تاملى در معاجم قرآنى، کاستىها و بایستنىها
آرشیو
چکیده
متن
معجم مصدر میمى و معنىآن لغتنامه یا قاموس است. (1) گویند: «اعجمالکلام اوالکتاب اى ازال عجمته وابهامه و فسره» (2) یعنى اصل در این واژه به معنى توضیح و رفع ابهام است.
معجم در اصطلاح به اقسام گوناگون فهرست و دستهبندىلفظى یا موضوعى حدیث و یا آیات و یا... اطلاق مىشود.معاجم و کتب دائرةالمعارف در زمان معاصر (که عصر رشدوتوسعه علوم و فنون است) یکى از مناسبترین ابزارهاىخدمات تحقیقى و علمى به حساب مىآیند.
معجمنگارى در زمینه قرآن کریم سابقه دیرینه ندارد بلکهفعالیت تحقیقى جدید و رو به رشد و تکاملى است. ظاهرانخستین کارها (به سبک آکادمیک) در این زمینه «نجومالفرقان»اثر «فلوگل» آلمانى (1824) و فهرست معروف «ژول لابوم»فرانسوى (1876) است. (3) و شاید فؤاد عبدالباقى مصرى طرحفهرست معروف خویش « المعجم المفهرس لالفاظ القرآنالکریم» را از آنان الهام گرفته باشد. در هر صورت دیرى نگذشتکه المعجم المفهرس عبدالباقى جایگاه در خور خویش را پیداکرد و رسمیت تام یافت و توجه عموم علاقهمندان به قرآن وخواص از محققان قرآنى را به خود معطوف ساخت. از آن پسکتب و رسائل متعدد و متنوعى در این زمینه نگاشته شد کهمجال اطاله کلام و ذکر تکتک آنها نیست. (4)
مرورى بر معجمهاى قرآنى
عموم معجمهایى راکهتاکنون براى قرآن کریم تدوین شدهاند، هرچند تفاوتهاى چندىاز جهت محتوا وبه خصوصازجهتشیوهتدوین دارند،مىتوان ذیل دوعنوان جاى داد:لفظى و موضوعى.
الف - معجمهاى لفظى
بیشتر معاجم قرآنى صرفا فهرستنگارى لفظى است که اصولتدوین آنها بر پایه ریشه و ماده کلمه به ترتیب حروف الفبااست.
از این قبیل است نجوم «الفرقان» فلوگل و «المعجم المفهرس»عبدالباقى و «المعجم الاحصایى» لالفاظ القرآن الکریم دکترمحمود روحانى.
ب - معجمهاى موضوعى
نوع دیگرى از معجمهاى قرآنى است که هر چند مفردات آنهانیزبراساس ریشه کلمات گردآورى شده است لکن در مرحلهدستهبندى برحسب موضوع تفکیک و تنظیم شده و ساختارموضوعى به خود گرفته است. «تفصیل الآیات» ژول لایوم،«طبقات آیات» خلیلالله صبرى، «الجامع لمواضیع آیاتالقرآن» محمد فارس برکات، «الترتیب والبیان عن تفصیلآىالقرآن» محمد زکى صالح و «تبویب آىالقرآن منالناحیةالموضوعیه» احمد ابراهیم مهنا، «فرهنگ موضوعى قرآن»کامران فانى و بهاءالدین خرمشاهى از این دسته است.
کاربرد و نقش هر یک از این دو نوع معجم
در تدوین معجمهاى لفظى، آسان سازى امر دستیابىآیاتداراى واژه (5) مشترک منظور نظر بوده است. و حال آنکهغرض از تنظیم معجمهاى موضوعى یا کشفالمطالب، هدایتمراجعه کننده به کلیه آیات مربوط به هر یک از موضوعات ومفاهیم قرآنى است. خواه این مفاهیم ماخوذ از قالب واژههاىخاص باشد یا از ترکیب جملات و مضمون آیات قرآن.
ارزیابى و نقد
الف - معجمهاى لفظى و محدودیت در دایره کلمات:درمعجمهاى لفظى گردآورى آیات و تنظیم و شکلدهى به آنها،همه بر اساس ریشه کلمات و رعایت ترتیب حروف الفبا است.
این قسم معجمها صرفنظر از نقایص فنى و ساختارى و کهدر مورد هر یک از آنها مطرح شده است و نوعا فهارس بعدىبراى رفع نقص وتکمیل آنها بوجود آمدهاند (6) مشتمل بریکایراد اساسى هستند و آن اینکه نقش اینگونه معجمها محدود بهاین است که مجموعهآیات مربوط به یک واژه را کنار هم فراهمآورده و در اختیار جوینده قراردهند.البته حق این است که تا حدمطلوبى ازعهده این مقصود برآمدهاند،لکن از این نوع فهرستهامتوقع نیست که فراگیر جمعآورى و تبویب تمام مفاهیم وموضوعات قرآن کریمباشند در نتیجه وجود چنین معجمهایىخلا دائرةالمعارف موضوعى قرآن کریم را برطرف نمىسازد.
ب - معجمهاى موضوعى
1- روشمند نبودن یا عدم تکیه به محتوا در انتخاب وجمعآورى آیات در تهیه معجمهاى موضوعى و محتوایى ضابطه و معیار درانتخاب و جمعآورى آیات چیست؟
آیا صرفا همان روش پیروى از واژهها و کلمات که در تهیهمعجمهاى لفظى معمول استبراى تنظیم اینگونه معجمها کههدف فراترى را مىجویند کافى است؟ آیا جمعآورى تکتککلمهها مىتواند بیانگر تمام مفاهیم و موضوعات قرآن کریمباشد؟ یا آنکه در موارد زیادى ترکیب کلمات و ساختار ومضمون جملات مفهم معانىاى مىباشد که واژهها به تنهایىنمىتواند آن معنى را برسانند؟ از باب مثال اگر به قصد یافتنصفات خداى متعال در قرآن کریم جستجو کنیم به بسیارى ازآیات برخورد مىکنیم که القا کننده صفاتى از خداى متعالمىباشند (همچون علم، قدرت، حکمت، رحمت، ربوبیت و...)بىآنکه لفظ دال به آن صفت در آیه موجود باشد.
2- تنظیم مفاهیم براساس ترتیب الفبایى
از جمله عیوبى که متوجه برخى معجمهاى موضوعى مىباشداین است که ترتیب و تنظیم خویش را همان صورت الفبایىدادهاند. در حالىکه متابعتشیوه تدوین معجملفظى در بهسامان آوردن معجم موضوعى خلاف هدف و مقتضاى تحقیقموضوعى است زیرا چنین شکل از ترتیب و تنظیم نمىتواند اثریک معجم موضوعى را داشته و پاسخگوى نیازهاى موضوعىمعارف قرآن باشد. براى مثال; کنار هم قرار دادن همه آیات داراى کلمه یوم (چنانکه بعضى معجمهاى موسوم به موضوعىاین کار را کردهاند) چه مفهومى دارد؟ چه نوع ارتباط موضوعىبین یومالاخراب، یومالبعث، یومالفتح، یوم بدر، یومالقیامة،یومالحج الاکبر، یومالحساب، یوم خلقالسموات والارض ...،یومالخلود ..، یومالخندق و یومالزینة و... وجود دارد؟ (7)
چنانچه جستجو در خلال چنین معجمهایى هرگز نمىتواندارائه کننده موضوعات و مفاهیم قرآنى باشد. و اگر کسىخواستار دیدگاه جامع قرآن در مورد انسانشناسى، خداشناسى،مکتب اخلاقى قرآن و موضوعات اجتماعى قرآن و هر یک ازموضوعات دیگر باشد اینگونه معجمها پاسخگو نمىباشند درحالىکه هدف از تدوین معجم موضوعى رفع این مشکل فکرىو ارائه خدمت در عرضه مفاهیم و موضوعات قرآن است.
3- عدم استقصاء کامل موضوعات
در معجمهاى موضوعى که تاکنون نشر یافته و ما از آنهااطلاع داریم، گویا هدف استقصاء کامل و بهدست آوردن تمامآیات شریفه قرآن و موضوعبندى همه معارف و حقایق اینکتاب قیم نبوده است و اگر همچنان هدفى مورد نظر بوده بهمقصد نرسیده است. در نتیجه ملاحظه مىشود که موضوعات ومدخلهاى اصلى و فرعى که در این معجمها گرد آمده است،بسیاربسیار محدودتر از آن است که در قرآن آمده است و اغراقنیست اگر بگوییم قیاس اینها با قرآن اجحاف به حق قرآن است.
براى مثال;اگر به مفاهیم خداشناسى که درقرآن کریم مطرحشده از شناخت ذات خداوند، طرق معرفتخدا، زمینههاىشناختخدا وموانع سر راهاین شناخت،حدود ومیزان معرفتبه خداوند، شناخت اسماء و صفات جمال و جلال الهى بهتفصیلى که درقرآن آمده وآگاهىدهىبه حقیقت توحید واقسام ومراتب آن و نقطه مقابل توحید و شناخت افعال خداى متعال ومباحث فراوان در محور افعال الهى و... مرورى داشته باشیم;بهصدها عنوان مطلب برخورد مىکنیم که درارتباط با هر یک ازآنعنوانهاآیات مکررى وجود دارد. در صورتىکه معجمهاىموضوعى موجود در مقایسه با این همه به مراتب ناقصتر ونارساى به مقاصد قرآنىاند.
4- نداشتن طرح جامع و هماهنگ
از جملهنقاط ضعف عمدهاى که متوجه معجمهاىموضوعى قرآن است مرحله تنظیم و ایجاد ارتباط هماهنگ ومنضبط میان مفاهیم تجزیهاى استخراج شده از آیات است.
مناسب استبراى توجه کافى به این نقطه ضعف بهفهرست عناوین کلى یکى از این کتب نظرى بیافکنیم:
الهیات ، عبادات ،ایمان ، جهاد و هجرت، رسالت و نبوت،یومالقیامة، محرمات، احکام و حدود، قصص و تاریخ، بنىاسرائیل، نصارى، اجتماعیات، کفر، فسق و اجرام و فساد،شرک و مشرکون، امثال، علم، انسان، ابلیس یا شیطان، جن،شعراء، اخلاق حمیده و ترغیب به آنها، اخلاق مذموم و نهى ازآنها و سیئات.
به راستى صرفنظراز نقاط ضعف; خود عنوانها واینکه چراو به چه دلیل اینهاکلىترین عنوانها به حساب آمدهاند (مثلشعراء و...) آیا واقعا ترتیب موجود بین عناوین یادشده یکترتیب ضابطهدار و مستدلى است؟ (8)
با اینکه غالب تدوینکنندگان اینگونه معجمها اذعانداشتهاند که صرف استخراج موضوعات قرآنى و فهرستگیرىبدون تبویب و دستهبندى آنها تحقیق به مرحله بازدهى و نتیجهنرسیده و تامین کننده خلا فکرى مربوط نیست.
لکن براى شکلبندى عناوین فراهم آمده همه متفق بر یکعقیده نمىباشند. بلکه هر کس براساس زمینههاى ذهنى وابتکار شخصى خویش کوشیده تا به زعم خود از مجموعهمعارف قرآنى طرحى را بهدست آورد.
برخى محور این معارف را انسان و ابعاد و نیازهاى وجودىوى گرفتهاند. برخىدیگر محور تقسیمبندى را اصول و فروع واخلاق دانستهاند. عدهاى مبدا آغاز این معارف را بر اساس سیرنزول تدریجى آیات که سخن را از خلق و تکوین و تدبیر آغازمىکند، مىشناسند.کسانى هم باآنکه تحقیق خویش راموضوعى مىدانند درعین حال درتنظیم وتدوین نهایى به همانترتیب الفبایى اکتفا کردهاند. وبالاخره بعضى محوراین معارف راالله تبارک وتعالى و صفات و افعال بارى مىدانند.که این مقالرا مجال ذکر نقاط مثبت و مشترک و نقاط منفى هریک نیست.
5- تحقیق فردى با توجه به گستردگى موضوع
با توجه به گستردگى معارف قرآن کریم، مىتوان نتیجهگرفت که تحقیق فردى براى طرح و نگارش معجم موضوعى ومحتوائى قرآن تلاشى کمثمر و گاه غیر منتجخواهد بود. این ازجمله نقاط ضعف و ایراد اساسى متوجه اینگونه معجمنگارىها است که نوعا به صورت فردى صورت پذیرفته است.
معجم موضوعى مطلوب
با توجه به این موقعیت از تحقیقات معجمنگارى قرآنى وکاستىها و نقایصى که متوجه آنها است و با توجه به حقیقتوالاى کتاب قیم الهى و منبع سرشار معارف وحیانى که دردست ما است و با توجه به نیازهاى مبرمى که بشریتبه آنمعارف دارد و پرسشها و خواستهاى فکرى زمان که ایننیازها را صد چندان مىسازد; شایسته است معجمى موضوعىو محتوایى براى کل معارف قرآن کریم طرح و تدوین گردد.چهاینکه براى فهم حقیقت قرآن و بهدست آوردن دیدگاه کامل وجامع آن در هر یک از موضوعات مناسبترین راه، کنار هم قراردادن آیات و دستهبندى و تنظیم و نتیجهگیرى از آنها است.
تنها با این شیوه از تحقیق است که بسیارى از ابهامات ودشوارىها در زمینه معارف اسلامى اعم از اصول و مسائلمربوط به هستىشناسى قرآن کریم و فروع یا نظامهاى رفتارىکه اسلام و قرآن ترسیم مىدارند، پاسخ یافته و دریچههاىگستردهترىازمفاهیم قرآن کشف وشناخته مىشود.به ویژهاین کهقرآن درپرداختن به هریکازموضوعات خویش شیوه مخصوصداشته و ابعاد هر یک از موضوعات مورد نظر خود را تدریجانازل کرده وبهاقتضاى حکمتهاى مربوط به نزول تدریجى، داراىدستهبندى خاص وتبویب مشخص نیست.بدین جهت نیاز بهفهرستى موضوعى براى کلمعارف قرآن بیشتراحساس مىشود.
البته چنین معجمى در صورتى مىتواند مطلوب باشد وکارآئى لازم را داشته باشد که واجد شرایط ذیل باشد:
1- گزینش و جمعآورى آیات آن بر اساس موضوع و محتواىآیات باشد و نه منحصر در قالب کلمات.
2- هدف آن مهیا کردن تمامى موضوعات و مفاهیم قرآنى و هرآنچه از آیات بهدست مىآید، باشد.
3- واجد طرح جامع و منسجم در ارائه و شکلبندىموضوعات تا جزیىترین مراحل آن باشد.
4- براساس تحقیقات منظم جمعى ونه بافکر وتلاش فردىصورت گرفته باشد. به امید تحقق این هدف والا
پىنوشتها:
1- محمد معین، فرهنگ، ج 3،
2- المنجد ذیل واژه مورد نظر.
3- گرچه پیش از این نیز تالیفاتى موضوعى قرآنى در زمینه تعدادى از موضوعات قرآن کریم از سوى دانشمندان اسلامى تالیف یافته بود همچون آیاتالاحکام و یا موضوعات مربوط به توحید و معاد و...
4- ر.ک: محمود روحانى، المعجم الاحصایى لالفاظالقرآن الکریم، ج 1
5- مقصودمان از واژه در این جا اعم از اسم یا فعل و یاادوات و ضمائر است و شامل همه مىشود.
6- ر. ک: روحانى، پیشین
7- ر.ک:کامران فانى،وبهاءالدین خرمشاهى،فرهنگموضوعى قرآن،ص415
8- ر. ک: محمد فارسى برکات، الجامع المواضیع آیات القرآن، (دارالهجرة قم، ایران، 1404)
معجم در اصطلاح به اقسام گوناگون فهرست و دستهبندىلفظى یا موضوعى حدیث و یا آیات و یا... اطلاق مىشود.معاجم و کتب دائرةالمعارف در زمان معاصر (که عصر رشدوتوسعه علوم و فنون است) یکى از مناسبترین ابزارهاىخدمات تحقیقى و علمى به حساب مىآیند.
معجمنگارى در زمینه قرآن کریم سابقه دیرینه ندارد بلکهفعالیت تحقیقى جدید و رو به رشد و تکاملى است. ظاهرانخستین کارها (به سبک آکادمیک) در این زمینه «نجومالفرقان»اثر «فلوگل» آلمانى (1824) و فهرست معروف «ژول لابوم»فرانسوى (1876) است. (3) و شاید فؤاد عبدالباقى مصرى طرحفهرست معروف خویش « المعجم المفهرس لالفاظ القرآنالکریم» را از آنان الهام گرفته باشد. در هر صورت دیرى نگذشتکه المعجم المفهرس عبدالباقى جایگاه در خور خویش را پیداکرد و رسمیت تام یافت و توجه عموم علاقهمندان به قرآن وخواص از محققان قرآنى را به خود معطوف ساخت. از آن پسکتب و رسائل متعدد و متنوعى در این زمینه نگاشته شد کهمجال اطاله کلام و ذکر تکتک آنها نیست. (4)
مرورى بر معجمهاى قرآنى
عموم معجمهایى راکهتاکنون براى قرآن کریم تدوین شدهاند، هرچند تفاوتهاى چندىاز جهت محتوا وبه خصوصازجهتشیوهتدوین دارند،مىتوان ذیل دوعنوان جاى داد:لفظى و موضوعى.
الف - معجمهاى لفظى
بیشتر معاجم قرآنى صرفا فهرستنگارى لفظى است که اصولتدوین آنها بر پایه ریشه و ماده کلمه به ترتیب حروف الفبااست.
از این قبیل است نجوم «الفرقان» فلوگل و «المعجم المفهرس»عبدالباقى و «المعجم الاحصایى» لالفاظ القرآن الکریم دکترمحمود روحانى.
ب - معجمهاى موضوعى
نوع دیگرى از معجمهاى قرآنى است که هر چند مفردات آنهانیزبراساس ریشه کلمات گردآورى شده است لکن در مرحلهدستهبندى برحسب موضوع تفکیک و تنظیم شده و ساختارموضوعى به خود گرفته است. «تفصیل الآیات» ژول لایوم،«طبقات آیات» خلیلالله صبرى، «الجامع لمواضیع آیاتالقرآن» محمد فارس برکات، «الترتیب والبیان عن تفصیلآىالقرآن» محمد زکى صالح و «تبویب آىالقرآن منالناحیةالموضوعیه» احمد ابراهیم مهنا، «فرهنگ موضوعى قرآن»کامران فانى و بهاءالدین خرمشاهى از این دسته است.
کاربرد و نقش هر یک از این دو نوع معجم
در تدوین معجمهاى لفظى، آسان سازى امر دستیابىآیاتداراى واژه (5) مشترک منظور نظر بوده است. و حال آنکهغرض از تنظیم معجمهاى موضوعى یا کشفالمطالب، هدایتمراجعه کننده به کلیه آیات مربوط به هر یک از موضوعات ومفاهیم قرآنى است. خواه این مفاهیم ماخوذ از قالب واژههاىخاص باشد یا از ترکیب جملات و مضمون آیات قرآن.
ارزیابى و نقد
الف - معجمهاى لفظى و محدودیت در دایره کلمات:درمعجمهاى لفظى گردآورى آیات و تنظیم و شکلدهى به آنها،همه بر اساس ریشه کلمات و رعایت ترتیب حروف الفبا است.
این قسم معجمها صرفنظر از نقایص فنى و ساختارى و کهدر مورد هر یک از آنها مطرح شده است و نوعا فهارس بعدىبراى رفع نقص وتکمیل آنها بوجود آمدهاند (6) مشتمل بریکایراد اساسى هستند و آن اینکه نقش اینگونه معجمها محدود بهاین است که مجموعهآیات مربوط به یک واژه را کنار هم فراهمآورده و در اختیار جوینده قراردهند.البته حق این است که تا حدمطلوبى ازعهده این مقصود برآمدهاند،لکن از این نوع فهرستهامتوقع نیست که فراگیر جمعآورى و تبویب تمام مفاهیم وموضوعات قرآن کریمباشند در نتیجه وجود چنین معجمهایىخلا دائرةالمعارف موضوعى قرآن کریم را برطرف نمىسازد.
ب - معجمهاى موضوعى
1- روشمند نبودن یا عدم تکیه به محتوا در انتخاب وجمعآورى آیات در تهیه معجمهاى موضوعى و محتوایى ضابطه و معیار درانتخاب و جمعآورى آیات چیست؟
آیا صرفا همان روش پیروى از واژهها و کلمات که در تهیهمعجمهاى لفظى معمول استبراى تنظیم اینگونه معجمها کههدف فراترى را مىجویند کافى است؟ آیا جمعآورى تکتککلمهها مىتواند بیانگر تمام مفاهیم و موضوعات قرآن کریمباشد؟ یا آنکه در موارد زیادى ترکیب کلمات و ساختار ومضمون جملات مفهم معانىاى مىباشد که واژهها به تنهایىنمىتواند آن معنى را برسانند؟ از باب مثال اگر به قصد یافتنصفات خداى متعال در قرآن کریم جستجو کنیم به بسیارى ازآیات برخورد مىکنیم که القا کننده صفاتى از خداى متعالمىباشند (همچون علم، قدرت، حکمت، رحمت، ربوبیت و...)بىآنکه لفظ دال به آن صفت در آیه موجود باشد.
2- تنظیم مفاهیم براساس ترتیب الفبایى
از جمله عیوبى که متوجه برخى معجمهاى موضوعى مىباشداین است که ترتیب و تنظیم خویش را همان صورت الفبایىدادهاند. در حالىکه متابعتشیوه تدوین معجملفظى در بهسامان آوردن معجم موضوعى خلاف هدف و مقتضاى تحقیقموضوعى است زیرا چنین شکل از ترتیب و تنظیم نمىتواند اثریک معجم موضوعى را داشته و پاسخگوى نیازهاى موضوعىمعارف قرآن باشد. براى مثال; کنار هم قرار دادن همه آیات داراى کلمه یوم (چنانکه بعضى معجمهاى موسوم به موضوعىاین کار را کردهاند) چه مفهومى دارد؟ چه نوع ارتباط موضوعىبین یومالاخراب، یومالبعث، یومالفتح، یوم بدر، یومالقیامة،یومالحج الاکبر، یومالحساب، یوم خلقالسموات والارض ...،یومالخلود ..، یومالخندق و یومالزینة و... وجود دارد؟ (7)
چنانچه جستجو در خلال چنین معجمهایى هرگز نمىتواندارائه کننده موضوعات و مفاهیم قرآنى باشد. و اگر کسىخواستار دیدگاه جامع قرآن در مورد انسانشناسى، خداشناسى،مکتب اخلاقى قرآن و موضوعات اجتماعى قرآن و هر یک ازموضوعات دیگر باشد اینگونه معجمها پاسخگو نمىباشند درحالىکه هدف از تدوین معجم موضوعى رفع این مشکل فکرىو ارائه خدمت در عرضه مفاهیم و موضوعات قرآن است.
3- عدم استقصاء کامل موضوعات
در معجمهاى موضوعى که تاکنون نشر یافته و ما از آنهااطلاع داریم، گویا هدف استقصاء کامل و بهدست آوردن تمامآیات شریفه قرآن و موضوعبندى همه معارف و حقایق اینکتاب قیم نبوده است و اگر همچنان هدفى مورد نظر بوده بهمقصد نرسیده است. در نتیجه ملاحظه مىشود که موضوعات ومدخلهاى اصلى و فرعى که در این معجمها گرد آمده است،بسیاربسیار محدودتر از آن است که در قرآن آمده است و اغراقنیست اگر بگوییم قیاس اینها با قرآن اجحاف به حق قرآن است.
براى مثال;اگر به مفاهیم خداشناسى که درقرآن کریم مطرحشده از شناخت ذات خداوند، طرق معرفتخدا، زمینههاىشناختخدا وموانع سر راهاین شناخت،حدود ومیزان معرفتبه خداوند، شناخت اسماء و صفات جمال و جلال الهى بهتفصیلى که درقرآن آمده وآگاهىدهىبه حقیقت توحید واقسام ومراتب آن و نقطه مقابل توحید و شناخت افعال خداى متعال ومباحث فراوان در محور افعال الهى و... مرورى داشته باشیم;بهصدها عنوان مطلب برخورد مىکنیم که درارتباط با هر یک ازآنعنوانهاآیات مکررى وجود دارد. در صورتىکه معجمهاىموضوعى موجود در مقایسه با این همه به مراتب ناقصتر ونارساى به مقاصد قرآنىاند.
4- نداشتن طرح جامع و هماهنگ
از جملهنقاط ضعف عمدهاى که متوجه معجمهاىموضوعى قرآن است مرحله تنظیم و ایجاد ارتباط هماهنگ ومنضبط میان مفاهیم تجزیهاى استخراج شده از آیات است.
مناسب استبراى توجه کافى به این نقطه ضعف بهفهرست عناوین کلى یکى از این کتب نظرى بیافکنیم:
الهیات ، عبادات ،ایمان ، جهاد و هجرت، رسالت و نبوت،یومالقیامة، محرمات، احکام و حدود، قصص و تاریخ، بنىاسرائیل، نصارى، اجتماعیات، کفر، فسق و اجرام و فساد،شرک و مشرکون، امثال، علم، انسان، ابلیس یا شیطان، جن،شعراء، اخلاق حمیده و ترغیب به آنها، اخلاق مذموم و نهى ازآنها و سیئات.
به راستى صرفنظراز نقاط ضعف; خود عنوانها واینکه چراو به چه دلیل اینهاکلىترین عنوانها به حساب آمدهاند (مثلشعراء و...) آیا واقعا ترتیب موجود بین عناوین یادشده یکترتیب ضابطهدار و مستدلى است؟ (8)
با اینکه غالب تدوینکنندگان اینگونه معجمها اذعانداشتهاند که صرف استخراج موضوعات قرآنى و فهرستگیرىبدون تبویب و دستهبندى آنها تحقیق به مرحله بازدهى و نتیجهنرسیده و تامین کننده خلا فکرى مربوط نیست.
لکن براى شکلبندى عناوین فراهم آمده همه متفق بر یکعقیده نمىباشند. بلکه هر کس براساس زمینههاى ذهنى وابتکار شخصى خویش کوشیده تا به زعم خود از مجموعهمعارف قرآنى طرحى را بهدست آورد.
برخى محور این معارف را انسان و ابعاد و نیازهاى وجودىوى گرفتهاند. برخىدیگر محور تقسیمبندى را اصول و فروع واخلاق دانستهاند. عدهاى مبدا آغاز این معارف را بر اساس سیرنزول تدریجى آیات که سخن را از خلق و تکوین و تدبیر آغازمىکند، مىشناسند.کسانى هم باآنکه تحقیق خویش راموضوعى مىدانند درعین حال درتنظیم وتدوین نهایى به همانترتیب الفبایى اکتفا کردهاند. وبالاخره بعضى محوراین معارف راالله تبارک وتعالى و صفات و افعال بارى مىدانند.که این مقالرا مجال ذکر نقاط مثبت و مشترک و نقاط منفى هریک نیست.
5- تحقیق فردى با توجه به گستردگى موضوع
با توجه به گستردگى معارف قرآن کریم، مىتوان نتیجهگرفت که تحقیق فردى براى طرح و نگارش معجم موضوعى ومحتوائى قرآن تلاشى کمثمر و گاه غیر منتجخواهد بود. این ازجمله نقاط ضعف و ایراد اساسى متوجه اینگونه معجمنگارىها است که نوعا به صورت فردى صورت پذیرفته است.
معجم موضوعى مطلوب
با توجه به این موقعیت از تحقیقات معجمنگارى قرآنى وکاستىها و نقایصى که متوجه آنها است و با توجه به حقیقتوالاى کتاب قیم الهى و منبع سرشار معارف وحیانى که دردست ما است و با توجه به نیازهاى مبرمى که بشریتبه آنمعارف دارد و پرسشها و خواستهاى فکرى زمان که ایننیازها را صد چندان مىسازد; شایسته است معجمى موضوعىو محتوایى براى کل معارف قرآن کریم طرح و تدوین گردد.چهاینکه براى فهم حقیقت قرآن و بهدست آوردن دیدگاه کامل وجامع آن در هر یک از موضوعات مناسبترین راه، کنار هم قراردادن آیات و دستهبندى و تنظیم و نتیجهگیرى از آنها است.
تنها با این شیوه از تحقیق است که بسیارى از ابهامات ودشوارىها در زمینه معارف اسلامى اعم از اصول و مسائلمربوط به هستىشناسى قرآن کریم و فروع یا نظامهاى رفتارىکه اسلام و قرآن ترسیم مىدارند، پاسخ یافته و دریچههاىگستردهترىازمفاهیم قرآن کشف وشناخته مىشود.به ویژهاین کهقرآن درپرداختن به هریکازموضوعات خویش شیوه مخصوصداشته و ابعاد هر یک از موضوعات مورد نظر خود را تدریجانازل کرده وبهاقتضاى حکمتهاى مربوط به نزول تدریجى، داراىدستهبندى خاص وتبویب مشخص نیست.بدین جهت نیاز بهفهرستى موضوعى براى کلمعارف قرآن بیشتراحساس مىشود.
البته چنین معجمى در صورتى مىتواند مطلوب باشد وکارآئى لازم را داشته باشد که واجد شرایط ذیل باشد:
1- گزینش و جمعآورى آیات آن بر اساس موضوع و محتواىآیات باشد و نه منحصر در قالب کلمات.
2- هدف آن مهیا کردن تمامى موضوعات و مفاهیم قرآنى و هرآنچه از آیات بهدست مىآید، باشد.
3- واجد طرح جامع و منسجم در ارائه و شکلبندىموضوعات تا جزیىترین مراحل آن باشد.
4- براساس تحقیقات منظم جمعى ونه بافکر وتلاش فردىصورت گرفته باشد. به امید تحقق این هدف والا
پىنوشتها:
1- محمد معین، فرهنگ، ج 3،
2- المنجد ذیل واژه مورد نظر.
3- گرچه پیش از این نیز تالیفاتى موضوعى قرآنى در زمینه تعدادى از موضوعات قرآن کریم از سوى دانشمندان اسلامى تالیف یافته بود همچون آیاتالاحکام و یا موضوعات مربوط به توحید و معاد و...
4- ر.ک: محمود روحانى، المعجم الاحصایى لالفاظالقرآن الکریم، ج 1
5- مقصودمان از واژه در این جا اعم از اسم یا فعل و یاادوات و ضمائر است و شامل همه مىشود.
6- ر. ک: روحانى، پیشین
7- ر.ک:کامران فانى،وبهاءالدین خرمشاهى،فرهنگموضوعى قرآن،ص415
8- ر. ک: محمد فارسى برکات، الجامع المواضیع آیات القرآن، (دارالهجرة قم، ایران، 1404)