تاراج گنجینههاى شرق «تحلیل سه برخورد شرق و غرب در سدههاى میانه»
آرشیو
چکیده
متن
تاریخ تمدن بشرى داراى فراز و نشیبهایى است که تحلیل آنها مىتواند چراغ راه آیندگان باشد. تاریخ حیات اسلام دورهاى از شکوفایى در ابعاد مختلف علمى و... را بخود دیدهاست. آنگاه که بشریت در جهل و ظلمت مىزیست، نداى فراگیرى علم و دانش و بهرهگیرى امکانات مادى و معنوى براى ایجاد جامعهاى سعادتمند از سوى رهبران و آشنایان به معارف اسلامى، مسلمین را در ابعاد مختلف پیشرفت، پیشتاز جهانیان قرار داد. ولى پس از گشودن جبهههاى اندلس (اسپانیا) و سیسیل (صقلیه) وبه وقوع پیوستن جنگهاى صلیبى، حالتخمودى و بىتوجهى به علوم برجهان اسلام سایهافکند. در مقابل، غربیان که سرزمینهایشان بدست مسلمین تسخیر شده بود، دنیاى اسلام را باتمدنى شکوفادرپیش روى خود گشوده یافتند و توانستند از امکانات آن، به پیشرفتهاى علمى و تکنولوژیکى دستیابند. متاسفانه تحلیل گران مسلمان کمتر به تحلیل اینگونه وقایع پرداختهاند. مادراین مختصر پس از اشارتى گذرا به زمینههاى ارتباط بین فرهنگاسلامى وغربى و علل وقوع جنگهاى صلیبى،بهتحلیل نتایجى که این برخوردها در برداشته، خواهیم پرداخت.
فتحاندلس
اندلس در سال (91 ه ق) به پیکر جغرافیایى اسلام پیوست واگر مسلمانان در قرن هشتم میلادى آخرین اثر نفوذ مسیحى را از منطقه کوهستانى شمال برانداخته بودند، تاریخ اسپانیا یکسره دگرگون شده بود.اما پپشوایان مسیحى در اوائل بر اثر اختلافات از کار افتاده بودند; اما نهضت استرداد مشوق اتحاد نهایى آنها بود، که در سال 628 (ه ق) میان «کاستیل» و «لیون» انجام گرفت و تانیمه قرن سیزدهم میلادى اگر «غرناطه» را نادیده بگیریم، جنبش استرداد به نتیجه کامل رسیده بود. تا بالاخره آخرین متصرفات
مسلمین در اسپانیا یعنى غرناطه توسط سپاه کاستیل از دستشان خارج شد و صلیب به جاى هلال بر برجهاى شهر برافراشته شد. و به دنبال آن مسیحى کردن اسپانیا از اهداف اولیه حاکمان اسپانیا قرار گرفت. (1)
فتح سیسیل
فتح سیسیل آخرین جنبشى بود که عربها را به شمال آفریقا و اسپانیا کشانیده بود. فاتحین سیسیل و قسمتى از اروپاى مرکزى در قرن نهم، اغلبیان قیروان بودند.مىتوان گفت در سال 32 ه ق که ناو گروه روم شرقى در اسکندریه درهم شکست و نفوذ دریایى در مدیترانه شرقى بدست عربها افتاد; نخستین حمله به سیسیل که تابع روم شرقى بود، صورت گرفت. دولت نیرومند «اغلبیان» که در سال اول قرن نهم، در «قیروان» شکل گرفت، درسال 212 ه ق یک شورشى «سیراکورى» بر ضد حاکم رومى از امیراغلبى کمک خواست وفرصت مناسببراى حملهبدست آمد،ودرسال229 ه ق اولین موفقیت در گشودن سیسیل را بدست آورد و به دنبال آن فتح خود را تکمیل کرد و به مدت 189 سال سیسیل در اختیار مسلمین قرار گرفت. (2)
جنگهاى صلیبى
جنگهاى صلیبى از سال 1096 م. شروع وتادوقرن ادامه یافت. مورخین، جنگهاى صلیبى رابه هشت مرحله تقسیم مىکنند، که مهمترین آنهاجنگى بود که طىآن بیتالمقدس در سال1099 م. به تسخیر صلیبیان درآمد و در طى هشتاد و هشتسال صلیبیان در بیتالمقدس و شهرهاى اطراف آن، حکومت کردند. (3)
صلیبیان پس از تصرف شهر به کشتار مسلمین دست زدند. ابناثیر تعداد کشته شدگان مسلمان در این شهر را هفتادهزار تن نقل کرده است. قواى صلیبى پس از تصرف قدس خطاب به پاپ نوشتند: اگر تمایل دارید بدانید چه بردشمن ما گذشت; همین بس که اسبهاى ما در ایوان «سلیمان» و معبد او تا زانو در خون مسلمین شناور بودند. صلیبیان سه روز متوالى به قتل و غارت پرداختند. یک مورخ فرانسوى از گردن زدن مسلمین و زنده سوزاندن آنها، خبر داده است. به گفته «آن کمن» دختر امپراطور روم یکى از بهترین تفریحات صلیبیان این بود که کودکانى را که سر راه برخورد مىکردند، مىگرفتند و بدن آنها را قطعه قطعه مىکردند و سپس در آتش مىسوزاندند. (4)
دولت فاطمیان ناامید از کمک سلجوقیان و بنى عباس «افضل بن بدرجمالى» راهمراه سپاهى به فلسطین فرستاد که بارسیدن نیروى کمکى براى صلیبیان، شکستخوردند ولى فتح شهر «رها» توسط مسلمانان، مسیحیان را مرعوب ساخت و لذا از پاپ و سلاطین اروپا کمک خواستند و بدین صورت مقدمات جنگ دوم صلیبى فراهم شد.
پس از گذشت هشتاد و هشتسال ازتصرف بیتالمقدس، صلاحالدین ایوبى (532 - 599 ه ق) با جمعآورى و سازماندهى نیروهاى مسلمان، توانستبیتالمقدس را باز پس گیرد. (5) ولى آتش جنگ خاموش نشد و صلیبیان شش جنگ دیگر را در این منطقه به مدت دوقرن بر جهان اسلام تحمیل کردند ولى هرگز موفق نشدند سرزمین قدس را از دست مسلمانان بازپس گیرند. پس از آن، جنگهاى فروانى که داراى همان ماهیتبوده تابه امروز بر علیه مسلمانان ادامه داشته است.کشتار وحشیانهمردم بوسنى هرزگوین توسط صلیبیان قرنبیستم ازاین سلسله جنگها است. با این مختصر بهتر استبه علل جنگهاى صلیبى اشارهاى کنیم، چرا که پدیدههاى اجتماعى علل و عوامل مختلف - مستقیم و غیر مستقیم - دارند. جنگهاى صلیبى نیزداراى عواملى بوده است که مىتوان به عوامل اجتماعى، مذهبى، سیاسى و اقتصادى آن اشاره نمود. (6)
الف - عوامل اجتماعى
تاریخ اروپا قبل از استقرار فرهنگ مسیحیت دچار آشفتگى وبى سامانى بود و با استقرار آن وضع دگرگون شد و وحدت و ثبات در جامعه اروپا بوجود آمد. اما این ثبات دیرى نپایید و در آغاز قرن یازدهم، سرکشى و طغیان اقوامى که بخوبى فرهنگ مسیحیت راهضم نکرده و در آن مستهلک نشده بودند، جامعه ایستاى اروپا را به تشتت کشاند. قحطى سالهاى 1005 و 1016 و 1096 بر این ناآرامى افزود و در طى دو خشکسالى، بىثباتى و ناآرامى جامعه، به حدى رسید که بسیارى از مردم دست از کار کشیده و آواره کوه و بیابان شدند و نظم اجتماعى بطور کلى از میان رفت. هیچگونه تدبیر و حتى مجازات اعدام، نتوانستبه آوارگى مردم پایان بخشد و به قول«پارک» جنب وجوش رمهانسانى را فرو نشاند. ازطرف دیگر، در همین زمان بیمارى طاعون به کشتار مردم پرداخت. لذا بىثباتى جامعه بهاوج خود رسید ومردمبینواى بیمزده براى نجات از وضعیت فلاکتبار خود به هر وسیلهاى متوسل مىشدند. واین از جمله عواملى بود که موجب شد، مردم باآغوش بازاز جنگهاى صلیبى استقبال کنند. (7)
ب - علل مذهبى
با گسترش فتوحات اسلام، اربابان کلیسا نسبتبه گسترش فرهنگ اسلامى احساس خطرنموده ودرتمام جنگهاچهدر جبهه بیتالمقدس و یااندلس و سیسیل، کلیسا بهعنوان محرک اصلى تجهیز نیروى انسانى و مشوق آنها، نقش کلیدى را ایفا مىکرد.
از سوى دیگر، باروى کار آمدن سلجوقیان و سخت گیرى آنان نسبتبه مسیحیان زائر بیت المقدس، (8) کلیسا را در دوره ضعف و تفرقه سلجوقیان پس از ملک شاه و ایجاد حکومت ملوکالطوائفى و نزاع دو حکومتسلجوقى و فاطمى و بحرانهاى اقتصادى دولت فاطمى ناشى از طغیان رود نیل در مصر، درراستاى اهداف سیاسى سلاطین غرب قرار داد.
اربابان کلیسا به تبلیغ و تشویق مردم براى شرکت در جنگ مبادرت مىکردند. آنها زیارت تربتخیالى عیسى را برابر با رفتن به بهشت مىدانستند. راهبان و زائران مسیحى فلسطین، شایعات فراوانى درباره مظلومیت تربت مسیح و شهرمقدس در سراسر اروپا منتشر ساختند و پاپها نیز به تحریک مردم - خصوصا طبقه عوام و بىسواد و گرسنه اروپا - براى حرکتبهقدس دست زدند. (9) ابتداء مجمعى بهنام «بالاسانس» باشرکت دویست روحانى مسیحى و سىهزار نجیبزاده یا سواران جنگى تشکیل دادند. آنگاه « پیرارمیت» راهبى که صلیب را بهدست گرفته و شهر به شهر مىگشت و مردم را به جنگ علیه مسلمین دعوت مىکرد، در این مجمع سخنرانى کرد. مجمع دوم، مجمع «کلرمون» بودکه به دعوت پاپ «اوربانوس دوم» درسال 1095 م. در این شهر ترتیب یافت و دراین مجمع دویست و پنجاه اسقف و چهارده «بطریق»، چهارصد راهب و هزاران نجیبزاده، شرکت داشتند. (10) بدنبال آن، پاپ فرمانى صادر کرد و امتیازاتى براى مجاهدین به شرح زیر مطرح کرد: عفو تمام گناهان گذشته و آینده، معافیت از پرداخت عوارض مالکانه و صدقههاى دینى، مصونیت عائله و اموال تا خاتمه جنگ و نیز اضافه کرد که: هرکس جنگجویى را تحقیر کند بىدرنگ تکفیر و تنبیه خواهد شد. (11) رواج بازار خوابدیدن در اروپا که به تسخیر بیت المقدس توسط صلیبیان تعبیر مىشد نیز در تشویق به جنگ نقش مهمى داشت!!
ج - علل سیاسى
فتوحات مسلمین که از شرق شروع و تا غرب امتداد داشت و تسلط آنان بر روم شرقى و گسترش سلطه بر اروپاى جنوبى، اسپانیا، جنوب ایتالیا، جزیره سیسیل و تصرف بنادر «بادى» و «جنوا» نیز توسط مسلمانان; اروپاى مسیحى را سختبه وحشت انداخته بود. بنابراین توطئه و قیام مسلحانه غرب در برابر دنیاى اسلام، مربوط به زمان قبل از نخستین جنگهاى صلیبى است. غرب مدتها بود که با دنیاى اسلام مبارزه مىکرد، زیرا که مسلمانان در داخل مرزهاى غرب به فتوحات خود ادامه مىدادند و تقریبا سراسراروپا به وسیله مسلمانان تسخیر شده بود; لذا صلیبیان به نابودى اسلام، که کیان حاکمیت آنان را به خطر انداخته بود، اقدام نمودند. شرایط سیاسى دنیاى اسلام آن دوران، فرصت مناسبى را براى آنها ترسیم کرد; چرا که حکومت ترکان سلجوقى پس از یک دوره شکوفایى و کشورگشایى بهافول و سستى روى کرده و قلمرو حاکمیت آنها به مرور به ملوکالطوایفى تبدیل شده بود، (12) از طرفى درگیریهاى فاطمیان و سلجوقیان براین ضعف افزوده بود و دولت فاطیمان نیز علاوه بر درگیرى با سلجوقیان دچار بحران اقتصادى نیز شده بود. (13)
د - علل اقتصادى
بحران اقتصادى اروپا در قرن یازدهم، از جمله عللى است که زمینه را براى بروز جنگهاى صلیبى مساعد کرد. همانطور که گذشت، در قرن یازدهم خشکسالى و قحطىموجب فقر و فلاکت مردم اروپا گردید; آنان در چنان فقر و عسرت و خرافاتى بسر مىبردند; و چنان تباهى و ویرانى بر شهرها سایه گسترده بود که مردم - بخصوص مردم عادى و عامى - براى نجات خویش از این وضع به دنبال چاره درد خود مىگشتند. موعظه گران، مشرق زمین پراز نعمت و آبادانى را براى آنها ترسیم مىکردند و این مطلب را به مردم القاء مىکردند که چنانکه به آنسو بشتابند، از فقر و فلاکت رهایى خواهندیافت; و به غنائم دنیوى خواهند رسید. این عوامل، و دیگر عوامل سیاسى، مذهبى و... دستبه دست هم داده و زمینه را براى جنگهاى صلیبى فراهم نمود.
نتایجبرخوردهاى شرق و غرب در سدههاى میانه
درباره نتایج جنگهاى صلیبى، نظریههاى مورخین بسیار متفاوت است، هرچند هدف اصلى غربیان در جنگهاى صلیبى، بدست آوردن حاکمیتبیتالمقدس بود،که نتیجه مطلوب براى آنها حاصل نشد وباتلفات بسیار مجبور به عقبنشینى شدند; ولى در منطقه سیسیل و اسپانیا توانستند اراضى مورد نظرشان را بازپس گیرند. اما آنچه در این جبههها مهم است نتایج غیرمستقیمى است که بر اساس آنهاتمدن شکوفاى علمى خود را بنیاد کردند. (14) نتایجحاصل از این ارتباطات و برخوردهاى دو فرهنگ اسلام و غرب را مىتوان به صورت نتایج: اجتماعى، علمى، مذهبى، تکنولوژیک و صنعتى، اقتصادى و کشاورزى و نتایجسیاسى مورد بحث و بررسى قرار داد.
1- نتایج اجتماعى
ارتباطى که در این ادوار میان شرق وغرب برقرار شد، از مهمترین عوامل نشو و نماى تمدن مغرب زمین بشمار مىرود. براى اثبات این مدعا باید در ابتدا وضع آن دو فرهنگ و جامعه را مورد ملاحظه قرار داد. در مشرق به برکت وجود اسلام، مسلمین از تمدن درخشانى بهرهمند بودند; درمقابل غربیها دریک توحش عجیبى غوطهور بودند، بنحوى که در جنگهاى صلیبى فرقى بین دوست و دشمن نمىگذاشتند و همه را از دم شمشیر مىگذراندند. بنابراین از نظر فرهنگ، غربیها فاقد فرهنگ غنى انسانى بودند که به شرقیها القاء نمایند; جز یک تنفرکلى که تاکنون باقى مانده است. (15) ازطرفى تمدن زنده و درخشان مسلمین،تاثیر اجتماعى فراوانى بر تمدن اروپا گذاشت، که دراینجا به برخى از آنهااشاره مىکنیم.
الف - دگرگونى جامعه کهن
ارتباط غربیهابا مسلمین،بخصوص درجنگهاى صلیبى، از اوضاع آشفته مردم اروپا کاست. درقرن سیزده اقوام اروپایى در برابر مسلمین به وحدت گراییدند; بنابراین قدرت صلیبیان افزایش یافت. از طرفى سنتشکنى و تجدد خواهى درهیچ قرنى به شدت قرن چهاردهم در اروپا نبودهاست. در نتیجه تحولات عمیق اجتماعىاین عصر بودکه اندیشمندانى چون بیکن، هاروى، گالیله، دکارت، اسپینوزا و لایپنیتس و... ظهور کردند.
تبدیل قلعههاى فئودالى به شهرها، از ثمرات جنگهاى صلیبى است. جز رم که پایتخت روم غربى بود، بقیه مراکز سکونتى اروپا از شهرهاى بزرگ و مراکز تمدن و علم بىبهره بودند; وبه صورت واحدهاى کوچک فئودالى شکلگرفته بودند. بطور مثال پاریس فقط یک چهارشنبه بازارى بود درکنار رود «سن»، که قبایل مختلف اجناس خود را براى فروش به آنجا مىآوردند. بدنبال این تغییرات اجتماعى، تفکر فئودالى جاى خود را به تفکر بورژوازى داد، تفکر فئودالى یعنى مالکیت نسبتبه ملک و رعایا و محصول; در این نوع مالکیت کشاورزان وابسته به زمین بوده و به همراه زمین خرید وفروش مىشدند. به عبارت دیگر تفکر فئودالى را مىتوان تفکرزندگى متکى برکشاورزى،بورگنشینى وملک دارى دانست که سرمایه روى زمین به کار گرفته مىشود. ولى تفکر بورژوازى در مقابل تفکر فئودالى است، در بورژوازى زندگى شهرى است و سرمایه دربکار انداختن بازار و تفکیک صنایع بکار مىرود.
جنگهاى صلیبى موجب تنگ دستى وناتوانى جامعه فئودال فرانسه وایتالیا شد، زیراآنان بسیارى از زمینهاى خود رابراى تجهیز جنگ فروختند بلکه تمام امتیازات و حقوق مالکانه خویش را نیز بهمین منظور درمعرض فروش قرار دادند، (16) و در نتیجه دراین شهرها دولتها و حکومتهاى کوچک بوجود آمدند که مستقیما تابع حکومت مرکزى اداره مىشدند. لذا وضع روستاییان بهبود یافت و بسیارى از آنها آزاد شدند و از تعداد سرفها (کشاورزان وابسته به زمین) کاسته شد، باتوسعه املاک سلطنتى در فرانسه و سایر کشورها «تیول» ها از بین رفت و «نجبا» که زمینهاى خود را ازدست دادهبودند، فقط از راه جنگ وکمکهاى پادشاه امرار معاش مىکردند.باگسترش شهرهاى آزاد، بورژوازى قدرت و نیروى بیشترى کسب کرد،بطورى که در سیاست دخالت مىکرد. با آزادى شهرها از دست ارباب، ملکها عمومیتیافت و درهر شهر انجمن مستقلى براى اداره امور شهر تشکیل شد و در نتیجه از قدرت محلى ارباب ملک کاسته شد و بر نفوذ دولتها افزوده شد و بدین وسیله نفوذ پادشاهان فرانسه که قبل از جنگهاى صلیبى در نهایت ضعف بود، رو به قوت نهاد. اگر به دقت، به نتایجى که از جریانات تاریخ پیدامىشود نظر افکنیم;به این مطلب پىخواهیم برد که اصول ودستورات اساسى حکومت فعلى انگلستان،نتیجه همان جنگهاى صلیبى است.
با گسترش شهرها و افزایش جمعیت آنها و مهاجرت روستاییان به شهرها، گرایش به تجارت و صنعت درمیان آنها بوجود آمد و درصدد شکستن یوغ اطاعت «نجبا» برآمدند و جنبشهایى را که، «انقلاب کمونى» نام نهادهاند، بدنبال آورد. این انقلاب در قرن یازدهم در ایتالیا آغاز گردید و درقرن دوازدهم، جنوب فرانسه و سپس شمال آنرا و در قرن سیزدهم آلمان و انگلستان را فرا گرفت. از این پس به شهرهایى که آزادى خود را بدست مىآوردند «کمون» نام مىنهادند و اعضاى کمون را «بورژوا» مىگفتند. (17)
ب - آمیزش سنتها
با حاکیمت چند ساله صلیبیان بر برخى از شهرهاى مسلمین، آنان با آداب و رسوم وفرهنگ شرقى آشنا شدند و در نتیجه آداب و رسوم شرقى و غربى درهم آمیخت، بطورى که سرداران صلیبى «بارونها» پس از پیروزى اولیه در جنگهاى صلیبى، به تالارهایى که با دیوارهاى گچکارى شده و کف کاشى کارى شده و قالى ایرانى و پردههاى مزین آراسته شده بود، قدم نهادند. و در خانههایى که با معمارى شرقى ساخته شده بود، سکنى گزیدند. و تمدن شکوفاى مسلمین، چشم آنها راخیره کرد و به تجمل روى آوردند و در بازگشت ازاین سرزمینها، خلق و خوى و فرهنگ اجتماعى شرق را باخود به غرب بردند والبته روى آوردن به تجمل یکى از عوامل سستى آنها و بالمآل ناکامى در جنگهاى بعدى بود. (18)
«آلفوس» دهم پادشاه کاستل ولیون (1252 - 1282) بزرگترین مروج فرهنگ اسلامى در اندلس بود بعلاوه مجموعه قوانینى که رنگ اسلامى داشت توسط وى فراهم شد که زیربناى قانونگذارى اسپانیا شد. (19)
در دوران «نرماندها» فرهنگ اسلامى در سیسیل به اوج رسید و به عنوان کانال سوم، فرهنگ اسلامى به غرب راه یافت. (20) «روجر» از حاکمان سیسیل،به تشویق فرهنگ اسلامى مبادرت مىنمود و بیشتر سپاهیان او را مسلمانان تشکیل مىدادند و مسلمین در آنجا درانجام مراسم دینى آزاد بودند; و حتى سازمان ادارى دوران اسلامى را حفظ کردند، بطورى که برخى از مسلمانان تاقرنهابعد،در سیسیل،همچنان صاحب مناصب عالى بودند. به عنوان مثال «ابوعبدالله محمد بنمحمد ادریس» بزرگترین جغرافىدان و نقشهکش قرون وسطى،مایه رونق دربار روجر بود.
«فردریک دوم» (21) از پادشاهان سیسیل نیز به جهان اسلام توجه بسیار داشت. وى لباس مسلمانان را مىپوشید و به حق مىتوان او را آغازگر دوران نهضت ایتالیابشمار آورد.آنها چون پلى، پایههاى فرهنگاسلامى رابه شبه جزیرهایتالیا و وسط اروپا راه دادند و مىتوان گفت، سیسیل در زمینه فرهنگ اسلامى تالى اسپانیا و خیلى جلوتراز سوریه در دوران جنگهاى صلیبى بوده است.
ایجاد تیرههاى دورگه در «لبنان» و «بیتاللحم» و مناطق دیگر و تلاقى دوفرهنگ شرق وغرب را نیز در این زمینه مىتوان یادآور شد. برخى از این تیرهها مثل خاندان کرم، فرنجبه، صلیبى، درلبنان نسب فرنگى خود را تاکنون حفظ کردهاند; و درطول تاریخ موجب تحولاتى نیز شدهاند. (22)
2- نتایج علمى
با انتقال فرهنگ اسلامى از طریق اندلس و سیسیل ودرجریان جنگهاى صلیبى، علوم متداول و تمدن شکوفاى مسلمین به اروپا راه یافت. پس از گشوده شدن اندلس توسط مسلمین، شهرهاى علم و تمدن به روى اروپا گشوده شد. تعداد بسیار زیادى از دانشدوستان آن دیار، به مصر و شام و عراق و ایران براى کسب علم مهاجرت کردند. (23)
«شارلمانى» سالها قبل از این جریانات، به برترى دنیاى اسلام پىبرده بود وى براى کشف رمز موفقیت آنها، افرادى را به جهان اسلام فرستاد. و آنان پس از بازگشت هرکدام نظر خود را ارائه کردند،یکى از آنها مسلمین رابدین صورت توصیف کرد که: تعدادى از آنها که از احترام خاصى نیز برخوردارند روزها را در اتاقهایى که دورتادور آنرا کتابها اشغال کردهاست، مىگذرانند و به مطالعه کتاب مىپردازند. «شارلمانى» امپراطور اروپا، رمز موفقیت مسلمین را در همینمطلب دانست; ودستور جمعآورى کتابهاى سراسر اروپا را صادر کرد که پس از تلاش بسیار توانست فقط چهل و هشت کتاب که عموما انجیل بود را جمعآورى کند!! و اولین کتابخانه اروپا را با چهل و هشت کتاب افتتاح نماید. این در حالى بود که در آن دوران برخى از شخصیتهاى علمى جهان اسلام، از کتابخانههاى بسیار بزرگ شخصى در رشتههاى مختلف علمى برخوردار بودند. (24)
از مراکزى که در انتقال علوم از شرق به غرب فعالانه فعالیت مىکرد، شهر طلیطله «تولدو»اسپانیا بود. این شهر پس از بازگشت مسیحیان، جایگاه علمى خود را که در دوران اسلامى بدست آورده بود، حفظ کرد و از راههاى اصلىاى محسوب مىشد، که ذخایر معنوى اسلام به غرب مىرسید. درآنجا «ریمونداول» اسقف بزرگ، اولین مدرسه را براى ترجمه کتب مسلمین در رشتههاى مختلف تاسیس کرد. در سالهاى 530 تا 646 ه ق) عدهاى مترجم در این مدرسه، ترجمه لاتینى قرآن را به «پطر» کشیش هدیه کردند. (25) «اولاردآوباث» درهمین دوران به اسپانیا سفر مىکند و در سال 520 ه ق «زیج مجریطى» رابه لاتین ترجمه مىکند (26) پرکارتر از همه مترجمان، «جیراردکریمونى» است که هفتاد و یک متن را از عربى به لاتین ترجمه کردهاست. (27) و این نهضت تا اول قرن سیزدهم میلادى نقش خود را تکمیل کرد. راه این مهاجرت از دروازههاى «طلیطله» از دل کوهستان «پیرنه» گذشته و در «پرونس» کجشده و از گذرگاههاى «آلپ» به «لورن» و از آنجا به آلمان و اروپاى مرکزى و از طریق دریا به انگلستان مىرسید.
«قرطبه» (کروادو) همپاى طلیطله در انتقال فرهنگ اسلامى، نقش بزرگى ایفا کرد. این شهر بزرگترین بازار کتاب اندلس بود. اگر صنعت کاغذسازى محلى (28) یعنى سودمندترین چیزى که مسلمین به اروپا دادهاند در اسپانیا نبود، جمعآورى کتب چندان میسر نبود. صنعت کاغذسازى از مشرق به مراکش و از آنجا به اسپانیارفته است واین صنعت در حدود سالهاى 667تا675 ه ق از اسپانیا به ایتالیا راه یافت. (29)
پس از تصرف اسپانیا، مسیحیان کتب دوران اسلامى را جمعآورى و هسته نخستین کتابخانه «اسکوریال» که هنوز نزدیک مادرید برپاست را تشکیل دادند. در اوایل قرن هفدهم «شریف زیدان» سلطان مراکش هنگام فرار از پایتخت، کتابخانه خویش را با یک کشتى بجایى فرستاد; کشتى، بدست دزدان دریایى اسپانیا افتاد، و آنها را که حدود سه تا چهار هزار کتاب بود به غنیمتبرده و «فیلیپ سوم» فرمان داد تاهمه آنها را به کتابخانه «اسکوریال» تسلیم کنند. درقرن دوازده و سیزده یعنى یک قرن پس از جنگهاى صلیبى، اولین دانشگاههاى اروپا به مرور شکل گرفت. درقرن سیزدهم مرکزى براى مطالعه حکمت الهى در پاریس تاسیس شد و پس از آن عدهاى که از مرکز علمى پاریس، ناراضى بودند در انگلستان، دانشگاه «آکسفورد» و «کمبریج» را بنا کردند. (30) تاسال 1300 م. بیش از ده مرکز علمى در اروپاى لاتین (کاتولیک) بوجود آمد و تا سال 1500 م. تعداد آنها تقریبا به صد عدد رسید.
سرآمد همه کوششهاى دانشمندان مسلمان بویژه اندیشمندان اسپانیایى مسلمان، درزمینه افکار فلسفى بود. فلاسفه مسلمان درتوفیق میان عقیده و عقل و یا دین و علم، ابتکار و نقش برجستهاى داشتند. متفکران قرون وسطى با آشنایى ازافکار اندیشمندان مسلمان، فلسفه و یکتاپرستى را که دو جریان معنوى همگام بود، به اروپا بردند و راه یافتن این افکار تازه به اروپاى غربى; پایان قرون تاریکى و سپیده دم دوران علم را به همراه داشت. جنبشهاى اصلاحى و زدودن خرافات و روى آوردن به عقل را که دو سه قرن پس از جنگهاى صلیبى به اوج خود رسید; بىارتباط با عقلگرایى همراه با دین مدارى فلاسفه اسلامى نمىتوان دانست. «ابنرشد» اندیشمند قرن ششم ه ق را مىتوان در این باره یادآور شد. (31) درقرون وسطى، استادان و دانشوران مسیحى اروپا، از افکار ابن رشد متاثر شده و فلسفه او از اواخر قرن سیزدهم تاپایان قرن شانزدهم بر مکتبهاى فکرى چیره شد. وى از طرفداران عقل بود و معتقد بود همه چیز - جز عقاید دینى که توسط وحى نازل شده است - مىبایست مطیع عقل باشد. کتابهاى او پس از تصفیه از مسائل مورد اعتراض کشیشان، جزو برنامه دانشگاه پاریس قرار گرفت.
شکوفایى فلسفه اسلامى در این دوره در حدى بود که «ابنمیمون» یهودى معاصر«ابنرشد» تلاش کرد عقائد یهودى را بافلسفه اسلام و بعبارت دیگر دین و عقل هماهنگ سازد. (32)
کتب دانشمندان مسلمان درطب نیز سالیان متمادى از طریق اسپانیا و مخصوصا پس از جنگهاى صلیبى به اروپا راه یافت و سالیان طولانى در دانشگاههاى اروپا تدریس مىشد. کتاب «قانون» ابنسینا قرنهادردانشگاههاى اروپاتدریس مىشد. (33) زمانى که مرگ سیاه، اروپا را درو مىکرد و مسیحیان طاعون را کار خدا مىدانستند، «ابنخطیب» دانشمند مسلمان فرضیه سرایتبیمارى را مطرح کرد (34) و «عبیداللهبن مظهرباجلى» در لشکرگاه شاه سلجوقى یک بیمارستان متحرک فراهم آورد که بر چهل شتر بار مىشد (35) ; و ابوالقاسم «خلفابن عباس زهراوى» به جراحى پرداخت (36) و بدنبال آنها «ابنرشد» «الکلیات فىالطب» رانوشت و این حقیقت را اثبات کرد که هیچ کس دوبار دچار آبله نمىشود (37) و ابوالحسن علىابن نفیس رئیس بیمارستانى که «قلاوون» (از ممالیک مصر) ساخته بود، از «گردش خون» خبر داد که سه قرن بعد دانشمندان پرتغالى بدان دستیافتند (38) و در این دوره دانشمندان مسلمان به بیماریهاى «چشم» اهمیت مىدادند. کتاب «المجربات» تالیف «ابوالفضائلبنناقد» و «الکامل فىالکحل» تالیف «خلیفهبنابى المحاسن حلبى» را مىتوان نام برد. خلیفه با عمل آبگیرى، به معالجه چشم مىپرداخت. (39)
به تحقیق، علم جغرافیا،فلک شناسى و ریاضیات دانشمندان مسلمان نیز در پیشرفت علوم غرب تاثیر بسزا داشت. فرضیه کروى بودن زمین را دانشمندانى چون «ابوعبیده والاسنى» قبول داشتند. (40) و به برکت این فرضیه «کریستفکلمب» معتقد شد که زمین به شکل گلابى است. (41) فلک شناسى و نجوم مشرق از راه اسپانیا به اروپاى لاتین نفوذ کرد. «لئوناردو فیبوناتشى» ازمردم پیزا و شاگرد یک دانشمند مسلمان بود وارقام عربى رامىدانست و کتابى رامنتشرساخت و علم ریاضیاتاروپارانیزباید مرهون وى دانست. واولین کشورى که رموزى تازه براى مقاصد علمى را بکار برد ایتالیا بود. (42)
3- نتایج مذهبى
از نتایج غیر مستقیم جنگهاى صلیبى، ازدیاد نفوذ اربابان کلیسا بود. آنان ضمن آنکه ثروت زیادى اندوختند و کمکم قدرت پیدا کردند و در نتیجه به فکر حکومتبرملتها و سلاطین افتادند و همه را تحت نفوذ و قدرت خویش درآوردند. از سوى دیگر فساد در میان کشیشها افزایش یافت و منجر به اصلاحاتى در دستگاههاى دینى و سبک سلسله نزاعهاى مذهبى شد که هنوز هم ادامه دارد. بىرحمىها و ستمگریهاى صلیبیان درمدت جنگ، کشیشهاى مذهبى را به خشونت و بىرحمى سوق داده بود. کم کم در جریان انتشار مذهب، بر مخالفین خود همان عقوبتى را درنظر مىگرفتند که ابتدا نسبتبه کفار بتپرست معمول مىداشتند. جریان کشتار دسته جمعى «آلبیجوها» و بدعتگزاران دینى، از نتایج همان بىرحمىهاست. طرفداران پاپ براى از بین بردن آنها، فجایعى را مرتکب شدند،که درتاریخ بهندرت نظیر آن دیده مىشود. همچنین به وجودآمدن محکمههاى تفتیش عقاید و جنگهاى مذهبى و نزاعهاى وحشیانهاى که مدت مدیدى اروپا دچار آن بود، از نتایج همان بىرحمىها است. درپایان قرن 13م.که مقارن باپایان جنگهاى صلیبى بود،کلیسا مرکزیت کامل یافت ولى به مرور از اقتدار آن کاسته شد.نیروهاى خارج از کلیسا بعد از قرن 13م. به مرور نیرومند شدند و به نیروى ضد کلیسا تبدیل شدند این نیروها متشکل از بازرگانان و بورژواهایى بودند که همراه جنگهاى صلیبى پدید آمدهبودند و سلطنتهاى موروثى جدید و از همه مهمتر و نیرومندتر،ظهور جنبش مذهبى بود که با اختراع چاپ و آشنایى باعلوم مختلف، بااعتقادات خرافى و بدور از عقل اربابان کلیسا به مبارزه برخواستند. ظهور «مارتینلوتر» (1483 م.) و «کالون» (1509 م.) از آن جمله است. (43)
4- نتایج تکنولوژیک و صنعتى
در صنعت و تکنولوژى نیز غرب - بویژه درجنگهاى صلیبى - به اقتباس و تقلید از شرق روى آورد، در زمینه اسلحه ولباس و مسکن مخصوصا درقرن دوازده و سیزده آثار این اقتباس به خوبى مشهود است. با رشد کمى امکانات زندگى، صنعت و سپس تجارت رونق یافت. صنعت نجارى، زرگرى،کاشىکارى و شیشه- سازى از صنایعى است که اروپاییان بااینکه پیش از جنگهاى صلیبى از آن اطلاعى نداشتند; آنها را از مسلمانان اقتباس کردند (44) و به مرور این صنایع در اروپا شایع شد. مردم شهر «ونیز» طرز ساختن شیشه را از مردم صور آموختند (البته ابوالقاسمبنفرناس مسلمان متوفى (275 ه ق) شیشهسازى از سنگ را کشف کرد و همین شخص است که براى اولین بار از راه علمى براى پرواز کوشید.) (45) و نیز پارچهبافى و رنگ کردن ثابت را اروپاییان از مسلمین آموختند.
شرق، در فنون نیز تاثیر عمیقى براروپا بخشید، صلیبیان با دیدن انواع صنایع ظریفهاى که از قسطنطنیه تامصر همه جا گسترده بود، در طرز ساختن این اشیاء ظرافت را یاد گرفته و تغییر سلیقه دادند. فن معمارى (46) نیز بکلى در اروپا تغییرکرد. سبک معمارى کلاسیک اروپایى سه مشخصه داشت 1- دیوارهاى ضخیم 2- سقف کوتاه 3- عدم استفاده از نور.آنان با دیدن مساجد و قصرهاى سلاطین، سبک معمارى اسلامى را اقتباس کردندکه داراى مشخصه هایى چون 1- دیوارهاى نازک 2- سقف بلند 3- استفاده از نور 4- استفاده از تزیینات درساختمان و استفاده از شیشههاى رنگى، بود.
صنعتسفالکارى نیزاز شهر «والانس» به مغرب اسپانیا و در قرن پانزدهم به شمال هلند و ایتالیا راه یافت. در موزائیک و مخصوصا کاشى کبود والوان، مسلمانان از دیگران پیشى گرفته و هنوز کاشىهایى بنام «ازلیگو» که یادگار سبک عربى است; مورد علاقه مردم اسپانیا و پرتغال است.
مسلمانان اسپانیا در پیشرفت صنعت منسوجات گرانبها، نیز سهم عمدهاى داشتند (47) پارچههاى خوشبافت دیار اسلام چنان در اروپا رواج یافت که مردم مغرب نیز این صنعت را مولد ثروت تشخیص دادند; و درنقاط مختلف فرانسه و ایتالیا کارگاهها برپاکردند و ابتداء براى راه اندازى از صنعتگران مسلمان کمک گرفتند. در این دوران صنعت گلیمبافى، جاجیمبافى، و قالىبافى به اروپا راه یافت.
عربها دوابزار موسیقى به اروپاى غربى بردند که در پیشرفت موسیقى اثر بسیار داشتیکى، (Lute) بود که نام آنرا بوسیله، ( بود و این نام هم از کلمه اسپانیولى، (Rebec) از رباب عربى آمده است; «ربک» یا «ربیب» اصل «ویلون» امروزى است و هنوز هم «ربکار» را درپرتغال بجاى کلمه «ویلون» بکارمىبرند. (48)
روش و وسایل محاصره از قبیل دیوارکوبى، نقبزنى، منجنیق، مادههاى سوزان را جنگهاى صلیبى کامل کرد. (49)
5 - نتایج اقتصادى و کشاورزى
همانطور که گذشت، یکى از علل شروع جنگهاى صلیبى، بحران اقتصادى اروپا و شکوفایى اقتصاد دنیاى اسلام بود; چنانکه پاپ «اوربان» در خطبههاى خود براى تشویق مردم به جنگ مىگفت: چرا نشستهاید بروید پول پارو کنید. (50)
ارتباطات در جبهههاى مختلف در تجارت اثر فراوان داشت. در اثر لشکرکشیهاى عظیمى که به مدت دوقرن از اروپا به مشرق زمین شد و نقل و انتقالات مهمى که صورت گرفت، جنبش بىسابقهاى در تجارت و تردد در دریا پدید آورد. مردم حاشیه بنادر - بخصوص اهالى «ونیز» - از این رفت وآمدها، امول زیادى به دست آوردند. پس از جنگهاى صلیبى نیز وضع تجارت راکد نشد و بسیارى از بنادر مستقل ایتالیا با سلاطین اسلامى پیمانهاى تجارى بستند. درحالى که، در شرق از زمان «داریوش هخامنشى» سکه رایجبوده و معاملات بصورت پولى انجام مىشد، صلیبیان با دیدن آن تعجب کردند، وپس از این جنگها بود که پول به غرب وارد شد (51) در اسپانیا «آلفونسهشتم» شاه لیون وکاستیل از دینار مسلمین اقتباس کرد وى نقش عربى سکه را نگه داشت و عبارتهاى مسیحى معادل به آن افزود. غنائمى که در جنگهاى صلیبى بدست آمد، نیز موجب رونق کار بازرگانان شد. از طرفى در کشاورزى نیز ارتباطات شرق بر غرب تاثیر گذاشت و محصولات تازهاى چون کنجد، ارزن، تورنج، لیمو، خربزه، هندوانه، زردآلو و پیاز که در سرزمین «مغرب» کشت مىشد به اروپا راه یافت. بعضى گیاهان نیز از راه سیسیل به اروپا راه یافت. اروپاییان در این ارتباط با عطر و ادویه نیز آشنا شدند، نشادر و عود از این جملهاند. تغذیه فلفل را آموختند، زنجبیل رااز مصر گرفتند; شکرنیزازمحصولاتىاست که تغذیه آنرا از مسلمین فراگرفتند. (52)
6- نتایجسیاسى
از نتایجسوء جنگهاى صلیبى این بود که: تا چند قرن نوعى بىبندوبارى و بىعدالتى در جهان حکومت مىکرد و «کابوس» بىرحمى و ستمگرى چنان عالم را گرفت که ملتى مثل آنرا به خود ندیده بود و تاکنون، جهان به این حد از خونریزى و وحشیگرى نرسیده بود به طورى که هنوز اثر آن باقى است. اگر پس از قرنها در یوگسلاوى سابق صربهاى صلیبى باتمام قساوت و بىرحمى به قتل وغارت و هتک ناموس اهالى مسلمان بوسنى اقدام مىکنند و دولتهاى اروپایى وآمریکا و روسیه از آنها حمایت مىکنند و شوراى امنیت مساعى خود را در حمایت از صربها به کار گرفته است، چیزى جزآثار به جا مانده از قساوتها و بىرحمىهاى جنگهاى صلیبى نیست. بنابراین گرچه بلحاظ تاریخى، جنگها داراى آغاز و پایانى هستند امااز قرن دهم تاکنون همواره جنگهاى صلیبى ادامه داشته است.
پىنوشتها:
1- ر.ک به: عنان، محمد عبدالله، تاریخ دولت اسلامى در اندولس، (انتشارات تهران، 1366)، 2 جلد، ج 1، صفحه 36 - 59 و93 - 126
2- ر.ک به: گوستاولوبن،تاریخ تمدن اسلام و غرب،ترجمه سید هاشم حسین، (تهران، کتابفروشى اسلامیه، 1347)، صفحه 368 - 383 و احمد، عزیز،تاریخ سیسیل در دوره اسلامى، ترجمه نقى لطفى ومحمد جعفر یاحقى،(تهران مرکزانتشارات علمى وفرهنگى،) ص،168 و ص،1- 9 و حتى فیلیپ ک.تاریخ عرب ترجمه ابوالقاسم پاینده،(تبریز، شفق، 1344)،ج 2،ص 769 -781
3- ر.ک به: سن، دولاندلن، تاریخ جهانى ترجمه احمد بهمنش، چاپ چهارم (دانشگاه تهران،1367)،جلداول، ص460-467 و ویل دورانت، قصه الحضاره،(بیروت، دارالجیل للطبع والتوزیع)، ج 15، ص 18 - 61 و سید جعفر حمیدى،تاریخ اورشلیم بیتالمقدس، چاپ اول، (تهران،چاپخانه سپهر،1364) ص، 203-224
4- ر.ک به: گوستاولوبن،پیشین،ص 398-404 وجعفرحمیدى، پیشین، ص210
5- ر.ک به: سید جعفر حمیدى، پیشین، ص 216 - 220
6- ر.ک به: گوستاولوبن، پیشین، ص 396
7- ر.ک به: همان، ص 388 -394 و جانناس، تاریخ جامع ادیان،ترجمه على اصغر حکمت، (تهران انتشارات پیروزى، 1344) ص427 و438
8- ر.ک به:گوستاولوبن،پیشین،ص 393 و394 و سندولاندلن، پیشین، ص46
9- ر.ک به: ویل دورانت، پیشین، ص 65
10- ر.ک به: سید جعفر حمیدى، پیشین، ص 206
11- ر.ک به: همان، ص 8 و 207
12- ر.ک به: محمد عبدالله عنان،پیشین، جلد2، ص 446
13- حتى فیلیپ ک، پیشین، ص 792
14- ر.ک به: ویل دورانت،پیشین، ص61-62
15- ر.ک به: گوستاولوبن، پیشین، ص 423-467 وجانناس،پیشین، ص 447 و محمد عبدالله عنان، پیشین، جلد1، ص61
16- ر.ک به: ویل دورانت،پیشین، ص 61-61
17- ر.ک به: سن دولاندلن،پیشین،ص367 وجانناس،پیشین،ص 447
18- ر.ک به: محمدعبدالله عنان،پیشین،جلد1،ص 64و65
19 و 20- ر.ک به: احمدعزیز،پیشین،ص 148 و153 و ص 4 و 123
21- حتى فیلیپ ک ،پیشین،ص 777-779،ونیز ر.ک.به: احمدعزیز،پیشین، ص140-244 و محمد عبدالله عنان، پیشین، ج 1، ص 63
22- حتى فیلیپ ک،پیشین،846، ر.ک به: گوستاولوبن، پیشین، ص389-390
23- ر.ک به: گوستاولوبن، پیشین، ص416-417 و382-383 و جانناس، پیشین، ص 447 واحمد عزیز، پیشین، ص 149-142
24- ر.ک به: على اصغرحلبى،تاریخ تمدن اسلام، ج اول، (تهران چاپ نشربنیاد، 1365) ص 378 - 384
25- حتى، فیلیپ ک، پیشین، ص 753
26- ر.ک به: جانناس، پیشین، ص443 و احمد عزیز، پیشین، ص 139 و ویل دورانت، پیشین، ص 375
27 و 28 و 29 و30- حتى،فیلیپ ک، پیشین، ص753 و ص 754 و ص 723
31- ر.ک به: على اصغر حلبى،پیشین، ص 382 و383
32- ر.ک به: سن دولاندلن، پیشین، ص 409
33 و 34- ر.ک به: احمد عزیز،پیشین، ص 151
35- ر.ک به: على اصغرحلبى، پیشین، ص 196
36- حتى، فیلیپ ،پیشین، ص 737
37- ر.ک به: گوستاولوبن،پیشین، ص 203
38- حتىفیلیپ ک،پیشین،ص779 ور.کبه:علىاصغرحلبى، پیشین،ص184
39- حتى، فیلیپ ک، پیشین، ص 746
40- ر.ک به: على اصغر حلبى، پیشین، ص 189 - 201
41- حتى فیلیپ ک،پیشین، ص 865 و ر.ک.به: حسن ابراهیم حسن،تاریخ سیاسى اسلام، ترجمه ابوالقاسم پاییده، (تهران، جاویدان،1366)، ج2، ص 693 و ویل دورانت، پیشین، ص 67
42- ر.ک به: احمدعزیز،پیشین،ص141-143 و حسن ابراهیم حسن،پیشین، ص 698-704
43 و 44- حتى فیلیپ ک،پیشین، ص 729 و ص 735 و838
45- ر.ک به: سن دولاندلن، پیشین، ص 467 - 468 و جانناس، پیشین، ص433 و 445 و ویل دورانت،پیشین، ص 65
46- حتى فیلیپ ک،پیشین،ص 845 و ر. ک به: گوستاولوبن، پیشین، ص380
47- ر.ک به: حسن ابراهیمحسن،پیشین، ج22 ص 652 و ویلدورانت، پیشین، ص 64 و 69
48- حتى فیلیپ ک، پیشین، ص 764
49- ر.ک به: سن،دولاندلن،پیشین،ص 416-417 واحمد عزیز،پیشین،ص 155-162
50 - حتى فیلیپ ک،پیشین،ص 758 و ر. ک به:احمدعزیز، پیشین، ص161
51 - حتى فیلیپ ک،پیشین، ص 768
52 - ر.ک به: گوستاولوبن، پیشین، ص380-382 و سن دولاندولن، پیشین، ص 415 و ویلدورانت،پیشین،ص 68
فتحاندلس
اندلس در سال (91 ه ق) به پیکر جغرافیایى اسلام پیوست واگر مسلمانان در قرن هشتم میلادى آخرین اثر نفوذ مسیحى را از منطقه کوهستانى شمال برانداخته بودند، تاریخ اسپانیا یکسره دگرگون شده بود.اما پپشوایان مسیحى در اوائل بر اثر اختلافات از کار افتاده بودند; اما نهضت استرداد مشوق اتحاد نهایى آنها بود، که در سال 628 (ه ق) میان «کاستیل» و «لیون» انجام گرفت و تانیمه قرن سیزدهم میلادى اگر «غرناطه» را نادیده بگیریم، جنبش استرداد به نتیجه کامل رسیده بود. تا بالاخره آخرین متصرفات
مسلمین در اسپانیا یعنى غرناطه توسط سپاه کاستیل از دستشان خارج شد و صلیب به جاى هلال بر برجهاى شهر برافراشته شد. و به دنبال آن مسیحى کردن اسپانیا از اهداف اولیه حاکمان اسپانیا قرار گرفت. (1)
فتح سیسیل
فتح سیسیل آخرین جنبشى بود که عربها را به شمال آفریقا و اسپانیا کشانیده بود. فاتحین سیسیل و قسمتى از اروپاى مرکزى در قرن نهم، اغلبیان قیروان بودند.مىتوان گفت در سال 32 ه ق که ناو گروه روم شرقى در اسکندریه درهم شکست و نفوذ دریایى در مدیترانه شرقى بدست عربها افتاد; نخستین حمله به سیسیل که تابع روم شرقى بود، صورت گرفت. دولت نیرومند «اغلبیان» که در سال اول قرن نهم، در «قیروان» شکل گرفت، درسال 212 ه ق یک شورشى «سیراکورى» بر ضد حاکم رومى از امیراغلبى کمک خواست وفرصت مناسببراى حملهبدست آمد،ودرسال229 ه ق اولین موفقیت در گشودن سیسیل را بدست آورد و به دنبال آن فتح خود را تکمیل کرد و به مدت 189 سال سیسیل در اختیار مسلمین قرار گرفت. (2)
جنگهاى صلیبى
جنگهاى صلیبى از سال 1096 م. شروع وتادوقرن ادامه یافت. مورخین، جنگهاى صلیبى رابه هشت مرحله تقسیم مىکنند، که مهمترین آنهاجنگى بود که طىآن بیتالمقدس در سال1099 م. به تسخیر صلیبیان درآمد و در طى هشتاد و هشتسال صلیبیان در بیتالمقدس و شهرهاى اطراف آن، حکومت کردند. (3)
صلیبیان پس از تصرف شهر به کشتار مسلمین دست زدند. ابناثیر تعداد کشته شدگان مسلمان در این شهر را هفتادهزار تن نقل کرده است. قواى صلیبى پس از تصرف قدس خطاب به پاپ نوشتند: اگر تمایل دارید بدانید چه بردشمن ما گذشت; همین بس که اسبهاى ما در ایوان «سلیمان» و معبد او تا زانو در خون مسلمین شناور بودند. صلیبیان سه روز متوالى به قتل و غارت پرداختند. یک مورخ فرانسوى از گردن زدن مسلمین و زنده سوزاندن آنها، خبر داده است. به گفته «آن کمن» دختر امپراطور روم یکى از بهترین تفریحات صلیبیان این بود که کودکانى را که سر راه برخورد مىکردند، مىگرفتند و بدن آنها را قطعه قطعه مىکردند و سپس در آتش مىسوزاندند. (4)
دولت فاطمیان ناامید از کمک سلجوقیان و بنى عباس «افضل بن بدرجمالى» راهمراه سپاهى به فلسطین فرستاد که بارسیدن نیروى کمکى براى صلیبیان، شکستخوردند ولى فتح شهر «رها» توسط مسلمانان، مسیحیان را مرعوب ساخت و لذا از پاپ و سلاطین اروپا کمک خواستند و بدین صورت مقدمات جنگ دوم صلیبى فراهم شد.
پس از گذشت هشتاد و هشتسال ازتصرف بیتالمقدس، صلاحالدین ایوبى (532 - 599 ه ق) با جمعآورى و سازماندهى نیروهاى مسلمان، توانستبیتالمقدس را باز پس گیرد. (5) ولى آتش جنگ خاموش نشد و صلیبیان شش جنگ دیگر را در این منطقه به مدت دوقرن بر جهان اسلام تحمیل کردند ولى هرگز موفق نشدند سرزمین قدس را از دست مسلمانان بازپس گیرند. پس از آن، جنگهاى فروانى که داراى همان ماهیتبوده تابه امروز بر علیه مسلمانان ادامه داشته است.کشتار وحشیانهمردم بوسنى هرزگوین توسط صلیبیان قرنبیستم ازاین سلسله جنگها است. با این مختصر بهتر استبه علل جنگهاى صلیبى اشارهاى کنیم، چرا که پدیدههاى اجتماعى علل و عوامل مختلف - مستقیم و غیر مستقیم - دارند. جنگهاى صلیبى نیزداراى عواملى بوده است که مىتوان به عوامل اجتماعى، مذهبى، سیاسى و اقتصادى آن اشاره نمود. (6)
الف - عوامل اجتماعى
تاریخ اروپا قبل از استقرار فرهنگ مسیحیت دچار آشفتگى وبى سامانى بود و با استقرار آن وضع دگرگون شد و وحدت و ثبات در جامعه اروپا بوجود آمد. اما این ثبات دیرى نپایید و در آغاز قرن یازدهم، سرکشى و طغیان اقوامى که بخوبى فرهنگ مسیحیت راهضم نکرده و در آن مستهلک نشده بودند، جامعه ایستاى اروپا را به تشتت کشاند. قحطى سالهاى 1005 و 1016 و 1096 بر این ناآرامى افزود و در طى دو خشکسالى، بىثباتى و ناآرامى جامعه، به حدى رسید که بسیارى از مردم دست از کار کشیده و آواره کوه و بیابان شدند و نظم اجتماعى بطور کلى از میان رفت. هیچگونه تدبیر و حتى مجازات اعدام، نتوانستبه آوارگى مردم پایان بخشد و به قول«پارک» جنب وجوش رمهانسانى را فرو نشاند. ازطرف دیگر، در همین زمان بیمارى طاعون به کشتار مردم پرداخت. لذا بىثباتى جامعه بهاوج خود رسید ومردمبینواى بیمزده براى نجات از وضعیت فلاکتبار خود به هر وسیلهاى متوسل مىشدند. واین از جمله عواملى بود که موجب شد، مردم باآغوش بازاز جنگهاى صلیبى استقبال کنند. (7)
ب - علل مذهبى
با گسترش فتوحات اسلام، اربابان کلیسا نسبتبه گسترش فرهنگ اسلامى احساس خطرنموده ودرتمام جنگهاچهدر جبهه بیتالمقدس و یااندلس و سیسیل، کلیسا بهعنوان محرک اصلى تجهیز نیروى انسانى و مشوق آنها، نقش کلیدى را ایفا مىکرد.
از سوى دیگر، باروى کار آمدن سلجوقیان و سخت گیرى آنان نسبتبه مسیحیان زائر بیت المقدس، (8) کلیسا را در دوره ضعف و تفرقه سلجوقیان پس از ملک شاه و ایجاد حکومت ملوکالطوائفى و نزاع دو حکومتسلجوقى و فاطمى و بحرانهاى اقتصادى دولت فاطمى ناشى از طغیان رود نیل در مصر، درراستاى اهداف سیاسى سلاطین غرب قرار داد.
اربابان کلیسا به تبلیغ و تشویق مردم براى شرکت در جنگ مبادرت مىکردند. آنها زیارت تربتخیالى عیسى را برابر با رفتن به بهشت مىدانستند. راهبان و زائران مسیحى فلسطین، شایعات فراوانى درباره مظلومیت تربت مسیح و شهرمقدس در سراسر اروپا منتشر ساختند و پاپها نیز به تحریک مردم - خصوصا طبقه عوام و بىسواد و گرسنه اروپا - براى حرکتبهقدس دست زدند. (9) ابتداء مجمعى بهنام «بالاسانس» باشرکت دویست روحانى مسیحى و سىهزار نجیبزاده یا سواران جنگى تشکیل دادند. آنگاه « پیرارمیت» راهبى که صلیب را بهدست گرفته و شهر به شهر مىگشت و مردم را به جنگ علیه مسلمین دعوت مىکرد، در این مجمع سخنرانى کرد. مجمع دوم، مجمع «کلرمون» بودکه به دعوت پاپ «اوربانوس دوم» درسال 1095 م. در این شهر ترتیب یافت و دراین مجمع دویست و پنجاه اسقف و چهارده «بطریق»، چهارصد راهب و هزاران نجیبزاده، شرکت داشتند. (10) بدنبال آن، پاپ فرمانى صادر کرد و امتیازاتى براى مجاهدین به شرح زیر مطرح کرد: عفو تمام گناهان گذشته و آینده، معافیت از پرداخت عوارض مالکانه و صدقههاى دینى، مصونیت عائله و اموال تا خاتمه جنگ و نیز اضافه کرد که: هرکس جنگجویى را تحقیر کند بىدرنگ تکفیر و تنبیه خواهد شد. (11) رواج بازار خوابدیدن در اروپا که به تسخیر بیت المقدس توسط صلیبیان تعبیر مىشد نیز در تشویق به جنگ نقش مهمى داشت!!
ج - علل سیاسى
فتوحات مسلمین که از شرق شروع و تا غرب امتداد داشت و تسلط آنان بر روم شرقى و گسترش سلطه بر اروپاى جنوبى، اسپانیا، جنوب ایتالیا، جزیره سیسیل و تصرف بنادر «بادى» و «جنوا» نیز توسط مسلمانان; اروپاى مسیحى را سختبه وحشت انداخته بود. بنابراین توطئه و قیام مسلحانه غرب در برابر دنیاى اسلام، مربوط به زمان قبل از نخستین جنگهاى صلیبى است. غرب مدتها بود که با دنیاى اسلام مبارزه مىکرد، زیرا که مسلمانان در داخل مرزهاى غرب به فتوحات خود ادامه مىدادند و تقریبا سراسراروپا به وسیله مسلمانان تسخیر شده بود; لذا صلیبیان به نابودى اسلام، که کیان حاکمیت آنان را به خطر انداخته بود، اقدام نمودند. شرایط سیاسى دنیاى اسلام آن دوران، فرصت مناسبى را براى آنها ترسیم کرد; چرا که حکومت ترکان سلجوقى پس از یک دوره شکوفایى و کشورگشایى بهافول و سستى روى کرده و قلمرو حاکمیت آنها به مرور به ملوکالطوایفى تبدیل شده بود، (12) از طرفى درگیریهاى فاطمیان و سلجوقیان براین ضعف افزوده بود و دولت فاطیمان نیز علاوه بر درگیرى با سلجوقیان دچار بحران اقتصادى نیز شده بود. (13)
د - علل اقتصادى
بحران اقتصادى اروپا در قرن یازدهم، از جمله عللى است که زمینه را براى بروز جنگهاى صلیبى مساعد کرد. همانطور که گذشت، در قرن یازدهم خشکسالى و قحطىموجب فقر و فلاکت مردم اروپا گردید; آنان در چنان فقر و عسرت و خرافاتى بسر مىبردند; و چنان تباهى و ویرانى بر شهرها سایه گسترده بود که مردم - بخصوص مردم عادى و عامى - براى نجات خویش از این وضع به دنبال چاره درد خود مىگشتند. موعظه گران، مشرق زمین پراز نعمت و آبادانى را براى آنها ترسیم مىکردند و این مطلب را به مردم القاء مىکردند که چنانکه به آنسو بشتابند، از فقر و فلاکت رهایى خواهندیافت; و به غنائم دنیوى خواهند رسید. این عوامل، و دیگر عوامل سیاسى، مذهبى و... دستبه دست هم داده و زمینه را براى جنگهاى صلیبى فراهم نمود.
نتایجبرخوردهاى شرق و غرب در سدههاى میانه
درباره نتایج جنگهاى صلیبى، نظریههاى مورخین بسیار متفاوت است، هرچند هدف اصلى غربیان در جنگهاى صلیبى، بدست آوردن حاکمیتبیتالمقدس بود،که نتیجه مطلوب براى آنها حاصل نشد وباتلفات بسیار مجبور به عقبنشینى شدند; ولى در منطقه سیسیل و اسپانیا توانستند اراضى مورد نظرشان را بازپس گیرند. اما آنچه در این جبههها مهم است نتایج غیرمستقیمى است که بر اساس آنهاتمدن شکوفاى علمى خود را بنیاد کردند. (14) نتایجحاصل از این ارتباطات و برخوردهاى دو فرهنگ اسلام و غرب را مىتوان به صورت نتایج: اجتماعى، علمى، مذهبى، تکنولوژیک و صنعتى، اقتصادى و کشاورزى و نتایجسیاسى مورد بحث و بررسى قرار داد.
1- نتایج اجتماعى
ارتباطى که در این ادوار میان شرق وغرب برقرار شد، از مهمترین عوامل نشو و نماى تمدن مغرب زمین بشمار مىرود. براى اثبات این مدعا باید در ابتدا وضع آن دو فرهنگ و جامعه را مورد ملاحظه قرار داد. در مشرق به برکت وجود اسلام، مسلمین از تمدن درخشانى بهرهمند بودند; درمقابل غربیها دریک توحش عجیبى غوطهور بودند، بنحوى که در جنگهاى صلیبى فرقى بین دوست و دشمن نمىگذاشتند و همه را از دم شمشیر مىگذراندند. بنابراین از نظر فرهنگ، غربیها فاقد فرهنگ غنى انسانى بودند که به شرقیها القاء نمایند; جز یک تنفرکلى که تاکنون باقى مانده است. (15) ازطرفى تمدن زنده و درخشان مسلمین،تاثیر اجتماعى فراوانى بر تمدن اروپا گذاشت، که دراینجا به برخى از آنهااشاره مىکنیم.
الف - دگرگونى جامعه کهن
ارتباط غربیهابا مسلمین،بخصوص درجنگهاى صلیبى، از اوضاع آشفته مردم اروپا کاست. درقرن سیزده اقوام اروپایى در برابر مسلمین به وحدت گراییدند; بنابراین قدرت صلیبیان افزایش یافت. از طرفى سنتشکنى و تجدد خواهى درهیچ قرنى به شدت قرن چهاردهم در اروپا نبودهاست. در نتیجه تحولات عمیق اجتماعىاین عصر بودکه اندیشمندانى چون بیکن، هاروى، گالیله، دکارت، اسپینوزا و لایپنیتس و... ظهور کردند.
تبدیل قلعههاى فئودالى به شهرها، از ثمرات جنگهاى صلیبى است. جز رم که پایتخت روم غربى بود، بقیه مراکز سکونتى اروپا از شهرهاى بزرگ و مراکز تمدن و علم بىبهره بودند; وبه صورت واحدهاى کوچک فئودالى شکلگرفته بودند. بطور مثال پاریس فقط یک چهارشنبه بازارى بود درکنار رود «سن»، که قبایل مختلف اجناس خود را براى فروش به آنجا مىآوردند. بدنبال این تغییرات اجتماعى، تفکر فئودالى جاى خود را به تفکر بورژوازى داد، تفکر فئودالى یعنى مالکیت نسبتبه ملک و رعایا و محصول; در این نوع مالکیت کشاورزان وابسته به زمین بوده و به همراه زمین خرید وفروش مىشدند. به عبارت دیگر تفکر فئودالى را مىتوان تفکرزندگى متکى برکشاورزى،بورگنشینى وملک دارى دانست که سرمایه روى زمین به کار گرفته مىشود. ولى تفکر بورژوازى در مقابل تفکر فئودالى است، در بورژوازى زندگى شهرى است و سرمایه دربکار انداختن بازار و تفکیک صنایع بکار مىرود.
جنگهاى صلیبى موجب تنگ دستى وناتوانى جامعه فئودال فرانسه وایتالیا شد، زیراآنان بسیارى از زمینهاى خود رابراى تجهیز جنگ فروختند بلکه تمام امتیازات و حقوق مالکانه خویش را نیز بهمین منظور درمعرض فروش قرار دادند، (16) و در نتیجه دراین شهرها دولتها و حکومتهاى کوچک بوجود آمدند که مستقیما تابع حکومت مرکزى اداره مىشدند. لذا وضع روستاییان بهبود یافت و بسیارى از آنها آزاد شدند و از تعداد سرفها (کشاورزان وابسته به زمین) کاسته شد، باتوسعه املاک سلطنتى در فرانسه و سایر کشورها «تیول» ها از بین رفت و «نجبا» که زمینهاى خود را ازدست دادهبودند، فقط از راه جنگ وکمکهاى پادشاه امرار معاش مىکردند.باگسترش شهرهاى آزاد، بورژوازى قدرت و نیروى بیشترى کسب کرد،بطورى که در سیاست دخالت مىکرد. با آزادى شهرها از دست ارباب، ملکها عمومیتیافت و درهر شهر انجمن مستقلى براى اداره امور شهر تشکیل شد و در نتیجه از قدرت محلى ارباب ملک کاسته شد و بر نفوذ دولتها افزوده شد و بدین وسیله نفوذ پادشاهان فرانسه که قبل از جنگهاى صلیبى در نهایت ضعف بود، رو به قوت نهاد. اگر به دقت، به نتایجى که از جریانات تاریخ پیدامىشود نظر افکنیم;به این مطلب پىخواهیم برد که اصول ودستورات اساسى حکومت فعلى انگلستان،نتیجه همان جنگهاى صلیبى است.
با گسترش شهرها و افزایش جمعیت آنها و مهاجرت روستاییان به شهرها، گرایش به تجارت و صنعت درمیان آنها بوجود آمد و درصدد شکستن یوغ اطاعت «نجبا» برآمدند و جنبشهایى را که، «انقلاب کمونى» نام نهادهاند، بدنبال آورد. این انقلاب در قرن یازدهم در ایتالیا آغاز گردید و درقرن دوازدهم، جنوب فرانسه و سپس شمال آنرا و در قرن سیزدهم آلمان و انگلستان را فرا گرفت. از این پس به شهرهایى که آزادى خود را بدست مىآوردند «کمون» نام مىنهادند و اعضاى کمون را «بورژوا» مىگفتند. (17)
ب - آمیزش سنتها
با حاکیمت چند ساله صلیبیان بر برخى از شهرهاى مسلمین، آنان با آداب و رسوم وفرهنگ شرقى آشنا شدند و در نتیجه آداب و رسوم شرقى و غربى درهم آمیخت، بطورى که سرداران صلیبى «بارونها» پس از پیروزى اولیه در جنگهاى صلیبى، به تالارهایى که با دیوارهاى گچکارى شده و کف کاشى کارى شده و قالى ایرانى و پردههاى مزین آراسته شده بود، قدم نهادند. و در خانههایى که با معمارى شرقى ساخته شده بود، سکنى گزیدند. و تمدن شکوفاى مسلمین، چشم آنها راخیره کرد و به تجمل روى آوردند و در بازگشت ازاین سرزمینها، خلق و خوى و فرهنگ اجتماعى شرق را باخود به غرب بردند والبته روى آوردن به تجمل یکى از عوامل سستى آنها و بالمآل ناکامى در جنگهاى بعدى بود. (18)
«آلفوس» دهم پادشاه کاستل ولیون (1252 - 1282) بزرگترین مروج فرهنگ اسلامى در اندلس بود بعلاوه مجموعه قوانینى که رنگ اسلامى داشت توسط وى فراهم شد که زیربناى قانونگذارى اسپانیا شد. (19)
در دوران «نرماندها» فرهنگ اسلامى در سیسیل به اوج رسید و به عنوان کانال سوم، فرهنگ اسلامى به غرب راه یافت. (20) «روجر» از حاکمان سیسیل،به تشویق فرهنگ اسلامى مبادرت مىنمود و بیشتر سپاهیان او را مسلمانان تشکیل مىدادند و مسلمین در آنجا درانجام مراسم دینى آزاد بودند; و حتى سازمان ادارى دوران اسلامى را حفظ کردند، بطورى که برخى از مسلمانان تاقرنهابعد،در سیسیل،همچنان صاحب مناصب عالى بودند. به عنوان مثال «ابوعبدالله محمد بنمحمد ادریس» بزرگترین جغرافىدان و نقشهکش قرون وسطى،مایه رونق دربار روجر بود.
«فردریک دوم» (21) از پادشاهان سیسیل نیز به جهان اسلام توجه بسیار داشت. وى لباس مسلمانان را مىپوشید و به حق مىتوان او را آغازگر دوران نهضت ایتالیابشمار آورد.آنها چون پلى، پایههاى فرهنگاسلامى رابه شبه جزیرهایتالیا و وسط اروپا راه دادند و مىتوان گفت، سیسیل در زمینه فرهنگ اسلامى تالى اسپانیا و خیلى جلوتراز سوریه در دوران جنگهاى صلیبى بوده است.
ایجاد تیرههاى دورگه در «لبنان» و «بیتاللحم» و مناطق دیگر و تلاقى دوفرهنگ شرق وغرب را نیز در این زمینه مىتوان یادآور شد. برخى از این تیرهها مثل خاندان کرم، فرنجبه، صلیبى، درلبنان نسب فرنگى خود را تاکنون حفظ کردهاند; و درطول تاریخ موجب تحولاتى نیز شدهاند. (22)
2- نتایج علمى
با انتقال فرهنگ اسلامى از طریق اندلس و سیسیل ودرجریان جنگهاى صلیبى، علوم متداول و تمدن شکوفاى مسلمین به اروپا راه یافت. پس از گشوده شدن اندلس توسط مسلمین، شهرهاى علم و تمدن به روى اروپا گشوده شد. تعداد بسیار زیادى از دانشدوستان آن دیار، به مصر و شام و عراق و ایران براى کسب علم مهاجرت کردند. (23)
«شارلمانى» سالها قبل از این جریانات، به برترى دنیاى اسلام پىبرده بود وى براى کشف رمز موفقیت آنها، افرادى را به جهان اسلام فرستاد. و آنان پس از بازگشت هرکدام نظر خود را ارائه کردند،یکى از آنها مسلمین رابدین صورت توصیف کرد که: تعدادى از آنها که از احترام خاصى نیز برخوردارند روزها را در اتاقهایى که دورتادور آنرا کتابها اشغال کردهاست، مىگذرانند و به مطالعه کتاب مىپردازند. «شارلمانى» امپراطور اروپا، رمز موفقیت مسلمین را در همینمطلب دانست; ودستور جمعآورى کتابهاى سراسر اروپا را صادر کرد که پس از تلاش بسیار توانست فقط چهل و هشت کتاب که عموما انجیل بود را جمعآورى کند!! و اولین کتابخانه اروپا را با چهل و هشت کتاب افتتاح نماید. این در حالى بود که در آن دوران برخى از شخصیتهاى علمى جهان اسلام، از کتابخانههاى بسیار بزرگ شخصى در رشتههاى مختلف علمى برخوردار بودند. (24)
از مراکزى که در انتقال علوم از شرق به غرب فعالانه فعالیت مىکرد، شهر طلیطله «تولدو»اسپانیا بود. این شهر پس از بازگشت مسیحیان، جایگاه علمى خود را که در دوران اسلامى بدست آورده بود، حفظ کرد و از راههاى اصلىاى محسوب مىشد، که ذخایر معنوى اسلام به غرب مىرسید. درآنجا «ریمونداول» اسقف بزرگ، اولین مدرسه را براى ترجمه کتب مسلمین در رشتههاى مختلف تاسیس کرد. در سالهاى 530 تا 646 ه ق) عدهاى مترجم در این مدرسه، ترجمه لاتینى قرآن را به «پطر» کشیش هدیه کردند. (25) «اولاردآوباث» درهمین دوران به اسپانیا سفر مىکند و در سال 520 ه ق «زیج مجریطى» رابه لاتین ترجمه مىکند (26) پرکارتر از همه مترجمان، «جیراردکریمونى» است که هفتاد و یک متن را از عربى به لاتین ترجمه کردهاست. (27) و این نهضت تا اول قرن سیزدهم میلادى نقش خود را تکمیل کرد. راه این مهاجرت از دروازههاى «طلیطله» از دل کوهستان «پیرنه» گذشته و در «پرونس» کجشده و از گذرگاههاى «آلپ» به «لورن» و از آنجا به آلمان و اروپاى مرکزى و از طریق دریا به انگلستان مىرسید.
«قرطبه» (کروادو) همپاى طلیطله در انتقال فرهنگ اسلامى، نقش بزرگى ایفا کرد. این شهر بزرگترین بازار کتاب اندلس بود. اگر صنعت کاغذسازى محلى (28) یعنى سودمندترین چیزى که مسلمین به اروپا دادهاند در اسپانیا نبود، جمعآورى کتب چندان میسر نبود. صنعت کاغذسازى از مشرق به مراکش و از آنجا به اسپانیارفته است واین صنعت در حدود سالهاى 667تا675 ه ق از اسپانیا به ایتالیا راه یافت. (29)
پس از تصرف اسپانیا، مسیحیان کتب دوران اسلامى را جمعآورى و هسته نخستین کتابخانه «اسکوریال» که هنوز نزدیک مادرید برپاست را تشکیل دادند. در اوایل قرن هفدهم «شریف زیدان» سلطان مراکش هنگام فرار از پایتخت، کتابخانه خویش را با یک کشتى بجایى فرستاد; کشتى، بدست دزدان دریایى اسپانیا افتاد، و آنها را که حدود سه تا چهار هزار کتاب بود به غنیمتبرده و «فیلیپ سوم» فرمان داد تاهمه آنها را به کتابخانه «اسکوریال» تسلیم کنند. درقرن دوازده و سیزده یعنى یک قرن پس از جنگهاى صلیبى، اولین دانشگاههاى اروپا به مرور شکل گرفت. درقرن سیزدهم مرکزى براى مطالعه حکمت الهى در پاریس تاسیس شد و پس از آن عدهاى که از مرکز علمى پاریس، ناراضى بودند در انگلستان، دانشگاه «آکسفورد» و «کمبریج» را بنا کردند. (30) تاسال 1300 م. بیش از ده مرکز علمى در اروپاى لاتین (کاتولیک) بوجود آمد و تا سال 1500 م. تعداد آنها تقریبا به صد عدد رسید.
سرآمد همه کوششهاى دانشمندان مسلمان بویژه اندیشمندان اسپانیایى مسلمان، درزمینه افکار فلسفى بود. فلاسفه مسلمان درتوفیق میان عقیده و عقل و یا دین و علم، ابتکار و نقش برجستهاى داشتند. متفکران قرون وسطى با آشنایى ازافکار اندیشمندان مسلمان، فلسفه و یکتاپرستى را که دو جریان معنوى همگام بود، به اروپا بردند و راه یافتن این افکار تازه به اروپاى غربى; پایان قرون تاریکى و سپیده دم دوران علم را به همراه داشت. جنبشهاى اصلاحى و زدودن خرافات و روى آوردن به عقل را که دو سه قرن پس از جنگهاى صلیبى به اوج خود رسید; بىارتباط با عقلگرایى همراه با دین مدارى فلاسفه اسلامى نمىتوان دانست. «ابنرشد» اندیشمند قرن ششم ه ق را مىتوان در این باره یادآور شد. (31) درقرون وسطى، استادان و دانشوران مسیحى اروپا، از افکار ابن رشد متاثر شده و فلسفه او از اواخر قرن سیزدهم تاپایان قرن شانزدهم بر مکتبهاى فکرى چیره شد. وى از طرفداران عقل بود و معتقد بود همه چیز - جز عقاید دینى که توسط وحى نازل شده است - مىبایست مطیع عقل باشد. کتابهاى او پس از تصفیه از مسائل مورد اعتراض کشیشان، جزو برنامه دانشگاه پاریس قرار گرفت.
شکوفایى فلسفه اسلامى در این دوره در حدى بود که «ابنمیمون» یهودى معاصر«ابنرشد» تلاش کرد عقائد یهودى را بافلسفه اسلام و بعبارت دیگر دین و عقل هماهنگ سازد. (32)
کتب دانشمندان مسلمان درطب نیز سالیان متمادى از طریق اسپانیا و مخصوصا پس از جنگهاى صلیبى به اروپا راه یافت و سالیان طولانى در دانشگاههاى اروپا تدریس مىشد. کتاب «قانون» ابنسینا قرنهادردانشگاههاى اروپاتدریس مىشد. (33) زمانى که مرگ سیاه، اروپا را درو مىکرد و مسیحیان طاعون را کار خدا مىدانستند، «ابنخطیب» دانشمند مسلمان فرضیه سرایتبیمارى را مطرح کرد (34) و «عبیداللهبن مظهرباجلى» در لشکرگاه شاه سلجوقى یک بیمارستان متحرک فراهم آورد که بر چهل شتر بار مىشد (35) ; و ابوالقاسم «خلفابن عباس زهراوى» به جراحى پرداخت (36) و بدنبال آنها «ابنرشد» «الکلیات فىالطب» رانوشت و این حقیقت را اثبات کرد که هیچ کس دوبار دچار آبله نمىشود (37) و ابوالحسن علىابن نفیس رئیس بیمارستانى که «قلاوون» (از ممالیک مصر) ساخته بود، از «گردش خون» خبر داد که سه قرن بعد دانشمندان پرتغالى بدان دستیافتند (38) و در این دوره دانشمندان مسلمان به بیماریهاى «چشم» اهمیت مىدادند. کتاب «المجربات» تالیف «ابوالفضائلبنناقد» و «الکامل فىالکحل» تالیف «خلیفهبنابى المحاسن حلبى» را مىتوان نام برد. خلیفه با عمل آبگیرى، به معالجه چشم مىپرداخت. (39)
به تحقیق، علم جغرافیا،فلک شناسى و ریاضیات دانشمندان مسلمان نیز در پیشرفت علوم غرب تاثیر بسزا داشت. فرضیه کروى بودن زمین را دانشمندانى چون «ابوعبیده والاسنى» قبول داشتند. (40) و به برکت این فرضیه «کریستفکلمب» معتقد شد که زمین به شکل گلابى است. (41) فلک شناسى و نجوم مشرق از راه اسپانیا به اروپاى لاتین نفوذ کرد. «لئوناردو فیبوناتشى» ازمردم پیزا و شاگرد یک دانشمند مسلمان بود وارقام عربى رامىدانست و کتابى رامنتشرساخت و علم ریاضیاتاروپارانیزباید مرهون وى دانست. واولین کشورى که رموزى تازه براى مقاصد علمى را بکار برد ایتالیا بود. (42)
3- نتایج مذهبى
از نتایج غیر مستقیم جنگهاى صلیبى، ازدیاد نفوذ اربابان کلیسا بود. آنان ضمن آنکه ثروت زیادى اندوختند و کمکم قدرت پیدا کردند و در نتیجه به فکر حکومتبرملتها و سلاطین افتادند و همه را تحت نفوذ و قدرت خویش درآوردند. از سوى دیگر فساد در میان کشیشها افزایش یافت و منجر به اصلاحاتى در دستگاههاى دینى و سبک سلسله نزاعهاى مذهبى شد که هنوز هم ادامه دارد. بىرحمىها و ستمگریهاى صلیبیان درمدت جنگ، کشیشهاى مذهبى را به خشونت و بىرحمى سوق داده بود. کم کم در جریان انتشار مذهب، بر مخالفین خود همان عقوبتى را درنظر مىگرفتند که ابتدا نسبتبه کفار بتپرست معمول مىداشتند. جریان کشتار دسته جمعى «آلبیجوها» و بدعتگزاران دینى، از نتایج همان بىرحمىهاست. طرفداران پاپ براى از بین بردن آنها، فجایعى را مرتکب شدند،که درتاریخ بهندرت نظیر آن دیده مىشود. همچنین به وجودآمدن محکمههاى تفتیش عقاید و جنگهاى مذهبى و نزاعهاى وحشیانهاى که مدت مدیدى اروپا دچار آن بود، از نتایج همان بىرحمىها است. درپایان قرن 13م.که مقارن باپایان جنگهاى صلیبى بود،کلیسا مرکزیت کامل یافت ولى به مرور از اقتدار آن کاسته شد.نیروهاى خارج از کلیسا بعد از قرن 13م. به مرور نیرومند شدند و به نیروى ضد کلیسا تبدیل شدند این نیروها متشکل از بازرگانان و بورژواهایى بودند که همراه جنگهاى صلیبى پدید آمدهبودند و سلطنتهاى موروثى جدید و از همه مهمتر و نیرومندتر،ظهور جنبش مذهبى بود که با اختراع چاپ و آشنایى باعلوم مختلف، بااعتقادات خرافى و بدور از عقل اربابان کلیسا به مبارزه برخواستند. ظهور «مارتینلوتر» (1483 م.) و «کالون» (1509 م.) از آن جمله است. (43)
4- نتایج تکنولوژیک و صنعتى
در صنعت و تکنولوژى نیز غرب - بویژه درجنگهاى صلیبى - به اقتباس و تقلید از شرق روى آورد، در زمینه اسلحه ولباس و مسکن مخصوصا درقرن دوازده و سیزده آثار این اقتباس به خوبى مشهود است. با رشد کمى امکانات زندگى، صنعت و سپس تجارت رونق یافت. صنعت نجارى، زرگرى،کاشىکارى و شیشه- سازى از صنایعى است که اروپاییان بااینکه پیش از جنگهاى صلیبى از آن اطلاعى نداشتند; آنها را از مسلمانان اقتباس کردند (44) و به مرور این صنایع در اروپا شایع شد. مردم شهر «ونیز» طرز ساختن شیشه را از مردم صور آموختند (البته ابوالقاسمبنفرناس مسلمان متوفى (275 ه ق) شیشهسازى از سنگ را کشف کرد و همین شخص است که براى اولین بار از راه علمى براى پرواز کوشید.) (45) و نیز پارچهبافى و رنگ کردن ثابت را اروپاییان از مسلمین آموختند.
شرق، در فنون نیز تاثیر عمیقى براروپا بخشید، صلیبیان با دیدن انواع صنایع ظریفهاى که از قسطنطنیه تامصر همه جا گسترده بود، در طرز ساختن این اشیاء ظرافت را یاد گرفته و تغییر سلیقه دادند. فن معمارى (46) نیز بکلى در اروپا تغییرکرد. سبک معمارى کلاسیک اروپایى سه مشخصه داشت 1- دیوارهاى ضخیم 2- سقف کوتاه 3- عدم استفاده از نور.آنان با دیدن مساجد و قصرهاى سلاطین، سبک معمارى اسلامى را اقتباس کردندکه داراى مشخصه هایى چون 1- دیوارهاى نازک 2- سقف بلند 3- استفاده از نور 4- استفاده از تزیینات درساختمان و استفاده از شیشههاى رنگى، بود.
صنعتسفالکارى نیزاز شهر «والانس» به مغرب اسپانیا و در قرن پانزدهم به شمال هلند و ایتالیا راه یافت. در موزائیک و مخصوصا کاشى کبود والوان، مسلمانان از دیگران پیشى گرفته و هنوز کاشىهایى بنام «ازلیگو» که یادگار سبک عربى است; مورد علاقه مردم اسپانیا و پرتغال است.
مسلمانان اسپانیا در پیشرفت صنعت منسوجات گرانبها، نیز سهم عمدهاى داشتند (47) پارچههاى خوشبافت دیار اسلام چنان در اروپا رواج یافت که مردم مغرب نیز این صنعت را مولد ثروت تشخیص دادند; و درنقاط مختلف فرانسه و ایتالیا کارگاهها برپاکردند و ابتداء براى راه اندازى از صنعتگران مسلمان کمک گرفتند. در این دوران صنعت گلیمبافى، جاجیمبافى، و قالىبافى به اروپا راه یافت.
عربها دوابزار موسیقى به اروپاى غربى بردند که در پیشرفت موسیقى اثر بسیار داشتیکى، (Lute) بود که نام آنرا بوسیله، ( بود و این نام هم از کلمه اسپانیولى، (Rebec) از رباب عربى آمده است; «ربک» یا «ربیب» اصل «ویلون» امروزى است و هنوز هم «ربکار» را درپرتغال بجاى کلمه «ویلون» بکارمىبرند. (48)
روش و وسایل محاصره از قبیل دیوارکوبى، نقبزنى، منجنیق، مادههاى سوزان را جنگهاى صلیبى کامل کرد. (49)
5 - نتایج اقتصادى و کشاورزى
همانطور که گذشت، یکى از علل شروع جنگهاى صلیبى، بحران اقتصادى اروپا و شکوفایى اقتصاد دنیاى اسلام بود; چنانکه پاپ «اوربان» در خطبههاى خود براى تشویق مردم به جنگ مىگفت: چرا نشستهاید بروید پول پارو کنید. (50)
ارتباطات در جبهههاى مختلف در تجارت اثر فراوان داشت. در اثر لشکرکشیهاى عظیمى که به مدت دوقرن از اروپا به مشرق زمین شد و نقل و انتقالات مهمى که صورت گرفت، جنبش بىسابقهاى در تجارت و تردد در دریا پدید آورد. مردم حاشیه بنادر - بخصوص اهالى «ونیز» - از این رفت وآمدها، امول زیادى به دست آوردند. پس از جنگهاى صلیبى نیز وضع تجارت راکد نشد و بسیارى از بنادر مستقل ایتالیا با سلاطین اسلامى پیمانهاى تجارى بستند. درحالى که، در شرق از زمان «داریوش هخامنشى» سکه رایجبوده و معاملات بصورت پولى انجام مىشد، صلیبیان با دیدن آن تعجب کردند، وپس از این جنگها بود که پول به غرب وارد شد (51) در اسپانیا «آلفونسهشتم» شاه لیون وکاستیل از دینار مسلمین اقتباس کرد وى نقش عربى سکه را نگه داشت و عبارتهاى مسیحى معادل به آن افزود. غنائمى که در جنگهاى صلیبى بدست آمد، نیز موجب رونق کار بازرگانان شد. از طرفى در کشاورزى نیز ارتباطات شرق بر غرب تاثیر گذاشت و محصولات تازهاى چون کنجد، ارزن، تورنج، لیمو، خربزه، هندوانه، زردآلو و پیاز که در سرزمین «مغرب» کشت مىشد به اروپا راه یافت. بعضى گیاهان نیز از راه سیسیل به اروپا راه یافت. اروپاییان در این ارتباط با عطر و ادویه نیز آشنا شدند، نشادر و عود از این جملهاند. تغذیه فلفل را آموختند، زنجبیل رااز مصر گرفتند; شکرنیزازمحصولاتىاست که تغذیه آنرا از مسلمین فراگرفتند. (52)
6- نتایجسیاسى
از نتایجسوء جنگهاى صلیبى این بود که: تا چند قرن نوعى بىبندوبارى و بىعدالتى در جهان حکومت مىکرد و «کابوس» بىرحمى و ستمگرى چنان عالم را گرفت که ملتى مثل آنرا به خود ندیده بود و تاکنون، جهان به این حد از خونریزى و وحشیگرى نرسیده بود به طورى که هنوز اثر آن باقى است. اگر پس از قرنها در یوگسلاوى سابق صربهاى صلیبى باتمام قساوت و بىرحمى به قتل وغارت و هتک ناموس اهالى مسلمان بوسنى اقدام مىکنند و دولتهاى اروپایى وآمریکا و روسیه از آنها حمایت مىکنند و شوراى امنیت مساعى خود را در حمایت از صربها به کار گرفته است، چیزى جزآثار به جا مانده از قساوتها و بىرحمىهاى جنگهاى صلیبى نیست. بنابراین گرچه بلحاظ تاریخى، جنگها داراى آغاز و پایانى هستند امااز قرن دهم تاکنون همواره جنگهاى صلیبى ادامه داشته است.
پىنوشتها:
1- ر.ک به: عنان، محمد عبدالله، تاریخ دولت اسلامى در اندولس، (انتشارات تهران، 1366)، 2 جلد، ج 1، صفحه 36 - 59 و93 - 126
2- ر.ک به: گوستاولوبن،تاریخ تمدن اسلام و غرب،ترجمه سید هاشم حسین، (تهران، کتابفروشى اسلامیه، 1347)، صفحه 368 - 383 و احمد، عزیز،تاریخ سیسیل در دوره اسلامى، ترجمه نقى لطفى ومحمد جعفر یاحقى،(تهران مرکزانتشارات علمى وفرهنگى،) ص،168 و ص،1- 9 و حتى فیلیپ ک.تاریخ عرب ترجمه ابوالقاسم پاینده،(تبریز، شفق، 1344)،ج 2،ص 769 -781
3- ر.ک به: سن، دولاندلن، تاریخ جهانى ترجمه احمد بهمنش، چاپ چهارم (دانشگاه تهران،1367)،جلداول، ص460-467 و ویل دورانت، قصه الحضاره،(بیروت، دارالجیل للطبع والتوزیع)، ج 15، ص 18 - 61 و سید جعفر حمیدى،تاریخ اورشلیم بیتالمقدس، چاپ اول، (تهران،چاپخانه سپهر،1364) ص، 203-224
4- ر.ک به: گوستاولوبن،پیشین،ص 398-404 وجعفرحمیدى، پیشین، ص210
5- ر.ک به: سید جعفر حمیدى، پیشین، ص 216 - 220
6- ر.ک به: گوستاولوبن، پیشین، ص 396
7- ر.ک به: همان، ص 388 -394 و جانناس، تاریخ جامع ادیان،ترجمه على اصغر حکمت، (تهران انتشارات پیروزى، 1344) ص427 و438
8- ر.ک به:گوستاولوبن،پیشین،ص 393 و394 و سندولاندلن، پیشین، ص46
9- ر.ک به: ویل دورانت، پیشین، ص 65
10- ر.ک به: سید جعفر حمیدى، پیشین، ص 206
11- ر.ک به: همان، ص 8 و 207
12- ر.ک به: محمد عبدالله عنان،پیشین، جلد2، ص 446
13- حتى فیلیپ ک، پیشین، ص 792
14- ر.ک به: ویل دورانت،پیشین، ص61-62
15- ر.ک به: گوستاولوبن، پیشین، ص 423-467 وجانناس،پیشین، ص 447 و محمد عبدالله عنان، پیشین، جلد1، ص61
16- ر.ک به: ویل دورانت،پیشین، ص 61-61
17- ر.ک به: سن دولاندلن،پیشین،ص367 وجانناس،پیشین،ص 447
18- ر.ک به: محمدعبدالله عنان،پیشین،جلد1،ص 64و65
19 و 20- ر.ک به: احمدعزیز،پیشین،ص 148 و153 و ص 4 و 123
21- حتى فیلیپ ک ،پیشین،ص 777-779،ونیز ر.ک.به: احمدعزیز،پیشین، ص140-244 و محمد عبدالله عنان، پیشین، ج 1، ص 63
22- حتى فیلیپ ک،پیشین،846، ر.ک به: گوستاولوبن، پیشین، ص389-390
23- ر.ک به: گوستاولوبن، پیشین، ص416-417 و382-383 و جانناس، پیشین، ص 447 واحمد عزیز، پیشین، ص 149-142
24- ر.ک به: على اصغرحلبى،تاریخ تمدن اسلام، ج اول، (تهران چاپ نشربنیاد، 1365) ص 378 - 384
25- حتى، فیلیپ ک، پیشین، ص 753
26- ر.ک به: جانناس، پیشین، ص443 و احمد عزیز، پیشین، ص 139 و ویل دورانت، پیشین، ص 375
27 و 28 و 29 و30- حتى،فیلیپ ک، پیشین، ص753 و ص 754 و ص 723
31- ر.ک به: على اصغر حلبى،پیشین، ص 382 و383
32- ر.ک به: سن دولاندلن، پیشین، ص 409
33 و 34- ر.ک به: احمد عزیز،پیشین، ص 151
35- ر.ک به: على اصغرحلبى، پیشین، ص 196
36- حتى، فیلیپ ،پیشین، ص 737
37- ر.ک به: گوستاولوبن،پیشین، ص 203
38- حتىفیلیپ ک،پیشین،ص779 ور.کبه:علىاصغرحلبى، پیشین،ص184
39- حتى، فیلیپ ک، پیشین، ص 746
40- ر.ک به: على اصغر حلبى، پیشین، ص 189 - 201
41- حتى فیلیپ ک،پیشین، ص 865 و ر.ک.به: حسن ابراهیم حسن،تاریخ سیاسى اسلام، ترجمه ابوالقاسم پاییده، (تهران، جاویدان،1366)، ج2، ص 693 و ویل دورانت، پیشین، ص 67
42- ر.ک به: احمدعزیز،پیشین،ص141-143 و حسن ابراهیم حسن،پیشین، ص 698-704
43 و 44- حتى فیلیپ ک،پیشین، ص 729 و ص 735 و838
45- ر.ک به: سن دولاندلن، پیشین، ص 467 - 468 و جانناس، پیشین، ص433 و 445 و ویل دورانت،پیشین، ص 65
46- حتى فیلیپ ک،پیشین،ص 845 و ر. ک به: گوستاولوبن، پیشین، ص380
47- ر.ک به: حسن ابراهیمحسن،پیشین، ج22 ص 652 و ویلدورانت، پیشین، ص 64 و 69
48- حتى فیلیپ ک، پیشین، ص 764
49- ر.ک به: سن،دولاندلن،پیشین،ص 416-417 واحمد عزیز،پیشین،ص 155-162
50 - حتى فیلیپ ک،پیشین،ص 758 و ر. ک به:احمدعزیز، پیشین، ص161
51 - حتى فیلیپ ک،پیشین، ص 768
52 - ر.ک به: گوستاولوبن، پیشین، ص380-382 و سن دولاندولن، پیشین، ص 415 و ویلدورانت،پیشین،ص 68