارد و تأثیر شیوه والدین موثق جهت‏دهنده بر مسئولیت‏پذیری در میان دو گروه به یک میزان است.
2. تأثیر شیوه والدین بخشنده بر میزان مسئولیت‏ پذیری: آزمودنی‏هایی که در بعد گرمی ـ سردی بالاتر از میانگین و در بعد آزادی ـ کنترل پایین‏تر از میانگین بودند، در این گروه قرار گرفتند. طبق جدول شماره (1) میزان مسئولیت‏پذیری این دسته از افراد بالاتر از آزمودنی‏های مربوط به شیوه والدین قدرت‏طلب و غفلت‏کننده پایین‏تر از آزمودنی‏های مربوط به دسته والدین موثق جهت‏دهنده بوده است. اما با مقایسه نظرات پاسخ‏گویان دختر و پسر تفاوت معناداری بین نظراتشان وجود ندارد.
3. تأثیر شیوه والدین قدرت‏ طلب بر میزان مسئولیت ‏پذیری: آزمودنی‏هایی که نمراتشان در بعد گرمی ـ سردی پایین‏تر از میانگین و در بعد آزادی ـ کنترل بالاتر از میانگین بود، در دسته سوم (والدین قدرت‏طلب) قرار گرفتند. طبق نتایج جدول شماره(1) میزان مسئولیت‏پذیری آزمودنی‏های مربوط به گروه سوم پایین‏تر از گروه اول و دوم و بالاتر از گروه چهارم بوده است. با مقایسه نظرات آزمودنی‏های دختر و پسر تفاوت معناداری بین نظراتشان مشاهده نشد.
4. تأثیر شیوه والدین غفلت‏ کننده بر میزان مسئولیت ‏پذیری: آزمودنی‏هایی که نمراتشان در هر دو بعد کمتر از میانگین بود در محیط چهارم قرار دارند. طبق جدول شماره (1) میزان مسئولیت‏پذیری آزمودنی‏های این گروه پایین‏تر از تمام گروه‏ها بوده است. با مقایسه نظرات آزمودنی‏های دختر و پسر تفاوت معناداری مشاهده نشد. از این‏رو، تأثیر شیوه والدین غفلت‏کننده میان دو گروه دختر و پسر یکسان بود.
 میانگین انحراف معیار
والدین موثق جهت ‏دهنده 9259/279 935/2
مسئولیت‏ پذیری 4074/109 5930/1
والدین بخشنده 279 8459/2
مسئولیت‏ پذیری 8077/104 4867/1
والدین قدرت‏ طلب 8750/230 7912/2
مسئولیت ‏پذیری 8750/93 5904/1
والدین غفلت‏ کننده 8667/214 57043/2
مسئولیت ‏پذیری 1935/66 8504/1
جدول شماره (1)
 همبستگی سطح معناداری تعداد
آزادی ـ کنترل و مسئولیت ‏پذیری 33/0 01/0 100
سردی ـ گرمی و مسئولیت‏ پذیری 334/0 01/0 100
شیوه‏های فرزندپروری و مسئولیت ‏پذیری 1 000 100
جدول شماره (2)
5. تأثیر بعد آزادی ـ کنترل بر میزان مسئولیت ‏پذیری: نتایج جدول شماره (2) نشان می‏دهد که بین بعد آزادی ـ کنترل به عنوان یکی از مؤلفه‏های شیوه فرزندپروری و میزان مسئولیت‏پذیری فرزندان رابطه معناداری وجود دارد. مقایسه نظرات پاسخ‏گویان دختر و پسر نشان داد که تفاوت معناداری بین نظرات آنها وجود ندارد و میزان اثربخشی آزادی ـ کنترل بر مسئولیت‏پذیری میان گروه دختر و پسر یک اندازه است.
6. تأثیر بعد گرمی ـ سردی بر میزان مسئولیت‏ پذیری: نتایج جدول شماره (2) نشان داد بین بعد گرمی ـ سردی و
میزان مسئولیت‏پذیری دانش‏آموزان رابطه معناداری وجود دارد؛ اما مقایسه نظرات پاسخ‏گویان دختر و پسر نشان داد که تفاوت معناداری بین نظرات آنها وجود ندارد و میزان اثربخشی آزادی ـ کنترل بر میزان مسئولیت‏پذیری میان دو گروه دختر و پسر یکسان است.
7. تأثیر شیوه ‏های فرزندپروری بر میزان مسئولیت ‏پذیری: فرضیه اصلی این پژوهش، بررسی تأثیر شیوه فرزندپروری بر میزان مسئولیت‏پذیری بود که مورد تأیید قرار گرفت. طبق جدول شماره (2) بین شیوه فرزندپروری والدین و میزان مسئولیت‏پذیری نوجوان رابطه معناداری وجود دارد؛ اما با بررسی نظرات دو گروه دختر و پسر تفاوت معناداری مشاهده نشد.
نتیجه‏ گیری
طبق نتایج حاصل از این پژوهش، میزان تأثیر انواع سبک‏های والدینی (شیوه‏های فرزندپروری) بر پذیرش مسئولیت نوجوان به شرح زیر است:
 1. شیوه والدین موثق جهت‏دهنده: این نوع والدین به میزان زیادی امنیت و محبت فرزندشان را تأمین می‏کنند، او را آنچنان‏که هست می‏پذیرند و میزان گرمی ـ سردی و آزادی ـ کنترل بالاتر از میانگین است. کودکان این والدین مسئولیت‏پذیرتر از گروه‏های دیگر هستند.
 2. شیوه والدین بخشنده: این نوع والدین به فرزندشان ابراز محبت و حمایت عاطفی می‏کنند و از طرد، خشم، عصبانیت و ابراز نظر منفی نسبت به او خودداری می‏کنند. والدین بخشنده در بعد کنترل پایین‏تر از میانگین هستند و انضباط ملایم بر روابطشان حاکم است. میزان پذیرش مسئولیت فرزندان این نوع خانواده‏ها کمتر از والدین موثق جهت‏دهنده و بیشتر از دو گروه دیگر بود.
 3. شیوه والدین قدرت‏طلب: این نوع والدین عمدتا فرزندشان را ملزم به رعایت قوانین و دستورات بی‏چون و چرا می‏نمایند. انتظار رفتار بالغانه و انضباط پیوسته یکسان از جمله شاخص‏های این نوع خانواده است. برای اعمال کنترل بر فرزندشان از تنبیه بدنی استفاده می‏کنند و نسبت به نیازهای آنها بی‏توجهند. میزان پذیرش مسئولیت فرزندان این گروه کمتر از دو گروه قبلی و بیشتر از گروه چهارم است.
 4. شیوه والدین غفلت‏کننده: این نوع والدین به ظاهر
ارزش‏ها و خواسته‏های کودک را قبول دارند و به او آزادی بیش از حد می‏دهند. این آزادی توأم با نادیده گرفتن نوجوان و طرد اوست؛ زیرا بیش از آنکه معتقد به رعایت حقوق نوجوان و قبول نظراتش باشند، از قبول مسئولیت در برابر خواسته‏ها و عقاید نوجوان شانه خالی می‏کنند. این نوع خانواده‏ها به خواسته‏ها و نیازهای خود بیشتر توجه می‏کنند و نسبت به فرزندشان احساس مسئولیت کمتری دارند. میزان مسئولیت‏پذیری فرزندان این نوع خانواده کمتر از انواع دیگر بود.
 در جهت یافته‏های پژوهش، پیشنهادهای کلی مورد کاربرد به شرح زیر ارائه می‏شود:
 1. بررسی و شناسایی مشکلات ناشی از فقدان یا کاهش میزان مسئولیت‏پذیری نوجوان در موقعیت‏های متفاوت زندگی مانند عملکرد تحصیلی؛ اجتماعی، خانوادگی و مانند آن؛
 2. انجام مطالعات و بررسی‏های بیشتر در خصوص چگونگی تأثیرپذیری رفتار مسئولانه نوجوان از دیگر عوامل خانوادگی، اجتماعی و فردی؛
 3. انجام تحقیقات نیمه تجربی و ارائه برنامه‏های آموزشی و راه‏کارهای درمانی به منظور اصلاح و تقویت رفتار مسئولانه که معلول‏شیوه‏فرزندپروری‏نادرست است.
 4. انجام مطالعات و بررسی‏های بیشتر در خصوص چگونگی تأثیرگذاری شیوه‏های فرزندپروری بر متغیرهای دیگر؛
 5. شناسایی نوع شیوه فرزندپروری والدین، به عنوان یکی از عوامل مؤثر در ایجاد رفتار غیرمسئولانه نوجوان و سپس مداخله در جهت رفع مشکل.
--------------------------------------------------------------------------------
پى نوشت ها
1 کارشناس ارشد مشاوره خانواده، استادیار دانشگاه اصفهان، دکتراى جامعه‏شناسى توسعه، استادیار دانشگاه اصفهان،
 استادیار دانشگاه اصفهان.
2ـ نساء: 79.
3ـ احمد احمدى، «رویکرد مشاوره از دیدگاه اسلام»، تازه‏ها و پژوهش‏هاى مشاوره 5ـ6، ص 9ـ19.
4ـ خسرو باقرى، نگاهى دوباره به تعلیم و تربیت اسلامى، 1374، ص 44.
5ـ ماهرخ ساسانى، راهنمایى و مشاوره در نهج‏البلاغه، 1382، ص 89 و 131.
6ـ رضا فرهادیان، مبانى تعلیم و تربیت در قرآن و احادیث، 1378، ص 51ـ52.
7ـ ماهرخ ساسانى، راهنمایى و مشاوره در نهج‏البلاغه، ص 134.
8ـ خسرو باقرى، نگاهى دوباره به تعلیم و تربیت اسلامى، ص 42.
9ـ ماهرخ ساسانى، راهنمایى و مشاوره در نهج‏البلاغه، ص 136.
10ـ خسرو باقرى، نگاهى دوباره به تعلیم و تربیت اسلامى، ص 43.
11- Julie Desjardins, john M. Zelenski, Robert. J Coplan, An investigation of maternal personality styles and subjective well-being, personality and individual differences, 44, p. 588.
12ـ منصوره سادات صادقى، «بررسى رابطه سبک‏هاى تربیتى و تربیت دینى با میزان مذهبى بودن والدین»، مطالعات اسلام و روان‏شناسى، ص 14ـ15.
13ـ ناهید هواسى، بررسى و مقایسه شیوه‏هاى فرزندپرورى در خانواده‏هایى که داراى نوجوان معتاد هستند با خانواده‏هایى که داراى نوجوان عادى هستند، ص 73ـ76.
14ـ لیلا نجات‏بخش، بررسى رابطه بین شیوه‏هاى فرزندپرورى والدین با سلامت روان بر اساس نظریه ایماگو در میان دانش‏آموزان دبیرستان‏هاى دخترانه شهر اصفهان، ص 73ـ76.
15ـ ناهید هواسى، بررسى و مقایسه شیوه‏هاى فرزندپرورى...،، ص 77.
16- Julie Desjardins, john M. Zelenski, Robert. J Coplan, An investigation of maternal personality styles and subjective well-being, personality and individual differences, 44, p. 589.
17ـ لیلا نجات‏بخش، بررسى رابطه بین شیوه‏هاى فرزندپرورى...،، ص 50.
18ـ ناهید هواسى، بررسى و مقایسه شیوه‏هاى فرزندپرورى...، ص 78.
19ـ لیلا نجات‏بخش، بررسى رابطه بین شیوه‏هاى فرزندپرورى...،، ص 52.
20ـ ناهید هواسى، بررسى و مقایسه شیوه‏هاى فرزندپرورى...، ص 78.
21- Julie Desjardins, john M. Zelenski, Robert. J Coplan, An investigation of maternal personality styles and subjective well-being, personality and individual differences, 44, p. 589.
22ـ ناهید هواسى، بررسى و مقایسه شیوه‏هاى فرزندپرورى...،، ص 79.
23ـ لیلا نجات‏بخش، بررسى رابطه بین شیوه‏هاى فرزندپرورى...، ص 51.
24- Julie peckham, Patock, Antonio A. morgan, College drinking behaviors: Mediational links between parenting styles parental bonds depression and alcohol problems, Psychology of addictive behaviors, 21, 3, 2007, pp. 297-298.
25- David c Rettew, Catherine Stanger, Laura Mc kee, Alicia Doyle, Jamesj Hudziak, Interaction between child and parent temperament and child behavior problems, Comprehensive psychiatry, 47, 2006, pp. 414-415.
26- Ilse Smits, Bart Soenens, Koen Luyckx, Bort Duriez, Michael Berzonsky, Luc Goossens, Perceived parenting dimensions and identity styles: Exploring the socialization of adolescents processing, Journal of adolescence, 31, 2008, p. 161.
--------------------------------------------------------------------------------
 منابع
ـ احمدی، احمد، «رویکرد مشاوره از دیدگاه اسلام»، تازه‏ها و پژوهش‏های مشاوره 5و6 (پاییز 1385)، ص 9ـ18.
ـ باقری، خسرو، نگاهی دوباره به تعلیم و تربیت اسلامی، تهران، مدرسه، 1374.
ـ ساسانی، ماهرخ، راهنمایی و مشاوره در نهج‏البلاغه، پایان‏نامه کارشناسی ارشد دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه اصفهان، 1382.
ـ صادقی، منصوره‏سادات، «بررسی رابطه سبک‏های تربیتی و تربیت دینی با میزان مذهبی بودن والدین»، مطالعات اسلام و روان‏شناسی1 (پاییز و زمستان 1386)، ص 11ـ32.
ـ فرهادیان، رضا، مبانی تعلیم و تربیت در قرآن و احادیث، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1378.
ـ نجات‏بخش، لیلا، بررسی رابطه بین شیوه‏های فرزندپروری والدین با سلامت روان براساس نظریه ایماگو در میان دانش‏آموزان دبیرستان‏های دخترانه شهر اصفهان، پایان‏نامه کارشناسی راهنمایی و مشاوره دانشگاه علوم تربیتی و روان‏شناسی دانشگاه اصفهان، 1386.
ـ هواسی، ناهید، بررسی و مقایسه شیوه‏های فرزندپروری در خانواده‏هایی که دارای نوجوان معتاد هستند با خانواده‏هایی که دارای نوجوان عادی هستند، پایان‏نامه کارشناسی ارشد راهنمایی و مشاوره دانشگاه الزهراء تهران، 1386.
- Desjardins Julie, M.Zelenski john, J Coplan Robert, An investigation of maternal personality styles and subjective well - being, personality and individual differences, 44, 2008.
- Patock-peckham Julie, A. morgan Antonio A., College drinking behaviors: Mediational links between parenting styles parental bonds depression and alcohol problems, Psychology of addictive behaviors, 21. 3, 2007.
- Rettew David c, Stanger Catherine, Mc kee Laura, Doyle Alicia, Hudziak Jamesj, Interaction between child and parent temperament and child behavior problems, Comprehensive psychiatry, 47, 2006.
- Smits Ilse, Soenens Bart, Luyckx Koen, Duriez Bort, Berzonsky Michael, Goossens Luc, Perceived parenting dimensions and identity styles: Exploring the socialization of adolescents processing, Journal of adolescence, 31, 2008.

تبلیغات