آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۰۲

چکیده

متن

در یک طبقه بندى کلى مجموعه معارف اسلام را به سه بخش عمده تقسیم کرده اند. این سه بخش کلى که دیدگاه مشهور کارشناسان علوم اسلامى است عبارتند از: 1. اصول عقاید 2. احکام 3. اخلاق. بخش اول (اصول عقاید) را یک سلسله بینش ها و نگرش هاى کلى نسبت به جهان و انسان و کل هستى تشکیل مى دهد.
بخش دوم. (احکام) دستورالعمل هایى است که به فعالیت هاى خارجى و عینى انسان اعم از امور دنیوى و اخروى، فردى و اجتماعى مربوط مى شود و بخش سوم (اخلاق) شامل ویژگى ها و خصلت هایى است که هر فردى در راه دستیابى به کمال، باید خویشتن را به آن خصلت ها بیاراید و از اضداد آن دورى گزیند; چه این که این هدف با خودسازى و مراقبت از نفس تحقق مى یابد. با توجه به این تقسیم بندى و با توجه به این که اسلام دینى است جاودانه و جهانشمول، مجموعه برنامه هاى آن مى تواند تأمین کننده سلامت و سعادت هر انسانى در طول تاریخ و در هر مکان و در تمام فرهنگ ها باشد. به عبارت دیگر، اسلام مکتبى است جامع و واقع گرا و منطبق بر شرایط وجودى انسان; یعنى به همه جوانب نیازهاى انسانى اعم از شناختى، عاطفى، جسمانى و فردى و اجتماعى، دنیوى و اخروى و... توجه لازم و کافى شده است. این حقیقت را مى توان در آیه 30 سوره روم جستوجو کرد و به آن دست یافت; آنجا که مى فرماید: «تمام توجه خویش را کاملاً به دین معطوف ساز، در حالى که حق گرا هستى (این آفرینش خداوند است) که در آفرینش خدا دگرگونى و تبدیلى نیست. این دین قیّم خداست ولى بیش تر مردم آگاه نیستند.» بنابراین، توجه کامل و حق گرایانه به دین، چیزى است که خداوند و خالق هستى، انسان را بر آن سرشته است; دین، فطرى و مطابق سرشت و نوع خلقت انسان است. احکام و قوانین و دستورالعمل هاى دین موافق و هماهنگ با سرشت آدمى است. پس اگر دستور دینى مى گوید: «خوراکى پاکیزه بخورید و از غذاهاى آلوده بپرهیزید»1 به یک خواست فطرى انسان توجه نموده است و اگر مى گوید در برابر آفریدگار خویش متواضع باشید و او را بپرستید، نیاز سرشتى دیگرى را مدنظر داشته و اگر لزوم احسان به هم نوعان، نیکى به پدر و مادر و ارتباط با خویشاوندان و صله رحم را عنوان مى کند، مقتضاى دیگرى است که در نهان و سرشت و نوع خلقت انسان به ودیعه گذاشته شده است. به طور کلى، تمام احکام و دستورات دینى به گونه اى طراحى و برنامه ریزى شده است که مطابق و موافق خواست فطرى و مقتضاى سرشت انسان است; چیزى است که ما آگاهانه یا ناآگاهانه آن را خواستاریم، اگرچه به آن توجه و التفات نداشته باشیم.
بنابراین، احکام اسلام فطرى و تأمین کننده تمام نیازهاى وجودى انسان در ابعاد مختلف او است; یعنى در واقع، هم جنبه هاى شناختى، عاطفى، اجتماعى، روانى، حرکتى و جسمانى انسان را ـ که مورد دقت و موشکافى دانشمندان علوم رفتارى نیز بوده است ـ پوشش مى دهد و هم جنبه معنوى انسان را ـ که از معرض نگاه و توجه این دانشمندان به دور است ـ فرا مى گیرد. ما بر این باوریم آنچه که در سلامت، کمال و سعادت و بهداشت جسمى و روانى انسان مى تواند نقش داشته باشد، در دین و آموزه هاى دینى اسلام به عنوان یک مکتب جامع و کامل، یافت مى شود. شاید چنین دیدگاهى باعث شده است بشر پس از طى یک دوره عقل گرایى و تجربه گرایى و دورى از معارف دینى و آموزه هاى ادیان الهى به نقش دین در بهداشت جسمى و روانى انسان پى برده و به جستوجوها و تحقیقات گسترده اى در این زمینه اقدام نماید. مثلاً، والریت (Valeriet, A.E) و دیگران (1995) با ارائه دیدگاه روانى ـ اجتماعى خویش، رابطه بین مذهب و سلامت را چنین ترسیم مى کنند: «سلامتى دربردارنده مؤلفه هاى عمر طولانى، شاد بودن، بهبود بیمارى هاى حاد و بازگشت به سطح سلامت قبلى است. مذهب مى تواند به عنوان یک نظام اجتماعى و پیچیده تأثیر زیادى بررفتار و بازخوردهاى مهم از جمله در برنامه ریزى خانواده، سیاست و چگونگى تفسیر زندگى روزانه داشته باشد.»2
دانشمندان علوم انسانى از جمله روان شناسان و به خصوص روان شناسان سلامت، نقش دین و مذهب را در زمینه هاى مختلف مورد بررسى قرار داده اند. آکلین (Acklin, M. W) و همکاران (1982) به بررسى رابطه مذهب و قدرت مقابله با سرطان پرداخته اند. بیکر (Baker, M.W)و دیگران (1982) رابطه مثبت سلامت جسمانى و روانى فرد با مذهب در سالخوردگان را مطالعه کرده اند. تأثیر مثبت مذهب بر سازگارى و بهداشت روانى انسان را در تحقیقات برگین (Bergin, A. E)و دیگران (1988) و ویلیامز (Willims, D. L) و دیگران (1991) مى توان یافت. نقش دین در مقابله با استرس یا تنیدگى مورد توجه و بررسى پارگامنت (Pargament)بوده است. به طور کلى اثرات مذهب در زندگى انسان موجب شده، عده اى از متخصصان روان شناس مذهبى به این نتیجه برسند که حتى براى دستیابى به تشخیص و ارزیابى بهتر و درمان کامل تر بیماران بهتر است که یک طبقه تشخیصى جدید به فهرست راهنماى تشخیصى و آمارى اختلالات روانى (DSM - IV) اضافه گردد. در این طبقه جدید مسائل و مشکلات مذهبى از قبیل تنیدگى ناشى از فقدان ایمان، تغییر فرقه مذهبى یا تغییر دین، افراط در باورها و اعمال مذهبى و همچنین مجموعه مسائل معنوى... قابل طرح است. (لاکف (Lukoff, D. Lu)و همکاران 1995) در بخش پژوهش هاى داخلى نیز مطالعات و تحقیقات فراوانى در این زمینه صورت گرفته که مى توان به بعضى از آن ها اشاره کرد. مثلاً، باقر غبارى (1376) توکل به خدا را به عنوان راهبرد حل مشکلات زندگى معرفى مى کند و یا قربانعلى اسلامى (1376) رابطه اعتقادات مذهبى در درمان بیمارى هاى افسردگى را مورد بررسى قرار داده است. بهروز دولتشاهى (1379) به بررسى نقش زیارت در سلامت روانى فرد پرداخته است و همچنین امراللّه ابراهیمى (1376) رابطه صله رحم با اختلالات افسردگى را مورد مطالعه قرار داده است. بنابراین، پیوند و ارتباط میان بهداشت و سلامت جسمانى و روانى انسان با اعتقادات، باورها و رفتارهاى دینى و مذهبى غیر قابل انکار است و از دیرباز مورد توجه دانشمندان و پژوهشگران علوم روان شناسى، روان پزشکى و مذهب بوده است که بخشى از این تحقیقات در اولین همایش نقش دین در بهداشت روانى (1376) گردآورى شد.
نقش و جایگاه صله رحم در سلامت روانى
یکى از دستورالعمل هاى دین در بخش دوم معارف اسلامى (احکام) که در آغاز کلام به آن اشاره رفت و به فعالیت هاى عینى و خارجى انسان اختصاص دارد، ارتباط با خویشاوندان و اقوام است که از آن تحت عنوان «صله رحم» یاد مى شود.
در اندیشه دینى ما، حفظ، توسعه و تعمیق روابط فامیلى و ارتباط صمیمانه و حمایتى خویشاوندان از آنچنان اهمیتى برخوردار است که پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله)آن را جزء دین دانسته3 و در جاى دیگر، هدف از رسالت خویش را پس از بندگى خداوند و شکستن بت ها و طواغیت، صله رحم معرفى مى کنند.4 قرآن نیز حفظ پیوندهاى فامیلى را یکى از وظایف و برنامه هاى صاحبان خرد (اولوا الالباب) تلقى کرده5 و در آیاتى چند6 تارکان این امر مهم را مستحق لعنت و نفرین الهى مى داند. از منظر تفکر دینى نقش صله رحم به گونه اى است که انجام آن سبب سامان دهى و ایجاد سلامت و عافیت و در طریق صحیح قرار گرفتن تمام امور مى شود; آنجا که امام صادق(علیه السلام)مى فرماید: «تبارّوا و تواصلوا... و تعطون العافیة فى جمیع امورکم.»7 همچنین در روایتى دیگر ارتباط خویشاوندى را سبب آرامش و تسکین خاطر افراد معرفى کرده و چنین مى فرماید: «ایما رجل غضب على ذى رحمه فلیقم الیه، ولیدنُ منه و لیمسه فان الرحم اذا مسَّت الرحم سکنت.»;8 هرگاه کسى از رحم خود عصبانى شد، و بر او غضب کند پس باید به سوى او روانه شود و با او تماس برقرار کند. به درستى که دو رحم در تماس با یکدیگر به آرامش و سکون مى رسند.
بنابراین، درباره اهمیت صله رحم و نقش و پیامدهاى آن در سلامت و آرامش روحى و بهداشت روانى انسان از منظر آموزه هاى دینى همین بس که امام صادق(علیه السلام)ایجاد ارتباط فامیلى و پاى بندى به آن را تأمین کننده سلامت و غافیت تمام امور انسان معرفى کرده است. اکنون با توجه به جایگاه بلند صله رحم در منابع دینى و پیامدها و آثار و نقش هاى فراوانى که در سلامت و بهداشت روانى انسان مى تواند داشته باشد، شایسته است با نگاه و تحلیلى روان شناختى به این موضوع با اهمیت پرداخته شود تا از این منظر و با دیدگاهى جدید کارکردهاى صله رحم مورد بحث و بررسى و تجزیه و تحلیل قرار گیرد. ولى پیش از هر چیز و در ابتدا، باید دو کلید واژه این بحث را تبیین کرد.
رحم و صله رحم
راغب اصفهانى درباره صله رحم چنین مى گوید: «رحم در اصل همان رحم زن است و استعاره براى نزدیکان و خویشاوندان به کار مى رود به این جهت که آن ها از یک رحم شکل گرفته اند.»9 شهید ثانى نیز مى گوید: «مراد از رحم نزدیکانى هستند که از طریق نسب به فرد پیوند دارند.»10 مرحوم علامه طباطبایى مى فرماید: «رحم عبارت از آن جهت وحدتى است که به خاطر تولد از یک پدر و مادر و یا یکى از آن دو در بین اشخاص برقرار مى شود و در حقیقت باعث اتصال و وحدتى است که در ماده و وجودشان نهفته است.»11 مرحوم علامه مجلسى نیز چنین فرموده اند: «رحم هر خویشاوندى را گویند که عرفاً مردم او را از ارحام و اقوام خود بدانند.»12 در حدیثى از امام صادق(علیه السلام)نیز وقتى از حضرتشان درباره تفسیر آیه شریفه "الذین یصلون ما امرالله به" سؤال شد فرمودند: "قرابتک"; یعنى منظور خویشاوندان تو است.13
از مجموع آنچه ذکر شد معلوم مى شود مراد از رحم که صله او مورد تأکید و توصیه دین ست، اقوام و خویشاوندان مى باشد که در عرف مردم به عنوان نزدیکان و خویشاوندان تلقى مى شوند.
اما درباره صله رحم و معنا و مفهوم این واژه، ابن اثیر چنین مى گوید: «مراد از صله رحم احسان نمودن به نزدیکان از خویشاوندان نسبى و سببى و مهربانى و عطوفت نشان دادن به آن ها و رعایت کردن احوال آنان است.»14
مرحوم نراقى مى فرماید: «صله رحم عبارت است از شریک ساختن رحم و خویشاوندان در مال و مقام و دیگر خیرات دنیا که آدمى به آن ها دست مى یابد.»15 وى براى تبیین معناى صله رحم به قرینه مقابله، ابتدا قطع رحم را معنا و مصادیق آن را ذکر مى کند و سپس مى گوید: «آنچه مقابل این امور باشد، صله رحم تلقى مى شود.» بنابراین «مراد از قطع رحم این است که وى را با گفتار یا کردارى اذیت و آزاردهى یا به چیزى نیازمند است و تو بیش از نیاز خود از آن بهره مند هستى ولى از بخشش خوددارى کنى و یا قادر به دفع ظلم از او باشى و دفع ظلم از وى نکنى یا از روى تأکید او را رها کرده باشى و اگر مریض شد به عیادتش نروى و موقعى که از مسافرت برگشت به زیارتش حاضر نشوى. همه این امور و امثال آن از مصادیق قطع رحم است. و آنچه مقابل این امور است از مصادیق صله رحم شمرده مى شود. جلوگیرى از اذیت و آزار او، مساوات نمودن به مال با او به ملاقات وى رفتن و با دست و زبان کمک کردن و غیره.»16
با این بیان، روشن مى شود صله رحم یعنى ارتباط و پیوند با اقوام و خویشاوندان که مى تواند در قالب شکل هاى گوناگون نمود خارجى پیدا کند. گاهى اوقات در حد یک سلام کردن و احوال پرسى است، چنانچه امام سجاد(علیه السلام) مى فرماید: «صلوا ارحامکم ولو بالتسلیم»17 و گاهى به صورت ملاقات هاى حضورى، کمک مادى و معنوى در موقعیت هاى مقتضى و بالاخره تماس هاى مستقیم و غیرمستقیم با اقوام به گونه اى که احساس شود پیوند خویشاوندى همواره بین آن ها برقرار است.
صله رحم و نیازهاى روانى
هر موجود زنده اى از جمله انسان براى رسیدن به حالت تعادل تلاش مى کند نیازهاى اساسى خود را در ابعاد مختلف شناختى، عاطفى و جسمانى تأمین کند; چرا که عدم تأمین این احتیاجات چه در زمینه بدنى و جسمانى و چه در زمینه روحى و روانى، سبب ایجاد اختلال در ارگانیسم خواهد شد. مطالعاتى نیز که بواسطه زیست شناسان و روان شناسان به عمل آمده نشانگر این حقیقت است که پاره اى از احتیاجات جسمانى و روانى براى تمام افراد بشر ضرورى و حیاتى است. تأمین یا عدم تأمین این نیازها در بهداشت بدنى و روانى انسان تأثیر بسزایى دارد. البته نحوه بروز و ظهور این نیازها در طول دوره تحول از نوزادى تا پیرى و چگونگى فعالیت افراد در هر دوره اى از رشد براى تأمین این نیازها متفاوت است، ولى مى توان گفت تمام افراد در همه دوره هاى زندگى این احتیاجات را براى خود ضرورى تلقى مى کنند و براى تأمین آن ها، حداکثر تلاش و کوشش را به خرج مى دهند. به نظر روان شناسان نیازهاى روانى به اندازه نیازهاى بدنى براى انسان حیاتى است و بر این اساس، نیازهاى روانى را جزء نیازهاى اساسى قلمداد مى کنند. و همان طور که در الگوى سلسله نیازهاى آبراهام مازلو، روان شناس انسان گرا، آمده است، این گونه نیازها در ردیف نیازهاى عالى مى باشد. بعضى از نیازهاى روانى که صله رحم مى تواند نقش تعیین کننده اى در تأمین و ارضاى آن ها ایفا کند عبارتند از: 1. نیاز به محبت 2. نیاز به وابستگى و تعلق به گروه 3. نیاز به بیان و ابراز خود.
صله رحمونیاز به محبت
یکى از نیازهاى روانى نیاز به محبت است که انسان در هر دوره از زندگى و تحول و رشد به آن نیازمند است و باید از آغازین لحظات ورود به این جهان تا آخرین زمان وداع از این دنیا، متناسب با دوره رشد وى، این نیاز عالى و اساسى تأمین و ارضا شود. این نیاز در ابتدا و در بدو تولد با رابطه عاطفى و محبت آمیز مادر با نوزاد و به آغوش کشیدن او به تماس بدنى و نظایر آن تأمین مى شود. ارتباط صحیح و برخاسته از عشق و علاقه پدر نیز در این زمینه حایز اهمیت است و اگر به هر دلیلى این نیاز عاطفى، به خصوص در این دوره، ارضا نشود ضررهاى جبران ناپذیرى به کودک وارد مى شود و سلامت جسمى و روانى او را به مخاطره مى اندازد. با بزرگ تر شدن کودک در دوره نوجوانى و جوانى نیز نیاز به محبت از طریق دیگر اعضاى خانواده، هم کلاسى ها و دیگر افراد جامعه و افرادى که با آن ها ارتباط دارد، تأمین مى شود. آبراهام مزلو یکى از نشانگان اصلى افراد ناایمن را چنین بیان مى کند:
«احساس طردشدن، مورد عشق و علاقه دیگران نبودن و این که دیگران به سردى و بدون محبت با او رفتار مى کنند و اطمینان به این موضوع که مورد تنفر و خصومت دیگران واقع شده است.»
بنابراین، نیاز به محبت به وسیله پدر و مادر و سپس به وسیله برادر و خواهر، خویشان و بستگان، همسالان، همسر و فرزندان و تمام افرادى که با فرد در ارتباط هستند، مى تواند تأمین شود. در واقع، روابط فامیلى و معاشرت با خویشاوندان بستر مناسبى براى برقرارى تعاملات عاطفى و اظهار علاقه و محبت به یکدیگر است و مى تواند نقش بسزایى در تأمین این نیازها ایفا کند.
خداوند حکمت و رمز و راز صله رحم را در ایجاد تعاطف و مهرورزیدن خویشان به همدیگر، تبیین و تشریح فرموده است; آنجا که مى فرماید: «... فانّى انا الله الرحمن الرحیم و الرحم انا خلقتها فضلاً من رحمتى لتعاطف بها العباد و لها عندى سلطانٌ فى معاد الاخرة....»18; من خداى بخشنده و مهربانم و رحم را، که یک فضل و فضیلتى است، من خودم به اقتضاى رحمت خویش آفریدم تا انسان ها بدین وسیله به یکدیگر مهر و عطوفت ورزند و در قیامت نیز در نزد من حجت قاطعى داشته باشند. بنابراین، همان طور که «رحم» یک امر اعتبارى و خیالى نیست، بلکه حقیقتى است عینى و تکوینى و موجود در خارج و در بین ارحام همچون جهت وحدتى بین اشخاص یک فامیل گسترده شده و در حقیقت باعث اتصال و وحدتى است که در ماده وجودشان نهفته است، «صله رحم» و معاشرت و ارتباط خویشاوندان هم پاسخى است به چنین امر وجودى و عینى و تأمین کننده همان نیازى که خداوند در وجود انسان تعبیه کرده است. اگر خداوند «رحم» را خودش خلق کرده است، چگونگى تأمین و ارضاى آن را نیز خودش تشریع و تقنین نموده است. در پرتو روابط خویشاوندى و صله رحم و در فضاى مملوّ از همدلى و هم احساسى، ابراز و اظهار محبت و علاقه ها نسبت به یکدیگر تجلى پیدا نموده و طرفین ملاقات کننده و ملاقات شونده بر اساس مسؤولیت دینى خویش به تأمین نیاز عاطفى و محبت ورزیدن به همدیگر مى پردازند. چون همان گونه که ابن اثیر نیز به آن اشاره کرده است، ماهیت صله رحم احسان نمودن است که شخص به یکى از نزدیکان از خویشاوندان ابراز مى دارد و از این طریق مهربانى و عطوفت خویش را به آن ها نشان مى دهد که معمولاً عکس العمل مشابه را از طرف مقابل مشاهده مى کنیم. بنابراین، با صله رحم هم نیاز به محبت دیگرى را ارضاى کرده ایم و هم با عکس العمل طرف مقابل، زمینه تأمین و ارضاى نیاز به محبت خود را فراهم نموده ایم. و در نهایت، گامى در جهت تأمین یکى از نیازهاى روانى و در نتیجه سلامت و بهداشت روانى خویش و دیگران برداشته ایم. و چه بسا بر همین اساس است که از امام صادق(علیه السلام)نقل شده است که هرگاه کسى را دوست داشتى او را به آن آگاه ساز; زیرا که دوستى میان شما را پا برجاتر مى کند; قال الصادق(علیه السلام): «اذا احببت رجلاً فاخبره بذلک فانه اثبت للمودة بینکما.»19
صله رحم و نیاز به بیان و ابراز خود
یکى دیگر از احتیاجات روانى انسان که مورد توجه روان شناسان قرار گرفته نیاز به ابراز خود است که منظور از آن ارائه افکار و عقاید خود به دیگران مى باشد. هر فردى در هر وضع و موقعیتى و در هر مرحله از تحول و رشد میل دارد از فرصت هاى مختلف استفاده کرده و خود را نشان دهد. هر کس به تناسب فهم و تجربیات خود امور و وقایع را به طرز خاصى درک مى کند و میل دارد درک و نظر خود را درباره آن ها ابراز دارد. موضوعاتى نظیر تربیت فرزندان، چگونگى اداره زندگى و معاش و رمز و راز موفقیت و پیشرفت و مهارت هاى مختلف در رفع مشکلات شخصى و نظایر آن مورد توجه و علاقه افراد است و براى هر یک راه یا وسیله تازه و جدیدى کشف کرده اند که مى خواهند آن را به دیگران ارائه نمایند. یکى از این فرصت ها براى ارائه آنچه که یافته اند، جمع هاى خانوادگى است که در پرتو دید و بازدیدها و معاشرت هاى فامیلى و ارتباط خویشاوندان شکل مى گیرد. در چنین گردهمایى ها افراد فرصت ابراز خود پیدا نموده و بدینوسیله به نیاز روانى خویش پاسخ مثبت داده، آن را ارضا مى نمایند. صرف نظر از انتقال تجربیات و تعامل هاى اجتماعى، همین بیان و ابراز خود نقش زیادى در ایجاد آرامش روانى فرد خواهد داشت.
علاوه بر این، ابراز خود وسیله مؤثرى براى تسکین آلام درونى افراد است. وقتى فرد درباره مشکلات خود با دیگران صحبت کند و از همدلى و همدردى و راهنمایى آن ها برخوردار شود، ناراحتى و درد و رنج او کم تر مى شود. همان طور که معروف است درد خود را با دیگران در میان گذاردن و نگرانى هاى درونى را براى آن ها نقل کردن، فشار درد را کم مى کند و اضطراب و تشویش فرد را تسکین مى دهد. در دید و بازدیدهاى فامیلى ضمن برقرار شدن رابطه بین افراد، امکان برون ریزى هاى عاطفى فراهم مى شود. از طریق تخلیه هیجانى، افکار منفى و غیر واقعى افراد تعدیل خواهد شد. بنابراین، صله رحم آسان ترین، سریع ترین و طبیعى ترین شیوه براى تأمین نیاز به ابراز خود و دسترسى به آثار و پیامدهاى مثبت آن است. با ایجاد فرصت براى ابراز خود، امکان پیدایش افکار و عقاید جدید و روش هاى جدید و ابتکار افراد هموار مى شود که با اندک توجهى به تماس هاى خصوصى میان دو یا چند نفر یا ارتباطات اجتماعى میان افراد، به این واقعیت خارجى مى توان دست یافت.
صله رحم و نیاز به وابستگى و تعلق به گروه
این نیاز نیز از جمله نیازهایى است که در هر مرحله از رشد در انسان وجود دارد و به گونه اى در پى تأمین آن است. بستگى و ارتباط با گروه تنها براى تأمین احتیاجات مادى نیست، بلکه فرد خود را به وسیله گروه مى شناسد و از طریق گروه به خصوصیات اخلاقى و استعدادها و توانمندى هاى خویش پى مى برد. علاوه بر این، گروه سبب تحکیم شخصیت فرد مى گردد. پذیرفته شدن از طرف گروه، موقعیت اجتماعى فرد را در نظر خود او و دیگران مشخص و محرز مى سازد. فرد طرز برخورد با دیگران، رعایت مصالح دیگران، تحمل افکار و عقاید مختلف و اعتماد به نفس را در گروه مى آموزد و در نهایت موقعیت اجتماعى خویشتن را استوار مى سازد. رحم، اقوام و خویشاوندان یک فرد مى تواند در حکم یک گروه منسجم اجتماعى باشد که هر فردى در سایه متعلق دانستن خویش به آن، به تأمین این نیاز روانى بپردازد. حفظ پیوندهاى خانوادگى و فامیلى و معاشرت با آن ها مى تواند جلو احساس طردشدن و عدم تعلق به گروه خاصى را بگیرد. شخص با تماس مداوم با اقوام و نزدیکان خویش مطمئن مى شود مورد تنفر و خصومت دیگران نیست، بلکه به گروهى خاص تعلق دارد و در نتیجه احساس تنهایى نخواهد داشت. در پرتو تأمین این نیاز از طریق ارتباط هاى خانوادگى و شناخت هویت جمعى و گروهى و تکیه بر توانمندى هاى خویش و گروه فامیلى است که انسان کم تر دچار بیمارى از خود بیگانگى خواهد شد. مزلو نیز یکى از نشانگان اصلى افراد ناایمن را احساس تنهایى معرفى کرده است که ما بر این باوریم صله رحم نقش مهمى در از بین بردن چنین احساسى ایفا مى کند.
صله رحم و رعایت هنجارها
پژوهشگران در زمینه روان شناسى اجتماعى بر این باورند که فرد وقتى در گروه قرار مى گیرد و احساس تعلق و وابستگى به گروه در او به وجود مى آید، از جهاتى چند دگرگون مى شود و تحت تأثیر گروه به رفتارهاى مورد قبول اقدام مى کند. این محققان اثر گروه را بر فرد در ابعاد گوناگون مورد بررسى قرار داده اند20 که در اینجا مى توان به تأثیرگذارى تلقینى، تقلید، تسهیل اجتماعى و همنوایى گروهى اشاره کرد:
تلقین، تأثیرى است عاطفى و بىواسطه که شخص بر شخص دیگر مى گذارد و چون انسان موجودى است اجتماعى، نمى تواند بدون مساعدت و موافقت اطرافیان خود آسوده زندگى کند. بنابراین، نسبت به دیگران حساس است و مى کوشد تا توجه و موافقت آنان را به خود جلب کند، اینجاست که وقتى، جمعى به تحریک عامل یا عوامل مشترکى گرد مى آیند متقابلاً در یکدیگر تأثیر مى گذارند. حال اگر انگیزه و عامل دینى و انسانى صله رحم و دیدار اقوام موجب گردهم آمدن یک جمعى شود، تلقین، روش مناسبى براى رعایت هنجارهاى اجتماعى و مورد قبول جمع مى باشد.
تقلید نیز رفتارى است عمدى که مطابق الگوى معینى تکرار مى شود. تقلید نسبت به آنچه اثربخشى آن در گذشته تأیید شده و موفقیت دیگران را به همراه داشته و همچنین آنجا که مقلّد داراى منزلت اجتماعى است و مى خواهیم با او همانندسازى کنیم، کاربرد دارد. این روش نیز در تأثیرگذارى و رعایت هنجارهاى اخلاقى و ارزش هاى انسانى در صله رحم و دید و بازدیدهاى فامیلى نقش فعالى مى تواند ایفا کند.
تسهیل اجتماعى (Social Facilition) نیز روش دیگرى در زمینه تأثیر گروه بر فرد است که توسط آلپورت (1920) ارائه گردیده است. بر اساس این شیوه، بازدهى افراد در یک موقعیت گروهى بهتر از زمانى است که به تنهایى کار مى کنند. اولین تلاش عملى براى نشان دادن نفوذ اجتماعى و یا تأثیر حضور دیگران بر بازده فرد در سال 1898 م. به وسیله روان شناسى به نام تریپلت انجام شد. پس از او نیز پژوهشگران با انجام آزمایش هاى گوناگون به این نتیجه دست یافتند که حضور گروهى، خواه هم کوش و عامل باشد و یا تماشاچى بى طرف و ناظر، موجب تسهیل اجتماعى مى شود. از این عامل نیز مى توان در ارتباطات گروهى و روابط خویشاوندى در جهت پاى بندى افراد به هنجارهاى مثبت و ارزش هاى اخلاقى و گسترش آن به بهترین شکل بهره جست.
هم نوایى گروهى (Conformity Grope): لازمه تعلق گروهى، هم نوا شدن با هنجارهاى آن است. بنابراین، هر عضو گروه، رفتار خود را با معیارهاى گروهى هماهنگ مى کند و دانسته یا ندانسته راه و رسم زندگى گروهى را مى پذیرد و به کار مى بندد. با گسترش فرهنگ صله رحم و معاشرت هاى فامیلى و احساس تعلق به گروه و فامیل خاص، هم نوایى گروهى تأثیر خود را خواهد داشت و افراد در رعایت هنجارهاى پذیرفته شده خانواده و فامیل تلاش خواهند کرد. از آنجا که فرد غالباً جز آداب و رسوم گروهى که وابسته به آن است ارزش هاى دیگرى را به رسمیت نمى شناسد و از سوى دیگر، اگر کسى از مصالح جمع پیروى نکند از شبکه حقوق و وظایف متقابل گروهى طرد مى شود، خود به خود جلو بسیارى از نابهنجارى و بزهکارى ها گرفته خواهد شد; زیرا تخلف از خط مشى گروهى با تنبیه همراه است که البته این تنبیه با اشکال مختلفى نظیر سرزنش، توبیخ شفاهى و... روى فرد اعمال مى شود. بنابراین، صله رحم و ارتباطات فامیلى هم در ارائه ارزش هاى مثبت و گسترش هنجارها و پاى بندى افراد به آن نقش مؤثرى دارد و هم نقش بازدارندگى نسبت به ناهنجارى ها و بزهکارى هاى اجتماعى ایفا مى کند و همچون یک کنترل کننده اجتماعى نامرئى، تمام افراد فامیل و خویشاوندان را زیرچتر حمایتى خود قرار مى دهد. بدیهى است که این فرایند در طول عمر از ابتداى کودکى تا دوران کهن سالى مى تواند به طور فعال تأثیرگذار باشد و به طور کلى انتقال فرهنگ و هنجارهاى اجتماعى از یک نسل به نسل دیگر و دورى از نابهنجارى ها بین اقوام را تسهیل شود. امام صادق(علیه السلام)نیز یکى از آثار صله رحم را محفوظ و مصون ماندن افراد از خطاها و لغزش ها معرفى فرموده است:
قال الصادق(علیه السلام): «ان صلة الرحم و البرّ لیهونان الحساب و یعصمان من الذنوب»21; صله رحم و نیکى کردن، حسابرسى را آسان مى کنند و انسان را از گناه و لغزش مصون مى سازد.
بنابراین، یکى از راه هاى حفظ جامعه و افراد از لغزش ها و انحرافات، گسترش صله رحم و معاشرت هاى خانوادگى است.
صله رحم و فرایند جامعه پذیرى
یکى از مفاهیم مهمى که مورد تأکید روان شناسان رشد اجتماعى مى باشد، فرایند جامعه پذیرى (Socialization) فرد است. الگوى کامل و صحیح رشد و تحول در انسان که یک حرکت بسیار پیچیده است از تعامل چندین فرایند به وجود مى آید. این فرایندها عبارتند از: 1. فرایند زیستى، یعنى تغییرات طبیعى و بدنى; 2. فرایندهاى شناختى، یعنى تغییرات در تفکر ادراک و زبان; 3. فرایندهاى اجتماعى که تغییرات در روابط اجتماعى فرد با دیگران، عواطف و شخصیت فرد را در بر مى گیرد. به عبارت دیگر، منظور از رشد اجتماعى نضج فرد در روابط اجتماعى است به گونه اى که بتواند با افراد جامعه اش هماهنگ و سازگار باشد. هنگامى فرد را «اجتماعى» مى خوانند که نه تنها با دیگران باشد، بلکه با آنان همکارى کند. به بیان دیگر، جامعه پذیرى به آن شکل یادگیرى گفته مى شود که فرد به سازگارى با جامعه و محیط فرهنگى خویش دست یابد. در ابتدا پدر و مادر و محیط کوچک خانواده، سپس گروه همسالان و دیگر افراد جامعه در رشد اجتماعى فرد تأثیر گذارند و از آنجا که روان شناسان اساس اجتماعى شدن فرد را همانندسازى مى دانند، هرچه روابط خانوادگى و گروه هاى اجتماعى و از جمله معاشرت ها و پیوندهاى فامیلى بیش تر شود، این فرایند بهتر شکل خواهد گرفت. هارلوک یکى از عوامل مؤثر در پایدارى اولیه رشد را روابط اجتماعى مى داند و مى گوید: روابط اجتماعى مساعد با دیگران، مخصوصاً با اعضاى خانواده، کودک را تشویق مى کند که علاقه به ارتباط با دیگران و اجتناب از خود محورى را در خود رشد دهد و این نیز به سازگارى شخصى و اجتماعى مطلوب خواهد انجامید.22 خویشاوندان و اقوام در پرتو ارتباطات خود با یکدیگر به خوبى و شایستگى مى توانند با ایجاد فضاى صمیمى و گرم بین خود و احترام متقابل به یکدیگر و از طریق همانندسازى، الگو و سرمشق مناسبى براى کودکان، نوجوانان، و جوانان خانواده گسترده خویش باشند; چرا که بخش مهمى از آنچه شخص یاد مى گیرد از طریق تقلید و الگوگیرى از دیگران است; همان طور که بندورا، نطریه پرداز یادگیرى اجتماعى، بر این موضوع تأکید مىورزد. در واقع، افراد در روابط خود با یکدیگر با مشاهده اعمال و رفتار گروه اجتماعى فامیلى و تجزیه و تحلیل آن، نگرش ها و ارزش هاى خویش را سامان مى دهند و به یادگیرى رفتارها و الگوهاى رفتارى مى پردازند و چگونگى کنش اجتماعى، آداب و رسوم برخورد با دیگران، خوش رفتارى و خلق و خوى پسندیده را فرا مى گیرند. از منظر دینى نیز ما بر این باوریم که صله رحم و روابط خانوادگى و فامیلى سبب نیکوشدن خلق و خوى انسان مى شود. امام صادق(علیه السلام)مى فرماید: «صلة الارحام تحسن الخلق»23; معاشرت با ارحام موجب مى شود خلق و خوى فرد نیکو شود.
نکته دیگرى که مورد توجه عمیق روان شناسان قرار گرفته، هماهنگى و همبستگى رشد اجتماعى با رشد دیگر ابعاد انسان است. به عبارت دیگر، رشد انسان به تغییراتى اطلاق مى شود که در تمام جنبه هاى شناختى، روانى، حرکتى، عاطفى و اجتماعى صورت گیرد. این ابعاد کاملاً با همدیگر پیوستگى و همبستگى دارند و بین آن ها تعامل مداوم وجود دارد.24 بعضى از اختلالات روانى نیز از عدم هماهنگى رشد بین جنبه هاى مختلف وجودى انسان ناشى مى شود. اختلال رشد اجتماعى انسان و کیفیت آن نیز موجب انحرافات شخصیتى و اخلاقى خواهد شد. متأسفانه با صنعتى شدن زندگى و کاهش روابط اجتماعى و خانوادگى و فامیلى در محیط هاى گرم و صمیمانه خویشاوندان، زمینه بهره جویى از این عنصر و عامل مهم در رشد اجتماعى انسان نیز کاهش یافته است. در این زمینه، هم پژوهشگران جوامع صنعتى و هم پژوهشگران داخلى تحقیقاتى را انجام داده اند. به عنوان نمونه، از مطالعات براون (Brown,J.F) چنین برمى آید که ارتباط هاى خانوادگى با پیشرفت هاى جدید ضعیف مى شود; چنان که ارتباط خانوادگى در میان روستاییان قوى تر از ارتباط خانوادگى شهرنشینان است.25 یکى از روانشناسان داخلى نیز درباره این واقعیت چنین مى نویسد:
«در خانواده هاى سنتى ایرانى که خانواده گسترده مى باشد (که هنوز هم در روستاها و شهرهاى کوچک کشورمان وجود دارد) محدوده ارتباطى طفل وسیع تر و تنوع همانندسازى او بیش تر است. بنابراین، اگر نتواند با پدر و مادر ارتباط برقرار نماید غالباً با پدربزرگ و مادربزرگ و حتى دایى و عمو و عمه و خاله مرتبط مى شود و بسیارى از نیازهاى خود را برآورده مى نماید. در شهرهاى بزرگ مانند تهران به علل شرایط زندگى شهرى، خانواده گسترده کمیاب تر است و کودکان نیز از روابط عاطفى متنوع محرومند.»26
صله رحم و حمایت اجتماعى
انسان موجودى اجتماعى است و براى نیل به اهداف خویش و کاهش موانع و مشکلات زندگى نمى تواند بدون همیارى و همکارى دیگران و بهره گرفتن از کمک هاى مادى و معنوى آن ها زندگى خود را نظم و نسق بخشد. حمایت هاى اجتماعى (Social Support) یکى از عواملى است که نقش مهمى در این موضوع ایفا مى کند. حمایت اجتماعى، حمایت یا کمکى است که از طرف سایر انسان ها به فرد ارائه مى شود و در یک تقسیم بندى کلى به سه بخش تقسیم مى گردد:
1. حمایت ملموس (Tongible Support) که مستقیماً به صورت کمک هاى مادى به کمک افراد مى شتابند.
2. حمایت عاطفى (emotional Support) که به فرد اطمینان مى دهند وى شخص مورد علاقه، با ارزش و محترم است.
3. حمایت و یارى رسانى با دادن حمایت اطلاعاتى و پیشنهاد اقدامات متنوع که فرد را در حل مشکلات و چگونگى رویارویى با درد و رنج‌هاى زندگى یارى مى دهند.27
حامیان با انواع حمایت هاى اجتماعى خویش هم مى توانند موجبات رشد و تحول و کمال دیگر افراد را فراهم نمایند و هم در کمک به فرد براى برخورد با شرایط گوناگون و رویدادهاى تنیدگى زاى زندگى نقش آفرینى کنند. اقوام و خویشاوندان فرد مى توانند بهترین حامیان اجتماعى باشند. اگر صله رحم و دید و بازدیدهاى فامیلى به طور صحیح و کامل انجام گیرد، با هر سه نوع حمایت اجتماعى مزبور مى توان تمام اقوام و افراد خانواده بزرگ و گسترده خویش را زیر پوشش حمایتى قرار داد. اگر هیچ یک از حمایت ملموس و حمایت اطلاعاتى صورت نگیرد، دست کم حمایت عاطفى انجام مى گیرد; چون صرف معاشرت و دید و بازدیدها حامل چنین پیامى خواهد بود; پیام احساس ارزشمندى، احترام و علاقه مندى به یکدیگر. علاوه بر این، حمایت اجتماعى راهى است براى تسکین دردها و بیمارى ها به خصوص بیمارى هاى شدید و مزمن که گاهى براى مدت زمان طولانى گریبان گیر فرد است. در پرتو صله رحم و با افزایش عزت نفس، ضمن ملاقات با شخص آسیب دیده و همدلى و هم احساسى با وى، مشکلات و درد و رنج هاى او کاهش یافته و روح امید در وى زنده و پایدار مى شود.
پژوهشگران علوم تجربى با تحقیقات میدانى نیز دریافته اند بیمارانى که مورد حمایت ملموس و عاطفى دوستان و خانواده گسترده خود قرار مى گیرند، بهتر سازگارى حاصل مى کنند تا بیمارانى که این گونه نیستند. (ورتمن 1984; دانکل، شتر، ورتمن 1992; ورتمن، دانکل، شتر 1979)28همچنین درتحقیقات دیگرى پى برده اند که برخوردارى ازحمایت اجتماعى با کاهش میزان ابتلا به حمله قلبى، کاهش میزان بروز سل، مشکلات کم تر در دوران باردارى و کاهش نگرانى هاى روانى مرتبط است.(ویلیامز ور دونالر، 1981; بیلینگز، موس 1981)29
از منظر دینى یکى از آثار و پیامدهاى متعدد صله رحم، برخوردارى از حمایت خویشان است که مى توان از باب نمونه به این سخن گهربار امیرالمؤمنین(علیه السلام) اشاره نمود که مى فرماید: «اکرم ذوى رحمک و وقّر حلیمهم وَاحْلُمْ عن سفیههم وتیسّر لمعسرهم فانهم نعم العدّة فى الشدة والرخاء»30; به خویشاوندان خود اکرام کن، برد باران ایشان را تعظیم کن، در مقابل بى خردان آن ها بردبارى نشان ده و بر گرفتاران آن ها آسان گیر; چون آن ها بهترین حامیان تو به هنگام سختى ها و مشکلات و خوشى ها و آسودگى ها خواهند بود. چتر حمایتى خویشاوندان مى تواند چنان گسترده و فراگیر باشد که تمام افراد یک خانواده گسترده و فامیل تحت پوشش آن به یک آرامش روانى برسند و از این طریق به سلامت روانى نایل شوند، همان طور که شواهد نشان دهنده این واقعیت است که افراد بهره مند از حمایت اجتماعى، سالم تر از افرادى هستند که از حمایت اجتماعى محرومند. حتى پژوهشگران در تحقیقات میدانى خویش دریافته اند هر چه تماس هاى اجتماعى و پیوندهاى گروهى افراد بیش تر باشد عمر آن ها طولانى تر خواهد بود.31 (برکمن و سایم، 1979; رابینز و متزنر 1982) این حمایت اجتماعى از طرف دوستان، فامیل، همسایگان، همکاران و آشنایان و به صورت هاى ملموس، حمایت اطلاعاتى و حمایت عاطفى اعمال مى گردد. حمایت اجتماعى فرد را از نگرش مثبت ترى بر زندگى و نیز احساس عزت نفس بالاترى برخوردار مى کند و با توزیع یا به حداقل رساندن آسیب هاى ابتدایى، رویدادهاى بالقوه فشارزا را بى خطرتر مى کند.32
و شاید این گونه بتوان به یکى دیگر از راز و رمزهاى سخنان ائمه اطهار(علیهم السلام) و یکى از معانى و حکمت هاى دستورالعمل هاى دینى پى برد، آنجا که امام صادق(علیه السلام) در تبیین و تأثیر آثار صله رحم، آن را مؤثرترین عامل در زیادت عمر معرفى مى نمایند: قال الصادق(علیه السلام): ما نعلم شیئاً یزید فى العمر الاصلة الرحم حتى انّ الرجل یکون اجله ثلاث سنین فیکون وصولاً للرحم فیزید اللّه فى عمره ثلاثین سنة فیجعلها ثلاثاً و ثلاثین سنة و یکون اجله ثلاثاً و ثلاثین سنة فیکون قاطعاً للرحم فینقضه الله ثلاثین سنة و یجعل اجله الى ثلاث سنین.33
امام صادق(علیه السلام) مى فرماید: من چیزى مؤثرتر از صله رحم براى زیادت عمر نمى شناسم، گاه کسى که تنها سه سال به پایان عمرش باقى است، صله رحم مى کند و خداوند به برکت آن، سى سال به عمر او مى افزاید و عمر او را تا سى و سه سال دراز مى گرداند و گاه کسى سى و سه سال به پایان عمر او باقى است، اما قطع رحم مى کند و خداوند سى سال از عمر او تقلیل داده و سه سال بعد از آن اجل او فرا مى رسد.
گرچه ما با این بیان نمى خواهیم علل و عوامل ماوراى طبیعى و تأثیر آن ها را منکر و یا به امور مادى کاهش دهیم و تأثیر صله رحم در زیادت عمر را با تأثیر و تأثرات مادى تبیین نماییم، ولى صرف نظر از تأثیر و نقش اعجازگونه صله رحم در طول عمر که هم به آن باور داریم و هم در جاى دیگرى باید از آن گفتوگو شود، در عین حال مى توان مکانیسم تأثیر آن را در محدوده خاص تأثیر و تأثرات مادى مورد بررسى قرار داد و آن گونه که در بالا به آن اشاره شد، صرفاً بعضى از نقش هاى آن را با ابزارهاى علمى و تجربى و تحقیقات و پژوهش هاى میدانى و یا حتى با مشاهده آشکار پى گیرى کرد. بدیهى است تأثیرگذارى صله رحم در زیادت عمر در گرو رعایت و پاى بندى تمام افراد یک شبکه خویشاوندى نسبت به یکدیگر مى باشد.
صله رحم و کاهش تنیدگى
تنیدگى یا استرس (Stress) مفهومى است که از علم فیزیک به حوزه هاى زیست شناسى، پزشکى و روان پزشکى، روان شناسى وارد شده و در مورد ارگانیسم انسان به کار مى رود. در علم فیزیک این واژه به مقدار نیرویى اشاره دارد که بر یک شىء فیزیکى وارد مى شود و براى اشاره به فشار مادى ـ تحمیل بارى بر ارگانیسم که از قدرت آن خارج است ـ به کار مى رود و در روان شناسى و روان پزشکى براى اشاره به فشار روانى ـ مانند هنگامى که فرد بر محرومیت از روابط معنادار با دیگران به نگرانى عاطفى دچار مى شود ـ از این مفهوم استفاده مى شود. عوامل تنیدگى زا در زندگى فردى و اجتماعى انسان فراوان است و روان شناسان براى کاهش و به حداقل رساندن این عوامل راهکارهاى گوناگونى ارائه مى کنند. از جمله راه هاى کنارآمدن با تنیدگى هاى متعدد روزمره در زندگى انسان، حمایت اجتماعى است که در بخش قبلى انواع آن مورد بحث قرار گرفت. با ایجاد فضاى حمایتى، هم مى توان در سطح پیشگیرى اولیه، با از میان بردن شرایط آسیب زا یا تنیدگى زا، و هم در سطح پیشگیرى ثانویه، با کاهش دوره درمان، تأثیرگذار بود.
اسلام براى مقابله با تنیدگى و افزایش سطح سازش یافتگى فرد، علاوه بر بهره جستن از روش هاى شناختى مانند ایمان به خدا، توکل به خدا و اعتقاد به مقدرات الهى و نیز روش هاى معنوى مانند دعا، توسل به ائمه(علیهم السلام)، که با ایجاد و اصلاح اندیشه ها و افکار و یا ایجاد نوعى رابطه عاطفى و معنوى با خدا و اولیاى الهى فرد را براى مقابله با مشکلات و تنیدگى ها آماده و ترغیب و تشویق مى کند، از روش هاى رفتارى، اجتماعى و ارتباطى مانند تشویق به داشتن ارتباط با خانواده، فامیل و خویشاوندان نیز براى کاهش تنیدگى فرد بهره مى گیرد; زیرا کسى که از حمایت خانوادگى و اجتماعى برخوردار نباشد، خود را از نظر روانى بدون پشتوانه مى بیند، ولى اگر در مواجهه با حوادث و مشکلات مختلف از تکیه گاه محکم خانوادگى برخوردار باشد، خود را قدرتمند مى بیند و دچار تنیدگى و اضطراب نمى شود و احساس تنهایى نمى کند و کم تر دچار آسیب هاى مختلف ناشى از تنیدگى مى گردد. انسان در زندگى و براى مقابله با مشکلات و حوادث و عوامل تنیدگى زا، به دو دسته عامل نیاز دارد. یکى اسباب طبیعى و مادى و دیگرى شرایط زمانى مناسب. احساس نداشتن پشتوانه و احساس تنهایى چه بسا باعث به هم خوردن تعادل روانى شده و فرد را در حرکت به سوى هدف خویش باز دارد و عجز و ناتوانى بر او غلبه کند. بنابراین، صله رحم و پیوندهاى خانوادگى مى تواند با احساس تنهایى که یکى از نشانگان افراد ناایمن است، به مقابله برخیزد و به افراد خانواده گسترده خویش احساس ایمنى لازم را عطا نماید تا در موقع بروز مشکلات و ایجاد تنیدگى بتوانند با آن به خوبى کنار آمده و به آرامش روحى و سلامت روانى دست یابند.
--------------------------------------------------------------------------------
پى نوشت ها
1ـ و یحلّ لهم الطیبات و یحرم علیهم الخبائث (اعراف، 157)
2ـ ام. رابین دیماتئو، روانشناسى سلامت، ترجمه سیدمهدى موسوى اصل و همکاران، ص 590
3ـ رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود: به حاضر و غایب امتم و آنانى که از اصلاب مردان و ارحام زنان تا روز قیامت به دنیا مى آیند، سفارش مى کنم صله رحم کنند، اگرچه به فاصله یک سال راه باشد; زیرا صله رحم جزء دین است. (محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 72، باب 3، روایت 73)
4ـ کسى از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) پرسید: هدف از رسالت تو چیست؟ حضرت فرمود: هدف از رسالت من بندگى خداى یکتا، شکستن بت ها و پیوند میان ارحام است. (محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 38، باب 65، حدیث 49)
5ـ آیه 21 سوره رعد... انما یتذکر اولوا الالباب الذین یوفون بعهد الله و لا ینقضون المیثاق و الذین یصلون ماامرالله به ان یوصل...
6ـ در سه آیه
7 و8ـ محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 74، باب 17، حدیث 10 / ج 73، باب 132، حدیث 9
9ـ مفردات راغب، ص 91
10ـ فیض کاشانى، محجة البیضاء، ج3، ص434 به نقل ازشهیدثانى
11ـ علامه طباطبایى، تفسیر المیزان، ج 2، ذیل آیه 1 سوره نساء
12ـ علامه مجلسى، پیشین، ج 71، ص 109
13ـ تفسیر نورالثقلین، ج 2، ص 394
14ـ علامه مجلسى،پیشین، ج71، ص 109 به نقل از نهایة ابن اثیر
15 و 16ـ نراقى، جامع السعادات، ج 2، ص 256
17ـ کلینى، اصول کافى، ج 2، مترجم باب صله رحم، ص 158
18ـ محمدباقر مجلسى، پیشین، ج 77، باب 2، حدیث 7
19ـ کلینى، پیشین، ج 4، ص 459
20ـ على اکبر، مهر آرا، زمینه روان شناسى اجتماعى، ص 336
21ـ مجلسى، پیشین، ج 78، باب 23، حدیث 159
22ـ على اکبر شعارى نژاد، روان شناسى رشد، ص ص 519
23ـ اصول کافى، ج 2 مترجم، باب صله رحم، روایت 6
24 و25ـ على اکبر، شعارى نژاد، پیشین، ص 525 / ص 520
26ـ سعید، شاملو، بهداشت روانى، ص 144
27-28-29ـ ام. رابین دیماتئو، پپیشین، ص 590
30ـ غررالحکم، ج 2، حدیث 2458
31 و32ـ ام. رابین دیماتئو، پیشین، ص 591
33ـ کلینى، پیشین، ج 3، باب صله الرحم، حدیث 17

تبلیغات