آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۰۲

چکیده

متن

تاسیس حکومت اسلامى در ایران به دست عالمان دینى، زمینه را براى ظهور و تحقق ارزش‏ها، پیام‏ها و نظام‏هاى جدید رفتارى در صحنه کنش‏هاى فردى و اجتماعى انسان معاصر گشوده است. انسان و اجتماع در نگاه دین هویت و ماهیتى ویژه دارند و ارزش‏ها در دستگاه فکرى و فلسفى اسلام، تعریفى خاص پیدا مى‏کنند. دین هم‏اینک در دنیاى معاصر حیاتى دوباره پیدا کرده است و نهضت‏هاى دینى، اندیشمندان و کاوشگران علوم انسانى را در فراخوانى جدید، به مطالعه‏اى از سر دقت و کاوشى همراه با عنایت در باب دین دعوت مى‏کنند.
حضور دین در صحنه اجتماع و سیاست اقتضا مى‏کند که اسلام‏شناسان و فقیهان ما با نگاهى نو از منظرى جدید به فقاهت و دیانت، به تفسیر دین بپردازند و دیدگاه‏هاى جامعه‏شناختى اسلام را به گونه‏اى روشن و منقح در ساحت دید و نظر صاحب‏نظران قرار دهند. بى‏شک، رهیافت جامعه‏شناسانه به دین، که امروزه تحت عنوان جامعه‏شناسى دین خوانده مى‏شود و نوعى نگاه برون‏دینى به دین است، از ضروریات روزگار ما در عرصه دین پژوهى مى‏باشد.
دین واقعیتى انکارناپذیر است و گرچه خود امرى ماوراى طبیعى و آسمانى است، اما اعتقاد آدمى بدان داراى آثار اجتماعى فراوانى مى‏باشد. از نظر ما، دین نهادى در عرض سایر نهادهاى اجتماعى نیست، بلکه فرانهادى است که همه نهادهاى دیگر را تحت تاثیر خود قرار مى‏دهد. از این‏رو، در جامعه‏شناسى معاصر، شاخه‏اى تحت عنوان جامعه‏شناسى دین تاسیس شده تا در قالب‏هاى علمى جامعه‏شناختى به مطالعه رفتار دینى بپردازد و این فرایند رفتارى را چونان یک رفتار اجتماعى مورد دقت و بررسى قرار دهد.
آنان که نمى‏خواهند تاثیر عمیق دین و حضور آن در صحنه اجتماع و سیاست و تمدن نوین بشرى را بپذیرند، به اعتقاد ما از انصاف علمى و نگاه واقع‏بینانه برخوردار نیستند.
گرایش‏هاى دنیاگرایانه (سکولاریستى) امروزه در میان اندیشمندان واقع‏بین و جامعه‏شناسان منصف، از وزانتى برخوردار نیست و ادعاى برکنار بودن گوهر دیانت از حوزه اجتماع و سیاست، مکابره‏اى بیش نمى‏باشد.
رابطه دین و جامعه‏شناسى در حقیقت تعاملى دو سویه است. هر یک از این دو در دیگرى نظر مى‏کند و به تحلیل و تفسیر پاره‏اى از اصول، مبادى و مسائل آن مى‏پردازد. دریافت صحیح و تفسیر درست قوانین اجتماعى و سنن جامعه‏شناختى در بسیارى از موارد، هرگز بدون آشنایى با بینش‏هاى درست فلسفى، انسان‏شناختى و بالاخص، بدون اطلاع از راهبردهاى دین در مقولات فوق امکان‏پذیر نیست. مباحثى از قبیل فطرت، جبر و اختیار، اصالت فرد یا جامعه و مانند آن از جمله مسائلى است که از سویى، صبغه فلسفى، کلامى و دینى دارند و از سوى دیگر، باید از منظر جامعه‏شناسى بدانها پرداخت. این ترابط و تعامل دوسویه کاوش‏هایى نو و تحقیقاتى بدیع و تازه را در این مقولات طلب مى‏کند. امید است پژوهشگران و محققان ما به گونه‏اى شایسته و بایسته بیش از گذشته به این مقولات بپردازند. والسلام

تبلیغات