آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۰۲

چکیده

متن

هیچ پدیده اى در عالمِ وجود، بى علت نیست و هیچ رخدادى بى سبب رخ نمى دهد. دین گریزى نیز یک پدیده اجتماعى، عینى و رفتارى است که معلول علل و مسبّب از اسبابى ویژه است. گرچه آدمى ذاتاً و فطرتاً مشتاق دین است و با عناصر درون دین ارتباطى تکوینى و ماهوى دارد، امّا عوامل و علل قسرى، سبب مى شوند که انسان نسبت به دین و مظاهر آن، ادبار داشته باشد. ما بر این باوریم که در ذات و ماهیت دین، عنصر و یا عناصر گریزآفرین وجود ندارند. اگر آدمیان به فاز دریافت معارف دینى نائل آیند، در هیچ رتبه و مرحله اى از دین نمى گریزند. گرفتن پیام دین وقتى محقق مى گردد که هم فاعلیت فاعل تام باشد و هم قابلیت قابل. از سویى چون دین مطابق و هماهنگ با فطرتِ انسان است، مى توان گفت فاعلیتِ فاعل ]دین[ در تأثیرگذارى بر انسان تام است. بنابراین اگر مشکلى وجود دارد، باید آن را در قابلیت قابل جستوجو نمود.
عقل و عشق دو رکن اساسى در حیات انسانى محسوب مى شوند و همه جاذبه ها و دافعه ها در این دو حوزه و بر اساس این دو معیار رخ مى دهند. در درون دین، هم عقل وجود دارد و هم عشق! و دین با دو گوهر باقى مانده است و باقى خواهد ماند: عقل و عشق! دین هم ذهن انسان را تغذیه مى کند و هم دل آدمى را حیات و حرکت و نشاط مى بخشد. اگر ذهن و عاقله انسان مجذوب دین شود، اما دل آدمى از دین بگریزد، اعتدال و تعادل لازم در وجود آدمى به هم مى خورد. عدم اعتدال موجب گریز مى شود. از این رو، در معرفى و شناساندن دین، مى بایست هم با دل ها و قلوبِ انسان هاى مخاطبْ ارتباط برقرار کرد و هم با عقل و ذهن آنان سخن گفت. ما در معرفى دین نباید از این نکته غفلت کنیم که عاطفه و هیجان ـ بخصوص در نسل جوان ـ دو امر مهم و سرنوشت ساز تلقى مى شوند.
صد البته عشق و عاطفه مى بایست بر اساس منطق و برهان استوار باشد و هم از این روست که نظام عقاید و جهان بینى دینى، زیربناى نظام ارزشى و رفتارى متدینان آگاه است.
در شخصیت انسان، هم عناصر نظرى و ایدئولوژیک نقشى اساسى و ویژه ایفا مى کنند و هم عناصر عاطفى و هیجان آفرینِ روحى، سهمى بسزا دارند. سران استکبار هم اینک سعى مى کنند که هم در بُعد نظرى با ایجاد شکوک و شبهات، عقل و فکر انسان ها را منحرف کنند و هم در بُعد عاطفى، به جاى تقویت عواطف مذهبى، احساسات و هیجانات حیوانى را در آدمیان برانگیزانند تا در یک پروسه دراز مدّت هر دو عامل ایجابىِ دین خواهى بى اثر شده، زمینه هاى مضاد آن ها به کار گرفته شود.
از سویى امروزه دین ستیزان جهان تلاش مى کنند که به تدریج دین گریزان را به دین ستیزان مبدل سازند و براى اجراى این پروژه خطرناک و دین سوز، بیش تر سعى دارند که جنبه هاى تعقلى و ابعاد نظرى دین را نادیده بگیرند و آن ها را به کنارى نهند و تماماً بر روى ابعاد عاطفى و احساسى مردم ـ بخصوص جوانان ـ کار کنند و آموزه هاى دینى را مخالف و مضاد با عواطف، روحیات و احساسات انسانى جلوه دهند. آنان معتقدند که هرچه بیش تر در این راستا تلاش نمایند، دین گریزى سهل تر و عمومى تر مى شود و زمینه براى دین ستیزى فراهم تر مى گردد.
حکومت دینى وظیفه مند است هم در راستاى تحکیم پایه هاى نظرى و عقیدتى و مبانى فلسفى اندیشه دینى تلاش نماید و اقدامات فرهنگى مناسب و لازم را سامان دهد و هم در جهت آماده سازى بسترهاى مناسب براى تجلى و ظهور شور و احساس دینى و عشق الهى و مقدس در همه اقشار جامعه ـ به ویژه نسل جوان ـ گام هاى لازم و ضرورى را بردارد.
بر محققان حوزوى و دانشگاهى نیز فرض و لازم است که در عصر حاضر، از دیدگاه جامعه شناختى و روان شناختى، پدیده دین گریزى و دین ستیزى را مورد مطالعه و بررسى جدّى قرار دهند و دستاورد تحقیقات و پژوهش هاى خود را در اختیار مسؤولین ذیربط قرار دهند تا گامى عملى براى کنترل این پدیده اجتماعى برداشته شود.

تبلیغات