آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۰۲

چکیده

اشتغال و داشتن حرفه و شغل مناسب از جمله مسائلی است که برای انسان‏ها اهمیت زیادی دارد. شغل و حرفه در رابطه با جوانان از اهمیتی دو چندان برخوردار است. شغل و حرفه مناسب علاوه بر تأمین نیازمندی‏های اقتصادی، آثار تربیتی، روان‏شناختی، اجتماعی و معنوی نیز دارد. در این مقاله، سعی گردیده است به مباحثی همچون اهمیت کار و اشتغال، مفهوم‏شناسی دینی کار و اشتغال، انواع کار از دیدگاه ارزشی، کارهای حلال و حرام، آداب و شرایط کار، آثار روان‏شناختی کار، آثار معنوی کار، آثار اقتصادی کار و آثار اجتماعی کار پرداخته شود. همچنین تلاش شده است مباحث مزبور با استفاده از آموزه‏های دینی و اسلامی و روان‏شناختی مورد بحث و بررسی قرار گیرد.

متن

انسان از دو بعد مادی و معنوی «جسم و جان» ترکیب یافته و هر یک از این دو بعد برای رشد و بالندگی به تقویت، انرژی و تغذیه سالم نیازمند است. خدای متعال، که جهان هستی را خلق کرده و انسان را به عنوان گل سر سبد مخلوقات خود معرفی نموده، طبیعت را مسخّر او ساخته و ابزار، وسایل و امکانات مورد نیاز را در اختیار او قرار داده است. انسان می‏تواند در سایه تدبیر، تعقّل و تلاش، از مواهب الهی استفاده کند و زمینه رشد و تعالی مادی و معنوی خود را فراهم سازد. اشتغال و کار از مسائلی است که برای پیمودن راه‏های ترقّی مادی و معنوی، نقشی بنیادین دارد و کار برای ادامه زندگی و بقای جامعه ضرورتی اجتناب‏ناپذیر است. زندگی هرکس به واسطه کار کردن تأمین و اداره می‏شود و خودکفایی هر جامعه‏ای به میزان و نوع عملکرد شاغلان آن جامعه بستگی دارد. علاوه بر اینها، کار موجب شادابی و نشاط انسان شده، بیکاری موجب فقر، افسردگی، فساد و سرخوردگی اجتماعی می‏گردد. اهمیت کار در سنین جوانی دو چندان است و آثار و ثمرات آن برای نسل جوان ارزش زیادی دارد.

این مقاله تلاش کرده است تا به بحث‏ها و موضوعاتی، که از اهمیت زیادی برخوردارند، بپردازد و به مباحث مربوط به اشتغال، به ویژه رابطه آن با جوانان، توجه جدّی داشته باشد.
کار و اهمیت آن
کار و تلاش در زندگی انسان از اهمیت زیادی برخوردار است و در رابطه با نوجوانان و جوانان این اهمیت مضاعف می‏شود. تلاش و کوشش در سنین نوجوانی و جوانی، موفقیت و کام‏یابی در آینده را به دنبال دارد. بدون
تردید، یکی از آفات بزرگ نوجوانی و جوانی، تنبلی، سستی و بیکاری است. بیکاری و تنبلی جوان را از درون تهی می‏سازند و روان او را افسرده می‏کنند و موجب می‏شوند تا جوان خود را بی‏فایده، کم‏ارزش و بی‏عرضه تلقّی کند و گرفتار خود کم‏بینی و کاهش اعتماد به نفس1 و کاهش عزّت نفس2 گردد.
یکی از روان‏شناسان معاصر و صاحب‏نظر در مسائل بهداشت روانی، می‏گوید:
بررسی‏ها نشان داده است که کار از روی رغبت و علاقه، باعث نوعی اعتماد به نفس و آرامش روانی است.3
موریس روزنبرگ (Maurice Rosenberg)، یکی از روان‏شناسان، خاطرنشان می‏کند که از یکی از مهم‏ترین عوامل تعیین‏کننده رشد اعتماد به نفس و شخصیت نوجوان و جوان این است که تا چه حدّی با دیگران و محیط اجتماعی تعامل دارد و چه مقدار از محبوبیت برخودار است.4 نوجوان و جوانی، که دارای شغل و حرفه است، از مقبولیت و محبوبیت بیشتری برخوردار بوده، اعتماد به نفس بالایی دارد.
رهاورد روحیه کار و تلاش در یک جامعه و یک خانواده، اقتصاد سالم و قوی آن جامعه و خانواده است، و بعکس روحیه راحت‏طلبی و سستی، بیماری اقتصادی هر جامعه‏ای را سبب خواهد شد. کار نقش سازنده و تربیت‏کننده‏ای دارد و به اعتقاد استاد مطهّری، کار از عوامل تربیت‏کننده انسان است.5
ارتباط انسان و کار، ارتباطی متقابل بوده و ضمن اینکه انسان آفریننده کار و فعالیت خود است، نوع کار و انجام آن در هر مرحله، به او نشاط مضاعف می‏بخشد و در او عزّت و بزرگی را تقویت می‏کند و تصور می‏نماید فردی ارزشمند و مفید برای جامعه است و می‏تواند مسئولیتی را به نحو مطلوب انجام دهد.
زندگی مردان پیروز شهادت می‏دهد که همگی در سایه کار و تلاش به عظمت و ناموری نایل آمده‏اند و این‏همه صنایع شگفت‏انگیز، اختراعات و اکتشافات کم‏نظیر، نتیجه کوشش‏های خستگی‏ناپذیر آنان است. حقیقت این است که بسیاری از آنها نابغه نبوده‏اند، بلکه در سایه کار و کوشش، استقامت و تلاش، به توفیقات سترگی دست یافته‏اند. الکساندر هامیلتون، یکی از نوابغ دنیا، می‏گوید:
مردم می‏گویند تو نابغه هستی، ولی من از نبوغ خودم خبر ندارم و فقط می‏دانم که شخص زحمت‏کش و پرکاری هستم.6
نیوتن می‏گوید:
اگر من به جایی رسیده‏ام و عظمتی کسب کرده‏ام، بر اثر کار و کوشش بوده است.
بزرگمهر هم درباره کار و اشتغال چنین نگاشته است:
باید لب فرو بست و بازو گشود و کار کرد و می‏بایست یقین داشت که کلید طلایی کام‏یابی و پیشرفت در کار و کوشش است.7
در کتاب اخلاق ساموئل اسمایلز چنین آمده است:
بعد از دیانت و معنویت، مدرسه‏ای برای تربیت انسان بهتر از مدرسه کار و تلاش ساخته نشده است.8
در این‏کتاب‏همچنین‏از بنیامین فرانکین نقل‏کرده‏است:
عروس زندگی انسان کار و تلاش است و اگر شما بتوانید داماد این عروس بشوید (یعنی صاحب کار باشید) فرزند شما «سعادت و شادکامی» نام خواهد داشت.9
سقراط می‏گوید:
کار سرمایه سعادت و نیک‏بختی است.10
پیشوایان دینی همواره کار و کوشش را عبادت خوانده و آن را مایه بزرگی و سربلندی دانسته‏اند. در اشعاری که منسوب به ابرمرد عرصه زهد و سازندگی، حضرت علی علیه‏السلام است، چنین آمده:
لنقل الصّخر من قللِ الجِبالِاَحبَّ اِلی مِن منن الرّجالِ
یَقولُ النّاسُ: فی الکسب عارفَاِنّ العارَ فی ذُلّ السئوالَ.11
(ترجمه:) برای من سنگ‏کشی از قلّه‏های کوه آسان‏تر از این است که منّت دیگران را به دوش بکشم. به من می‏گویند: در کسب و کار ننگ است، ولی من می‏گویم: ننگ این است که انسان از دیگران درخواست کند و نیازمند آنان باشد.
گر کوه زجای خود به ناخن بکنیزان به که کشی منّت هر دون دنی
از کسب حلال، نان خود پیدا کنتا فضل خدا کند تو را زود غنی.
در این اشعار بلند و پر محتوا، حضرت علی علیه‏السلام کار و تلاش را مایه بی‏نیازی از مردم و مایه سربلندی معرفی نموده و دلیل این امر آن است که بیکار به فقر گرفتار می‏شود و در نتیجه، نیازمند دیگران شده، آبرو و اعتبارش کم می‏گردد. در روایتی که از محضر نورانی امام صادق علیه‏السلامنقل شده، چنین آمده است: روزی امام صادق علیه‏السلامبه یکی از خدمت‏کاران خود فرمودند: عزّت و ارزشمندی خود را حفظ کن. خدمت‏کار سؤال کرد: فدایت شوم! عزّت من چیست؟ حضرت فرمودند: عزّت و اقتدار تو در این است که صبح زود به دنبال کار و تلاش بروی و احترام خود را حفظ کنی.12
مفهوم‏شناسی دینی کار و اشتغال
مفهوم کار و اشتغال از نگاه درون دینی و بر اساس آموزه‏های اسلامی، با مفهوم آن از نگاه برون دینی، تفاوت اساسی و مبنایی دارد و در نگاه دینی، کار و فعالیت، باید در چارچوب خاص و شرایط ویژه انجام گیرد. در فرهنگ غربی، به هر فعالیتی که موجب کسب درآمد و ثروت باشد «کار و اشتغال» گفته می‏شود؛ مثلاً، حتی کارهایی مثل روسپیگری، رباخواری، احتکار، کم‏فروشی، خرید و فروش نوارها و محصولات سکس و مانند آن از مصادیق اشتغال به شمار می‏آیند و درآمد حاصل از آنها مشروع به حساب می‏آید. اما در فرهنگ دینی و اسلامی، انسان مجاز نیست از هر روشی کسب درآمد کند و اشتغال باید با بایدها و نبایدهای اخلاقی و نظام ارزشی دین اسلام سازگاری داشته باشد. یک مسلمان حق ندارد از طریق احتکار، کم‏فروشی، رباخواری، خودفروشی، ترویج سکس و ابتذال، سحر و جادو، و ده‏ها کار دیگر، که در اسلام جایز نیستند، کسب درآمد و ثروت کند.
رسول اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله می‏فرمایند: هر کس مالی از راه غیر حلال به‏دست‏آورد، بازگشتش‏ به‏ سوی‏ آتش‏ خواهد بود.13
در روایتی دیگر فرمودند: خداوند متعال فرموده است: هر کس توجه نکند و در کسب دینار و درهم لاابالی‏گری کند، در روز قیامت از هر دری بخواهم او را وارد جهنم و آتش می‏سازم.14
در این دو روایت نورانی، به صورت آشکار، از به دست آوردن مال و ثروت از راه‏هایی که اسلام، آنها را حرام دانسته منع شده و به کسانی که به کار حرام و جمع ثروت‏نامشروع‏اقدام می‏کنند، وعده عذاب داده شده است.
اشتغال و کار در بینش دینی و اسلامی، نه تنها باید از راه حلال و مشروع باشد، بلکه باید با کرامت و ارزش‏های انسانی هم منافات نداشته باشد و انسان باید به کارهایی اقدام کند که کرامت و ارزش انسانی او را خدشه‏دار نمی‏سازند و حتی شغل و حرفه باید با شأن اجتماعی افراد تناسب داشته باشد. انسان‏های مؤمن و کسانی که جایگاه اجتماعی دارند نباید به کارهای پست و کم‏ارزش اقدام کنند؛ مثلاً، یک روحانی یا تحصیل‏کرده و یا دیندار، که وجهه اجتماعی دارند، نباید به کارهای کاذب بپردازند.
بر اساس آموزه‏های دینی، مسلمان مجاز نیست به تجارت و شغلی اقدام کند که به نوعی همکاری در گناه یا ظلم و یا تضعیف مسلمانان به شمار می‏آید؛ مثلاً، باغدار حق ندارد به کسی که شراب‏سازی می‏کند انگور بفروشد، یا مثلاً، کسی مواد مخدّر در اختیار دیگران قرار دهد و بگوید: من تجارت می‏کنم و کاری با نتیجه‏اش ندارم.
انواع کارهای حلال از دیدگاه ارزشی
از نگاه ارزشی و دینی، کارها را می‏توان به دو دسته کلی تقسیم‏بندی کرد؛ کارهایی که با پیشرفت معنوی و تعالی انسان سازگاری و همخوانی دارند و کارهایی که با ترقّی معنوی و تعالی انسان ناسازگاری و یا بی‏ربط هستند.
کارها و فعالیت‏های سازگار و موافق با پیشرفت معنوی و تعالی انسان آن دسته از فعالیت‏ها و تلاش‏هایی هستند که به صورت مستقیم یا غیرمستقیم، در ترقّی معنوی و بالندگی روحی انسان نقش دارند و موجب می‏شوند تا انسان علاوه بر تأمین مخارج زندگی و پیشرفت مادی، به تکامل معنوی و پویایی روحی نیز نیل پیدا کند. در ادامه، به مواردی از تلاش‏ها و فعالیت‏هایی اشاره می‏گردد که علاوه بر تأمین اقتصادی، با پیشرفت معنوی ارتباط دارند:
الف. تعلیم و تربیت
تلاش در عرصه تعلیم و تربیت و هدایت انسان‏های محروم از دانش و معرفت، یکی از فعالیت‏های ارزشمند است. معلّمی در طول تاریخ، همواره از قداست و ارزش والایی برخودار بوده است؛ زیرا تعلیم و تربیت موجب کمال معنوی و مادی انسان می‏شود و او را به سمت پویایی و پیشرفت سوق می‏دهد و زندگی آبرومند و ارزشمندی را که در سایه دانش و معرفت به وجود می‏آید، نصیب انسان می‏سازد.
کسی که در کسوت معلمی و استادی قدم می‏گذارد، در گستره میدان کاری پیامبران وارد شده و تلاش‏هایش از قداست و ارزشمندی ویژه‏ای برخوردار می‏باشد. او اگر تلاش خود را با قصد و نیّت پاک انجام دهد و محصولات عرضه شده نیز معارف بلند الهی باشند، به درجات بلندی از کمالات نایل می‏شود؛ زیرا نتیجه تلاش او، نورانیت و کسب حکمت، دانش، و نجات از جهل و ظلمت است. خداوند متعال در قرآن کریم می‏فرماید: او کسی است که در میان جمعیت درس نخوانده و بی‏سواد، رسولی از خودشان برانگیخت تا آیاتش را بر آنان بخواند و پاکشان کند و کتاب و حکمت به آنان بیاموزد. (جمعه: 2)
معلم نیز همین رسالت و وظیفه را دارد و باید در شاگردان خود، حکمت، دانش، معرفت، انسانیت، بندگی خدا و کمالات اخلاقی و سلوکی را پی‏ریزی و شکوفا سازد. در آموزه‏های دینی، قدر و منزلتی بس بلند برای علم و عالم در نظر گرفته شده و پاداشی گران‏قدر برای آنان مقدّر شده است، به ویژه برای عالمان دینی و کسانی که مردم را به سوی بندگی خدا و رعایت حدود و دستورات الهی دعوت می‏کنند.
امام صادق علیه‏السلام می‏فرمایند: برای معلّمی که شاگردان را به خیر و صلاح دعوت می‏کند، تمام جنبندگان زمین و ماهی‏های دریا و هر شی‏ء کوچک، که در زمین و آسمان وجود دارد، طلب استغفار و رحمت الهی می‏کنند.15
پیامبر گرامی صلی‏الله‏علیه‏و‏آله می‏فرمایند: سه گروه در قیامت از گنه‏کاران شفاعت می‏کنند و خداوند نیز شفاعتشان را می‏پذیرد: انبیا، سپس علمای دین و سپس شهدا.16 در روایتی دیگر، حضرت فرمودند: یا علی! خواب عالم از عبادت عابد برتر است، و یک رکعت نماز فرد دانشمند از هفتاد رکعت نماز عابد با فضیلت‏تر است.17
محور این سه روایت و روایات متعددی که درباره مقام عالم وجود دارند منزلت و شأن والای استاد و ارزشمندی اوست و البته تمام این منزلت‏ها به خاطر هدایت بندگان به سوی ارزش‏های دینی و احکام الهی و ملتزم شدن خود او نیز به این دستورات است و اگر در علم هدایتگری و ایجاد پرهیزگاری نباشد و تنها یک سلسله اطلاعات بی‏روح باشد، نه تنها ارزشی ندارد، بلکه موجب سقوط انسان می‏گردد.
ب. تجارت
تجارت و خرید و فروش کالاها و خدمات از جمله فعالیت‏ها و کارهایی است که از سالیان دور و بلکه از زمان تشکیل زندگی جمعی و اجتماعی، در میان انسان‏ها رونق گرفته و امروزه به صورتی پیشرفته و جهانی درآمده است. کارهای تجاری یکی از قطب‏های اقتصادی دنیا محسوب می‏شوند و افراد زیادی را به خود مشغول کرده، منشأ رزق و درآمد اقتصادی آنان شده‏اند.
در بینش اسلامی و آموزه‏های دینی، تجارت از جایگاه رفیع و ارزشمندی برخوردار است و به این شغل و حرفه سفارش زیادی شده و از جمله کارهای پربرکت به شمار آمده است. امام صادق علیه‏السلاممی‏فرمایند: پدرم امیرالمؤمنین علیه‏السلام فرمود: ای مردم! تجارت کنید تا خداوند به شما برکت عنایت کند. من از پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آلهشنیدم که می‏فرمود: رزق و روزی ده جزء دارد؛ نه جزء آن در تجارت است و یک جزء آن در کارهای دیگر.18 و در روایتی، حضرت‏علی علیه‏السلامفرمودند:به‏تجارت روی آورید؛ زیرا تجارت موجب بی‏نیازی شما از دیگران می‏شود.19
تجارت و خرید و فروش موجب رونق اقتصادی خانواده و جامعه می‏گردد و وجود امکانات مادی در اجتماع، اگر خوب مدیریت شود موجب پیشرفت بیشتر در زمینه‏های علمی، معنوی، بهداشتی و دینی می‏گردد. در اندیشه دینی و اسلامی و قوانین الهی، تجارت نیز مثل مسائل دیگر، دارای ضوابط و حدود ویژه خود است و در منطق اسلامی و دستورات دینی، انسان نمی‏تواند به هر تجارتی اقدام کند و باید خرید و فروش او در چارچوب قوانین الهی باشد و شرع مقدّس برای آن احکامی قرار داده است تا انسان‏ها به حرام و معصیت گرفتار نشوند. البته پرواضح است که دستورات دینی طوری تنظیم شده‏اند که مصلحت دنیوی و اخروی انسان‏ها را تأمین کنند و آنها را از ناپاکی و فساد و انحراف محافظت نمایند.
در قرآن کریم، درباره اوصاف مؤمنان و بندگان شایسته خداوند، چنین آمده است: مردانی که تجارت و داد و ستد، آنان را از یاد خدا غافل نمی‏کند.20 در دستورات دینی و فقهی اسلام نیز توصیه مؤکّد شده است که مسلمانان باید پیش از تجارت و داد و ستد، به احکام شرعی آن از قبیل شرایط فروشنده و خریدار، شرایط کالا، کیفیت معامله، معاملات حرام، معاملات جایز، معاملات مکروه و مباحث ربا آشنا گردند.
حضرت علی علیه‏السلام در این‏باره با سه بار تأکید می‏فرمایند: ای گروه بازرگانان! ابتدا مسائل شرعی داد و ستد را بیاموزید، سپس تجارت‏کنید!21 تأکید حضرت دلیل بر اهمیت و جایگاه خاص مسائل شرعی در تجارت است؛ زیرا بدون اطلاع و آگاهی از مسائل شرعی، احتمال فرو رفتن در معاملات حرام و باطل زیاد است. تاجری که با آگاهی از مسائل شرعی، به تجارت و داد و ستد می‏پردازد و اخلاق دینی را در معاملات رعایت می‏کند، علاوه بر اینکه به معصیت مبتلا نمی‏شود و علاوه بر اینکه تجارتش از برکت و خیر برخوردار است، به ثواب و اجر اخروی هم می‏رسد و نزد خداوند مقامی بلند پیدا می‏کند.
امام صادق علیه‏السلاممی‏فرمایند: سه گروه بدون سؤال و جواب وارد بهشت می‏شوند: رهبر عادل، تاجر راستگو و درست‏کردار، و پیرمردی که عمرش را در اطاعت خدا گذرانده است.22
در روایتی دیگر از رسول گرامی صلی‏الله‏علیه‏و‏آله نقل شده است که فرمودند: تاجر راستگو و امین با پیامبران و صدّیقین و شهدا محشور می‏شود.23 و همچنین در روایتی فرمودند: اگر تجّار بر حدود معامله مواظبت نکنند و شرایط معامله را رعایت ننمایند و قسم دروغ بخورند و یا در داد و ستد دروغگو باشند، به فسق و فجور گرفتار شده‏اند و در روز قیامت، به عنوان فاجر و معصیت‏کار مشهور می‏شوند.24
افرادی که وارد عرصه‏های اقتصادی و داد و ستد می‏شوند باید مطالعات جدّی در این رابطه داشته باشند، به ویژه جوانان که هم اطلاعات کافی ندارند و هم تجربه کافی. بدان‏ها توصیه می‏شود در این زمینه به کتاب‏های فقهی مثل تحریرالوسیله حضرت امام خمینی قدس‏سره و کتاب مکاسب و احکام معاملات مراجع معظّم تقلید مراجعه کنند.
ج. کشاورزی و باغ‏داری
حرفه کشاورزی و باغ‏داری از جمله کارهای ارزشمند و مفید است. کشاورزی و باغ‏داری از جمله شغل‏های اساسی و از ارکان اقتصاد جامعه به شمار می‏آید. از طریق کشاورزی، احتیاجات غذایی، پوشاکی و دارویی افراد جامعه تأمین می‏شود. در دنیای امروز، کشورهایی دارای اقتدار هستند که از لحاظ اقتصادی و سیاسی قوی باشند. اگر کشوری از لحاظ اقتصادی قوی باشد کمتر در معرض تحریم و بی‏ثباتی قرار می‏گیرد و یکی از عوامل قدرت اقتصادی، کشاورزی و تولیدات غذایی است. کشوری که از لحاظ خوراک و پوشاک تأمین باشد از ثبات و آرامش قابل قبولی برخوردار است و نگرانی جدّی از تحریم‏ها و یا تهدیدات دولت‏های خارجی ندارد.
کشاورزی و باغ‏داری در منظر اسلامی نیز از جایگاهی بلند و ارزشمند برخوردار است و کشاورزان از افراد شریف و صاحب منزلت به شمار می‏آیند. امام صادق علیه‏السلامدرباره اهمیت کشاورزی و عظمت کشاورزان می‏فرمایند: کشاورزان گنج‏های خلایق و انسان‏ها هستند، چیزهای پاکیزه که خداوند آفریده کشت می‏کنند. اینها در روز قیامت، از نظر مقام و منزلت بهترین انسان‏ها هستند.25
به راستی، این کار چقدر پاکیزه و ارزشمند است که هم محصولی پاک و حلال نصیب انسان می‏کند و هم موجب رشد معنوی و رسیدن به کمالات اخروی می‏گردد. در سیره عملی امامان معصوم علیهم‏السلام، بخصوص امیرالمؤمنین علیه‏السلام، مشاهده می‏شود که حضرت به کشاورزی علاقه زیادی داشتند و در دوران 25 ساله، که به ظاهر از خلافت و رهبری به کنار بودند، بیشتر وقت خود را به کشاورزی و باغ‏داری و کارهای مربوط به آن، مثل حفر چاه و قنات می‏گذراندند. امام علی علیه‏السلامضمن اینکه کشاورزی پرتلاش بودند، برای کشاورزان و کشاورزی احترام خاصی قایل بودند.
حضرت در روایتی می‏فرمایند: راه‏هایی که مردم به کسب درآمد و ثروت می‏پردازند پنج‏تایند: امور دولتی و اداری، آبادانی و کشاورزی، تجارت، اجاره، و صدقات. اما کشاورزی، خداوند متعال فرموده: اوست که شما را پدید آورد و به عمران و آبادانی دعوت کرد. خدای متعال بدان رو انسان‏ها را به عمران و آبادانی زمین دعوت کرده تا از بهترین راه، که کشاورزی است، و از محصولات آن از قبیل غلات و حبوبات و میوه‏ها، تأمین معاش نمایند.26 کشاورزی علاوه بر تأمین نیازمندی‏های غذایی و کسب کمالات معنوی، موجب آرامش روح و روان انسان‏هاست و در انسان‏ها اولاً، این تصور را ایجاد می‏کند که آنها افرادی مفید و سودمند برای جامعه هستند و نیازهای مردم را تأمین کرده، به آنها خدمت‏رسانی می‏کنند؛ ثانیا، کار و تلاش در محیط سبز و خرّم و ارتباط با طبیعت و دشت، یکی از عوامل آرامش روان است و برای انسان‏ها طراوت و شادابی به ارمغان می‏آورد.
امام صادق علیه‏السلام می‏فرمایند: ده چیز موجد نشاط و شادابی و آرامش است: پیاده‏روی، سوارکاری، شنا، تفریح در سبزه‏زار... .27
د. دام‏داری
در اهمیت و ارزشمندی دام‏داری، همین قدر کافی است که حضرت موسی علیه‏السلام سال‏ها شبانی و دام‏داری می‏کرد و نبی مکرّم حضرت محمّد صلی‏الله‏علیه‏و‏آلهنیز بخشی از عمر شریف خود را به شبانی و دام‏داری گذراند. دام‏داری یکی از شغل‏های بابرکت و ارزشمند است، به گونه‏ای که موجب شکوفایی اقتصاد خانواده و جامعه می‏گردد و تقریبا تمام فراورده‏های دامی مورد استفاده بهینه قرار می‏گیرد. برای مثال، گوشت، شیر، پشم، پوست و حتی کود دام، مصرف خاص خود را داراست و هیچ‏یک هدر نمی‏رود. دام‏داری از شغل‏هایی است که تقریبا تمام افراد خانواده را به همکاری و مشارکت می‏طلبد و جلوی بیکاری آنان را سد می‏کند. در طول تاریخ، سراغ نداریم خانواده‏ای را که به دام‏داری مشغول باشد و گرفتار فقر گردد، بلکه تجربه نشان داده است کسانی که با دام و پرورش آن سرو کار دارند معمولاً از نظر اقتصادی، متمکّن و توانا هستند.
در بینش اسلامی، دام‏داری به عنوان شغلی با اهمیت تلقّی شده و از لحاظ رتبه‏بندی، در مقام دوم پس از زراعت و کشاورزی قرار دارد. امام صادق علیه‏السلام می‏فرمایند: از پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آلهسؤال شد: چه شغل و ثروتی بهتر است؟ حضرت در جواب فرمودند: زراعتی که صاحبش به آن رسیدگی کند و هنگام برداشت، حق آن را (زکات آن را) ادا کند. سؤال شد و پس از زراعت، چه شغل و مالی بهتر است؟ حضرت فرمودند: اینکه انسان گوسفندانی داشته باشد و دنبال آن روانه گردد، نماز خود را به موقع بجا آورد و زکات آنها را بپردازد. پس از اینها، به گاوداری و باغ‏داری سفارش فرمودند.28
ه . پزشکی29
پزشک کسی است که بیماری‏های جسمی و روانی افراد را درمان می‏کند و آنان را از ناراحتی و درد نجات می‏دهد و موجب تسکین و آرامش‏خاطر افراد شده، سلامتی جسمی، روانی و بهداشتی جامعه را تأمین می‏کند. پزشکی از شغل‏های ضروری در جامعه است که در بعضی مواقع، ضرورت آن به حدّ وجوب و لزوم می‏رسد و در آن صورت، باید عده‏ای به اجبار به دنبال این حرفه بروند و مشکلات درمانی جامعه را حل کنند. حرفه پزشکی در آموزه‏های اسلام، مورد توجه قرار گرفته و از حرفه‏های با اهمیت تلقّی گردیده است.
در روایتی، پیامبر گرامی صلی‏الله‏علیه‏و‏آلهمی‏فرمایند: علم دو نوع است: علم دین و علم بدن.30
در روایتی دیگر، امام صادق علیه‏السلاممی‏فرمایند: اهل هیچ سرزمینی از وجود سه طایفه، که در کار دنیا و آخرتشان به آنان پناه برده می‏شود، بی‏نیاز نیستند، و اگر آنها را نداشته باشند بی‏بهره و سرگردان می‏شوند: فقیه دانشمند و پرهیزگار، زمامدار نیکوکار و مطاع، و پزشک ماهر مورد اعتماد.31
پزشکی گرچه شغلی است که بیشتر به دردها و مشکلات مادی و بیماری‏های بدنی افراد می‏پردازد، ولی اگر پزشک کارش را با اخلاص و رضای الهی انجام دهد و هدفش خدمت به نیازمندان و بندگان خدا باشد، از اجر و پاداش عظیم برخوردار است و علاوه بر کسب معاش زندگی، به کمال عالی معنوی نیز نایل می‏گردد.
و. کارگری و کارمندی
وسعت مفهوم «کارگری و کارمندی» به وسعت مفهوم «کار» است؛ زیرا هر جا کار وجود دارد، کارگر نیز هست و در تمام مشاغل، کارگری حضور دارد. کارگر و کارمند در تمام عرصه‏های تلاش، سازندگی، تولید، خدمات‏رسانی و امور اجتماعی حضوری فعّال داشته و این قشر جامعه بیشترین زحمت‏ها را متحمّل می‏شوند. کارگر و کارمند اگرچه در تقسیم‏بندی طبقات اشتغال، در سطح متوسط و پایین قرار دارد، ولی تلاش و فعالیت آنها در جهت تأمین نیازمندی‏های خانواده و اجتماع نوعی عبادت به شمار آمده، پاداشی عظیم درپی دارد.
پیامبر گرامی صلی‏الله‏علیه‏و‏آله در این‏باره می‏فرمایند: هر کس از طریق کار و تلاش روزی بخورد و در طلب رزق حلال باشد، خداوند به او نظر رحمت می‏کند.32
در روایتی دیگر فرمودند: هر کسی از طریق حرام و از طریق کارهای نامشروع، کسب روزی کند جایگاهش آتش است.33
از این دو روایت، که هر دو از انسانی وارسته و کامل نقل شده‏اند، استفاده می‏شود که کارگری و تلاش در تمام انواع آن، اگر در جهت کسب رزق حلال باشد، بسیار ارزشمند و مبارک است و ثوابی بزرگ بدان داده می‏شود. ولی اگر تلاش و فعالیت انسان در مسیر نادرست و کارهای ناپسند و راه‏های حرام باشد، ثروت و درآمدی که کسب می‏کند، حرام بوده، موجب عذاب و عقوبت الهی می‏شود و در زندگی مادی هم نمی‏تواند موفق باشد و ایشان اگرچه در ظاهر ثروتی جمع کند، ولی نمی‏تواند از آن بهره کافی ببرد.
کارهای حرام
خداوند حکیم و توانا امکانات مادی زیادی بر روی زمین خلق نموده تا انسان‏ها بر اساس سلیقه و توانایی خود، هر کدام دنبال شغل و حرفه‏ای بروند و با تلاش خود، زمین را آباد کنند و از امکانات خدادادی، استفاده مطلوب و بهینه ببرند. اگرچه انسان‏ها در انتخاب شغل، دارای اختیار هستند و می‏توانند هر حرفه‏ای را که به آن علاقه دارند و شرایط آن نیز فراهم است دنبال کنند، اما از انجام بعضی کارها، که با تکامل معنوی و روحی‏شان سازگاری ندارد و در واقع، به ضررشان تمام می‏شود، منع شده‏اند. در طبیعت، کارهایی وجود دارند که انجامشان از سوی خداوند متعال و شرع مقدّس، ممنوع اعلام شده و به عنوان کارهای حرام مطرح شده‏اند. این‏گونه کارها به گونه‏ای هستند که علاوه بر ضرر و زیان اجتماعی، فرهنگی و خانوادگی، موجب سقوط معنوی و دوری از ارزش‏های الهی و انسانی می‏شوند. زمینه‏هایی که بر روی کره زمین برای اشتغال انسان‏ها وجود دارند، همگی در یک مرتبه نیستند، بلکه بعضی از آنها از کارهای جایز و حتی واجب بوده و انجامشان نه تنها گناه ندارد، بلکه ثواب هم دارد، و بعضی از کارها ممنوع و حرام است و اگر کسی آنها را انجام دهد علاوه بر گرفتاری دنیوی، دچار عذاب و عقوبت الهی می‏شود. کارهای جایز و واجب نیز هر کدام در مرتبه ویژه خود هستند و بعضی از آنها اولویت درجه یک دارند و بعضی در اولویت‏های بعدی و هر کدام بر اساس مرتبه‏ای که دارند، دارای ارزش و ثواب معنوی خاص خود هستند. کارهای حرام هم مثل کارهای جایز، دارای مراتب متعدد هستند و بعضی از آنها از گناهان کبیره به شمار می‏آیند و بعضی از آنها صغیره (کوچک).
در ادامه، به بعضی از کارهای حرام و شغل‏های ممنوع اشاره می‏شود. توجه به این نکته لازم است که هر کاری در شرع مقدّس اسلام (قرآن کریم و روایات امامان معصوم علیهم‏السلام) نهی و منع شده، حرام است و اگر کسی مرتکب آن شود گرفتار عذاب و عقوبت دردناک پروردگار می‏گردد. شغل‏هایی که در قرآن کریم و همچنین در فرمایش‏های امامان معصوم علیهم‏السلام نهی نشده‏اند، از کارهای حلال و پاک به حساب می‏آیند و انجام آنها با قصد قربت، باعث ثواب و پاداش است.
الف. معاملات ربوی: هر معامله و تجارتی که در آن ربا وجود داشته باشد حرام است و گناه بزرگی به حساب می‏آید و در قرآن کریم و روایات معصومان علیهم‏السلام، برای انجام آن وعده عذاب دردناک داده شده است.
ب. معاملات تقلّبی: هر تجارتی که در آن گول زدن دیگران و ـ به اصطلاح ـ «کلاه گذاشتن سر دیگران» و به نحوی اغفال دیگران در کار باشد، حرام و باطل است؛ مثلاً، اگر یک ماشین یک میلیونی را به دو میلیون بفروشد، این معامله باطل و حرام است و یا اگر کالاهای بدلی را به جای کالای اصلی بفروشند.
ج. جادوگری و سحر: کسانی که جادوگری و مردم‏فریبی را به عنوان شغل و منبع درآمد انتخاب کرده‏اند و از این طریق روزی می‏خورند، کار و درآمدشان حرام است و در معصیت و نافرمانی الهی قرار دارند و عذابی دردناک در انتظارشان است، مگر اینکه توبه کنند و گذشته خود را جبران نمایند. امام صادق علیه‏السلام در این زمینه می‏فرمایند: جادوگر و ساحر مورد لعن و غضب خدایند و زن خواننده و کسی که به او مسکن و منزل می‏دهد و کسی که از درآمد او می‏خورد، ملعون است. جادوگر مانند کافر است و کافر هم جایگاهش آتش است.34
د. غنا و خوانندگی: اشتغال به موسیقی مبتذل، گوش دادن به آن، و خرید و فروش نوار و آلات موسیقی حرام است.35 به دست آوردن ثروت و درآمد از طریق موسیقی، علاوه بر اینکه کاری مذموم و حرام به شمار می‏آید، شغل قرار دادن آن نیز مذموم و حرام است و کسی که چنین کند و موجب انحراف شود، هم خودش و هم کسانی که از شغل او بهره می‏برند در معیصت خداوند هستند.
ه . معاونت ظالم: انجام کارهایی که به نحوی کمک و یاری ستمگران باشد.
و. معامله ابزارگم‏راهی: خرید و فروش کتاب و یا هر ابزار گم‏راه‏کننده؛ مثل ‏مجلات ‏و کتاب‏ها، عکس‏ها و نوارهای ‏مبتذل.
ز. شعبده بازی: چشم‏بندی و انجام اعمالی که موجب غیرواقعی نشان دادن برخی کارها به جای کار واقعی است.
آداب کار و زمان آن
منظور از «آداب کار»، مسائلی است که به نوعی با ارتقای کیفیت کار، بهداشت روانی کار، زمان مطلوب کار، مقدار کار و نکات اخلاقی کار ارتباط دارند:
الف. نیّت خالص
اگر کار و تلاش با نیّت و انگیزه پاک الهی انجام شود علاوه بر اینکه موجب آرامش روحی انسان می‏گردد، رضایت و خشنودی الهی را هم در پی خواهد داشت. نیّت خالص به هر عملی رنگ و جلوه ویژه‏ای می‏بخشد و آن کار را نورانی و با برکت می‏کند، اگرچه انسان‏ها به طور عمده، برای به دست آوردن پول و روزی تلاش می‏کنند، ولی می‏توان همین تلاش‏ها را با قصد و نیّت الهی انجام داد و در دل این هدف را داشت که خدایا! قصد و نیّت من کسب روزی حلال و تأمین نیازهای زندگی و به دست آوردن توان کافی برای اطاعت و بندگی تو و خدمت به انسان‏هاست و می‏خواهم از طریق کار و تلاش، جامعه اسلامی خودم را آباد و بالنده گردانم.
اگر یک معلم یا یک کشاورز یا هر کس دیگر در فعالیت‏های خود، نیّت خالص و پاکی داشته باشد علاوه بر اینکه کارش از برکات الهی برخوردار می‏شود، از کار خود لذت می‏برد و احساس خشنودی می‏کند و افراد جامعه نیز از او نفع بیشتری می‏برند، و این کار و تلاش او در چشم بندگان خدا، جلوه‏گری بیشتری پیدا می‏کند؛ زیرا دل‏ها به دست خدا هستند و اگر کاری با اخلاص انجام شود، ثمره‏اش دو چندان می‏گردد.
امام صادق علیه‏السلام درباره فواید نیّت پاک و اثرات آن می‏فرماید: هر کس کار اندک خود را به خاطر رضایت الهی انجام دهد، خداوند آن را بیش از آنچه خواسته است، در چشم دیگران جلوه می‏دهد؛ و هر کس از کار بسیار خود، هدفی غیر خدایی و نیّتی ناپاک داشته باشد و به جای جلب رضایت خدا، به فکر رضایت دیگران باشد، خداوند کار زیادش را در نظر مردم، کم جلوه می‏دهد.36
نیّت خالص همچنین موجب رضایت خاطر و لذّت درونی در انجام‏دهنده آن کار می‏شود و رضالت به وجود آمده در سایه کار، در اعمال و رفتارهای دیگر نیز تأثیری مثبت دارد.
ب. دوراندیشی
دوراندیشی در کارها بدین معناست که انسان پیش از انجام هر کاری جوانب آن را مورد توجه و دقت قرار دهد و درباره نتایج آن، اندیشه و فکر نموده و ضرر و زیان احتمالی آن را بررسی و تحلیل کند. اقدام به کارها بدون آمادگی ـ اگرچه اجمالی ـ چه بسا مایه پشیمانی و افسوس فراوان گردد. حضرت امیرالمؤمنین علی علیه‏السلامدرباره دوراندیشی و تفکّر در کارها می‏فرمایند: دوراندیشی و اندیشه پیش از هر کاری تو را از پشیمانی و حسرت بازمی‏دارد.37
روزی شخصی به محضر حضرت‏محمّد علیه‏السلامشرفیاب شد و عرض کرد: یا رسول‏اللّه! به من توصیه‏ای و نصیحتی بفرمایید. پیامبر علیه‏السلامفرمودند: آیا به سفارش من عمل می‏کنی؟ آن شخص سه مرتبه گفت: بله یا رسول اللّه! حضرت فرمودند: وقتی خواستی به کاری اقدام کنی درباره عاقبت آن اندیشه کن! اگر به نفع تو بود اقدام کن و اگر در آن زشتی و ضرری بود دست بکش.38
به راستی، چقدر درباره عاقبت کارها و تصمیم‏هایی که می‏گیریم اندیشه می‏کنیم؟ آیا کاری بوده است که پس از انجام آن پشیمان شویم؟ و آیا توجه کرده‏ایم که چند دقیقه فکر و اندیشه درباره نتیجه بعضی از کارها، چقدر سودمند است؟ اگر دقت کنیم و قدری با خودمان روراست باشیم متوجه خواهیم شد که بسیاری از کارهای ما از روی فکر و اندیشه صحیح نیستند و از این‏رو، چه بسا به خاطر انجام آنها، خودمان را سرزنش می‏کنیم و چه بسا بعضی مواقع فرصت جبران آن را نیز نداشته باشیم.
ج. سحرخیزی
سحرخیزی و صبح زود به دنبال کار و تلاش رفتن از آداب زیبا و ارزشمند کارهاست. این عمل پسندیده فواید زیادی به دنبال دارد، به گونه‏ای که این ویژگی از یک‏سو، موجب می‏شود تا انسان به موقع از خواب بیدار شود و پس از نماز صبح و توسّل، بار دیگر به رخت‏خواب برنگردد و به خواب بین‏الطلوعین (خواب بین طلوع صبح تا طلوع آفتاب)، که مذمّت شده و ناشایست است، مبتلا نشود، و از سوی دیگر، با نیروی کافی و در فضای مطبوع، و دل‏نشین صبح‏گاهی به دنبال کار و حرفه خود برود.
امام باقر علیه‏السلام در این‏باره می‏فرمایند: رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله همواره صبح زود و هنگام طلوع خورشید از منزل خارج می‏شدند.39
امام رضا علیه‏السلامبه خدمت‏کار خود می‏فرمودند: صبح زود به دنبال عزّتت ـ یعنی به دنبال کار و طلب روزی ـ برو.40
از این دو حدیث شریف، که هر دو از زبان دو معصوم و وارسته و صاحب کمال جاری شده، استفاده می‏شود که صبح زود به دنبال کار رفتن از اهمیت زیادی برخوردار است و کار و حرفه موجب عزّت و شخصیت انسان می‏گردد.
د. تلاش در روز
زمان و وقتی را که انسان برای فعالیت و تلاش انتخاب می‏کند از اهمیت ویژه‏ای برخوردار است. تلاش روزانه و کار و فعالیت در روز با طبیعت انسان سازگاری بیشتری داشته، با سلامتی و شادابی او ارتباط دارد. قرآن کریم به این موضوع در آیات متعددی اشاره نموده و روز را زمان مناسب کار و تلاش معرفی کرده و شب را زمان مناسب برای خواب و استراحت بیان نموده است. در آیه 11 سوره مبارکه «نبأ» می‏فرماید: «روز را به منظور تأمین معاش شما قرار دادیم. و در آیه 47 سوره «فرقان» هم می‏فرماید: «او کسی است که شب را برای شما لباس و خواب را مایه آرامش و استراحت، و روز را وسیله حرکت و تلاش و کوشش شما قرار داد.
تحقیقات علمی و پژوهش‏های تجربی نیز ثابت کرده‏اند: خواب شبانه از خواب روزانه بهتر است و آرامش بیشتری ایجاد می‏کند. در یک تحقیق میدانی، که در یکی از بیمارستان‏های آلمان انجام شد، این نتیجه به دست آمد که خواب روز نمی‏تواند بی‏خوابی شب را جبران کند و خواب روز، حتی در اتاقی ساکت و بدون سر و صدا و تاریک، که همه چیزش هم بهداشتی باشد، از نظر کیفیت، دارای مزایا و خصایص خواب شب نیست.41
ه . محکم‏کاری و دقت
توجه به کیفیت کار، چه از نظر مادی (استحکام و دقت) و چه از نظر معنوی (با اخلاص همراه بودن و در حدّ توانایی انجام وظیفه کردن) از اهمیت ویژه‏ای برخوردار است. در منابع دینی، به دقت و محکم‏کاری در امور توجه ویژه‏ای شده و حتی برای آن پاداش اخروی لحاظ گردیده است. در روایتی که از محضر نورانی پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله، نقل شده است چنین می‏خوانیم: خداوند متعال دوست دارد زمانی که یکی از شما کاری را انجام می‏دهد محکم‏کاری کند.42 در سیره عملی پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله، محکم‏کاری و دقت در آن به طور روشن و واضح تبلور دارد، به گونه‏ای که پیامبر در چیدن سنگ‏های قبر و خشت‏های آن هم به محکم‏کاری توجه داشتند و وقتی مورد پرسش اطرافیان قرار گرفتند که چرا این‏قدر دقت می‏کنید و قبر چیز مهمی نیست، فرمودند: هر کاری می‏کنید آن را محکم و دقیق انجام دهید.43
و. رعایت تعادل
هر موجود زنده‏ای برای ادامه حیات و زندگی، به تغذیه مناسب و استراحت و خواب نیاز دارد. انسان نیز به عنوان یکی از مخلوقات خداوند، برای ادامه زندگی مادی، به تغذیه، فعالیت و استراحت نیاز دارد. انسان علاوه بر نیازهای مادی، به مسائل معنوی و روحی نیز احتیاج دارد و حتی نیازهای معنوی برای انسان ارزش مضاعف دارند؛ زیرا هدف از خلقت او، رسیدن به کمالات معنوی و تقرّب به خدای سبحان است.
در زندگی اجتماعی و خانوادگی، باید طوری برنامه‏ریزی کرد که در هر امر، حالت تعادل برقرار شود و باید اوقات شبانه روز را به گونه‏ای تنظیم کرد که نه در خوابیدن زیاده‏روی شود و نه در کار و تلاش و حتی در عبادت؛ حتی می‏توان به کارهای عادی نیز رنگ عبادی و معنوی داد و آنها را با نیّت خالص و قصد قربت انجام داد و علاوه بر منفعت مادی، به منفعت معنوی آنها نیز رسید.
در دستورات اخلاقی و دینی اسلام، به موضوع «تعادل» در مسائل زندگی توجه خاصی شده و دستورات هدایتگرانه‏ای وارد شده است. در روایتی که از وجود ارزشمند امیرالمؤمنین علی علیه‏السلامنقل شده، چنین آمده است: مؤمن وقت خود را در شبانه‏روز سه قسمت تقسیم می‏کند: در یک قسمت آن، به راز و نیاز با خدای متعال و عبادت او می‏پردازد؛ در قسمت دیگر، وسیله زندگی و مخارج زندگی را فراهم می‏کند (کار و فعالیت)؛ در قسمت سوم، دنبال لذت حلال دنیا و زیبایی خلقت و تفریح می‏رود.44
بر اساس این روایت شریف، باید اوقات خود را سه قسمت تقسیم کرد و مقداری از آن (مثلاً، هشت ساعت) را برای کار و فعالیت و تأمین نیازهای زندگی و امرار معاش صرف کرد و مقداری را برای عبادت با پروردگار و جان جانان و خالق متعال هزینه نمود (که البته خلوت با پروردگار و کرنش در مقابل او و نماز و دعا علاوه بر ترقّی معنوی و بالندگی روحی، در تقویت قوای روانی انسان نیز مؤثر است و موجب نشاط و شادابی می‏شود) و مقداری از وقت شبانه‏روز را برای استراحت، لذت‏های حلال، دید و بازدیدها، حضور در جمع صمیمی خانواده، بازی با بچه‏ها و مانند آنها قرار داد.
نکته‏ای که نباید از آن چشم‏پوشی کرد این است که ساعات کاری در دوره‏های گوناگون زندگی متفاوت خواهند بود و در مراحل ویژه‏ای از زندگی، باید تلاش و فعالیت بیشتری داشت؛ مثلاً، در جوانی باید فعالیت و کار بیش از میان‏سالی و پیری باشد، ولی در هر صورت، نباید از استراحت و تفریح کافی و عبادت غافل بود.
آثار و برکات کار
کار و تلاش رمز بقا و سرزندگی همه جوامع انسانی است. مردمی که با تکیه بر توانمندی و ذخایر خداداد ملّی خویش، بر ضعف و فقر غلبه کرده‏اند، مایه خرسندی درونی و اقتدار خویش را فراهم ساخته‏اند. در سایه تدبیر و تعقّل و برنامه‏ریزی و با تلاش، می‏توان زمینه رشد تعالی و تکامل معنوی و مادی را فراهم ساخت و جهان هستی را مسخّر خود نموده، در پرتو فعالیت و تحرّک، به آبادانی دنیا و آخرت خویش دست پیدا کرد. کار و فعالیت صحیح منشأ بسیاری از موفقیت‏ها و دستاوردهای مهم است و همچنین آثار و برکات گوناگونی در پی دارد. به نمونه‏هایی از آثار و برکات کار و تلاش اشاره می‏شود:
الف. آثار روان‏شناختی
یکی از آموزه‏های مهم و یکی از عوامل اساسی در بهداشت روان و سلامتی روح، اشتغال به کار و تلاش مفید و سازنده است. بیکاری، از کارافتادگی و یا انجام کار غیرمفید یکی از مشکلات اساسی انسان در زندگی فردی و اجتماعی و از عوامل پریشانی و افسردگی است. بیکاری تنها ضربه اقتصادی به فرد و جامعه نمی‏زند، بلکه ضرر و خطر بزرگ‏تر آن معطوف به آسیب‏های روحی و رفتاری است؛ زیرا بیکاری انسان را از حیثیت و شخصیت واقعی و بهنجار خویش تنزّل می‏دهد و او را از وقار و اعتماد به نفس، که در پرتو کار و تلاش حاصل می‏شود، می‏اندازد. کار به انسان شخصیت می‏دهد، عزّت و جوان‏مردی می‏بخشد و حتی او را از آسیب‏ها مصون می‏سازد.
امام موسی کاظم علیه‏السلامدرباره آثار تربیتی و روان‏شناختی کار می‏فرمایند: از مردم قطع امید کردن و از ثروتشان چشم پوشیدن و به درآمد کار و اشتغال خود قانع بودن، برای مرد با ایمان مایه عزّت دینی و روح جوان‏مردی و شرف دنیوی است. چنین انسانی در نظر مردم بزرگ، و بین خویشان خود محترم، و در محیط خانوادگی دارای هیبت و عظمت خواهد بود. او در ضمیر خود و در نزد دیگران، بی‏نیازترین و عزیزترین مردم است.45
شغل و حرفه باعث عزّت نفس و احساس هویّت در فرد شده، موجد ایده‏های خلّاق در فرد می‏گردد. چه بسا افرادی در نقش دانشجو، دانش‏آموز و صنتعتگر احساس ارزشمندی می‏کنند و در سایه تلاش و فعالیت، به شکوفایی استعداد و توانمندی خود نایل می‏شوند و به دلیل عدم احتیاج مادی به دیگران، به عزّت نفس بالاتری دست یابند. در رباعی منسوب به حضرت علی علیه‏السلامچنین آمده است:
کدّ کدّ العبد ان احببتَ أن تصبح حُرّا
و اقطع الآمالَ مِن بنی آدم طُرّا
لاَتقُل ذا مکسبٍ یزری فقصدُ النّاس أزری
انتَ ما استغنیتَ عن غیرک اعلی النّاس قدرا.46
(ترجمه:) اگر می‏خواهی آزاد زندگی کنی، مثل برده زحمت بکش و آرزویت را از مال هر کس که باشد، قطع کن. نگو این کار مرا پست می‏کند؛ زیرا طلب کردن از مردم بیش هر چیز ذلّت می‏آورد. وقتی از دیگران بی‏نیاز باشی، از همه مردم بلندمرتبه‏تر هستی.
درباره اهمیت کار و نقش آن در بهداشت روانی و آرامش روحی افراد جامعه، اندیشمندان و نویسندگان صاحب‏نام مطالب ارزشمندی بیان کرده‏اند و حتی «کار درمانی» را به عنوان روشی برای آرامش روح و روان انسان‏ها معرفی کرده‏اند. ولتر، نویسنده معروف، درباره اهمیت کار و نقش روان‏شناختی آن می‏نویسد:
هر وقت احساس می‏کنم که درد و رنج بیماری می‏خواهد مرا از پای درآورد به کار پناه می‏برم و کار بهترین درمان دردهای درونی من است.47
پاسکال می‏گوید:
مصدر و منشأ کلیه مفاسد فکری و اخلاقی بیکاری است، و هر کشوری که بخواهد این عیب بزرگ را رفع کند باید مردم را به کار وادارد تا آرامش کلی در افراد جامعه برقرار شود.48
کار درمانی، که امروزه توسط روان‏پزشکان برای برخی بیماری‏های روانی توصیه می‏شود، امر تازه‏ای نیست و در قرن‏های گذشته نیز سابقه داشته است. شاید بی‏علت نباشد که پاستور، دانشمند معروف، گفته است:
بهداشت روانی انسان در آزمایشگاه و کتاب‏خانه است.49
شاید این بدان دلیل باشد که در آزمایشگاه و در کتاب‏خانه، انسان به کار و نیروی تفکّر مشغول است و ناراحتی، و گرفتاری‏ها مجال جولان در ذهن پیدا نمی‏کنند و نمی‏توانند انسان را دچار ناراحتی روحی و روانی بسازند. بررسی‏های روان‏پزشکی نیز این ادعا را ثابت کرده‏اند که اگر کاری از روی علاقه و ذوق انجام شود، نوعی اعتماد به نفس و آرامش روانی ایجاد می‏کند. پس از جنگ کره و ارتش آمریکا، مسئولان نظامی متوجه شدند که اکثر قریب به اتفاق نظامیان در نتیجه وحشت و اضطراب حاصل از جنگ ، به انواع اختلالات روانی مبتلا شده‏اند. مسئولان امر و روان‏پزشکان بهترین راه مداوا را سرگرم کردن آنان به کار تشخیص دادند. پس از گذشت چند ماه، کوچک‏ترین اثری از پریشانی‏های روحی و عصبی آنها باقی نمانده بود.50
مطالعات تجربی نشان داده‏اند که افراد بیکار در مقایسه با دیگران، از استقلال، و آرامش و سلامت روانی کمتری برخوردارند.51
ب. آثار معنوی کار
یکی از آثار ارزشمند و زیبای اشتغال و کار، فواید معنوی آن است. کار و فعالیت علاوه بر آثار دنیوی و اقتصادی و رفاه اجتماعی، منشأ تکامل معنوی و رسیدن به پاداش اخروی می‏گردد. کسی که اهل تلاش و کار نیست بهره کمتری از اجر معنوی نصیبش می‏شود. قرآن کریم می‏فرماید: برای انسان بهره‏ای جز سعی و کوشش او نیست. (نجم: 39) این آیه مبارکه به صراحت بیان می‏کند که بهره انسان و دستاورد او فقط در سایه تلاش و کوشش حاصل می‏شود و بدون تلاش و فعالیت، نمی‏توان به منافع مادی و معنوی دست یافت.
در بینش اسلامی، انسان‏ها به سعی و تلاش در جهت نیل به اهداف مادی، معنوی و روحی ترغیب شده‏اند و سستی و اهمال‏کاری مذمّت گردیده است. کار و اداره اقتصادی خانواده در زمره جهاد و مبارزه در راه خدا تلقّی گردیده و برای آن پاداشی سترگ منظور شده52 و فقرِ پدید آمده از بیکاری و تنبلی منشأ بی‏ایمانی تلقّی گردیده است. جزع و بی‏ثباتی در برابر مشکلات نکوهش شده و انسان منفعل و متأثّر از رویدادها ضعیف و ناقص معرفی شده و در مقابل، افراد تلاشگر مورد مدح و ستایش قرار گرفته‏اند.53 کسانی که توان کار دارند ولی مخارج خود را بر دیگران تحمیل می‏کنند ملعون54 خطاب شده‏اند.
پیامبر گرامی صلی‏الله‏علیه‏و‏آله در روایتی نورانی، کار و تلاش برای به دست آوردن روزی حلال را بهترین جزء عبادت شمرده، می‏فرمایند: عبادت هفتاد جزء دارد که بهترین آنها طلب روزی حلال و تلاش در راه کسب آن است.55
امام صادق علیه‏السلاممی‏فرمایند: جدّم، امام سجّاد علیه‏السلام، صبح زود برای طلب روزی از منزل خارج می‏شدند. روزی کسی پرسید: کجا تشریف می‏برید؟ فرمودند: می‏روم تا به خانواده‏ام صدقه بدهم. آن شخص با تعجب پرسید: صدقه به خانواده؟ فرمودند: هر کسی به دنبال کسب حلال برود و برای طلب مال و روزی حلال برای همسر و خانواده‏اش حرکت کند، مصداق صدقه از جانب خدای سبحان است.56
تنبلی و بیکاری در آموزه‏های دینی مذمّت شده و آثار زیان‏باری بر آن مترتّب شده است. در حدیثی از امام موسی بن جعفر علیه‏السلاممی‏خوانیم: خداوند انسان تنبل و پرخواب را مبغوض و افراد بیکار را دشمن دارد.57
در حدیثی از امام باقر علیه‏السلام نیز چنین نقل شده است: به درستی که من افراد تنبل و کسل را دوست ندارم و کسی که در امور دنیوی کسل و بی‏حال باشد، در امور آخرتی، تنبل‏تر و بی‏حال‏تر است.58
فعالیت هدفمند و صحیح انسان را به شخصی متعادل در ابعاد معنوی، تربیتی، اجتماعی و خانوادگی تبدیل می‏کند و موجب می‏شود در جنبه‏های مذکور، واقع‏بین، مردمدار، دلسوز، با تجربه، مسئول، باانگیزه و جامع باشد؛ زیرا کسی که وارد عرصه‏های اقتصادی می‏شود از یک‏سو، با زحمت و مشکلِ کار آشنا می‏شود، و از سوی دیگر، به دلیل تعاملات اجتماعی و ارتباطات کاری و شغلی، که با دیگران دارد، از مشکلات مردم و نیازهای آنان مطّلع می‏گردد و در تأمین آنها اقدام می‏کند و به رضایت خاطر و احساس آرامش نایل می‏گردد.
شهید مطهّری می‏نویسد:
کار سازنده انسان و از عوامل تربیت‏کننده اوست.59
ارتباط انسان و کار، ارتباطی متقابل است؛ ضمن اینکه انسان آفریننده کار و فعالیت خود است، نوع کار انسان نیز سهم فراوانی در تکوین شخصیت وی دارد. وقتی ابعاد گوناگون شخصیتی همچون امیرالمؤمنین علی علیه‏السلام را مورد مداقّه قرار دهیم، ملاحظه می‏کنیم که ایشان در عین آنکه زاهدترین فرد عصر خویش است، فعّال‏ترین آنها نیز هست. ایشان در عین اینکه بیشترین عبادت‏ها را در پیشگاه خدای خود دارد، ثمربخش‏ترین اوقات را نیز دارد. شهید مطهّری می‏نویسد:
شخصیت حضرت علی علیه‏السلام شخصیتی است که جامع اضداد است. وقتی شب می‏شود و خلوت شب فرامی‏رسد، هیچ عارفی به پای او نمی‏رسد؛ آن روح عبادت که جذب شدن و کشیده شدن به سوی حق و پرواز به سوی خداست، به شدت در او رخ می‏هد... . روز که می‏شود، گویی این شخص آن فرد قبلی نیست، با اصحابش که می‏نشیند، چنان چهره‏اش باز و خندان است که خنده‏رویی از جمله اوصاف او تلقّی می‏گردد.60
کار و اشتغال زمینه انحرافات اخلاقی و تربیتی را سد می‏کند و جلوی انباشته شدن انرژی را، که منشأ انحراف است، می‏گیرد و آن را مهار می‏کند. بیکاری و فراغت مطلق زمینه ایجاد انحرافات اخلاقی را به وجود می‏آورد و بر خلاف اشتغال، بستر گناه را آماده می‏سازد. بیکاری و نبود اشتغال در عین حال که موجب سرگردانی و بلاتکلیفی انسان‏ها می‏شود، به تدریج موجب سرخوردگی و یأس آنان می‏گردد و موجب می‏شود تا آنها به کنج خلوت و انزوا پناه ببرند و راهی برای مشغولیت خود بجویند. این مشغولیت در بسیاری از موارد، به انحرافات اخلاقی، به ویژه انحرافات جنسی در نوجوانان و جوانان، منجر می‏شود. بیکاری منشأ پایین آمدن عزّت نفس در جوانان می‏گردد و کسی که از عزّت نفس پایین برخوردار باشد به گناه گرایش بیشتری دارد و در مقابل، کسانی که دارای عزّت نفس و حرمت بالایی هستند کمتر به طرف انحرافات گرایش دارند.
موریس روزنبرگ، یکی از روان‏شناسان، خاطرنشان می‏کند که یکی از مهم‏ترین عوامل تعیین‏کننده رشد حرمت خود و شخصیت نوجوان این است که تا چه حد با دیگران و محیط اجتماعی سازگاری دارد، و تا چه حد از مقبولیت و محبوبیت برخوردار است.61
کسی که دارای شغل و حرفه است، از مقبولیت و محبوبیت بیشتری برخودار است و نزد خود، حرمت بالایی دارد. حضرت علی علیه‏السلامدرباره آفات معنوی و تربیتی بیکاری و نداشتن برنامه برای اوقات فراغت می‏فرمایند: اگر ذهن و قلب انسان، رها و بدون برنامه باشد به وسوسه‏های بد و شیطانی گرفتار می‏شود، و اگر فعالیت‏های جسمانی و بدنی در انسان دچار رکود و تنبلی شوند، راه برای ارتکاب گناهان باز خواهد شد.62 در این حدیث، حضرت علی علیه‏السلامتوصیه می‏کنند: اگر می‏خواهید به دام گناه و انحراف دچار نشوید اوقات فراغت و بیکاری خود را پر کنید و ذهن و جسم را به فعالیت مفید و ارزشمند مشغول سازید.
ج. آثار اقتصادی
همه ما ـ غیر از افرادی که ثروت زیادی به ارث می‏برند یا هدیه می‏گیرند ـ ناچاریم برای تأمین زندگی خود کار کنیم، چه این کار برای ما لذّت داشته باشد و چه نداشته باشد. ما برای تأمین نیازهای ضروری زندگی خود، همسر و فرزندانمان، کار و تلاش می‏کنیم. در این روزگار، به ندرت ممکن است به کسی برخورد کنیم که خوراک، پوشاک، مسکن و سایر احتیاجات خود را مجانی به دست آورد. بنابراین، تمام افراد به نوعی با کار و اشتغال سرو کار دارند و برای تأمین خواسته‏های زندگی خود، کوشش می‏کنند. کار علاوه بر اینکه موجب رفع نیازهای اقتصادی انسان می‏شود، در شکوفایی جامعه نقش اساسی دارد. جامعه‏ای که اعضای آن اهل تلاش و فعالیت هستند جامعه‏ای سرزنده، فعّال، ثروتمند و قدرتمند است، و در مقابل، جامعه‏ای که افراد آن بی‏انگیزه، تنبل و بیکار باشند جامعه‏ای فقیر، نیازمند و بی‏تحرّک است.
حضرت علی علیه‏السلام درباره سرانجام بیکاری و تنبلی فرمودند: آن‏گاه که پدیده‏ها با یکدیگر جفت و جور شدند، تنبلی و ناتوانی نیز در کنار هم قرار گرفتند و فقر و تنگ‏دستی را پدید آوردند.63 در این روایت، فقر پدیده‏ای منفی، و بیکاری عامل و منشأ آن معرفی شده است، و بیکاری و تنبلی، که عامل فقر هستند، نیز مذمّت شده و ناپسند تلقّی گردیده‏اند.
قرآن کریم ضمن دعوت به تلاش و فعالیت، به آثار اقتصادی آن و اینکه تلاش و کار موجب آبادانی زندگی مادی و به وجود آمدن لذت‏های دنیوی می‏شود، اشاره نموده، می‏فرماید: او (خداوند) کسی است که دریا را مسخّر (شما) ساخت تا از آن صید کنید و گوشت تازه بخورید و از زیورهای آن (مانند در و مرجان) استخراج کنید و بدان خود را بیارایید و کشتی‏ها را می‏بینید که سینه دریا را می‏شکافند تا شما به تجارت بپردازید و از فضل خداوند بهره گیرید. (نحل: 14)
در آیه دیگری می‏فرماید: ما شب و روز را روشنی‏بخش ساختیم تا فضل پروردگار را در پرتو آن بطلبید و به تلاش و فعالیت بپردازید. (اسراء: 11)
کار و تلاش سبب آبادانی زندگی دنیوی و رفاه اجتماعی شده، اقتدار اقتصادی جامعه اسلامی را در پی دارد. کار علاوه بر آثار اقتصادی، پاداش اخروی و ارزش والایی نیز می‏تواند داشته باشد.
حضرت علی علیه‏السلام در دو فرمایش گران‏قدر، ضمن اشاره به آثار اقتصادی کار و اینکه منشأ آسایش و رفاه خانواده می‏شود، به آثار معنوی و اجر اخروی آن نیز توجه داده، فرموده‏اند: هیچ تلاش صبح‏هنگامی در راه خدا، به فضیلت کار در جهت رفاه و آسایش فرزند و خانواده نمی‏رسد.64
همچنین در جای دیگر فرمودند: کسی که از سر دل‏سوزی برای پدر یا فرزند یا همسر، به دنبال امر دنیایش باشد، در قیامت چهره‏اش‏مانندماه شب چهارده است.65
حضرت علی علیه‏السلام خودشان به عنوان ابرمرد بی‏همتای تاریخ و رهبر مسلمانان، در کار و تلاش، نهایت جدیّت را داشتند و نخلستان‏های زیادی را با دستان مبارکشان، به وجود آوردند و در راه خدا وقف نمودند و حتی چاه‏هایی را برای به دست آوردن آب، حفر کردند و درختانی را به دست مبارک خود، آبیاری نمودند. در روایتی نورانی، که درباره آن حضرت نقل شده، آمده است: خودشان کار و تلاش می‏کردند، زمین را زراعت می‏کردند، آب می‏دادند و نخل می‏کاشتند و همه اینها را خودشان مستقیما انجام می‏دادند.66
د. آثار اجتماعی
یکی از زمینه‏های انجام گناه و رفتارهای نابهنجار در انسان، بیکاری است. بیکاری و تنبلی به عنوان یک پدیده شوم، مصایب و مشکلات فراوانی برای افراد و اجتماع به وجود می‏آورد. اولین ثمره تلخ و زودرس بیکاری، فقر و تهی‏دستی است؛ پدیده نامیمونی که از آن به «مرگ بزرگ»67 تعبیر شده و موجب می‏شود انسان‏های فقیر و درمانده به اعمال خلافی مثل دزدی، تجاوز، خودفروشی و بی‏عفّتی مبادرت ورزند و از طریق همکاری با افراد بزه‏کار و خلاف‏کار، زمینه متلاشی شدن خانواده و در نتیجه، ناهنجاری اجتماعی را پدید آورند.
دومین ثمره بیکاری، انباشته شدن انرژی فراوان در درون جوان است که به راحتی او را به انحرافات اخلاقی سوق می‏دهد. اگر زمینه مصرف انرژی و متراکم جوانی از طریق کار و اشتغال ایجاد شود، جوان به تعادل و آرامش می‏رسد. در سخنی حکیمانه آمده است: اگر نفس را به کاری مشغول نکنی، تو را به خودش مشغول می‏کند.68
در روایتی به نقل از حضرت علی علیه‏السلامآمده است: اگر سرگرم شدن به کاری موجب سختی و رنج است، پس فراغت همیشگی موجب فساد و تباهی است.69
فقر به عنوان یکی از نتایج قهری بیکاری، نقش قابل توجهی در زمینه‏سازی برای بزه‏کاری و جرم و ناهنجاری‏های اجتماعی دارد. فقر می‏تواند به طور مستقیم و غیرمستقیم فضیلت‏های اخلاقی جوامع انسانی را نابود کند و استعدادهای انسان‏ها را تباه سازد. در تحقیقات تجربی و میدانی، که توسط محققان جامعه‏شناس انجام گرفته، این نتیجه به دست آمده است که بین فقر و بزه‏کاری ارتباط زیادی وجود دارد و فقرْ زمینه‏ساز جرایم اجتماعی مثل سرقت، خودفروشی، توزیع مواد مخدّر و مانند آن است.70
برخی از نویسندگان بر این نکته تأکید دارند که مشکلات اقتصادی، موجد ناامنی فضای خانواده‏ها می‏شود؛ زیرا آینده مبهم و نامعیّن بر دستگاه روانی کودکان فشار می‏آورد و بر آنان اثر نامطلوب می‏گذارد. احساس ناامنی و ابهام ایجادکننده ناپایداری و در نتیجه، ناسازگاری است و بزه‏کاری ناشی از آنها به خاطر عدم تعادل و بروز اختلال در منش است.71 در آموزه‏های دینی و اسلامی، به مباحث ارزشمند و دقیقی در رابطه با ارتباط فقر و ناهنجاری اجتماعی اشاره شده است.
حضرت امیرالمؤمنین علی علیه‏السلام خطاب به فرزند بزرگوارشان امام حسن مجتبی علیه‏السلاممی‏فرمایند: فرزندم! انسانی را که به دنبال روزی و رزق خویش است، ملامت مکن؛ زیرا کسی که هیچ ندارد لغزش‏هایش بسیار خواهد بود.72
حضرت علی علیه‏السلامدر ادامه همین روایت، تحلیل جامعی ارائه داده‏اند که تبیین‏کننده ارتباط فقر با کاهش اعتبار اجتماعی و تنزّل جایگاه اجتماعی است که هر کدام در بسترسازی جرم و بزه‏کاری نقش دارند؛ حضرت می‏فرمایند: پسرم! فقیر، حقیر شمرده می‏شود و کسی به حرفش توجه نمی‏کند و جایگاهش مورد غفلت واقع می‏شود. فقیر اگر راست هم بگوید تصور می‏کنند دروغگوست؛ اگر زهد داشته باشد او را جاهل خطاب می‏کنند. پسرم! کسی که به فقر مبتلا باشد به چهار خصلت گرفتار می‏شود: ضعف در یقین، نقصان در عقل، کم‏دینی و کم‏حیایی در صورت.73
پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله می‏فرمایند: فقر موجب روسیاهی انسان در هر دو دنیاست، و فقر ممکن است انسان را به کفر بکشاند.74
بعضی افراد به علت ضعف روح و ضعف اراده، قدرت تحمّل فقر را ندارند و در زندگی دنیوی، برای رفع آن به راه‏های نامشروع و ناپسند و به تعبیری، بزه‏کاری روی می‏آورند. وقتی فقر می‏تواند منشأ کفر و بی‏دینی باشد، بدون تردید، منشأ جرم و ناهنجاری نیز خواهد شد.
سخن بلند امیرالمؤمنین علی علیه‏السلام، که خطاب به محمّدبن حنفیه فرمودند در این رابطه، قابل دقت و تأمّل جدّی است: پسرم! من بر تو از تنگ‏دستی می‏ترسم. پس از شر آن به خدا پناه ببر که تنگ‏دستی موجب شکست و نقصان دین‏است وموجب‏سرگردانی و سبب دشمنی.75
فقر ممکن است فقیر را به جنایت، دروغ، خواری و اعمال نکوهیده دیگری وادارد که همه موجب نقص در دین می‏شوند. فقیرِ ناشکیبا راه راست را گم می‏کند و در کار خود، عقلش حیران و اندیشه‏اش سرگردان می‏شود. همچنین فقر موجب دشمنی است؛ چون مردم از فقیر دوری می‏گزینند و با او طرح دوستی نمی‏ریزند. فقر موجب تنزّل شخصیت و بی‏اعتباری اجتماعی می‏شود و کسی که از نظر اجتماعی بی‏ارزش باشد، زمینه جرم و خلاف‏کاری در او زیاد می‏گردد. از این‏رو، در مباحث روان‏شناحتی، تلاش می‏شود شخصیت به هم ریخته بزه‏کار ترمیم شود تا زمینه جرم برطرف گردد.
حضرت علی علیه‏السلامدر رابطه با ارتباط فقر و منزلت جایگاه اجتماعی می‏فرمایند: خدایا! آبروی مرا با توانگری نگاه‏دار و شخصیت مرا به تنگ‏دستی از بین مبر!76
از مجموعه روایاتی که در رابطه با فقر مطرح شدند، این نتیجه به دست می‏آید که فقر موجب نابودی شخصیت، شکوفا نشدن استعدادها، و رکود فضیلت‏های اخلاقی و دینی انسان‏ها می‏شود. همچنین ضعف اقتصادی زمینه‏ساز ضعف فکری، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی می‏گردد. همه اینها زمینه‏ساز انحرافات اجتماعی هستند. بنابراین، باید با تلاش و کوشش فراوان و با اشتغال مفید، بر فقر غلبه کرد و زمینه انحرافات اجتماعی را از بین برد.
نکته‏ای که توجه بدان لازم است اینکه اولاً، اگر چه فقر می‏تواند منشأ کارهای خلاف شود، ولی ثروت زیاد نیز اگر در اختیار افراد نالایق و ناشایست قرار گیرد، به مراتب تبعات بدتری از فقر خواهد داشت. ثانیا، گرچه در بسیاری از روایات، از فقر مذمّت شده، ولی اگر فقیری بر خدا توکّل داشته باشد و اراده‏اش را تقویت کند و به دستورات دینی ملتزم باشد و تلاش و کوشش متعادل داشته باشد و اگرچه به ثروت هم نرسد ولی وظایف الهی را فراموش نکند، به جایگاه معنوی بلندی نایل می‏شود و چنین اشخاصی در روایات اسلامی، مورد مدح و ستایش قرار گرفته‏اند؛ زیرا اینها کوتاهی نکرده و به وظایف اجتماعی، شغلی، دینی و الهی خود عمل کرده‏اند، اگرچه بنا به دلایلی به فقر گرفتارند.
حضرت محمّد صلی‏الله‏علیه‏و‏آلهدرباره مقام و منزلت فقرای با دیانت و مؤمن می‏فرمایند: درهای بهشت به سوی فقرا باز و گشوده است.77
همچنین فرمودند: خدایا مرا با فقر زنده بدار و با فقر بمیران و مرا با فقرا و مساکین محشور کن.78
نتیجه‏گیری
کار و اشتغال، در زندگی نقشی اساسی و سازنده دارد و آثار تربیتی، روان‏شناختی، معنوی، اقتصادی و اجتماعی آن بر کسی پوشیده نیست. و اگر شغل مطابق آموزه‏های دینی و با رعایت حدود الهی و دستورات شرع مقدّس انجام شود، عبادت تلقّی شده، موجب کمال معنوی انسان می‏گردد و همچنین در پویایی شخصیت و اقتدار اجتماعی او، نقش قابل توجهی دارد. اشتغال منشأ آرامش روحی، اعتماد به نفس و عزّت نفس است و انسان را به شخصیتی متعادل، پویا و خلّاق مبدّل می‏کند. حرفه و شغل باعث قدرت اقتصادی بالا و در نتیجه، احترام اجتماعی می‏شود. نبود شغل و حرفه موجب فقر اقتصادی می‏شود و فقر اقتصادی منشأ انحرافات اجتماعی، اخلاقی و خانوادگی می‏گردد.
--------------------------------------------------------------------------------
پى نوشت ها
1ـ «اعتماد به نفس» یعنى اینکه احساس کند داراى توانایى و کفایت است. (مایستون استفانى، معجزه تشویق، ترجمه توراندخت، تهران، علمى، 1375، ص 19.)
2ـ «عزّت نفس»، میزان ارزشى است که ما براى خود قایل هستیم. همان
3ـ بهروز میلانى‏فر، بهداشت روانى، چ چهارم، تهران، 1374، ص 198.
4ـ اسماعیل بیابانگرد، روش‏هاى افزایش عزّت نفس در کودکان و نوجوانان، تهران، انجمن اولیا و مربّیان جمهورى اسلامى ایران، 1378، ص 121.
5ـ مرتضى مطهّرى، تعلیم و تربیت در اسلام، قم، صدرا، 1371، ص 410.
6ـ جعفر سبحانى، رمز پیروزى مردان بزرگ، قم، نسل جوان، 1375، ص 18.
7ـ همان، ص 22.
8ـ مرتضى مطهّرى، پیشین، ص 430.
9ـ همان.
10ـ بهروز میلانى‏فر، پیشین، ص 200.
11ـ کمال‏الدین میرحسین میبدى یزدى، شرح دیوان منسوب به على علیه‏السلام، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، 1379، ص 636.
12ـ شیخ حرّ عاملى، وسائل‏الشیعه، قم، مؤسسة آل‏البیت، 1412، ج 17، ص 13، ب 1، ح 13.
13ـ محمّد محمّدى رى‏شهرى، میزان الحکمه، قم، دارالحدیث، 1416، ج 4، ص 2992، ح 19373.
14ـ همان، ح 19372.
15ـ محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، بیروت، مؤسسة الوفاء، 1403، ج 2، ص 17، ب 8، ح 41.
16ـ همان، ص 15، ب 8، ح 29.
17ـ همان، ص 25، ب 8، ح 82.
18ـ شیخ حرّ عاملى، پیشین، ج 17، ص 12، ب 2، ح 12.
19ـ همان، ح 11 / محمّدبن یعقوب کلینى، الفروع من الکافى، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1350، ج 5، ص 149، ح 9.
20ـ نور: 37.
21ـ محمّد محمّدى رى‏شهرى، پیشین، ج 1، ص 325، ح 2034.
22ـ همان، ص 328، ح 2075.
23ـ همان، ص 329، ح 2076.
24ـ همان، ص 328، ح 2069 و 2070
25ـ محمّدبن یعقوب کلینى، پیشین، ج 5، ص 261، ح 7.
26ـ شیخ حرّ عاملى، پیشین، ج 11، ص 35، ب 3، ح 10.
27ـ همان، ج 2، ص 11، ب 1، ح 24.
28ـ محمّدبن یعقوب کلینى، پیشین، ج 5، ص 260، ح 6.
29ـ منظور از «پزشکى» تمام زیرمجموعه طبابت و درمانگرى است؛ مثل پزشکى، روان‏پزشکى، دندان‏پزشکى، روان‏شناسى و مانند آن.
30ـ محمّدباقر مجلسى، پیشین، ج 1، ص 220، ح 52.
31ـ همان، ج 75، ص 235، ح 59.
32ـ همان، ج 100، ص 9، ح 40.
33ـ همان، ص 10، ح 45.
34ـ همان، ج 55، ص 226، ب 10، ح 7.
35ـ امام خمینى، تحریرالوسیله، تهران، اعتماد، 1366، ج 2، ص 7.
36ـ محمّدباقر مجلسى، پیشین، ج 69، ص 229، ب 116، ح 35.
37ـ همان، ج 68، ص 338، ب 83، ح 1.
38ـ همان، ح 4.
39ـ همان، ج 5، ص 145، ب 5، ح 1.
40ـ محمّدبن یعقوب کلینى، پیشین، ج 5، ص 149.
41ـ ام. رابین دیماتئو، روان‏شناسى سلامت، ترجمه محمّد کاویانى و همکاران، تهران، سمت، 1378، ج 1، ص 405.
42ـ محمّد محمّدى رى‏شهرى، پیشین، ج 7، ص 29.
43ـ محمّدباقر مجلسى، پیشین، ج 22، ص 157، ح 16.
44ـ نهج البلاغه، ترجمه مصطفى زمانى، قم، پیام اسلام، 1366، ص 1014، ح 396.
45ـ محمّدباقر مجلسى، پیشین، ج 72، ص 108، ب 49، ح 11.
46ـ کمال‏الدین میرحسین میبدى یزدى، پیشین، ص 636.
47ـ بهروز میلانى‏فر، پیشین، ص 199.
48ـ همان.
49ـ همان.
50ـ همان، ص 200.
511. Gerald C. Davison, Abnormal Psychology, New York, Johnwiley, 2001, p. 191-207.
52ـ مرتضى فرید، الحدیث روایات تربیتى از مکتب اهل‏بیت، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1366، ج 3، ص 8، ح 6 و 3.
53ـ شیخ حرّ عاملى، پیشین، ج 17، ص 24، ح 16.
54ـ همان، ص 32، ح 10.
55ـ شیخ حرّ عاملى، پیشین، ج 17، ص 24، ح 15.
56ـ همان، ص 67، ح 4.
57ـ همان، ص 58، ح 4.
58ـ همان، ص 59، ح 1.
59ـ مرتضى مطهّرى، پیشین، ص 410.
60ـ همو، انسان کامل، قم، صدرا، 1367، ص 54.
61ـ اسماعیل بیابانگرد، پیشین، ص 121.
62ـ ابن ابى‏الحدید، شرح نهج‏البلاغه، قم، مکتبة آیه‏اللّه المرعشى النجفى، 1404، ج 20، ص 303.
63ـ محمّدبن یعقوب کلینى، پیشین، ج 5، ص 86.
64ـ محمّد محمّدى رى‏شهرى، موسوعه‏الامام على‏بن ابى‏طالب، قم، دارالحدیث، 1421، ج 4، ص 169، ح 1446.
65ـ همان، ص 170، ح 1447.
66ـ همان، ح 1452.
67ـ محمّدباقر مجلسى، پیشین، ج 10، ص 99، ب 7، ح 1.
68ـ ورّام‏بن ابى فراس، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر، تهران، دارالکتب‏الاسلامیه، 1376ق، ج 2، ص 134.
69ـ همان، ج 74، ص 421.
70ـ مرتضى محسنى، کلیات حقوق جزاء، تهران، دانشگاه ملّى ایران، 1370، ج 1، ص 96 و 217.
71ـ مهدى کى‏نیا، مبانى جرم‏شناسى، تهران، دانشگاه تهران، 1370، ج 2، ص 187.
72ـ محمّدباقر مجلسى، پیشین، ج 69، ص 69، ب 94، ح 58.
73ـ همان.
74ـ همان، ج 69، ص 30، ب 94، ح 26.
75ـ نهج‏البلاغه، ص 982، حکمت 325.
76ـ همان، ترجمه علینقى فیض‏الاسلام، تهران، فقیه، 1367، ص 716.
77ـ محمّدباقر مجلسى، پیشین، ج 69، ص 46، ب 94، ح 57.
78ـ همان.

تبلیغات