آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۰۲

چکیده

متن

فلسفه ورزى از جمله ویژگى هاى مهم انسان و یکى از وجوهى است که سبب امتیاز آدمى از سایر جانداران مى گردد. البته جاى این پرسش همواره باقى است که انسان چرا فلسفه مىورزد؟
آیا تفلسف برخاسته از یک میل و گرایش انسان است یا برآیند و نتیجه مجموعه اى از امیال؟ آیا فلسفه ورزى ساز و کار خاص دستگاه ذهنى و جهت گیرى ذاتىِ عاقله اوست یا پیامد و دنباله زیست دنیایى و لازمه بودن در ساحت خاصى از وجود و مرتبه معینى از هستى؟ آیا این نفس زیستن و بودن در شبکه اى از هستى هاست که پرسش فلسفى را براى انسان به بار مى آورد؟ آیا انسان در طرح پرسش فلسفى فعال است یا منفعل؟ پرسش فلسفى از درون و ابتدا به ساکن برمى خیزد یا حاصل دخالت عواملى چند از بیرون است، یا محصول تعامل دو طرفه مى باشد؟ آیا توجه به فلسفه و فلسفه ورزى حاصل دخالت و تأثیر و عنایت ماوراى طبیعت است؟ و....
در هر صورت، هر پاسخى که به این پرسش ها بدهیم، به طور قطع نمى توان وجود جریان فلسفى را در تاریخ بشر انکار کرد. این جریان فلسفى که به صورت مکتوب در دست ما قرار گرفته است، میوه هاى پربار و ثمرات متعددى را به بار نشانده و شاخه ها و گرایش هاى متنوعى یافته است. تنوع شاخه هاى فلسفه در دو قرن اخیر، چشمگیرتر شده است. در این میان، رشد روزافزون این شاخه ها سبب غفلت طالبان فلسفه از این تنوع و تعدد گردیده است، به گونه اى که امروزه بخش قابل توجهى از دوستداران فلسفه به سبب محدوده مطالعاتى یا انحصار گرایشى در فلسفه، توجهى به این تعدد و تنوع ندارند. این نوشتار درصدد آن است تا به عنوان گام نخستین، بخشى از این شاخه ها را مطرح ساخته و برخى از مسائل مهم مورد بحث در آن شاخه ها را متذکر گردد.
به عنوان یک تعریف اجمالى و آغازین، فلسفه را بررسى عقلانى، تحلیلى، انتزاعى و پیشین امور و حقایق مى دانیم. در این نوشتار، براى بیان تمام شاخه هاى فلسفه و حوزه هاى پژوهشى فلسفى، اصطلاح فلسفه به صورت مضاف به کار برده مى شود، مانند فلسفه اخلاق، فلسفه هستى و فلسفه دین. و در هر قسمت نیز مراد، بررسى عقلانى، تحلیلى، انتزاعى و پیشین همان مورد و مصداق و حقیقت مى باشد. فلسفه در حالت مضاف خود به دو دسته از امور اضافه مى شود: الف) غیر علوم; یعنى حقایق و واقعیاتى مانند هستى، اخلاق، دین، زبان و... . ب) علوم; مانند علوم طبیعى، اجتماعى و... .
الف. فلسفه مضاف به غیرعلم
1. فلسفه هستى (هستى شناسى)
موضوع فلسفه هستى یا هستى شناسى، موجود بما هو موجود یا موجود مطلق (صرف) مى باشد. این شاخه از فلسفه عهده دار بحث از هستى مطلق و صرف و بدون قید مى باشد و به دنبال کشف احکام کلى و فراگیر هستى است. برخى از مسائل این حوزه از فلسفه عبارتند از: اصالت وجود یا ماهیت، تشکیک در وجود، وحدت و کثرت در هستى، مراتب وجود، وجود مستقل و رابط، وجود عینى و ذهنى، وجوب و امکان و امتناع، علت و معلول، ثابت و متغیر، حدوث و قدم، مجرد و مادى، مقولات دهگانه، جوهر و عرض، عالم و معلوم (عاقل و معقول).1
لازم به ذکر است که فلسفه هستى، دانشى متفاوت از کلام و عرفان است. براى روشن شدن این تفاوت مى توان این سه شاخه را از جهت موضوع، روش و غایت با یکدیگر مقایسه کرد:
موضوع فلسفه هستى، پژوهش در حوزه هستى مطلق و صرف مى باشد; روش آن، استفاده از بدیهیات یا امور منتهى به بدیهیات با استفاده از قواعد خاص منطقى مانند قیاس است و غایت آن، شناخت عقلانى و ذهنى اوصاف هستى.
موضوع کلام، از دین و دعاوى و مسائل مربوط به آن است; روش آن، متعدد و متنوع مى باشد، به گونه اى که یک متکلم مى تواند از روش عقلى، تجربى، نقلى و... متناسب با سنخ مسأله یا مسائلى که براى دین معتَقَد مطرح شده است، سود جوید. غایت اصلى کلام، دفاع از دین است و پاسدارى و حفاظت از حدود و ثغور دعاوى دینى. ذکر این نکته در باب کلام شایسته است که آنچه امروز در باب غایت کلام و متکلم با عنوان تبیین و توجیه وتفسیر متون دینى و یا واسطه گرى میان وحى و انسان ها و استفاده از زبان عصر و معارف عصر در بیان دعاوى دینى و... مطرح مى شود، مى تواند در راستاى غایت اصلى کلام، یعنى دفاع از معتقدات دینى، فهم و تفسیر شود و خارج از غایت نهایى کلام قرار نمى گیرد.
موضوع عرفان، ذات حق از حیث اوصاف و اسماء و آثار است. روش حصول معرفت عرفانى، کشف و شهود مبتنى بر سیر و سلوک است و غایت آن، شناخت حضورى و شهودى آثار و اوصاف حق و وصول قلبى و کشفى به مراتب عالى هستى.
2. فلسفه شناخت (معرفت شناسى)
این شاخه از فلسفه در باب شناخت و معرفت انسان بحث مى کند. این حوزه را با عنوان «شناخت شناسى» یا «معرفت شناسى پیشینى» نیز مى نامند.
برخى از مسائلِ این شاخه از فلسفه را مى توان بدین ترتیب بیان داشت: چیستى معرفت و شناخت، اقسام شناخت، اوصاف هر یک از اقسام شناخت، امکان شناخت ،ارزش معلومات، حدود دانش بشرى، ماهیت علم حصولى و حضورى، حقیقت و خطا، ملاک حقیقت، شناخت پیشینى و پسینى، مسأله شک و شکاکیت، اصالت تجربه و عقل در امر شناخت، عناصر معرفت: باور، صدق، توجیه و... .2
3. فلسفه متن (هرمنوتیک)
این حوزه از پژوهش هاى فلسفى با عنوان «علم تأویل و تفسیر متن» و یا «معرفت شناسى متن» نیز نامیده مى شود. برخى از مسائل این شاخه عبارتند از: چیستى متن، انواع متون، متن و زبان، متن و چهارچوب متن، تفسیر و تأویل متن، فهم متن، شرایط فهم متن، پیش فرض ها و پیش داورى هایى که در فهم و تفسیر متن دخالت مى کنند، نقش پیش فرض ها و پیش داورى ها در فهم و تفسیر متون، رابطه چیستى انسان و ماهیت او با فهم متن، رابطه فهم متون با معارف دیگر، دور هرمنوتیکى ـ مکالمه، گفتوگو و فهم متن ـ افق معنایى، مؤلف و متن ـ نیت، شخصیت و... متن، نسبیت و محدودیت و... و متن، مسأله داورى، میان فهم هاى یک متن، ملاک و ضوابط ارزش گذارى در فهم ها و تفسیر متون، تفسیر و مسأله فاصله زمانى، متن و تاریخمندى آن، ماهیت نقد، انواع نقد، رابطه نقد و فهم متن و... .3
4. فلسفه زبان
برخى از مسائل فلسفه زبان را مى توان چنین برشمرد: تحلیل و بررسى در مورد عناصرى مانند لفظ، معنى، مفهوم، مصداق، نشانه، نماد، استعاره و... و رابطه آن ها با همدیگر، تحلیل معانى حرفى، چیستى دلالت، دلالت در اسماء خاص، «اسماء خاص، عوالم ممکن و ضرورت»، عوالم ممکن و دالّ هاى ثابت، اسماء صور نوعیه، دلالت در صور نوعیه، ماهیت انشاء و اخبار، نظریه هاى معنى دارى، اصالت یا اعتباریت زبان، ترکیب حقیقى یا اعتبارى زبان، زبان، فکر و اندیشه، بازى هاى زبانى، دیدگاه هاى ابزارى، تصویرى و... در مورد زبان، تأثیر زبان در شناخت واقعیت، سلسله مراتب زبان، موضوعیت و استقلال زبان براى بررسى فلسفى، زبان و واقعیت، زبان و منطق، زبان و تفسیر و تعبیر، محدوده زبان، زبان خصوصى و زبان متعارف، محدودیت هاى زبان متعارف، بررسى امور صادق و ضرورى ولى غیر تحلیلى در زبان، امکان تحقق زبان ایده آل، ماهیت قواعد زبان، پیشینى با پسینى بودن قواعد زبان، رابطه وجود انسان و زبان، زبان، سخن و قدرت، زبان و گفتمان، زبان و ایدئولوژى و... .4
لازم به ذکر است که باید میان فلسفه زبان و دانش زبان شناسى قایل به تفاوت بود. براى روشن شدن این تفاوت به برخى از مسائل زبان شناسى اشاره مى شود تا به نحو عینى تمایز این دو شاخه آشکار گردد. برخى از مسائل دانشى زبان شناسى از این قبیل است: ریشه شناسى واژه ها، آواشناسى و چگونگى تلفظ حروف در زبان، اندام هاى گویایى و اصوات زبانى، بررسى توصیفى صرف و نحو و دستور زبان، عناصر زبان،کلمات و جملات، چیستى کلمه، انواع کلمه، اندام هاى تولید آواها، فرایند ترتیب و ترکیب کلمات، وندافزایى (پیشوند، میانوند، پسوند)، اهمیت گفتار نسبت به نوشتار، انواع خطوط، زبان و خط، انواع زبان ها و خانواده هاى زبانى، تأثیرزبان ها در یکدیگر، تحولات زبان و قواعد آن، تفاوت انسان با نظام هاى ارتباطى دیگر، قواعد زبان گفتارى، چگونگى سخن آموزى کودک، فراگیرى زبان اول و دوم، خلاقیت زبان، اقتصاد زبان، خطى بودن زبان و... .5
5. فلسفه وجودى (اگزیستانسیالیسم)
این شاخه از تفکر فلسفى با عناوینى همچون «مذهب قیام ظهورى»، «اصالت خاص وجود انسانى» و «اصالت وجود انسان» نیز نامیده شده است. در این حوزه پژوهشى ـ فلسفى، محور بحث و بررسى فلسفى و تحلیلى معطوف به انسان است; انسانى انضمامى، انسانى که در عالم و در بین روابط زندگى مى کند. مسائلى چند از این حوزه را مى توان چنین برشمرد: تقدم وجود بر ماهیت در انسان، تعریف ناپذیرى کامل انسان، انسان شکل دهنده ماهیت خود، عنایت به فاعل شناسا در عین اهمیت وجودى شىء مقابل و متعلق شناسایى ـ ساحت هاى وجود انسان، آزادى و انتخاب، مسأله زبان، ارزش و اخلاق، مراتب اخلاق، موقعیت انسان و مسأله هستى، ایمان، مسؤولیت، اصالت فرد، تعالى، انسان و فلسفه، مسأله معنا در زندگى، مرگ، رنج و درد، عشق، گناه و تقصیر، مسأله امکان و امکانات بشرى، وجود معتبر و نامعتبر انسان، زمان وجود، زمان، آینده، غایت، زندگى، رنج، دردناکى، جدال و...، تنهایى، اضطراب، تهوع انسان در عالم، وجود فى نفسه و لنفسه، دنیا و مسأله عدم ارضاى عقل، نقد عقل، جنبه هاى غیرعقلانى بشر، مشارکت در هستى، شىء شدگى انسان، صداقت و وفادارى به هستى، احساس ـ وجه انضمامى وجود انسان، پیوند نظر و عمل، صیرورت در انسان، جنبه هاى منفى وجود، طبیعت انسان، التفات انسان و معنى دار ساختن جهان، شک و نگرانى، انسان و ارتباط، تاریخمندى وجود انسان، کمال، وجدان، ماهیت تفکر، راز، وفا، امید، غربت، رضایت، خود و دیگرى، هیبت و دلهره مرگ و... .6
6. فلسفه نفس یا روان (علم النفس فلسفى)
برخى از مسائل فلسفه روان یا نفس عبارتند از: تعریف نفس یا روان، مادى یا غیر مادى بودن نفس ـ دلایل غیرمادى بودن نفس ـ جوهر بودن یا عرض بودن ـ مغایرت یا عینیت نفس با مزاج ـ وحدت، بساطت، صیرورت نفس ـ صیرورت نفس از طبیعت به ماوراى طبیعت ـ نحوه پیدایش نفس در بدن: «روحانیة الحدوث و روحانیة البقا» یا «جسمانیة الحدوث و روحانیة البقا» ـ مراتب و شؤون نفس ـ وحدت در کثرت در عالم نفس ـ اقسام نفوس: نباتى، حیوانى، انسانى ـ اقسام نفوس در انسان ـ مراد از تعدد نفوس در انسان ـ تجرد یا عدم تجرد نفوس متعدد در انسان ـ رابطه نفس و بدن ـ سریان نفس در مراتب طبیعى بدن ـ اقسام قواى نفس: محرکه، مدرکه ـ کل القوا بودن نفس ـ منشأ وجود و فعالیت قوا ـ رابطه قوا و اعضاى بدن ـ شهوت و غضب ـ قواى ظاهرى و باطنى ـ قواى ادراکى حسى، خیالى، عقلى، نحوه حصول و پیدایش ادراک حسى، خیالى و عقلى ـ ماهیت ابصار ـ نحوه تحقق کلیات عقلى، تجرید، تصعید یا نظریه شبح ـ مادى یا غیر مادى بودن ادراکات جزئى و کلى ـ وجود امیال و ماهیت، تعداد و مجرد یا مادى بودن آن ها ـ اصلى و فرعى بودن امیال ـ رابطه امیال با یکدیگر ـ ارتباط مجردات تام با نفوس بشرى ـ مسأله اتحاد عالم و معلوم در نفس: در علم حصولى و حضورى ـ مراحل عقل بالقوه، بالملکه، بالفعل و بالمستفاد در نفس ـ لذت، اَلَم، قدرت، حکم در نفس ـ چیستى اعتقاد، اخلاق و عمل و رابطه آن ها با همدیگر ـ مسأله خواب ـ چیستى مرگ ـ فناناپذیرى نفس ـ نفس و بدن مثالى ـ تصرف نفس در اشیا ـ امکان تکامل نفس پس ازمرگ.7
7. فلسفه اخلاق
در تأمّلات فلسفى در باب اخلاق و بنیادهاى آن، مسائل متعددى مورد تحقیق و بررسى تحلیلى قرار مى گیرند که برخى از آن ها بدین ترتیبند: چند مفهوم بودن اوصاف و مفاهیم اخلاقى که در قضایاى اخلاقى محمول واقع مى شوند، مانند خوب، بد و... ـ نوع مفهومى این اوصاف اخلاقى ـ ویژگى هاى مفاهیم اخلاقى ـ تعریف و چیستى اوصاف اخلاقى ـ نوع مفهومى موضوعات اخلاقى مانند عدالت، راستگویى، امانتدارى و... ـ انشایى یا اخبارى بودن تعابیر اخلاقى ـ قضیه یا غیر قضیه بودن تعابیر اخلاقى ـ حملى یا شرطى بودن تعابیر اخلاقى ـ بدیهى یا نظرى، اولى یا شایع، تحلیلى یا ترکیبى بودن تعابیر اخلاقى ـ ملاک حسن و قبح و ارزش ـ نحوه صدق و کذب تعابیر اخلاقى ـ نقش تجربه، عقل، دین و شهود در احکام اخلاقى ـ حکم اخلاقى و مسأله الزام، شرایط اخلاقى بودن افعال انسان ـ رابطه اخلاق و حقوق ـ رابطه اخلاق و دین ـ رابطه اخلاق و علم ـ رابطه هست و باید ـ تفاوت قضایاى اخلاقى با قضایاى سایر علوم و دانش ها ـ عقل نظرى و عقل عملى ـ رابطه منطق با اخلاق ـ مسأله تعارض تکالیف ـ مطلق یا نسبى بودن اخلاق ـ دخالت عقل، احساس، عاطفه و میل در اخلاقى بودن ـ مسائل مربوط به اراده و انگیزه ـ احوال نفسانى مقارن با عمل اخلاقى ـ امکان یا عدم امکان ایجاد یک نظام اخلاقى ـ انواع نظام هاى اخلاقى: عرفانى، فلسفى، نقلى ـ مراتب و طبقات اخلاق ـ مسأله حس اخلاقى در انسان ـ اخلاق به عنوان وسیله یا هدف ـ حدود عقل در کشف حسن و قبح هاى اخلاقى ـ معنادارى تعابیر اخلاقى ـ بحث در مکاتب اخلاقى ـ ضمانت اجرایى در اخلاق و... .8
8. فلسفه تاریخ (فلسفه نظرى تاریخ)
تأمّل فلسفى و تحلیلى در باب تاریخ، با تحقیقات و بررسى هاى متعارف در علم تاریخ ـ نقلى یا تحلیلى ـ از حیث گستره و عمق متفاوت بوده و مسائلى از این قبیل را شامل مى شود: اصیل یا اعتبارى بودن تاریخ ـ مبدأ تاریخ ـ هدف و غایت تاریخ ـ محرک تاریخ ـ ساز و کار حرکت و فرمول سیر تاریخ ـ مسیر و منازل و مراحل برجسته تاریخ ـ علیت در تاریخ ـ مسأله مشیت الهى و تاریخ ـ انسان، اختیار و تاریخ ـ تاریخ و ماهیت انسان ـ تحول در تاریخ ـ تکامل، تنازل یا یکنواختى در تحولات تاریخ ـ تاریخ و ارزش هاى انسانى ـ رابطه هست ها و بایدها در تاریخ ـ قانونمندى در تاریخ ـ تاریخ و معنى دارى آن ـ تنازع و تعاون در تاریخ ـ تاریخ و فرا تاریخ و... .9
9. فلسفه سیاسى
تأمّل عقلانى و فلسفى درباره حیات سیاسى انسان و کشف حقایق و روابط زندگى سیاسى انسان، مربوط به حوزه فلسفه سیاسى است و برخى مسائل آن عبارتند از: تحلیل و بررسى و تحدید امورى همچون: قانون، قدرت، حکومت، عدالت، برابرى، آزادى، دولت، تأمل در منشأ حکومت، اهمیت و ضرورت حکومت، هدف و ساختار حکومت، انواع حکومت، ساختار و کارکرد حکومت آرمانى، ارتباط میان فرد و حکومت، مشروعیت حکومت، مسأله اخلاق و سیاست، دین و سیاست، جامعه مدنى و ماهیت آن، جامعه مدنى و دین، استبداد دینى و غیردینى، سکولاریسم، لیبرالیسم، دمکراسى، حکومت دینى و غیردینى، حکومت و مسأله کارآمدى، مسأله عقلانیت، مصلحت، اطاعت از حکومت، غایت اصلى زندگى سیاسى، توسعه سیاسى، ایدئولوژى، تساهل و... .10
10. فلسفه حقوق
مسائلى که در فلسفه حقوق مورد تأمل قرار مى گیرند عبارتند از: ماهیت و چیستى حق ـ تفاوت حق با ارزش ـ اختلاف و اشتراک بایدها و نبایدهاى حقوقى و اخلاقى ـ عینى یا ذهنى بودن قواعد و قوانین حقوقى ـ تحلیلى یا ترکیبى بودن آن ها ـ توصیفى یا توصیه اى بودن آن ها ـ اخبارى یا انشایى بودن آن ها ـ رابطه ارزش حقوق با واقعیت ـ اوصاف و مشخصات قواعد حقوقى: الزامى بودن، ضمانت اجرا، اجتماعى بودن، کلى و دایمى بودن و... ـ اطلاق و نسبیت در حقوق ـ ثبات و تغیر در قواعد و قوانین حقوقى ـ مبانى حقوق ـ منابع حقوق ـ حقوق و اخلاق ـ حقوق و دین ـ هدف حقوق ـ مسأله فهم و تفسیر قوانین حقوقى ـ تأثیر دیدگاه هاى انسان شناختى و معرفت شناختى و... در آراء حقوقى، حقوق و منطق، انواع مکاتب حقوقى: طبیعى، سودگرایى، تاریخى، دینى و... ـ انواع نظام هاى حقوقى: سکولار و... ـ اوصاف یک نظام حقوقى مطلوب ـ مسأله سازگارى و هماهنگى درونى نظام هاى حقوقى ـ عدالت و تحلیل آن ـ ملاک صدق و کذب قواعد و قوانین حقوقى و... .11
11. فلسفه پدیدار (پدیدارشناسى)
فلسفه پدیدار یا پدیدارشناسى به عنوان یکى از مکتب ها، نهضت ها یا رهیافت هاى عمده در فلسفه قرن بیستم، صور مختلفى یافته است. از آن جا که فلسفه پدیدار یا پدیدارشناسى مکتب یا نگرش یا روشى چندگونه است، طبعاً هر پدیدارشناسى تمام وجوه آن را نمى پذیرد. لیکن مى توان گفت که هدف نخستین پدیدارشناسى فلسفى پژوهش و آگاهى مستقیم از پدیدارهایى است که در تجربه و ادراک بلاواسطه ما آشکار مى گردد و از این رو، به پدیدارشناسى این اجازه و امکان را مى دهد که ساختارهاى ماهوى یا ذاتى این پدیدارها را توصیف کند. بدین وسیله پدیدارشناس مى کوشد روشى به کار برد که توصیف آنچه را آشکار مى گردد، یا شهود یا کشف حجاب از معانى ذاتى را ممکن سازد. حاصل تأمّل تحلیلى و عقلانى در پدیدارها، ویژگى ها و اوصافى بنیادین را آشکار ساخت که مى توانند به عنوان چهارچوبى روش شناختى در شناسایى ذوات پدیدارها و توصیف آن ها به کار آیند. برخى از مشخصات فلسفه پدیدار یا پدیدارشناسى فلسفى را مى توان بدین ترتیب بیان داشت:
1. ماهیت توصیفى: در فلسفه پدیدار باید به دنبال شهود و توصیف مستقیم پدیدارها بود، آن گونه که در تجربه بىواسطه آشکار مى گردند. پدیدارشناس در پى توصیف پدیدارها در عمق تجربه انسانى است. البته باید توجه داشت که پدیدار آن گونه که براى من و در تجربه من آشکار مى شود، بایستى مورد توصیف قرار گیرد.
2. مخالفت با فروکاهش و تحویل گرایى مفرط: پدیدارهایى که در تجربه ما آشکار مى گردند فى نفسه داراى موضوعیت بوده و خصوصیات و اوصاف ویژه خود را دارند و از این رو، نباید به عناصر و مبادى دیگر ارجاع گردند. این امر و این رویکرد به پدیدارها موجب مى گردد تا ما سبق ذهن هاى خود را به کنارى نهاده و متوجه تنوع پدیدارها نیز باشیم.
3. حیث التفات: ذهن و ادراک از ماهیتى جهت دار برخوردار است و به جانب ماوراء خود التفات مى کند. یک ذهن داننده همواره التفاف به یک موضوع یا متعلق دارد. التفات، خصوصیت همه آگاهى ها را به عنوان آگاهى از چیزى تعریف مى کند. خلاصه، همواره ادراک ما، ادراک از چیزى مى باشد و ادراک ناب و محض نداریم.
4. در پرانتز نهادن: پدیدارى که در تجربه بىواسطه ما آشکار شده است، به وجود یاعدم و یا به صدق و کذب نیز ارجاع داده نمى شود. بر این اساس، براى بررسى پدیدارها باید وجود و عدم و صدق و کذب پدیدارها را در درون پرانتز نهاده و از آن ها صرف نظر نماییم. به عبارت دیگر، ما فارغ از وجود و عدم و صدق و کذب آن ها به تحلیل پدیدارها مى پردازیم (تعلیق حکم).
5. شهود ذات: در فلسفه پدیدار، نظر بر این است که پدیدارها از ذوات و ماهیات برخوردارند و ما باید در صدد کشف این ذوات برآییم. چنین ذات هایى بیانگر چیستى اشیااند; یعنى خواص ذاتى و لایتغیر پدیدارها که به ما اجازه مى دهند پدیدارها را، همچون پدیدارهاى یک نوع خاص بشناسیم. پدیدارشناسى پس از گردآورى نمونه هاى متنوعى از پدیدارهاى خاص، در طلب هسته نامتغیرى که تشکیل دهنده معناى ذاتى و ماهوى پدیدارهاست، برمى آید.
حاصل سخن آن که تأمّل و تحلیل ادراکات و شهودهاى پدیدارهاى انسان، در فلسفه پدیدار مورد عنایت مى باشد و در این تحلیل ها و تأمّلات فلسفى به مسائلى از قبیل ماهیت پدیدار، حیث التفاتى، شهود ذوات پدیدارها، نگاه پدیدارى به تمام امور و اشیا، پدیدارشناسى و علوم طبیعى و علوم انسانى و... پرداخته مى شود.12
12. فلسفه دین
فلسفه دین دانشى است که در آن با تکیه بر روش عقلانى به تحلیل و بررسى دین و مقولات دینى مى پردازند. آن گاه که متفکرى با عینک فلسفه و تعقل صرف و روش هاى عقلى به دنبال تحقیق و تفحص در مقولات دینى باشد، وى را باید فیلسوف دین نامید و پژوهش او در حوزه فلسفه دین قرار مى گیرد. فلسفه دین از گرایش هاى فلسفه به شمار مى آید و در آن با سیر آزاد عقلانى و به دور از تعهد و دلبستگى پیشین و موضع گیرى در قبال مقولات دینى و با یک نگاه بى طرفانه به بحث در مباحث دینى مى پردازند. فلسفه دین، جزئى از دین نیست، بلکه نگاهى بیرونى و تماشاگرانه و با عینک عقل، به دین است. برخى از مباحثى که در این شاخه از فلسفه مورد بحث قرار مى گیرند از این قبیل اند: تعریف دین، نیاز انسان به دین، منشأ دین، گوهر و صدف دین، زبان دین، قلمرو دین، وحدت متعالى ادیان، پلورالیسم دینى، تجربه دینى، مسأله حیات پس از مرگ، مسأله شرّ، وحى و ایمان دینى، ادلّه اعتقاد به خداوند، تحقیق پذیرى در گزاره هاى دینى، معجزه، عقل و ایمان، علم و دین، دین و اخلاق، عدل الهى و... . برخى از محققان درصدد جمع بندى مباحث فلسفه دین برآمده و آن ها را در پانزده بخش کلى بیان داشته اند: 1. انسان شناسى; 2. تعریف دین; 3. منشأ دین; 4. انتظار بشر از دین; 5. گوهر و صدف دین; 6. زبان دین; 7. علم و دین; 8. تحقیق پذیرى در دین; 9. دعاوى صدق انحصارى ادیان; 10. ماهیت ایمان و توبه; 11. صفات خداوند; 12. ادله اعتقاد به خداوند; 13. ادلّه عدم اعتقاد به خداوند; 14. مسأله شرّ; 15. وجود و تجرد نفس.13
13. فلسفه تعلیم و تربیت
برخى از مسائل و مباحث این گرایش فلسفه عبارتند از: چیستى تربیت ـ تربیت و معرفت ـ تربیت و جامعه ـ تربیت و ارزش ها ـ تعلیم و تربیت و دمکراسى ـ تربیت اخلاقى ـ تربیت دینى ـ تربیت و تحول آن ـ تربیت و مسأله آزمون پذیرى آن ـ اهداف تربیت ـ تربیت و فرهنگ ـ تربیت و زیبایى شناسى ـ تفکر علمى و تفکر نقدى در فرایند تربیت ـ مباحث انسان شناسى مانند مسأله تن و روان، ماهیت رفتار انسانى فرد و جامعه، استعداد در آدمى، تربیت پذیرى انسان، طبیعت انسانى و... ـ تحلیل و تأمّل در باب امورى همچون تلقین، عادت، تقلید، تنبیه در تربیت ـ مسأله عقل، علم، مسؤولیت، کمال ـ تأمّلات معرفت شناختى و ارزش شناختى ـ مسأله زبان ـ نظریات فلسفى و الگوهاى تدریس ـ فلسفه هاى تربیتى مانند ایده آلیسم، رئالیسم، اگزیستانسیالیسم، ناتورالیسم ـ و... .14
14. فلسفه هنر
تأمّلات تحلیلى و نظرى در باب هنر و مقوله زیبایى از دیرباز مورد توجه متفکران و پژوهشگران بوده است. مباحثى که در باب فلسفه هنر و زیبایى شناسى فلسفى مورد توجه مى باشد، بدین ترتیب است: چیستى هنر ـ ماهیت و نوع مفاهیم، تعابیر به کار رفته در هنر و آثار هنرى ـ اثر هنرى به عنوان یک متن ـ نشانه ها و هنر: نشانه هاى زبانى و تصویرى ـ هنر به عنوان معرفت ـ اثر هنرى و تأویل و دریافت مخاطب ـ مسأله داورى در هنر و ضوابط و ملاک هاى آن ـ حقیقت و زیبایى ـ هنر و مقولاتى مانند: مهارت، ادراک، فن، احساس، کنش فردى، خلاقیت، بیان زیبایى، هنر، احساس، تخیل و عقل ـ هنر به عنوان نظریه یا عمل ـ ماهیت ابزارى یا فرا ابزارى هنر ـ پیش فرض ها و مبانى معرفتى هنرمند و اثر هنرى ـ هنرمند و مسأله نیت و تعهد ـ استقلال یا عدم استقلال اثر هنرى از هنرمند ـ مبانى تحول در هنر ـ تفاوت تجربه هنرى با تجربیات دیگر بشرى ـ حس هنرى و زیبایى شناسى، حسى مستقل یا وابسته به گرایش هاى دیگر انسان ـ هنر و اخلاق ـ هنر و دین ـ امکان، ماهیت و مبانى هنر دینى، قدسى و معنوى ـ امکان و مبانى حکمت هنرى ـ ماهیت تجربه هنرى در نگاهى پدیدارشناسانه ـ هنر و مسأله کمال گرایى ـ هنر و ایدئولوژى ـ هنر براى هنر یا براى فراهنر ـ وضعیت تاریخى و اثر هنرى ـ مبانى مکاتب هنرى ـ هنر پیشامدرن، مدرن و پسا مدرن ـ مسأله شکل و محتوا در هنر ـ هنر و آزادى ـ نگاه و دیدگاه هاى هنرى ـ هستى شناسى هنر، بود و نبود اثر هنرى و نحوه بود آن ـ ملاک هنرى بودن یک اثر، زیبایى، خلاقیت، تناسب، معرفت و... ـ چیستى زیبایى ـ عینى یا ذهنى بودن زیبایى ـملاک زیبایى ـ زیبایى و مسأله لذت ـ معنا و صدق در هنر ـ هنر و منطق و... .15
15. فلسفه فرهنگ
برخى از مسائل این شاخه عبارتند از: چیستى فرهنگ ـ عناصر اساسى فرهنگ ـ پیوستگى یا گسستگى عناصر فرهنگى ـ تأمّل در تنوع صورت هاى فرهنگى و کشف هسته اصلى و واحد میان آن ها ـ فرهنگ و مسأله نسبیت یا مطلق بودن آن ـ پلورالیسم فرهنگى و پیامدهاى آن ـ امکان وجود فرهنگ عام بشرى ـ برابرى یا تفاوت و عدم برابرى در فرهنگ ها ـ امکان و ملاک و مبناى داورى در میان فرهنگ ها و... .16
16. فلسفه فناورى
برخى از مسائل این شاخه: چیستى فناورى ـ رویه ها و لایه هاى فناورى: معرفتى، فنى و... ـ فناورى به عنوان ابزار صرف یا داراى ابعاد فرامرزى ـ مبادى و بنیادهاى فناورى ـ فناورى به عنوان یک دید و منظر: مختصات نگاه و دید فناورانه ـ تأثیر فناورى بر دیدگاه آدمى نسبت به جهان، انسان و... ـ ماهیت تجربه فناورانه ـ فناورى به عنوان یک متن ـ نشانه شناسى و نمادشناسى فناورى ـ پدیدارشناسى فناورى ـ فناورى امر خنثى یا غیر خنثى ـ فناورى، نسبت میان آدمى و طبیعت: فناورى عامل تقرب یا بعد انسان به طبیعت ـ پیامدها و لوازم جذب یا انتقال فناورى: پیامدهاى معرفتى، روان شناختى و... ـ وضعیت هاى متنوع بشرى و امکان ظهورات متنوع فناورى ـ فناورى به منزله فعل آدمى ـ فناورى دیروز و امروز ـ تأمّلاتى در فناورى فردا ـ فناورى واخلاق ـ فناورى و دین و... .17
17.گرایش هاى دیگر در فلسفه
گرایش هاوشاخه هاى متعدددیگرى نیز درمیان فلسفى اندیشان تأسیسومطرح شده است و این روند دایماً رو به افزایش است. درذیل به برخى از آنها اشاره مى شود:
1. فلسفه فعل:فلسفه فعل بخشى از فلسفه است که در باب فعل (یا عمل یا کنش) بحث عقلى و نظرى مى کند. مسائلى که در این شاخه مورد توجه قرار مى گیرند، عبارتند از: چیستى فعل ـ تفکیک فعل از آثار فعل ـ ملاک وچرایى تفکیک فعل از آثار فعل ـ ملاک فعل بودن: عامدانه و از سر نیت صادر شدن، ارادى بودن؟ ـ فعل محسوب شدنِ بروز ناخواسته احساسى خشم یا ترس و... ـ چیستى عمد و قصد و نیت ـ تفاوت نیت و انگیزه ـ ارادى یا اختیارى بودن فعل نیت ـ تفاوت اراده و نیت ـ چیستى اختیار ـ معناى قصور ـ چیستى غفلت ـ چیستى مبادى فعل و... .18
2. فلسفه رایانه:اختراع رایانه و توان شگفت انگیز آن سبب پیدایش سؤالاتى فلسفى شده است و مجموعه این پرسش ها، تحلیل ها و پاسخ ها در ذیل عنوان «فلسفه رایانه» گرد آمده اند. پرسش محورى در این مقام این است که آیا رایانه چنان که در عمل جانشین انسان شده ـ با توجه به این که سرعت و دقت و عدم نسیان و قدرت بر حفظ هر مقدار اطلاعات و مراجعه به اطلاعات در رایانه قابل قیاس با انسان نیست ـ در بعد تفکر نیز جاى انسان را خواهد گرفت؟ و بالاخره آیا عنصر انسانى من حیث المجموع قابل جایگزینى با ماشین مى باشد؟
در خصوص این مسأله که ماشین در آینده تمام کارهاى ظریف عقلى و غیرعقلى انسان را مى تواند انجام دهد، نظریاتى وجود دارد; زیرا حالات درونى و انفعالى انسان حاصل انجام مراحلى است در مغز که اگر رایانه نیز آن مراحل را طى کند آن حالات را خواهد داشت. اگر تمام اطلاعات مربوط به جهان خارج را همراه با دستورزبان به رایانه بدهیم، همه چیز را خواهد فهمید و همه نوع سخن خواهد گفت. اما بسیارى از صاحب نظران بر این عقیده اند که عنصر انسانى قابل جایگزینى نیست و رایانه قادر به انجام بسیارى از امور که مختص انسان است، نمى باشد. ظرفیت انسانى بسى بى حد و مرز و ناشناخته است. منطق مى گوید: همواره مى توان امورى را ماشینى کرد، اما بسیارى از امور را هم نمى توان ماشینى کرد. قضیه عدم تمامیت «گودل» و تعریف ناپذیرى حقیقت از «تارسکى»، این مطلب را تأیید و القا مى کند. خلاصه، عمده مباحث فلسفه رایانه حول این سؤالات مى گردد: 1. آیا ماشین خودآگاهى دارد یا مى تواند داشته باشد؟ 2. آیا ماشین مى تواند از اشتباهتش درس بگیرد و خود را کامل سازد؟ 3. آیا ماشین از اختیار شخصى برخوردار است؟ 4. ساختمان و عمل مغز، فوق عالم طبیعى و خارج از فهم انسانى است یا نه؟ و... .19
ب. فلسفه مضاف به علم: فلسفه علم
فلسفه علم به معناى «علم شناسى» علم است. در این شاخه از فلسفه ورزى، خود علم به عنوان موضوع مطالعه و بررسى مورد کاوش قرار مى گیرد و در باب روش، قوانین، مفاهیم بنیادى، قلمرو و حوزه عمل، تحولات علم، علل تحول علم، ارتباط علم با علوم دیگر و... بحث مى شود. براى روشن شدن هرچه بهتر مطلب، مى توان علم فیزیک را در نظر گرفت. فیزیک علمى است که از تحولات ماده و انرژى و روابط جرم، نیرو، سرعت، شتاب، فشار، انرژى، الکتریسیته، نور، میدان مغناطیسى و... سخن مى گوید. واقعیتى که در فیزیک مورد تحقیق است، طبیعت خارجى است و دانشى که ما را با چهره خاصى از این واقعیت آشنا مى سازد، فیزیک نام مى گیرد. پس از آن که از طبیعت خارجى آگاهى هایى به دست آمد و دانش فیزیک، که دانشى درجه اول است، متولد گردید، حال خود این دانش (یعنى فیزیک) به منزله یک موجود خارجى مورد مطالعه و کاوش قرار مى گیرد; یعنى از چگونگى تولد و رشد علم فیزیک، ابزار و روش تحقیق در فیزیک، نوع نظریه ها و واقع نمایى آن، تحولات آن، روابط قانون هاى آن، حوزه عمل آن و... سؤال مى کنند و به دنبال پاسخ مى گردند. این جاست که فلسفه علم فیزیک، که خود دانشى درجه دوم است، متولد مى شود. فلسفه علم فیزیک، خود علمى است که در آن، علم فیزیک، موضوع تحقیق و بررسى است، در حالى که علم فیزیک علمى است که در آن، طبیعت خارجى، موضوع تحقیق و بررسى است.
یا در مورد علم تاریخ و فلسفه علم تاریخ، همین قاعده صادق است. علم تاریخ، علم به حوادث گذشته و نقد و تحلیل آن هاست، اما فلسفه علم تاریخ، علمى است که در آن از چگونگى، توانایى و مرزهاى علم تاریخ بحث مى شود. سؤالاتى که در علم تاریخ مطرح مى شود از این قبیل است: انقلاب فرانسه چگونه صورت گرفت، دلایلش چه بود؟ به چه نتایجى منجر شد؟ اثرات آن بر صنعت و سیاست چه بود؟ چه تأثیراتى در کشورهاى دیگر داشت؟
اما پرسش هایى که در فلسفه علم تاریخ مطرح است از این قبیل است: چگونه مى توان در تاریخ پیش بینى کرد؟ آیا علم تاریخ یک علم تجربى است؟ آیا تفسیر پدیده هاى تاریخى مانند تفسیر پدیده هاى فیزیکى است؟ ایا روش کاوش در تاریخ، روش تجربى است؟ آیا مى توان قانون هاى تاریخى داشت؟ آیا تاریخ یک هنر است یا یک علم؟ و... . به خوبى دیده مى شود که نوع سؤالات متفاوت است و در حالى که در مورد اول، سؤالات ناظر به حوادث خارجى اند (خود تاریخ) در دومى، سؤالات ناظر به دانشى است به نام علم تاریخ.
فلسفه علم در مجموع، محصول منطق، روش شناسى، معرفت شناسى و تاریخ است، در عین حال که از هویت جمعى علم و فعالیت و عملکرد عالمان نیز غافل نمى باشد. حاصل آن که در فلسفه علم از منابع و علوم متعددى سود مى برند تا تحلیل هاى نظرى و فلسفى خود را در باب علوم به انجام رسانند. فلسفه علوم در حوزه هاى متعددى شکل گرفته و یا در حال شکل گرفتن مى باشد. براى سهولت تحقیق مى توان انواع فلسفه هاى علم را به صورت زیر دسته بندى کرد:
1. فلسفه علوم طبیعى: فلسفه علم فیزیک و...;
2. فلسفه علوم انسانى: فلسفه علم جامعه شناسى، فلسفه علم اقتصاد، فلسفه علم تاریخ و...;
3. فلسفه علوم ریاضى: فلسفه علم حساب ،فلسفه علم منطقو...;
4. فلسفه علوم ادبى;
5. فلسفه علوم شهودى: فلسفه علم عرفان;
6. فلسفه علوم دینى: فلسفه علوم اسلامى مانند فلسفه علم فقه، علم کلام، علم تفسیر، رجال و...;20
________________________________________
•  پى نوشت ها
1علامه طباطبایى، نهایة الحکمه، مؤسسة النشرالاسلامى، 1362
همو، بدایة الحکمة، مؤسسة النشر الاسلامى، 1364
همو، اصول فلسفه وروش رئالیسم، دفتر انتشارات اسلامى، مقالات، 7ـ8ـ9
محمدتقى مصباح، آموزش فلسفه، ج1و2، سازمان تبلیغات اسلامى،سال1368
2علامه طباطبایى، اصول فلسفه و روش رئالیسم، مقالات 3 الى 6
محمدتقى مصباح، آموزش فلسفه، ج 1، درس یازده الى بیست
مرتضى مطهرى،شرح مبسوط منظومه، ج2و3 ، انتشارات حکمت، 1365
همو، مسأله شناخت، انتشارات صدرا، 1367
عبدالله جوادى آملى، شناخت شناسى در قرآن، مرکزمدیریت حوزه علمیه قم،1370
جعفرسبحانى، شناخت در فلسفه اسلامى، نشر توحید، 1363
عبدالحسین مشکوة الدینى، تحقیق در حقیقت علم،انتشارات دانشگاه تهران،1364
محمد فنایى اشکورى، علم حضورى، مؤسسه امام خمینى ،1375
همو، معقول ثانى، مؤسسه امام خمینى، 1375
رودریک چیسلم، نظریه شناخت، ترجمه مهدى دهباشى، حکمت، 1378
جانلاک، تحقیق درفهم بشر، ترجمه رضازاده شفق،نشرکتابفروشى دهخدا،1349
کورنر اشتفان، فلسفه کانت، ترجمه عزت الله فولادوند، خوارزمى، 1367
باروخ اسپینوزا، رساله در اصلاح فاهمه، ترجمه اسماعیل سعادت، مرکز نشر دانشگاهى، 1374
بابک احمدى، کتاب تردید، نشر مرکز، 13741
م. کورنفورت، نظریه شناخت، ترجمه فرهاد نعمانى و سناجیان، شرکت سهامى کتاب هاى جیبى، 1357
نیلس بور، فیزیک اتمىوشناخت بشرى، ترجمه حسین نجفى زاده، سروش، 1373
دیوید. و. هاملین، تاریخ معرفت شناسى، ترجمه شاپور اعتماد، پژوهشگاه علوم انسانى، 1374
3ا. ریچاردپالمر، علم هرمنوتیک، ترجمه محمدسعید حنایى کاشانى، هرمس، 1377
محمدرضا ریخته گران، هرمنوتیک، اصولومبانى علم تفسیر، نشر کنگره، 1378
دیوید کوزنزهوى، حلقه انتقادى، ترجمه مراد فرهاپور، انتشارات گیل، 1371
مجموعه نویسندگان، هرمنوتیک مدرن، گزینه جستارها، ترجمه احمدى و مهاجر و نبوى، نشر مرکز، 1377
بابک احمدى، ساختار و تأویل متن، ج 1و2، نشر مرکز، 1372
مهدى هادوى تهرانى، مبانى کلامى اجتهاد، مؤسسه فرهنگى خانه خرد، 1377
محمد مجتهد شبسترى،هرمنوتیک، کتاب وسنت، طرح نو،1375
محمدصادق لاریجانى، معرفت دینى (نقد نظریه قبض و بسط تئوریک شریعت)، مرکز ترجمه و نشر کتاب، 1370
محمدکاظم شاکر، روش هاى تأویل قرآن، دفتر تبلیغات اسلامى، 1376
پل نویا، تفسیر قرآنى و زبان عرفانى، ترجمه اسماعیل سعادت، مرکز نشر دانشگاهى، 1373
لوسین گلدمن، نقد تکوینى، ترجمه محمدتقى غیاثى، انتشارات بزرگمهر، 1369
عبدالحسین فرزاد، درباره نقد ادبى، ترجمه نصرالله امامى، انتشارات دانشگاه چمران، 1376
4فردریک کاپلستون، تاریخ فلسفه، ج 8، ازبنتام تا راسل، ترجمه بهاءالدین خرمشاهى، سروش، 1370، بخش راسل
لودویک ویتگنشتاین، رساله منطقى ـ فلسفى، ترجمه میرشمس الدین ادیب سلطانى، امیرکبیر، 1371
یوستوس هارت ناک، ویتگشتاین، ترجمه منوچهر بزرگمهر، خوارزمى،1351
آرن نائس، کارناپ، ترجمه منوچهر بزرگمهر، خوارزمى، 1357
بهاءالدین خرمشاهى، پوزیتیویسم منطقى،مرکزانتشارات علمىوفرهنگى،1361
میرشمس الدین ادیب سلطانى،رساله حلقه وین،مرکزایرانى مطالعه فرهنگ ها،1359
جان هاسپرس، درآمدى به تحلیل فلسفى، ترجمه سهراب علوى نیا، مرکز ترجمه و نشر کتاب، 1370، فصل 1 تا4
محمدصادق لاریجانى، فلسفه تحلیلى 3، نشر مرصاد، 1375
عبدالکریم سروش، قبض و بسط تئوریک شریعت
دیوید.و.هاملین،تاریخ معرفت شناسى، بخش جریان هاى معاصر
ژان، لاکوست، فلسفه در قرن بیستم، ترجمه رضا داورى اردکانى، سمت، 1375، فصل1و4
براین مگى،مردان اندیشه، ترجمه عزت الله فولادوند ،طرح نو،1374
دریفوس و رابینو،میشل فوکو، حسین بشیریه، نشر نى، 1376
خسرو پارسا، پسا مدرنیسم در بوته نقد، نشر آگاه، سال 1377
سلدن وویدوسون، راهنماى نظریه ادبى معاصر، عباس مخبر، طرح نو، 1377
فرانک پالمر،نگاهى تازه به معنى شناسى ،ترجمه کورش صفوى،نشرمرکز،1366
کورش صفوى، زبان شناسى و ادبیات، هرمس، 1377
آروین مهرگان، دیالکتیک نمادها، نشر فردا، 1377
نامیه مفید، شماره 15، پاییز 77، مقاله فلسفه تحلیلى چیست؟
5مهرى باقرى، مقدمات زبان شناسى، دانشگاه تبریز، 1374
جرج یول، نگاهى به زبان، نسرین حیدرى، سمت، 1374
ادواردساپیر،زبان، درآمدى برمطالعه سخن گفتن،على محمدحق شناس،سروش،1376
6محمودنوالى، فلسفه هاى اگزیستانس و اگزیستانسیالیسم تطبیقى،دانشگاه تبریز،1373
بهرام جمال پور، انسان و هستى، مؤسسه نشر هما، 1371
ژان وال، روژه ورنو، نگاهى به پدیدارشناسى و فلسفه هاى هست بودن، ترجمه یحیى مهدوى، خوارزمى، 1372
ژان وال، اندیشه هستى، باقر پرهام، کتابخانه طهورى، 1356
هـ.ج بلاکهام،شش متفکر اگزیستانسیالیست،محسن حکیمى، نشر مرکز،1368
ویلیام بارت، اگزیستانسیالیسم چیست؟، منصور مشکین پوش، آگاه، 1362
ژان پل سارتر، اگزیستانسیالیسم و اصالت بشر، مصطفى رحیمى، مروارید، 1361
سورن کى یرکه گور، ترس ولرز، عبدالکریم رشیدیان ،نشرنى،1378
همو، بیمارى به سوى مرگ، رویا منجم، نشر پرستش، 1377
کیت انسل پیرسون، هیچ انگارتمام عیار (نیچه)، محسن حکیمى، خجسته، 1375
فردریک کاپلستون، فردریک نیچه، فیلسوف فرهنگ، بهبهانى و حلبى، نشر بهبهانى، 1371
ج. پ. استرن، نیچه، عزت الله فولادوند، طرح نو، 1373
موریس کوروز، فلسفه هایدگر، محمود نوالى، حکمت، 1378
جان مک گوارى، مارتین هایدگر، محمدسعید حنایى کاشانى،نشرگرّوس، 1376
مارتین هایدگر، راه هاى جنگلى، منوچهر اسدى، نشر درج، 1378
عبدالله نصرى، خدا وانسان در فلسفه یاسپرس، آذرخش، 1375
سم کین، گابریل مارسل، مصطفى ملکیان، گرّوس، 1375
نامه فرهنگى شریف، نامه یکم، سال 72، مقاله مبادى فکرى اگزیستانسیالیسم
7حسن حسن زاده آملى، معرفت نفس،ج1 و 2و3،مرکزانتشارات علمىوفرهنگى،1361
سید محمدباقر حجتى، روان شناسى از دیدگاه غزالى و دانشمندان اسلامى، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1360
حسین بن عبدالله ابن سینا، شفا فن سادس (روان شناسى شفا)، ترجمه اکبر دانا سرشت، امیرکبیر، 1363
على اکبر سیاسى، علم النفس یا روان شناسى، کتابفروشى دهخدا، 1355
محمدتقى مصباح، شرح جلد هشتم اسفار اربعه،مؤسسه امام خمینى، 1375
صدرالمتألهین شیرازى، مفاتیح الغیب، ترجمه محمد خواجوى، 1363، از صفحه 161 به بعد
محمد غزالى، مقاصد الفلاسفه، ترجمه محمد خزائلى، امیرکبیر، 1363، بخش سوم، گفتار 4و5
اصغر طاهرزاده، معرفت النفس و الحشر (روان شناسى و معادشناسى اسلامى)، نشر جنگل، 1370
حسن حسن زاده آملى، عیون مسایل النفس، امیرکبیر، 1371
محمد فخرالدین رازى، کتاب النفس و الروح و شرح قواهما، تهران، 1364
8ارسطو، اخلاق نیکو ماک، مهندس رضا مشایخى، کتابفروشى دهخدا، 1364
ارسطاطالیس (ارسطو)، اخلاق نیکوماخس، سید ابوالقاسم پورحسینى، دانشگاه تهران، 1368
ایمانوئل کانت، بنیاد ما بعدالطبیعه اخلاق، حمید عنایت و على قیصرى، خوارزمى، 1369
ایمانوئل کانت، درس هاى فلسفه اخلاق، منوچهر صانعى دره بیدى، نشر نقش و نگار، 1378
دیویدهیوم، تحقیق درمبادى اخلاق، رضاتقیان ورزنه، گویا، 1377
هانرى برگسون، دوسرچشمه اخلاقودین، حسن حبیبى،شرکت سهامى انتشار، 1358
برتراند راسل، جستارهاى فلسفى، میرشمس الدین ادیب سلطانى، امیرکبیر، 1363، بخش 1
برتراندراسل، اخلاق وسیاست درجامعه، حیدریان، بابک، 1355
ف.و. نیچه، تبارشناسى اخلاق، داریوش آشورى، آگاه، 1377
ژرژ گورویچ، اخلاق نظرى و علم آداب، حسن حبیبى، قلم، 1358
ویلیام کى فرانکنا، فلسفه اخلاق، هادى صادقى، مؤسسه فرهنگى طه، 1376
ج. وارنوک، فلسفه اخلاق در قرن حاضر، صادق لاریجانى، مرکز انتشارات علمى و فرهنگى، 1362
منوچهر صانعى دره بیدى، فلسفه اخلاق و مبانى رفتار، سروش، 1377
ژکس، فلسفه اخلاق، ابوالقاسم پورحسینى، امیرکبیر، 1362
و.ت استیس، گزیده اى از مقالات، عبدالحسین آذرنگ، ارشاد اسلامى، 1371
الک دروبینسکى، تاریخ علم اخلاق، فریدون شایان، نشر پیشرو، 1368
بابک احمدى، معماى مدرنیته، نشر مرکز، 1377، بخش 4 و 5
مرتضى مطهرى، فلسفه اخلاق، صدرا، 1370
مرتضى مطهرى، آشنایى با علوم اسلامى بخش حکمت عملى، صدرا، 1361
عبدالکریم سروش، دانش و ارزش، یاران، 1361
محمدتقى جعفرى، اخلاق و مذهب، تشیع، 1354
مهدى حائرى یزدى، کاوش هاى عقل عملى، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى، 1361
محمدتقى مصباح، اخلاق درقرآن، مؤسسه امام خمینى، 1376
سید محمدرضا مدرسى، فلسفه اخلاق، سروش، 1371
جعفر سبحانى، حسن و قبح عقلى، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى، 1368
عبدالله جوادى آملى، مبادى اخلاق درقرآن، نشر اسراء، 1377
محسن جوادى،مسأله بایدوهست، دفترتبلیغات اسلامى،1375
على شیروانى،فرااخلاق،پژوهشگاه فرهنگ واندیشه،1376
مسعود امید، درآمدى بر فلسفه اخلاق، نشر ارک، 1377
9پل ادواردز، فلسفه تاریخ، مجموعه مقالات از دایرة المعارف فلسفه پل ادواردز، ترجمه بهزاد سالکى، پژوهشگاه علوم انسانى و مطالعات فرهنگى، 1375
اى. اچ، کار، تاریخ چیست؟ حسین کاشاد، خوارزمى، 1351
گ. و هگل، عقل در تاریخ، حمید عنایت، مؤسسه انتشارات علمى دانشگاه صنعتى شریف، 1356
آرنولد توین بى، بررسى تاریخ تمدن، محمدحسین آریا، امیرکبیر، 1375
مرتضى مطهرى، فلسفه تاریخ، ج1و2، صدرا، 1369، 1377
محمدباقر صدر، اقتصادنا، مهدى فولادوند، بنیاد علوم اسلامى، 1360
محمدباقرصدر، سنت هاى اجتماعىو فلسفه تاریخ در مکتب قرآن، ترجمه حسین منوچهرى، مرکز نشر فرهنگى رجاء، 1369
محمدتقى جعفرى، ترجمه و شرح نهج البلاغه، ج 16 و ج 5، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1365، 1359
عبدالکریم سروش، از تاریخ پرستى تا خداپرستى، 1359
محمدتقى مصباح، جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن، سازمان تبلیغات اسلامى، 1368
محمدتقى مصباح، نقدى فشرده بر اصول مارکسیسم،درراه حق،1365،دروس8،10
احسان طبرى، شناخت و سنجش مارکسیسم، امیرکبیر، 1368، فصل: ماتریالیسم تاریخى
10آنتونى کوئنیتن، فلسفه سیاسى، مرتضى اسعدى، الهدى، 1371
ایچ مایکل لسناف، فیلسوفان سیاسى قرن بیستم،خشایاردیهیمى،نشرکوچک،1378
فلسفه سیاست،مؤسسه امام خمینى،1377
حمیدعنایت،بنیاد فلسفه سیاسى در غرب،دانشگاه تهران،1351
عبدالرحمن عالم، تاریخ فلسفه سیاسى غرب، مؤسسه چاپ و انتشارات، 1376
بهاءالدین پازارگاد، نظریات فلاسفه غرب، اقبال
عزت الله فولادوند، خرد در سیاست، طرح نو
الکساندر کویره، سیاست از نظر افلاطون، امیرحسین جهانبگلو، خوارزمى، 1360
ارسطو، سیاست، حمید عنایت، امیرکبیر، 1374
ماکیاولى، شهریار، داریوش آشورى، نشر پرواز، 1374
جان استوارت میل، رساله درباره آزادى، جواد شیخ الاسلامى، مرکز انتشارات علمى و فرهنگى، 1363
کارل پوپر، درس این قرن، على پایا، طرح نو، 1376
آیزیا برلین، چهار مقاله درباره آزادى، محمدعلى موحد، خوارزمى، 1368
جان پلامناتس، ایدئولوژى، عزت الله فولادوند، انتشارات علمى و فرهنگى، 1373
یان مکنزى، مقدمه اى بر ایدئولوژى سیاسى، م. قائد، نشر مرکز، 1375
نیرا چاندوک، جامعه مدنى و دولت، فاطمى و بزرگى، نشر مرکز، 1377
ژرژ بوردو، لیبرالیسم، عبدالوهاب احمدى، نشر نى، 1378
سیدمحمد خاتمى، از دنیاى شهر تا شهر دنیا، نشر نى، 1376
جواد طباطبایى، زوال اندیشه سیاسى در ایران، کویر، 1373
محمدجوادلاریجانى، تدین، حکومت و توسعه، مؤسسه فرهنگى اندیشه معاصر، 1377
محمدجوادلاریجانى، حکومت،مباحثى در مشروعیت و کارآمدى، سروش، 1374
همو، درس هاى سیاست خارجى، مشکوة، 1377
حسین بشیریه، دولت عقل، مؤسسه نشر علوم نوین، 1374
حاتم قادرى، اندیشه هاى دیگر، بقعه، 1378
محمدتقى مصباح،نظریه سیاسى اسلام، مؤسسه امام خمینى،1378
مجموعه نویسندگان، دین و حکومت، مؤسسه خدمات فرهنگى رسا، 1378
احمد واعظى، حکومت دینى، مرصاد، 1378
ناصر کاتوزیان، فلسفه حقوق، دانشگاه تهران، 1352
مهدى کى نیا، کلیات مقدماتى حقوق، دانشگاه تهران، 1348
محمدحسین ساکت، نگرشى تاریخى به فلسفه حقوق، جهان معاصر، 1370
لئو اشتراوس، حقوق طبیعى و تاریخ، باقر پرهام، آگاه، 1373
درآمدى بر حقوق اسلامى، ج 1، دفتر همکارى حوزه و دانشگاه، دفتر انتشارات اسلامى، 1364
خلیل خلیلیان، حقوق بین الملل اسلامى، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1366
درآمدى بر حقوق اسلامى، دفتر همکارى حوزه و دانشگاه، سمت، 1368
رنه داوید، نظام هاى بزرگ حقوقى معاصر، صفایى، آشورى، عراقى، مرکز نشر دانشگاهى، 1364
11همان
12ادموند هوسرل، ایده پدیده شناسى، عبدالکریم رشیدیان، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامى، 1372
آندره دارتیک، پدیدارشناسى چیست؟، محمود نوالى، سمت، 1373
پریچهر ابراهیمى، پدیدارشناسى، نشر دبیر، 1368
بریان مگى، فلاسفه بزرگ، عزت الله فولادوند، خوارزمى، 1372
فرهنگ، شماره یازدهم، پاییز 1371، ویژه پدیدارشناسى
نامه مفید، شماره 19، پاییز 1378، مقاله «درآمدى بر پدیدارشناسى هوسرل»
13جان هیک، فلسفه دین، بهرام راد، الهدى، 1372
جان هیک، مباحث پلورالیسم دینى، عبدالرحیم گواهى، تبیان، 1378
آلوین پلانتینجا، فلسفه دین: خدا، اختیار، شر، محمد سعیدى مهر، طه، 1376
ا. نورمن گیسلر، فلسفه دین، ج 1، حمیدرضا آیت اللهى، حکمت، 1375
محمد حسین زاده، فلسفه دین، دفتر تبلیغات اسلامى، 1376
جان مک گوارى، تفکر دینى در قرن بیستم، بهزاد سالکى، امیرکبیر، 1378
ابراهیم سلطانى و احمد نراقى، کلام فلسفى، صراط، 1374
وین پراودفوت، تجربه دینى، عباس یزدانى، طه، 1377
ایان باربور، علم و دین، بهاءالدین خرمشاهى، مرکز نشر دانشگاهى، 1362
والتر ترنس استیس، دین و نگرش نوین، احمدرضا جلیلى، حکمت، 1377
عبدالکریم سروش، قبض و بسط تئوریک شریعت، صراط، 1374
عبدالکریم سروش، فربه تر از ایدئولوژى، صراط، 1372
عبدالکریم سروش، صراط هاى مستقیم، صراط، 1377
عبدالله جوادى آملى، شریعت در آینه معرفت، نشر فرهنگى رجاء، 1372
محمد مجتهد شبسترى، ایمان و آزادى، طرح نو، 1376
مجید محمدى، دین شناسى معاصر، نشر قطره، 1374
هادى صادقى، الهیات و تحقیق پذیرى، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامى، 1378
محمدحسن قدردان قراملکى، کندوکاوى در سویه هاى پلورالیسم، کانون اندیشه جوان، 1378
محسن غرویان، پرسش هاى فکرى و دینى جوانان، یمین، 1377
محمدجواد لاریجانى، نقد دیندارى و مدرنیسم، اطلاعات، 1372
مجید محمدى، سر بر آستان قدسى دل در گرو عرفى، نشر قطره، 1377
مقصود فراستخواه، زبان قرآن، انتشارات علمى و فرهنگى، 1376
محمدتقى جعفرى، فلسفه دین، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامى، 1378
محمدحسن قدردان قراملکى، خدا و مسأله شر، دفتر تبلیغات اسلامى، 1377
مرتضى مطهرى، عدل الهى، صدرا
محمد حسین زاده، دین شناسى، مؤسسه امام خمینى، 1378
14سعید اسماعیل على، پژوهشى پیرامون چند فلسفه تربیتى معاصر، عباس عرب، آستان قدس رضوى، 1377
سیدمهدى سجادى، چند مبحث اساسى در فلسفه تعلیم و تربیت، امیرکبیر، 1378
فیلیپ جى اسمیت، فلسفه آموزش و پرورش، سعید بهشتى، شرکت به نشر، 1370
ژان ژاک روسو، امیل، غلامحسین زیرک زاده، دانشگاه تهران
محمود صناعى، آزادى و تربیت، امیرکبیر، 1354
على اکبر شعارى نژاد، فلسفه آموزش و پرورش، امیرکبیر، 1365
دفترهمکارى حوزه و دانشگاه، فلسفه تعلیمو تربیت، سمت،1372
15بابک احمدى، حقیقت و زیبایى، درس هاى فلسفه هنر، نشر مرکز، 1374
هربرت رید، فلسفه هنر معاصر، محمدتقى فرامرزى، نگاه، 1362
محمد ضمیران، هنر و زیبایى، کانون، 1377
مرتضى آوینى، مبانى نظرى هنر، نبوى، 1377
اسوالد هنفلینگ، چیستى هنر، على رامین، هرمس، 1377
آن شپرد،مبانى فلسفه هنر،على رامین، علمى و فرهنگى، 1375
مرتضى مطهرى، اهتزاز روح، گردآورى على تاجدینى، سازمان تبلیغات اسلامى،1369
هربرت رید، معنى هنر، نجف دریابندرى، آموزش انقلاب اسلامى، 1371
بابک احمدى، آفرینش و آزادى، نشر مرکز، 1377
اریک نیوتن،معنى زیبایى،پرویزمرزبان، علمىوفرهنگى،1377
فلیسین شاله، شناخت زیبایى، على اکبر بامداد، طهورى، 1347
فریدریش شیلر، آزادى و دولت فرزانگى: نامه هایى در تربیت زیباشناسى انسان، محمود عبادیان، فرهنگ و اندیشه، 77
هربرت مارکوزه ،بعد زیبا شناختى، داریوش مهرجویى ، اسپرک، 1368
فرهنگ، کتاب هشتم،سال 1370،مقاله زیبایى و زیبایى شناسى
روژه باستید، هنر و جامعه، غفار حسینى، توس، 1374
بابک احمدى، از نشانه هاى تصویرى تا متن، نشر مرکز، 1371
فرهاد ناظر زاده،نماد گرایى در ادبیات نمایشى ، ج1و2 ، برگ ، 1367
جلال ستارى، نماد و نمایش، توس، 1374
یورى لوتمن، نشانه شناسى و زیباشناسى سینما، مسعود اوحدى، سروش، 1370
مرتضى آوینى، حکمت سینما، بنیاد سینمایى فارابى، 1375
مجموعه نویسندگان،جاودانگى وهنر،محمدآوینى،برگ، 1370
حسین نصر، هنرومعنویت اسلامى، رحیم قاسمیان، دفتر مطالعات دینى هنر، 1375
مجموعه نویسندگان، مبانى هنر معنوى، مجموعه مترجمین، دفتر مطالعات دینى هنر، 1372
محمد بستانى، اسلام و هنر، حسین صابرى، آستان قدس رضوى، 1371
جواد محدثى، هنر در قلمرو مکتب، دفتر تبلیغات اسلامى، 1372
مارتین هایدگر، راه هاى جنگلى، منوچهر اسدى، نشر درج، 1377، فصل اول: سرچشمه اثر هنرى
16ارنست کاسیرر، فلسفه و فرهنگ، بزرگ نادرزاده، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى، 1360
رامین جهان بگلو، نقد عقل مدرن، ج 1و2، فروزان، 1376
محمدتقى جعفرى، طرح هایى در انقلاب فرهنگى، نشر پیشوا، 1359
مجموعه نویسندگان، چیستى گفتوگوى تمدن ها، وزارت ارشاد اسلامى، 1377
17مجموعه نویسندگان، فلسفه تکنولوژى، ترجمه شاپور اعتماد، نشر مرکز، 1377
آرنولد، پیسى، تکنولوژى و فرهنگ، بهرام شالکونى، نشر مرکز، 1367
مجموعه نویسندگان، تکنولوژى فردا و فرداى تکنولوژى، وزارت ارشاد اسلامى
18فصلنامه نقد و نظر، سال سوم، شماره چهارم، پاییز 1376، ص 82ـ83
19نور علم، شماره پنجم، سال 1370، ص 114
20فصلنامه دانشکده ادبیات و علوم انسانى دانشگاه تبریز، شماره 2، تابستان 1376، مقاله: «فلسفه علم چیست؟»، مسعود امید، ص 1 الى 23
جان لازى، درآمدى تاریخى به فلسفه علم، على پایا، مرکز نشر دانشگاهى، 1362
عبدالکریم سروش، علم چیست، فلسفه چیست؟، پیام آزادى، 1361
آلن. اف چالمرز، چیستى علم، سعید زیباکلام، علمى و فرهنگى، 1374
نیکلاس کایالدى، فلسفه علم، على حقى، سروش، 1377
کارل همپل، فلسفه علوم طبیعى، حسین معصومى همدانى، مرکزنشر دانشگاهى، 1369
ردلف کارناپ، مقدمه اى بر فلسفه علم، یوسف عفیفى، نیلوفر، 1363
ژولین فروند، نظریه هاى مربوط به علوم انسانى، على محمد کاردان، مرکز نشر دانشگاهى، 1372
ع. ا. ترابى، فلسفه علوم، چهر، 1357
محمد فارابى، احصاء العلوم، حسین خدیوجم، علمى و فرهنگى، 1364
فرامرز رفیع پور، کندوکاوها و پنداشته ها، شرکت سهامى انتشار، 1374
مور و کالتون، روش تحقیق در علوم اجتماعى، کیهان، 1374
مهدى دهباشى، فلسفه علم، ج 1، پیمان، 1363
عبدالکریم سروش، درس هایى در فلسفه علم الاجتماع، نى، 1374
دانیل لیتل، تبیین در علوم اجتماعى، عبدالکریم سروش، صراط، 1373
استیفن سى بارکر، فلسفه ریاضى، احمد بیرشک، خوارزمى
عباس ایزدپناه، در قلمرو فلسفه ادبیات و ادبیات دینى، عروج، 1376
یحیى یثربى، فلسفه عرفان، ناشر مؤلف، 1366

تبلیغات