شیوه های فرزندپروری و مسئولیت پذیری نوجوان (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
درجه علمی در دستهبندی سابق وزارت علوم: علمی-ترویجیآرشیو
چکیده
رفتار مسئولانه از شاخصهای انسان سالم است که تقویت و رشد آن جز با شناسایی عوامل مؤثر بر رفتار مسئولانه امکانپذیر نخواهد بود. به همین منظور، پژوهش حاضر درصدد پاسخ به این سؤال است که آیا شیوههای فرزندپروری (سبکهای والدینی) تأثیری بر میزان مسئولیتپذیری نوجوانان دارد یا خیر؟ روش تحقیق، توصیفی و جامعه آماری آن دانشآموزان دختر و پسر مقطع دبیرستان شهر فریدونکنار بوده است. با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای 100 نفر (50 دختر و 50 پسر) از جامعه تحقیق انتخاب شدهاند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه استفاده شده است. دادهها با نرمافزار spssدر دو سطح آمار توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتهاند. یافتههای حاصل از پژوهش نشان میدهد که شیوههای فرزندپروری بر میزان مسئولیتپذیری نوجوان مؤثر است.متن
از جمله اصول انسانشناختی در نگرش اسلامی توجه به اصل مسئولیت و رشد و تکامل آن در انسان است. از سوی دیگر، یکی از روشهای برخورد با مشکلات رفتاری روش «مسئولیت دادن» است. گاهی افراد برای فرار از مسئولیت خطا را به خدا نسبت میدهند. قرآن کریم در اینباره میفرماید: «مَا أَصَابَکَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللّهِ وَمَا أَصَابَکَ مِن سَیِّئَةٍ فَمِن نَفْسِکَ»؛2 هر چه از خوبی به شما برسد از طرفخداونداستوهرچهخطاکنیدازناحیهخودشماست.3
اصل مسئولیت عبارت است از: «افزایش مقاومت فرد در برابر شرایط، تا به جای پیروی از فشار های بیرونی از الزامهای درونی تبعیت کند که احساس مسئولیت یا احساس تکلیف نامیده میشود.»4 به عبارت دیگر، معنای مسئولیت این است که مددجو دیگران را به خاطر احساسات، افکار، تکانهها و رفتارهای خود سرزنش نکند و مسئولیت آنها را بپذیرد و بداند آنچه را به دیگران نسبت میدهد (فرافکنیها) در واقع متعلق به خود اوست.
در انسان، دو نوع خود وجود دارد: خودطبیعی و خودمعقول؛ و به تبع آن، دو نوع مسئولیت ایجاد میشود: مسئولیت عمومی و مسئولیت عالی. اولی ناظر بر مسئولیت خود طبیعی است و دومی ناظر بر مسئولیت ایجاد شده در خود معقول. مورد اخیر در حیطه ارزشهای عالی قرار میگیرد و ضامن عمل به آن شخصیت انسان است، نه اجبارعواملخارج از شخصیت؛ مانند مقرّرات اجتماعی و کیفر و پاداشهای بیرونی.5
حوزه مسئولیت انسان شامل مسئولیت فردی، خانوادگی، اجتماعی، نزدیکان، و مسئولیت در برابر عهد و پیمان الهی است.6 تناسب تکلیف با توان فرد و عمل به تکالیف از جمله نکات مهم در جهت افزایش مسئولیت است. تناسب تکلیف با ظرفیت و توان نوجوان از بروز احساس شکست در او جلوگیری میکند؛ احساسی که منجر به تسلیم شدن و سلب مسئولیت فرد میشود. در حوزه عمل قرار گرفتن نیز موجب افزایش حس مسئولیت شده، یک احساس ارزشمند و عشق را در دل انسان پدید میآورد، اما قرار گرفتن در دایره «آرزوها»، به بیاعتنایی نسبت به پذیرش مسئولیت و سلب اختیار و در نتیجه، «شکست» میانجامد؛ شکستی که احساس بیارزشی را در پی دارد. امام علی علیهالسلامدر این زمینه میفرمایند: «عمل را رفیق خود قرار ده، اما آرزویت دشمن توست.»7
از جمله روشهای پر کاربرد برای پذیرش مسئولیت در نوجوانان میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
1. روش تکلیف به قدر وسع و توان فرد؛8
2. روش مدارا با خویشتن و اعطای مسئولیتهایی متناسب با علایق و گرایشهای فرد؛
3. روش مواجهه با نتایج اعمال و تکیه بر قضاوت فرد نسبت به عملکرد خود با استفاده از فن سؤال باز و انعکاس احساسات؛9
4. روشابتلا و قراردادن فرد در موقعیتهای متفاوت.
روشهای مزبور بر اساس حب ذاتی و تمایل انسان نسبت به خود هستند؛ تمایلی خودخواهانه، ابتدایی و با کاربردی عمومی. اما روش تحریک ایمان برای افرادی که ایمان قلبی دارند و برای کسب رضای الهی تلاش میکنند، کاربرد بیشتری دارد.10
خانواده از عوامل مؤثر بر تقویت رفتار مسئولانه نوجوان است. این پژوهش به طور خاص، میزان تأثیر سبکهای والدینی (شیوههای فرزندپروری) را بر مسئولیتپذیری نوجوان بررسی مینماید.
برخی از تعاریف مربوط به «سبکهای والدینی» عبارتند از:
1.مجموعهایازنگرشهانسبتبهکودکوایجادمحیطی عاطفی که در هر یک از رفتارهای والدین مشهود است.
2. سبکهای والدینی انواعی از پرورش کودک هستند که بر اساس رفتارهای استاندارد والدینی و واکنش (پاسخدهی) نسبت بهرفتارهایکودک شکل میگیرند.11
3. سبکهای والدینی ساختاری هستند که ماهیت روابط والد ـ کودک را منعکس میکنند. ماهیت سبک تربیتی والدین در دوره کودکی تأثیر بسیار زیادی بر روابط والدین ـ نوجوانان دارد.12
ابعاد اصلی رفتار والدین ـ کودک
1. بعد گرمی ـ سردی
والدینی که در تعامل با کودک بر بعد محبت تکیه میکنند دارای نگرش «پذیرا» هستند. والدین پذیرا (والدین اقتدار منطقی) بیشتر به پذیرش رفتار، تشویق، مهربانی، دادن آزادی زیاد و داشتن توقع به میزان توانایی جسمی و روانی خویش گرایش دارند.13 فرزندان اینگونه خانوادهها به موقع از محبت والدین استفاده میکنند، شخصیت آنها در خانه مورد احترام است و جایشان در گروه خانوادگی مشخص است.
والدینِ پذیرا روابط کلامی را تشویق و دلایل مخالفت خود را با خواستههای فرزندشان بیان میکنند. نتایج تحقیقات باوم ریند و باردلی نشان داد که کودکانِ والدینِ اقتدار منطقی بیشتر خوشحال هستند، خوداتکایی و خودگرایی بیشتری از خود نشان میدهند و عزت نفس بالایی دارند.
نقطه مقابل پذیرش، عدم پذیرش کودک است که در وضعیت افراطی به طرد کودک میانجامد. این نوع سبک، خاص والدین خودکامه و مستبد است. اینگونه والدین، تحریکپذیر، انعطافناپذیر و خشن بوده، نسبت به نیازهای کودک بیتوجهند.14 کودکان متعلق به این نوع تعامل، از عشق و احترام کافی والدین برخوردار نیستند. از اینرو، نیاز کودک به محبت و امنیت مورد تهدید قرار گرفته و منجر به احساس بیپناهی و تنهایی در او میشود. این رفتار والدین میتواند در اشکال مختلف متجلّی گردد؛ از جمله: بیتوجهی و بیاعتنایی به کودک، جدایی از او، نفی او، تهدید و تنبیه کودک، تحقیر او در حضور دیگران و مقایسه غیرعادلانه با سایر کودکان.
2. بعد آزادی ـ کنترل
بعد مهم دیگر والدین، اقتدار و کنترل در برابر خودمختاری است. منظور از آزادی، کارهایی است که کودک اجازه دارد به میل خود انجام دهد و منظور از کنترل، اعمال محدودیت شدید و توقع زیاد در طریقه رفتار، لباس پوشیدن، اطاعت، غذا خوردن، و پرخاشگری نسبت به خواهران و برادران، دوستان و والدین از سوی والدین است. والدین ممکن است همراه با رشد کودک به او آزادیهای زیادی بدهند و یا کنترل شدیدی بدون در نظر گرفتن رشد وی اعمال کنند.15
باوم ریند به دو بعد مستقل والدینی اشاره میکند: 1. حساسیت (پاسخدهی): درجهای از مهرورزی والدین، گرمی، بیان احساسات و تقویت مثبت رابطه با افکار و گفتار کودکشان؛ 2. سختگیری: رفتارهای انضباطی، کنترل و سطحی از انتظارات و خواستههای کودک. با ترکیب این ابعاد، چهار سبک والدینی به دست میآید که به واسطه میزانی از حساسیت والدینی و سختگیری تعریف میشود:
1. مقتدر (حساسیت و سختگیری بالا)؛
2. قدرتطلب (سختگیری بالا، حساسیت پایین)؛
3. سهلگیر (سختگیری پایین، حساسیت بالا)؛
4. مسامحهکار (حساسیت و سختگیری پایین).16
والدین قاطع و اطمینانبخش، هم بر رفتار مختارانه و هم بر نظم و کنترل اهمیت میدهند.17 کودکان این خانواده در بحثهایی که به رفتارشان مربوط میشود، آزادانه شرکت میکنند و حتی ممکن است تصمیمگیری هم بنمایند ولی اقتدار نهایی در دست والدین است.18 پژوهش اسفندیاری نشان داد والدین کودکان بهنجار در مقایسه با والدین کودکان مبتلا به اختلالات رفتاری، در برخورد با کودکان خود از نگرش منطقیتری برخوردار هستند؛ اما در عین حال، میزانی از آزادگذاری و سختگیری را اعمال میکنند که به نظر میرسد لازمه شیوه اقتدار منطقی است.19
والدین خودکامه و مستبد به طور مطلق به قدرت خارجی وابستهاند و کمتر متکی به خود هستند. آنها نمیتوانند به تنهایی کاری انجام دهند یا از خود عقیدهای داشته باشند.
تحقیقات کاگان و ماسن نشان میدهد که اگر والدین بسیار سختگیر و دیکتاتور باشند، مانع پیشرفت و توسعه کنجکاوی و خلّاقیت کودک میشوند. والدینی که اجازه نمیدهند کودک ابراز وجود یا اظهارنظر کند، مانع بروز استعدادهای بالقوّه کودک میشوند و در نتیجه، این کودکان در آینده روانآزرده و پرخاشگر خواهند شد.20
کلارک و همکاران بیان کردهاند: مادرانی که در روان رنجورخویی یا برونگرایی نمره بالایی کسب نمودند، از یک سبک انضباطی قوی استفاده میکنند. رابطه بین برونگرایی و اظهار قدرت ممکن است با ویژگیهای برونگرایی مانند جرئت و قدرت رابطه داشته باشند.21
والدین سهلگیر و بیبند و بار (غفلتکننده)، تصمیم نهایی را در جهت خواستههای کودک یا نوجوان میگیرند و فرزند آزاد است که به خواستههای والدین بیاعتنا باشد.22 والدین ظاهرا برای فردیت، درک خود، آمادگی برای تغییر، بالا بردن توانایی انسان و مساواتطلبی در خانواده ارزش قایلند، ولی صرفا بدین دلیل، به این ارزشها اعتقاد دارند تا از زیربار مسئولیت شانه خالی کنند. از اینرو، سرمشقی از بزرگسال مسئول را ارائه نمیدهند. پژوهش نجاتبخش نشان داد افراد مبتلا به اختلالات اجتماعی دارای مادران سهلگیر و بیبند و بار بودهاند. از سویی، سطح ارزش افراد خانواده پایین و روابط اعضای خانواده آشفته و غیرانسانی است. با رشد ناکافی ارزشها و مشخص نبودن معیار خانواده، تمایل به ناپایداری و بیثباتی در برابر مشکلات افزایش مییابد و نوجوان دچار نوعی دوگانگی احساس میشود.23
در پژوهشی رابطه بین سبکهای والدینی (مقتدر، قدرتطلب، آسانگیر) و ارتباط والدینی (مثبت، منفی) با افسردگی و استفاده از الکل و بهرهکشی بررسی گردید. نتایج نشان داد ارتباط والدینی ضعیف با پدر بیشتر پیشبینیکننده افسردگی و یک شاخص آگاهیدهنده خوبی برای استفاده از الکل و مشکلات دیگر در هر دو جنس است. در مقابل، ارتباط والدینی مثبت با پدر مقتدر، اثرات مثبتی بر روی افسردگی و کاهش مشکلات استفاده از الکل بر هر دو جنس میگذارد. در زنان، ارتباط والدینی منفی با پدر قدرتطلب، افسردگی و مشکلات استفاده از الکل را افزایش میدهد.24
در پژوهشی باتس، بایلس، بنت، ریدگ و براوون (1991) و اولسون، باتس، سندی، لینتنر (2000) بیان کردند، مشارکت و گرمی کم بین والدین ـ کودک و برخی مشابهتها در صفات فطری و اعطای پاداشهای کم، پیشبینیکننده بروز مشکلات است. در پژوهش دیگری اریندل، ایملکمپ، مونسما و بریلمان بیان کردند: حمایت مفرط والدین، طرد و کاهش فرصت جلب توجه کودکان ونوجوانان،منجربهاختلالات درونی میشود.25
در پژوهشی برزونسکی (2004) بیان کرد: بین سبکهای هویتی و سبکهای والدینی رابطه وجود دارد. برای مثال، نوجوانانی با سبک هویتی «گرایشی ـ شناختی» دارای والدین مقتدر با ارتباطات باز میباشند. بین سبک هویت هنجاری با والدین قدرتطلب نیز رابطه وجود دارد. معمولاً نوجوانان این گروه از آزادی بیان محرومند. آدامز، برزونسکی و کیتینگ (2006) بیان کردند که بین سبک هویتی «پراکنده ـ پراکنده» با قدرتطلبی و آسانگیری رابطه وجود دارد.26
روش تحقیق و جامعه آماری
روش تحقیق، توصیفی و از نوع همبستگی است که از دو پرسشنامه «مسئولیتپذیری» و «محیط خانوادگی» برای گردآوری دادهها استفاده شده است.
جامعه این پژوهش را کلیه دانشآموزان دختر و پسر دبیرستانهای شهر فریدونکنار در سال 87ـ86 تشکیل میدهند که تعداد آنها به ترتیب 700 و 650 نفر بوده است. با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای، تعداد 100 نفر از آنان (50 دختر و 50 پسر) انتخاب شدند.
ابزار تحقیق
با توجه به ماهیت موضوع و روش تحقیق، از دو پرسشنامه برای گردآوری دادهها استفاده شد که در مورد هر یک از آنها توضیح مختصری ارائه میشود:
الف. پرسشنامه محیط خانوادگی
این پرسشنامه توسط نقاشیان در سال 1358 بر مبنای کارهای شیفر در شیراز تهیه شد. پرسشنامه مزبور دارای 76 سؤال بستهپاسخ بر مبنای مقیاس پنج درجهای لیکرت است که ابعاد مختلف آزادی ـ کنترل و گرمی ـ سردیروابطخانوادگیوالدینراموردسنجش قرار میدهد.
ضریب پایایی و روایی پرسشنامه توسط نقاشیان 87 درصد گزارش شده است. در پژوهشی که توسط یعقوبخانی غیاثوند انجام شد (1372) ضریب پایایی پرسشنامه از طریق آلفا و بازآزمایی محاسبه شد که به ترتیب برای بعد آزادی ـ کنترل 63 درصد و 74 درصد و برای بعد گرمی ـ سردی روابط 82 و 93 درصد به دست آمد و ضریب پایایی پرسشنامه از طریق آلفا و بازآزمایی برای کل پرسشنامه به ترتیب 92 و 80 درصد بود. محمدی (1384، به نقل از صادقی 1386)، در پژوهش خود که آزمودنیهای آن را دانشجویان تشکیل میدادند، ضریب پایایی را از طریق آلفای کرونباخ برای بعد آزادی ـ کنترل 78 درصد و برای بعد گرمی ـ سردی 90 درصد به دست آورد. ضریب پایایی این پرسشنامه در تحقیق صادقی (1386) برای بعد کنترل ـ آزادی 78 درصد و برای بعد گرمی ـ سردی 94 درصد و برای کل پرسشنامه 88 درصد به دست آمد. نقاشیان برای تعیین اعتبار پرسشنامه از روش اعتباریابی محتوا استفاده نمود. در تحقیق یعقوبخانی غیاثوند از روش تحلیل مؤلفه با استفاده از چرخش واریمکس برای تأیید اعتبار عاملی سؤالات به کار برده شد. نتایج به دست آمده وجود دو بار عاملی را تأیید نمود. برای تعیین چهار محیط خانوادگی، ابتدا میانگین هر یک از ابعاد محبت و کنترل به طور جداگانه محاسبه شد و بر اساس نمرات به دست آمده، چهار محیط خانوادگی ذیل به دست آمد: 1. کنترل زیاد ـ محبت زیاد (شیوه والدین موثق جهتدهنده)؛ 2. کنترل کم ـ محبت زیاد (شیوه والدین بخشنده)؛ 3. کنترل زیاد ـ محبت کم (شیوه والدین قدرتطلب)؛ 4. کنترل کم ـ محبت کم (شیوه والدین غفلتکننده).
ب. پرسشنامه مسئولیت پذیری
بر مبنای اطلاعات حاصل از منابع مربوط به موضوع، پرسشنامهای مرکب از 36 سؤال بستهپاسخ بر مبنای مقیاس پنج درجهای لیکرت توسط پژوهشگر تهیه و تنظیم شد که ابعاد آن شامل مسئولیت فردی، خانوادگی و اجتماعی است. به منظور تعیین روایی محتوا، پرسشنامه به پنج متخصص داده شد و پس از دریافت پرسشنامههای تکمیل شده با استفاده از نظرات آنان اصلاحات لازم در آن صورتگرفت. همچنینبرای تعیین پایایی پرسشنامه از فرمول آلفای کرانباخ استفاده شد که مقدار آن با نرم افزار spss، 93 درصد برآورد گردید.
روش تجزیه و تحلیل داده ها
دادههای پرسشنامه در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. در سطح توصیفی از شاخصهای میانگین و انحراف معیار استفاده شد. در سطح استنباطی، متناسب با نوع دادهها، آزمونهای زیر مورد استفاده قرار گرفت:
در ابتدا به منظور مقایسه توزیع نمرههای مؤلفههای پژوهش با توزیع نرمال، از آزمون کولموگروف ـ اسمیرنف استفاده شد. نتایج آزمون نشان داد که تمامی نمرهها از توزیع نرمال یا هنجار پیروی مینمایند. از اینرو، برای تحلیل آنها از آزمون پارامتریک t با دو گروه مستقل برای مقایسه نظرات پاسخگویان بر مبنای جنسیت استفاده شد و میزان همبستگی بین دو متغیر شیوههای فرزندپروری و مسئولیتپذیری از طریق ضریب همبستگی اسپیرمن محاسبه گردید.
همانگونه که اشاره شد، تلاش اساسی این پژوهش بررسی رابطه شیوههای فرزندپروری (با توجه به دو بعد آزادی ـ کنترل و سردی ـ گرمی) بر میزان مسئولیتپذیری دانش آموزان بوده است.
1. تأثیر شیوه والدین موثق جهت دهنده بر میزان مسئولیت پذیری: آزمودنیهایی که نمره محیط خانوادگی آنها در هر یک از ابعاد بالاتر از میانگین بود، در این دسته جایگرفتند. طبق جدول شماره(1)میزان مسئولیتپذیری آزمودنیهای مربوط به این دسته بالاتر از آزمودنیهای دیگر بوده است. مقایسه نظرات پاسخگویان دختر و پسر نشان داد تفاوت معناداری بین نظراتشان وجود ندارد و تأثیر شیوه والدین موثق جهتدهنده بر مسئولیتپذیری در میان دو گروه به یک میزان است.
2. تأثیر شیوه والدین بخشنده بر میزان مسئولیت پذیری: آزمودنیهایی که در بعد گرمی ـ سردی بالاتر از میانگین و در بعد آزادی ـ کنترل پایینتر از میانگین بودند، در این گروه قرار گرفتند. طبق جدول شماره (1) میزان مسئولیتپذیری این دسته از افراد بالاتر از آزمودنیهای مربوط به شیوه والدین قدرتطلب و غفلتکننده پایینتر از آزمودنیهای مربوط به دسته والدین موثق جهتدهنده بوده است. اما با مقایسه نظرات پاسخگویان دختر و پسر تفاوت معناداری بین نظراتشان وجود ندارد.
3. تأثیر شیوه والدین قدرت طلب بر میزان مسئولیت پذیری: آزمودنیهایی که نمراتشان در بعد گرمی ـ سردی پایینتر از میانگین و در بعد آزادی ـ کنترل بالاتر از میانگین بود، در دسته سوم (والدین قدرتطلب) قرار گرفتند. طبق نتایج جدول شماره(1) میزان مسئولیتپذیری آزمودنیهای مربوط به گروه سوم پایینتر از گروه اول و دوم و بالاتر از گروه چهارم بوده است. با مقایسه نظرات آزمودنیهای دختر و پسر تفاوت معناداری بین نظراتشان مشاهده نشد.
4. تأثیر شیوه والدین غفلت کننده بر میزان مسئولیت پذیری: آزمودنیهایی که نمراتشان در هر دو بعد کمتر از میانگین بود در محیط چهارم قرار دارند. طبق جدول شماره (1) میزان مسئولیتپذیری آزمودنیهای این گروه پایینتر از تمام گروهها بوده است. با مقایسه نظرات آزمودنیهای دختر و پسر تفاوت معناداری مشاهده نشد. از اینرو، تأثیر شیوه والدین غفلتکننده میان دو گروه دختر و پسر یکسان بود.
میانگین انحراف معیار
والدین موثق جهت دهنده 9259/279 935/2
مسئولیت پذیری 4074/109 5930/1
والدین بخشنده 279 8459/2
مسئولیت پذیری 8077/104 4867/1
والدین قدرت طلب 8750/230 7912/2
مسئولیت پذیری 8750/93 5904/1
والدین غفلت کننده 8667/214 57043/2
مسئولیت پذیری 1935/66 8504/1
جدول شماره (1)
همبستگی سطح معناداری تعداد
آزادی ـ کنترل و مسئولیت پذیری 33/0 01/0 100
سردی ـ گرمی و مسئولیت پذیری 334/0 01/0 100
شیوههای فرزندپروری و مسئولیت پذیری 1 000 100
جدول شماره (2)
5. تأثیر بعد آزادی ـ کنترل بر میزان مسئولیت پذیری: نتایج جدول شماره (2) نشان میدهد که بین بعد آزادی ـ کنترل به عنوان یکی از مؤلفههای شیوه فرزندپروری و میزان مسئولیتپذیری فرزندان رابطه معناداری وجود دارد. مقایسه نظرات پاسخگویان دختر و پسر نشان داد که تفاوت معناداری بین نظرات آنها وجود ندارد و میزان اثربخشی آزادی ـ کنترل بر مسئولیتپذیری میان گروه دختر و پسر یک اندازه است.
6. تأثیر بعد گرمی ـ سردی بر میزان مسئولیت پذیری: نتایج جدول شماره (2) نشان داد بین بعد گرمی ـ سردی و
میزان مسئولیتپذیری دانشآموزان رابطه معناداری وجود دارد؛ اما مقایسه نظرات پاسخگویان دختر و پسر نشان داد که تفاوت معناداری بین نظرات آنها وجود ندارد و میزان اثربخشی آزادی ـ کنترل بر میزان مسئولیتپذیری میان دو گروه دختر و پسر یکسان است.
7. تأثیر شیوه های فرزندپروری بر میزان مسئولیت پذیری: فرضیه اصلی این پژوهش، بررسی تأثیر شیوه فرزندپروری بر میزان مسئولیتپذیری بود که مورد تأیید قرار گرفت. طبق جدول شماره (2) بین شیوه فرزندپروری والدین و میزان مسئولیتپذیری نوجوان رابطه معناداری وجود دارد؛ اما با بررسی نظرات دو گروه دختر و پسر تفاوت معناداری مشاهده نشد.
نتیجه گیری
طبق نتایج حاصل از این پژوهش، میزان تأثیر انواع سبکهای والدینی (شیوههای فرزندپروری) بر پذیرش مسئولیت نوجوان به شرح زیر است:
1. شیوه والدین موثق جهتدهنده: این نوع والدین به میزان زیادی امنیت و محبت فرزندشان را تأمین میکنند، او را آنچنانکه هست میپذیرند و میزان گرمی ـ سردی و آزادی ـ کنترل بالاتر از میانگین است. کودکان این والدین مسئولیتپذیرتر از گروههای دیگر هستند.
2. شیوه والدین بخشنده: این نوع والدین به فرزندشان ابراز محبت و حمایت عاطفی میکنند و از طرد، خشم، عصبانیت و ابراز نظر منفی نسبت به او خودداری میکنند. والدین بخشنده در بعد کنترل پایینتر از میانگین هستند و انضباط ملایم بر روابطشان حاکم است. میزان پذیرش مسئولیت فرزندان این نوع خانوادهها کمتر از والدین موثق جهتدهنده و بیشتر از دو گروه دیگر بود.
3. شیوه والدین قدرتطلب: این نوع والدین عمدتا فرزندشان را ملزم به رعایت قوانین و دستورات بیچون و چرا مینمایند. انتظار رفتار بالغانه و انضباط پیوسته یکسان از جمله شاخصهای این نوع خانواده است. برای اعمال کنترل بر فرزندشان از تنبیه بدنی استفاده میکنند و نسبت به نیازهای آنها بیتوجهند. میزان پذیرش مسئولیت فرزندان این گروه کمتر از دو گروه قبلی و بیشتر از گروه چهارم است.
4. شیوه والدین غفلتکننده: این نوع والدین به ظاهر
ارزشها و خواستههای کودک را قبول دارند و به او آزادی بیش از حد میدهند. این آزادی توأم با نادیده گرفتن نوجوان و طرد اوست؛ زیرا بیش از آنکه معتقد به رعایت حقوق نوجوان و قبول نظراتش باشند، از قبول مسئولیت در برابر خواستهها و عقاید نوجوان شانه خالی میکنند. این نوع خانوادهها به خواستهها و نیازهای خود بیشتر توجه میکنند و نسبت به فرزندشان احساس مسئولیت کمتری دارند. میزان مسئولیتپذیری فرزندان این نوع خانواده کمتر از انواع دیگر بود.
در جهت یافتههای پژوهش، پیشنهادهای کلی مورد کاربرد به شرح زیر ارائه میشود:
1. بررسی و شناسایی مشکلات ناشی از فقدان یا کاهش میزان مسئولیتپذیری نوجوان در موقعیتهای متفاوت زندگی مانند عملکرد تحصیلی؛ اجتماعی، خانوادگی و مانند آن؛
2. انجام مطالعات و بررسیهای بیشتر در خصوص چگونگی تأثیرپذیری رفتار مسئولانه نوجوان از دیگر عوامل خانوادگی، اجتماعی و فردی؛
3. انجام تحقیقات نیمه تجربی و ارائه برنامههای آموزشی و راهکارهای درمانی به منظور اصلاح و تقویت رفتار مسئولانه که معلولشیوهفرزندپرورینادرست است.
4. انجام مطالعات و بررسیهای بیشتر در خصوص چگونگی تأثیرگذاری شیوههای فرزندپروری بر متغیرهای دیگر؛
5. شناسایی نوع شیوه فرزندپروری والدین، به عنوان یکی از عوامل مؤثر در ایجاد رفتار غیرمسئولانه نوجوان و سپس مداخله در جهت رفع مشکل.
--------------------------------------------------------------------------------
پى نوشت ها
1 کارشناس ارشد مشاوره خانواده، استادیار دانشگاه اصفهان، دکتراى جامعهشناسى توسعه، استادیار دانشگاه اصفهان،
استادیار دانشگاه اصفهان.
2ـ نساء: 79.
3ـ احمد احمدى، «رویکرد مشاوره از دیدگاه اسلام»، تازهها و پژوهشهاى مشاوره 5ـ6، ص 9ـ19.
4ـ خسرو باقرى، نگاهى دوباره به تعلیم و تربیت اسلامى، 1374، ص 44.
5ـ ماهرخ ساسانى، راهنمایى و مشاوره در نهجالبلاغه، 1382، ص 89 و 131.
6ـ رضا فرهادیان، مبانى تعلیم و تربیت در قرآن و احادیث، 1378، ص 51ـ52.
7ـ ماهرخ ساسانى، راهنمایى و مشاوره در نهجالبلاغه، ص 134.
8ـ خسرو باقرى، نگاهى دوباره به تعلیم و تربیت اسلامى، ص 42.
9ـ ماهرخ ساسانى، راهنمایى و مشاوره در نهجالبلاغه، ص 136.
10ـ خسرو باقرى، نگاهى دوباره به تعلیم و تربیت اسلامى، ص 43.
11- Julie Desjardins, john M. Zelenski, Robert. J Coplan, An investigation of maternal personality styles and subjective well-being, personality and individual differences, 44, p. 588.
12ـ منصوره سادات صادقى، «بررسى رابطه سبکهاى تربیتى و تربیت دینى با میزان مذهبى بودن والدین»، مطالعات اسلام و روانشناسى، ص 14ـ15.
13ـ ناهید هواسى، بررسى و مقایسه شیوههاى فرزندپرورى در خانوادههایى که داراى نوجوان معتاد هستند با خانوادههایى که داراى نوجوان عادى هستند، ص 73ـ76.
14ـ لیلا نجاتبخش، بررسى رابطه بین شیوههاى فرزندپرورى والدین با سلامت روان بر اساس نظریه ایماگو در میان دانشآموزان دبیرستانهاى دخترانه شهر اصفهان، ص 73ـ76.
15ـ ناهید هواسى، بررسى و مقایسه شیوههاى فرزندپرورى...،، ص 77.
16- Julie Desjardins, john M. Zelenski, Robert. J Coplan, An investigation of maternal personality styles and subjective well-being, personality and individual differences, 44, p. 589.
17ـ لیلا نجاتبخش، بررسى رابطه بین شیوههاى فرزندپرورى...،، ص 50.
18ـ ناهید هواسى، بررسى و مقایسه شیوههاى فرزندپرورى...، ص 78.
19ـ لیلا نجاتبخش، بررسى رابطه بین شیوههاى فرزندپرورى...،، ص 52.
20ـ ناهید هواسى، بررسى و مقایسه شیوههاى فرزندپرورى...، ص 78.
21- Julie Desjardins, john M. Zelenski, Robert. J Coplan, An investigation of maternal personality styles and subjective well-being, personality and individual differences, 44, p. 589.
22ـ ناهید هواسى، بررسى و مقایسه شیوههاى فرزندپرورى...،، ص 79.
23ـ لیلا نجاتبخش، بررسى رابطه بین شیوههاى فرزندپرورى...، ص 51.
24- Julie peckham, Patock, Antonio A. morgan, College drinking behaviors: Mediational links between parenting styles parental bonds depression and alcohol problems, Psychology of addictive behaviors, 21, 3, 2007, pp. 297-298.
25- David c Rettew, Catherine Stanger, Laura Mc kee, Alicia Doyle, Jamesj Hudziak, Interaction between child and parent temperament and child behavior problems, Comprehensive psychiatry, 47, 2006, pp. 414-415.
26- Ilse Smits, Bart Soenens, Koen Luyckx, Bort Duriez, Michael Berzonsky, Luc Goossens, Perceived parenting dimensions and identity styles: Exploring the socialization of adolescents processing, Journal of adolescence, 31, 2008, p. 161.
--------------------------------------------------------------------------------
منابع
ـ احمدی، احمد، «رویکرد مشاوره از دیدگاه اسلام»، تازهها و پژوهشهای مشاوره 5و6 (پاییز 1385)، ص 9ـ18.
ـ باقری، خسرو، نگاهی دوباره به تعلیم و تربیت اسلامی، تهران، مدرسه، 1374.
ـ ساسانی، ماهرخ، راهنمایی و مشاوره در نهجالبلاغه، پایاننامه کارشناسی ارشد دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه اصفهان، 1382.
ـ صادقی، منصورهسادات، «بررسی رابطه سبکهای تربیتی و تربیت دینی با میزان مذهبی بودن والدین»، مطالعات اسلام و روانشناسی1 (پاییز و زمستان 1386)، ص 11ـ32.
ـ فرهادیان، رضا، مبانی تعلیم و تربیت در قرآن و احادیث، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1378.
ـ نجاتبخش، لیلا، بررسی رابطه بین شیوههای فرزندپروری والدین با سلامت روان براساس نظریه ایماگو در میان دانشآموزان دبیرستانهای دخترانه شهر اصفهان، پایاننامه کارشناسی راهنمایی و مشاوره دانشگاه علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه اصفهان، 1386.
ـ هواسی، ناهید، بررسی و مقایسه شیوههای فرزندپروری در خانوادههایی که دارای نوجوان معتاد هستند با خانوادههایی که دارای نوجوان عادی هستند، پایاننامه کارشناسی ارشد راهنمایی و مشاوره دانشگاه الزهراء تهران، 1386.
- Desjardins Julie, M.Zelenski john, J Coplan Robert, An investigation of maternal personality styles and subjective well - being, personality and individual differences, 44, 2008.
- Patock-peckham Julie, A. morgan Antonio A., College drinking behaviors: Mediational links between parenting styles parental bonds depression and alcohol problems, Psychology of addictive behaviors, 21. 3, 2007.
- Rettew David c, Stanger Catherine, Mc kee Laura, Doyle Alicia, Hudziak Jamesj, Interaction between child and parent temperament and child behavior problems, Comprehensive psychiatry, 47, 2006.
- Smits Ilse, Soenens Bart, Luyckx Koen, Duriez Bort, Berzonsky Michael, Goossens Luc, Perceived parenting dimensions and identity styles: Exploring the socialization of adolescents processing, Journal of adolescence, 31, 2008.
اصل مسئولیت عبارت است از: «افزایش مقاومت فرد در برابر شرایط، تا به جای پیروی از فشار های بیرونی از الزامهای درونی تبعیت کند که احساس مسئولیت یا احساس تکلیف نامیده میشود.»4 به عبارت دیگر، معنای مسئولیت این است که مددجو دیگران را به خاطر احساسات، افکار، تکانهها و رفتارهای خود سرزنش نکند و مسئولیت آنها را بپذیرد و بداند آنچه را به دیگران نسبت میدهد (فرافکنیها) در واقع متعلق به خود اوست.
در انسان، دو نوع خود وجود دارد: خودطبیعی و خودمعقول؛ و به تبع آن، دو نوع مسئولیت ایجاد میشود: مسئولیت عمومی و مسئولیت عالی. اولی ناظر بر مسئولیت خود طبیعی است و دومی ناظر بر مسئولیت ایجاد شده در خود معقول. مورد اخیر در حیطه ارزشهای عالی قرار میگیرد و ضامن عمل به آن شخصیت انسان است، نه اجبارعواملخارج از شخصیت؛ مانند مقرّرات اجتماعی و کیفر و پاداشهای بیرونی.5
حوزه مسئولیت انسان شامل مسئولیت فردی، خانوادگی، اجتماعی، نزدیکان، و مسئولیت در برابر عهد و پیمان الهی است.6 تناسب تکلیف با توان فرد و عمل به تکالیف از جمله نکات مهم در جهت افزایش مسئولیت است. تناسب تکلیف با ظرفیت و توان نوجوان از بروز احساس شکست در او جلوگیری میکند؛ احساسی که منجر به تسلیم شدن و سلب مسئولیت فرد میشود. در حوزه عمل قرار گرفتن نیز موجب افزایش حس مسئولیت شده، یک احساس ارزشمند و عشق را در دل انسان پدید میآورد، اما قرار گرفتن در دایره «آرزوها»، به بیاعتنایی نسبت به پذیرش مسئولیت و سلب اختیار و در نتیجه، «شکست» میانجامد؛ شکستی که احساس بیارزشی را در پی دارد. امام علی علیهالسلامدر این زمینه میفرمایند: «عمل را رفیق خود قرار ده، اما آرزویت دشمن توست.»7
از جمله روشهای پر کاربرد برای پذیرش مسئولیت در نوجوانان میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
1. روش تکلیف به قدر وسع و توان فرد؛8
2. روش مدارا با خویشتن و اعطای مسئولیتهایی متناسب با علایق و گرایشهای فرد؛
3. روش مواجهه با نتایج اعمال و تکیه بر قضاوت فرد نسبت به عملکرد خود با استفاده از فن سؤال باز و انعکاس احساسات؛9
4. روشابتلا و قراردادن فرد در موقعیتهای متفاوت.
روشهای مزبور بر اساس حب ذاتی و تمایل انسان نسبت به خود هستند؛ تمایلی خودخواهانه، ابتدایی و با کاربردی عمومی. اما روش تحریک ایمان برای افرادی که ایمان قلبی دارند و برای کسب رضای الهی تلاش میکنند، کاربرد بیشتری دارد.10
خانواده از عوامل مؤثر بر تقویت رفتار مسئولانه نوجوان است. این پژوهش به طور خاص، میزان تأثیر سبکهای والدینی (شیوههای فرزندپروری) را بر مسئولیتپذیری نوجوان بررسی مینماید.
برخی از تعاریف مربوط به «سبکهای والدینی» عبارتند از:
1.مجموعهایازنگرشهانسبتبهکودکوایجادمحیطی عاطفی که در هر یک از رفتارهای والدین مشهود است.
2. سبکهای والدینی انواعی از پرورش کودک هستند که بر اساس رفتارهای استاندارد والدینی و واکنش (پاسخدهی) نسبت بهرفتارهایکودک شکل میگیرند.11
3. سبکهای والدینی ساختاری هستند که ماهیت روابط والد ـ کودک را منعکس میکنند. ماهیت سبک تربیتی والدین در دوره کودکی تأثیر بسیار زیادی بر روابط والدین ـ نوجوانان دارد.12
ابعاد اصلی رفتار والدین ـ کودک
1. بعد گرمی ـ سردی
والدینی که در تعامل با کودک بر بعد محبت تکیه میکنند دارای نگرش «پذیرا» هستند. والدین پذیرا (والدین اقتدار منطقی) بیشتر به پذیرش رفتار، تشویق، مهربانی، دادن آزادی زیاد و داشتن توقع به میزان توانایی جسمی و روانی خویش گرایش دارند.13 فرزندان اینگونه خانوادهها به موقع از محبت والدین استفاده میکنند، شخصیت آنها در خانه مورد احترام است و جایشان در گروه خانوادگی مشخص است.
والدینِ پذیرا روابط کلامی را تشویق و دلایل مخالفت خود را با خواستههای فرزندشان بیان میکنند. نتایج تحقیقات باوم ریند و باردلی نشان داد که کودکانِ والدینِ اقتدار منطقی بیشتر خوشحال هستند، خوداتکایی و خودگرایی بیشتری از خود نشان میدهند و عزت نفس بالایی دارند.
نقطه مقابل پذیرش، عدم پذیرش کودک است که در وضعیت افراطی به طرد کودک میانجامد. این نوع سبک، خاص والدین خودکامه و مستبد است. اینگونه والدین، تحریکپذیر، انعطافناپذیر و خشن بوده، نسبت به نیازهای کودک بیتوجهند.14 کودکان متعلق به این نوع تعامل، از عشق و احترام کافی والدین برخوردار نیستند. از اینرو، نیاز کودک به محبت و امنیت مورد تهدید قرار گرفته و منجر به احساس بیپناهی و تنهایی در او میشود. این رفتار والدین میتواند در اشکال مختلف متجلّی گردد؛ از جمله: بیتوجهی و بیاعتنایی به کودک، جدایی از او، نفی او، تهدید و تنبیه کودک، تحقیر او در حضور دیگران و مقایسه غیرعادلانه با سایر کودکان.
2. بعد آزادی ـ کنترل
بعد مهم دیگر والدین، اقتدار و کنترل در برابر خودمختاری است. منظور از آزادی، کارهایی است که کودک اجازه دارد به میل خود انجام دهد و منظور از کنترل، اعمال محدودیت شدید و توقع زیاد در طریقه رفتار، لباس پوشیدن، اطاعت، غذا خوردن، و پرخاشگری نسبت به خواهران و برادران، دوستان و والدین از سوی والدین است. والدین ممکن است همراه با رشد کودک به او آزادیهای زیادی بدهند و یا کنترل شدیدی بدون در نظر گرفتن رشد وی اعمال کنند.15
باوم ریند به دو بعد مستقل والدینی اشاره میکند: 1. حساسیت (پاسخدهی): درجهای از مهرورزی والدین، گرمی، بیان احساسات و تقویت مثبت رابطه با افکار و گفتار کودکشان؛ 2. سختگیری: رفتارهای انضباطی، کنترل و سطحی از انتظارات و خواستههای کودک. با ترکیب این ابعاد، چهار سبک والدینی به دست میآید که به واسطه میزانی از حساسیت والدینی و سختگیری تعریف میشود:
1. مقتدر (حساسیت و سختگیری بالا)؛
2. قدرتطلب (سختگیری بالا، حساسیت پایین)؛
3. سهلگیر (سختگیری پایین، حساسیت بالا)؛
4. مسامحهکار (حساسیت و سختگیری پایین).16
والدین قاطع و اطمینانبخش، هم بر رفتار مختارانه و هم بر نظم و کنترل اهمیت میدهند.17 کودکان این خانواده در بحثهایی که به رفتارشان مربوط میشود، آزادانه شرکت میکنند و حتی ممکن است تصمیمگیری هم بنمایند ولی اقتدار نهایی در دست والدین است.18 پژوهش اسفندیاری نشان داد والدین کودکان بهنجار در مقایسه با والدین کودکان مبتلا به اختلالات رفتاری، در برخورد با کودکان خود از نگرش منطقیتری برخوردار هستند؛ اما در عین حال، میزانی از آزادگذاری و سختگیری را اعمال میکنند که به نظر میرسد لازمه شیوه اقتدار منطقی است.19
والدین خودکامه و مستبد به طور مطلق به قدرت خارجی وابستهاند و کمتر متکی به خود هستند. آنها نمیتوانند به تنهایی کاری انجام دهند یا از خود عقیدهای داشته باشند.
تحقیقات کاگان و ماسن نشان میدهد که اگر والدین بسیار سختگیر و دیکتاتور باشند، مانع پیشرفت و توسعه کنجکاوی و خلّاقیت کودک میشوند. والدینی که اجازه نمیدهند کودک ابراز وجود یا اظهارنظر کند، مانع بروز استعدادهای بالقوّه کودک میشوند و در نتیجه، این کودکان در آینده روانآزرده و پرخاشگر خواهند شد.20
کلارک و همکاران بیان کردهاند: مادرانی که در روان رنجورخویی یا برونگرایی نمره بالایی کسب نمودند، از یک سبک انضباطی قوی استفاده میکنند. رابطه بین برونگرایی و اظهار قدرت ممکن است با ویژگیهای برونگرایی مانند جرئت و قدرت رابطه داشته باشند.21
والدین سهلگیر و بیبند و بار (غفلتکننده)، تصمیم نهایی را در جهت خواستههای کودک یا نوجوان میگیرند و فرزند آزاد است که به خواستههای والدین بیاعتنا باشد.22 والدین ظاهرا برای فردیت، درک خود، آمادگی برای تغییر، بالا بردن توانایی انسان و مساواتطلبی در خانواده ارزش قایلند، ولی صرفا بدین دلیل، به این ارزشها اعتقاد دارند تا از زیربار مسئولیت شانه خالی کنند. از اینرو، سرمشقی از بزرگسال مسئول را ارائه نمیدهند. پژوهش نجاتبخش نشان داد افراد مبتلا به اختلالات اجتماعی دارای مادران سهلگیر و بیبند و بار بودهاند. از سویی، سطح ارزش افراد خانواده پایین و روابط اعضای خانواده آشفته و غیرانسانی است. با رشد ناکافی ارزشها و مشخص نبودن معیار خانواده، تمایل به ناپایداری و بیثباتی در برابر مشکلات افزایش مییابد و نوجوان دچار نوعی دوگانگی احساس میشود.23
در پژوهشی رابطه بین سبکهای والدینی (مقتدر، قدرتطلب، آسانگیر) و ارتباط والدینی (مثبت، منفی) با افسردگی و استفاده از الکل و بهرهکشی بررسی گردید. نتایج نشان داد ارتباط والدینی ضعیف با پدر بیشتر پیشبینیکننده افسردگی و یک شاخص آگاهیدهنده خوبی برای استفاده از الکل و مشکلات دیگر در هر دو جنس است. در مقابل، ارتباط والدینی مثبت با پدر مقتدر، اثرات مثبتی بر روی افسردگی و کاهش مشکلات استفاده از الکل بر هر دو جنس میگذارد. در زنان، ارتباط والدینی منفی با پدر قدرتطلب، افسردگی و مشکلات استفاده از الکل را افزایش میدهد.24
در پژوهشی باتس، بایلس، بنت، ریدگ و براوون (1991) و اولسون، باتس، سندی، لینتنر (2000) بیان کردند، مشارکت و گرمی کم بین والدین ـ کودک و برخی مشابهتها در صفات فطری و اعطای پاداشهای کم، پیشبینیکننده بروز مشکلات است. در پژوهش دیگری اریندل، ایملکمپ، مونسما و بریلمان بیان کردند: حمایت مفرط والدین، طرد و کاهش فرصت جلب توجه کودکان ونوجوانان،منجربهاختلالات درونی میشود.25
در پژوهشی برزونسکی (2004) بیان کرد: بین سبکهای هویتی و سبکهای والدینی رابطه وجود دارد. برای مثال، نوجوانانی با سبک هویتی «گرایشی ـ شناختی» دارای والدین مقتدر با ارتباطات باز میباشند. بین سبک هویت هنجاری با والدین قدرتطلب نیز رابطه وجود دارد. معمولاً نوجوانان این گروه از آزادی بیان محرومند. آدامز، برزونسکی و کیتینگ (2006) بیان کردند که بین سبک هویتی «پراکنده ـ پراکنده» با قدرتطلبی و آسانگیری رابطه وجود دارد.26
روش تحقیق و جامعه آماری
روش تحقیق، توصیفی و از نوع همبستگی است که از دو پرسشنامه «مسئولیتپذیری» و «محیط خانوادگی» برای گردآوری دادهها استفاده شده است.
جامعه این پژوهش را کلیه دانشآموزان دختر و پسر دبیرستانهای شهر فریدونکنار در سال 87ـ86 تشکیل میدهند که تعداد آنها به ترتیب 700 و 650 نفر بوده است. با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای، تعداد 100 نفر از آنان (50 دختر و 50 پسر) انتخاب شدند.
ابزار تحقیق
با توجه به ماهیت موضوع و روش تحقیق، از دو پرسشنامه برای گردآوری دادهها استفاده شد که در مورد هر یک از آنها توضیح مختصری ارائه میشود:
الف. پرسشنامه محیط خانوادگی
این پرسشنامه توسط نقاشیان در سال 1358 بر مبنای کارهای شیفر در شیراز تهیه شد. پرسشنامه مزبور دارای 76 سؤال بستهپاسخ بر مبنای مقیاس پنج درجهای لیکرت است که ابعاد مختلف آزادی ـ کنترل و گرمی ـ سردیروابطخانوادگیوالدینراموردسنجش قرار میدهد.
ضریب پایایی و روایی پرسشنامه توسط نقاشیان 87 درصد گزارش شده است. در پژوهشی که توسط یعقوبخانی غیاثوند انجام شد (1372) ضریب پایایی پرسشنامه از طریق آلفا و بازآزمایی محاسبه شد که به ترتیب برای بعد آزادی ـ کنترل 63 درصد و 74 درصد و برای بعد گرمی ـ سردی روابط 82 و 93 درصد به دست آمد و ضریب پایایی پرسشنامه از طریق آلفا و بازآزمایی برای کل پرسشنامه به ترتیب 92 و 80 درصد بود. محمدی (1384، به نقل از صادقی 1386)، در پژوهش خود که آزمودنیهای آن را دانشجویان تشکیل میدادند، ضریب پایایی را از طریق آلفای کرونباخ برای بعد آزادی ـ کنترل 78 درصد و برای بعد گرمی ـ سردی 90 درصد به دست آورد. ضریب پایایی این پرسشنامه در تحقیق صادقی (1386) برای بعد کنترل ـ آزادی 78 درصد و برای بعد گرمی ـ سردی 94 درصد و برای کل پرسشنامه 88 درصد به دست آمد. نقاشیان برای تعیین اعتبار پرسشنامه از روش اعتباریابی محتوا استفاده نمود. در تحقیق یعقوبخانی غیاثوند از روش تحلیل مؤلفه با استفاده از چرخش واریمکس برای تأیید اعتبار عاملی سؤالات به کار برده شد. نتایج به دست آمده وجود دو بار عاملی را تأیید نمود. برای تعیین چهار محیط خانوادگی، ابتدا میانگین هر یک از ابعاد محبت و کنترل به طور جداگانه محاسبه شد و بر اساس نمرات به دست آمده، چهار محیط خانوادگی ذیل به دست آمد: 1. کنترل زیاد ـ محبت زیاد (شیوه والدین موثق جهتدهنده)؛ 2. کنترل کم ـ محبت زیاد (شیوه والدین بخشنده)؛ 3. کنترل زیاد ـ محبت کم (شیوه والدین قدرتطلب)؛ 4. کنترل کم ـ محبت کم (شیوه والدین غفلتکننده).
ب. پرسشنامه مسئولیت پذیری
بر مبنای اطلاعات حاصل از منابع مربوط به موضوع، پرسشنامهای مرکب از 36 سؤال بستهپاسخ بر مبنای مقیاس پنج درجهای لیکرت توسط پژوهشگر تهیه و تنظیم شد که ابعاد آن شامل مسئولیت فردی، خانوادگی و اجتماعی است. به منظور تعیین روایی محتوا، پرسشنامه به پنج متخصص داده شد و پس از دریافت پرسشنامههای تکمیل شده با استفاده از نظرات آنان اصلاحات لازم در آن صورتگرفت. همچنینبرای تعیین پایایی پرسشنامه از فرمول آلفای کرانباخ استفاده شد که مقدار آن با نرم افزار spss، 93 درصد برآورد گردید.
روش تجزیه و تحلیل داده ها
دادههای پرسشنامه در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. در سطح توصیفی از شاخصهای میانگین و انحراف معیار استفاده شد. در سطح استنباطی، متناسب با نوع دادهها، آزمونهای زیر مورد استفاده قرار گرفت:
در ابتدا به منظور مقایسه توزیع نمرههای مؤلفههای پژوهش با توزیع نرمال، از آزمون کولموگروف ـ اسمیرنف استفاده شد. نتایج آزمون نشان داد که تمامی نمرهها از توزیع نرمال یا هنجار پیروی مینمایند. از اینرو، برای تحلیل آنها از آزمون پارامتریک t با دو گروه مستقل برای مقایسه نظرات پاسخگویان بر مبنای جنسیت استفاده شد و میزان همبستگی بین دو متغیر شیوههای فرزندپروری و مسئولیتپذیری از طریق ضریب همبستگی اسپیرمن محاسبه گردید.
همانگونه که اشاره شد، تلاش اساسی این پژوهش بررسی رابطه شیوههای فرزندپروری (با توجه به دو بعد آزادی ـ کنترل و سردی ـ گرمی) بر میزان مسئولیتپذیری دانش آموزان بوده است.
1. تأثیر شیوه والدین موثق جهت دهنده بر میزان مسئولیت پذیری: آزمودنیهایی که نمره محیط خانوادگی آنها در هر یک از ابعاد بالاتر از میانگین بود، در این دسته جایگرفتند. طبق جدول شماره(1)میزان مسئولیتپذیری آزمودنیهای مربوط به این دسته بالاتر از آزمودنیهای دیگر بوده است. مقایسه نظرات پاسخگویان دختر و پسر نشان داد تفاوت معناداری بین نظراتشان وجود ندارد و تأثیر شیوه والدین موثق جهتدهنده بر مسئولیتپذیری در میان دو گروه به یک میزان است.
2. تأثیر شیوه والدین بخشنده بر میزان مسئولیت پذیری: آزمودنیهایی که در بعد گرمی ـ سردی بالاتر از میانگین و در بعد آزادی ـ کنترل پایینتر از میانگین بودند، در این گروه قرار گرفتند. طبق جدول شماره (1) میزان مسئولیتپذیری این دسته از افراد بالاتر از آزمودنیهای مربوط به شیوه والدین قدرتطلب و غفلتکننده پایینتر از آزمودنیهای مربوط به دسته والدین موثق جهتدهنده بوده است. اما با مقایسه نظرات پاسخگویان دختر و پسر تفاوت معناداری بین نظراتشان وجود ندارد.
3. تأثیر شیوه والدین قدرت طلب بر میزان مسئولیت پذیری: آزمودنیهایی که نمراتشان در بعد گرمی ـ سردی پایینتر از میانگین و در بعد آزادی ـ کنترل بالاتر از میانگین بود، در دسته سوم (والدین قدرتطلب) قرار گرفتند. طبق نتایج جدول شماره(1) میزان مسئولیتپذیری آزمودنیهای مربوط به گروه سوم پایینتر از گروه اول و دوم و بالاتر از گروه چهارم بوده است. با مقایسه نظرات آزمودنیهای دختر و پسر تفاوت معناداری بین نظراتشان مشاهده نشد.
4. تأثیر شیوه والدین غفلت کننده بر میزان مسئولیت پذیری: آزمودنیهایی که نمراتشان در هر دو بعد کمتر از میانگین بود در محیط چهارم قرار دارند. طبق جدول شماره (1) میزان مسئولیتپذیری آزمودنیهای این گروه پایینتر از تمام گروهها بوده است. با مقایسه نظرات آزمودنیهای دختر و پسر تفاوت معناداری مشاهده نشد. از اینرو، تأثیر شیوه والدین غفلتکننده میان دو گروه دختر و پسر یکسان بود.
میانگین انحراف معیار
والدین موثق جهت دهنده 9259/279 935/2
مسئولیت پذیری 4074/109 5930/1
والدین بخشنده 279 8459/2
مسئولیت پذیری 8077/104 4867/1
والدین قدرت طلب 8750/230 7912/2
مسئولیت پذیری 8750/93 5904/1
والدین غفلت کننده 8667/214 57043/2
مسئولیت پذیری 1935/66 8504/1
جدول شماره (1)
همبستگی سطح معناداری تعداد
آزادی ـ کنترل و مسئولیت پذیری 33/0 01/0 100
سردی ـ گرمی و مسئولیت پذیری 334/0 01/0 100
شیوههای فرزندپروری و مسئولیت پذیری 1 000 100
جدول شماره (2)
5. تأثیر بعد آزادی ـ کنترل بر میزان مسئولیت پذیری: نتایج جدول شماره (2) نشان میدهد که بین بعد آزادی ـ کنترل به عنوان یکی از مؤلفههای شیوه فرزندپروری و میزان مسئولیتپذیری فرزندان رابطه معناداری وجود دارد. مقایسه نظرات پاسخگویان دختر و پسر نشان داد که تفاوت معناداری بین نظرات آنها وجود ندارد و میزان اثربخشی آزادی ـ کنترل بر مسئولیتپذیری میان گروه دختر و پسر یک اندازه است.
6. تأثیر بعد گرمی ـ سردی بر میزان مسئولیت پذیری: نتایج جدول شماره (2) نشان داد بین بعد گرمی ـ سردی و
میزان مسئولیتپذیری دانشآموزان رابطه معناداری وجود دارد؛ اما مقایسه نظرات پاسخگویان دختر و پسر نشان داد که تفاوت معناداری بین نظرات آنها وجود ندارد و میزان اثربخشی آزادی ـ کنترل بر میزان مسئولیتپذیری میان دو گروه دختر و پسر یکسان است.
7. تأثیر شیوه های فرزندپروری بر میزان مسئولیت پذیری: فرضیه اصلی این پژوهش، بررسی تأثیر شیوه فرزندپروری بر میزان مسئولیتپذیری بود که مورد تأیید قرار گرفت. طبق جدول شماره (2) بین شیوه فرزندپروری والدین و میزان مسئولیتپذیری نوجوان رابطه معناداری وجود دارد؛ اما با بررسی نظرات دو گروه دختر و پسر تفاوت معناداری مشاهده نشد.
نتیجه گیری
طبق نتایج حاصل از این پژوهش، میزان تأثیر انواع سبکهای والدینی (شیوههای فرزندپروری) بر پذیرش مسئولیت نوجوان به شرح زیر است:
1. شیوه والدین موثق جهتدهنده: این نوع والدین به میزان زیادی امنیت و محبت فرزندشان را تأمین میکنند، او را آنچنانکه هست میپذیرند و میزان گرمی ـ سردی و آزادی ـ کنترل بالاتر از میانگین است. کودکان این والدین مسئولیتپذیرتر از گروههای دیگر هستند.
2. شیوه والدین بخشنده: این نوع والدین به فرزندشان ابراز محبت و حمایت عاطفی میکنند و از طرد، خشم، عصبانیت و ابراز نظر منفی نسبت به او خودداری میکنند. والدین بخشنده در بعد کنترل پایینتر از میانگین هستند و انضباط ملایم بر روابطشان حاکم است. میزان پذیرش مسئولیت فرزندان این نوع خانوادهها کمتر از والدین موثق جهتدهنده و بیشتر از دو گروه دیگر بود.
3. شیوه والدین قدرتطلب: این نوع والدین عمدتا فرزندشان را ملزم به رعایت قوانین و دستورات بیچون و چرا مینمایند. انتظار رفتار بالغانه و انضباط پیوسته یکسان از جمله شاخصهای این نوع خانواده است. برای اعمال کنترل بر فرزندشان از تنبیه بدنی استفاده میکنند و نسبت به نیازهای آنها بیتوجهند. میزان پذیرش مسئولیت فرزندان این گروه کمتر از دو گروه قبلی و بیشتر از گروه چهارم است.
4. شیوه والدین غفلتکننده: این نوع والدین به ظاهر
ارزشها و خواستههای کودک را قبول دارند و به او آزادی بیش از حد میدهند. این آزادی توأم با نادیده گرفتن نوجوان و طرد اوست؛ زیرا بیش از آنکه معتقد به رعایت حقوق نوجوان و قبول نظراتش باشند، از قبول مسئولیت در برابر خواستهها و عقاید نوجوان شانه خالی میکنند. این نوع خانوادهها به خواستهها و نیازهای خود بیشتر توجه میکنند و نسبت به فرزندشان احساس مسئولیت کمتری دارند. میزان مسئولیتپذیری فرزندان این نوع خانواده کمتر از انواع دیگر بود.
در جهت یافتههای پژوهش، پیشنهادهای کلی مورد کاربرد به شرح زیر ارائه میشود:
1. بررسی و شناسایی مشکلات ناشی از فقدان یا کاهش میزان مسئولیتپذیری نوجوان در موقعیتهای متفاوت زندگی مانند عملکرد تحصیلی؛ اجتماعی، خانوادگی و مانند آن؛
2. انجام مطالعات و بررسیهای بیشتر در خصوص چگونگی تأثیرپذیری رفتار مسئولانه نوجوان از دیگر عوامل خانوادگی، اجتماعی و فردی؛
3. انجام تحقیقات نیمه تجربی و ارائه برنامههای آموزشی و راهکارهای درمانی به منظور اصلاح و تقویت رفتار مسئولانه که معلولشیوهفرزندپرورینادرست است.
4. انجام مطالعات و بررسیهای بیشتر در خصوص چگونگی تأثیرگذاری شیوههای فرزندپروری بر متغیرهای دیگر؛
5. شناسایی نوع شیوه فرزندپروری والدین، به عنوان یکی از عوامل مؤثر در ایجاد رفتار غیرمسئولانه نوجوان و سپس مداخله در جهت رفع مشکل.
--------------------------------------------------------------------------------
پى نوشت ها
1 کارشناس ارشد مشاوره خانواده، استادیار دانشگاه اصفهان، دکتراى جامعهشناسى توسعه، استادیار دانشگاه اصفهان،
استادیار دانشگاه اصفهان.
2ـ نساء: 79.
3ـ احمد احمدى، «رویکرد مشاوره از دیدگاه اسلام»، تازهها و پژوهشهاى مشاوره 5ـ6، ص 9ـ19.
4ـ خسرو باقرى، نگاهى دوباره به تعلیم و تربیت اسلامى، 1374، ص 44.
5ـ ماهرخ ساسانى، راهنمایى و مشاوره در نهجالبلاغه، 1382، ص 89 و 131.
6ـ رضا فرهادیان، مبانى تعلیم و تربیت در قرآن و احادیث، 1378، ص 51ـ52.
7ـ ماهرخ ساسانى، راهنمایى و مشاوره در نهجالبلاغه، ص 134.
8ـ خسرو باقرى، نگاهى دوباره به تعلیم و تربیت اسلامى، ص 42.
9ـ ماهرخ ساسانى، راهنمایى و مشاوره در نهجالبلاغه، ص 136.
10ـ خسرو باقرى، نگاهى دوباره به تعلیم و تربیت اسلامى، ص 43.
11- Julie Desjardins, john M. Zelenski, Robert. J Coplan, An investigation of maternal personality styles and subjective well-being, personality and individual differences, 44, p. 588.
12ـ منصوره سادات صادقى، «بررسى رابطه سبکهاى تربیتى و تربیت دینى با میزان مذهبى بودن والدین»، مطالعات اسلام و روانشناسى، ص 14ـ15.
13ـ ناهید هواسى، بررسى و مقایسه شیوههاى فرزندپرورى در خانوادههایى که داراى نوجوان معتاد هستند با خانوادههایى که داراى نوجوان عادى هستند، ص 73ـ76.
14ـ لیلا نجاتبخش، بررسى رابطه بین شیوههاى فرزندپرورى والدین با سلامت روان بر اساس نظریه ایماگو در میان دانشآموزان دبیرستانهاى دخترانه شهر اصفهان، ص 73ـ76.
15ـ ناهید هواسى، بررسى و مقایسه شیوههاى فرزندپرورى...،، ص 77.
16- Julie Desjardins, john M. Zelenski, Robert. J Coplan, An investigation of maternal personality styles and subjective well-being, personality and individual differences, 44, p. 589.
17ـ لیلا نجاتبخش، بررسى رابطه بین شیوههاى فرزندپرورى...،، ص 50.
18ـ ناهید هواسى، بررسى و مقایسه شیوههاى فرزندپرورى...، ص 78.
19ـ لیلا نجاتبخش، بررسى رابطه بین شیوههاى فرزندپرورى...،، ص 52.
20ـ ناهید هواسى، بررسى و مقایسه شیوههاى فرزندپرورى...، ص 78.
21- Julie Desjardins, john M. Zelenski, Robert. J Coplan, An investigation of maternal personality styles and subjective well-being, personality and individual differences, 44, p. 589.
22ـ ناهید هواسى، بررسى و مقایسه شیوههاى فرزندپرورى...،، ص 79.
23ـ لیلا نجاتبخش، بررسى رابطه بین شیوههاى فرزندپرورى...، ص 51.
24- Julie peckham, Patock, Antonio A. morgan, College drinking behaviors: Mediational links between parenting styles parental bonds depression and alcohol problems, Psychology of addictive behaviors, 21, 3, 2007, pp. 297-298.
25- David c Rettew, Catherine Stanger, Laura Mc kee, Alicia Doyle, Jamesj Hudziak, Interaction between child and parent temperament and child behavior problems, Comprehensive psychiatry, 47, 2006, pp. 414-415.
26- Ilse Smits, Bart Soenens, Koen Luyckx, Bort Duriez, Michael Berzonsky, Luc Goossens, Perceived parenting dimensions and identity styles: Exploring the socialization of adolescents processing, Journal of adolescence, 31, 2008, p. 161.
--------------------------------------------------------------------------------
منابع
ـ احمدی، احمد، «رویکرد مشاوره از دیدگاه اسلام»، تازهها و پژوهشهای مشاوره 5و6 (پاییز 1385)، ص 9ـ18.
ـ باقری، خسرو، نگاهی دوباره به تعلیم و تربیت اسلامی، تهران، مدرسه، 1374.
ـ ساسانی، ماهرخ، راهنمایی و مشاوره در نهجالبلاغه، پایاننامه کارشناسی ارشد دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه اصفهان، 1382.
ـ صادقی، منصورهسادات، «بررسی رابطه سبکهای تربیتی و تربیت دینی با میزان مذهبی بودن والدین»، مطالعات اسلام و روانشناسی1 (پاییز و زمستان 1386)، ص 11ـ32.
ـ فرهادیان، رضا، مبانی تعلیم و تربیت در قرآن و احادیث، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1378.
ـ نجاتبخش، لیلا، بررسی رابطه بین شیوههای فرزندپروری والدین با سلامت روان براساس نظریه ایماگو در میان دانشآموزان دبیرستانهای دخترانه شهر اصفهان، پایاننامه کارشناسی راهنمایی و مشاوره دانشگاه علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه اصفهان، 1386.
ـ هواسی، ناهید، بررسی و مقایسه شیوههای فرزندپروری در خانوادههایی که دارای نوجوان معتاد هستند با خانوادههایی که دارای نوجوان عادی هستند، پایاننامه کارشناسی ارشد راهنمایی و مشاوره دانشگاه الزهراء تهران، 1386.
- Desjardins Julie, M.Zelenski john, J Coplan Robert, An investigation of maternal personality styles and subjective well - being, personality and individual differences, 44, 2008.
- Patock-peckham Julie, A. morgan Antonio A., College drinking behaviors: Mediational links between parenting styles parental bonds depression and alcohol problems, Psychology of addictive behaviors, 21. 3, 2007.
- Rettew David c, Stanger Catherine, Mc kee Laura, Doyle Alicia, Hudziak Jamesj, Interaction between child and parent temperament and child behavior problems, Comprehensive psychiatry, 47, 2006.
- Smits Ilse, Soenens Bart, Luyckx Koen, Duriez Bort, Berzonsky Michael, Goossens Luc, Perceived parenting dimensions and identity styles: Exploring the socialization of adolescents processing, Journal of adolescence, 31, 2008.