سرمقاله : فلسفه اسلامى، ضرورتِ بازنگرى و بازنگارى!
آرشیو
چکیده
متن
در طول تاریخ بشر، فلسفه هاى گوناگون و اندیشه هاى مختلفى ظهور کرده اند، امّا همگى باقى نمانده اند و برخى به سرعت رو به افول رفته اند. فلسفه اسلامى مبتنى بر تعقلِ ناب و مستمدّ از وحى همچنان در میدانِ اندیشه ها و عرصه افکار از درخششى ویژه برخوردار است و در جهان معاصر مشتاقان فراوانى دارد. سرّ این پایدارى و عمق را بایستى در هماهنگى این فلسفه با فطرت عقل و دل دانست. فلسفه هایى که آدمى را نهایتاً به سمت و سوى شهوت و مادیتِ صرف سوق مى دهند، نه با عقل سازگارى دارند و نه دل را صفا و جلایى مى بخشند. مارکس در فلسفه ماتریالیسم دیالکتیک ادعا کرد که راز هستى و عالم را کشف کرده است و بر آن است که مخروطِ فلسفه ایده آلیسم هگلى را ـ که به تعبیر مارکس بر روى نوک ایستاده است ـ بر قاعده بنشاند و همه مشکلات بشریت را حل کند و به تمامى سؤالات و ابهاماتِ فلسفه، پاسخ دهد! امّا دیدیم که این اندیشه و تفکر چگونه رفض شد و نتوانست در برابر موج پرسش ها و معضلات و مشکلات، تاب بیاورد و از گردنه ها و گرداب ها سرافراز بگذرد!
هم اینک شاهد رویکردى تازه در مغرب زمین به سوى دین و اندیشه دینى هستیم. فیلسوفان ما بایستى از این فرصت طلایى استفاده کنند و فلسفه اسلامى را در بهترین چهره و با زیباترین جلوه و جذّاب ترین محتوا به بشریت متحیّر و تشنه معاصر عرضه نمایند. بدون شک انسانِ خسته از مدرنیسم و فلسفه پست مدرنِ امروز، در جستوجوى فلسفه اى است که عقل و جانش را سیراب سازد و پرسش هایش را پاسخ گوید و از زلال آرامش، جرعه اى در کام عطشناکش قرار دهد.
اهمیت عرضه و ضرورت ارائه فلسفه اسلامى در دنیاى معاصر، دوامر بازنگرى و بازنگارى فلسفه اسلامى را ضرورى مى نماید. در این مجال اندک، چند نکته زیر را در این باب یادآور مى شویم:
الف) برخى از مطالبى که در کتب فلسفه اسلامى با تفصیل و تطویل آمده، با توجه به ضرورت ها و نیازهاى زمان، چندان اولویتى ندارند و بایسته است که از کتاب هاى درسى فلسفه حذف شوند.
ب) نحوه تأثیرگذارى فلسفه اسلامى در علوم انسانى کمتر مورد توجه قرار گرفته و لازم است در کتاب هاى درسى فلسفه بر روى این جهت، عنایت و توجه بیش ترى مبذول شود.
ج) شایسته و بایسته است که در متون درسى فلسفه اسلامى، بحث هاى تطبیقى و مقایسه اى بیش تر گنجانده شود تا دانش پژوهان در بُعد نقد و بررسى و ارزیابى آراء، توان بیش ترى کسب کنند.
د) علاوه بر ضرورت بازنگرى در گزینش و انتخاب محتواى مناسب و کارآمد در متون فلسفه اسلامى، بازنویسى و بازنگارىِ متون فلسفه اسلامى، نیز هم اینک یک امر ضرورى و مهم است. بدون شک ادبیات منطقى در روزگار ما تفاوت هاى عمده اى با ادبیات فلسفىِ روزگاران گذشته دارد. متن نویسان و مؤلفین کتب فلسفه اسلامى اگر به جهات صورىِ ویرایشى و نگارشى بى توجه باشند و قالب هاى عرضه را بروز و کارآمد نسازند، در حقیقت خوانندگان و مشتاقان فراوانى را از نیل و دسترسى به محتواى فلسفه الهى محروم مى کنند و این ستمى بزرگ بر فلسفه اسلامى است.
هم اینک شاهد رویکردى تازه در مغرب زمین به سوى دین و اندیشه دینى هستیم. فیلسوفان ما بایستى از این فرصت طلایى استفاده کنند و فلسفه اسلامى را در بهترین چهره و با زیباترین جلوه و جذّاب ترین محتوا به بشریت متحیّر و تشنه معاصر عرضه نمایند. بدون شک انسانِ خسته از مدرنیسم و فلسفه پست مدرنِ امروز، در جستوجوى فلسفه اى است که عقل و جانش را سیراب سازد و پرسش هایش را پاسخ گوید و از زلال آرامش، جرعه اى در کام عطشناکش قرار دهد.
اهمیت عرضه و ضرورت ارائه فلسفه اسلامى در دنیاى معاصر، دوامر بازنگرى و بازنگارى فلسفه اسلامى را ضرورى مى نماید. در این مجال اندک، چند نکته زیر را در این باب یادآور مى شویم:
الف) برخى از مطالبى که در کتب فلسفه اسلامى با تفصیل و تطویل آمده، با توجه به ضرورت ها و نیازهاى زمان، چندان اولویتى ندارند و بایسته است که از کتاب هاى درسى فلسفه حذف شوند.
ب) نحوه تأثیرگذارى فلسفه اسلامى در علوم انسانى کمتر مورد توجه قرار گرفته و لازم است در کتاب هاى درسى فلسفه بر روى این جهت، عنایت و توجه بیش ترى مبذول شود.
ج) شایسته و بایسته است که در متون درسى فلسفه اسلامى، بحث هاى تطبیقى و مقایسه اى بیش تر گنجانده شود تا دانش پژوهان در بُعد نقد و بررسى و ارزیابى آراء، توان بیش ترى کسب کنند.
د) علاوه بر ضرورت بازنگرى در گزینش و انتخاب محتواى مناسب و کارآمد در متون فلسفه اسلامى، بازنویسى و بازنگارىِ متون فلسفه اسلامى، نیز هم اینک یک امر ضرورى و مهم است. بدون شک ادبیات منطقى در روزگار ما تفاوت هاى عمده اى با ادبیات فلسفىِ روزگاران گذشته دارد. متن نویسان و مؤلفین کتب فلسفه اسلامى اگر به جهات صورىِ ویرایشى و نگارشى بى توجه باشند و قالب هاى عرضه را بروز و کارآمد نسازند، در حقیقت خوانندگان و مشتاقان فراوانى را از نیل و دسترسى به محتواى فلسفه الهى محروم مى کنند و این ستمى بزرگ بر فلسفه اسلامى است.