تاریخ نگارى یعقوبى; سیرى در روش و درونمایه
آرشیو
چکیده
متن
در این نوشتار، سعى بر آن است تا با مطالعه و تعمق در اثر مهم و تاریخى مورخ بزرگ شیعى، ابن واضح یعقوبى (تاریخ یعقوبى) و دیگر منابع مرتبط با آن، کیفیت، روش، جهانبینى و معرفتحاکم بر تاریخنگارى و تاریخنگرى او مورد بررسى قرار گیرد; موضوع و مبحثى که در معرفى یعقوبى و آثارش بدان عنایت در خور توجهى مبذول نگردیده است . نگارنده کوشیده است تا با مطالعه و تامل در این اثر مهم و منابع مرتبط با آن، در حد وسع، مبحث مذکور را مورد بررسى قرار دهد . مجموعه یافتهها تحتسه موضوع و عنوان و به شرح زیر به نگارش درآمدهاند:
الف . بررسى شرح حال و آثار: ضمن بیان زندگىنامه، آثار مورخ با تاکید بر تاریخ یعقوبى و البلدان معرفى گردیدهاند;
ب . روش تاریخنگارى: روشهاى به کار گرفته شده توسط مورخ به بحث گذاشته شدهاند;
ج . جهانبینى و معرفتشناسى حاکم بر تاریخنگارى: به انگیزهها و نیات مورخ در نگارش تاریخ و تاریخنویسى اشاره شده است .
مقدمه
ابن واضح یعقوبى را به واقع مىتوان از مورخان بزرگ مسلمان و شیعى مذهب در قرن سوم هجرى قلمداد کرد . یکى از یادگارهاى گرانسنگ مورخ مذکور، کتابى تاریخى موسوم به تاریخ یعقوبى است . شناخت و معرفتبر روش و درونمایه تاریخنگارى یعقوبى بر محققان و علاقهمندان به علم تاریخنگارى - به لحاظ عظمت و جایگاه او در این علم - ضرورى به نظر مىرسد; موضوع و مبحثى که در معرفى یعقوبى و آثارش توجه چندان به آن مبذول نگردیده و یا به گونهاى گذرا و بسیار مجمل بدان اشاره رفته است .
در این مقاله سعى شده است تا در حد بضاعت و ادراک، باغور در این اثر مهم و منابع مرتبط با آن، این مبحث - گرچه به اختصار - مورد بررسى قرار گیرد .
شرح حال و آثار یعقوبى
احمد بن ابى یعقوب بن اسحاق بن جعفر بن وهب بن واضح، از مورخان و جغرافىدانان بزرگ اسلامى در عصر دوم عباسى است . او ایرانى تبار و از مردم اصفهان بود . در اینکه اجدادش چه زمانى جلاى زادگاه کرده و به عراق عزیمت نمودهاند، به درستى مشخص
نیست . یعقوبى در بغداد پا به عرصه وجود نهاد و اگرچه تاریخ میلادش نامعلوم، اما منابع تاریخ وفات او را سال 284 ه . ق گزارش کردهاند . یعقوبى مسلمان و پیرو مذهب شیعه امامیه بود .
طبق گزارشهاى تاریخى، تالیفات یعقوبى عبارتند از: 1 . اخبار الامم السالفه; 2 . الاسماء; 3 . ملک الروم; 4 . مشاکلة الناس لزمانهم; 5 . جغرافیاى امپراتورى بیزانس; 6 . تاریخ فتوحات افریقا; 7 . البلدان; 8 . التاریخ (تاریخ یعقوبى) .
اما در گذر سالیان و ایام، به استثناى دو اثر - البلدان و التاریخ (تاریخ یعقوبى) - دیگر آثار او از میان رفتهاند .
یعقوبى کتاب جغرافیایى البلدان را از طریق جهانگردى، تحقیق از سیاحان و استفاده از تالیفات دیگران به نگارش درآورده است . او در تحریر این اثر، به موضوعات آمارى، اوضاع جغرافیایى و میزان مالیات نیز توجه کرده است . البلدان معرف جایگاه مهم یعقوبى در علم جغرافیاست، تا آنجا که برخى او را معلم جغرافیاى مسلمانان دانستهاند . (1)
مهمترین اثر به جاى مانده از یعقوبى کتاب التاریخ، موسوم به تاریخ یعقوبى است . این کتاب در دو مجلد - درنیمه دوم قرن سوم ه . ق - به نگارش درآمده; جلد اول مربوط به تاریخ قبل از اسلام و دربردارنده محتوا و مباحثى همانند تاریخ یهود، حضرت عیسى علیه السلام و حواریون، فرمانروایان سوریه، آشور، بابل، هندوها، یونانىها، رومىها و ایرانىهاست; در مجلد دوم به رخدادها و حوادث تاریخ اسلام تا نیمه دوم قرن سوم ه . ق (258 - 259 ه . ق) و خلافتالمعتمد - خلیفه عباسى - پرداخته شده است .
ت . هوتسما، شرقشناس مشهور هلندى، متن عربى تاریخ یعقوبى را در سال 1883 م/1301 ه . ق در دو مجلد منتشر کرد . اثر مزبور دگر بار در سال 1960 م/1379 ه . ق در لبنان - بیروت - چاپ و انتشار یافت . در ایران، مرحوم محمد ابراهیم آیتى - در سال 1343 خورشیدى - تاریخ یعقوبى را به فارسى برگرداند و انتشارات علمى و فرهنگى - در تهران به نشر آن مبادرت ورزید .
یعقوبى به تاریخ، نگرش عمومى و جهانى دارد . بر همین مبنا، تاریخ یعقوبى به «تاریخنامه عمومى» نیز موسوم شده است . مباحث مرتبط با تاریخ امتهاى گذشته پیش از اسلام در دیگر آثار تاریخى، اینگونه گزارش نشدهاند . (2) برخى صاحبنظران اثر مزبور را دائرةالمعارف بزرگ قرن سوم ه . ق به شمار آوردهاند . (3)
روش تاریخنگارى یعقوبى
با نگرش و غور در تاریخ یعقوبى، روش تاریخنگارى حاکم بر آن را به شرح ذیل مىتوان مورد بررسى، مطالعه و تقسیمبندى قرار داد .
الف . کاربرد روش ترکیبى در نوشتار
تاریخنگاران مسلمان آثار خود را در قالب سه روش روایى، ترکیبى و تحلیلى ارائه کردهاند . یعقوبى در نگارش تاریخ، روش ترکیبى اتخاذ کرده است . او در این ارتباط، مىگوید: «نظر نداشتم تا به تنهایى کتابى را تصنیف کنم و خود را در کارى که دیگران بر ما پیشى گرفتهاند به زحمت اندازم، لیکن ما به جامعترین گفتارها و روایتها پرداختیم .» (4)
یعقوبى در این روش، به جاى ذکر روایتهاى مختلف و سندهاى آنها، یک واقعه را از راه مقایسه، ترکیب و ایجاد سازگارى میان روایتهاى گوناگون به نگارش درآورده است . این روش اکنون توجه بسیارى از مورخان روزگار ما را به خود معطوف کرده است .
مؤلف کتاب تاریخ در ترازو درباره روش ترکیبى در تاریخنگارى معاصر مىنویسد: «در تاریخ ترکیبى، مورخ مىکوشد کل گذشته را با تمام جریانهاى مختلف سیاسى، اقتصادى، اجتماعى و سایر جنبههاى آن احیا کند . اگر در گذشته، تدوین اینگونه تاریخ رؤیاى مورخ بوده است، امروز تا حد زیادى امکان تحقق دارد ...» (5)
ب . تنظیم مطالب بر اساس ترتیب زمانى و سالشمارى
در یک تقسیمبندى کلى، آثار مورخان متقدم تاریخ اسلام را مىتوان به سالشمارى، دودمانى، طبقاتى، تبارشناختى، حدیثى و خبرى تقسیم کرد . از میان این اقسام، یعقوبى بر مبناى روش سالشمارى و تقسیمبندى موضوعى به تاریخنویسى مبادرت نمود . (6) او حتى در این روش، شخصیتهاى مذهبى و سیاسى قابل بحث را در زیر مجموعه سالشمارى - البته با عطف به تاثیر، کارکرد و حضور آنان در تاریخ - مورد بررسى قرار داد .
ج . نگرش نقادانه به منابع و روایات تاریخى
احتیاط و وسواس در نقل مطالب از بیان دیگران، توجه به وثاقت و ماهیت راویان و گزینش روایت جامع و موثق از میان روایات ضد و نقیض از موارد قابل توجه در تاریخنگارى یعقوبى است . او آثار و منابع مورد استفاده خود را در تاریخنویسى - به ویژه در زمینه و مقطع پیش از اسلام - به نقد کشیده و برخى اطلاعات و اخبار واصله را «اسطوره» و غیرقابل اعتماد دانسته است . به عبارت دیگر، یعقوبى در ارائه مطالب و تحریر حوادث تاریخى، فوقالعاده محتاط است . او مىکوشد تا پیش از نگارش هر حادثهاى بر اسناد و منابع مورد استفاده اشراف کامل پیدا کند و آنها را مورد نقادى، تجزیه و تحلیل قرار دهد . کیفیت توجه و منابع کاربردى او سنخیت و وجه اشتراک ملموسى با منابع در دسترس طبرى و دیگرانى که از او پیروى کردهاند، ندارد . یکى از عوامل مهمى که اثر تاریخى یعقوبى را مورد اعتماد علماى فن تاریخنویسى و تاریخنگاران قرار داده، همین سیاق مىباشد . اینگونه نگاه و نگرش در تبیین رخدادها - پس ازیعقوبى - توسط مسعودى دنبال گردید . (7)
د . بر ملا ساختن اهمال و غفلت دیگر مورخان
ذکر روایات و بیان مطالب پیرامون وقایع و حوادثى که پیروان مذهب تسنن در آثار تاریخى خود به آن اشاره ننموده و یا غفلت ورزیدهاند، از دیگر اقدامات مهم یعقوبى است . البته منظور عدم طرح حوادث و رخدادهایى است که در تقویت مذهب و مرام شیعى مؤثر بوده و یا بیان آنها براى جماعتسنى مذهب ناخوشایند جلوه مىکرده است . براى مثال، «یعقوبى حدیث غدیر خم و حدیث ثقلین و تفسیر آن به کتاب خدا و عترت را روایت کرده، و نیز نزول آیه "الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتى و رضیت لکم الاسلام دینا" (مائده: 3) را در روز نصب على بن ابىطالب علیه السلام در غدیر خم تصریح کرده است .» (8)
ه . شجاعت در بیان حقایق
شجاعت و گریز از ترس و تملق در تاریخ یعقوبى، به ویژه در معرفى فرمانروایان بنى عباس، مبرهن و آشکار است . او حتى پیرامون شخصیت و عملکرد خلفاى هم عصر خود، از طرح حقایق ابا نکرد و شجاعانه مطالبى مطرح ساخت که با بیان و گزارش مورخان دیگر تفاوت فاحش دارد . (9)
و . توجه به دستاوردهاى علمى - فرهنگى ملل غیر مسلمان
یعقوبى بر خلاف طبرى و دیگر مورخان مسلمان، به تاریخ یونان، هند و چین توجه خاص مبذول نمود . او از دستاوردهاى فکرى، علمى و معرفتشناسى یونانیان گزارشى مفصل ارائه کرد . این شیوه نگرش توسط مورخان بعدى کمابیش مورد تقلید قرار گرفت . (10)
ز . مراجعه به اسناد متقن ادیان و تمدنهاى دیگر
یعقوبى در نگارش تاریخ ادیان و ملل دیگر، اسناد و مدارک مسلمانان را کافى نمىدانست . براى مثال، در پژوهش و نگارش تاریخ مسیحیت و یهود، ابتدا به اناجیل اربعه و آثار یهود مراجعه نمود .
روئیال معتقد است: «درستترین و صحیحترین اطلاعات مربوط به تاریخ مسیحى، یهودى و رومى را نزد یعقوبى مىتوان یافت .» (11)
ح . توجه و اهتمام به مسائل فرهنگى، تربیتى و اخلاقى
توجه و عنایتیعقوبى به موضوعات مهم مذکور، به ویژه در بخش دوم تاریخ یعقوبى، به خوبى نمایان است . او در طرح بحث، به روایات وارده و سخنان پیشوایان شیعى بیشتر استناد جسته است . یعقوبى به نقش مهم ائمه اثنى عشرى در پیشبرد خرد، اندیشه و فرهنگ اشاره نموده است و به آن اعتقاد و توجهى خاص دارد . (12) در این اثر، فصلى جدا به گفتارهاى حکیمانه و عترتآموز شخصیتهاى تاریخ اسلام، به ویژه پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و امام على علیه السلام اختصاص یافته است . (13)
ط . تواضع علمى
یعقوبى صادقانه اعتراف مىنماید که در حد بضاعت علمى و دسترسى به اسناد موجود، به ترسیم و تبیین رخدادهاى تاریخى پرداخته و سخن آخر را نگفته است . او در این ارتباط، به جملهاى از امام على علیه السلام استناد مىنماید که فرمود: «علم بیش از آن است که جمعآورى شود . پس از هر علمى قسمتهاى برجسته آن را فرا گیرید .» (14)
همچنین در مقدمه کتاب البلدان مىنویسد: «پس هر کس از اخبار سرزمینى که ما ذکر کردهایم بر چیزى وقوف یابد که ما در ضمن کتاب نیاوردهایم، ما را قصد احاطه به آن نبوده است .» (15)
ى . استناد به آیات قرآنى
استناد به آیات قرآن کریم، به ویژه در نگارش تاریخ انبیا و نیز گاه در متن دیگر مباحث و موضوعات مطرح شده از نکات قابل توجه در تاریخنگارى یعقوبى است .
ک . ذکر ماههاى وقوع رخدادها (اسلامى، غیر اسلامى)
بیان پیوسته ماههاى سریانى در کنار ماههاى هجرى قمرى، به ویژه در بخش دوم - جلد دوم - کتاب حایز اهمیت است . ذکر ماههاى غیر اسلامى و رایج در ممالک غیر مسلمان دلیلى بارز بر جهاننگرى و جهانشمولى تفکر مورخ مذکور مىباشد .
ل . استناد به شعر
استناد به شعر در تبیین و ترسیم رخدادها و حوادث - از زبان افراد و شعرا - در لابهلاى مباحث تاریخ یعقوبى به خوبى به چشم مىخورد . (16)
م . نحوه ذکر منابع و مآخذ
یعقوبى در نگارش اثر تاریخى خود، از اسناد و منابع فراوانى سود برده است . او مىکوشد تا منابع مورد استفاده خود را در مقدمه اثر (براى نمونه، بخش دوم کتاب) معرفى نماید، (17) گرچه مورخ در درون متن و محتواى مباحث، بجز بیان نقل و قولهاى مستقیم از زبان افراد، به منبعى اشاره ندارد . در اینباره، خود چنین توضیح مىدهد: «این کتاب خود را بر اساس آنچه بزرگان، دانایان، راویان پیشین و علماى سیر و اخبار و تواریخ روایت کردهاند نوشتهایم .» (18)
متاسفانه مقدمه جلد اول کتاب مفقود گردیده و بر اساس آن نمىتوان قضاوت روشنترى در باب منابع مورد استفاده مورخ عرضه کرد . در زمینه نگارش تاریخ ملل غیر مسلمان و حوادث سیاسى، مذهبى و علمى مرتبط با آنها - همانگونه که قبلا اشاره شد - از اسناد خود آنها سود جسته است .
جهانبینى و معرفتشناسى حاکم بر تاریخنگارى
با مطالعه و تدبر در تاریخ یعقوبى، معرفتشناسى و درونمایه تاریخنگارى مورخ مذکور را مىتوان به شرح ذیل مورد بررسى قرار داد:
یعقوبى موحدى مسلمان و داراى اعتقاد و جهانبینى اسلامى است . از اینرو، نگرش توحیدى و اسلامى او به تاریخ و تاریخنگارى مبرهن و آشکار مىباشد . او در مقدمه بخش دوم کتاب، بحث را این چنین آغاز مىکند: «ستایش خداى توفیق دهنده را، ستایش خدا را که پروردگار جهانیان است . درود خدا بر سرور ما، خاتم پیامبران و بر خاندانش که مردمى پاک و پاکیزهاند .» (19)
در متن مباحث و نوشتار، توجه به آیات قرآنى، سخنان نبى اکرم صلى الله علیه و آله، حضرت على علیه السلام و سایر بزرگان و پیشوایان مکتب اسلام در انجام مناسک، دستورات دینى و دورى از نواهى و منکرات در راستاى فلاح و رستگارى به وضوح مشهود است .
گرایش شیعى و پیروى از مکتب تشیع (شیعه امامیه) از موضوعاتى است که در اثر مورخ نمىتوان آن را نادیده انگاشت . او در نگارش تاریخ خود، به زندگى ائمه شیعى، حوادث مرتبط با مکتب تشیع و گزینش روایاتى منقول از رهبران شیعه دقتخاص مبذول داشته است - البته در طرح مباحث، هرگز غلو مشهود نیست . به گفته اشپولر، «یعقوبى با وجود شیعى بودن، بىطرفانه و با علاقهاى خاص تاریخ خود را به رشته تحریر درآورده است .» (20)
گسترش آگاهىهاى تاریخى و تلاش در رفع ابهامات از موضوعاتى است که یعقوبى در تاریخنگارى خود به آن رویکردى خاص دارد . تدبر در مقدمه بخش دوم تاریخ یعقوبى به خوبى این ادعا را اثبات مىنماید . او به دلیل اهمیت این اقدام، به جملات و سخنان متعددى از بزرگان استناد مىجوید . براى نمونه، به نقل از یک حکیم مىگوید: «دانشجویى من به طمع رسیدن به کران دانش و دستیافتن بر آن نیست، بلکه به آرزوى چیزى است که ندانستن آن نارواست و خردمند را خلاف آن شایسته نیست .» (21)
کسب و نیل به اجر معنوى و اخروى به عنوان یکى از نیات و اهداف تاریخنویسى، از موضوعاتى است که در درونمایه تاریخنویسى بیشترین مورخان مسلمان مىتوان بدان دستیافت . بدون تردید، یعقوبى از این قاعده هرگز مستثنا نیست . او در این ارتباط مىنویسد: «کسى که دانش را بر خواهشى یا ترسى یا افتخارى یا شهوتى دنبال کند، بهرهاش از آن به اندازه همان ترس خواهد بود . » (22)
پىنوشتها
1 - ر . ک: احمدبن ابى یعقوب یعقوبى، تاریخ یعقوبى، ترجمه محمدابراهیم آیتى، تهران، مرکز انتشارات علمى و فرهنگى، 1362، ج 1، مقدمه مترجم/خیرالدین زرکلى، الاعلام، بیروت، 1986، ج 1/صادق آئینهوند، علم تاریخ در اسلام، تهران، اداره کل انتشارات و تبلیغات وزارت ارشاد اسلامى، 1364، ص 65 - 66 .
2 - فرانتس روزنتال، تاریخ تاریخنگارى در اسلام، بخش اول، ترجمه اسدالله آزاد، مشهد، آستان قدس رضوى، 1365، ص 109 .
3 - عبدالحسین زرینکوب، تاریخ ایران بعد از اسلام، تهران، امیرکبیر، 1368، ص 24 .
4 - یعقوبى، پیشین، بخش دوم، مقدمه مورخ، ص 355 .
5 - عبدالحسین زرینکوب، تاریخ در ترازو، تهران، امیرکبیر، 1362، ص 118 .
6 - فرانتس روزنتال، پیشین، بخش اول، ص 156 .
7 - یعقوبى، پیشین، مقدمه مترجم/سید صادق سجادى و هادى عالمزاده، تاریخنگارى در اسلام، تهران، سمت، 1375، ص 118 .
8 - یعقوبى، پیشین، ج 1، ص 508 و نیز همان، مقدمه مترجم/صادق آئینهوند، پیشین، ص 64 .
9 - عبدالحسین زرینکوب، پیشین، ص 24 .
10الى 11 - فرانتس روزنتال، پیشین، بخش اول، ص 110/ص 109/ص 156 - 157 .
13 - ر . ک: یعقوبى، پیشین، ج 1، ص 459 به بعد; همچنین ج 2، مبحث «خلافت على بن ابىطالب علیه السلام»
14 - همان، مقدمه مورخ، (بخش دوم) .
15 - همو، البلدان، ترجمه محمدابراهیم آیتى، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1356، مقدمه مورخ .
16 - ر . ک: همو، تاریخ یعقوبى (به عنوان مثال، ج 2).
17الى 19 - همان، مقدمه مورخ .
20 - برتولد اشپولر، تاریخ ایران در قرون نخستین اسلامى، ترجمه جواد فلاطورى، تهران، شرکت انتشارات علمى و فرهنگى، 1369، ص 29 .
21و22 - یعقوبى، تاریخ یعقوبى، بخش دوم، مقدمه مورخ .
الف . بررسى شرح حال و آثار: ضمن بیان زندگىنامه، آثار مورخ با تاکید بر تاریخ یعقوبى و البلدان معرفى گردیدهاند;
ب . روش تاریخنگارى: روشهاى به کار گرفته شده توسط مورخ به بحث گذاشته شدهاند;
ج . جهانبینى و معرفتشناسى حاکم بر تاریخنگارى: به انگیزهها و نیات مورخ در نگارش تاریخ و تاریخنویسى اشاره شده است .
مقدمه
ابن واضح یعقوبى را به واقع مىتوان از مورخان بزرگ مسلمان و شیعى مذهب در قرن سوم هجرى قلمداد کرد . یکى از یادگارهاى گرانسنگ مورخ مذکور، کتابى تاریخى موسوم به تاریخ یعقوبى است . شناخت و معرفتبر روش و درونمایه تاریخنگارى یعقوبى بر محققان و علاقهمندان به علم تاریخنگارى - به لحاظ عظمت و جایگاه او در این علم - ضرورى به نظر مىرسد; موضوع و مبحثى که در معرفى یعقوبى و آثارش توجه چندان به آن مبذول نگردیده و یا به گونهاى گذرا و بسیار مجمل بدان اشاره رفته است .
در این مقاله سعى شده است تا در حد بضاعت و ادراک، باغور در این اثر مهم و منابع مرتبط با آن، این مبحث - گرچه به اختصار - مورد بررسى قرار گیرد .
شرح حال و آثار یعقوبى
احمد بن ابى یعقوب بن اسحاق بن جعفر بن وهب بن واضح، از مورخان و جغرافىدانان بزرگ اسلامى در عصر دوم عباسى است . او ایرانى تبار و از مردم اصفهان بود . در اینکه اجدادش چه زمانى جلاى زادگاه کرده و به عراق عزیمت نمودهاند، به درستى مشخص
نیست . یعقوبى در بغداد پا به عرصه وجود نهاد و اگرچه تاریخ میلادش نامعلوم، اما منابع تاریخ وفات او را سال 284 ه . ق گزارش کردهاند . یعقوبى مسلمان و پیرو مذهب شیعه امامیه بود .
طبق گزارشهاى تاریخى، تالیفات یعقوبى عبارتند از: 1 . اخبار الامم السالفه; 2 . الاسماء; 3 . ملک الروم; 4 . مشاکلة الناس لزمانهم; 5 . جغرافیاى امپراتورى بیزانس; 6 . تاریخ فتوحات افریقا; 7 . البلدان; 8 . التاریخ (تاریخ یعقوبى) .
اما در گذر سالیان و ایام، به استثناى دو اثر - البلدان و التاریخ (تاریخ یعقوبى) - دیگر آثار او از میان رفتهاند .
یعقوبى کتاب جغرافیایى البلدان را از طریق جهانگردى، تحقیق از سیاحان و استفاده از تالیفات دیگران به نگارش درآورده است . او در تحریر این اثر، به موضوعات آمارى، اوضاع جغرافیایى و میزان مالیات نیز توجه کرده است . البلدان معرف جایگاه مهم یعقوبى در علم جغرافیاست، تا آنجا که برخى او را معلم جغرافیاى مسلمانان دانستهاند . (1)
مهمترین اثر به جاى مانده از یعقوبى کتاب التاریخ، موسوم به تاریخ یعقوبى است . این کتاب در دو مجلد - درنیمه دوم قرن سوم ه . ق - به نگارش درآمده; جلد اول مربوط به تاریخ قبل از اسلام و دربردارنده محتوا و مباحثى همانند تاریخ یهود، حضرت عیسى علیه السلام و حواریون، فرمانروایان سوریه، آشور، بابل، هندوها، یونانىها، رومىها و ایرانىهاست; در مجلد دوم به رخدادها و حوادث تاریخ اسلام تا نیمه دوم قرن سوم ه . ق (258 - 259 ه . ق) و خلافتالمعتمد - خلیفه عباسى - پرداخته شده است .
ت . هوتسما، شرقشناس مشهور هلندى، متن عربى تاریخ یعقوبى را در سال 1883 م/1301 ه . ق در دو مجلد منتشر کرد . اثر مزبور دگر بار در سال 1960 م/1379 ه . ق در لبنان - بیروت - چاپ و انتشار یافت . در ایران، مرحوم محمد ابراهیم آیتى - در سال 1343 خورشیدى - تاریخ یعقوبى را به فارسى برگرداند و انتشارات علمى و فرهنگى - در تهران به نشر آن مبادرت ورزید .
یعقوبى به تاریخ، نگرش عمومى و جهانى دارد . بر همین مبنا، تاریخ یعقوبى به «تاریخنامه عمومى» نیز موسوم شده است . مباحث مرتبط با تاریخ امتهاى گذشته پیش از اسلام در دیگر آثار تاریخى، اینگونه گزارش نشدهاند . (2) برخى صاحبنظران اثر مزبور را دائرةالمعارف بزرگ قرن سوم ه . ق به شمار آوردهاند . (3)
روش تاریخنگارى یعقوبى
با نگرش و غور در تاریخ یعقوبى، روش تاریخنگارى حاکم بر آن را به شرح ذیل مىتوان مورد بررسى، مطالعه و تقسیمبندى قرار داد .
الف . کاربرد روش ترکیبى در نوشتار
تاریخنگاران مسلمان آثار خود را در قالب سه روش روایى، ترکیبى و تحلیلى ارائه کردهاند . یعقوبى در نگارش تاریخ، روش ترکیبى اتخاذ کرده است . او در این ارتباط، مىگوید: «نظر نداشتم تا به تنهایى کتابى را تصنیف کنم و خود را در کارى که دیگران بر ما پیشى گرفتهاند به زحمت اندازم، لیکن ما به جامعترین گفتارها و روایتها پرداختیم .» (4)
یعقوبى در این روش، به جاى ذکر روایتهاى مختلف و سندهاى آنها، یک واقعه را از راه مقایسه، ترکیب و ایجاد سازگارى میان روایتهاى گوناگون به نگارش درآورده است . این روش اکنون توجه بسیارى از مورخان روزگار ما را به خود معطوف کرده است .
مؤلف کتاب تاریخ در ترازو درباره روش ترکیبى در تاریخنگارى معاصر مىنویسد: «در تاریخ ترکیبى، مورخ مىکوشد کل گذشته را با تمام جریانهاى مختلف سیاسى، اقتصادى، اجتماعى و سایر جنبههاى آن احیا کند . اگر در گذشته، تدوین اینگونه تاریخ رؤیاى مورخ بوده است، امروز تا حد زیادى امکان تحقق دارد ...» (5)
ب . تنظیم مطالب بر اساس ترتیب زمانى و سالشمارى
در یک تقسیمبندى کلى، آثار مورخان متقدم تاریخ اسلام را مىتوان به سالشمارى، دودمانى، طبقاتى، تبارشناختى، حدیثى و خبرى تقسیم کرد . از میان این اقسام، یعقوبى بر مبناى روش سالشمارى و تقسیمبندى موضوعى به تاریخنویسى مبادرت نمود . (6) او حتى در این روش، شخصیتهاى مذهبى و سیاسى قابل بحث را در زیر مجموعه سالشمارى - البته با عطف به تاثیر، کارکرد و حضور آنان در تاریخ - مورد بررسى قرار داد .
ج . نگرش نقادانه به منابع و روایات تاریخى
احتیاط و وسواس در نقل مطالب از بیان دیگران، توجه به وثاقت و ماهیت راویان و گزینش روایت جامع و موثق از میان روایات ضد و نقیض از موارد قابل توجه در تاریخنگارى یعقوبى است . او آثار و منابع مورد استفاده خود را در تاریخنویسى - به ویژه در زمینه و مقطع پیش از اسلام - به نقد کشیده و برخى اطلاعات و اخبار واصله را «اسطوره» و غیرقابل اعتماد دانسته است . به عبارت دیگر، یعقوبى در ارائه مطالب و تحریر حوادث تاریخى، فوقالعاده محتاط است . او مىکوشد تا پیش از نگارش هر حادثهاى بر اسناد و منابع مورد استفاده اشراف کامل پیدا کند و آنها را مورد نقادى، تجزیه و تحلیل قرار دهد . کیفیت توجه و منابع کاربردى او سنخیت و وجه اشتراک ملموسى با منابع در دسترس طبرى و دیگرانى که از او پیروى کردهاند، ندارد . یکى از عوامل مهمى که اثر تاریخى یعقوبى را مورد اعتماد علماى فن تاریخنویسى و تاریخنگاران قرار داده، همین سیاق مىباشد . اینگونه نگاه و نگرش در تبیین رخدادها - پس ازیعقوبى - توسط مسعودى دنبال گردید . (7)
د . بر ملا ساختن اهمال و غفلت دیگر مورخان
ذکر روایات و بیان مطالب پیرامون وقایع و حوادثى که پیروان مذهب تسنن در آثار تاریخى خود به آن اشاره ننموده و یا غفلت ورزیدهاند، از دیگر اقدامات مهم یعقوبى است . البته منظور عدم طرح حوادث و رخدادهایى است که در تقویت مذهب و مرام شیعى مؤثر بوده و یا بیان آنها براى جماعتسنى مذهب ناخوشایند جلوه مىکرده است . براى مثال، «یعقوبى حدیث غدیر خم و حدیث ثقلین و تفسیر آن به کتاب خدا و عترت را روایت کرده، و نیز نزول آیه "الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتى و رضیت لکم الاسلام دینا" (مائده: 3) را در روز نصب على بن ابىطالب علیه السلام در غدیر خم تصریح کرده است .» (8)
ه . شجاعت در بیان حقایق
شجاعت و گریز از ترس و تملق در تاریخ یعقوبى، به ویژه در معرفى فرمانروایان بنى عباس، مبرهن و آشکار است . او حتى پیرامون شخصیت و عملکرد خلفاى هم عصر خود، از طرح حقایق ابا نکرد و شجاعانه مطالبى مطرح ساخت که با بیان و گزارش مورخان دیگر تفاوت فاحش دارد . (9)
و . توجه به دستاوردهاى علمى - فرهنگى ملل غیر مسلمان
یعقوبى بر خلاف طبرى و دیگر مورخان مسلمان، به تاریخ یونان، هند و چین توجه خاص مبذول نمود . او از دستاوردهاى فکرى، علمى و معرفتشناسى یونانیان گزارشى مفصل ارائه کرد . این شیوه نگرش توسط مورخان بعدى کمابیش مورد تقلید قرار گرفت . (10)
ز . مراجعه به اسناد متقن ادیان و تمدنهاى دیگر
یعقوبى در نگارش تاریخ ادیان و ملل دیگر، اسناد و مدارک مسلمانان را کافى نمىدانست . براى مثال، در پژوهش و نگارش تاریخ مسیحیت و یهود، ابتدا به اناجیل اربعه و آثار یهود مراجعه نمود .
روئیال معتقد است: «درستترین و صحیحترین اطلاعات مربوط به تاریخ مسیحى، یهودى و رومى را نزد یعقوبى مىتوان یافت .» (11)
ح . توجه و اهتمام به مسائل فرهنگى، تربیتى و اخلاقى
توجه و عنایتیعقوبى به موضوعات مهم مذکور، به ویژه در بخش دوم تاریخ یعقوبى، به خوبى نمایان است . او در طرح بحث، به روایات وارده و سخنان پیشوایان شیعى بیشتر استناد جسته است . یعقوبى به نقش مهم ائمه اثنى عشرى در پیشبرد خرد، اندیشه و فرهنگ اشاره نموده است و به آن اعتقاد و توجهى خاص دارد . (12) در این اثر، فصلى جدا به گفتارهاى حکیمانه و عترتآموز شخصیتهاى تاریخ اسلام، به ویژه پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و امام على علیه السلام اختصاص یافته است . (13)
ط . تواضع علمى
یعقوبى صادقانه اعتراف مىنماید که در حد بضاعت علمى و دسترسى به اسناد موجود، به ترسیم و تبیین رخدادهاى تاریخى پرداخته و سخن آخر را نگفته است . او در این ارتباط، به جملهاى از امام على علیه السلام استناد مىنماید که فرمود: «علم بیش از آن است که جمعآورى شود . پس از هر علمى قسمتهاى برجسته آن را فرا گیرید .» (14)
همچنین در مقدمه کتاب البلدان مىنویسد: «پس هر کس از اخبار سرزمینى که ما ذکر کردهایم بر چیزى وقوف یابد که ما در ضمن کتاب نیاوردهایم، ما را قصد احاطه به آن نبوده است .» (15)
ى . استناد به آیات قرآنى
استناد به آیات قرآن کریم، به ویژه در نگارش تاریخ انبیا و نیز گاه در متن دیگر مباحث و موضوعات مطرح شده از نکات قابل توجه در تاریخنگارى یعقوبى است .
ک . ذکر ماههاى وقوع رخدادها (اسلامى، غیر اسلامى)
بیان پیوسته ماههاى سریانى در کنار ماههاى هجرى قمرى، به ویژه در بخش دوم - جلد دوم - کتاب حایز اهمیت است . ذکر ماههاى غیر اسلامى و رایج در ممالک غیر مسلمان دلیلى بارز بر جهاننگرى و جهانشمولى تفکر مورخ مذکور مىباشد .
ل . استناد به شعر
استناد به شعر در تبیین و ترسیم رخدادها و حوادث - از زبان افراد و شعرا - در لابهلاى مباحث تاریخ یعقوبى به خوبى به چشم مىخورد . (16)
م . نحوه ذکر منابع و مآخذ
یعقوبى در نگارش اثر تاریخى خود، از اسناد و منابع فراوانى سود برده است . او مىکوشد تا منابع مورد استفاده خود را در مقدمه اثر (براى نمونه، بخش دوم کتاب) معرفى نماید، (17) گرچه مورخ در درون متن و محتواى مباحث، بجز بیان نقل و قولهاى مستقیم از زبان افراد، به منبعى اشاره ندارد . در اینباره، خود چنین توضیح مىدهد: «این کتاب خود را بر اساس آنچه بزرگان، دانایان، راویان پیشین و علماى سیر و اخبار و تواریخ روایت کردهاند نوشتهایم .» (18)
متاسفانه مقدمه جلد اول کتاب مفقود گردیده و بر اساس آن نمىتوان قضاوت روشنترى در باب منابع مورد استفاده مورخ عرضه کرد . در زمینه نگارش تاریخ ملل غیر مسلمان و حوادث سیاسى، مذهبى و علمى مرتبط با آنها - همانگونه که قبلا اشاره شد - از اسناد خود آنها سود جسته است .
جهانبینى و معرفتشناسى حاکم بر تاریخنگارى
با مطالعه و تدبر در تاریخ یعقوبى، معرفتشناسى و درونمایه تاریخنگارى مورخ مذکور را مىتوان به شرح ذیل مورد بررسى قرار داد:
یعقوبى موحدى مسلمان و داراى اعتقاد و جهانبینى اسلامى است . از اینرو، نگرش توحیدى و اسلامى او به تاریخ و تاریخنگارى مبرهن و آشکار مىباشد . او در مقدمه بخش دوم کتاب، بحث را این چنین آغاز مىکند: «ستایش خداى توفیق دهنده را، ستایش خدا را که پروردگار جهانیان است . درود خدا بر سرور ما، خاتم پیامبران و بر خاندانش که مردمى پاک و پاکیزهاند .» (19)
در متن مباحث و نوشتار، توجه به آیات قرآنى، سخنان نبى اکرم صلى الله علیه و آله، حضرت على علیه السلام و سایر بزرگان و پیشوایان مکتب اسلام در انجام مناسک، دستورات دینى و دورى از نواهى و منکرات در راستاى فلاح و رستگارى به وضوح مشهود است .
گرایش شیعى و پیروى از مکتب تشیع (شیعه امامیه) از موضوعاتى است که در اثر مورخ نمىتوان آن را نادیده انگاشت . او در نگارش تاریخ خود، به زندگى ائمه شیعى، حوادث مرتبط با مکتب تشیع و گزینش روایاتى منقول از رهبران شیعه دقتخاص مبذول داشته است - البته در طرح مباحث، هرگز غلو مشهود نیست . به گفته اشپولر، «یعقوبى با وجود شیعى بودن، بىطرفانه و با علاقهاى خاص تاریخ خود را به رشته تحریر درآورده است .» (20)
گسترش آگاهىهاى تاریخى و تلاش در رفع ابهامات از موضوعاتى است که یعقوبى در تاریخنگارى خود به آن رویکردى خاص دارد . تدبر در مقدمه بخش دوم تاریخ یعقوبى به خوبى این ادعا را اثبات مىنماید . او به دلیل اهمیت این اقدام، به جملات و سخنان متعددى از بزرگان استناد مىجوید . براى نمونه، به نقل از یک حکیم مىگوید: «دانشجویى من به طمع رسیدن به کران دانش و دستیافتن بر آن نیست، بلکه به آرزوى چیزى است که ندانستن آن نارواست و خردمند را خلاف آن شایسته نیست .» (21)
کسب و نیل به اجر معنوى و اخروى به عنوان یکى از نیات و اهداف تاریخنویسى، از موضوعاتى است که در درونمایه تاریخنویسى بیشترین مورخان مسلمان مىتوان بدان دستیافت . بدون تردید، یعقوبى از این قاعده هرگز مستثنا نیست . او در این ارتباط مىنویسد: «کسى که دانش را بر خواهشى یا ترسى یا افتخارى یا شهوتى دنبال کند، بهرهاش از آن به اندازه همان ترس خواهد بود . » (22)
پىنوشتها
1 - ر . ک: احمدبن ابى یعقوب یعقوبى، تاریخ یعقوبى، ترجمه محمدابراهیم آیتى، تهران، مرکز انتشارات علمى و فرهنگى، 1362، ج 1، مقدمه مترجم/خیرالدین زرکلى، الاعلام، بیروت، 1986، ج 1/صادق آئینهوند، علم تاریخ در اسلام، تهران، اداره کل انتشارات و تبلیغات وزارت ارشاد اسلامى، 1364، ص 65 - 66 .
2 - فرانتس روزنتال، تاریخ تاریخنگارى در اسلام، بخش اول، ترجمه اسدالله آزاد، مشهد، آستان قدس رضوى، 1365، ص 109 .
3 - عبدالحسین زرینکوب، تاریخ ایران بعد از اسلام، تهران، امیرکبیر، 1368، ص 24 .
4 - یعقوبى، پیشین، بخش دوم، مقدمه مورخ، ص 355 .
5 - عبدالحسین زرینکوب، تاریخ در ترازو، تهران، امیرکبیر، 1362، ص 118 .
6 - فرانتس روزنتال، پیشین، بخش اول، ص 156 .
7 - یعقوبى، پیشین، مقدمه مترجم/سید صادق سجادى و هادى عالمزاده، تاریخنگارى در اسلام، تهران، سمت، 1375، ص 118 .
8 - یعقوبى، پیشین، ج 1، ص 508 و نیز همان، مقدمه مترجم/صادق آئینهوند، پیشین، ص 64 .
9 - عبدالحسین زرینکوب، پیشین، ص 24 .
10الى 11 - فرانتس روزنتال، پیشین، بخش اول، ص 110/ص 109/ص 156 - 157 .
13 - ر . ک: یعقوبى، پیشین، ج 1، ص 459 به بعد; همچنین ج 2، مبحث «خلافت على بن ابىطالب علیه السلام»
14 - همان، مقدمه مورخ، (بخش دوم) .
15 - همو، البلدان، ترجمه محمدابراهیم آیتى، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1356، مقدمه مورخ .
16 - ر . ک: همو، تاریخ یعقوبى (به عنوان مثال، ج 2).
17الى 19 - همان، مقدمه مورخ .
20 - برتولد اشپولر، تاریخ ایران در قرون نخستین اسلامى، ترجمه جواد فلاطورى، تهران، شرکت انتشارات علمى و فرهنگى، 1369، ص 29 .
21و22 - یعقوبى، تاریخ یعقوبى، بخش دوم، مقدمه مورخ .