آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۰۲

چکیده

متن

اصل وابستگی همه ممکنات به وجود امام(علیه السلام) از طریق بحث‌های استدلالی و آیات و روایات ثابت گردیده است.
هر عالَمی دارای یک نقطه مرکزی است که وجودش با آن نقطه مرکزی ارتباط دارد; مانند انسان که نقطه مرکزی آن قلب است و حیات اعضا و اندام و بخش مادی او به وجود قلب بستگی دارد. از طرفی، میان اعضای مادی و روح نیز ارتباطی دو سویه و به صورت تأثیرپذیری روح از جسم و به عکس نیز وجود دارد. از این رو، تمام عوالم دارای یک نقطه مرکزی ‌می‌باشند و آن وجود مقدّس امام عصر (عج) است. ارتباط وجود ممکنات با وجود ولی قطب جهان به حکم اخبار پیامبر(صلی الله علیه وآله)و ائمّه اطهار(علیهم السلام) ثابت است.
رسول خدا(صلی الله علیه وآله) ‌می‌فرمایند: «لا یزال هذا الدین قائماً الی اثنی عشر فاذا مضوا ساخت الارض باهلها»;1 همواره این دین بر پا خواهد بود تا دوازده نفر; پس وقتی که آن دوازده نفر درگذشتند، زمین اهل خود را فرو خواهد برد.
همچنین امیرالمؤمنین(علیه السلام) ‌می‌فرمایند: «الا انّ مثل آل محمد(علیهم السلام)کمثل نجوم السماء اذا خوی نجمُ طلع نجمُ»;2 آگاه باشید که به تحقیق مثل آل محمد(علیهم السلام) مثل ستاره‌های آسمان است که هرگاه ستاره ای غروب کند ستاره ای دیگر طلوع ‌می‌کند.
نکته دیگر اینکه هر عالَمی مقدّمه عالم بعد و عالم کامل تر است. تمام اجزای عالم امکان به سوی عالم کامل تر در حرکتند; مانند عالم جنین و دنیا و عالم دنیا و آخرت که هر کدام مقدّمه دیگری است.
هدف نهایی از عالم امکان وجود مخلوق اشرف است و سیر همه ممکنات به سوی مخلوق کامل تر (حجت خدا) ‌می‌باشد که یا در مقام نبوت است یا در مقام امامت. به عبارت دیگر، وجود حضرت رسول اکرم و سیده نساءالعالمین و ائمه اثنی عشر(علیهم السلام)مقصد اصلی خلقت است و دیگران گرچه نسبت به مادون خود کامل تر و علت هستند، طفیل وجود آن بزرگواران ‌می‌باشند و این موضوع از روایات معتبر استفاده ‌می‌شود; چنان که امیرالمؤمنین(علیه السلام) ‌می‌فرماید: «انّا صنائع ربّنا و الناس بَعدُ صنائع لنا»;3 ما تربیت یافتگان پروردگارمان هستیم و مردم پس از آن تربیت یافتگان ما هستند.
شیخ صدوق نیز از رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه وآله) روایت نموده که آن حضرت فرمود: «یا علی لولا نحن ما خلق الله آدم و لا حواء و لا الجنة و لا النار و لا السماء و لا الارض»;4 ای علی، اگر ما نبودیم خداوند آدم و حوا و بهشت و جهنم و آسمان و زمین را خلق نمی کرد.
اما اینکه گفته شد وجود حضرات معصومان(علیهم السلام) هدف نهایی خلقت است، از قرآن کریم استفاده ‌می‌شود; آنجا که ‌می‌فرماید:(وَمَاخَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ)(ذاریات: 56)
عالی‌ترین مرتبه عبادت و اطاعت ـ که نمایش کمال موجود ممکن است ـ همان است که از امام صادر ‌می‌شود و با توجه به اینکه عبادت دیگران (جن و انس) باید در خط عبادت امام و پیروی از او باشد تا از شرک و انحراف حفظ شود، پس امام مقصود اصلی خلقت خواهد بود.
ارتباط و نیاز مخلوقات به امام مانند ارتباط آفرینش آنچه در زمین است با آفرینش آدم و بنی آدم است و به همین دلیل است که تشکیل جامعه ای که در آن ستم مفهومی نداشته باشد و ستمگر بر سرنوشت مردم آن مسلط نباشد، دغدغه بشر از گذشته تاکنون بوده است.
از آن رو که اولین بار مسئله مهدویت در کتاب‌های آسمانی مطرح شده است، تجلیّات این اندیشه را باید در آنجا جستوجو کرد. خوشبختانه هنگامی که به ادیان آسمانی مراجعه ‌می‌کنیم کتب آسمانی را سراسر امید و سرشار از نویدهای بهروزی ‌می‌یابیم.
در عهدین، امید بستن به جهانی روشن و نورانی که در آن آدمی بر همه خواست‌های خود کامیاب و از گناهان پاک شود و از همه دلبستگی‌های مادی و جلوه‌های زشت آن رهایی یابد و به وجود منجی که برآورنده آرزوها و نیازهاست ایمان بیاورد، آشکارا دیده ‌می‌شود.
فرقه‌های یهود و نصارا در انتظار ظهور موعود و منجی جهان، که عدالت واقعی را در آخرالزمان در سراسر جهان برقرار نماید، به سر ‌می‌برند. البته نجات دهنده واقعی، خداوند قادر و عالِم بر همه چیز است.
در اشعیاء نبی ‌می‌گوید: زیرا من یهوَه خدای تو و قدوس اسرائیل نجات دهنده تو هستم.5
در مزامیر ‌می‌گوید: تنها اوست که ‌می‌تواند امید آدمیان را برآورده سازد و آنان را از گناه برهاند و در سختی ها یاری کند.6
در اشعیاء نبی ‌می‌گوید: زیرا که شریعت من از من صادر ‌می‌شود و داوری خود را بر قرار ‌می‌کنم تا قوم ها را روشنایی بشود. عدالت من نزدیک است و نجات من ظاهر شده، بازوی من قوم ها را داوری خواهد نمود. جزیره ها منتظر من شده، به بازوی من اعتماد خواهندکرد.7
نتایج:
1. خیر را فقط به خداوند نسبت ‌می‌دهد، نجات دهنده واقعی خداست;
2. او تنها امید و ملجأ انسان ها و یاری کننده بندگان است;
3. خداست که ‌می‌تواند انسان ها را مورد مغفرت قرار دهد و دین باید از سوی خداوند باشد.
این نوشتار به بررسی و مقایسه مقوله «مهدویت و انتظار موعود» از منظر کتاب مقدّس (عهدین) و اسلام ‌می‌پردازد.
نجات‌دهنده کیست؟
از روزگاران دیرین در کتب ادیان و سخنان حکیمان سخن از آینده ای درخشان به میان آمده که پلیدی ها رخت برخواهند بست و صالحان وارث زمین خواهند شد و اصولا اعتقاد به دوره آخرالزمان و انتظار ظهور منجی (فتوریسم) عقیده ای است که در کیش‌های آسمانی یهود، زرتشت و مسیحیت (در سه مذهب عمده آن: کاتولیک، پروتستان و ارتدوکس) و مدعیان نبوت عموماً و دین مقدس اسلام خصوصاً، به مثابه یک اصل مسلم قبول شده است و درباره آن مباحث تئوریک مذاهب آسمانی کاملا شرح و بسط داده شده است.8
در ذیل، به چند بشارت به نقل از کتب مزبور بسنده ‌می‌کنیم:
بر مبنای اعتقادات یهودیان، حضرت مسیح (ماشیح)9است که جهان درخشان و با شکوه آینده را ‌می‌سازد و اعتقاد گروهی از یهودیان این است که ظهور مسیح و فعالیت او برای بهبود بخشیدن وضع جهان و تأمین خواست ها و نیازهای مردمان بخشی از نقشه‌های خداوند در آغاز آفرینش بوده است و وجود منجی جهان پیش از آفرینش کائنات به ذهن خداوند خطور کرده است. در عهد جدید نجات دهندگی به عیسی(علیه السلام)نسبت داده شده است; زیرا او مأمور شده است که امت خویش را از گناه نجات بخشد.
در انجیل متی ‌می‌گوید: او پسری خواهد زایید و نام او را عیسی خواهی نهاد; زیرا که او امت خویش را از گناهانشان خواهد رهانید.10
در انجیل یوحنا ‌می‌گوید: زیرا خود شنیده و دانسته اید که او در حقیقت مسیح و نجات دهنده عالم است.11
به اعتقاد همه یهودیان، نجات دهنده انسانی است همانند دیگران که از سوی خداوند مأمور انجام وظیفه خاصی شده است.
تِلمود در هیچ جا به این اعتقاد که ماشیح ممکن است یک ناجی و موجود فوق انسانی باشد اشاره نمی کند،12 بلکه او را انسانی ‌می‌داند که برخوردار از جبروت خدایی است و جهان را با نور خویش روشن خواهد کرد.
در اشعیاء نبی ‌می‌گوید: بار دیگر آفتاب در روز نور تو نخواهد بود و ماه با درخشندگی برای تو نخواهد تابید; زیرا که یهوَه نور جاودانی تو و خدایت زیبایی تو خواهد بود.13
در یوئیل نبی ‌می‌گوید: وای بر آن روز; زیرا روز خداوند نزدیک است.14
در اشعیاء نبی ‌می‌گوید: برخیز و درخشان شو; زیرا نور تو آمده و جلال خداوند بر تو طالع گردیده است.15
در اینکه منجی موعود چه کسی است اختلاف نظر وجود دارد. برخی منجی آخرین را داود ‌می‌شمارند و گروهی او را از خانواده داود و گروهی ‌می‌گویند که خداوند در پایان جهان داود دیگری را برای نجات مردم ‌می‌فرستد. هرچند در این مورد اختلاف نظر وجود دارد، ولی نکته حایز اهمیت این است که هر دو گروه مسیحیت و یهود در انتظار نجات بخشی جهان توسط انسانی که از قدرت الهی بهره مند شده باشد به سر ‌می‌برند.
در حیقوق نبی ‌می‌گوید: اگرچه تأخیر نماید، برایش منتظر باش; زیرا که البته خواهد آمد و درنگ نخواهد نمود.16
در اشعیاء نبی ‌می‌گوید: اما آنانی که منتظر خداوند ‌می‌باشند قوت تازه خواهند یافت و مثل عقاب پرواز خواهند کرد، خواهند دوید و خسته نخواهند شد.17
در جای دیگر ‌می‌گوید: خوشا به حال کسانی که منتظر او باشند.18
در رساله عبرانیان ‌می‌گوید: همچنین مسیح نیز چون یک بار قربانی شد تا گناهان بسیار را رفع نماید بار دیگر بدون گناه برای نجات کسانی که منتظر او ‌می‌باشند ظاهر خواهد شد.19
نتایج:
1. نجات بشریت به یاری خداوند به دست انسانی الهی صورت ‌می‌گیرد;
2. همه انسان ها باید در انتظار منجی بشریت باشند;
3. منتظران نزد خداوند مقامی بالا دارند.
بنابراین، مذهب انتظار که در تمام ادیان مشاهده ‌می‌شود خاص مسلمانان نیست و یک فلسفه مثبت است و این به خوبی نشان دهنده هدفداری افعال الهی است، اما تفاوت ادیان گذشته با اسلام در این است که انتظار مسلمانان یک عامل روحی و فکری و حرکت آفرین است.
از منظر اسلام، هدف از خلقت که شناخت و بندگی خدای متعال است، در مقام عمل و تحقق در یک کلمه خلاصه ‌می‌شود و آن معرفت امام عصر ‌می‌باشد; و تنها کسی به هدف از آفرینش خود رسیده است که به این مرتبه نائل شده باشد.
اسلام و مسئله انتظار
مسلمانان در انتظار حکومتی هستند که در آن خردها زنده شود و نور ایمان و فروغ عدل و فضیلت بر پهنه گیتی گسترده گردد و طومار سیاهی و تباهی در هم پیچد و رهبری الهی که میراث مرسلین است حکومت را در دست گیرد.
از همان دوران حیات پیامبر(صلی الله علیه وآله)، شیعه به طرف داری از امیرالمؤمنین(علیه السلام) در سامان بخشیدن به چنین حکومتی به حرکت درآمد و در انتظار آن حکومت لحظه شماری نمود.
بر اساس متن قرآن کریم و مدارک اصیل اسلامی که از پیامبر(صلی الله علیه وآله)و امامان معصوم(علیهم السلام) به مسلمانان رسیده است، در کره زمین عدالت جهانی و انصاف عمومی بر مبنای اصول الهی تشکیل ‌می‌گردد و انسانی الهی رهبری این حکومت عدل را به عهده ‌می‌گیرد.
«انتظار» عالی‌ترین انگیزه سوق بشر به راه کمال و رشد تعالی است. پیامبر(صلی الله علیه وآله)می فرمایند: «افضل العبادة انتظار الفرج»;20 برترین عبادت ها انتظار فرج است.
انتظار فرج ایمان به امامت حضرت حجت (عج) است که همه اعتقادات اساسی از یکتایی خدا، رسالت پیامبر(صلی الله علیه وآله) و پیشوایی امامان معصوم(علیهم السلام) و عقاید دیگر اسلامی را در بردارد.
رسول گرامی(صلی الله علیه وآله) مؤمنان منتظر و یاران حضرت بقیة اللّه (عج) را برادران خود ‌می‌خواند: «طوبی للصابرین فی غیبته طوبی للمتقین علی محبته اولئک الذین وصفهم اللّه فی کتابه و قال هدی للمتقین الذین یؤمنون بالغیب»;21 خوشا به حال شکیبان در غیبت او و پابرجایان در محبت او که خدای تبارک و تعالی آن ها را در کتابش چنین توصیف فرموده است: (ذَلِکَ الْکِتَابُ لاَ رَیْبَ فِیهِ هُدًی لِّلْمُتَّقِینَ)(بقره: 2); این کتاب هدایت است برای پرهیزگاران; آن ها که به غیب ایمان ‌می‌آورند.
امام صادق(علیه السلام) در تفسیر این آیه فرموده است: «المتقون شیعة علی و الغیب هو الحجه الغایب»;22 «متقین» شیعیان امیرالمؤمنین(علیه السلام)هستند و «غیب» حجت غایب است.
منتظر واقعی کسی است که به معرفت امام عصر نائل شده باشد; زیرا معرفت امام عصر صرفاً برای این نیست که از طریق آن احکام دین و شریعت به دست آید، بلکه نفس اعتقاد به امام و رجوع و تسلیم در برابر ایشان بالاترین بندگی خدا و روح همه اعمال عبادی به حساب ‌می‌آید و بندگی خدا بیش از هر چیز به همین اعتقاد و قبول ولایت او بر ‌می‌گردد و این اعتقاد انسان را در پیشگاه الهی خاضع ‌می‌گرداند.
امام حسین(علیه السلام) ‌می‌فرمایند: «یَا اَیُهَا الناسُ اِنَ اللّهَ ـ وَاللهِ ـ ما خَلَق العِبادَ اِلاّ لِیعرِفُوهُ فَاِذا عَرَفُوهُ عَبَدُوهُ فَاِذا عَبَدُوهُ اِستَغنَوا بِعِبادَتِهِ عَن عِبادَهِ مَن سِواهُ»; ای مردم، همانا خداوند ـ قسم به خداوند ـ بندگان را نیافرید، مگر برای اینکه او را بشناسند، وقتی به او معرفت پیدا کردند به عبادت او بپردازند. پس با بندگی او از بندگی غیر او بی نیاز شوند.
آن گاه مردی از ایشان پرسید: پدر و مادرم فدای شما ای پسر رسول خدا، معرفت خدا چیست؟ حضرت فرمود: «مَعرِفَةُ اَهلِ کُلِ زَمان اِمامَهُمُ الَذی یجِبُ عَلَیهِم طاعَتُهُ»; معرفت اهل هر زمانی به امام خودشان که اطاعتش بر ایشان واجب است.23
حکومت منجی
الف. در عهدین
در امثال سلیمان نبی آمده است: زیرا که راستان بر زمین ساکن خواهند شد و کاملان در آن باقی خواهند ماند، لیکن شریران از زمین منقطع خواهند شد و ریشه خیانتکاران از آن کنده خواهد گشت.24
در مزمور ‌می‌گوید: منتظران خداوند وارث زمین خواهند بود، اما حلیمان وارث زمین خواهند شد و از فراوانی سلامتی متلذذ خواهند گردید.25
در اشعیاء نبی ‌می‌گوید: در ایام آخر واقع خواهد شد که کوه خانه خداوند بر قله کوه ها ثابت خواهد شد و فوق تل ها برافراشته خواهد گردید و جمیع امت ها به سوی آن روان خواهند شد.26
در دانیال نبی ‌می‌گوید: در ایام این پادشاهان خدای آسمان ها سلطنتی را که تا ابد زایل نشود بر پا خواهد نمود و این سلطنت به قومی دیگر منتقل نخواهد شد، بلکه تمامی سلطنت ها را خرد کرده، مغلوب خواهد ساخت و خود تا ابد استوار خواهد ماند.27
در انجیل متی ‌می‌گوید: آن گاه علامت پسر انسان در آسمان پدیدار گردد و آن وقت جمیع طوایف زمین سینه زنی ‌می‌کنند و پسر انسان را ببینند که بر ابرهای آسمان با قوت و جلال عظیم ‌می‌آید.28
نتایج:
1. خداوند منتظران را از نعمت‌های خود بهره مند ساخته و وارث زمین خواهد گردانید;
2. یک حکومت واحد جهانی و همیشگی ایجاد خواهد شد;
3. خلیفه خداوندپادشاهی همه جهان رابه عهده خواهدگرفت.
در کتب مقدس، چنان که بیان شد، به ایجاد وحدت کلی در جهان اشاراتی شده است. در اسلام، این مسئله به طور خاص مورد توجه قرار گرفته است; که در نهایت، حکومت جهان دارای وحدت معنوی و صوری خواهد شد.
و پروردگار وعده داده است که بر گروه‌های ستم دیده و رنج کشیده زمین، که بهترین نمونه آن اهل بیتِ نبی اکرم(صلی الله علیه وآله) و ائمّه معصومان(علیهم السلام)می باشند، منت خواهد گذارد تا رهبری جهان را به عهده گیرند و وارثان زمین گردند.
ب. در قرآن و احادیث
خداوند به مسئله جهانی شدن اسلام برای آرامش رسول گرامی از طریق وحی اشاره فرموده است که به نمونه ای از آن اشاره ‌می‌گردد:
(هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَی وَ دِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ) (توبه: 33); اوست خدایی که رسول خود را با دین حق به هدایت خلق فرستاد تا بر همه ادیان عالم او را تسلط و برتری دهد، هرچند مشرکان نخواهند.
این آیه که خبر از جهانی شدن اسلام ‌می‌دهد در سوره‌های مبارکه «صف» و «توبه» عیناً تکرار گشته و با تفاوت مختصری در سوره «فتح» نیز آمده است.
با توجه به اینکه آیه هیچ گونه قیدی ندارد و به صورت مطلق ذکر شده، محدود به زمان پیامبر نمی باشد و پیروزی همه جانبه اسلام بر همه ادیان است. طبق روایات، غلبه بر همه ادیان زمانی خواهد بود که منجی بشریت ظهور نماید و برنامه جهانی شدن اسلام را تحقق بخشد.
در مورد آیه شریفه از امیرالمؤمنین(علیه السلام) سؤال شد: آیا خداوند مصداق این آیه را آشکار ساخته؟ حضرت فرمود: هرگز، سوگند به کسی که جانم به دست اوست هیچ آبادی نمی ماند، مگر اینکه در صبح و شام در آن به وحدانیت خداوند و رسالت رسول گرامی اسلام شهادت بدهند.29
در پرتو این حکومت، عدالتی را که همه ادیان در انتظار آن به سر ‌می‌برند بر سراسر گیتی حاکم خواهد کرد.
عدالت و داوری منجی
الف. در عهدین
در انجیل متی ‌می‌گوید: زیرا که پسر انسان خواهد آمد در جلال پدر خویش به اتفاق ملائکه خود و در آن وقت هرکسی را موافق اعمالش جزا خواهد داد.30
سه نکته مهم از جمله بالا برداشت ‌می‌شود:
ـ داوری توسط انسان;
ـ تأیید و کمک الهی به انسان;
ـ کمک ملائکه به او.
مانند این عبارت در قرآن کریم نیز دیده ‌می‌شود; آنجا که ‌می‌فرماید: (وَ أَیَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ) (بقره: 87); ما او را توسط روح القدس تأیید ‌می‌کنیم.
در انجیل متی ‌می‌گوید: به شما ‌می‌گویم که هر سخن باطل که مردم بگویند حساب آن را در روز داوری خواهند داد.
در اشعیای نبی ‌می‌گوید: شاخه از ریشه هایش خواهد شکفت و روح خداوند بر او قرار خواهد گرفت; یعنی روح حکمت و فهم و روح مشورت و قوت و روح معرفت و ترس. خداوند موافق رؤیت چشم خود داوری نخواهد کرد; مسکینان را به عدالت داوری خواهد کرد و به جهت مظلومان زمین به راستی حکم خواهد نمود و جهان را به عصای دهان خویش زده، شریران را به نفخه لب‌های خود خواهد کشت و کمربند کمرش عدالت خواهد بود و کمربند میانش امانت، و در تمامی کره مقدس من ضرر و فسادی نخواهد کرد; زیرا که جهان از معرفت خداوند پر خواهد بود و در آن روز واقع خواهد شد که ریشه یَسی به جهت علَم قوم ها برپا خواهد شد و امت ها آن را خواهند طلبید و سلامتی او با جلال خواهد بود.31
در مزمور ‌می‌گوید: زیرا به قوم خود و مقدسان خویش به سلامتی خواهد گفت تا به سوی جهالت بر نگردند. راستی از زمین و عدالت از آسمان خواهد نگریست. خداوند چهره‌های نیکو را خواهد بخشید و زمین محصول خود را خواهد داد و عدالت پیش روی او خواهد خرامید.32
همچنین در مزمور ‌می‌گوید: مساکین قوم را دادرسی خواهد کرد و فرزندان فقیر را نجات خواهد داد و ظالمان را زبون خواهد کرد و فرزندان فقیر را نجات خواهد داد. در زمان او صالحان خواهند شکفت و وفور سلامتی خواهد بود. و او حکمرانی خواهد کرد از دریا تا دریا و از نهرها تا اقصای جهان. جمیع امت ها او را بندگی خواهند کرد، جان‌های مساکین را نجات خواهد بخشید.33
نتایج:
1. تأیید منجی توسط خداوند;
2. یاری کردن او توسط ملائکه;
3. داوری و قضاوت او;
4. ویژگی‌های منجی: حکیم بودن، شجاعت، شناخت نسبت به خداوند، بندگی، و قضاوت بر مبنای حق کردن;
5. بالا رفتن سطح شناخت جامعه.
ب. در اسلام
در اسلام، تبیین و ترسیم شخصیت منجی، بخش عظیمی از روایات را به خود اختصاص داده و ویژگی این شخصیت الهی با نام مشخص شده است. حضرت رسول(صلی الله علیه وآله) ‌می‌فرمایند: «لَو لَم یَبقَ مِنَ الدُنیا اِلا یَومٌ واحِدٌ لَطَوَّلَ اللهُ ذالِکَ الیَومَ حَتّی یَبعَثَ فیهِ رَجُلا مِن اُمَّتی وَ مِن اَهلِ بَیتی، یُواطی اِسمُهُ اِسمِی، یَملَأُ الارضَ قِسطاً وَعَدلا کَما مُلِئَت ظُلماً وَ جَورا»; اگر از عمر دنیا بیش از یک روز باقی نمانده باشد، خداوند آن روز را چنان طولانی خواهد گردانید، تا سرانجام مردی از امت و خاندان من که اسمش، اسم من است، ظاهر خواهد شد و جهان را همان گونه که از ظلم و جور و ستم پر شده، پر از عدل و داد خواهد کرد. بنابراین، تحقق بخش این وعده الهی حضرت مهدی (عج) است که رسالتش دگرگونی همه ارزش‌های مادی و پایه گذاری ارزش‌های الهی و اسلامی و انسانی است; ارزش و نظامی مبتنی بر آیات قرآن و منطبق با شریعت محمدی. کار او به ثمر رسانیدن و برپا داشتن اندیشه‌های بلند انبیا و برتری اسلام بر ادیان گذشته است.
حکومت او سه ویژگی خاص دارد:
ـ جهانی است;
ـ بر پایه عدالت است;
ـ وحدت کامل دارد.
حکومت او جهانی است; یعنی از همبستگی و ارتباط وسیعی برخوردار است و ارتباط افراد آن با یکدیگر بسیار ساده و آسان ‌می‌باشد. امام صادق(علیه السلام) ‌می‌فرماید: «اذا قام قائمنا مدالله لشیعتنا فی اسمائهم و ابصارهم حتی یکون بینهم و بین القائم برید یکلمهم فیسمعون و ینظرون الیه و هو فی مکانه»;34 زمانی که قائم ما قیام فرماید خداوند چنان قدرتی به گوش ها و چشم‌های پیروان مهدی (عج) ‌می‌دهد که با وجود مسافت زیاد میان آنان و قائم، او با آنان سخن ‌می‌گوید و آن ها سخن او را ‌می‌شنوند و به او ‌می‌نگرند در حالی که او در جای خویش است.
همزمان با ظهور حضرت مهدی (عج) قدرت‌های سلطه گر به سبب جنگ‌های داخلی از هم گسیخته اند و حکومت ها از درون به فساد گراییده اند. حضرت مهدی (عج) و یاران او با نیروی ایمان و امداد الهی و پشتوانه حمایت توده مستضعف این نابسامانی ها را سامان ‌می‌بخشند.
یکی از ویژگی‌های حکومت مهدی اجرای عدالت است. حضرت مهدی عدل را با تمام ابعاد آن به اجرا درمی آورد (عدالتی عملی) و چون مجری این عدالت مقامی الهی دارد، هیچ گونه انحراف و ضعفی در آن نخواهد بود و به شیوه داود و حضرت رسول(صلی الله علیه وآله) حکم خواهد کرد.
مسئله دیگر در حکومت حضرت مهدی (عج) وحدت واقعی است; زیرا مردمی یک دل و با هدفی واحد و به سوی خدای یکتا در حرکتند و بر همه جهان کلمه توحید حکومت ‌می‌کند و مصداق اصلی (وَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا) (زمر: 69); آشکار خواهد گردید و بدین سان، دولت اسلام با بهره گیری از قرآن و به کار بستن دستورهای آن به رهبری حضرت مهدی بر زمین استقرار ‌می‌یابد و این ملک و پادشاهی تا قیامت بر دوام است. در عهدین آمده است که حفظ منجی به دست خداوند است و از این رو، حکومت او پا برجا خواهد ماند و حاکمانی که از طرف آن حضرت فرماندهی زمین را به عهده ‌می‌گیرند از صالحان خواهند بود.
وارثان زمین
الف. در عهدین
در مزمور ‌می‌گوید: صالحان وارث زمین خواهند بود و در آن تا ابد سکونت خواهند نمود.35
در اشعیاء نبی ‌می‌گوید: تو را حفظ نموده، عهد قوم خواهم ساخت تا زمین را معمور سازی و نصیب‌های خراب شده را تقسیم نمایی.36
همچنین در جای دیگر ‌می‌گوید: اینک بنده من، که من او را دستگیری نمودم و برگزیده من که جانم از او خشنود است، من روح خود را بر او ‌می‌نهم تا انصاف را بر امت ها صادر سازد. او ضعیف نخواهد گردید و منکسر نخواهد شد.37
نتایج:
1. صالحان زمین را به ارث ‌می‌برند و در نهایت، خداوند آن ها را غالب خواهد فرمود;
2. حفاظت منجی به دست خداست;
3. آبادانی حقیقی زمین به دست منجی خواهد بود;
4. منجی شکست ناپذیر است.
از نظر اسلام همان گونه که کلمه توحید در آغاز ظهور اسلام به سرعت پیشرفت کرد، و بر همه صداها غالب گردید و اسلامی که در ابتدا منحصر به وجود مبارک پیامبر(صلی الله علیه وآله) و امیرالمؤمنین(علیه السلام)و خدیجه(علیها السلام)بود به جایی رسید که قدرت‌های بزرگ را در هم شکست و مردم خسته از ظلم و تشنه عدالت گروه گروه، گرد وجود نورانی پیامبر(صلی الله علیه وآله)حلقه زدند و او و دینش رامنجی خودیافتند، درآخرالزمان نیزهمان گونه خواهد شد.
ب. از دیدگاه قرآن
خداوند متعال در قرآن ‌می‌فرماید: (وَ نُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ)(قصص: 5); و ما اراده کردیم که بر مستضعفان منت نهاده و آن ها را پیشوایان حق نهاده و وارث زمین گردانیم.
آیه مزبور امیددهنده به همه انسان‌های آزاده عالم است; زیرا وعده خداوند و اراده حضرت حق به صورت یک قانون کلی و در شکل فعل مضارع و مستمر بیان شده است تا کسی تصور نکند این وعده اختصاص به مستضعفان زمان‌های گذشته از جمله بنی اسرائیل داشته است.
آیه شریفه چهار نکته را بیان ‌می‌کند:
1. ما ‌می‌خواهیم آن ها را مشمول نعمت‌های خود کنیم;
2. آن ها را پیشوایان خلق قرار دهیم;
3. آن ها را وارثان حکومت جبّاران قرار دهیم;
4. حکومت قوی و پا برجا به آن ها ‌می‌دهیم.
با تصور موضوعات ذکر شده، ‌می‌توان نمونه گسترده و بارز اراده حضرت حق را ایجاد حکومت حق و عدالت در تمام کره زمین، توسط امام زمان (عج) دانست.
همچنین در ذیل این آیه شریفه احادیثی از معصومان(علیهم السلام)ذکر شده است. از جمله در معانی الاخبار به سند خود از محمدبن سنان از مفضل بن عمر روایت کرده که گفت: از امام صادق(علیه السلام) شنیدم که فرمود: رسول خدا(صلی الله علیه وآله) نگاهی به امیرالمؤمنین(علیه السلام) و امام حسن و امام حسین(علیهما السلام) کرد و گریست و فرمود: شما بعد از من مستضعف خواهید شد. مفضل ‌می‌گوید: عرضه داشتم: معنای این کلام رسول خدا(صلی الله علیه وآله)چیست؟ امام صادق(علیه السلام) فرمود: معنایش این است که مقصود از آیه(وَ نُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ) شمایید و به حکم این آیه شما پیشوایان این امت هستید بعد از من، و این پیشوایی بعد از من تا روز قیامت ادامه خواهد داشت.38
برای زمان ظهور نیز شباهت هایی وجود دارد; از جمله ناگهانی بودن ظهور.
زمان ظهور
الف. در عهدین
برای ظهور مسیح و قیام او تاریخ مشخصی وجود ندارد و جز خدا هیچ کس از تاریخ آن با خبر نیست.
در انجیل متی ‌می‌گوید: شاگردانش به او گفتند: به ما بگو که این امور کی واقع ‌می‌شود؟ عیسی در پاسخ ایشان گفت: زینهار کسی شما را گمراه نکند! جنگ ها و اخبار جنگ ها را خواهید شنید. زینهار مضطرب نشوید; زیرا که وقوع این همه لازم است. لیکن انتها هنوز نیست; زیرا قومی با قومی و مملکتی با مملکتی مقاومت خواهند نمود و قحطی ها و وباها و زلزله ها در جای ها پدید آید. آن گاه شما را به مصیبت سپرده، خواهند کشت. همچنان که برق از مشرق ساطع شده تا به مغرب ظاهر ‌می‌شود، ظهور پسر انسان نیز چنین خواهد شد. چنان که ایام نوح بود ظهور پسر انسان نیز چنین خواهد شد. در زمانی که گمان مبرید پسر انسان ‌می‌آید، هر آینه آقای آن غلام ‌می‌آید، روزی که منتظر نباشند و در ساعتی که ندانند.39
در جای ‌می‌گوید: پس بیدار باشید; زیرا که آن روز و ساعت را نمی دانید.40
و باز در فرازی دیگر ‌می‌گوید: اما از آن روز و ساعت هیچ کس اطلاع ندارد حتی ملائکه آسمان جز پدر من و بس.41
هرچند برای ظهور روز و ساعت مشخصی یاد نشده است و قیام مسیح ناگهانی دانسته شده است، اما نشانه هایی مبهم و گاهی مشهود نیز در متون آمده است. نشانه‌های عمده ظهور مسیح را به طور خلاصه ‌می‌توان تحت دو عنوان ذیل آورد:
1. ظهور مسیح با ذلّت قوم یهود بستگی دارد;
2. ظهور هنگام رقابت دولت ها با یکدیگر خواهد بود.
ب. از نظر روایات
در روایات، وقایع و حوادث انتظار به شکل‌های گوناگون بیان شده اند. برخی از آن ها به علاماتی اشاره ‌می‌کنند که وجودشان حتمی است و برخی دیگر به علایم غیرحتمی. بدین گونه، روایات راه هرگونه انزوا را بسته و ایجاد تحرک ‌می‌کنند.
در جوامع روایی شیعی و سنی از امور متعددی به عنوان علایم ظهور یاد شده است که نشانه‌های آن را ‌می‌توان از زوایای مختلف نگریست; برای مثال، از لحاظ پیوستگی و گسستگی نسبت به ظهور، علایم منفصل و متصل، علایم پیش از ظهور و علایم مقارن ظهور، حوادث خارق العاده و اوضاع عمومی جوامع بشری و علایم حتمی و علایم غیرحتمی.
آنچه مسلّم است زمان قیام حضرت مهدی (عج) مشخص نیست و کسانی که برای آن وقت معین ‌می‌کنند دروغگویند.
از امام صادق(علیه السلام) پرسیدند: آیا برای ظهور مهدی (عج) وقت معینی هست که خلایق بدانند؟ فرمود: «حاشا، وقت ظهورش ساعتی است که خدای متعال در کتاب خود فرموده: (یَسْأَلُونَکَ عَنِ السَّاعَةِ أَیَّانَ مُرْسَاهَا قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِندَ رَبِّی...)(اعراف: 187); اما ظهور فرج با خداست و وقت گذاران دروغگویند.»42
از بررسی مجموع روایات چنین به دست ‌می‌آید که قیام هنگامی واقع ‌می‌شود که مردم تشنه پذیرش حقیقت و خواستار قیام مصلح و منجی باشند و این زمانی است که حکومت‌های ستمگر جوامع را به استثمار کشیده و جنگ‌های خانمان سوز مردم را به تنگ آورده باشد; زمانی که بشر آمادگی کامل برای حکومت خدایی و قوانین و اصول آن را داشته باشد و این آمادگی است که به حضرت نیرو ‌می‌دهد تا آنچه که هیچ مصلحی به انجامش موفق نشد انجام دهد.
ویژگی یاران حضرت
الف. در عهدین
برای یاران مهدی (عج) ویژگی خاصی بیان شده است.
در اشعیای نبی ‌می‌گوید: علمی به جهت امت‌های بعد بر پا خواهد کرد و از اقصای زمین برای ایشان صفیر خواهد زد و ایشان تعجیل نموده، به زودی خواهند آمد و در میان ایشان احدی خسته و لغزش خورنده نخواهد بود و احدی نه پلکی خواهد زد و نه خواهد خوابید و کمربند احدی از ایشان باز نشده، دوال نعلین احدی گسیخته نخواهد شد که تیرهای ایشان تیز و تمامی کمان‌های ایشان زده شده است، ایشان مثل شیر ماده و مانند شیران ژیان غرش خواهند کرد.43
در دانیال نبی ‌می‌گوید: در ایام این پادشاهان خدای آسمان ها سلطنتی را که تا به ابد زایل نشود برپا خواهد نمود.44
در مزمور ‌می‌گوید: چشمان خداوند به سوی صالحان است. چون صالحان فریاد برآورند خداوند آن ها را شنیده و ایشان را از تنگی‌های ایشان رهایی بخشد.45
در اشعیای نبی ‌می‌گوید: ای رسولان تیزرو بروید نزد امت بلندقامت و براق نزد قومی که از ابتدایش تاکنون مهیب بوده اند، یعنی امت زور آورنده و پایمال کننده.46
در جای دیگر ‌می‌گوید: دروازه را بگشایید تا امت عادل که امانت را نگه ‌می‌دارند داخل شوند، طریق راستان استقامت است.47
همچنین در فرازی دیگر ‌می‌گوید: اینک بعضی از جای دور خواهند آمد و بعضی از شمال و از مغرب; ای آسمان ها ترنم کنید و ای زمین وجد نما و ای کوه ها آواز شادمانی دهید; زیرا خداوند قوم خود را تسلّی ‌می‌دهد.48
ب. از نظر قرآن
قرآن کریم ‌می‌فرماید: (بَعَثْنَا عَلَیْکُمْ عِبَاداً لَّنَا أُوْلِی بَأْس شَدِید) (اسراء: 5); بندگانی از خود را که دارای قوت و نیرومندی شگرفی هستند به سوی شما ‌می‌فرستیم.
در تفسیر نورالثقلین پیرامون تفسیر آیه شریفه از امام صادق(علیه السلام) نقل شده که فرمود: آنان کسانی هستند که خداوند ـ تبارک و تعالی ـ پیش از ظهور قائم (عج) آن ها را برمی انگیزد و آنان دشمنی از آل پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرا نمی خوانند، مگر اینکه او را به قتل برسانند.
در روایات اسلامی در مورد تعداد یاران حضرت و نیز شباهت آن ها به اصحاب پیامبر(صلی الله علیه وآله) و مسائل دیگر سخن رفته است.49 در اینجا به یک ویژگی آن ها اشاره ‌می‌شود:
یاران امام (عج) از تمام سرزمین‌های اسلام و از دورترین کرانه‌های گیتی و از نقاط پراکنده گردهم ‌می‌آیند.
از منظر اسلام، یاران مهدی افرادی هستند که خداوند آنان را با عباراتی مانند «عبادی و عباداً لَنا»، وصف نموده است و یاری آنان را با عباراتی مانند: «اَیَّدنا المؤمِنینَ» تضمین نموده است، همان گونه که پیروزی اصحاب پیامبر(صلی الله علیه وآله) را در جنگ بدر توسط ملائکه وعده فرموده بود.
در کتب عهدین نیز به چگونگی غلبه منجی بر سراسر جهان اشاراتی شده است.
قیام منجی
الف. در عهدین
در اشعیای نبی ‌می‌گوید: او را بر پادشاهان مسلط ‌می‌گرداند و ایشان را مثل غبار به شمشیر وی و مثل کاه که پراکنده ‌می‌گردد به کمان وی تسلیم خواهد نمود.50
در مزمور ‌می‌گوید: شمشیر خود را بر ران خود ببند; یعنی جلال کبریایی خویش را، و به کبریایی خود سوار شده غالب شو به جهت راستی و حلم و عدالت، به تیرهای تو امت ها زیر تو ‌می‌افتند و به دل دشمنان پادشاه فرو ‌می‌رود.51
در جای دیگر ‌می‌گوید: زحمات مرد صالح بسیار است، اما خداوند او را از همه آن ها خواهد رهانید و از دشمنان مرد صالح مؤاخذه خواهد شد.52
در انجیل لوقا ‌می‌گوید: تا انتقام خون جمیع انبیا که از بنای عالم ریخته شده از این طبقه گرفته شود.53
ب. در اسلام
در انقلاب حضرت مهدی (عج) دو مرحله وجود دارد: مرحله اول مبارزه با فساد و تحقق انقلاب و مرحله دوم تثبیت و استقرار حکومت حق و عدالت. طبق مدارک قطعی، شیعیان معتقدند که سرانجام اداره امور جهان در دست صالح‌ترین افراد بشر قرار خواهد گرفت. او قیام خود را از کنار خانه خدا آغاز ‌می‌کند و همزمان با ظهورش جبرئیل ندا بر ‌می‌آورد: «ینادی مناد من السماء باسم القائم فیسمع ما بین المشرق الی المغرب فلا یبقی راقدً الّا قام و لا قائمُ الا قعد و لا قاعداً الا قام علی رجلیه من ذالک الصوت و هو صَوت جبرائیل الامین»;54 منادی از آسمان به نام قائم ندا ‌می‌کند و مابین مشرق و مغرب ‌می‌شنوند و خوابیده ای نمی ماند، مگر اینکه ‌می‌ایستد; ایستاده ای نمی ماند مگر اینکه ‌می‌نشیند و نشسته ای که بر پا ‌می‌خیزد از این آواز، و این صدای جبرئیل است.
این ندا برای عاشقان حق و راه یافتگان وادی معرفت ندای آشنا و جان بخش است; فریاد آزادی از دردها و نوید رهایی از ستم در آن نهفته است; ندای امام است که در نخستین خطابه خود مردم را به پیروی از قرآن و رسول خدا فرا ‌می‌خواند. این مصلح از دودمان پیامبر و از نسل امیرالمؤمنین(علیه السلام) و فاطمه زهرا(علیها السلام) خواهد بود و به مقتضای حدیث معروف «یملأُ الارض قسطاً و عدلا کما مُلأَت ظُلماً و جوراً» عمل خواهد نمود
در منظر تشیع احاطه امام نمودار احاطه خداوند است. علم و قدرت حق، همه عالم را فرا گرفته است و مظهر اسم محیط در خارج امام معصوم است که علم و قدرتش بر همه موجودات احاطه دارد. هر نفسی از نفوس بشری به هر اقتداری که باشد محاط آن بزرگوار است و هیچ کس جز خداوند بر آن گرامی احاطه ندارد او نمونه ای از احاطه علم و قدرت حق تعالی بر همه موجودات است; زیرا که امام از خودش چیزی ندارد و عبد و مملوک خداست. خداوند به او قدرتی در تصرف نفوس داده که تمام امور برایش سهل و آسان است. قدرت خدایی که همراه حضرت صاحب الزمان (عج) است، همان قدرت فوق طبیعی است. ایشان با نیروی الهی بر طاغیان زمان خویش مسلط خواهند گشت، ولی کسی را مجبور به ایمان آوردن به ولایت و امامت خود نمی فرمایند، بلکه مردم با کمال شوق اطاعتش را ‌می‌پذیرند.
نتیجه
هدف از مقایسه سیر اندیشه و اعتقاد نجات بخشی و تطوّر آن در هر یک از ادیان و همچنین برابری ادیان در اعتقاد به ظهور منجی، بیان این نکته نیست که دینی از دین دیگر در این مسئله خاص متأثر گردیده و یا بر آن تأثیر گذاشته است. آنچه در این پژوهش موردنظر ‌می‌باشد این است که موارد همانند یا مشترک ادیان کنار هم قرار گیرند و این نتیجه کلی به دست آید که اندیشه نجات بخشی و اشاره به موعودی که در پایان جهان خواهد آمد و نظامی منطبق با قوانین الهی و آسمانی خواهد ساخت، در ادیان وجود دارد. اما اینکه این موعود کیست، چه موقع و کجا ظهور خواهد کرد، از جمله مسائل مورد اختلاف ‌می‌باشد. آنچه مشترک است این است که نجات دهنده آخرالزمان از خاندان نبوت است و دارای همه صفات پسندیده ‌می‌باشد. در همه ادیان نوعی اعجاز در مسائل مربوط به موعود دیده ‌می‌شود. وصف جهان انتظار در ادیان گوناگون الگوی واحدی دارد; جامعه ای است که در زمینه‌های فردی، اجتماعی، سیاسی اقتصادی، علمی و فرهنگی به ابتذال کشیده شده، فساد و تباهی به اوج خود رسیده; آن گاه است که فرج نزدیک است.
همه ادیان با عبارات و شیوه‌های واحدی از ویژگی‌های عصر انتظار یاد کرده اند. سبب این همسانی این است که در همه دوران ها و برای همه مردم، ستم، کینه و جنایت ناپسند بوده است. از این رو، انتظار جامعه ای بدون ظلم و تصور جامعه آرمانی از گذشته‌های دور تاکنون اندیشه بسیاری از دانشمندان و محققان بوده است، به گونه ای که هر یک از آنان طرحی جداگانه برای ایجاد جامعه آرمانی تدوین نموده است. افلاطون (با طرح مدینه فاضله)، فرانسیس بیکن و فارابی از جمله این افراد ‌می‌باشند.
طرح این گونه مسائل از سوی دانشمندان گوناگون و ریشه یابی آن در ادیان مختلف مانند مسیحیت، یهود و زرتشت و حتی مسلک هایی همچون برهما و بودا، نشانگر این است که زندگی در یک جامعه آرمانی خالی از ظلم و ستم ریشه در نهاد بشریت دارد. اما آنچه تمام این طرح ها را غیر عملی نموده، این است که آن ها واقع بینانه و همراه با ارائه روش نیستند، بلکه فقط یک جامعه آرمانی را به تصویر کشیده اند نه راه و روش رسیدن به آن را. همچنین هدف هایی برای این طرح ها تعیین نشده است تا بدان وسیله اراده و شور و خواست مردم را برانگیزد و آنان را به تغییر اوضاع و احوال موجود مایل گرداند. تنها طرحی که دارای این خصایص ‌می‌باشد اسلام است. تحقق این جامعه آرمانی در متون دینی ما پیشگویی شده و هدف نهایی جامعه آرمانی این است که انسان ها به کمال حقیقی برسند; کمالی که جز بر اثر خداشناسی، خداپرستی، اطاعت کامل و دقیق از اوامر و نواهی الهی و کسب رضای خداوند و تقرّب به درگاه او حاصل شدنی نیست. جامعه ای که خداوند وعده فرموده است، جامعه ای است که افرادش عقاید، اخلاق و اعمال موافق با تعالیم و احکام اسلامی دارند.
خدای متعال تحقق چنین جامعه ای را وعده فرموده: (وَعَدَاللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُم فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَُیمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَی لَهُمْ وَلَیُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنِی لَا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئاً...) (نور: 55); خدای متعال به کسانی از شما که ایمان آورده اند و کارهای شایسته کرده اند وعده داده است که در زمین جانشینشان کند، چنان که کسانی را که پیش از آنان بوده اند جانشین کرد و دینشان را که برای ایشان پسندیده است، به سودشان استوار و پا برجا گرداند و از پی ترسشان امنیت جایگزین کند تا مرا بپرستند و چیزی را با من شریک نسازند... .
آنچه این جامعه آرمانی اسلامی را از سایر جوامعی که در طول تاریخ بشر پدیدار شده اند متمایز ‌می‌سازد جهان بینی آن است; زیرا در این جامعه هر فردی به وجود و وحدت آفریننده جهان هستی ایمان دارد و خود را به عنوان موجودی که هستی خود را از او دارد ‌می‌شناسد و معتقد است خدای متعال رب اوست و او عبد خداوند. خداوند قدرت سلطه و جبروت مطلق دارد و انسان باید در برابر او نهایت ضعف، عجز، خضوع و خشوع را داشته باشد و نباید در برابر خدا اظهار عجب و بی نیازی کند. در این جامعه هر فردی موحد و مؤمن است و مهم‌ترین خصیصه جامعه آرمانی یگانه پرستی و نفی شرک و کفر ‌می‌باشد.
در این جامعه هدف آفرینش انسان ها و غرض از همه امور و شئون فردی و اجتماعی زندگی آدمی خداشناسی و ارتباط هر چه نزدیک تر و استوارتر میان خدای متعال و بشر است. در جامعه آرمانی اسلامی هر فردی ‌می‌داند آنچه در اختیار اوست، اعم از جسم و روح، امانت الهی است و باید در حفظ آن بکوشد و در قبال طبیعت دو موضع مهم دارد: یکی، امانت دار بودن و دیگری، خلیفه و جانشینی خدای متعال در روی زمین; ‌می‌کوشد که نعمت‌های الهی در طبیعت از بین نرود و تلاش ‌می‌کند که موجودات طبیعی رشد و کمال یابند و استعدادهایشان به فعلیت برسد و زمین را آباد کنند; چنان که ‌می‌فرماید: او شما را از زمین پدید آورد و آباد کردن آن را به شما سپرد. (هود: 61)
در جامعه آرمانی اسلامی هر فرد همه ارتباطاتش را با سایر افراد بر اساس دو اصل قسط و عدالت و احسان مبتنی ‌می‌سازد هر فردی حقوق و اختیارات و نیز تکالیف و وظایف خود و دیگران را همواره ملحوظ ‌می‌دارد و در مقام عمل رعایت ‌می‌کند. خدای متعال جور و ظلم را علت نابودی جوامع ‌می‌داند.
در جامعه آرمانی همه علوم و معارف و فنون، که به کار بهبود بخشیدن به فعالیت‌های اقتصادی افراد ‌می‌آیند، ترویج ‌می‌گردند.
در این جامعه کسی که بیشترین آگاهی را از تعالیم و احکام اسلامی و قوانین حقوقی اسلامی دارد و خلیفه الهی است و اوضاع و احوال موجود جامعه خود و سایر جوامع و کل جهان را در ابعاد مختلف به خوبی ‌می‌داند، اصول و قوانین الهی را بر جامعه حاکم ‌می‌سازد و بدین وسیله، نظام حقوقی کاملا عادلانه ای تعیین ‌می‌کند و در سایه آن حقوق افراد را معین ساخته و اختلافات را حل و فصل ‌می‌کند; همان گونه که خداوند فرمان داده است: (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ مِنکُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْ فَرُدُّوهُ إِلَی اللّهِ وَالرَّسُولِ...) (نساء: 59) بنابراین، جامعه آرمانی مجموعه ای از افرد کاملا آگاه مؤمن، متعبّد، متّقی و عادل ‌می‌شود که مصادیق (الَّذِینَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ)هستند; یعنی هم به تعالیم و احکام اسلامی ایمان آورده اند و هم نظام ارزشی و رفتاری این دین مقدس را در زمینه اخلاق و حقوق عملا به کار بسته اند. در چنین جامعه ای ترس و اندوه و فقر معنا نخواهد داشت و آرامش برقرار است. چنین جامعه ای در احادیث وعده داده شده است; آنجا که ‌می‌فرمایند: در زمان حکومت منجی جهان، اگر پیرزنی از مشرق، به مغرب زمین سفر کند کسی او را ناراحت نخواهد کرد و یا برای پرداخت زکات، فقیری را نمی یابند و خداوند هم ایجاد چنین جامعه ای را وعده فرموده است: (الَّذِینَ إِن مَّکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّکَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنکَرِ.)(حج: 41)
این سنت الهی است که در آیات بسیاری از قرآن به آن وعده فرموده است; مانند: (جَاءالْحَقُّ وَ زَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ کَانَ زَهُوقاً) (اسراء: 81); حق آمد و باطل از میان رفت که باطل از میان رفتنی است.
خداوند وعده داده است که پیامبران، فرمانبران و پیروان آنان را کمک و یاری کند: (فَإِنَّ حِزْبَ اللّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ.)(مائده: 56)
البته همان گونه که در متن مقاله ذکر شد، اندیشه مهدویت و وجود موعود برای اصلاح جهان تنها توسط آیین اسلام طرح نشده است، بلکه بشارتی است که خدای متعال به همه انبیا داده است و تمامی ادیان توحیدی منادی این اندیشه بوده اند وآینده جهان را از آن صالحان خوانده اند و حاکمیت عدالت را بر سراسر گیتی حتمی قلمداد کرده اند و این اندیشه آن قدر در ادیان توحیدی پر رونق و آشکار بوده است که به ادیان غیرتوحیدی نیز رنگ داده و ادیانی که به ظاهر منشأ الهی نداشته اند نیز اعتراف به وجود مصلح جهانی کرده اند، اما اعتقاد به ظهور حضرت مهدی (عج) به عنوان منجی عالم بشریت، باوری است اسلامی که بر اساس کتاب و سنت پدید آمده و همه مسلمانان بر آن اتفاق نظر دارند. این باورداشت به عنوان اندیشه اسلامی بر پایه قوی‌ترین برهان‌های عقلی و نقلی استوار است و بررسی تاریخ و شواهد بسیار آن بهترین تأیید بر صحت آن به شمار ‌می‌رود و هیچ یک از مسلمانان به انکار در آن نپرداخته و خود پیامبر(صلی الله علیه وآله) اولین پایگاه برای نشر عقیده به مهدویت بین مسلمانان بوده اند. احادیث متواتری نیز در این باب وارد شده اند.
از این رو، ما مسلمانان همچنان که همه خبرهای غیبی خدا و پیامبر(صلی الله علیه وآله) را باور و به فرشتگان خدا و کتاب ها و پیامبران او ایمان داریم و آنچه را که از جزئیات و تفاصیل معاد و بهشت و دوزخ و مانند آن، که جز به وسیله وحی و خبر دادن پیامبر(صلی الله علیه وآله)قابل اثبات نیست به ما خبر داده اند تصدیق ‌می‌کنیم، همین طور به وعده خداوند نیز که آن را در کتابش خطاب به مؤمنان و همه بشریت فرموده ایمان داریم و نسبت به تحقق این وعده الهی در وراثت صالحان و حکومت اسلام و قرآن در تمام جهان تردیدی به خود راه نمی دهیم و از خداوند ‌می‌خواهیم که ما را بر این عقیده و بر تمام مبادی و اصول اسلامی و باورهای اصیل و صحیح پایدار و ثابت قدم بدارد.
پی‌نوشت‌ها
--------------------------------------------------------------------------------
1ـ به نقل از: لطف اللّه صافى گلپایگانى، وابستگى جهان به امام زمان (عج)، مؤسسه سیده معصومه.
2ـ نهج البلاغه، خطبه 8.
3ـ همان، نامه 28.
4ـ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، باب 23، حدیث 4.
5ـ اشعیاء نبى، باب 43، بند 3.
6ـ مزامیر، مزمور 39، بند 21 و 22.
7ـ اشعیاءنبى، باب 51، بند 4 تا 7.
8ـ محمدرضا حکیمى، خورشید مغرب، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، ص 52.
9ـ ماشیح یا مسیح به معنى تدهین شده با روغن مسح مقدّس است.
10ـ انجیل متى، باب 1، بند 21.
11ـ انجیل یوحنا، باب 4، بند 42.
12ـ به نقل از: محمدتقى راشد محصل، نجاب بخشى در ادیان، تهران، پژوهشگاه علوم انسانى و مطالعات فرهنگى.
13ـ اشعیاء نبى، باب 60، بند 19.
14ـ یوئیل نبى، باب 1.
15ـ اشعیاء نبى، باب 60، بند 1.
16ـ حیقوق نبى، باب 2، بند 2.
17ـ اشعیاء نبى، باب 40، بند 31.
18ـ همان، باب 30، بند 18.
19ـ رساله عبرانیان، باب 9، بند 28.
20ـ محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 52، ص 25.
21ـ همان، ج 52، روایت 60، باب 22، ص 143.
22ـ شیخ سلیمان بن ابراهیم، ینابیع الموده، ج 3، ص 101.
23ـ محمدباقر مجلسى، پیشین، ج 23، ص 93، حدیث 40.
24ـ امثال نبى، باب 2، بند 22.
25ـ مرموز 27، بند 9 تا 11.
26ـ اشعیاء نبى،، باب 2، بند 2.
27ـ دانیال نبى، باب 2، بند 24.
28ـ انجیل متى، باب 24، بند 30.
29ـ سیدهاشم حسین بحرانى، سیماى مهدى در قرآن، نشر آفاق، ص 11.
30ـ انجیل متى، باب 16، بند 28.
31ـ اشعیا نبى، باب 11، بند 4 و 10.
32ـ مرموز، 85، بند 8 و 12.
33ـ مرموز سلیمان، بند 3 و 7 و 8.
34ـ لطف اللّه صافى گلپایگانى، منتخب الاثر فى امام الثانى عشر، مؤسسه سیده معصومه، باب 13، ص 607، ح 2.
35ـ مرموز 37، بند 39.
36ـ اشعیاء نبى، باب 49، بند 8.
37ـ همان، باب 49، بند 2.
38ـ سید محمّدحسین طباطبائى، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمّدباقر موسوى همدانى، بنیاد علمى و فکرى علّامه طباطبائى، ج 16، ص 20.
39ـ انجیل متى، باب 24، بند 50، 48، 37، 27، 8، 7، 6، 4، 3.
40ـ همان، باب 25، بند 13.
41ـ همان، باب 24، بند 36.
42ـ شیخ صدوق، پیشین، ج 2، ص 160.
43ـ اشعیاى نبى، باب 5، بند 2، 27، 28، 29.
44ـ دانیال نبى، باب 2، بند 44.
45ـ مرموز، باب 3، بند 18.
46ـ اشعیاء نبى، باب 18، بند 2.
47ـ همان، باب 49، بند 12 و 13.
48ـ همان، باب 49، بند 13.
49ـ محمدباقر مجلسى، پیشین، ج 52.
50ـ اشعیاء نبى، باب 41، بند 3.
51ـ مرموز 45، بند 4 و 5.
52ـ مرموز 34، بند 19.
53ـ انجیل لوقا، باب 11، بند 5.
54ـ لطف اللّه صافى گلپایگانى، منتخب الاثر، ص 555.

تبلیغات