آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۹۷

چکیده

متن

تاکنون شده است که از کسى بپرسید: گرفتارى و مشکلات چیست؟ و او بگوید: گرفتارى‏ام اینست که کتاب نمى‏خوانم و اهل مطالعه نیستم!؟ چند جوان سراغ دارید که مطالعه نداشتن را براى خود عیب بدانند؟ از میان توده مردم با چندنفربرخورد کرده‏اید که اولین ومهمترین عیب خود رابى‏سوادى بشمارد؟ تاکنون با چند استاد و معلم برخورد کرده‏اید که مهمترین معضل خود را کمبود مطالعه و کتابخوانى بدانند!؟ آیا هیچ اندیشه کرده‏اید که فقر حقیقى ما و جامعه ما چیست؟ و چرا فقر آگاهى و دانش را حقیقتا فقر نمى‏دانیم؟ چرا در جامعه اسلامى ما اگر کسى کمبود مالى داشته باشد، شرم مى‏کند وضعیت فقیرانه خود را به دیگران بگوید، اما بسیارند کسانى‏که بى‏سوادند و از اظهار بى‏سوادى خود هرگز احساس شرم نمى‏کنند؟ چرا اکثریت دانشجویان ما پس از اخذ مدرک و اشتغال به کار، دیگر سراغ کتاب و مطالعه نمى‏روند وبسیارى از اساتید ومعلمان نیز هر روز به تکرار مکررات مشغولند و آنچه را امروز مى‏دانند و مى‏گویند، همان است که ده یا بیست‏سال پیش مى‏گفته‏اند؟
ریشه همه این دردها این است که در جامعه ما فرهنگ مطالعه و تحقیق ضعیف است، کتاب و کتابخوانى جایگاه و نزلت‏بایسته و شایسته خویش را ندارند، اهل دانش و مطالعه چندان که باید قدر نمى‏بینند و چنان که شاید بر صدر نمى‏نشیند، و این یک ضعف فرهنگى است. وقتى ارزشهاى کاذب جاى ارزشهاى حقیقى را مى‏گیرند و معیارها و ملاکها معکوس مى‏شوند، رغبت ها دگرگون مى‏شوند و قسر بجاى طبیعت مى‏نشیند.
مگر نه این است که حقیقت و جوهر انسان، جان و نفس اوست؟ و مگر موضوع اصلى کار انبیاء و رسولان الهى روح انسان نبوده است؟ اگر چنین است، ما را چه شده است که به قالب بیشتر عنایت مى‏کنیم تا محتوى، و به پوست‏بیشتر بها مى‏دهیم تا مغز؟ به نظر ما ریشه‏اى‏ترین هجوم فرهنگى غرب همین است که جامعه ما را از سلامت درون غافل سازد و همتها را تماما مصروف سلامت‏برون سازد; فرهنگ مطالعه، تامل و تحقیق را در نسل جوان نابود سازد، هم و غم همگان را در محور حیات حیوانى خلاصه نماید، پول ورفاه و پرخوردن و شیک پوشیدن و خوش بودن و امورى از این دست را تنها وجهه همت جامعه ما قرار دهد. این همه، آفت مطالعه و کاوش و پژوهش جوانان و دانشجویان بویژه در معقولات علوم الهى و انسانى است. چرا امروزه هر کسى فرزندى نابغه و مستعد روزى‏اش مى‏شود بیش از هرچیز رغبت دارد او را در رشته‏اى نان آور! و باصطلاح روز (کاربردى!) مشغول به تحصل نماید؟! چرا اندک‏اند کسانى که خوش استعدادترین و باهوشترین فرزندان خود را به حوزه‏هاى علوم الهى و انسانى روانه کنند؟
باید اعتراف کنیم که ما در عمل به مقتضاى آنچه انسان شناسى اسلامى‏مان اقتضا مى‏کند، رفتار نمى‏کنیم، بهاى بیشتر را به راحت جسم مى‏دهیم تا سلامت جان! و همین، مساعدترین زمینه براى نفوذ کتب، فیلمها، مجلات و خلاصه فرهنگ منحط غربى است. مادام که در محافل فرهنگى، دانشگاهها و آکادامى‏ها علمى ما ارج و اعتبار بیشتر از آن علوم طبیعى است، جامعه علمى ما عملا همسو با فرهنگ غرب به پیش خواهد رفت. و اگر مى‏خواهیم جامعه را در برابر تهاجم فرهنگى غرب بیمه کنیم، مى‏بایست انقلاب و تحولى در باورها و ارزشهاى دانشیان جامعه‏مان نسبت‏به قدر و منزلت علوم انسانى و الهى و ارزش و اهمیت مطالعه و پژوهش در این معقولات بوجود آوریم. انگیزه مطالعه و پژوهش و ارائه افکار بدیع را در دانشوران جامعه‏مان تقویت نمائیم و جوانان را با کتاب آشتى دهیم و فضائى فراهم سازیم که همگان بخصوص قشر جوان مطالعه و انس با کتاب و تفکر را عنصر اصلى شخصیت‏خویش بدانند.والسلام

تبلیغات