آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۹۷

چکیده

امروزه نقش بى بدیل تحقیق و پژوهش هاى علمى در نظام هاى آموزش عالى جهان بر کسى پوشیده نیست. فرهنگ و تمدّن امروز بشر، که ما وارث آن هستیم، مرهون تحقیق، پژوهش، خلّاقیت و نوآورى هاى بشر در طول تاریخ بوده است. از این رو، ضرورت تناسب نظام آموزش عالى و پژوهش مدارى آن با نیازها و مقتضیات جهانى، و نیز در ایران اسلامى، تناسب آن با آرمان هاى دینى برآمده از انقلاب اسلامى در جهت پاسخ گویى به نیازها و مطالبات جامعه اسلامى امرى روشن و بدیهى است. نویسنده در این مقاله، تحلیلى گذرا پیرامون اهداف و برنامه هاى وزارت علوم، تحقیقات و فناورى، بر اساس اولویت هاى علمى ـ فرهنگى و دینى سند چشم انداز بیست ساله دارد. در این زمینه، پس از طبقه بندى اهداف کلان آموزش عالى، پژوهش و تحقیق، آموزش، تعلیم، تعالى و تربیت دینى را به عنوان رسالت هاى مهم نظام آموزشى عالى ایران برمى شمارد.

متن

(لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ) (حدید: 25)
اسلام به عنوان یک دین جامع به همه نیازهاى انسانى پاسخى شایسته داده و به اصل هماهنگى ابعاد حیات آدمى توجهى تام و تمام دارد. در این میان، علم و فرهنگ نیز به مثابه یک رکن ساختارى موردنظر و توجه ویژه است و در حقیقت، دین مبین اسلام به عنوان یک دین فرهنگى شناخته شده و منش فرهنگى خاص خود را مى پروراند، به گونه اى که حوزه گسترده علم در تمامى ساختارهاى گوناگون اجتماعى جامعه اسلامى نهادینه شود.
و بى دلیل نیست که انقلاب عظیم و شکوهمند اسلامى بیش از همه، یک انقلاب فرهنگى تمام عیار محسوب مى شود; انقلابى که ریشه در پایدارى دینى پر پیشینه ملت بزرگ ایران در طول تاریخ هزارینه آن دارد تا آنجا که پیامبر عظیم الشأن(صلى الله علیه وآله) فرمودند:
«لوکان العلم منوطاً بالثریا لتناله رجال من فارس»;1 اگر علم در ثریا هم باشد، مردانى از پارس آن را به دست خواهند آورد.
اما ایران اسلامى، امروز در مسیر برپایى تمدّن نوین جهانى قرار گرفته; تمدّنى که مى تواند مسیر جهانى شدن را در افق آرمان هاى دینى و الهى رقم زند. بى تردید، چنین تمدّنى براى تحقق خود نیازمند پایه ها و بنیادهاى فکرى و اندیشه و تعقل است و اینجاست که مى توان علم و فرهنگ را زمینه ساز پیدایش تمدّن جهانى دینى دانست.
از این رو، تمدّن و فرهنگ امروزى مدیون خلاقیت و نوآورى علمى است و مى توان روح پژوهشگرى آدمى را مبدأ پیدایش تحولات گسترده جهانى دانست تا آنجا که در دهه هاى اخیر شتاب آن به مراتب افزون شده و حتى عصر ما را عصر «شتابندگى تاریخ» قلمداد نموده اند.
از این فرصت تاریخى باید حداکثر استفاده را برد. طبق آخرین دستاوردهاى علمى، حجم پژوهش در دهه 70 و 80 میلادى برابر با 7 دهه اوّل قرن حاضر است. از این رو، هر روز و هر ساعت از فاصله بین دانش و فناورى کاسته شده و این امر، نشان از اهمیت تحقیق و پژوهش هاى علمى در حوزه نظام آموزش عالى در جامعه جهانى امروز دارد. بدین سان، لزوم تناسب نظام آموزش عالى و پژوهش مدارى آن با نیازها و مقتضیات جهانى و اجتماعى و نیز هماهنگى آن با آرمان هاى دینى برآمده از انقلاب اسلامى را باید به عنوان یک اصل و نیاز ضرورى پذیرفت و مسلماً این امر نشان از نقش حیاتى ارتباط علم با عمل اجتماعى دارد و متعاقباً مى تواند آموزش عالى را پاسخگوى نیاز و مطالبات جامعه اسلامى سازد.
بنابراین، در نهایت باید چنین گفت: در این چالش دوسویه بین دنیاى جدید و مقتضیات آرمان خواهى انقلاب عظیم اسلامى است که نقش تغییر و تحوّل اساسى و ساختارى در نظام آموزش عالى، خود را نمایان مى سازد.
چنین تغییر و تحولى را باید نخست در تنظیم و اولویت بندى اهداف بلندمدت و میان مدت آموزش عالى دید و سپس با تنظیم برنامه هایى دقیق و اجرایى در ابعاد فرهنگى، پژوهشى، آموزشى، فناورى و ساختارى آن را دنبال کرد.
آموزش عالى و اهداف کلان
اهداف کلان به چهار بخش تقسیم و طبقه بندى مى شوند: 1. اهداف ارزشى و دینى; 2. اهداف کلان توسعه اى; 3. اهداف علمى و پژوهشى; 4. اهداف ساختارى و اصلاحى.
در خصوص برنامه هاى هر یک از اهداف چهارگانه مزبور، مى توان به موارد ذیل اشاره کرد:
ـ بخش اول: تعمیق باورها و ارزش هاى دینى، اسلامى کردن دانشگاه ها در معنا و مفهوم حقیقى آن، تحقق انقلاب فرهنگى دینى در بستر مراکز آموزش عالى و تحکیم و تدوین نظام تعامل و پیوند حوزه و دانشگاه.
ـ بخش دوّم: مدیریت کلان نظام آموزشى عالى در جهت تحقق اهداف سند چشم انداز بیست ساله، تحقق توسعه پایدار و نقش دانشگاه در آن و نیز گسترش آموزش عالى بر پایه اصل عدالت محورى.
ـ بخش سوّم: تحقق نهضت تولید علم و جنبش نرم افزارى اسلامى، تعالى و پیشرفت علمى کشور تا دست یابى به جایگاه نخست در سطح منطقه، تقویت و زمینه سازى اصل پژوهش مدارى و روحیه تحقیق و تفکر در جامعه دانشگاهى.
ـ بخش چهارم: هدایت و حمایت هدفمند دانشگاه ها و جهت دهى به اصلاح مسائل ساختارى نظام آموزش عالى و نیز تحکیم اصل ارتباط دانشگاه و صنعت.
بر اساس اهداف مذکور و براى تحقق آنها، مى توان سرفصل هاى برنامه هاى نظام آموزش عالى را به ترتیب اولویت شامل این موارد دانست:
1. برنامه ها فرهنگى;
2. برنامه هاى پژوهش و فناورى;
3. برنامه هاى آمورش و ساختارى.
آنچه در این فراز به آن اشاره مى گردد اصول محورى برخى برنامه هاى فرهنگى است. پیش از برشمردن راه کارهاى موردنظر، یادآورى سه اصل ضرورى است:
اصل اول: ارتباط تعیین برنامه با اولویت بندى و مفهوم یابى
بدون تردید، ارائه هر برنامه اى وابسته به تعیین اولویت هاى موردنظر است و مشخص کردن اولویت ها نیز منوط به در دست داشتن یک مفهوم کلى اما مشخص، که از وظایف و رسالت هاى وزارت علوم است. بنابراین، در وهله نخست ارائه مفهومى کلى از رسالت هاى وزارت علوم ضرورى است. سپس باید اولویت هاى آن را برشمرد تا بتوان بر این مبنا به تحلیل و ارائه برنامه هاى فرهنگى مبادرت ورزید.
در یک تحلیل کلى مى تون مهم ترین رسالت وزارت علوم و تحقیقات را «پاسخ گویى به نیازهاى علمى و فنى جامعه اسلامى» دانست. در این تعریف، چند قید مهم وجود دارد: 1. پاسخ گویى به نیازها; 2. نیازهاى علمى و فنى; 3. نیازهاى جامعه اسلامى. قید اوّل نشان مى دهد که نظام آموزش عالى باید در تعامل با جامعه و خواست ها و تقاضاى آن باشد. قید دوم حاکى از آن است که انتظارات جامعه از آموزش عالى با سایر دستگاه ها متفاوت و گوناگون است; چراکه این دستگاه باید به مطالبات علمى، پژوهشى و فناورى جامعه پاسخ دهد. و به ویژه باید برقید سوم تأکید خاص داشت و آن را یک قید اضافى و غیرضرورى به حساب نیاورد; چراکه هر جامعه اى هویت و مشخصه هاى خاص خود را دارد و نیازها و ضرورت هاى ویژه خود را مى پروراند. بنابراین، جامعه اسلامى نیز داراى مختصات خاص خود بوده و نیازهاى ویژه و طبیعتاً راه حل هاى خاص خود را مى طلبد. از این رو، بسیار طبیعى است که نیازهاى علمى و فنى جامعه اسلامى متناسب با ساختار هویتى آن است و پاسخ گویى به آن نیز خاص خودش خواهد بود و نمى توان مطالبات علمى و فناورى جامعه اسلامى را با راه حل ها و روش هاى غربى و سکولاریستى پاسخ داد.
بر اساس این مفهوم و تعریف کلى، مى توان سه رسالت نظام آموزش عالى رابه ترتیب اولویت شامل این موارد دانست:
1. پژوهش و تحقیق (فناورى);
2. آموزش و تعلیم;
3. تعالى و تربیت دینى.
هرچند این سه رسالت باید با هم باشند و در صورت همراهى و هماهنگى آنها انتظار اصلى از آموزش عالى برآورده مى گردد; ولى در عین حال، به نقش اولویت بندى نیز باید توجه کرد. مهم ترین اولویت در نظام آموزش عالى، مسئله پژوهش و تحقیق است که زمینه ساز تولید علم نوین خواهد بود و این امر مى تواند بستر پاسخ گویى به نیازهاى علمى و فنى خاص جامعه اسلامى را فراهم سازد. بنابراین، اگر از آموزش هم سخن به میان مى آید، با توجه به اولویت اوّل، آموزش نیز باید در خدمت پژوهش و تحقیق قرار گیرد و این دو امر با اولویت خود زمینه را براى بسط فرهنگ متعالى دینى فراهم سازند.
در اهمیت اولویت نخست همین بس که چنانچه این اولویت ها را جابه جا کنیم به صورت طبیعى و منطقى دیگر نمى توان از وزارت علوم، تحقیقات و فناورى یاد کرد، بلکه این وزارت جاى خود را به سایر دستگاه ها خواهد داد. مثلا، با اولویت دادن به آموزش و تعلیمات، عملا این مجموعه را به جاى دستگاه هاى متولى تعلیمات متوسطه و یا آموزش و پرورش و مانند آن نشانده ایم و یا حتى با اولویت دادن به موضوع تعالى و تربیت دینى در صدر دو اولویت دیگر، نظام آموزش عالى را با دستگاه هاى متولى فرهنگ و ارشاد عمومى و یا مراکز اصلاح و تربیت اخلاق همگانى اشتباه گرفته ایم!
بنابراین، در عین اینکه باید به هر سه رسالت توجه کرد ولى نباید از نقش محورى و اساسى پژوهش و تحقیق در نظام آموزش عالى غفلت ورزید. ضرورت این اولویت بندى از آنجاست که نقش خود را در تعیین راه کارها و راهبردها نشان خواهد داد; چراکه با پذیرش چنین اولویتى آن گاه باید در همه امور نظام آموزش عالى بیش و پیش از هر امرى به اولویت مسائل پژوهشى و تحقیقى نگریست، چه در گزینش هاى دانشجویى و چه در مواد و متون درسى، مدیریت و نیروهاى انسانى و یا حتى شکل گیرى مجموعه فضاى کالبدى.
بنابراین، اگر سخن از برنامه هاى فرهنگى هم مى رود باید برنامه هایى مورد توجه قرار گیرد که در آن توجه به این سه رسالت اصلى با اولویت نخست موردنظر باشد. هرچند که جمع این سه رسالت به نحوى جمع بین تعهد و تخصص نیز به حساب مى آید و البته در فضاى کنونى نیز ظرفیت براى رو کردن به اجتماع این دو عنصر فراهم است; چراکه تاکنون به نام همراهى این دو امر یکى بر دیگرى غلبه کرده و اصل قرار مى گرفت. به جاى آنچه در گذشته رخ داده باید به سوى برنامه هایى روى آورد که به دو اصل «اولویت به پژوهش» و «اصالت تعالى دینى» توجه کند و این جمع تعهد و تخصص با یکدیگر است و اگر بخواهیم در جامعه کنونى براى این دو اصل، دو مصداق دیگر پیدا کنیم باید از دو اصل «اهمیت تخصص در دانشگاه» و «اسلامى کردن دانشگاه ها» نام ببریم.
بر این اساس، به نظر مى رسد باید شعار اصلى امروز در دانشگاه ها این باشد: «دانشگاه در خدمت تعالى و پیشرفت جامعه اسلامى».
براى دست یابى به چنین اهدافى نیز طرح برنامه ها در دو قالب (1) برنامه هاى ضرورى برآمده از اصول مزبور و (2) برنامه هاى رفع موانع، لازم است که در اصل سوّم به آن اشاره مى شود. اما آنچه در صدر این برنامه ها و به عنوان نقطه مشترک بین دو اصل یاد شده مى توان به آن اشاره داشت و از مهم ترین و اصولى ترین برنامه هاى آموزش عالى به شمار مى آید بحث زمینه سازى براى «تحقق نهضت تولید علم در دانشگاه ها» است.
اگرچه این موضوع حرف جدیدى نبوده و در حقیقت، در جهت مطالبات فکرى انقلاب عظیم اسلامى است و پس از انقلاب نیز تحت عنوان «انقلاب فرهنگى» و موضوع «وحدت حوزه و دانشگاه» مطرح شده و در واقع، بحث نهضت تولید علم را باید در جهت اهداف مزبور دانست; اما در زمان کنونى حتماً باید در نظام آموزش عالى به آن توجه جدى کرد، وگرنه انقلاب اسلامى در مسیر پاسخ گویى به مطالبات فرهنگى نوین دچار یک چالش جدى و بحران فکرى خواهد بود. براى تحقق این امر بیشترین تلاش باید به سمت ساختارشکنى وضع موجود سوق پیدا کند تا به تدریج زمینه هاى یک حرکت جدید فراهم شود; ساختارشکنى و نقد نظریات غربى، اهمیت دادن به علوم انسانى، ایجاد خیزش هاى فکرى ـ اجتماعى براى شکستن سدها و موانع در سراسر حوزه هاى تفکرى جامعه فرهنگى، به وجود آوردن هسته هاى نظریه پردازى در سراسر کشور، شکستن سدهاى غیر پژوهشى و برداشتن موانع آموزشى و ادارى. بدین سان، مى توان امید داشت نظام آموزش عالى به تدریج و با برنامه ریزى دقیق در مسیر بستر سازى علمى و فکرى تمدّن یابى اسلامى قرار گیرد و انقلاب اسلامى را به سوى آرمان هاى بلند دینى خود رهنمون شود.
اصل دوّم: تفکیک بین مفهوم هدف و برنامه
در این دیدگاه، «اهدف فرهنگى» نقاط مطلوب و آرمانى هستند که نظام آموزش عالى باید بدان ها دست یابد. اما واژه «برنامه فرهنگى» عبارت است از راه کارها و روش هایى که مى توان به وسیله آنها به آن اهداف آرمانى دست یافت. اگرچه این نوع تفکیک هاى نظرى ممکن است در مقام عمل و اجرا و به ویژه ارائه برنامه بسیار مشکل به نظر آید ولى در هر حال، جداسازى اجمالى مفاهیم، این امکان را به تحلیلگر اهداف و برنامه ریزان مى دهد که اجمالا حوزه کارى این دو قلمرو را همسان و یکسان با یکدیگر ندانند.
اصل سوّم: تفکیک برنامه هاى پیشنهادى فرهنگى در دو بخش ضرورت ها و موانع
در برنامه پیشنهادى ذیل بین دو دسته راه کارهاى فرهنگى در نظام آموزش عالى تفکیک شده است. علت این تفکیک آن است که در شرایط موجود، مراکز علمى ما با دو مشکل روبه رو هستند; از سویى، باید برنامه هاى فرهنگى متناسب با نیازهاى جدید علمى و ملى مطرح و اجرا شود و از سوى دیگر، به دلیل وجود موانع و مشکلاتى که ساختار آموزش عالى را گرفتار خود کرده است، باید برنامه هایى براى رفع و زدودن چنین سدهایى مطرح ساخت. با این حساب، برنامه پیشنهادى زیر در دو بخش ارائه شده است:
1. بخش ضرورت ها: برنامه هاى فرهنگى که بر پایه نیازها و ضرورت هاى ملى و دینى قابل طرح اند.
2. بخش موانع: برنامه هاى فرهنگى که براى رفع موانع و مشکلات موجود باید مطرح شوند.
این نکته نیز قابل توجه است که برنامه هاى پیشنهادى زیر براى وزارت علوم، تحقیقات و فناورى بر اساس اولویت هاى علمى، فرهنگى و دینى سند چشم انداز بیست ساله تنظیم گردیده اند.
الف. بخش ضرورت ها:
1. اسلامى کردن دانشگاه ها نه فقط در ظواهر امور دانشگاهى، بلکه در معنا و مفهوم حقیقى آن و با توجه به مؤلفه هاى محورى نظام دانشگاهى، یعنى تولید دانش و علوم جدید که داراى پیوند آکادمیک با دین و آموزه هاى اسلامى است;
2. پى گیرى تحقق عملى و عملیاتى وحدت حوزه و دانشگاه و تدوین نظام همکارى متقابل بین حوزه هاى علوم دینى و مراکز آموزش عالى (مصوّب شوراى عالى انقلاب فرهنگى);
3. ارائه طرح هایى در جهت اصلاح ساختارى شوراى عالى انقلاب فرهنگى (مورد تأکید مقام معظّم رهبرى) براى تقویت اهداف شورا و اتخاذ تصمیمات کلیدى در مسیر تحقق انقلاب فرهنگى دینى در دانشگاه ها;
4. اجرا و پى گیرى مجدّانه مصوّبه شوراى عالى انقلاب فرهنگى پیرامون تأسیس و راه اندازى کرسى هاى نظریه پردازى در مراکز آموزش عالى و تقویت و حمایت از آنها و زمینه سازى براى حضور آزادانه و فعال عرضه اندیشه هاى نو;
5. تأسیس مراکز تحقیقاتى علم و دین در سطح ملى و در دانشگاه هاى کشور;
6. تأسیس مراکز تحقیقاتى بین المللى علم و دین در سطح جهانى با مرکزیت دانشگاه هاى ایرانى (زمینه سازى براى ارتباط با مراکز علم و دین جهانى);
7. ایجاد فضاى آزاد پژوهشى و تحقیقاتى براى رونق کار علمى پژوهشى توسط اعضاى هیأت علمى;
8. توجه به اصل همراهى علم و دین (مورد تأکید مقام معظم رهبرى در مورخه 24/9/1372) و استفاده از ظرفیت ها و امکانات مراکز تحقیقاتى حوزوى براى تزریق به بدنه نظام دانشگاهى (ضرورت ارتباط ساختارى و تشکیلاتى آموزش عالى با مراکز تحقیقاتى حوزوى);
9. تعیین اولویت هاى پژوهشى کشور و تزریق آن به بدنه مراکز پژوهشى براى سفارش کار و جلوگیرى از تداخل وظایف و نیز توجه به نیازهاى ضرورى;
10. اصل وصل کردن دانشگاه به نیازهاى دولت (مورد تأکید مقام معظم رهبرى در مورخه 19/8/1371);
11. اصلاح ساختار نظام آموزشى دانشگاه با توجه به:
ـ اصلاح نظام مدرک گرایى (مورد تأکید مقام معظّم رهبرى در مورخه 1/10/1372);
ـ وضع قوانینى در جهت ملاک قرار دادن کار پژوهشى به جاى اصل قرار دادن مدرک;
ـ دادن آزادى عمل به استاد در انتخاب کتاب درسى و ارزیابى آموزش و مانند آن;
ـ گزینش دانشجو بر اساس توانایى هاى علمى و نه صرفاً محفوظات;
ـ اصلاح جدى نظام گزینش دانشجو در دوره هاى کارشناسى ارشد و دکترى و تغییر نگرش بسته به نحوه ارزشیابى;
ـ تقویت نظام آموزش مجازى در مقاطع ارشد و دکترى.
12. تقویت کارآمدى فعال دروس معارف اسلامى در دانشگاه ها با اصلاح و جهت دهى به مراکز امور اساتید دروس معارف اسلامى;
13. تأسیس دوره هاى دکترى علوم اسلامى در مراکز آموزش عالى;
14. تشکیل بانک اطلاعات جامع از استادان هیأت علمى کشور با توجه به رشته و استعداد و توانایى هاى علمى و مدیریتى براى شناسایى و تزریق نیروهاى متخصص به بدنه مدیریتى کشور;
15. طرح استفاده عملى از محققان با تجربه و کارآمد حوزوى و دانشگاهى براى تربیت محققان جوان دانشگاهى (مورد تأکید مقام معظم رهبرى در مورخه 2/3/1362);
16. تأسیس مجله هاى ISI اسلامى با همراهى دانشگاه هاى جهان اسلام. (مورد تأکید مقام معظم رهبرى);
17. ضرورت تجدیدنظر در علوم انسانى (مورد تأکید مقام معظّم رهبرى در مورخه 4/10/1362) و اهمیت وضع قوانین براى رفع مهجوریت آن;
18. ضرورت ایجاد تعادل بین رشته هاى علوم انسانى و سایر علوم در انتخاب معاونت هاى وزارت و رؤساى دانشگاه ها;
19. ضرورت حساسیت در انتخاب رؤساى مراکز آموزش عالى از حیث جمع تعهد و تخصص با توجه به:
ـ دورى از نگاه هاى سیاسى و حزبى;
ـ اعتقاد حقیقى به اسلامى کردن دانشگاه ها;
ـ نداشتن نگاه منفى به علوم انسانى;
ـ پاکى و صداقت در سوابق مدیریتى و خدمتى.
20. ضرورت همکارى و هماهنگى جدى وزارت با نهاد نمایندگى مقام معظم رهبرى براى تحقق جنبش تولید علم در سطح کشور;
21. ضرورت هماهنگى نظام آموزشى و پژوهشى دانشگاه آزاد اسلامى با وزارت علوم و پرهیز از تشتت و ناهمخوانى در نظام آموزشى کشور;
22. تقویت برنامه هاى ملى براى معرفى شخصیت هاى موفق دینى و علمى در سطح استادان و دانشجویان.
ب. بخش موانع:
1. تلفیق آموزش با پژوهش و تلاش در جهت زدودن این تصور که دانشگاه صرفاً محل فرا گرفتن دانش است و نه پرورش محقق;
2. اصل هماهنگى مراکز تحقیقاتى کشور با اصلاح آیین نامه و دورى از تداخل وظایف;
3. ضرورت یکسان سازى مراکز مختلف قدرت و تصمیم گیرى در دانشگاه ها;
4. ضرورت یکسان سازى وظایف مراکز و نهادهایى که در امور فرهنگى دانشگاه ها تأثیر دارند; مانند معاونت فرهنگى، نهاد نمایندگى، جهاد دانشگاهى و مانند آن;
5. اعمال سیاست تمرکززدایى از مرکز و وزارت و تفویض قدرت و اختیارات به مدیریت دانشگاه ها;
6. حذف قیود اضافى و ناکارآمد در تأسیس مجله هاى پژوهشى در زمینه هاى علوم انسانى و علوم اسلامى;
7. رفع موانع و کمک و حمایت از چاپ و نشر کتب اعضاى هیأت علمى و تقویت کارهاى پژوهشى در زمینه نشر کتاب;
8. تقویت شوراى نقد و بررسى کتب علوم انسانى و تلاش در جهت رفع موانع تشکیلاتى آن به منظور گسترش حوزه نقد در دایره علوم انسانى;
9. تصویب قوانینى در زمینه هدایت تشکل هاى دانشجویى به سمت فعالیت هاى ناب سیاسى و دانشجویى با مرزبندى روشن بین فعالیت هاى تشکل هاى دانشجویى و احزاب سیاسى در سطح کشور.
یادآورى: بسیارى از این اهداف و اصول، بارها بر روى صفحات کاغذ آمده است. از این رو، تحقق آنها نیاز به عزم جدى و ملى و نیز قدرت تصمیم گیرى در شکستن سدهاى خیالى دارد که آموزش عالى را در چنبره خود گرفتار کرده است.
--------------------------------------------------------------------------------
منابع و مأخذ
ـ وزارت علوم و تحقیقات و فناورى، رهیافت هاى پنجاه و دومین نشست رؤساى دانشگاه ها و مراکز پژوهشى و فناورى (10 تا 12 خرداد 1384)، مؤسسه پژوهشى و برنامه ریزى آموزش عالى.
ـ دبیرخانه نهضت آزاداندیشى و تولید علم، منشور آزاداندیشى و تولید علم، معاونت پژوهشى حوزه علمیه قم، 1382.
ـ محمّدتقى جعفرى، فرهنگ پیرو و فرهنگ پیشرو، تهران، علمى و فرهنگى، 1373.
ـ رابرت بیرن بائوم، دانشگاه ها چگونه کار مى کنند؟، ترجمه حمیدرضا آراسته، تهران، وزارت علوم، تحقیقات و فناورى، مؤسسه پژوهش و برنامه ریزى آموزش عالى، 1382.
ـ دانشگاه اسلامى و رسالت دانشجوى مسلمان (گزیده بیانات مقام معظّم رهبرى)، ج 9ـ 10، تهران، روابط عمومى نهاد نمایندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاه ها، 1384.
ـ پرسمان (مجموعه پرسش و پاسخ هاى دانشگاهیان با مقام معظم رهبرى)، تهران، روابط عمومى نهاد نمایندگى مقام معظّم رهبرى در دانشگاه، 1384.
ـ نکته هاى ناب (گزیده بیانات رهبر فرزانه در جمع دانشگاهیان و دانشجویان)، تهران، مرکز فرهنگى نهاد نمایندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاه ها، 1384.
ـ آشنایى با شوراى عالى انقلاب فرهنگى، تهران، اداره کل روابط عمومى دبیرخانه شوراى عالى انقلاب فرهنگى، 1380.
ـ هفده سال تلاش در مسیر تحقّق اهداف انقلاب فرهنگى، تهران، اداره کل روابط عمومى دبیرخانه شوراى عالى فرهنگى، 1380.
ـ دانشگاه اسلامى، رسالت ها، اصول و راهبردها، تهران، روابط عمومى نهاد نمایندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاه ها، 1383.
ـ محمّدجواد ابوالقاسمى، پژوهشى در چالش هاى توسعه فرهنگ دینى، تهران، عرش پژوه، 1383.
ـ سیّدمهدى دادمرزى، نظام آموزش عالى در نگاه قوانین و مقرّرات، قم، معاونت امور اساتید و دروس معارف اسلامى، 1380.
ـ شاخص هاى ارزیابى آموزش عالى در جمهورى اسلامى ایران، هیأت نظارت و ارزیابى فرهنگى و علمى شورى عالى انقلاب فرهنگى، 1384.
ـ درآمدى بر آزاداندیشى و نظریه پردازى در علوم دینى، مجموعه مقالات، قم، مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، 1384.
ـ کرسى اندیشه، نشریه ستاد نهضت تولید علم و کرسى نظریه پردازى، انتشارات نهاد نمایندگى مقام مفظّم رهبرى در دانشگاه هاى آزاد اسلامى استان کرمان، 1384.
ـ سیدحسین حسینى، «علوم انسانى اسلامى; مبناى تحقق وحدت فرهنگى»، مجله معرفت، ش 37 (1379).
--------------------------------------------------------------------------------
پى نوشت ها
1ـ محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 1، ص 195، ح 16، ب 2.

تبلیغات