سلمان فارسى صحابى پیامبر اعظم(صلى الله علیه وآله); در یک نگاه
آرشیو
چکیده
متن
سلمان فارسى معجزه مکتب تربیتى رسول اعظم(صلى الله علیه وآله) است. سلمان با راهنمایى پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) و امیرالمؤمنین على بن ابى طالب(علیه السلام)رشد یافت و به درجه عالى «ایمان» رسید. وى سرآمد اصحاب پیامبر و شیعه على است و همانندى ندارد.
دقیق ترین و بهترین راه سلمان شناسى، بازشناسى شخصیت سلمان فارسى بر اساس «احادیث» پیامبر اعظم و ائمّه معصومان(علیهم السلام)است. از این رو، این نوشتار پس از بیان احادیث پیامبر و امامان(علیهم السلام) درباره سلمان فارسى از منابع حدیثى شیعیان، به تفصیل پیام هاى احادیث نبوى موجود در منابع و کتب حدیثى اهل سنّت درباره شخصیت سلمان فارسى را گزارش مى کند. از آن رو که سلمان فارسى یک شخصیت اسلامى و جهانى است، بیان امتیازات و فضایل وى بر اساس منابع شیعه و اهل سنّت، آثار سازنده و مثبت فراوانى دارد که مى تواند دستمایه تقریب مذاهب اسلامى و وحدت مسلمانان گردد.
آثار بزرگ سلمان شناسى
شناخت شخصیت دینى سلمان فارسى آثار و منافع سازنده فراوانى دارد. توجه به این آثار، اهمیت و ضرورت سلمان شناسى را آشکار مى کند. در ذیل به برخى از این آثار اشاره مى گردد:
1. برخى اصحاب پیامبر اعظم(صلى الله علیه وآله)توانستند در رفتار و گفتار، محمّدى شوند. «سلمان فارسى ایرانى» با پذیرش اسلام و ایمان به خدا و قرآن و تقوا و خودسازى اخلاقى، «سلمان محمّدى» شد و در جایگاه عالى ایمان و درجه اهل بیت پیامبر قرار گرفت. بنابراین، اخلاق محمّدى و علوى دور از دسترس بشریت و پیروان انبیا نیست و راه رشد و کمال اخلاقى و معنوى پیروان پیامبران گشوده است و مى توانند در رفتار و گفتار فاصله هاى بین خود و پیامبر را از میان بردارند و به آن حضرت نزدیک شوند و در رفتار و گفتار محمّدى گردند.
2. آشنایى با فضایل، مناقب و سیره سلمان فارسىو آگاهى از زندگانى و امتیازات دینى این صحابى با وفاى پیامبر خدا، راهنماى زندگانى دینى براى شیفتگان حرکت در صراط مستقیم الهى است. شناسایى ویژگى هاى سلمان فارسى گامى در راه شناخت ویژگى هاى انسان کامل در مکتب پیامبر اعظم(صلى الله علیه وآله)است. سلمان با پیروى کامل از اسوه اعظم الهى حضرت محمّد(صلى الله علیه وآله)به درجه اى رسید که خود اسوه حسنه و الگوى عالى و نمونه برتر براى پیروان پیامبر اعظم(صلى الله علیه وآله)است.
3. شناخت سلمان فارسى، تلاش در راه شناخت «پیشگامان تشیّع در عصر رسالت» است. ابن ابى الحدید سنّى معتزلى درباره سلمان مى نویسد: «و کان سلمان من شیعة على(علیه السلام)»;1 سلمان شیعه على(علیه السلام)بود. ثابت شدن تشیّع سلمان فارسى، ریشه دار بودن مذهب شیعه را نشان مى دهد. وجود سلمان شیعه در عصر رسول اللّه(صلى الله علیه وآله)، پیوند بنیادى مذهب شیعه با پیامبر خدا و تأسیس مذهب شیعه به دست مبارک آن حضرت به حکم وحى الهى را آشکار مى نماید.
امام خمینى(قدس سره) در مقدّمه وصیت نامه سیاسى ـ الهى درباره منشأ تشیّع چنین مى نویسد: «ما مفتخریم که پیرو مذهبى هستیم که رسول خدا مؤسس آن به امر خداوند تعالى بوده است.»2 تشیّع سلمان فارسى نشانه آشکارى است بر حقانیّت مذهب تشیّع که شکل گیرى آن را در مدینه زمان پیامبر(صلى الله علیه وآله)یادآورى مى کند. سلمان پیش از اینکه اسلام به ایران برسد شیعه بود. بنابراین، مذهب شیعه پیش از آمدن اسلام به ایران وجود داشت و توسط ایرانیان پس از رحلت پیامبر ایجاد نشده است. با درک این واقعیت بزرگ تاریخى، بى اساس بودن ادعاها و تهمت هاى منحرفان درباره منشأ تشیّع روشن مى گردد.
4. اسلام سلمان فارسى نمونه اى از اسلام آگاهانه و داوطلبانه و آزادانه عموم مردم ایران است که از روى تعقّل و تفکر و بصیرت و با روحیه فروتنى و حق طلبى به دین اسلام روى آوردند. جوان ایرانى با شناخت ابعاد شخصیت سلمان فارسى ایرانى پى به هویت حقیقى خویش مى برد و با یکى از پشتوانه هاى دینى و مذهبى اش آشنا مى گردد. از این رو، سلمان شناسى در هویت بخشى به جوانان ایرانى نقش اساسى دارد.
5. سلمان فارسى پیشتاز پیوند «تمدّن ایرانى» با «اسلام» است. هوش و استعداد درخشان و توانایى هاى ایرانیان، نخستین بار با اسلام آوردن سلمان فارسى ایرانى در راه خدمت به دین اسلام و کمک به مسلمانان قرار گرفت. خدمات سلمان در جنگ هاى «خیبر» و «احزاب» در توفیق یاران پیامبر(صلى الله علیه وآله)سرحلقه هاى خدمات فراوان بى نظیر ایرانیان به اسلام است. دستاوردهاى انقلاب اسلامى ایران براى اسلام و مسلمانان در تاریخ سیاسى معاصر نیز از آثار به کار گرفتن هوش و استعداد ایرانیان در مسیر دفاع از دین اسلام و قرآن و سنّت هاى الهى پیامبر اعظم در عصر حاضر به شمار مى رود.
6. اسلام سلمان فارسى یادآور این حقیقت است که دین اسلام محدود به منطقه جغرافیایى مکّه و مدینه و سرزمین حجاز نیست و اختصاص به نژاد عرب ندارد. سلمان فارسى دعوت پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله)را پذیرفت و به آن حضرت ایمان آورد. پیامبر(صلى الله علیه وآله) نیز اسلام و ایمان او را مورد تأیید قرار داد. بنابراین، اسلام دین «جهانى» و دین همه سرزمین ها و نژادهاست و براى همه انسان ها و جهانیان آمده است.
7. سلمان فارسى شخصیتى چند بعدى اما یکپارچه است. «جامعیت» سلمان امتیاز بزرگ اوست. وجوه و جنبه هاى گوناگون شخصیّت سلمان نمایانگر جامعیّت شخصیت دینى است. تمام ابعاد شخصیتى وى بر ایمان به خدا و پیامبر و وصى آن حضرت و امامان(علیهم السلام)استوار شده است. رفتارهاى فردى و عبادى توأم با معنویت و اخلاق، رفتارهاى اجتماعى و سیاسى، فرماندهى و مدیریت، معارف، اعتقادات و باورها، خلّاقیت ها و ابتکارها، سخنان و هشدارها و درگیرى هاى سلمان با حاکمان، همه ریشه دینى و مذهبى داشت و مورد تأیید پیامبر و اهل بیت(علیهم السلام)بود. بنابراین، بر همگان حجت است. در «سلمان شناسى» درس هاى فراوان و بزرگ در حوزه هاى زندگانى فردى و اجتماعى، سیاسى و اخلاقى، فرهنگى و تربیتى نهفته است.
سلمان در کلام معصومان(علیهم السلام)
بهترین، دقیق ترین و کامل ترین راه سلمان شناسى، بهره بردارى از حدیث پیامبر اعظم(صلى الله علیه وآله) و اهل بیت(علیهم السلام)است. با کنکاش در احادیث پیامبر(صلى الله علیه وآله)و امامان(علیهم السلام)مى توان به ابعاد شخصیت و زندگانى سلمان پى برد و او را به درستى شناخت و از زندگانى و شخصیت وى درس گرفت. براى بررسى و تحلیل و معرفى شخصیت دینى سلمان فارسى بر اساس حدیث پیامبر اعظم(صلى الله علیه وآله)، نقل «شیعه» و «اهل سنّت» در این خصوص ارائه مى گردد.
شخصیت سلمان در متن روایات شیعه
کتب روایى شیعه، بسیارى از ویژگى هاى اخلاقى و رفتارى سلمان را گزارش کرده اند که در ذیل به برخى از آنها اشاره مى شود:
ـ سلمان در فراق پیامبر خدا گریست.3
ـ در نماز بر حضرت فاطمه زهرا(علیها السلام) حضور یافت.4
ـ در عمل به فرمان قرآن درباره اجر رسالت پیامبر، در راه مودّت نسبت به اهل بیت پیامبر پیشگام، پایدارووفادار بود.5
ـ مودّت اهل بیت را بر هر مسلمانى واجب مى دانست.6
ـ شیعه على(علیه السلام) بود و در هیچ کارى با وى مخالفت نکرد.7
ـ همواره از اخوّت على(علیه السلام) و پیامبر(صلى الله علیه وآله) و وصیّت و ولایت على(علیه السلام) یاد مى کرد و بر آن شهادت مى داد.8
ـ اطاعت از حضرت على(علیه السلام)را به حکم خدا واجب مى دانست و اطاعت از ایشان و امامان از نسل وى را اطاعت از خدا و پیامبر مى شناخت.9
ـ پس از رحلت رسول خدا(صلى الله علیه وآله)مرتدّ نشد.10
ـ دعوت وصى پیامبر خدا را پذیرفت و براى یارى اهل بیت و برپایى خلافت و حکومت امیرالمؤمنین(علیه السلام)به صحنه آمد.11
ـ به مردم هشدار مى داد: جز على(علیه السلام) هیچ کس از اسرار نبوّت آگاه نیست و در نزد على علومى است که در نزد هیچ کس نیست.12
ـ تفسیر قرآن مى گفت و حدیث پیامبر را نقل مى کرد و امام على(علیه السلام)مطالب وى را تصدیق مى فرمود.13
ـ او از مؤمنانى است که پس از رحلت پیامبر خدا عوض نشد. از این رو، الگو قرار دادن وى، پذیرش ولایتش، پیروى از او و اقتدا به وى بر همگان لازم است.14
ـ از پذیرش خلافت ابوبکر امتناع کرد و با حکومت وى مخالفت نمود و امام على(علیه السلام) را بر وى مقدّم داشت و در کنار منبر پیامبر در روز جمعه به ابوبکر اعتراض کرد و باپرسش هاى پى در پى وى را مورد مؤاخذه قرار داد. امام على(علیه السلام)نیز در احتجاج بر ابوبکر و گفتوگو و مناشده با وى از آن یاد نمودند.15
ـ خداى متعال سلمان را دوست داشت و به پیامبرش وحى کرد و فرمان داد وى را دوست بدارد.16
ـ خداوند دوستدار سلمان را دوست دارد و دشمنش را دشمن دارد.17
ـ اگر اهل زمین همانند فرشتگان آسمان ها سلمان را به دلیل دوستى محمّد(صلى الله علیه وآله) و على(علیه السلام) و دشمنى با دشمنان ایشان دوست بدارند، هرگز خداوند آنان را عذاب نخواهد کرد.18
ـ در زمره حواریّون حضرت محمّد(صلى الله علیه وآله) قرار گرفت.19
ـ در میان اصحاب رسول اللّه(صلى الله علیه وآله)همچون جبرئیل در میان فرشتگان الهى بود.20
ـ اسم اعظم الهى را مى دانست.21
ـ جبرئیل از جانب خداى متعال به پیامبر امر مى کرد که به سلمان سلام برساند.22
ـ روزى بر پیامبر خدا وارد شد و ایشان متکا و بالش پشت خود را به وى دادند.23
ـ سلمان فارسى، سلمان محمّدى و از اهل بیت شد و خداوند سلمان مجوسى فارسى را علوى قرشى نمود.24
ـ محدّث بود و ملائکه الهى با او سخن مى گفتند.25
ـ دریاى بى پایان دانش بود و داراى برهان و حکمت شد.26
ـ در جایگاه برتر از لقمان حکیم قرار گرفت.27
همیشه خواسته هاى امیرالمؤمنین(علیه السلام) را بر خواست و اراده خویش مقدّم مى داشت، پابرهنگان و فقیران را دوست مى داشت و آنان را بر سرمایه داران برترى مى داد. همچنین دانش و دانشمندان را دوست مى داشت. عبد صالح خدا و مسلمان حنیف بود و ائمّه معصومین(علیهم السلام)فراوان از وى یاد کرده و او را «سلمان محمّدى» نامیده اند.28
ـ عالى ترین درجه ایمان را داشت و سرامد تمام اصحاب پیامبر بود و در درجه اعلاى ایمان (درجه دهم) قرار گرفت.29
سیماى سلمان در کلام پیامبر به نقل اهل سنّت
سلمان فارسى یک شخصیت اسلامى و جهانى است و همه مذاهب اسلامى از وى به احترام یاد مى کنند. امتیازات و فضایل وى غیرقابل انکار است. توصیفات پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله)از سلمان بسیار است; به گونه اى که احادیث نبوى زیادى در وصف سلمان، در مراجع و منابع معتبر حدیثى اهل سنّت وجود دارد. جستوجوى فضایل و اختصاصات سلمان فارسى در کتاب هاى حدیثى مورد اعتماد و توجه اهل سنّت، منافع و آثار سازنده فراوانى دارد. سلمان شناسى بر اساس منابع اهل سنّت، گامى در راه شناسایى صحابى بى نظیر و نمونه پیامبر و حرکت در راه تقریب مذاهب اسلامى براى وحدت مسلمانان است. شناخت شخصیت و رفتار و دیدگاه هاى سلمان، راهنماى مسلمانان به سوى درک حقایق و واقعیت هاى تاریخى خلافت اسلامى است. آشنایى با ویژگى هاى سلمان فارسى، یار وفادار اهل بیت پیامبر و چهره معترض به تصمیمات سقیفه، و پشتیبان و مدافع امامت و ولایت و خلافت امیرالمؤمنین على بن ابیطالب(علیه السلام)، و صحابى معروف و مشهور به «شیعه على(علیه السلام)» مى تواند پیروان مذاهب چهارگانه اهل سنّت را به درستى و ریشه دارى مذهب شیعه رهنمون سازد و متعصّبان و افراط گرایان را از صحنه خارج و زمینه را براى گفتوگوى اندیشمندان مذاهب اسلامى فراهم نماید. سلمان فارسى شخصیت مورد اعتماد و علاقه همه مسلمانان و علماى مذاهب اسلامى است. بنابراین، آنچه در ارتباط با وى در احادیث نبوى و منابع و مجامع حدیثى اهل سنّت وجود دارد، قطعاً راهنماى پیروان پیامبر و حق طلبان خواهد بود و مى تواند مذاهب اسلامى را از رویارویى با یکدیگر، به همکارى و هماهنگى برساند. در اینجا برخى احادیث پیامبر(صلى الله علیه وآله)در ارتباط با سلمان فارسى به نقل اهل سنّت بررسى و تحلیل مى شود و آموزه ها و پیام هاى سازنده آن تبیین مى گردد.
بهشت مشتاق سلمان
«بهشت» جایگاه بندگان صالح خدا و انسان هاى با تقوا و مؤمن است. پیروان انبیاى الهى براى ورود به بهشت کوشش مى کنند و بهشت منزلگاه بهترین ها و پاکان و نیکان و رستگاران است. بهشت هدف و مقصد همگانى و عمومى است. همین بهشت در شوق ورود سلمان فارسى است. انس نقل کرده: پیامبر خدا فرمود: «انّ الجنه تشتاق الى ثلاثه: على و عمّار و سلمان»; بهشت اشتیاق به سه تن دارد: على و عمّار و سلمان.30
حذیفه نقل مى کند رسول اللّه(صلى الله علیه وآله) فرمود: «اشتاقت الجنّه الى اربعه: علىّ و سلمانَ و ابى ذر و عمّاربن یاسر»;31 بهشت به چهار تن اشتیاق دارد: على و سلمان و ابوذر و عمار یاسر. همچنین آن حضرت فرمود: «اتانى جبرئیل فقال: یا محمّد! انَّ الجنّه تشتاق الى ثلاثه من اصحابک: علىّ و عمّار و سلمانَ»;32 اى محمّد! بهشت به سه تن از اصحابت اشتیاق دارد: على و عمّار و سلمان. در حدیث دیگر، رسول اللّه(صلى الله علیه وآله) به عموم مسلمانان فرمود: «اَلا! انّ الجنّه اشتاقت لاربعة من اصحابى: علىّ و المقدادِ و سلمانَ و ابى ذر»;33 آگاه باشید! بهشت براى چهار تن از اصحابم اشتیاق دارد: على و مقداد و سلمان و ابوذر. انس نقل کرده رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود: «ثلاثه تشتاق الیهم الحور: علىّ و عمّار و سلمان»;34سه نفر هستند که حوریان بهشتى اشتیاق دیدن آنان را دارند: على و عمّار و سلمان.
با دقت در پنج حدیث مزبور، درمى یابیم که سه یا چهار صحابى از اصحاب رسول اللّه(صلى الله علیه وآله) معرفى شده اند که بهشت و حوریان بهشتى مشتاق دیدار آنان هستند. این اصحاب همان پیشگامان تشیّع اند که با برترین صحابى، وزیر، وصى و خلیفه پیامبر(صلى الله علیه وآله) و نخستین امام شیعیان، امیرالمؤمنین على بن ابیطالب(علیه السلام)در یک گروه قرار گرفته اند.
محبوب خدا و پیامبر
خداى متعال به همه انسان ها نیرو و توان براى رشد و کمال و رسیدن به سعادت ارزانى داشته است. برخى از این استعداد و قدرت به درستى استفاده کرده و به درجات عالى معنوى رسیده و رستگار و خوشبخت شده اند. یکى از چهره هاى درخشان این گروه سلمان فارسى است. خداى متعال این گروه از انسان ها را دوست مى دارد و به پیامبرش نیز فرمان داده که آنان را دوست بدارد. بریده نقل کرده: رسول اللّه فرمود: «انّ اللّه تعالى امرنى بحبِّ اربعة و اخبرنى انّه یحبّهم: علىٌّ منهم و ابوذر و المقداد و سلمانُ»;35 خداى متعال مرا به دوستى و محبّت چهار تن فرمان داد و به من خبر داد که آنان را دوست دارد: على از آنان است و ابوذر و مقداد و سلمان.
در این حدیث نبوى جایگاه عالى و بى نظیرى براى برخى از اصحاب پیامبر تعریف شده است. خداوند توسط امین وحى خویش به پیامبرش خبر داده این گروه را دوست دارد و از پیامبر نیز خواسته آنان را دوست بدارد. نقل یک مطلب در چند حدیث نبوى بیانگر اهمیت آن است. مطابق این احادیث، سلمان در وضعیت خاصى قرار دارد، محبوب خداست و خداى بزرگ با فرستادن امین وحى بر پیامبرش این محبتش را اعلام کرده و به پیامبرش نیز امر کرده وى را دوست بدارد. اعلام عمومى این حقیقت توسط پیامبر خدا، براى رساندن پیام الهى به مردم و فراخواندن آنان به محبّت سلمان و همفکران اوست. کسى را که خدا و پیامبرش دوست دارند باید محبوب بندگان خدا و پیروان پیامبر خدا باشد و دوست داشتن وى وظیفه تمام مسلمانان و مؤمنان است.
سلمان در گروه نجبا، وزرا، رفقا و خواصّ پیامبر
هر پیامبرى حواریون و اصحاب ویژه و یاران خاص داشته است. این گروه در جایگاه برتر قرار داشته اند و برجستگى آنان در خدمت به دین و یارى پیامبرشان زبانزد عموم پیروان آن پیامبر بوده است. سلمان فارسى از این افراد است. پیامبر اعظم(صلى الله علیه وآله)از نجیبان و رفیقان خویش یاد کرده و خواصّ اصحاب خود را به مسلمانان معرفى نموده اند; مى فرمایند: «انّ کلّ نبى اُعطىَ سبعةَ نجباء رفقاء و اُعطیتُ انا اربعة عشرَ...»; به هر پیامبرى هفت تن نجیب و رفیق داده شده است و به من چهارده تن عطا شده است. در ادامه حدیث، اسامى چهارده تن آمده که سلمان فارسى یکى از آنان است.36 در این حدیث نبوى واژه «اُعطیت» بدین معناست که این گروه از جانب خداى متعال به پیامبر عطا شده و معرفى گردیده اند و خداوند آنان را در گروه نجبا و رفقاى پیامبرش قرار داده است. در حدیث دیگر، پیامبر خدا فرموده اند: «ما من نبى الّا قد اُعطِىَ سبعةَ نقباء وزراء نجباء رفقاء و اعطیت انا اربعة عشرَ وزیراً نقیباً نجیباً، سبعةٌ من قریش و سبعة من المهاجرین»; پیامبرى نبوده جز اینکه به او هفت نقیب، وزیر، نجیب و رفیق داده شده است و به من هفده وزیر، نقیب و نجیب ارزانى شده است; هفت تن از قریش و هفت تن از مهاجران. در شمارش اسامى مهاجران نام سلمان فارسى قرار دارد.37 در حدیث نبوى دیگر، سلمان فارسى در گروه «خواصّ اصحاب پیامبر» از بین موالى و بردگان و آزادشدگان قرار گرفته است.38 قرار گرفتن در خواصّ اصحاب پیامبر و بودن در گروه وزیران و نقیبان و نجیبان و رفیقانِ فرستاده خدا حضرت محمّدبن عبداللّه(صلى الله علیه وآله)، امتیاز و مقام بزرگى است که نصیب هرکس نمى گردد. ارزش این فضیلت با توجه به مبدأ آن، که عطاى الهى و نصب از جانب خداى متعال است، بیشتر آشکار مى شود.
ایرانى پیشگام در اسلام و ورود به بهشت
نخستین فردى که از ایران در زمان حیات پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله)، اسلام آورد سلمان فارسى بود. بنابراین، وى پیشگام در ایمان به فرستاده خدا، حضرت محمّد(صلى الله علیه وآله)است. او آغازگر ارتباط و پیوند «تمدّن ایرانى» با «اسلام» است. با اسلام آوردن سلمان فارسى، براى نخستین بار هوش و استعداد ایرانیان در خدمت اسلام قرار گرفت و با اسلام آوردن مردم ایران نیز خدمات ایران اسلامى به قرآن و اسلام گسترش و افزایش یافت. در احادیث نبوى به این پیشگامى توجه شده و این امتیاز بزرگ یادآورى گردیده است. پیامبر اعظم(صلى الله علیه وآله)در حدیثى پیشگامان را معرفى نموده و فرموده اند: «انا سابق العرب، و صهیب سابق الرّوم، و سلمان سابق الفُرس، و بلال سابق الحبشه»;39 من پیشگام عرب و صهیب پیشگام روم و سلمان پیشگام فارسى زبانان و بلال پیشگام حبشه است.
ابوامامه نقل کرده که پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: «انا سابق العرب الى الجنّة و سلمان سابق فارس الى الجنّة و صهیب سابق الروم الى الجنّة و بلال سابق الحبشه الى الجنّة»;40 من پیشگام عرب به سوى بهشت، و سلمان پیشگام ایرانیان به سوى بهشت، و صهیب پیشگام رومیان به سوى بهشت و بلال پیشگام حبشیان به سوى بهشت است.
در حدیث دیگر، در وصف سلمان چنین آمده است: «سیّد الفُرسِ سَلمان»;41 سلمان، بزرگِ فارسى زبانان است. منظور از «فُرس» و «فارس» در این روایات، ایرانیان و ایران است و «فارسى» نیز به اهل ایران و ایرانى گفته مى شود.42
عالم برجسته و دانشمند بزرگ الهى
سلمان فارسى دانشمند وارسته و عارف بزرگى است که پیامبر خدا و وصّى پیامبر از دانش فراوان وى یاد کرده و ابعاد آن را مورد توجه قرار داده اند. سلمان با بهره گیرى از دانش بى پایان رسول اللّه(صلى الله علیه وآله) و خلیفه پیامبر خدا على بن ابیطالب(علیه السلام) و ارتباط مداوم با «مدینة العلم» و «باب» آن، به دانش بى نظیر در بین اصحاب پیامبر دسترسى پیدا کرد و دانشمند بزرگى شد. ابوسعید نقل کرده: پیامبر خدا فرمود: «سلمانُ عالمٌ لایُدرکُ»43 سلمان دانشمندى است که درک نمى شود. ابوالبخترى مى گوید: گروهى از على بن ابیطالب(علیه السلام)درخواست کردند درباره اصحاب حضرت محمّد(صلى الله علیه وآله) سخن بگوید و آنان را معرفى نماید. در ادامه پرسش هاى خویش درباره اصحاب پیامبر، گفتند: از وضع و جایگاه سلمان به ماخبر دهید. على بن ابیطالب(علیه السلام)فرمود: «... ادرک العِلمَ الاوّلَ و العِلمَ الآخر، بحرٌ لاینزحُ قعرُهُ، منّا اهل البیت»;44سلمان دانش اول و آخر را درک نموده است، دریایى است که قعر آن کشیده نمى شود، سلمان از ما اهل بیت است. در نقل این حدیث توسط ابن ابى الحدید معتزلى در وصف دانش سلمان چنین آمده است: «ذاک بحرٌ لایُنزف و هو منّا اهل البیت»;45 سلمان دریایى است که تمام نمى شود، او از ما اهل بیت است. این دو حدیث نبوى و علوى که شیعه و سنّى نقل کرده اند، دانش وسیع سلمان فارسى را یادآورى مى نماید. بدیهى است کسى که رسول اللّه(صلى الله علیه وآله) و خلیفه ایشان او را دانشمند بدانند و ابعاد دانش وى را تأیید کنند قطعاً دانشمند بزرگ و الگو و سرمشق براى دانشمندان است. دانش سلمان به حدى بود که مخالفانش به آن اعتراف کردند. اعمش از ابوصالح نقل کرده که گفت: «ثکلَت سلمان اُمُّهُ! لقد اتّسع فى العِلمِ»;46 سلمان را مادرش از دست بدهد! به تحقیق در دانش، وسعت یافته است.
از اهل بیت
با آنکه اسلام سلمان فارسى سال ها پس از اسلام آوردن برخى از یاران پیامبر(صلى الله علیه وآله) همچون ابوذر بوده است، اما در کسب کمالات معنوى و اخلاقى به جایى رسید که لیاقت و شایستگى قرار گرفتن در اهل بیت پیامبر را پیدا نمود. اهل بیت پیامبر بودن، تنها امتیاز افرادى است که در رفتار و گفتار خود محمّدى باشند و هیچ فاصله اى در قول و عمل با پیامبر نداشته باشند. پیامبر خدا به صراحت سلمان را از اهل بیت دانسته اند. عمروبن عوف نقل کرده: پیامبر خدا فرمود: «سلمانُ منّا اهل البیت»;47 سلمان از ما اهل بیت است. این حقیقت را پیامبر(صلى الله علیه وآله) به على(علیه السلام)اعلام نموده و فرموده اند: «سلمان منّا اهل البیت و هو ناصحٌ فاتَّخِذهُ لنفسک»;48 سلمان از ما اهل بیت است، او خیرخواه است، پس او را براى خودت دوست بگیر. حضرت على(علیه السلام)نیز این امتیاز بزرگ را به اطلاع عموم مسلمانان رسانده و فرموده اند: «هو منّا اهل البیت»;49 انسانى که به امتیاز «از اهل بیت بودن» برسد، همچون اهل بیت الگو و سرمشق براى مسلمانان خواهد بود و اقتداى به او و پیروى از او لازم است.
اخلاص و عمل مقبول
تنها، کار با اخلاص و تقواست که پذیرفته مى شود و آسمانى و ماندگار مى گردد. کارهاى سلمان فارسى چنین بود. ابو امامه گفته است: روزى پیامبر خدا به آسمان مى نگریست، عرض کردیم: این نگاه براى چیست اى رسول خدا؟ فرمود: «رأیتُ ملَکاً عرج بعمَلِ سلمانَ»;50 دیدم فرشته اى عمل سلمان را بالا مى برد. این گفتار نبوى سند پاکى سلمان و معراج اعمال او و الهى بودن رفتار اوست.
نورانیّت قلب سلمان
اگر نور الهى در دل انسان بتابد و دل به نور الهى نورانى گردد آگاهى ها و دانش و بینش انسان وسعت مى یابد. سلمان فارسى از قلبى نورانى به نور الهى برخوردار بود. این واقعیت را ابو هریره از پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله)نقل کرده که فرمود: «من ارادَ ان یَنظُرَ الى رجل نُوِّرَ قلبُهُ فلینظُر الى سلمان»;51 هر کس مى خواهد به مردى که دلش نورانى شده نگاه کند به سلمان نگاه کند. در این حدیث نبوى، سلمان فارسى به عنوان مردى بادل پاک و نورانى به عموم مردم معرفى شده است. این تعبیرهاى زیبا از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) براى سلمان فارسى، ارزش گذارى بر رفتار سلمان و اقدام در راستاى هدایت مردم است.
دین پژوه سختکوش
گروهى از مردم در جستوجوى دین برنمى آیند و در پى کسب ایمان الهى نیستند و روحیه کنجکاوى دینى ندارند و آمادگى براى فداکارى در زمینه دین گرایى و رسیدن به ایمان و پاس دارى از آن در آنها نیست. اما افرادى براى رسیدن به ایمان الهى از هیچ اقدامى دریغ نمى کنند و با تمام توان در راه کسب درجات برتر دین و ایمان گام برمى دارند. سلمان فارسى چنین انسانى بود. پیامبر اعظم(صلى الله علیه وآله) این روحیه عالى سلمان را یادآورى کرده، مى فرمایند: «اگر دین در ثریّا باشد سلمان به آن مى رسد.»52
سلمان فارسى، لقمان حکیم اسلام
لقمان حکیم گرچه پیامبر نبود، اما با رفتار و گفتار الهى در راه پیامبران الهى گام برداشت و به درجه اى رسید که قرآن وى را معرفى کرد و سوره اى از قرآن به نام اوست. على بن ابى طالب(علیه السلام) سلمان فارسى را نظیر لقمان حکیم دانسته و فرمودند: «سلمانُ الفارسى کلقمان الحکیم»;53 سلمان فارسى همانند لقمان حکیم است.
صحابى همنشین پیامبر
سلمان فارسى تشنه معارف الهى بود و از هر فرصتى براى آگاهى و رشد دینى بهره مى برد. وى انسانى بااستعداد و در جستوجوى کمال بود و روز و شب درصدد گفتوگو با پیامبر خدا. او مونس شب هاى تنهایى پیامبر خدا و همنشین رسول اللّه شد. مجالس گفتوگوى شبانه سلمان و پیامبر خدا پیوسته و طولانى بود که باعث اعتراض عایشه همسر پیامبر شد. وى مجلس گفتوگوى سلمان و پیامبر را چنین گزارش کرده است: «کان لسلمان مجلسٌ مِن رسول اللّه(صلى الله علیه وآله)ینفرد به بالّلیل حتى کاد یغلبنا على رسول اللّه(صلى الله علیه وآله)»;54 براى سلمان با رسول خدا مجلسى انفرادى در شب برگزار مى شد، به گونه اى که نزدیک شد بر مجالس ما و رسول خدا غلبه کند.
نخل هاى آزادى
سلمان فارسى که مردى آزاده بود، در جستوجوى دانش و دین حق به حجاز آمد. در این سفر گروهى از عرب ها او را به بردگى گرفته و فروختند.55 وى پس از اینکه به پیامبر(صلى الله علیه وآله)ایمان آورد، در تلاش براى آزادى خویش با صاحبش مکاتبه نمود. قرار شد وى تعدادى درخت خرما بکارد و زمانى که به ثمر نشست آزاد شود. ابوعمربن عبدالبر در کتاب الاستیعاب در ادامه این موضوع آورده است: «فغَرَسَ رسول اللّه(صلى الله علیه وآله)ذلک النخل کلّه بیده الّا نخلةً واحده غَرَسَها عمرُبن الخطّاب، فاطعم النخل کلُّه الّا تلک النخله فقال رسول اللّه(صلى الله علیه وآله): من غَرَسها؟ قیل: عمر فقَلَعها و غَرَسَها رسول اللّه(صلى الله علیه وآله)بیدِهِ فاطعَمَت»;56 رسول اللّه تمام آن نخل ها را جز یکى کاشتند. یک نخل را عمربن خطاب غرس کرد، همه آن نخل ها جز همان یک نخل میوه داد. پیامبر پرسید: چه کسى آن را کاشته است؟ گفته شد: عمر! پیامبر آن را کند و به دست خودش کاشت و میوه داد. این واقعیت حکایت از تلاش رسول خدا براى آزادى سلمان فارسى دارد. پیامبر خدا براى رهایى سلمان نخل مى کارند و به قدرت الهى زود میوه مى دهد و سلمان آزاد مى شود.
حاکم زاهد و فرمانرواى وارسته
سلمان فارسى در پارسایى و ساده زیستى راه مولایش امام على(علیه السلام)را ادامه داد و در زهد و تقوا نمونه شد. زمانى که امیر و حاکم مدائن شد، حصیر مى بافت و از این راه ارتزاق مى کرد. او مى گفت: «لا احبّ ان اکُل الّا من عمل یدى»;57 دوست ندارم جز از دسترنج خویش بخورم. عمر عطاى سلمان را شش هزار درهم قرار داده بود، اما او هر چه را دریافت کرد در راه خدا صدقه داد و از کار و دسترنج خود نان خورد. وى عبایى داشت که بخشى از آن را فرش قرار مى داد و بخشى را مى پوشید. به نان خشک و آب و نان و نمک اکتفا مى کرد. چون خانه نداشت، شخصى از او اجازه خواست تا خانه اى برایش بنا کند. سلمان اجازه نداد و گفت: نیازى به خانه ندارم! وى اصرار کرد و گفت: خانه اى بسازم که مورد پسندت باشد; خانه اى که هرگاه بایستى سرت به سقف آن بخورد و اگر بخوابى پایت به دیوار برسد. آنگاه سلمان اجازه داد.58 عامربن عطیّه مى گوید: دیدم سلمان از طعام و غذا خوردن اکراه دارد. وقتى از علت آن پرسیدم، گفت: بس است مرا آنچه را که شنیدم، رسول خدا مى فرمود: «انّ اوّل الناس جوعاً یوم القیامة اکثرهم شبعاً فى الدنیا! یا سلمان انّما الدنیا سجنُ المؤمن و جنَّةُ الکافر»;59 گرسنه ترین مردم روز قیامت سیرترین آنان در دنیایند. اى سلمان! دنیا تنها زندان مؤمن و بهشت کافر است.
خشم سلمان، خشم خداوند
تقوا و اخلاص و ایمان سلمان فارسى به اندازه اى شد که خشم وى معیار خشم خداوند گشت. روزى ابوسفیان از کنار سلمان و صهیب و بلال و گروهى از مسلمانان گذشت. آنان گفتند: شمشیرها از گردن دشمن خدا سیراب نشد. ابوسفیان سخن آنان را شنید. ابوبکر به آنان گفت: این سخن را براى شیخ و سیّد قریش مى گویید؟! خبر به رسول اللّه(صلى الله علیه وآله) رسید، به ابوبکر فرمودند: «یا ابابکر لعلّلک اغضبتَهم، لئن کنتَ اَغضبتهم لقد اغضبتَ اللّه»;60 اى ابوبکر! گویا بر آنان خشم کردى، اگر آنان را به غضب و خشم آورى خدا را به خشم آورده اى.
سلمان، فرزند اسلام
سلمان فارسى رسیدن به اسلام را بهترین مرحله زندگانى خویش مى دانست. با اینکه وى ایرانى بود و مى توانست از پشتوانه تمدّن ایران پیش از اسلام یاد کند، اما همواره خود را فرزند اسلام خواند و اسلام را برتر از هر چیزى قرار داد. روزى میان وى و سعدبن ابى وقّاص درگیرى و گفتوگو روى داد. سعد به برخى از افراد حاضر گفت: اصل و نسب خود را بیان کنید. آنان نسب خویش را یادآورى کردند. نوبت که به سلمان رسید گفت: «ما اعرف لى ابا فى الاسلام! و لکن سلمانُ ابن الاسلام»;61 من پدرى در اسلام براى خود نمى شناسم! سلمان فرزند اسلام است.
معرفى نخستین مسلمان
پس از بعثت حضرت محمّد(صلى الله علیه وآله) نخستین زنى که اسلام آورد حضرت خدیجه(علیها السلام)و نخستین مردى که اسلام را پذیرفت حضرت على(علیه السلام)بود. سلمان فارسى که با این واقعیت آشناست و از زبان پیامبر خدا نیز همین را شنیده است; مى گوید: «انَّ اوَّل هذه الاُمَّةِ وروداً على نبیّها اوّلها اِسلاماً علىُ بن ابیطالب»62 نخستین کسى که از این امت بر پیامبرش وارد مى گردد نخستین مسلمان، على بن ابى طالب(علیه السلام)است.
حسن ختام
سلمان فارسى شخصیت جهانى اسلامى است. تمام مذاهب اسلامى براى وى احترام قایلند. احترام پیامبر(صلى الله علیه وآله)و حضرت على(علیه السلام) و اصحاب رسول اللّه و علماى مذاهب براى سلمان فارسى، عامل وحدت مسلمانان است. بسیارى از امتیازات دینى و فضایل سلمان فارسى در احادیث پیامبر اعظم(صلى الله علیه وآله)وجود دارد که فریقین آنها را نقل کرده اند. هماهنگى محتوایى احادیث نبوى در ارتباط با سلمان در نقل شیعه و اهل سنّت نشانه صدور آنها از پیامبر(صلى الله علیه وآله)و عامل احترام ویژه مسلمانان جهان براى سلمان است. بازشناسى شخصیت سلمان فارسى در پرتو رهنمودهاى پیامبر خدا براى پیروى از سلمان و درس گرفتن از زندگانى و سیره وى در ابعاد گوناگون لازم است.
--------------------------------------------------------------------------------
پى نوشت ها
1ـ ابن ابى الحدید، شرح نهج البلاغه، تحقیق محمّدابوالفضل ابراهیم، قم، اسماعیلیان، ج 18، ص 39.
2ـ امام خمینى، صحیفه نور (مجموعه رهنمودهاى امام خمینى)، تهران، سازمان مدارک فرهنگى انقلاب اسلامى، 1369، ج 21، ص 135 و 171.
3 و 4ـ شیخ صدوق، الخصال، قم، جامعه مدرسین، 1403، ج 1 و 2، ص 326 / ص 316.
5ـ محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، چ سوم، بیروت، دار احیاء التراث العربى، 1403، ج 22، ص 322.
6ـ همان، ج 22، ص 315.
7ـ همان، ص 330.
8ـ همان، ص 318.
9ـ همان، ص 315.
10ـ همان، ص 325 و 333.
11ـ همان، ص 341.
12ـ شیخ مفید، الامالى، تحقیق حسین استاد ولى و على اکبر غفارى، قم، جامعه مدرسین، 1403، ص 139.
13ـ شیخ صدوق، پیشین، ج 1و2، ص 255.
14ـ همان، ص 607 و 608.
15ـ همان، ج 1و2، ص 461، 463 و 549.
16ـ محمّدباقر مجلسى، پیشین، ج 22، ص 324 و 346.
17ـ همان، ص 448.
18ـ همان، ص 328.
19ـ همان، ص 342.
20ـ همان، ص 328.
21ـ همان، ص 346.
22ـ همان، ص 347.
23ـ رضى الدین طبرسى، مکارم الاخلاق، چ دوم، قم، منشورات شریف رضى، 1408، ص 20 / شیخ عبّاس قمى، سفینة البحار و مدینة الحکم و الآثار، بیروت، دارالمرتضى، ج 1، ص 648.
24ـ محمّدباقر مجلسى، پیشین، ج 22، ص 349.
25ـ همان، ص 327.
26ـ همان، ص 348.
27ـ همان، ص 331.
28ـ همان، ص 327.
29ـ شیخ صدوق، پیشین، ج 1و2، ص 448.
30ـ علاءالدین على متقى بن حسام الدین هندى، کنزالعمّال فى سنن الاقوال والافعال، تحقیق محمود عمر الدمیاطى، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1419، ج 11، ص 294.
31ـ همان، ج 11، ص 344; ج 13، ص 111 / محمّدباقر مجلسى، پیشین، ج 22، ص 341.
32ـ همان، ج 11، ص 344 / شیخ مفید، پیشین، ص 303.
33ـ علاءالدین متقى هندى، پیشین، ج 11، ص 344 / محمّدباقر مجلسى، پیشین، ج 22، ص 352.
34ـ علاءالدین متقى هندى، پیشین، ج 11، ص 344.
35ـ علاءالدین متقى هندى، پیشین، ج 11، ص 296 / ابن ابى الحدید، پیشین، ج 17، ص 36 / محمّدباقر مجلسى، پیشین، ج 22، ص 321، 324 و 326.
36ـ علاءالدین متقى هندى، پیشین، ج 11، ص 294 / شهاب الدین احمد نوبرى، نهایة الارب فى فنون الادب، ترجمه محمود مهدوى دامغانى، تهران، امیرکبیر، 1365، ج 3، ص 20.
37ـ همان، ج 11، ص 346 (دو حدیث شبیه به هم; حدیث هاى شماره 33686 و 33687.)
38ـ همان، ج 11، ص 345.
39ـ همان، ج 11، ص 296 / شیخ صدوق، پیشین، ج 1و2، ص 312 / محمّدباقر مجلسى، پیشین، ج 22، ص 325.
40ـ علاءالدین متقى هندى، پیشین، ج 11، ص 316 و 344 / محمّدباقر مجلسى، پیشین، ج 22، ص 325.
41ـ همان، ج 11، ص 218.
42ـ ابن منظور، لسان العرب، قم، ادب الحوزه، 1405، ج 6، ص 162ـ163 / سعید شرتونى، اقرب الموارد فى فصح العربیّه والشوارد، قم، مکتبة آیة اللّه المرعشى النجفى، 1403، ج 2، ص 419 و 915.
43ـ علاءالدین متقى هندى، پیشین، ج 11، ص 295 / محمّدباقر مجلسى، پیشین، ج 22، ص 348.
44ـ علاءالدین متقى هندى، پیشین، ج 13، ص 111 / محمّدباقر مجلسى، پیشین، ج 22، ص 319، 330 و 373 / شیخ عبّاس قمى، پیشین، ج 1، ص 646.
45ـ ابن ابى الحدید، پیشین، ج 18، ص 36.
46ـ علاءالدین متقى هندى، پیشین، ج 11، ص 317.
47ـ همان، ج 11، ص 316 / محمّدباقر مجلسى، پیشین، ج 22، ص 326 / ابن هشام، السیرة النبویه، تحقیق سهیل زکار، بیروت، دارالفکر، 1412، ج 2 ص 707.
48ـ علاءالدین متقى هندى، پیشین، ج 13، ص 112.
49ـ ابن ابى الحدید، پیشین، ج 18، ص 36 / علاءالدین متقى هندى، پیشین، ج 13، ص 111.
50 و 51ـ علاءالدین متقى هندى، پیشین، ج 11، ص 316.
52ـ ابن ابى الحدید، پیشین، ج 18، ص 36 / شیخ عباس قمى، پیشین، ج 1، ص 648.
53ـ ابن ابى الحدید، پیشین، ج 18، ص 36 / محمّدباقر مجلسى، پیشین،ج22، ص330ـ331/شیخ عباس قمى، پیشین،ج1،ص648.
54ـ ابن ابى الحدید، پیشین، ج 18، ص 36 / شیخ عباس قمى، پیشین، ج 1، ص 648.
55ـ علاءالدین متقى هندى، پیشین، ج 13، ص 183ـ184.
56ـ ابوعمربن عبدالبرّ، الاستیعاب، مصر، ص 634 / ابن ابى الحدید، پیشین، ج 18، ص 35 / شیخ عبّاس قمى، پیشین، ج 1، ص 647 / محمّدباقر مجلسى، پیشین، ج 22، ص 359، 365 و 367 / حسام الدین متقى هندى، پیشین، ج 13، ص 183 / ابن اثیر، الکامل فى التاریخ، تحقیق ابوالفداء عبداللّه القاضى، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1407، ج 2، ص 177 (فکاتب الیهودى و اعانه النبى حتى عتق.)
57ـ ابن ابى الحدید، پیشین، ج 18، ص 35.
58ـ همان، ص 35 و 36 / محمّدباقر مجلسى، پیشین، ج 22، ص 320ـ321 / علاءالدین متقى هندى، پیشین، ج 13، ص 182.
59ـ علاءالدین متقى هندى، پیشین، ج 13، ص 183.
60ـ ابن ابى الحدید، پیشین، ج 18، ص 37.
61ـ حسام الدین متقى هندى، پیشین، ج 13، ص 182.
62ـ همان، ج 13، ص 63 / سلیمان بن ابراهیم قندوزى حنفى، ینابیع المودة لذوى القربى، تحقیق سیدعلى جمال اشرف حسینى، دارالاسوة للطباعة و النشر، 1416، ج 1، ص 192.
دقیق ترین و بهترین راه سلمان شناسى، بازشناسى شخصیت سلمان فارسى بر اساس «احادیث» پیامبر اعظم و ائمّه معصومان(علیهم السلام)است. از این رو، این نوشتار پس از بیان احادیث پیامبر و امامان(علیهم السلام) درباره سلمان فارسى از منابع حدیثى شیعیان، به تفصیل پیام هاى احادیث نبوى موجود در منابع و کتب حدیثى اهل سنّت درباره شخصیت سلمان فارسى را گزارش مى کند. از آن رو که سلمان فارسى یک شخصیت اسلامى و جهانى است، بیان امتیازات و فضایل وى بر اساس منابع شیعه و اهل سنّت، آثار سازنده و مثبت فراوانى دارد که مى تواند دستمایه تقریب مذاهب اسلامى و وحدت مسلمانان گردد.
آثار بزرگ سلمان شناسى
شناخت شخصیت دینى سلمان فارسى آثار و منافع سازنده فراوانى دارد. توجه به این آثار، اهمیت و ضرورت سلمان شناسى را آشکار مى کند. در ذیل به برخى از این آثار اشاره مى گردد:
1. برخى اصحاب پیامبر اعظم(صلى الله علیه وآله)توانستند در رفتار و گفتار، محمّدى شوند. «سلمان فارسى ایرانى» با پذیرش اسلام و ایمان به خدا و قرآن و تقوا و خودسازى اخلاقى، «سلمان محمّدى» شد و در جایگاه عالى ایمان و درجه اهل بیت پیامبر قرار گرفت. بنابراین، اخلاق محمّدى و علوى دور از دسترس بشریت و پیروان انبیا نیست و راه رشد و کمال اخلاقى و معنوى پیروان پیامبران گشوده است و مى توانند در رفتار و گفتار فاصله هاى بین خود و پیامبر را از میان بردارند و به آن حضرت نزدیک شوند و در رفتار و گفتار محمّدى گردند.
2. آشنایى با فضایل، مناقب و سیره سلمان فارسىو آگاهى از زندگانى و امتیازات دینى این صحابى با وفاى پیامبر خدا، راهنماى زندگانى دینى براى شیفتگان حرکت در صراط مستقیم الهى است. شناسایى ویژگى هاى سلمان فارسى گامى در راه شناخت ویژگى هاى انسان کامل در مکتب پیامبر اعظم(صلى الله علیه وآله)است. سلمان با پیروى کامل از اسوه اعظم الهى حضرت محمّد(صلى الله علیه وآله)به درجه اى رسید که خود اسوه حسنه و الگوى عالى و نمونه برتر براى پیروان پیامبر اعظم(صلى الله علیه وآله)است.
3. شناخت سلمان فارسى، تلاش در راه شناخت «پیشگامان تشیّع در عصر رسالت» است. ابن ابى الحدید سنّى معتزلى درباره سلمان مى نویسد: «و کان سلمان من شیعة على(علیه السلام)»;1 سلمان شیعه على(علیه السلام)بود. ثابت شدن تشیّع سلمان فارسى، ریشه دار بودن مذهب شیعه را نشان مى دهد. وجود سلمان شیعه در عصر رسول اللّه(صلى الله علیه وآله)، پیوند بنیادى مذهب شیعه با پیامبر خدا و تأسیس مذهب شیعه به دست مبارک آن حضرت به حکم وحى الهى را آشکار مى نماید.
امام خمینى(قدس سره) در مقدّمه وصیت نامه سیاسى ـ الهى درباره منشأ تشیّع چنین مى نویسد: «ما مفتخریم که پیرو مذهبى هستیم که رسول خدا مؤسس آن به امر خداوند تعالى بوده است.»2 تشیّع سلمان فارسى نشانه آشکارى است بر حقانیّت مذهب تشیّع که شکل گیرى آن را در مدینه زمان پیامبر(صلى الله علیه وآله)یادآورى مى کند. سلمان پیش از اینکه اسلام به ایران برسد شیعه بود. بنابراین، مذهب شیعه پیش از آمدن اسلام به ایران وجود داشت و توسط ایرانیان پس از رحلت پیامبر ایجاد نشده است. با درک این واقعیت بزرگ تاریخى، بى اساس بودن ادعاها و تهمت هاى منحرفان درباره منشأ تشیّع روشن مى گردد.
4. اسلام سلمان فارسى نمونه اى از اسلام آگاهانه و داوطلبانه و آزادانه عموم مردم ایران است که از روى تعقّل و تفکر و بصیرت و با روحیه فروتنى و حق طلبى به دین اسلام روى آوردند. جوان ایرانى با شناخت ابعاد شخصیت سلمان فارسى ایرانى پى به هویت حقیقى خویش مى برد و با یکى از پشتوانه هاى دینى و مذهبى اش آشنا مى گردد. از این رو، سلمان شناسى در هویت بخشى به جوانان ایرانى نقش اساسى دارد.
5. سلمان فارسى پیشتاز پیوند «تمدّن ایرانى» با «اسلام» است. هوش و استعداد درخشان و توانایى هاى ایرانیان، نخستین بار با اسلام آوردن سلمان فارسى ایرانى در راه خدمت به دین اسلام و کمک به مسلمانان قرار گرفت. خدمات سلمان در جنگ هاى «خیبر» و «احزاب» در توفیق یاران پیامبر(صلى الله علیه وآله)سرحلقه هاى خدمات فراوان بى نظیر ایرانیان به اسلام است. دستاوردهاى انقلاب اسلامى ایران براى اسلام و مسلمانان در تاریخ سیاسى معاصر نیز از آثار به کار گرفتن هوش و استعداد ایرانیان در مسیر دفاع از دین اسلام و قرآن و سنّت هاى الهى پیامبر اعظم در عصر حاضر به شمار مى رود.
6. اسلام سلمان فارسى یادآور این حقیقت است که دین اسلام محدود به منطقه جغرافیایى مکّه و مدینه و سرزمین حجاز نیست و اختصاص به نژاد عرب ندارد. سلمان فارسى دعوت پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله)را پذیرفت و به آن حضرت ایمان آورد. پیامبر(صلى الله علیه وآله) نیز اسلام و ایمان او را مورد تأیید قرار داد. بنابراین، اسلام دین «جهانى» و دین همه سرزمین ها و نژادهاست و براى همه انسان ها و جهانیان آمده است.
7. سلمان فارسى شخصیتى چند بعدى اما یکپارچه است. «جامعیت» سلمان امتیاز بزرگ اوست. وجوه و جنبه هاى گوناگون شخصیّت سلمان نمایانگر جامعیّت شخصیت دینى است. تمام ابعاد شخصیتى وى بر ایمان به خدا و پیامبر و وصى آن حضرت و امامان(علیهم السلام)استوار شده است. رفتارهاى فردى و عبادى توأم با معنویت و اخلاق، رفتارهاى اجتماعى و سیاسى، فرماندهى و مدیریت، معارف، اعتقادات و باورها، خلّاقیت ها و ابتکارها، سخنان و هشدارها و درگیرى هاى سلمان با حاکمان، همه ریشه دینى و مذهبى داشت و مورد تأیید پیامبر و اهل بیت(علیهم السلام)بود. بنابراین، بر همگان حجت است. در «سلمان شناسى» درس هاى فراوان و بزرگ در حوزه هاى زندگانى فردى و اجتماعى، سیاسى و اخلاقى، فرهنگى و تربیتى نهفته است.
سلمان در کلام معصومان(علیهم السلام)
بهترین، دقیق ترین و کامل ترین راه سلمان شناسى، بهره بردارى از حدیث پیامبر اعظم(صلى الله علیه وآله) و اهل بیت(علیهم السلام)است. با کنکاش در احادیث پیامبر(صلى الله علیه وآله)و امامان(علیهم السلام)مى توان به ابعاد شخصیت و زندگانى سلمان پى برد و او را به درستى شناخت و از زندگانى و شخصیت وى درس گرفت. براى بررسى و تحلیل و معرفى شخصیت دینى سلمان فارسى بر اساس حدیث پیامبر اعظم(صلى الله علیه وآله)، نقل «شیعه» و «اهل سنّت» در این خصوص ارائه مى گردد.
شخصیت سلمان در متن روایات شیعه
کتب روایى شیعه، بسیارى از ویژگى هاى اخلاقى و رفتارى سلمان را گزارش کرده اند که در ذیل به برخى از آنها اشاره مى شود:
ـ سلمان در فراق پیامبر خدا گریست.3
ـ در نماز بر حضرت فاطمه زهرا(علیها السلام) حضور یافت.4
ـ در عمل به فرمان قرآن درباره اجر رسالت پیامبر، در راه مودّت نسبت به اهل بیت پیامبر پیشگام، پایدارووفادار بود.5
ـ مودّت اهل بیت را بر هر مسلمانى واجب مى دانست.6
ـ شیعه على(علیه السلام) بود و در هیچ کارى با وى مخالفت نکرد.7
ـ همواره از اخوّت على(علیه السلام) و پیامبر(صلى الله علیه وآله) و وصیّت و ولایت على(علیه السلام) یاد مى کرد و بر آن شهادت مى داد.8
ـ اطاعت از حضرت على(علیه السلام)را به حکم خدا واجب مى دانست و اطاعت از ایشان و امامان از نسل وى را اطاعت از خدا و پیامبر مى شناخت.9
ـ پس از رحلت رسول خدا(صلى الله علیه وآله)مرتدّ نشد.10
ـ دعوت وصى پیامبر خدا را پذیرفت و براى یارى اهل بیت و برپایى خلافت و حکومت امیرالمؤمنین(علیه السلام)به صحنه آمد.11
ـ به مردم هشدار مى داد: جز على(علیه السلام) هیچ کس از اسرار نبوّت آگاه نیست و در نزد على علومى است که در نزد هیچ کس نیست.12
ـ تفسیر قرآن مى گفت و حدیث پیامبر را نقل مى کرد و امام على(علیه السلام)مطالب وى را تصدیق مى فرمود.13
ـ او از مؤمنانى است که پس از رحلت پیامبر خدا عوض نشد. از این رو، الگو قرار دادن وى، پذیرش ولایتش، پیروى از او و اقتدا به وى بر همگان لازم است.14
ـ از پذیرش خلافت ابوبکر امتناع کرد و با حکومت وى مخالفت نمود و امام على(علیه السلام) را بر وى مقدّم داشت و در کنار منبر پیامبر در روز جمعه به ابوبکر اعتراض کرد و باپرسش هاى پى در پى وى را مورد مؤاخذه قرار داد. امام على(علیه السلام)نیز در احتجاج بر ابوبکر و گفتوگو و مناشده با وى از آن یاد نمودند.15
ـ خداى متعال سلمان را دوست داشت و به پیامبرش وحى کرد و فرمان داد وى را دوست بدارد.16
ـ خداوند دوستدار سلمان را دوست دارد و دشمنش را دشمن دارد.17
ـ اگر اهل زمین همانند فرشتگان آسمان ها سلمان را به دلیل دوستى محمّد(صلى الله علیه وآله) و على(علیه السلام) و دشمنى با دشمنان ایشان دوست بدارند، هرگز خداوند آنان را عذاب نخواهد کرد.18
ـ در زمره حواریّون حضرت محمّد(صلى الله علیه وآله) قرار گرفت.19
ـ در میان اصحاب رسول اللّه(صلى الله علیه وآله)همچون جبرئیل در میان فرشتگان الهى بود.20
ـ اسم اعظم الهى را مى دانست.21
ـ جبرئیل از جانب خداى متعال به پیامبر امر مى کرد که به سلمان سلام برساند.22
ـ روزى بر پیامبر خدا وارد شد و ایشان متکا و بالش پشت خود را به وى دادند.23
ـ سلمان فارسى، سلمان محمّدى و از اهل بیت شد و خداوند سلمان مجوسى فارسى را علوى قرشى نمود.24
ـ محدّث بود و ملائکه الهى با او سخن مى گفتند.25
ـ دریاى بى پایان دانش بود و داراى برهان و حکمت شد.26
ـ در جایگاه برتر از لقمان حکیم قرار گرفت.27
همیشه خواسته هاى امیرالمؤمنین(علیه السلام) را بر خواست و اراده خویش مقدّم مى داشت، پابرهنگان و فقیران را دوست مى داشت و آنان را بر سرمایه داران برترى مى داد. همچنین دانش و دانشمندان را دوست مى داشت. عبد صالح خدا و مسلمان حنیف بود و ائمّه معصومین(علیهم السلام)فراوان از وى یاد کرده و او را «سلمان محمّدى» نامیده اند.28
ـ عالى ترین درجه ایمان را داشت و سرامد تمام اصحاب پیامبر بود و در درجه اعلاى ایمان (درجه دهم) قرار گرفت.29
سیماى سلمان در کلام پیامبر به نقل اهل سنّت
سلمان فارسى یک شخصیت اسلامى و جهانى است و همه مذاهب اسلامى از وى به احترام یاد مى کنند. امتیازات و فضایل وى غیرقابل انکار است. توصیفات پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله)از سلمان بسیار است; به گونه اى که احادیث نبوى زیادى در وصف سلمان، در مراجع و منابع معتبر حدیثى اهل سنّت وجود دارد. جستوجوى فضایل و اختصاصات سلمان فارسى در کتاب هاى حدیثى مورد اعتماد و توجه اهل سنّت، منافع و آثار سازنده فراوانى دارد. سلمان شناسى بر اساس منابع اهل سنّت، گامى در راه شناسایى صحابى بى نظیر و نمونه پیامبر و حرکت در راه تقریب مذاهب اسلامى براى وحدت مسلمانان است. شناخت شخصیت و رفتار و دیدگاه هاى سلمان، راهنماى مسلمانان به سوى درک حقایق و واقعیت هاى تاریخى خلافت اسلامى است. آشنایى با ویژگى هاى سلمان فارسى، یار وفادار اهل بیت پیامبر و چهره معترض به تصمیمات سقیفه، و پشتیبان و مدافع امامت و ولایت و خلافت امیرالمؤمنین على بن ابیطالب(علیه السلام)، و صحابى معروف و مشهور به «شیعه على(علیه السلام)» مى تواند پیروان مذاهب چهارگانه اهل سنّت را به درستى و ریشه دارى مذهب شیعه رهنمون سازد و متعصّبان و افراط گرایان را از صحنه خارج و زمینه را براى گفتوگوى اندیشمندان مذاهب اسلامى فراهم نماید. سلمان فارسى شخصیت مورد اعتماد و علاقه همه مسلمانان و علماى مذاهب اسلامى است. بنابراین، آنچه در ارتباط با وى در احادیث نبوى و منابع و مجامع حدیثى اهل سنّت وجود دارد، قطعاً راهنماى پیروان پیامبر و حق طلبان خواهد بود و مى تواند مذاهب اسلامى را از رویارویى با یکدیگر، به همکارى و هماهنگى برساند. در اینجا برخى احادیث پیامبر(صلى الله علیه وآله)در ارتباط با سلمان فارسى به نقل اهل سنّت بررسى و تحلیل مى شود و آموزه ها و پیام هاى سازنده آن تبیین مى گردد.
بهشت مشتاق سلمان
«بهشت» جایگاه بندگان صالح خدا و انسان هاى با تقوا و مؤمن است. پیروان انبیاى الهى براى ورود به بهشت کوشش مى کنند و بهشت منزلگاه بهترین ها و پاکان و نیکان و رستگاران است. بهشت هدف و مقصد همگانى و عمومى است. همین بهشت در شوق ورود سلمان فارسى است. انس نقل کرده: پیامبر خدا فرمود: «انّ الجنه تشتاق الى ثلاثه: على و عمّار و سلمان»; بهشت اشتیاق به سه تن دارد: على و عمّار و سلمان.30
حذیفه نقل مى کند رسول اللّه(صلى الله علیه وآله) فرمود: «اشتاقت الجنّه الى اربعه: علىّ و سلمانَ و ابى ذر و عمّاربن یاسر»;31 بهشت به چهار تن اشتیاق دارد: على و سلمان و ابوذر و عمار یاسر. همچنین آن حضرت فرمود: «اتانى جبرئیل فقال: یا محمّد! انَّ الجنّه تشتاق الى ثلاثه من اصحابک: علىّ و عمّار و سلمانَ»;32 اى محمّد! بهشت به سه تن از اصحابت اشتیاق دارد: على و عمّار و سلمان. در حدیث دیگر، رسول اللّه(صلى الله علیه وآله) به عموم مسلمانان فرمود: «اَلا! انّ الجنّه اشتاقت لاربعة من اصحابى: علىّ و المقدادِ و سلمانَ و ابى ذر»;33 آگاه باشید! بهشت براى چهار تن از اصحابم اشتیاق دارد: على و مقداد و سلمان و ابوذر. انس نقل کرده رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود: «ثلاثه تشتاق الیهم الحور: علىّ و عمّار و سلمان»;34سه نفر هستند که حوریان بهشتى اشتیاق دیدن آنان را دارند: على و عمّار و سلمان.
با دقت در پنج حدیث مزبور، درمى یابیم که سه یا چهار صحابى از اصحاب رسول اللّه(صلى الله علیه وآله) معرفى شده اند که بهشت و حوریان بهشتى مشتاق دیدار آنان هستند. این اصحاب همان پیشگامان تشیّع اند که با برترین صحابى، وزیر، وصى و خلیفه پیامبر(صلى الله علیه وآله) و نخستین امام شیعیان، امیرالمؤمنین على بن ابیطالب(علیه السلام)در یک گروه قرار گرفته اند.
محبوب خدا و پیامبر
خداى متعال به همه انسان ها نیرو و توان براى رشد و کمال و رسیدن به سعادت ارزانى داشته است. برخى از این استعداد و قدرت به درستى استفاده کرده و به درجات عالى معنوى رسیده و رستگار و خوشبخت شده اند. یکى از چهره هاى درخشان این گروه سلمان فارسى است. خداى متعال این گروه از انسان ها را دوست مى دارد و به پیامبرش نیز فرمان داده که آنان را دوست بدارد. بریده نقل کرده: رسول اللّه فرمود: «انّ اللّه تعالى امرنى بحبِّ اربعة و اخبرنى انّه یحبّهم: علىٌّ منهم و ابوذر و المقداد و سلمانُ»;35 خداى متعال مرا به دوستى و محبّت چهار تن فرمان داد و به من خبر داد که آنان را دوست دارد: على از آنان است و ابوذر و مقداد و سلمان.
در این حدیث نبوى جایگاه عالى و بى نظیرى براى برخى از اصحاب پیامبر تعریف شده است. خداوند توسط امین وحى خویش به پیامبرش خبر داده این گروه را دوست دارد و از پیامبر نیز خواسته آنان را دوست بدارد. نقل یک مطلب در چند حدیث نبوى بیانگر اهمیت آن است. مطابق این احادیث، سلمان در وضعیت خاصى قرار دارد، محبوب خداست و خداى بزرگ با فرستادن امین وحى بر پیامبرش این محبتش را اعلام کرده و به پیامبرش نیز امر کرده وى را دوست بدارد. اعلام عمومى این حقیقت توسط پیامبر خدا، براى رساندن پیام الهى به مردم و فراخواندن آنان به محبّت سلمان و همفکران اوست. کسى را که خدا و پیامبرش دوست دارند باید محبوب بندگان خدا و پیروان پیامبر خدا باشد و دوست داشتن وى وظیفه تمام مسلمانان و مؤمنان است.
سلمان در گروه نجبا، وزرا، رفقا و خواصّ پیامبر
هر پیامبرى حواریون و اصحاب ویژه و یاران خاص داشته است. این گروه در جایگاه برتر قرار داشته اند و برجستگى آنان در خدمت به دین و یارى پیامبرشان زبانزد عموم پیروان آن پیامبر بوده است. سلمان فارسى از این افراد است. پیامبر اعظم(صلى الله علیه وآله)از نجیبان و رفیقان خویش یاد کرده و خواصّ اصحاب خود را به مسلمانان معرفى نموده اند; مى فرمایند: «انّ کلّ نبى اُعطىَ سبعةَ نجباء رفقاء و اُعطیتُ انا اربعة عشرَ...»; به هر پیامبرى هفت تن نجیب و رفیق داده شده است و به من چهارده تن عطا شده است. در ادامه حدیث، اسامى چهارده تن آمده که سلمان فارسى یکى از آنان است.36 در این حدیث نبوى واژه «اُعطیت» بدین معناست که این گروه از جانب خداى متعال به پیامبر عطا شده و معرفى گردیده اند و خداوند آنان را در گروه نجبا و رفقاى پیامبرش قرار داده است. در حدیث دیگر، پیامبر خدا فرموده اند: «ما من نبى الّا قد اُعطِىَ سبعةَ نقباء وزراء نجباء رفقاء و اعطیت انا اربعة عشرَ وزیراً نقیباً نجیباً، سبعةٌ من قریش و سبعة من المهاجرین»; پیامبرى نبوده جز اینکه به او هفت نقیب، وزیر، نجیب و رفیق داده شده است و به من هفده وزیر، نقیب و نجیب ارزانى شده است; هفت تن از قریش و هفت تن از مهاجران. در شمارش اسامى مهاجران نام سلمان فارسى قرار دارد.37 در حدیث نبوى دیگر، سلمان فارسى در گروه «خواصّ اصحاب پیامبر» از بین موالى و بردگان و آزادشدگان قرار گرفته است.38 قرار گرفتن در خواصّ اصحاب پیامبر و بودن در گروه وزیران و نقیبان و نجیبان و رفیقانِ فرستاده خدا حضرت محمّدبن عبداللّه(صلى الله علیه وآله)، امتیاز و مقام بزرگى است که نصیب هرکس نمى گردد. ارزش این فضیلت با توجه به مبدأ آن، که عطاى الهى و نصب از جانب خداى متعال است، بیشتر آشکار مى شود.
ایرانى پیشگام در اسلام و ورود به بهشت
نخستین فردى که از ایران در زمان حیات پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله)، اسلام آورد سلمان فارسى بود. بنابراین، وى پیشگام در ایمان به فرستاده خدا، حضرت محمّد(صلى الله علیه وآله)است. او آغازگر ارتباط و پیوند «تمدّن ایرانى» با «اسلام» است. با اسلام آوردن سلمان فارسى، براى نخستین بار هوش و استعداد ایرانیان در خدمت اسلام قرار گرفت و با اسلام آوردن مردم ایران نیز خدمات ایران اسلامى به قرآن و اسلام گسترش و افزایش یافت. در احادیث نبوى به این پیشگامى توجه شده و این امتیاز بزرگ یادآورى گردیده است. پیامبر اعظم(صلى الله علیه وآله)در حدیثى پیشگامان را معرفى نموده و فرموده اند: «انا سابق العرب، و صهیب سابق الرّوم، و سلمان سابق الفُرس، و بلال سابق الحبشه»;39 من پیشگام عرب و صهیب پیشگام روم و سلمان پیشگام فارسى زبانان و بلال پیشگام حبشه است.
ابوامامه نقل کرده که پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: «انا سابق العرب الى الجنّة و سلمان سابق فارس الى الجنّة و صهیب سابق الروم الى الجنّة و بلال سابق الحبشه الى الجنّة»;40 من پیشگام عرب به سوى بهشت، و سلمان پیشگام ایرانیان به سوى بهشت، و صهیب پیشگام رومیان به سوى بهشت و بلال پیشگام حبشیان به سوى بهشت است.
در حدیث دیگر، در وصف سلمان چنین آمده است: «سیّد الفُرسِ سَلمان»;41 سلمان، بزرگِ فارسى زبانان است. منظور از «فُرس» و «فارس» در این روایات، ایرانیان و ایران است و «فارسى» نیز به اهل ایران و ایرانى گفته مى شود.42
عالم برجسته و دانشمند بزرگ الهى
سلمان فارسى دانشمند وارسته و عارف بزرگى است که پیامبر خدا و وصّى پیامبر از دانش فراوان وى یاد کرده و ابعاد آن را مورد توجه قرار داده اند. سلمان با بهره گیرى از دانش بى پایان رسول اللّه(صلى الله علیه وآله) و خلیفه پیامبر خدا على بن ابیطالب(علیه السلام) و ارتباط مداوم با «مدینة العلم» و «باب» آن، به دانش بى نظیر در بین اصحاب پیامبر دسترسى پیدا کرد و دانشمند بزرگى شد. ابوسعید نقل کرده: پیامبر خدا فرمود: «سلمانُ عالمٌ لایُدرکُ»43 سلمان دانشمندى است که درک نمى شود. ابوالبخترى مى گوید: گروهى از على بن ابیطالب(علیه السلام)درخواست کردند درباره اصحاب حضرت محمّد(صلى الله علیه وآله) سخن بگوید و آنان را معرفى نماید. در ادامه پرسش هاى خویش درباره اصحاب پیامبر، گفتند: از وضع و جایگاه سلمان به ماخبر دهید. على بن ابیطالب(علیه السلام)فرمود: «... ادرک العِلمَ الاوّلَ و العِلمَ الآخر، بحرٌ لاینزحُ قعرُهُ، منّا اهل البیت»;44سلمان دانش اول و آخر را درک نموده است، دریایى است که قعر آن کشیده نمى شود، سلمان از ما اهل بیت است. در نقل این حدیث توسط ابن ابى الحدید معتزلى در وصف دانش سلمان چنین آمده است: «ذاک بحرٌ لایُنزف و هو منّا اهل البیت»;45 سلمان دریایى است که تمام نمى شود، او از ما اهل بیت است. این دو حدیث نبوى و علوى که شیعه و سنّى نقل کرده اند، دانش وسیع سلمان فارسى را یادآورى مى نماید. بدیهى است کسى که رسول اللّه(صلى الله علیه وآله) و خلیفه ایشان او را دانشمند بدانند و ابعاد دانش وى را تأیید کنند قطعاً دانشمند بزرگ و الگو و سرمشق براى دانشمندان است. دانش سلمان به حدى بود که مخالفانش به آن اعتراف کردند. اعمش از ابوصالح نقل کرده که گفت: «ثکلَت سلمان اُمُّهُ! لقد اتّسع فى العِلمِ»;46 سلمان را مادرش از دست بدهد! به تحقیق در دانش، وسعت یافته است.
از اهل بیت
با آنکه اسلام سلمان فارسى سال ها پس از اسلام آوردن برخى از یاران پیامبر(صلى الله علیه وآله) همچون ابوذر بوده است، اما در کسب کمالات معنوى و اخلاقى به جایى رسید که لیاقت و شایستگى قرار گرفتن در اهل بیت پیامبر را پیدا نمود. اهل بیت پیامبر بودن، تنها امتیاز افرادى است که در رفتار و گفتار خود محمّدى باشند و هیچ فاصله اى در قول و عمل با پیامبر نداشته باشند. پیامبر خدا به صراحت سلمان را از اهل بیت دانسته اند. عمروبن عوف نقل کرده: پیامبر خدا فرمود: «سلمانُ منّا اهل البیت»;47 سلمان از ما اهل بیت است. این حقیقت را پیامبر(صلى الله علیه وآله) به على(علیه السلام)اعلام نموده و فرموده اند: «سلمان منّا اهل البیت و هو ناصحٌ فاتَّخِذهُ لنفسک»;48 سلمان از ما اهل بیت است، او خیرخواه است، پس او را براى خودت دوست بگیر. حضرت على(علیه السلام)نیز این امتیاز بزرگ را به اطلاع عموم مسلمانان رسانده و فرموده اند: «هو منّا اهل البیت»;49 انسانى که به امتیاز «از اهل بیت بودن» برسد، همچون اهل بیت الگو و سرمشق براى مسلمانان خواهد بود و اقتداى به او و پیروى از او لازم است.
اخلاص و عمل مقبول
تنها، کار با اخلاص و تقواست که پذیرفته مى شود و آسمانى و ماندگار مى گردد. کارهاى سلمان فارسى چنین بود. ابو امامه گفته است: روزى پیامبر خدا به آسمان مى نگریست، عرض کردیم: این نگاه براى چیست اى رسول خدا؟ فرمود: «رأیتُ ملَکاً عرج بعمَلِ سلمانَ»;50 دیدم فرشته اى عمل سلمان را بالا مى برد. این گفتار نبوى سند پاکى سلمان و معراج اعمال او و الهى بودن رفتار اوست.
نورانیّت قلب سلمان
اگر نور الهى در دل انسان بتابد و دل به نور الهى نورانى گردد آگاهى ها و دانش و بینش انسان وسعت مى یابد. سلمان فارسى از قلبى نورانى به نور الهى برخوردار بود. این واقعیت را ابو هریره از پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله)نقل کرده که فرمود: «من ارادَ ان یَنظُرَ الى رجل نُوِّرَ قلبُهُ فلینظُر الى سلمان»;51 هر کس مى خواهد به مردى که دلش نورانى شده نگاه کند به سلمان نگاه کند. در این حدیث نبوى، سلمان فارسى به عنوان مردى بادل پاک و نورانى به عموم مردم معرفى شده است. این تعبیرهاى زیبا از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) براى سلمان فارسى، ارزش گذارى بر رفتار سلمان و اقدام در راستاى هدایت مردم است.
دین پژوه سختکوش
گروهى از مردم در جستوجوى دین برنمى آیند و در پى کسب ایمان الهى نیستند و روحیه کنجکاوى دینى ندارند و آمادگى براى فداکارى در زمینه دین گرایى و رسیدن به ایمان و پاس دارى از آن در آنها نیست. اما افرادى براى رسیدن به ایمان الهى از هیچ اقدامى دریغ نمى کنند و با تمام توان در راه کسب درجات برتر دین و ایمان گام برمى دارند. سلمان فارسى چنین انسانى بود. پیامبر اعظم(صلى الله علیه وآله) این روحیه عالى سلمان را یادآورى کرده، مى فرمایند: «اگر دین در ثریّا باشد سلمان به آن مى رسد.»52
سلمان فارسى، لقمان حکیم اسلام
لقمان حکیم گرچه پیامبر نبود، اما با رفتار و گفتار الهى در راه پیامبران الهى گام برداشت و به درجه اى رسید که قرآن وى را معرفى کرد و سوره اى از قرآن به نام اوست. على بن ابى طالب(علیه السلام) سلمان فارسى را نظیر لقمان حکیم دانسته و فرمودند: «سلمانُ الفارسى کلقمان الحکیم»;53 سلمان فارسى همانند لقمان حکیم است.
صحابى همنشین پیامبر
سلمان فارسى تشنه معارف الهى بود و از هر فرصتى براى آگاهى و رشد دینى بهره مى برد. وى انسانى بااستعداد و در جستوجوى کمال بود و روز و شب درصدد گفتوگو با پیامبر خدا. او مونس شب هاى تنهایى پیامبر خدا و همنشین رسول اللّه شد. مجالس گفتوگوى شبانه سلمان و پیامبر خدا پیوسته و طولانى بود که باعث اعتراض عایشه همسر پیامبر شد. وى مجلس گفتوگوى سلمان و پیامبر را چنین گزارش کرده است: «کان لسلمان مجلسٌ مِن رسول اللّه(صلى الله علیه وآله)ینفرد به بالّلیل حتى کاد یغلبنا على رسول اللّه(صلى الله علیه وآله)»;54 براى سلمان با رسول خدا مجلسى انفرادى در شب برگزار مى شد، به گونه اى که نزدیک شد بر مجالس ما و رسول خدا غلبه کند.
نخل هاى آزادى
سلمان فارسى که مردى آزاده بود، در جستوجوى دانش و دین حق به حجاز آمد. در این سفر گروهى از عرب ها او را به بردگى گرفته و فروختند.55 وى پس از اینکه به پیامبر(صلى الله علیه وآله)ایمان آورد، در تلاش براى آزادى خویش با صاحبش مکاتبه نمود. قرار شد وى تعدادى درخت خرما بکارد و زمانى که به ثمر نشست آزاد شود. ابوعمربن عبدالبر در کتاب الاستیعاب در ادامه این موضوع آورده است: «فغَرَسَ رسول اللّه(صلى الله علیه وآله)ذلک النخل کلّه بیده الّا نخلةً واحده غَرَسَها عمرُبن الخطّاب، فاطعم النخل کلُّه الّا تلک النخله فقال رسول اللّه(صلى الله علیه وآله): من غَرَسها؟ قیل: عمر فقَلَعها و غَرَسَها رسول اللّه(صلى الله علیه وآله)بیدِهِ فاطعَمَت»;56 رسول اللّه تمام آن نخل ها را جز یکى کاشتند. یک نخل را عمربن خطاب غرس کرد، همه آن نخل ها جز همان یک نخل میوه داد. پیامبر پرسید: چه کسى آن را کاشته است؟ گفته شد: عمر! پیامبر آن را کند و به دست خودش کاشت و میوه داد. این واقعیت حکایت از تلاش رسول خدا براى آزادى سلمان فارسى دارد. پیامبر خدا براى رهایى سلمان نخل مى کارند و به قدرت الهى زود میوه مى دهد و سلمان آزاد مى شود.
حاکم زاهد و فرمانرواى وارسته
سلمان فارسى در پارسایى و ساده زیستى راه مولایش امام على(علیه السلام)را ادامه داد و در زهد و تقوا نمونه شد. زمانى که امیر و حاکم مدائن شد، حصیر مى بافت و از این راه ارتزاق مى کرد. او مى گفت: «لا احبّ ان اکُل الّا من عمل یدى»;57 دوست ندارم جز از دسترنج خویش بخورم. عمر عطاى سلمان را شش هزار درهم قرار داده بود، اما او هر چه را دریافت کرد در راه خدا صدقه داد و از کار و دسترنج خود نان خورد. وى عبایى داشت که بخشى از آن را فرش قرار مى داد و بخشى را مى پوشید. به نان خشک و آب و نان و نمک اکتفا مى کرد. چون خانه نداشت، شخصى از او اجازه خواست تا خانه اى برایش بنا کند. سلمان اجازه نداد و گفت: نیازى به خانه ندارم! وى اصرار کرد و گفت: خانه اى بسازم که مورد پسندت باشد; خانه اى که هرگاه بایستى سرت به سقف آن بخورد و اگر بخوابى پایت به دیوار برسد. آنگاه سلمان اجازه داد.58 عامربن عطیّه مى گوید: دیدم سلمان از طعام و غذا خوردن اکراه دارد. وقتى از علت آن پرسیدم، گفت: بس است مرا آنچه را که شنیدم، رسول خدا مى فرمود: «انّ اوّل الناس جوعاً یوم القیامة اکثرهم شبعاً فى الدنیا! یا سلمان انّما الدنیا سجنُ المؤمن و جنَّةُ الکافر»;59 گرسنه ترین مردم روز قیامت سیرترین آنان در دنیایند. اى سلمان! دنیا تنها زندان مؤمن و بهشت کافر است.
خشم سلمان، خشم خداوند
تقوا و اخلاص و ایمان سلمان فارسى به اندازه اى شد که خشم وى معیار خشم خداوند گشت. روزى ابوسفیان از کنار سلمان و صهیب و بلال و گروهى از مسلمانان گذشت. آنان گفتند: شمشیرها از گردن دشمن خدا سیراب نشد. ابوسفیان سخن آنان را شنید. ابوبکر به آنان گفت: این سخن را براى شیخ و سیّد قریش مى گویید؟! خبر به رسول اللّه(صلى الله علیه وآله) رسید، به ابوبکر فرمودند: «یا ابابکر لعلّلک اغضبتَهم، لئن کنتَ اَغضبتهم لقد اغضبتَ اللّه»;60 اى ابوبکر! گویا بر آنان خشم کردى، اگر آنان را به غضب و خشم آورى خدا را به خشم آورده اى.
سلمان، فرزند اسلام
سلمان فارسى رسیدن به اسلام را بهترین مرحله زندگانى خویش مى دانست. با اینکه وى ایرانى بود و مى توانست از پشتوانه تمدّن ایران پیش از اسلام یاد کند، اما همواره خود را فرزند اسلام خواند و اسلام را برتر از هر چیزى قرار داد. روزى میان وى و سعدبن ابى وقّاص درگیرى و گفتوگو روى داد. سعد به برخى از افراد حاضر گفت: اصل و نسب خود را بیان کنید. آنان نسب خویش را یادآورى کردند. نوبت که به سلمان رسید گفت: «ما اعرف لى ابا فى الاسلام! و لکن سلمانُ ابن الاسلام»;61 من پدرى در اسلام براى خود نمى شناسم! سلمان فرزند اسلام است.
معرفى نخستین مسلمان
پس از بعثت حضرت محمّد(صلى الله علیه وآله) نخستین زنى که اسلام آورد حضرت خدیجه(علیها السلام)و نخستین مردى که اسلام را پذیرفت حضرت على(علیه السلام)بود. سلمان فارسى که با این واقعیت آشناست و از زبان پیامبر خدا نیز همین را شنیده است; مى گوید: «انَّ اوَّل هذه الاُمَّةِ وروداً على نبیّها اوّلها اِسلاماً علىُ بن ابیطالب»62 نخستین کسى که از این امت بر پیامبرش وارد مى گردد نخستین مسلمان، على بن ابى طالب(علیه السلام)است.
حسن ختام
سلمان فارسى شخصیت جهانى اسلامى است. تمام مذاهب اسلامى براى وى احترام قایلند. احترام پیامبر(صلى الله علیه وآله)و حضرت على(علیه السلام) و اصحاب رسول اللّه و علماى مذاهب براى سلمان فارسى، عامل وحدت مسلمانان است. بسیارى از امتیازات دینى و فضایل سلمان فارسى در احادیث پیامبر اعظم(صلى الله علیه وآله)وجود دارد که فریقین آنها را نقل کرده اند. هماهنگى محتوایى احادیث نبوى در ارتباط با سلمان در نقل شیعه و اهل سنّت نشانه صدور آنها از پیامبر(صلى الله علیه وآله)و عامل احترام ویژه مسلمانان جهان براى سلمان است. بازشناسى شخصیت سلمان فارسى در پرتو رهنمودهاى پیامبر خدا براى پیروى از سلمان و درس گرفتن از زندگانى و سیره وى در ابعاد گوناگون لازم است.
--------------------------------------------------------------------------------
پى نوشت ها
1ـ ابن ابى الحدید، شرح نهج البلاغه، تحقیق محمّدابوالفضل ابراهیم، قم، اسماعیلیان، ج 18، ص 39.
2ـ امام خمینى، صحیفه نور (مجموعه رهنمودهاى امام خمینى)، تهران، سازمان مدارک فرهنگى انقلاب اسلامى، 1369، ج 21، ص 135 و 171.
3 و 4ـ شیخ صدوق، الخصال، قم، جامعه مدرسین، 1403، ج 1 و 2، ص 326 / ص 316.
5ـ محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، چ سوم، بیروت، دار احیاء التراث العربى، 1403، ج 22، ص 322.
6ـ همان، ج 22، ص 315.
7ـ همان، ص 330.
8ـ همان، ص 318.
9ـ همان، ص 315.
10ـ همان، ص 325 و 333.
11ـ همان، ص 341.
12ـ شیخ مفید، الامالى، تحقیق حسین استاد ولى و على اکبر غفارى، قم، جامعه مدرسین، 1403، ص 139.
13ـ شیخ صدوق، پیشین، ج 1و2، ص 255.
14ـ همان، ص 607 و 608.
15ـ همان، ج 1و2، ص 461، 463 و 549.
16ـ محمّدباقر مجلسى، پیشین، ج 22، ص 324 و 346.
17ـ همان، ص 448.
18ـ همان، ص 328.
19ـ همان، ص 342.
20ـ همان، ص 328.
21ـ همان، ص 346.
22ـ همان، ص 347.
23ـ رضى الدین طبرسى، مکارم الاخلاق، چ دوم، قم، منشورات شریف رضى، 1408، ص 20 / شیخ عبّاس قمى، سفینة البحار و مدینة الحکم و الآثار، بیروت، دارالمرتضى، ج 1، ص 648.
24ـ محمّدباقر مجلسى، پیشین، ج 22، ص 349.
25ـ همان، ص 327.
26ـ همان، ص 348.
27ـ همان، ص 331.
28ـ همان، ص 327.
29ـ شیخ صدوق، پیشین، ج 1و2، ص 448.
30ـ علاءالدین على متقى بن حسام الدین هندى، کنزالعمّال فى سنن الاقوال والافعال، تحقیق محمود عمر الدمیاطى، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1419، ج 11، ص 294.
31ـ همان، ج 11، ص 344; ج 13، ص 111 / محمّدباقر مجلسى، پیشین، ج 22، ص 341.
32ـ همان، ج 11، ص 344 / شیخ مفید، پیشین، ص 303.
33ـ علاءالدین متقى هندى، پیشین، ج 11، ص 344 / محمّدباقر مجلسى، پیشین، ج 22، ص 352.
34ـ علاءالدین متقى هندى، پیشین، ج 11، ص 344.
35ـ علاءالدین متقى هندى، پیشین، ج 11، ص 296 / ابن ابى الحدید، پیشین، ج 17، ص 36 / محمّدباقر مجلسى، پیشین، ج 22، ص 321، 324 و 326.
36ـ علاءالدین متقى هندى، پیشین، ج 11، ص 294 / شهاب الدین احمد نوبرى، نهایة الارب فى فنون الادب، ترجمه محمود مهدوى دامغانى، تهران، امیرکبیر، 1365، ج 3، ص 20.
37ـ همان، ج 11، ص 346 (دو حدیث شبیه به هم; حدیث هاى شماره 33686 و 33687.)
38ـ همان، ج 11، ص 345.
39ـ همان، ج 11، ص 296 / شیخ صدوق، پیشین، ج 1و2، ص 312 / محمّدباقر مجلسى، پیشین، ج 22، ص 325.
40ـ علاءالدین متقى هندى، پیشین، ج 11، ص 316 و 344 / محمّدباقر مجلسى، پیشین، ج 22، ص 325.
41ـ همان، ج 11، ص 218.
42ـ ابن منظور، لسان العرب، قم، ادب الحوزه، 1405، ج 6، ص 162ـ163 / سعید شرتونى، اقرب الموارد فى فصح العربیّه والشوارد، قم، مکتبة آیة اللّه المرعشى النجفى، 1403، ج 2، ص 419 و 915.
43ـ علاءالدین متقى هندى، پیشین، ج 11، ص 295 / محمّدباقر مجلسى، پیشین، ج 22، ص 348.
44ـ علاءالدین متقى هندى، پیشین، ج 13، ص 111 / محمّدباقر مجلسى، پیشین، ج 22، ص 319، 330 و 373 / شیخ عبّاس قمى، پیشین، ج 1، ص 646.
45ـ ابن ابى الحدید، پیشین، ج 18، ص 36.
46ـ علاءالدین متقى هندى، پیشین، ج 11، ص 317.
47ـ همان، ج 11، ص 316 / محمّدباقر مجلسى، پیشین، ج 22، ص 326 / ابن هشام، السیرة النبویه، تحقیق سهیل زکار، بیروت، دارالفکر، 1412، ج 2 ص 707.
48ـ علاءالدین متقى هندى، پیشین، ج 13، ص 112.
49ـ ابن ابى الحدید، پیشین، ج 18، ص 36 / علاءالدین متقى هندى، پیشین، ج 13، ص 111.
50 و 51ـ علاءالدین متقى هندى، پیشین، ج 11، ص 316.
52ـ ابن ابى الحدید، پیشین، ج 18، ص 36 / شیخ عباس قمى، پیشین، ج 1، ص 648.
53ـ ابن ابى الحدید، پیشین، ج 18، ص 36 / محمّدباقر مجلسى، پیشین،ج22، ص330ـ331/شیخ عباس قمى، پیشین،ج1،ص648.
54ـ ابن ابى الحدید، پیشین، ج 18، ص 36 / شیخ عباس قمى، پیشین، ج 1، ص 648.
55ـ علاءالدین متقى هندى، پیشین، ج 13، ص 183ـ184.
56ـ ابوعمربن عبدالبرّ، الاستیعاب، مصر، ص 634 / ابن ابى الحدید، پیشین، ج 18، ص 35 / شیخ عبّاس قمى، پیشین، ج 1، ص 647 / محمّدباقر مجلسى، پیشین، ج 22، ص 359، 365 و 367 / حسام الدین متقى هندى، پیشین، ج 13، ص 183 / ابن اثیر، الکامل فى التاریخ، تحقیق ابوالفداء عبداللّه القاضى، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1407، ج 2، ص 177 (فکاتب الیهودى و اعانه النبى حتى عتق.)
57ـ ابن ابى الحدید، پیشین، ج 18، ص 35.
58ـ همان، ص 35 و 36 / محمّدباقر مجلسى، پیشین، ج 22، ص 320ـ321 / علاءالدین متقى هندى، پیشین، ج 13، ص 182.
59ـ علاءالدین متقى هندى، پیشین، ج 13، ص 183.
60ـ ابن ابى الحدید، پیشین، ج 18، ص 37.
61ـ حسام الدین متقى هندى، پیشین، ج 13، ص 182.
62ـ همان، ج 13، ص 63 / سلیمان بن ابراهیم قندوزى حنفى، ینابیع المودة لذوى القربى، تحقیق سیدعلى جمال اشرف حسینى، دارالاسوة للطباعة و النشر، 1416، ج 1، ص 192.