اشتغال؛ آثار تربیتی و روانشناختی (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
درجه علمی در دستهبندی سابق وزارت علوم: علمی-ترویجیآرشیو
چکیده
اشتغال و داشتن حرفه و شغل مناسب از جمله مسائلی است که برای انسانها اهمیت زیادی دارد. شغل و حرفه در رابطه با جوانان از اهمیتی دو چندان برخوردار است. شغل و حرفه مناسب علاوه بر تأمین نیازمندیهای اقتصادی، آثار تربیتی، روانشناختی، اجتماعی و معنوی نیز دارد. در این مقاله، سعی گردیده است به مباحثی همچون اهمیت کار و اشتغال، مفهومشناسی دینی کار و اشتغال، انواع کار از دیدگاه ارزشی، کارهای حلال و حرام، آداب و شرایط کار، آثار روانشناختی کار، آثار معنوی کار، آثار اقتصادی کار و آثار اجتماعی کار پرداخته شود. همچنین تلاش شده است مباحث مزبور با استفاده از آموزههای دینی و اسلامی و روانشناختی مورد بحث و بررسی قرار گیرد.متن
انسان از دو بعد مادی و معنوی «جسم و جان» ترکیب یافته و هر یک از این دو بعد برای رشد و بالندگی به تقویت، انرژی و تغذیه سالم نیازمند است. خدای متعال، که جهان هستی را خلق کرده و انسان را به عنوان گل سر سبد مخلوقات خود معرفی نموده، طبیعت را مسخّر او ساخته و ابزار، وسایل و امکانات مورد نیاز را در اختیار او قرار داده است. انسان میتواند در سایه تدبیر، تعقّل و تلاش، از مواهب الهی استفاده کند و زمینه رشد و تعالی مادی و معنوی خود را فراهم سازد. اشتغال و کار از مسائلی است که برای پیمودن راههای ترقّی مادی و معنوی، نقشی بنیادین دارد و کار برای ادامه زندگی و بقای جامعه ضرورتی اجتنابناپذیر است. زندگی هرکس به واسطه کار کردن تأمین و اداره میشود و خودکفایی هر جامعهای به میزان و نوع عملکرد شاغلان آن جامعه بستگی دارد. علاوه بر اینها، کار موجب شادابی و نشاط انسان شده، بیکاری موجب فقر، افسردگی، فساد و سرخوردگی اجتماعی میگردد. اهمیت کار در سنین جوانی دو چندان است و آثار و ثمرات آن برای نسل جوان ارزش زیادی دارد.
کار و اهمیت آن
کار و تلاش در زندگی انسان از اهمیت زیادی برخوردار است و در رابطه با نوجوانان و جوانان این اهمیت مضاعف میشود. تلاش و کوشش در سنین نوجوانی و جوانی، موفقیت و کامیابی در آینده را به دنبال دارد. بدون
تردید، یکی از آفات بزرگ نوجوانی و جوانی، تنبلی، سستی و بیکاری است. بیکاری و تنبلی جوان را از درون تهی میسازند و روان او را افسرده میکنند و موجب میشوند تا جوان خود را بیفایده، کمارزش و بیعرضه تلقّی کند و گرفتار خود کمبینی و کاهش اعتماد به نفس1 و کاهش عزّت نفس2 گردد.
یکی از روانشناسان معاصر و صاحبنظر در مسائل بهداشت روانی، میگوید:
بررسیها نشان داده است که کار از روی رغبت و علاقه، باعث نوعی اعتماد به نفس و آرامش روانی است.3
موریس روزنبرگ (Maurice Rosenberg)، یکی از روانشناسان، خاطرنشان میکند که از یکی از مهمترین عوامل تعیینکننده رشد اعتماد به نفس و شخصیت نوجوان و جوان این است که تا چه حدّی با دیگران و محیط اجتماعی تعامل دارد و چه مقدار از محبوبیت برخودار است.4 نوجوان و جوانی، که دارای شغل و حرفه است، از مقبولیت و محبوبیت بیشتری برخوردار بوده، اعتماد به نفس بالایی دارد.
رهاورد روحیه کار و تلاش در یک جامعه و یک خانواده، اقتصاد سالم و قوی آن جامعه و خانواده است، و بعکس روحیه راحتطلبی و سستی، بیماری اقتصادی هر جامعهای را سبب خواهد شد. کار نقش سازنده و تربیتکنندهای دارد و به اعتقاد استاد مطهّری، کار از عوامل تربیتکننده انسان است.5
ارتباط انسان و کار، ارتباطی متقابل بوده و ضمن اینکه انسان آفریننده کار و فعالیت خود است، نوع کار و انجام آن در هر مرحله، به او نشاط مضاعف میبخشد و در او عزّت و بزرگی را تقویت میکند و تصور مینماید فردی ارزشمند و مفید برای جامعه است و میتواند مسئولیتی را به نحو مطلوب انجام دهد.
زندگی مردان پیروز شهادت میدهد که همگی در سایه کار و تلاش به عظمت و ناموری نایل آمدهاند و اینهمه صنایع شگفتانگیز، اختراعات و اکتشافات کمنظیر، نتیجه کوششهای خستگیناپذیر آنان است. حقیقت این است که بسیاری از آنها نابغه نبودهاند، بلکه در سایه کار و کوشش، استقامت و تلاش، به توفیقات سترگی دست یافتهاند. الکساندر هامیلتون، یکی از نوابغ دنیا، میگوید:
مردم میگویند تو نابغه هستی، ولی من از نبوغ خودم خبر ندارم و فقط میدانم که شخص زحمتکش و پرکاری هستم.6
نیوتن میگوید:
اگر من به جایی رسیدهام و عظمتی کسب کردهام، بر اثر کار و کوشش بوده است.
بزرگمهر هم درباره کار و اشتغال چنین نگاشته است:
باید لب فرو بست و بازو گشود و کار کرد و میبایست یقین داشت که کلید طلایی کامیابی و پیشرفت در کار و کوشش است.7
در کتاب اخلاق ساموئل اسمایلز چنین آمده است:
بعد از دیانت و معنویت، مدرسهای برای تربیت انسان بهتر از مدرسه کار و تلاش ساخته نشده است.8
در اینکتابهمچنیناز بنیامین فرانکین نقلکردهاست:
عروس زندگی انسان کار و تلاش است و اگر شما بتوانید داماد این عروس بشوید (یعنی صاحب کار باشید) فرزند شما «سعادت و شادکامی» نام خواهد داشت.9
سقراط میگوید:
کار سرمایه سعادت و نیکبختی است.10
پیشوایان دینی همواره کار و کوشش را عبادت خوانده و آن را مایه بزرگی و سربلندی دانستهاند. در اشعاری که منسوب به ابرمرد عرصه زهد و سازندگی، حضرت علی علیهالسلام است، چنین آمده:
لنقل الصّخر من قللِ الجِبالِاَحبَّ اِلی مِن منن الرّجالِ
یَقولُ النّاسُ: فی الکسب عارفَاِنّ العارَ فی ذُلّ السئوالَ.11
(ترجمه:) برای من سنگکشی از قلّههای کوه آسانتر از این است که منّت دیگران را به دوش بکشم. به من میگویند: در کسب و کار ننگ است، ولی من میگویم: ننگ این است که انسان از دیگران درخواست کند و نیازمند آنان باشد.
گر کوه زجای خود به ناخن بکنیزان به که کشی منّت هر دون دنی
از کسب حلال، نان خود پیدا کنتا فضل خدا کند تو را زود غنی.
در این اشعار بلند و پر محتوا، حضرت علی علیهالسلام کار و تلاش را مایه بینیازی از مردم و مایه سربلندی معرفی نموده و دلیل این امر آن است که بیکار به فقر گرفتار میشود و در نتیجه، نیازمند دیگران شده، آبرو و اعتبارش کم میگردد. در روایتی که از محضر نورانی امام صادق علیهالسلامنقل شده، چنین آمده است: روزی امام صادق علیهالسلامبه یکی از خدمتکاران خود فرمودند: عزّت و ارزشمندی خود را حفظ کن. خدمتکار سؤال کرد: فدایت شوم! عزّت من چیست؟ حضرت فرمودند: عزّت و اقتدار تو در این است که صبح زود به دنبال کار و تلاش بروی و احترام خود را حفظ کنی.12
مفهومشناسی دینی کار و اشتغال
مفهوم کار و اشتغال از نگاه درون دینی و بر اساس آموزههای اسلامی، با مفهوم آن از نگاه برون دینی، تفاوت اساسی و مبنایی دارد و در نگاه دینی، کار و فعالیت، باید در چارچوب خاص و شرایط ویژه انجام گیرد. در فرهنگ غربی، به هر فعالیتی که موجب کسب درآمد و ثروت باشد «کار و اشتغال» گفته میشود؛ مثلاً، حتی کارهایی مثل روسپیگری، رباخواری، احتکار، کمفروشی، خرید و فروش نوارها و محصولات سکس و مانند آن از مصادیق اشتغال به شمار میآیند و درآمد حاصل از آنها مشروع به حساب میآید. اما در فرهنگ دینی و اسلامی، انسان مجاز نیست از هر روشی کسب درآمد کند و اشتغال باید با بایدها و نبایدهای اخلاقی و نظام ارزشی دین اسلام سازگاری داشته باشد. یک مسلمان حق ندارد از طریق احتکار، کمفروشی، رباخواری، خودفروشی، ترویج سکس و ابتذال، سحر و جادو، و دهها کار دیگر، که در اسلام جایز نیستند، کسب درآمد و ثروت کند.
رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله میفرمایند: هر کس مالی از راه غیر حلال بهدستآورد، بازگشتش به سوی آتش خواهد بود.13
در روایتی دیگر فرمودند: خداوند متعال فرموده است: هر کس توجه نکند و در کسب دینار و درهم لاابالیگری کند، در روز قیامت از هر دری بخواهم او را وارد جهنم و آتش میسازم.14
در این دو روایت نورانی، به صورت آشکار، از به دست آوردن مال و ثروت از راههایی که اسلام، آنها را حرام دانسته منع شده و به کسانی که به کار حرام و جمع ثروتنامشروعاقدام میکنند، وعده عذاب داده شده است.
اشتغال و کار در بینش دینی و اسلامی، نه تنها باید از راه حلال و مشروع باشد، بلکه باید با کرامت و ارزشهای انسانی هم منافات نداشته باشد و انسان باید به کارهایی اقدام کند که کرامت و ارزش انسانی او را خدشهدار نمیسازند و حتی شغل و حرفه باید با شأن اجتماعی افراد تناسب داشته باشد. انسانهای مؤمن و کسانی که جایگاه اجتماعی دارند نباید به کارهای پست و کمارزش اقدام کنند؛ مثلاً، یک روحانی یا تحصیلکرده و یا دیندار، که وجهه اجتماعی دارند، نباید به کارهای کاذب بپردازند.
بر اساس آموزههای دینی، مسلمان مجاز نیست به تجارت و شغلی اقدام کند که به نوعی همکاری در گناه یا ظلم و یا تضعیف مسلمانان به شمار میآید؛ مثلاً، باغدار حق ندارد به کسی که شرابسازی میکند انگور بفروشد، یا مثلاً، کسی مواد مخدّر در اختیار دیگران قرار دهد و بگوید: من تجارت میکنم و کاری با نتیجهاش ندارم.
انواع کارهای حلال از دیدگاه ارزشی
از نگاه ارزشی و دینی، کارها را میتوان به دو دسته کلی تقسیمبندی کرد؛ کارهایی که با پیشرفت معنوی و تعالی انسان سازگاری و همخوانی دارند و کارهایی که با ترقّی معنوی و تعالی انسان ناسازگاری و یا بیربط هستند.
کارها و فعالیتهای سازگار و موافق با پیشرفت معنوی و تعالی انسان آن دسته از فعالیتها و تلاشهایی هستند که به صورت مستقیم یا غیرمستقیم، در ترقّی معنوی و بالندگی روحی انسان نقش دارند و موجب میشوند تا انسان علاوه بر تأمین مخارج زندگی و پیشرفت مادی، به تکامل معنوی و پویایی روحی نیز نیل پیدا کند. در ادامه، به مواردی از تلاشها و فعالیتهایی اشاره میگردد که علاوه بر تأمین اقتصادی، با پیشرفت معنوی ارتباط دارند:
الف. تعلیم و تربیت
تلاش در عرصه تعلیم و تربیت و هدایت انسانهای محروم از دانش و معرفت، یکی از فعالیتهای ارزشمند است. معلّمی در طول تاریخ، همواره از قداست و ارزش والایی برخودار بوده است؛ زیرا تعلیم و تربیت موجب کمال معنوی و مادی انسان میشود و او را به سمت پویایی و پیشرفت سوق میدهد و زندگی آبرومند و ارزشمندی را که در سایه دانش و معرفت به وجود میآید، نصیب انسان میسازد.
کسی که در کسوت معلمی و استادی قدم میگذارد، در گستره میدان کاری پیامبران وارد شده و تلاشهایش از قداست و ارزشمندی ویژهای برخوردار میباشد. او اگر تلاش خود را با قصد و نیّت پاک انجام دهد و محصولات عرضه شده نیز معارف بلند الهی باشند، به درجات بلندی از کمالات نایل میشود؛ زیرا نتیجه تلاش او، نورانیت و کسب حکمت، دانش، و نجات از جهل و ظلمت است. خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: او کسی است که در میان جمعیت درس نخوانده و بیسواد، رسولی از خودشان برانگیخت تا آیاتش را بر آنان بخواند و پاکشان کند و کتاب و حکمت به آنان بیاموزد. (جمعه: 2)
معلم نیز همین رسالت و وظیفه را دارد و باید در شاگردان خود، حکمت، دانش، معرفت، انسانیت، بندگی خدا و کمالات اخلاقی و سلوکی را پیریزی و شکوفا سازد. در آموزههای دینی، قدر و منزلتی بس بلند برای علم و عالم در نظر گرفته شده و پاداشی گرانقدر برای آنان مقدّر شده است، به ویژه برای عالمان دینی و کسانی که مردم را به سوی بندگی خدا و رعایت حدود و دستورات الهی دعوت میکنند.
امام صادق علیهالسلام میفرمایند: برای معلّمی که شاگردان را به خیر و صلاح دعوت میکند، تمام جنبندگان زمین و ماهیهای دریا و هر شیء کوچک، که در زمین و آسمان وجود دارد، طلب استغفار و رحمت الهی میکنند.15
پیامبر گرامی صلیاللهعلیهوآله میفرمایند: سه گروه در قیامت از گنهکاران شفاعت میکنند و خداوند نیز شفاعتشان را میپذیرد: انبیا، سپس علمای دین و سپس شهدا.16 در روایتی دیگر، حضرت فرمودند: یا علی! خواب عالم از عبادت عابد برتر است، و یک رکعت نماز فرد دانشمند از هفتاد رکعت نماز عابد با فضیلتتر است.17
محور این سه روایت و روایات متعددی که درباره مقام عالم وجود دارند منزلت و شأن والای استاد و ارزشمندی اوست و البته تمام این منزلتها به خاطر هدایت بندگان به سوی ارزشهای دینی و احکام الهی و ملتزم شدن خود او نیز به این دستورات است و اگر در علم هدایتگری و ایجاد پرهیزگاری نباشد و تنها یک سلسله اطلاعات بیروح باشد، نه تنها ارزشی ندارد، بلکه موجب سقوط انسان میگردد.
ب. تجارت
تجارت و خرید و فروش کالاها و خدمات از جمله فعالیتها و کارهایی است که از سالیان دور و بلکه از زمان تشکیل زندگی جمعی و اجتماعی، در میان انسانها رونق گرفته و امروزه به صورتی پیشرفته و جهانی درآمده است. کارهای تجاری یکی از قطبهای اقتصادی دنیا محسوب میشوند و افراد زیادی را به خود مشغول کرده، منشأ رزق و درآمد اقتصادی آنان شدهاند.
در بینش اسلامی و آموزههای دینی، تجارت از جایگاه رفیع و ارزشمندی برخوردار است و به این شغل و حرفه سفارش زیادی شده و از جمله کارهای پربرکت به شمار آمده است. امام صادق علیهالسلاممیفرمایند: پدرم امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: ای مردم! تجارت کنید تا خداوند به شما برکت عنایت کند. من از پیامبر صلیاللهعلیهوآلهشنیدم که میفرمود: رزق و روزی ده جزء دارد؛ نه جزء آن در تجارت است و یک جزء آن در کارهای دیگر.18 و در روایتی، حضرتعلی علیهالسلامفرمودند:بهتجارت روی آورید؛ زیرا تجارت موجب بینیازی شما از دیگران میشود.19
تجارت و خرید و فروش موجب رونق اقتصادی خانواده و جامعه میگردد و وجود امکانات مادی در اجتماع، اگر خوب مدیریت شود موجب پیشرفت بیشتر در زمینههای علمی، معنوی، بهداشتی و دینی میگردد. در اندیشه دینی و اسلامی و قوانین الهی، تجارت نیز مثل مسائل دیگر، دارای ضوابط و حدود ویژه خود است و در منطق اسلامی و دستورات دینی، انسان نمیتواند به هر تجارتی اقدام کند و باید خرید و فروش او در چارچوب قوانین الهی باشد و شرع مقدّس برای آن احکامی قرار داده است تا انسانها به حرام و معصیت گرفتار نشوند. البته پرواضح است که دستورات دینی طوری تنظیم شدهاند که مصلحت دنیوی و اخروی انسانها را تأمین کنند و آنها را از ناپاکی و فساد و انحراف محافظت نمایند.
در قرآن کریم، درباره اوصاف مؤمنان و بندگان شایسته خداوند، چنین آمده است: مردانی که تجارت و داد و ستد، آنان را از یاد خدا غافل نمیکند.20 در دستورات دینی و فقهی اسلام نیز توصیه مؤکّد شده است که مسلمانان باید پیش از تجارت و داد و ستد، به احکام شرعی آن از قبیل شرایط فروشنده و خریدار، شرایط کالا، کیفیت معامله، معاملات حرام، معاملات جایز، معاملات مکروه و مباحث ربا آشنا گردند.
حضرت علی علیهالسلام در اینباره با سه بار تأکید میفرمایند: ای گروه بازرگانان! ابتدا مسائل شرعی داد و ستد را بیاموزید، سپس تجارتکنید!21 تأکید حضرت دلیل بر اهمیت و جایگاه خاص مسائل شرعی در تجارت است؛ زیرا بدون اطلاع و آگاهی از مسائل شرعی، احتمال فرو رفتن در معاملات حرام و باطل زیاد است. تاجری که با آگاهی از مسائل شرعی، به تجارت و داد و ستد میپردازد و اخلاق دینی را در معاملات رعایت میکند، علاوه بر اینکه به معصیت مبتلا نمیشود و علاوه بر اینکه تجارتش از برکت و خیر برخوردار است، به ثواب و اجر اخروی هم میرسد و نزد خداوند مقامی بلند پیدا میکند.
امام صادق علیهالسلاممیفرمایند: سه گروه بدون سؤال و جواب وارد بهشت میشوند: رهبر عادل، تاجر راستگو و درستکردار، و پیرمردی که عمرش را در اطاعت خدا گذرانده است.22
در روایتی دیگر از رسول گرامی صلیاللهعلیهوآله نقل شده است که فرمودند: تاجر راستگو و امین با پیامبران و صدّیقین و شهدا محشور میشود.23 و همچنین در روایتی فرمودند: اگر تجّار بر حدود معامله مواظبت نکنند و شرایط معامله را رعایت ننمایند و قسم دروغ بخورند و یا در داد و ستد دروغگو باشند، به فسق و فجور گرفتار شدهاند و در روز قیامت، به عنوان فاجر و معصیتکار مشهور میشوند.24
افرادی که وارد عرصههای اقتصادی و داد و ستد میشوند باید مطالعات جدّی در این رابطه داشته باشند، به ویژه جوانان که هم اطلاعات کافی ندارند و هم تجربه کافی. بدانها توصیه میشود در این زمینه به کتابهای فقهی مثل تحریرالوسیله حضرت امام خمینی قدسسره و کتاب مکاسب و احکام معاملات مراجع معظّم تقلید مراجعه کنند.
ج. کشاورزی و باغداری
حرفه کشاورزی و باغداری از جمله کارهای ارزشمند و مفید است. کشاورزی و باغداری از جمله شغلهای اساسی و از ارکان اقتصاد جامعه به شمار میآید. از طریق کشاورزی، احتیاجات غذایی، پوشاکی و دارویی افراد جامعه تأمین میشود. در دنیای امروز، کشورهایی دارای اقتدار هستند که از لحاظ اقتصادی و سیاسی قوی باشند. اگر کشوری از لحاظ اقتصادی قوی باشد کمتر در معرض تحریم و بیثباتی قرار میگیرد و یکی از عوامل قدرت اقتصادی، کشاورزی و تولیدات غذایی است. کشوری که از لحاظ خوراک و پوشاک تأمین باشد از ثبات و آرامش قابل قبولی برخوردار است و نگرانی جدّی از تحریمها و یا تهدیدات دولتهای خارجی ندارد.
کشاورزی و باغداری در منظر اسلامی نیز از جایگاهی بلند و ارزشمند برخوردار است و کشاورزان از افراد شریف و صاحب منزلت به شمار میآیند. امام صادق علیهالسلامدرباره اهمیت کشاورزی و عظمت کشاورزان میفرمایند: کشاورزان گنجهای خلایق و انسانها هستند، چیزهای پاکیزه که خداوند آفریده کشت میکنند. اینها در روز قیامت، از نظر مقام و منزلت بهترین انسانها هستند.25
به راستی، این کار چقدر پاکیزه و ارزشمند است که هم محصولی پاک و حلال نصیب انسان میکند و هم موجب رشد معنوی و رسیدن به کمالات اخروی میگردد. در سیره عملی امامان معصوم علیهمالسلام، بخصوص امیرالمؤمنین علیهالسلام، مشاهده میشود که حضرت به کشاورزی علاقه زیادی داشتند و در دوران 25 ساله، که به ظاهر از خلافت و رهبری به کنار بودند، بیشتر وقت خود را به کشاورزی و باغداری و کارهای مربوط به آن، مثل حفر چاه و قنات میگذراندند. امام علی علیهالسلامضمن اینکه کشاورزی پرتلاش بودند، برای کشاورزان و کشاورزی احترام خاصی قایل بودند.
حضرت در روایتی میفرمایند: راههایی که مردم به کسب درآمد و ثروت میپردازند پنجتایند: امور دولتی و اداری، آبادانی و کشاورزی، تجارت، اجاره، و صدقات. اما کشاورزی، خداوند متعال فرموده: اوست که شما را پدید آورد و به عمران و آبادانی دعوت کرد. خدای متعال بدان رو انسانها را به عمران و آبادانی زمین دعوت کرده تا از بهترین راه، که کشاورزی است، و از محصولات آن از قبیل غلات و حبوبات و میوهها، تأمین معاش نمایند.26 کشاورزی علاوه بر تأمین نیازمندیهای غذایی و کسب کمالات معنوی، موجب آرامش روح و روان انسانهاست و در انسانها اولاً، این تصور را ایجاد میکند که آنها افرادی مفید و سودمند برای جامعه هستند و نیازهای مردم را تأمین کرده، به آنها خدمترسانی میکنند؛ ثانیا، کار و تلاش در محیط سبز و خرّم و ارتباط با طبیعت و دشت، یکی از عوامل آرامش روان است و برای انسانها طراوت و شادابی به ارمغان میآورد.
امام صادق علیهالسلام میفرمایند: ده چیز موجد نشاط و شادابی و آرامش است: پیادهروی، سوارکاری، شنا، تفریح در سبزهزار... .27
د. دامداری
در اهمیت و ارزشمندی دامداری، همین قدر کافی است که حضرت موسی علیهالسلام سالها شبانی و دامداری میکرد و نبی مکرّم حضرت محمّد صلیاللهعلیهوآلهنیز بخشی از عمر شریف خود را به شبانی و دامداری گذراند. دامداری یکی از شغلهای بابرکت و ارزشمند است، به گونهای که موجب شکوفایی اقتصاد خانواده و جامعه میگردد و تقریبا تمام فراوردههای دامی مورد استفاده بهینه قرار میگیرد. برای مثال، گوشت، شیر، پشم، پوست و حتی کود دام، مصرف خاص خود را داراست و هیچیک هدر نمیرود. دامداری از شغلهایی است که تقریبا تمام افراد خانواده را به همکاری و مشارکت میطلبد و جلوی بیکاری آنان را سد میکند. در طول تاریخ، سراغ نداریم خانوادهای را که به دامداری مشغول باشد و گرفتار فقر گردد، بلکه تجربه نشان داده است کسانی که با دام و پرورش آن سرو کار دارند معمولاً از نظر اقتصادی، متمکّن و توانا هستند.
در بینش اسلامی، دامداری به عنوان شغلی با اهمیت تلقّی شده و از لحاظ رتبهبندی، در مقام دوم پس از زراعت و کشاورزی قرار دارد. امام صادق علیهالسلام میفرمایند: از پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهسؤال شد: چه شغل و ثروتی بهتر است؟ حضرت در جواب فرمودند: زراعتی که صاحبش به آن رسیدگی کند و هنگام برداشت، حق آن را (زکات آن را) ادا کند. سؤال شد و پس از زراعت، چه شغل و مالی بهتر است؟ حضرت فرمودند: اینکه انسان گوسفندانی داشته باشد و دنبال آن روانه گردد، نماز خود را به موقع بجا آورد و زکات آنها را بپردازد. پس از اینها، به گاوداری و باغداری سفارش فرمودند.28
ه . پزشکی29
پزشک کسی است که بیماریهای جسمی و روانی افراد را درمان میکند و آنان را از ناراحتی و درد نجات میدهد و موجب تسکین و آرامشخاطر افراد شده، سلامتی جسمی، روانی و بهداشتی جامعه را تأمین میکند. پزشکی از شغلهای ضروری در جامعه است که در بعضی مواقع، ضرورت آن به حدّ وجوب و لزوم میرسد و در آن صورت، باید عدهای به اجبار به دنبال این حرفه بروند و مشکلات درمانی جامعه را حل کنند. حرفه پزشکی در آموزههای اسلام، مورد توجه قرار گرفته و از حرفههای با اهمیت تلقّی گردیده است.
در روایتی، پیامبر گرامی صلیاللهعلیهوآلهمیفرمایند: علم دو نوع است: علم دین و علم بدن.30
در روایتی دیگر، امام صادق علیهالسلاممیفرمایند: اهل هیچ سرزمینی از وجود سه طایفه، که در کار دنیا و آخرتشان به آنان پناه برده میشود، بینیاز نیستند، و اگر آنها را نداشته باشند بیبهره و سرگردان میشوند: فقیه دانشمند و پرهیزگار، زمامدار نیکوکار و مطاع، و پزشک ماهر مورد اعتماد.31
پزشکی گرچه شغلی است که بیشتر به دردها و مشکلات مادی و بیماریهای بدنی افراد میپردازد، ولی اگر پزشک کارش را با اخلاص و رضای الهی انجام دهد و هدفش خدمت به نیازمندان و بندگان خدا باشد، از اجر و پاداش عظیم برخوردار است و علاوه بر کسب معاش زندگی، به کمال عالی معنوی نیز نایل میگردد.
و. کارگری و کارمندی
وسعت مفهوم «کارگری و کارمندی» به وسعت مفهوم «کار» است؛ زیرا هر جا کار وجود دارد، کارگر نیز هست و در تمام مشاغل، کارگری حضور دارد. کارگر و کارمند در تمام عرصههای تلاش، سازندگی، تولید، خدماترسانی و امور اجتماعی حضوری فعّال داشته و این قشر جامعه بیشترین زحمتها را متحمّل میشوند. کارگر و کارمند اگرچه در تقسیمبندی طبقات اشتغال، در سطح متوسط و پایین قرار دارد، ولی تلاش و فعالیت آنها در جهت تأمین نیازمندیهای خانواده و اجتماع نوعی عبادت به شمار آمده، پاداشی عظیم درپی دارد.
پیامبر گرامی صلیاللهعلیهوآله در اینباره میفرمایند: هر کس از طریق کار و تلاش روزی بخورد و در طلب رزق حلال باشد، خداوند به او نظر رحمت میکند.32
در روایتی دیگر فرمودند: هر کسی از طریق حرام و از طریق کارهای نامشروع، کسب روزی کند جایگاهش آتش است.33
از این دو روایت، که هر دو از انسانی وارسته و کامل نقل شدهاند، استفاده میشود که کارگری و تلاش در تمام انواع آن، اگر در جهت کسب رزق حلال باشد، بسیار ارزشمند و مبارک است و ثوابی بزرگ بدان داده میشود. ولی اگر تلاش و فعالیت انسان در مسیر نادرست و کارهای ناپسند و راههای حرام باشد، ثروت و درآمدی که کسب میکند، حرام بوده، موجب عذاب و عقوبت الهی میشود و در زندگی مادی هم نمیتواند موفق باشد و ایشان اگرچه در ظاهر ثروتی جمع کند، ولی نمیتواند از آن بهره کافی ببرد.
کارهای حرام
خداوند حکیم و توانا امکانات مادی زیادی بر روی زمین خلق نموده تا انسانها بر اساس سلیقه و توانایی خود، هر کدام دنبال شغل و حرفهای بروند و با تلاش خود، زمین را آباد کنند و از امکانات خدادادی، استفاده مطلوب و بهینه ببرند. اگرچه انسانها در انتخاب شغل، دارای اختیار هستند و میتوانند هر حرفهای را که به آن علاقه دارند و شرایط آن نیز فراهم است دنبال کنند، اما از انجام بعضی کارها، که با تکامل معنوی و روحیشان سازگاری ندارد و در واقع، به ضررشان تمام میشود، منع شدهاند. در طبیعت، کارهایی وجود دارند که انجامشان از سوی خداوند متعال و شرع مقدّس، ممنوع اعلام شده و به عنوان کارهای حرام مطرح شدهاند. اینگونه کارها به گونهای هستند که علاوه بر ضرر و زیان اجتماعی، فرهنگی و خانوادگی، موجب سقوط معنوی و دوری از ارزشهای الهی و انسانی میشوند. زمینههایی که بر روی کره زمین برای اشتغال انسانها وجود دارند، همگی در یک مرتبه نیستند، بلکه بعضی از آنها از کارهای جایز و حتی واجب بوده و انجامشان نه تنها گناه ندارد، بلکه ثواب هم دارد، و بعضی از کارها ممنوع و حرام است و اگر کسی آنها را انجام دهد علاوه بر گرفتاری دنیوی، دچار عذاب و عقوبت الهی میشود. کارهای جایز و واجب نیز هر کدام در مرتبه ویژه خود هستند و بعضی از آنها اولویت درجه یک دارند و بعضی در اولویتهای بعدی و هر کدام بر اساس مرتبهای که دارند، دارای ارزش و ثواب معنوی خاص خود هستند. کارهای حرام هم مثل کارهای جایز، دارای مراتب متعدد هستند و بعضی از آنها از گناهان کبیره به شمار میآیند و بعضی از آنها صغیره (کوچک).
در ادامه، به بعضی از کارهای حرام و شغلهای ممنوع اشاره میشود. توجه به این نکته لازم است که هر کاری در شرع مقدّس اسلام (قرآن کریم و روایات امامان معصوم علیهمالسلام) نهی و منع شده، حرام است و اگر کسی مرتکب آن شود گرفتار عذاب و عقوبت دردناک پروردگار میگردد. شغلهایی که در قرآن کریم و همچنین در فرمایشهای امامان معصوم علیهمالسلام نهی نشدهاند، از کارهای حلال و پاک به حساب میآیند و انجام آنها با قصد قربت، باعث ثواب و پاداش است.
الف. معاملات ربوی: هر معامله و تجارتی که در آن ربا وجود داشته باشد حرام است و گناه بزرگی به حساب میآید و در قرآن کریم و روایات معصومان علیهمالسلام، برای انجام آن وعده عذاب دردناک داده شده است.
ب. معاملات تقلّبی: هر تجارتی که در آن گول زدن دیگران و ـ به اصطلاح ـ «کلاه گذاشتن سر دیگران» و به نحوی اغفال دیگران در کار باشد، حرام و باطل است؛ مثلاً، اگر یک ماشین یک میلیونی را به دو میلیون بفروشد، این معامله باطل و حرام است و یا اگر کالاهای بدلی را به جای کالای اصلی بفروشند.
ج. جادوگری و سحر: کسانی که جادوگری و مردمفریبی را به عنوان شغل و منبع درآمد انتخاب کردهاند و از این طریق روزی میخورند، کار و درآمدشان حرام است و در معصیت و نافرمانی الهی قرار دارند و عذابی دردناک در انتظارشان است، مگر اینکه توبه کنند و گذشته خود را جبران نمایند. امام صادق علیهالسلام در این زمینه میفرمایند: جادوگر و ساحر مورد لعن و غضب خدایند و زن خواننده و کسی که به او مسکن و منزل میدهد و کسی که از درآمد او میخورد، ملعون است. جادوگر مانند کافر است و کافر هم جایگاهش آتش است.34
د. غنا و خوانندگی: اشتغال به موسیقی مبتذل، گوش دادن به آن، و خرید و فروش نوار و آلات موسیقی حرام است.35 به دست آوردن ثروت و درآمد از طریق موسیقی، علاوه بر اینکه کاری مذموم و حرام به شمار میآید، شغل قرار دادن آن نیز مذموم و حرام است و کسی که چنین کند و موجب انحراف شود، هم خودش و هم کسانی که از شغل او بهره میبرند در معیصت خداوند هستند.
ه . معاونت ظالم: انجام کارهایی که به نحوی کمک و یاری ستمگران باشد.
و. معامله ابزارگمراهی: خرید و فروش کتاب و یا هر ابزار گمراهکننده؛ مثل مجلات و کتابها، عکسها و نوارهای مبتذل.
ز. شعبده بازی: چشمبندی و انجام اعمالی که موجب غیرواقعی نشان دادن برخی کارها به جای کار واقعی است.
آداب کار و زمان آن
منظور از «آداب کار»، مسائلی است که به نوعی با ارتقای کیفیت کار، بهداشت روانی کار، زمان مطلوب کار، مقدار کار و نکات اخلاقی کار ارتباط دارند:
الف. نیّت خالص
اگر کار و تلاش با نیّت و انگیزه پاک الهی انجام شود علاوه بر اینکه موجب آرامش روحی انسان میگردد، رضایت و خشنودی الهی را هم در پی خواهد داشت. نیّت خالص به هر عملی رنگ و جلوه ویژهای میبخشد و آن کار را نورانی و با برکت میکند، اگرچه انسانها به طور عمده، برای به دست آوردن پول و روزی تلاش میکنند، ولی میتوان همین تلاشها را با قصد و نیّت الهی انجام داد و در دل این هدف را داشت که خدایا! قصد و نیّت من کسب روزی حلال و تأمین نیازهای زندگی و به دست آوردن توان کافی برای اطاعت و بندگی تو و خدمت به انسانهاست و میخواهم از طریق کار و تلاش، جامعه اسلامی خودم را آباد و بالنده گردانم.
اگر یک معلم یا یک کشاورز یا هر کس دیگر در فعالیتهای خود، نیّت خالص و پاکی داشته باشد علاوه بر اینکه کارش از برکات الهی برخوردار میشود، از کار خود لذت میبرد و احساس خشنودی میکند و افراد جامعه نیز از او نفع بیشتری میبرند، و این کار و تلاش او در چشم بندگان خدا، جلوهگری بیشتری پیدا میکند؛ زیرا دلها به دست خدا هستند و اگر کاری با اخلاص انجام شود، ثمرهاش دو چندان میگردد.
امام صادق علیهالسلام درباره فواید نیّت پاک و اثرات آن میفرماید: هر کس کار اندک خود را به خاطر رضایت الهی انجام دهد، خداوند آن را بیش از آنچه خواسته است، در چشم دیگران جلوه میدهد؛ و هر کس از کار بسیار خود، هدفی غیر خدایی و نیّتی ناپاک داشته باشد و به جای جلب رضایت خدا، به فکر رضایت دیگران باشد، خداوند کار زیادش را در نظر مردم، کم جلوه میدهد.36
نیّت خالص همچنین موجب رضایت خاطر و لذّت درونی در انجامدهنده آن کار میشود و رضالت به وجود آمده در سایه کار، در اعمال و رفتارهای دیگر نیز تأثیری مثبت دارد.
ب. دوراندیشی
دوراندیشی در کارها بدین معناست که انسان پیش از انجام هر کاری جوانب آن را مورد توجه و دقت قرار دهد و درباره نتایج آن، اندیشه و فکر نموده و ضرر و زیان احتمالی آن را بررسی و تحلیل کند. اقدام به کارها بدون آمادگی ـ اگرچه اجمالی ـ چه بسا مایه پشیمانی و افسوس فراوان گردد. حضرت امیرالمؤمنین علی علیهالسلامدرباره دوراندیشی و تفکّر در کارها میفرمایند: دوراندیشی و اندیشه پیش از هر کاری تو را از پشیمانی و حسرت بازمیدارد.37
روزی شخصی به محضر حضرتمحمّد علیهالسلامشرفیاب شد و عرض کرد: یا رسولاللّه! به من توصیهای و نصیحتی بفرمایید. پیامبر علیهالسلامفرمودند: آیا به سفارش من عمل میکنی؟ آن شخص سه مرتبه گفت: بله یا رسول اللّه! حضرت فرمودند: وقتی خواستی به کاری اقدام کنی درباره عاقبت آن اندیشه کن! اگر به نفع تو بود اقدام کن و اگر در آن زشتی و ضرری بود دست بکش.38
به راستی، چقدر درباره عاقبت کارها و تصمیمهایی که میگیریم اندیشه میکنیم؟ آیا کاری بوده است که پس از انجام آن پشیمان شویم؟ و آیا توجه کردهایم که چند دقیقه فکر و اندیشه درباره نتیجه بعضی از کارها، چقدر سودمند است؟ اگر دقت کنیم و قدری با خودمان روراست باشیم متوجه خواهیم شد که بسیاری از کارهای ما از روی فکر و اندیشه صحیح نیستند و از اینرو، چه بسا به خاطر انجام آنها، خودمان را سرزنش میکنیم و چه بسا بعضی مواقع فرصت جبران آن را نیز نداشته باشیم.
ج. سحرخیزی
سحرخیزی و صبح زود به دنبال کار و تلاش رفتن از آداب زیبا و ارزشمند کارهاست. این عمل پسندیده فواید زیادی به دنبال دارد، به گونهای که این ویژگی از یکسو، موجب میشود تا انسان به موقع از خواب بیدار شود و پس از نماز صبح و توسّل، بار دیگر به رختخواب برنگردد و به خواب بینالطلوعین (خواب بین طلوع صبح تا طلوع آفتاب)، که مذمّت شده و ناشایست است، مبتلا نشود، و از سوی دیگر، با نیروی کافی و در فضای مطبوع، و دلنشین صبحگاهی به دنبال کار و حرفه خود برود.
امام باقر علیهالسلام در اینباره میفرمایند: رسول خدا صلیاللهعلیهوآله همواره صبح زود و هنگام طلوع خورشید از منزل خارج میشدند.39
امام رضا علیهالسلامبه خدمتکار خود میفرمودند: صبح زود به دنبال عزّتت ـ یعنی به دنبال کار و طلب روزی ـ برو.40
از این دو حدیث شریف، که هر دو از زبان دو معصوم و وارسته و صاحب کمال جاری شده، استفاده میشود که صبح زود به دنبال کار رفتن از اهمیت زیادی برخوردار است و کار و حرفه موجب عزّت و شخصیت انسان میگردد.
د. تلاش در روز
زمان و وقتی را که انسان برای فعالیت و تلاش انتخاب میکند از اهمیت ویژهای برخوردار است. تلاش روزانه و کار و فعالیت در روز با طبیعت انسان سازگاری بیشتری داشته، با سلامتی و شادابی او ارتباط دارد. قرآن کریم به این موضوع در آیات متعددی اشاره نموده و روز را زمان مناسب کار و تلاش معرفی کرده و شب را زمان مناسب برای خواب و استراحت بیان نموده است. در آیه 11 سوره مبارکه «نبأ» میفرماید: «روز را به منظور تأمین معاش شما قرار دادیم. و در آیه 47 سوره «فرقان» هم میفرماید: «او کسی است که شب را برای شما لباس و خواب را مایه آرامش و استراحت، و روز را وسیله حرکت و تلاش و کوشش شما قرار داد.
تحقیقات علمی و پژوهشهای تجربی نیز ثابت کردهاند: خواب شبانه از خواب روزانه بهتر است و آرامش بیشتری ایجاد میکند. در یک تحقیق میدانی، که در یکی از بیمارستانهای آلمان انجام شد، این نتیجه به دست آمد که خواب روز نمیتواند بیخوابی شب را جبران کند و خواب روز، حتی در اتاقی ساکت و بدون سر و صدا و تاریک، که همه چیزش هم بهداشتی باشد، از نظر کیفیت، دارای مزایا و خصایص خواب شب نیست.41
ه . محکمکاری و دقت
توجه به کیفیت کار، چه از نظر مادی (استحکام و دقت) و چه از نظر معنوی (با اخلاص همراه بودن و در حدّ توانایی انجام وظیفه کردن) از اهمیت ویژهای برخوردار است. در منابع دینی، به دقت و محکمکاری در امور توجه ویژهای شده و حتی برای آن پاداش اخروی لحاظ گردیده است. در روایتی که از محضر نورانی پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله، نقل شده است چنین میخوانیم: خداوند متعال دوست دارد زمانی که یکی از شما کاری را انجام میدهد محکمکاری کند.42 در سیره عملی پیامبر صلیاللهعلیهوآله، محکمکاری و دقت در آن به طور روشن و واضح تبلور دارد، به گونهای که پیامبر در چیدن سنگهای قبر و خشتهای آن هم به محکمکاری توجه داشتند و وقتی مورد پرسش اطرافیان قرار گرفتند که چرا اینقدر دقت میکنید و قبر چیز مهمی نیست، فرمودند: هر کاری میکنید آن را محکم و دقیق انجام دهید.43
و. رعایت تعادل
هر موجود زندهای برای ادامه حیات و زندگی، به تغذیه مناسب و استراحت و خواب نیاز دارد. انسان نیز به عنوان یکی از مخلوقات خداوند، برای ادامه زندگی مادی، به تغذیه، فعالیت و استراحت نیاز دارد. انسان علاوه بر نیازهای مادی، به مسائل معنوی و روحی نیز احتیاج دارد و حتی نیازهای معنوی برای انسان ارزش مضاعف دارند؛ زیرا هدف از خلقت او، رسیدن به کمالات معنوی و تقرّب به خدای سبحان است.
در زندگی اجتماعی و خانوادگی، باید طوری برنامهریزی کرد که در هر امر، حالت تعادل برقرار شود و باید اوقات شبانه روز را به گونهای تنظیم کرد که نه در خوابیدن زیادهروی شود و نه در کار و تلاش و حتی در عبادت؛ حتی میتوان به کارهای عادی نیز رنگ عبادی و معنوی داد و آنها را با نیّت خالص و قصد قربت انجام داد و علاوه بر منفعت مادی، به منفعت معنوی آنها نیز رسید.
در دستورات اخلاقی و دینی اسلام، به موضوع «تعادل» در مسائل زندگی توجه خاصی شده و دستورات هدایتگرانهای وارد شده است. در روایتی که از وجود ارزشمند امیرالمؤمنین علی علیهالسلامنقل شده، چنین آمده است: مؤمن وقت خود را در شبانهروز سه قسمت تقسیم میکند: در یک قسمت آن، به راز و نیاز با خدای متعال و عبادت او میپردازد؛ در قسمت دیگر، وسیله زندگی و مخارج زندگی را فراهم میکند (کار و فعالیت)؛ در قسمت سوم، دنبال لذت حلال دنیا و زیبایی خلقت و تفریح میرود.44
بر اساس این روایت شریف، باید اوقات خود را سه قسمت تقسیم کرد و مقداری از آن (مثلاً، هشت ساعت) را برای کار و فعالیت و تأمین نیازهای زندگی و امرار معاش صرف کرد و مقداری را برای عبادت با پروردگار و جان جانان و خالق متعال هزینه نمود (که البته خلوت با پروردگار و کرنش در مقابل او و نماز و دعا علاوه بر ترقّی معنوی و بالندگی روحی، در تقویت قوای روانی انسان نیز مؤثر است و موجب نشاط و شادابی میشود) و مقداری از وقت شبانهروز را برای استراحت، لذتهای حلال، دید و بازدیدها، حضور در جمع صمیمی خانواده، بازی با بچهها و مانند آنها قرار داد.
نکتهای که نباید از آن چشمپوشی کرد این است که ساعات کاری در دورههای گوناگون زندگی متفاوت خواهند بود و در مراحل ویژهای از زندگی، باید تلاش و فعالیت بیشتری داشت؛ مثلاً، در جوانی باید فعالیت و کار بیش از میانسالی و پیری باشد، ولی در هر صورت، نباید از استراحت و تفریح کافی و عبادت غافل بود.
آثار و برکات کار
کار و تلاش رمز بقا و سرزندگی همه جوامع انسانی است. مردمی که با تکیه بر توانمندی و ذخایر خداداد ملّی خویش، بر ضعف و فقر غلبه کردهاند، مایه خرسندی درونی و اقتدار خویش را فراهم ساختهاند. در سایه تدبیر و تعقّل و برنامهریزی و با تلاش، میتوان زمینه رشد تعالی و تکامل معنوی و مادی را فراهم ساخت و جهان هستی را مسخّر خود نموده، در پرتو فعالیت و تحرّک، به آبادانی دنیا و آخرت خویش دست پیدا کرد. کار و فعالیت صحیح منشأ بسیاری از موفقیتها و دستاوردهای مهم است و همچنین آثار و برکات گوناگونی در پی دارد. به نمونههایی از آثار و برکات کار و تلاش اشاره میشود:
الف. آثار روانشناختی
یکی از آموزههای مهم و یکی از عوامل اساسی در بهداشت روان و سلامتی روح، اشتغال به کار و تلاش مفید و سازنده است. بیکاری، از کارافتادگی و یا انجام کار غیرمفید یکی از مشکلات اساسی انسان در زندگی فردی و اجتماعی و از عوامل پریشانی و افسردگی است. بیکاری تنها ضربه اقتصادی به فرد و جامعه نمیزند، بلکه ضرر و خطر بزرگتر آن معطوف به آسیبهای روحی و رفتاری است؛ زیرا بیکاری انسان را از حیثیت و شخصیت واقعی و بهنجار خویش تنزّل میدهد و او را از وقار و اعتماد به نفس، که در پرتو کار و تلاش حاصل میشود، میاندازد. کار به انسان شخصیت میدهد، عزّت و جوانمردی میبخشد و حتی او را از آسیبها مصون میسازد.
امام موسی کاظم علیهالسلامدرباره آثار تربیتی و روانشناختی کار میفرمایند: از مردم قطع امید کردن و از ثروتشان چشم پوشیدن و به درآمد کار و اشتغال خود قانع بودن، برای مرد با ایمان مایه عزّت دینی و روح جوانمردی و شرف دنیوی است. چنین انسانی در نظر مردم بزرگ، و بین خویشان خود محترم، و در محیط خانوادگی دارای هیبت و عظمت خواهد بود. او در ضمیر خود و در نزد دیگران، بینیازترین و عزیزترین مردم است.45
شغل و حرفه باعث عزّت نفس و احساس هویّت در فرد شده، موجد ایدههای خلّاق در فرد میگردد. چه بسا افرادی در نقش دانشجو، دانشآموز و صنتعتگر احساس ارزشمندی میکنند و در سایه تلاش و فعالیت، به شکوفایی استعداد و توانمندی خود نایل میشوند و به دلیل عدم احتیاج مادی به دیگران، به عزّت نفس بالاتری دست یابند. در رباعی منسوب به حضرت علی علیهالسلامچنین آمده است:
کدّ کدّ العبد ان احببتَ أن تصبح حُرّا
و اقطع الآمالَ مِن بنی آدم طُرّا
لاَتقُل ذا مکسبٍ یزری فقصدُ النّاس أزری
انتَ ما استغنیتَ عن غیرک اعلی النّاس قدرا.46
(ترجمه:) اگر میخواهی آزاد زندگی کنی، مثل برده زحمت بکش و آرزویت را از مال هر کس که باشد، قطع کن. نگو این کار مرا پست میکند؛ زیرا طلب کردن از مردم بیش هر چیز ذلّت میآورد. وقتی از دیگران بینیاز باشی، از همه مردم بلندمرتبهتر هستی.
درباره اهمیت کار و نقش آن در بهداشت روانی و آرامش روحی افراد جامعه، اندیشمندان و نویسندگان صاحبنام مطالب ارزشمندی بیان کردهاند و حتی «کار درمانی» را به عنوان روشی برای آرامش روح و روان انسانها معرفی کردهاند. ولتر، نویسنده معروف، درباره اهمیت کار و نقش روانشناختی آن مینویسد:
هر وقت احساس میکنم که درد و رنج بیماری میخواهد مرا از پای درآورد به کار پناه میبرم و کار بهترین درمان دردهای درونی من است.47
پاسکال میگوید:
مصدر و منشأ کلیه مفاسد فکری و اخلاقی بیکاری است، و هر کشوری که بخواهد این عیب بزرگ را رفع کند باید مردم را به کار وادارد تا آرامش کلی در افراد جامعه برقرار شود.48
کار درمانی، که امروزه توسط روانپزشکان برای برخی بیماریهای روانی توصیه میشود، امر تازهای نیست و در قرنهای گذشته نیز سابقه داشته است. شاید بیعلت نباشد که پاستور، دانشمند معروف، گفته است:
بهداشت روانی انسان در آزمایشگاه و کتابخانه است.49
شاید این بدان دلیل باشد که در آزمایشگاه و در کتابخانه، انسان به کار و نیروی تفکّر مشغول است و ناراحتی، و گرفتاریها مجال جولان در ذهن پیدا نمیکنند و نمیتوانند انسان را دچار ناراحتی روحی و روانی بسازند. بررسیهای روانپزشکی نیز این ادعا را ثابت کردهاند که اگر کاری از روی علاقه و ذوق انجام شود، نوعی اعتماد به نفس و آرامش روانی ایجاد میکند. پس از جنگ کره و ارتش آمریکا، مسئولان نظامی متوجه شدند که اکثر قریب به اتفاق نظامیان در نتیجه وحشت و اضطراب حاصل از جنگ ، به انواع اختلالات روانی مبتلا شدهاند. مسئولان امر و روانپزشکان بهترین راه مداوا را سرگرم کردن آنان به کار تشخیص دادند. پس از گذشت چند ماه، کوچکترین اثری از پریشانیهای روحی و عصبی آنها باقی نمانده بود.50
مطالعات تجربی نشان دادهاند که افراد بیکار در مقایسه با دیگران، از استقلال، و آرامش و سلامت روانی کمتری برخوردارند.51
ب. آثار معنوی کار
یکی از آثار ارزشمند و زیبای اشتغال و کار، فواید معنوی آن است. کار و فعالیت علاوه بر آثار دنیوی و اقتصادی و رفاه اجتماعی، منشأ تکامل معنوی و رسیدن به پاداش اخروی میگردد. کسی که اهل تلاش و کار نیست بهره کمتری از اجر معنوی نصیبش میشود. قرآن کریم میفرماید: برای انسان بهرهای جز سعی و کوشش او نیست. (نجم: 39) این آیه مبارکه به صراحت بیان میکند که بهره انسان و دستاورد او فقط در سایه تلاش و کوشش حاصل میشود و بدون تلاش و فعالیت، نمیتوان به منافع مادی و معنوی دست یافت.
در بینش اسلامی، انسانها به سعی و تلاش در جهت نیل به اهداف مادی، معنوی و روحی ترغیب شدهاند و سستی و اهمالکاری مذمّت گردیده است. کار و اداره اقتصادی خانواده در زمره جهاد و مبارزه در راه خدا تلقّی گردیده و برای آن پاداشی سترگ منظور شده52 و فقرِ پدید آمده از بیکاری و تنبلی منشأ بیایمانی تلقّی گردیده است. جزع و بیثباتی در برابر مشکلات نکوهش شده و انسان منفعل و متأثّر از رویدادها ضعیف و ناقص معرفی شده و در مقابل، افراد تلاشگر مورد مدح و ستایش قرار گرفتهاند.53 کسانی که توان کار دارند ولی مخارج خود را بر دیگران تحمیل میکنند ملعون54 خطاب شدهاند.
پیامبر گرامی صلیاللهعلیهوآله در روایتی نورانی، کار و تلاش برای به دست آوردن روزی حلال را بهترین جزء عبادت شمرده، میفرمایند: عبادت هفتاد جزء دارد که بهترین آنها طلب روزی حلال و تلاش در راه کسب آن است.55
امام صادق علیهالسلاممیفرمایند: جدّم، امام سجّاد علیهالسلام، صبح زود برای طلب روزی از منزل خارج میشدند. روزی کسی پرسید: کجا تشریف میبرید؟ فرمودند: میروم تا به خانوادهام صدقه بدهم. آن شخص با تعجب پرسید: صدقه به خانواده؟ فرمودند: هر کسی به دنبال کسب حلال برود و برای طلب مال و روزی حلال برای همسر و خانوادهاش حرکت کند، مصداق صدقه از جانب خدای سبحان است.56
تنبلی و بیکاری در آموزههای دینی مذمّت شده و آثار زیانباری بر آن مترتّب شده است. در حدیثی از امام موسی بن جعفر علیهالسلاممیخوانیم: خداوند انسان تنبل و پرخواب را مبغوض و افراد بیکار را دشمن دارد.57
در حدیثی از امام باقر علیهالسلام نیز چنین نقل شده است: به درستی که من افراد تنبل و کسل را دوست ندارم و کسی که در امور دنیوی کسل و بیحال باشد، در امور آخرتی، تنبلتر و بیحالتر است.58
فعالیت هدفمند و صحیح انسان را به شخصی متعادل در ابعاد معنوی، تربیتی، اجتماعی و خانوادگی تبدیل میکند و موجب میشود در جنبههای مذکور، واقعبین، مردمدار، دلسوز، با تجربه، مسئول، باانگیزه و جامع باشد؛ زیرا کسی که وارد عرصههای اقتصادی میشود از یکسو، با زحمت و مشکلِ کار آشنا میشود، و از سوی دیگر، به دلیل تعاملات اجتماعی و ارتباطات کاری و شغلی، که با دیگران دارد، از مشکلات مردم و نیازهای آنان مطّلع میگردد و در تأمین آنها اقدام میکند و به رضایت خاطر و احساس آرامش نایل میگردد.
شهید مطهّری مینویسد:
کار سازنده انسان و از عوامل تربیتکننده اوست.59
ارتباط انسان و کار، ارتباطی متقابل است؛ ضمن اینکه انسان آفریننده کار و فعالیت خود است، نوع کار انسان نیز سهم فراوانی در تکوین شخصیت وی دارد. وقتی ابعاد گوناگون شخصیتی همچون امیرالمؤمنین علی علیهالسلام را مورد مداقّه قرار دهیم، ملاحظه میکنیم که ایشان در عین آنکه زاهدترین فرد عصر خویش است، فعّالترین آنها نیز هست. ایشان در عین اینکه بیشترین عبادتها را در پیشگاه خدای خود دارد، ثمربخشترین اوقات را نیز دارد. شهید مطهّری مینویسد:
شخصیت حضرت علی علیهالسلام شخصیتی است که جامع اضداد است. وقتی شب میشود و خلوت شب فرامیرسد، هیچ عارفی به پای او نمیرسد؛ آن روح عبادت که جذب شدن و کشیده شدن به سوی حق و پرواز به سوی خداست، به شدت در او رخ میهد... . روز که میشود، گویی این شخص آن فرد قبلی نیست، با اصحابش که مینشیند، چنان چهرهاش باز و خندان است که خندهرویی از جمله اوصاف او تلقّی میگردد.60
کار و اشتغال زمینه انحرافات اخلاقی و تربیتی را سد میکند و جلوی انباشته شدن انرژی را، که منشأ انحراف است، میگیرد و آن را مهار میکند. بیکاری و فراغت مطلق زمینه ایجاد انحرافات اخلاقی را به وجود میآورد و بر خلاف اشتغال، بستر گناه را آماده میسازد. بیکاری و نبود اشتغال در عین حال که موجب سرگردانی و بلاتکلیفی انسانها میشود، به تدریج موجب سرخوردگی و یأس آنان میگردد و موجب میشود تا آنها به کنج خلوت و انزوا پناه ببرند و راهی برای مشغولیت خود بجویند. این مشغولیت در بسیاری از موارد، به انحرافات اخلاقی، به ویژه انحرافات جنسی در نوجوانان و جوانان، منجر میشود. بیکاری منشأ پایین آمدن عزّت نفس در جوانان میگردد و کسی که از عزّت نفس پایین برخوردار باشد به گناه گرایش بیشتری دارد و در مقابل، کسانی که دارای عزّت نفس و حرمت بالایی هستند کمتر به طرف انحرافات گرایش دارند.
موریس روزنبرگ، یکی از روانشناسان، خاطرنشان میکند که یکی از مهمترین عوامل تعیینکننده رشد حرمت خود و شخصیت نوجوان این است که تا چه حد با دیگران و محیط اجتماعی سازگاری دارد، و تا چه حد از مقبولیت و محبوبیت برخوردار است.61
کسی که دارای شغل و حرفه است، از مقبولیت و محبوبیت بیشتری برخودار است و نزد خود، حرمت بالایی دارد. حضرت علی علیهالسلامدرباره آفات معنوی و تربیتی بیکاری و نداشتن برنامه برای اوقات فراغت میفرمایند: اگر ذهن و قلب انسان، رها و بدون برنامه باشد به وسوسههای بد و شیطانی گرفتار میشود، و اگر فعالیتهای جسمانی و بدنی در انسان دچار رکود و تنبلی شوند، راه برای ارتکاب گناهان باز خواهد شد.62 در این حدیث، حضرت علی علیهالسلامتوصیه میکنند: اگر میخواهید به دام گناه و انحراف دچار نشوید اوقات فراغت و بیکاری خود را پر کنید و ذهن و جسم را به فعالیت مفید و ارزشمند مشغول سازید.
ج. آثار اقتصادی
همه ما ـ غیر از افرادی که ثروت زیادی به ارث میبرند یا هدیه میگیرند ـ ناچاریم برای تأمین زندگی خود کار کنیم، چه این کار برای ما لذّت داشته باشد و چه نداشته باشد. ما برای تأمین نیازهای ضروری زندگی خود، همسر و فرزندانمان، کار و تلاش میکنیم. در این روزگار، به ندرت ممکن است به کسی برخورد کنیم که خوراک، پوشاک، مسکن و سایر احتیاجات خود را مجانی به دست آورد. بنابراین، تمام افراد به نوعی با کار و اشتغال سرو کار دارند و برای تأمین خواستههای زندگی خود، کوشش میکنند. کار علاوه بر اینکه موجب رفع نیازهای اقتصادی انسان میشود، در شکوفایی جامعه نقش اساسی دارد. جامعهای که اعضای آن اهل تلاش و فعالیت هستند جامعهای سرزنده، فعّال، ثروتمند و قدرتمند است، و در مقابل، جامعهای که افراد آن بیانگیزه، تنبل و بیکار باشند جامعهای فقیر، نیازمند و بیتحرّک است.
حضرت علی علیهالسلام درباره سرانجام بیکاری و تنبلی فرمودند: آنگاه که پدیدهها با یکدیگر جفت و جور شدند، تنبلی و ناتوانی نیز در کنار هم قرار گرفتند و فقر و تنگدستی را پدید آوردند.63 در این روایت، فقر پدیدهای منفی، و بیکاری عامل و منشأ آن معرفی شده است، و بیکاری و تنبلی، که عامل فقر هستند، نیز مذمّت شده و ناپسند تلقّی گردیدهاند.
قرآن کریم ضمن دعوت به تلاش و فعالیت، به آثار اقتصادی آن و اینکه تلاش و کار موجب آبادانی زندگی مادی و به وجود آمدن لذتهای دنیوی میشود، اشاره نموده، میفرماید: او (خداوند) کسی است که دریا را مسخّر (شما) ساخت تا از آن صید کنید و گوشت تازه بخورید و از زیورهای آن (مانند در و مرجان) استخراج کنید و بدان خود را بیارایید و کشتیها را میبینید که سینه دریا را میشکافند تا شما به تجارت بپردازید و از فضل خداوند بهره گیرید. (نحل: 14)
در آیه دیگری میفرماید: ما شب و روز را روشنیبخش ساختیم تا فضل پروردگار را در پرتو آن بطلبید و به تلاش و فعالیت بپردازید. (اسراء: 11)
کار و تلاش سبب آبادانی زندگی دنیوی و رفاه اجتماعی شده، اقتدار اقتصادی جامعه اسلامی را در پی دارد. کار علاوه بر آثار اقتصادی، پاداش اخروی و ارزش والایی نیز میتواند داشته باشد.
حضرت علی علیهالسلام در دو فرمایش گرانقدر، ضمن اشاره به آثار اقتصادی کار و اینکه منشأ آسایش و رفاه خانواده میشود، به آثار معنوی و اجر اخروی آن نیز توجه داده، فرمودهاند: هیچ تلاش صبحهنگامی در راه خدا، به فضیلت کار در جهت رفاه و آسایش فرزند و خانواده نمیرسد.64
همچنین در جای دیگر فرمودند: کسی که از سر دلسوزی برای پدر یا فرزند یا همسر، به دنبال امر دنیایش باشد، در قیامت چهرهاشمانندماه شب چهارده است.65
حضرت علی علیهالسلام خودشان به عنوان ابرمرد بیهمتای تاریخ و رهبر مسلمانان، در کار و تلاش، نهایت جدیّت را داشتند و نخلستانهای زیادی را با دستان مبارکشان، به وجود آوردند و در راه خدا وقف نمودند و حتی چاههایی را برای به دست آوردن آب، حفر کردند و درختانی را به دست مبارک خود، آبیاری نمودند. در روایتی نورانی، که درباره آن حضرت نقل شده، آمده است: خودشان کار و تلاش میکردند، زمین را زراعت میکردند، آب میدادند و نخل میکاشتند و همه اینها را خودشان مستقیما انجام میدادند.66
د. آثار اجتماعی
یکی از زمینههای انجام گناه و رفتارهای نابهنجار در انسان، بیکاری است. بیکاری و تنبلی به عنوان یک پدیده شوم، مصایب و مشکلات فراوانی برای افراد و اجتماع به وجود میآورد. اولین ثمره تلخ و زودرس بیکاری، فقر و تهیدستی است؛ پدیده نامیمونی که از آن به «مرگ بزرگ»67 تعبیر شده و موجب میشود انسانهای فقیر و درمانده به اعمال خلافی مثل دزدی، تجاوز، خودفروشی و بیعفّتی مبادرت ورزند و از طریق همکاری با افراد بزهکار و خلافکار، زمینه متلاشی شدن خانواده و در نتیجه، ناهنجاری اجتماعی را پدید آورند.
دومین ثمره بیکاری، انباشته شدن انرژی فراوان در درون جوان است که به راحتی او را به انحرافات اخلاقی سوق میدهد. اگر زمینه مصرف انرژی و متراکم جوانی از طریق کار و اشتغال ایجاد شود، جوان به تعادل و آرامش میرسد. در سخنی حکیمانه آمده است: اگر نفس را به کاری مشغول نکنی، تو را به خودش مشغول میکند.68
در روایتی به نقل از حضرت علی علیهالسلامآمده است: اگر سرگرم شدن به کاری موجب سختی و رنج است، پس فراغت همیشگی موجب فساد و تباهی است.69
فقر به عنوان یکی از نتایج قهری بیکاری، نقش قابل توجهی در زمینهسازی برای بزهکاری و جرم و ناهنجاریهای اجتماعی دارد. فقر میتواند به طور مستقیم و غیرمستقیم فضیلتهای اخلاقی جوامع انسانی را نابود کند و استعدادهای انسانها را تباه سازد. در تحقیقات تجربی و میدانی، که توسط محققان جامعهشناس انجام گرفته، این نتیجه به دست آمده است که بین فقر و بزهکاری ارتباط زیادی وجود دارد و فقرْ زمینهساز جرایم اجتماعی مثل سرقت، خودفروشی، توزیع مواد مخدّر و مانند آن است.70
برخی از نویسندگان بر این نکته تأکید دارند که مشکلات اقتصادی، موجد ناامنی فضای خانوادهها میشود؛ زیرا آینده مبهم و نامعیّن بر دستگاه روانی کودکان فشار میآورد و بر آنان اثر نامطلوب میگذارد. احساس ناامنی و ابهام ایجادکننده ناپایداری و در نتیجه، ناسازگاری است و بزهکاری ناشی از آنها به خاطر عدم تعادل و بروز اختلال در منش است.71 در آموزههای دینی و اسلامی، به مباحث ارزشمند و دقیقی در رابطه با ارتباط فقر و ناهنجاری اجتماعی اشاره شده است.
حضرت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام خطاب به فرزند بزرگوارشان امام حسن مجتبی علیهالسلاممیفرمایند: فرزندم! انسانی را که به دنبال روزی و رزق خویش است، ملامت مکن؛ زیرا کسی که هیچ ندارد لغزشهایش بسیار خواهد بود.72
حضرت علی علیهالسلامدر ادامه همین روایت، تحلیل جامعی ارائه دادهاند که تبیینکننده ارتباط فقر با کاهش اعتبار اجتماعی و تنزّل جایگاه اجتماعی است که هر کدام در بسترسازی جرم و بزهکاری نقش دارند؛ حضرت میفرمایند: پسرم! فقیر، حقیر شمرده میشود و کسی به حرفش توجه نمیکند و جایگاهش مورد غفلت واقع میشود. فقیر اگر راست هم بگوید تصور میکنند دروغگوست؛ اگر زهد داشته باشد او را جاهل خطاب میکنند. پسرم! کسی که به فقر مبتلا باشد به چهار خصلت گرفتار میشود: ضعف در یقین، نقصان در عقل، کمدینی و کمحیایی در صورت.73
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله میفرمایند: فقر موجب روسیاهی انسان در هر دو دنیاست، و فقر ممکن است انسان را به کفر بکشاند.74
بعضی افراد به علت ضعف روح و ضعف اراده، قدرت تحمّل فقر را ندارند و در زندگی دنیوی، برای رفع آن به راههای نامشروع و ناپسند و به تعبیری، بزهکاری روی میآورند. وقتی فقر میتواند منشأ کفر و بیدینی باشد، بدون تردید، منشأ جرم و ناهنجاری نیز خواهد شد.
سخن بلند امیرالمؤمنین علی علیهالسلام، که خطاب به محمّدبن حنفیه فرمودند در این رابطه، قابل دقت و تأمّل جدّی است: پسرم! من بر تو از تنگدستی میترسم. پس از شر آن به خدا پناه ببر که تنگدستی موجب شکست و نقصان دیناست وموجبسرگردانی و سبب دشمنی.75
فقر ممکن است فقیر را به جنایت، دروغ، خواری و اعمال نکوهیده دیگری وادارد که همه موجب نقص در دین میشوند. فقیرِ ناشکیبا راه راست را گم میکند و در کار خود، عقلش حیران و اندیشهاش سرگردان میشود. همچنین فقر موجب دشمنی است؛ چون مردم از فقیر دوری میگزینند و با او طرح دوستی نمیریزند. فقر موجب تنزّل شخصیت و بیاعتباری اجتماعی میشود و کسی که از نظر اجتماعی بیارزش باشد، زمینه جرم و خلافکاری در او زیاد میگردد. از اینرو، در مباحث روانشناحتی، تلاش میشود شخصیت به هم ریخته بزهکار ترمیم شود تا زمینه جرم برطرف گردد.
حضرت علی علیهالسلامدر رابطه با ارتباط فقر و منزلت جایگاه اجتماعی میفرمایند: خدایا! آبروی مرا با توانگری نگاهدار و شخصیت مرا به تنگدستی از بین مبر!76
از مجموعه روایاتی که در رابطه با فقر مطرح شدند، این نتیجه به دست میآید که فقر موجب نابودی شخصیت، شکوفا نشدن استعدادها، و رکود فضیلتهای اخلاقی و دینی انسانها میشود. همچنین ضعف اقتصادی زمینهساز ضعف فکری، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی میگردد. همه اینها زمینهساز انحرافات اجتماعی هستند. بنابراین، باید با تلاش و کوشش فراوان و با اشتغال مفید، بر فقر غلبه کرد و زمینه انحرافات اجتماعی را از بین برد.
نکتهای که توجه بدان لازم است اینکه اولاً، اگر چه فقر میتواند منشأ کارهای خلاف شود، ولی ثروت زیاد نیز اگر در اختیار افراد نالایق و ناشایست قرار گیرد، به مراتب تبعات بدتری از فقر خواهد داشت. ثانیا، گرچه در بسیاری از روایات، از فقر مذمّت شده، ولی اگر فقیری بر خدا توکّل داشته باشد و ارادهاش را تقویت کند و به دستورات دینی ملتزم باشد و تلاش و کوشش متعادل داشته باشد و اگرچه به ثروت هم نرسد ولی وظایف الهی را فراموش نکند، به جایگاه معنوی بلندی نایل میشود و چنین اشخاصی در روایات اسلامی، مورد مدح و ستایش قرار گرفتهاند؛ زیرا اینها کوتاهی نکرده و به وظایف اجتماعی، شغلی، دینی و الهی خود عمل کردهاند، اگرچه بنا به دلایلی به فقر گرفتارند.
حضرت محمّد صلیاللهعلیهوآلهدرباره مقام و منزلت فقرای با دیانت و مؤمن میفرمایند: درهای بهشت به سوی فقرا باز و گشوده است.77
همچنین فرمودند: خدایا مرا با فقر زنده بدار و با فقر بمیران و مرا با فقرا و مساکین محشور کن.78
نتیجهگیری
کار و اشتغال، در زندگی نقشی اساسی و سازنده دارد و آثار تربیتی، روانشناختی، معنوی، اقتصادی و اجتماعی آن بر کسی پوشیده نیست. و اگر شغل مطابق آموزههای دینی و با رعایت حدود الهی و دستورات شرع مقدّس انجام شود، عبادت تلقّی شده، موجب کمال معنوی انسان میگردد و همچنین در پویایی شخصیت و اقتدار اجتماعی او، نقش قابل توجهی دارد. اشتغال منشأ آرامش روحی، اعتماد به نفس و عزّت نفس است و انسان را به شخصیتی متعادل، پویا و خلّاق مبدّل میکند. حرفه و شغل باعث قدرت اقتصادی بالا و در نتیجه، احترام اجتماعی میشود. نبود شغل و حرفه موجب فقر اقتصادی میشود و فقر اقتصادی منشأ انحرافات اجتماعی، اخلاقی و خانوادگی میگردد.
--------------------------------------------------------------------------------
پى نوشت ها
1ـ «اعتماد به نفس» یعنى اینکه احساس کند داراى توانایى و کفایت است. (مایستون استفانى، معجزه تشویق، ترجمه توراندخت، تهران، علمى، 1375، ص 19.)
2ـ «عزّت نفس»، میزان ارزشى است که ما براى خود قایل هستیم. همان
3ـ بهروز میلانىفر، بهداشت روانى، چ چهارم، تهران، 1374، ص 198.
4ـ اسماعیل بیابانگرد، روشهاى افزایش عزّت نفس در کودکان و نوجوانان، تهران، انجمن اولیا و مربّیان جمهورى اسلامى ایران، 1378، ص 121.
5ـ مرتضى مطهّرى، تعلیم و تربیت در اسلام، قم، صدرا، 1371، ص 410.
6ـ جعفر سبحانى، رمز پیروزى مردان بزرگ، قم، نسل جوان، 1375، ص 18.
7ـ همان، ص 22.
8ـ مرتضى مطهّرى، پیشین، ص 430.
9ـ همان.
10ـ بهروز میلانىفر، پیشین، ص 200.
11ـ کمالالدین میرحسین میبدى یزدى، شرح دیوان منسوب به على علیهالسلام، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، 1379، ص 636.
12ـ شیخ حرّ عاملى، وسائلالشیعه، قم، مؤسسة آلالبیت، 1412، ج 17، ص 13، ب 1، ح 13.
13ـ محمّد محمّدى رىشهرى، میزان الحکمه، قم، دارالحدیث، 1416، ج 4، ص 2992، ح 19373.
14ـ همان، ح 19372.
15ـ محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، بیروت، مؤسسة الوفاء، 1403، ج 2، ص 17، ب 8، ح 41.
16ـ همان، ص 15، ب 8، ح 29.
17ـ همان، ص 25، ب 8، ح 82.
18ـ شیخ حرّ عاملى، پیشین، ج 17، ص 12، ب 2، ح 12.
19ـ همان، ح 11 / محمّدبن یعقوب کلینى، الفروع من الکافى، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1350، ج 5، ص 149، ح 9.
20ـ نور: 37.
21ـ محمّد محمّدى رىشهرى، پیشین، ج 1، ص 325، ح 2034.
22ـ همان، ص 328، ح 2075.
23ـ همان، ص 329، ح 2076.
24ـ همان، ص 328، ح 2069 و 2070
25ـ محمّدبن یعقوب کلینى، پیشین، ج 5، ص 261، ح 7.
26ـ شیخ حرّ عاملى، پیشین، ج 11، ص 35، ب 3، ح 10.
27ـ همان، ج 2، ص 11، ب 1، ح 24.
28ـ محمّدبن یعقوب کلینى، پیشین، ج 5، ص 260، ح 6.
29ـ منظور از «پزشکى» تمام زیرمجموعه طبابت و درمانگرى است؛ مثل پزشکى، روانپزشکى، دندانپزشکى، روانشناسى و مانند آن.
30ـ محمّدباقر مجلسى، پیشین، ج 1، ص 220، ح 52.
31ـ همان، ج 75، ص 235، ح 59.
32ـ همان، ج 100، ص 9، ح 40.
33ـ همان، ص 10، ح 45.
34ـ همان، ج 55، ص 226، ب 10، ح 7.
35ـ امام خمینى، تحریرالوسیله، تهران، اعتماد، 1366، ج 2، ص 7.
36ـ محمّدباقر مجلسى، پیشین، ج 69، ص 229، ب 116، ح 35.
37ـ همان، ج 68، ص 338، ب 83، ح 1.
38ـ همان، ح 4.
39ـ همان، ج 5، ص 145، ب 5، ح 1.
40ـ محمّدبن یعقوب کلینى، پیشین، ج 5، ص 149.
41ـ ام. رابین دیماتئو، روانشناسى سلامت، ترجمه محمّد کاویانى و همکاران، تهران، سمت، 1378، ج 1، ص 405.
42ـ محمّد محمّدى رىشهرى، پیشین، ج 7، ص 29.
43ـ محمّدباقر مجلسى، پیشین، ج 22، ص 157، ح 16.
44ـ نهج البلاغه، ترجمه مصطفى زمانى، قم، پیام اسلام، 1366، ص 1014، ح 396.
45ـ محمّدباقر مجلسى، پیشین، ج 72، ص 108، ب 49، ح 11.
46ـ کمالالدین میرحسین میبدى یزدى، پیشین، ص 636.
47ـ بهروز میلانىفر، پیشین، ص 199.
48ـ همان.
49ـ همان.
50ـ همان، ص 200.
511. Gerald C. Davison, Abnormal Psychology, New York, Johnwiley, 2001, p. 191-207.
52ـ مرتضى فرید، الحدیث روایات تربیتى از مکتب اهلبیت، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1366، ج 3، ص 8، ح 6 و 3.
53ـ شیخ حرّ عاملى، پیشین، ج 17، ص 24، ح 16.
54ـ همان، ص 32، ح 10.
55ـ شیخ حرّ عاملى، پیشین، ج 17، ص 24، ح 15.
56ـ همان، ص 67، ح 4.
57ـ همان، ص 58، ح 4.
58ـ همان، ص 59، ح 1.
59ـ مرتضى مطهّرى، پیشین، ص 410.
60ـ همو، انسان کامل، قم، صدرا، 1367، ص 54.
61ـ اسماعیل بیابانگرد، پیشین، ص 121.
62ـ ابن ابىالحدید، شرح نهجالبلاغه، قم، مکتبة آیهاللّه المرعشى النجفى، 1404، ج 20، ص 303.
63ـ محمّدبن یعقوب کلینى، پیشین، ج 5، ص 86.
64ـ محمّد محمّدى رىشهرى، موسوعهالامام علىبن ابىطالب، قم، دارالحدیث، 1421، ج 4، ص 169، ح 1446.
65ـ همان، ص 170، ح 1447.
66ـ همان، ح 1452.
67ـ محمّدباقر مجلسى، پیشین، ج 10، ص 99، ب 7، ح 1.
68ـ ورّامبن ابى فراس، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر، تهران، دارالکتبالاسلامیه، 1376ق، ج 2، ص 134.
69ـ همان، ج 74، ص 421.
70ـ مرتضى محسنى، کلیات حقوق جزاء، تهران، دانشگاه ملّى ایران، 1370، ج 1، ص 96 و 217.
71ـ مهدى کىنیا، مبانى جرمشناسى، تهران، دانشگاه تهران، 1370، ج 2، ص 187.
72ـ محمّدباقر مجلسى، پیشین، ج 69، ص 69، ب 94، ح 58.
73ـ همان.
74ـ همان، ج 69، ص 30، ب 94، ح 26.
75ـ نهجالبلاغه، ص 982، حکمت 325.
76ـ همان، ترجمه علینقى فیضالاسلام، تهران، فقیه، 1367، ص 716.
77ـ محمّدباقر مجلسى، پیشین، ج 69، ص 46، ب 94، ح 57.
78ـ همان.