آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۰۲

چکیده

متن

در قسمت اول این مقاله، ابتدا به بررسی آیات در رابطه با منزل و منزل علیه پرداخته سپس به کیفیت نزول قرآن، انواع نزول، زمان و مراتب نزول قرآن پرداختیم. در پایان با طرح سوالی مقاله را خاتمه دادیم. اینک مقاله را با پاسخ به آن سوال پی می گیریم.
اشکال دیگری که مطرح می‌شود آن است که، چگونه ممکن است بیانات قرآنی ناظر به قضایای شخصیه و اوضاع و احوال خاص و نیز خطابهای شخصی و گروهی ناظر به افراد و گروههای معین، بویژه ناسخ و منسوخ که با ترتیب زمانی، و فاصله زمانی، معنی و مفهوم می یابند قبل از تحقق آن شرایط و وجود آن مخاطبین و فرارسیدن زمان آن بیانات، آنهم یکجا و با هم جمع شده و دفعه نازل شوند؟26
پاسخ آن است که این امر نیز نظیر نطقها و اعلامیه هاست که قبل از زمان القاء آن به مردم تهیه می‌شود و یا طرحهای متعددی که در عرض یکدیگر نبوده بلکه درطول یکدیگرند و باصطلاح طرح روی طرح می باشند منتهی در طرحهای انسانی بلحاظ محدودیت اطلاع انسان از آینده طرحها بصورت شرطی بیان می‌شوند و نیز خطابات مبنتی بر رفتارهای فردی و گروهی را نمی توان چندان دقیق تنظیم کرد ولی این نواقص در بیانات قرآنی مصداق ندارد از سوی دیگر با توجه به آنکه نزول دفعی به طور مستقیم برای عمل و ابلاغ به مردم نیست مشکلی در این جهت وجود ندارد بعلاوه بنابر آنچه مرحوم علامه «رضوان الله تعالی علیه» فرموده اند نزول دفعی بصورت اجمال و بساطت است و لهذا امور یاد شده بصورت تفصیلی نازل نشده و اشکال از اساس منتفی است والله العالم بالصواب.
تفاوت فرمایش علامه باقول الهام گرفته از روایات
در بیانات مرحوم علامه طباطبایی ره سه نکته وجود دارد که ظاهر روایات نسبت به آن ساکت و شاید بتوان گفت با آن منافات دارد و نیازمند توجیه است:
نخست آنکه طبق بیان ایشان، در نزول دفعی، قرآن مجید بصورت اجمال و بساطت نازل شده، و در نزول تدریجی وجود تفصیل یافته آن، فرود آمده است ولی روایات ظهور در آن دارند که همان وجود تفصیلی در شب قدر یکجا و جمله واحده تنزل یافته است و دست کم نسبت به آن ساکت است، ولی صرف نظر از تأملی که در برخی از ادله ایشان مطرح است، می توان گفت که آیات شریفه دلالت بر آن دارد که شب قدر شب کثرت و تفریق است و با وجود تفصیلی قرآن و نزولش در شب قدر تناسب دارد. تبیین آیات و روایات بگونه ای که قابل جمع با بیانات مرحوم علامه (ره) باشد به این صورت ممکن است که گفته شود این نزول دفعی عین آن نزول تدریجی است و از مصادیق اجمالی عین کشف تفصیلی در فلسفه است. 27
دومین تفاوت آن است که منزل علیه در روایات در نزول دفعی بیت المعمور یا «سفره کرام» اند و در نزول تدریجی قلب مقدس رسول گرامی اسلام «صلی الله علیه و آله». ولی طبق بیان مرحوم علمه ره منزل علیه در دو نزول، قلب مقدس آن حضرت «صلی الله علیه و آله» است. برای این مدعا با توجه به بیانات ایشان دو دلیل می توان اقامه کرد نخست آنکه آیات شریفه: لا تحرک به لسانک لتعجل به ان علینا جمعه و قرآنه (17/16/ قیامت) و لاتجعل بالقرآن من قبل ان یضی الیک وحیه (114/ طه) دلالت بر علم پیامبر «صلی الله علیه و آله» به قرآن قبل از نزول یا انقضاء نزول تدریجی دارد، و این علم در اثر همان نزول دفعی بر آن حضرت است ولی در جمع بین روایات و فرمایش ایشان می توان گفت، نزول قرآن بر بیت المعمور نزول به مرحله ای است که پیامبر می تواند به آن علم پیدا کند، و این مسئله امر عجیبی نیست در جائیکه دلالت بر آن دارد که «مطهرون» وجود متعالی قرآن در لوح محفوظ را «مس» کرده و از حقایق آن مطلع می‌شوند. بنابراین امکان دارد با وجود آنکه قرآن بر پیامبر (صلی الله علیه و آله) نازل نشده است آن وجود مقدس نسبت به آن اشراف علمی حاصل کند، و قبل از نزول تدریجی نسبت به کل آن اطلاع داشته باشد.
این مطلب وجه جمع مناسبی بین آیات نزول دفعی و آیات «17/16 قیامت» و « 114/ طه» است. و موید آن آیات «انه لقرآن کریم فی کتاب مکنون لایمسه الا المطهرون 79-77 / واقعه» می‌باشد. این نکته نیز شایان ذکر است که ایشان در مورد کاربرد ماده نزول در قالبهای باب افعال و تفعیل تبیین ویژه ای دارند که می تواند موید همین دیدگاه باشند ولی قابل مناقشه است.
خلاصه آن بیان این است که: باب افعال و تفعیل که هر دو، فعل لازم را متعدی می‌کنند دارای خصوصیات ویژه ای هستند، از جمله آن که باب تفعیل بر تدریج دلالت دارد و باب افعال دفعی بودن و عدم تدریج را می‌رساند. و درم ورد نزول قرآن این ماده هم در قالب باب افعال بکار رفته و هم در قالب باب تفعیل، در مواردی که در باب افعال بکار رفته دلالت بر نزول دفعی قرآن جمله واحده دارد، و در مواردی که در باب تفعیل قرار گرفته دلالت بر نزول تدریجی قرآن می‌کند. ایشان بر همین اساس، در صدد توجیه کلیه آیاتی برآورده اند که، در قالب باب تفعیل آمده ولی در مقام بیان نزول دفعی قرآن است و یا در قالب باب افعال است ولی از نزول تدریجی قرآن سخن می‌گوید، مانند آیه شریفه:
«و قال الذین کفروا لو لانرل علیه القرآن جمله واحده 32/ فرقان»که مقصود نزول دفعی است ولی از واژه نزل و از قالب باب تفعیل استفاده شده است، و آیه شریفه «انا انزلناه قرأنا عربیاً لعلکم تعقلون 2/ یوسف» که در مقام باین نزول تدریجی قرآن شریف بود ولی در قالب باب افعال بیان فرموده است. این مطلب و ونیز مشابه این توجیهات را در مواردی که نزول در مورد غیر قرآن بکار رفته است نیز ذکر ‌کرده‌اند . 28
ولی گذشته از آنچه که برخی مفسرین ادعا ‌کرده‌اند مبنی بر این که, این عمر غالبا در افعالی است که ثلاثی مجردشان متعدی است 29 بعلاوه در افعالی که قبل از تضعیف لازم اند و بعد از تضعیف متعدی می‌شوند, همین متعدی شدن نشانه عدم اراده تکثیر است و در مورد بحث نیز چنین است می توان گفت همانطور که در کتب صرف متعرض شده اند, (30) باب تفعیل دلالت بر کثرت گاهی در فاعل مراد است مانند موتت الآ بال یعنی شتران زیادی مردند, و گاهی کثرت در مفعول منظور است, الا بواب یعنی دربهای بسیاری را ببست و گاهی کثرت در خود فعل مورد توجه است مانند طرف الرجل یعنی فعل طواف مکررا تحقق یافته است. در مورد نزول قرآن نیز ممکن است یکی از سه معنای فوق مراد باشد, که در صورت اراده کثرت در مفعول بصورت نزول تدریجی و یا کثرت مفعول نزول ملازم با تدریج از لوازم معنی است و در صورتی که کثرت در فاعل بلحاظ آورندگان وحی مراد باشد تعدد فرشتگان وحی را می فهماند, کثرت در فعل نیز می تواند منظور باشد که در این صورت دلالت بر تعداد مراتب نزول دارد یعنی قرآن که مرحله ای از علم الهی بوده, به مراتب متعدد و مراحل فراوان نزول بعد از نزول داشته, تا به حدی رسیده است که به صورت یک امر خواندنی عربی و قابل فهم, در آمده است 31 افزون بر آن در آیات قرآن و موارد کاربرد نزول و انزال شاهدی بر این مدعا نیست بلکه شواهد بر خلاف آن وجود دارد نظیر آیه شریفه (قال الذین کفروا لولا نزل علیه القرآن جمله واحده کذلک لنثبت به فوادک و ر تلناه ترتیلا ) (32 فرقان )
سومین نکته آنکه, قرآن مجید دو وجود دارد, یک وجود بسیط که در کتاب مبین و لوح محفوظ است و به نزول دفعی بر پیامبر(ص) نازل شده است, و یک وجود مفصل و دارای اجزاء و بخشها که با نزول گردیده است. ایشان برای اثبات مدعای خویش، علاوه بر تفاوت انزال و تنزیل و دلالت اولی بر نزولی دفعی و دومی بر وجود تدریجی و علاوه بر آیات دال بر علم پیامبر «صلی الله علیه و اله» به معارف قرآن پیش از نزول تدریجی، به دو دسته دیگر از آیات شریفه استدلال ‌کرده‌اند ، نخست آیات دلالت کننده بر احکام قرآن قبل از تفصیل آن است 32 مانند آیه شریفه: «کتاب احکمت آیاته ثم فضّت من لدن حکیم خبیر» (1/ هود) و آیه کریمه «لقد جئنا هم بکتاب فصّلناه علی علم» (52 / اعراف) و آیه « و ما کان هذا القرآن ان یفتری من دون الله و لکن تصدیق الذی بین یدیه و تفصیل الکتاب لاریب فیه من رب العالمین» (37/ یونس) و دسته دوم آیات دال بر وجود تاویل برای قرآن و ظهور آن در روز قیامت و نیز آیات دال بر وجود قرآن در لوح محفوظ است.33
آنچه در این مورد قابل طرح است این که: از آیات قرآن به خوبی استفاده می‌شود که قرآن دارای چند وجود است، وجود در لوح محفوظ و نیز وجود تفصیلی و تدریجی و به تعبیر دقیق تر وجود مفروق یا مفرق آن. و نیز اگر از تنزیل قرآن نزولهای پی در پی طولی و درم راحل مختلف استفاده کنیم و نزولها را در طول یکدیگر بدانیم، باز هم وجودهای متعددی غیر از وجود در لوح محفوظ می توان استفاده کرد. و با توجه به آن که نزول قرآن مادی نیست چه بسا بتوان از روایات دال بر دو نزول قرآن هم تعدد وجود قرآن را استفاده نمود هر چند عبارت روایات مشتمل بر واژه یا تعبیری نیست که ظهور در وجود های متعدد قرآن داشته باشد.
بنابراین، اگر مقصود ایشان حصر وجود قرآن در دو وجود است نمی توان آن را مسلم دانست، همچنین ظاهر آیات این است که وجود منزل به نزول دفعی غیر از وجود در لوح محفوظ است، در صورتی که ظاهر بلکه صریح سخن ایشان آن است که همان وجود لوح محفوظی در نزول دفعی تنزّل یافته است. مگر آنکه نزول قرآن به صعود پیامبر(ص) و یا انزال آن توسط آن حضرت و یا أخذ جبرئیل از قلب مقدس آن وجود گرامی برگشت داده شود. 34
نزول تدریجی و تفصیل الکتاب
در بحث قبل گذشت که قرآن مجید دارای وجود بسیطی در لوح محفوظ و عندالله است و از سوی دیگر نزول تدریجی حکایت از وجودی غیر بسیط دارد، این دو نکته نشان می‌دهد که قرآن مجید قبل از نزول تدریجی به حالت مفّصل و مفروق درآمده و سپس نازل (به نزول تدریجی) شده است، پس غیر از نزول تدریجی یک مرحله تفصیل الکتاب هم داریم که مقدمه نزول تدریجی و مقدم بر آن است. این مطلب در برخی از آیات تصریح شده و بر این نکته تاکید شده است که تفصیل کتاب نیز از ناحیه خداوند است، به این معنی که نزول قرآن به این گونه نیست که معانی بر پیامبر(ص) نازل شود و آن حضرت آن را در قالب الفاظ و عبارت ریخته و بر مردم تلاوت فرموده باشد.
آیات دال بر این موضوعات عبارتند از: «کتاب احکمت آیاته ثم فصلت من لدن حکیم خبیر» (1/ هود) و «لقد جئناهم بکتاب فصّلناه علی علم هدی و رحمه لقوم یومنون» (52/ اعراف) و «و ما کان هذا القرآن ان یفتری من دول الله و لکن تصدیق الذی بین یدیه و تفصیل الکتاب لاریب فیه من رب العالمین» (37/ یونس) و «افغیر الله ابتغی حکما و هو الذی انزل الیکم الکتاب مفصّال» (114/ انعام) و «قرانا فرقناه لتقرأه علی الناس علی مکث و نزلناه تزیلاً 35(106/ اسراء)
همانطور که ملاحظه گردید در آیه اخیر اشاره به سر تفصیل کتاب و مفروق ساختن آن شده است، و سپس از نزول قرآن با واژه تنزیل که مستلزم تدریج است سخن می‌گوید، اگر قرآن مفصل نمی شد امکان تلاوت با درنگ وجود نمی داشت.
این نکته نیز شایان ذکر است که، چون «تفصیل الکتاب» در طول و مقدمه نزول و تلاوت تدریجی قرآن است هدف مذکور برای آن نیز مقدمه و در طول هدف و سر نزول تدریجی است.
راز نزول تدریجی
مفسرین در بیان وجوهی ذکر ‌کرده‌اند. برخی از این وجوه عدم تناسب نزول دفعی یا ویژگیهای انسان با توجه به هدف نزول _ قرآن است نظیر:
الف _ پیامبر (ص) امی بوده و خواندن و نوشتن نمی دانسته است در این صورت اگر قرآن بصورت دفعی نازل می شد امکان سهو و نسیان در رساندن قرآن بطور کامل به مردم وجود داشت و هدف نزول قرآن که هدایت انسانها است تحقق نمی یافت.
ب _ اگر قرآن بصورت دفعی نازل می شد و در اختیار مردم قرار می گرفت با توجه به اینکه حفظ آن در همان زمان ممکن نبود به نوشتن آن بصورت یک کتاب اقدام می شد و در چنین شرائطی وجود قرآن بصورت یک کتاب انگیزه ای برای حفظ قرآن در سینه ها وجود نداشت.
ج _ نزول دفعی قرآن به معنی یکجا القا شدن مقرارت و قوانین الهی برای مردم است در حالی که مردم بویژه مردم صدر اسلام آمادگی و تحمل دریافت و پذیرش آن را نداشتند.
د _ اگر نزول دفعی می بود منصب وساطت جبرئیل در نزول از بین می رفت زیرا پیامبر (ص) در نزول تدریجی نیاز به وساطت جبرئیل(ع) دارد.
برخی دیگر فوائد نزول تدریجی را بیان می‌کند نظیر:
الف_ مشاهده مکرر جبرئیل موجب تقویت روحیه پیامبر (ص) می‌شود
ب_ نزول قرآن بصورت تدریجی بعد دیگری از اعجاز آن را ثابت می‌کند که در عین آنکه بصورت پراکنده و متفرق نازل شده است هماهنگ و منسجم است.
ج _چون در نزول تدریجی آیات قرآن متناسب با شرائط و همزمان با آنها نازل می‌شود فصاحت و بلاغت آن تأمین شد و اعجاز در فصاحت و بلاغت ثابت می‌گردد.
د_ نزول تدریجی عجز بشر را از آوردن قرآن به تعداد نزولهای تدریجی و یا سوره هائی که تدریجاً نازل می‌شود اثبات می‌کند و تحدی تکرار میشود36.
ولی رازهائی که ذکر شد علاوه بر آنکه صرفاً توجیه هائی است که به ذهن صاحبان آن رسیده است و ریشه در معارف قرآنی و روائی ندارد، نمی‌تواند راز نزول تدریجی قرآن باشد بلکه برخی از آنها برخاسته از عدم معرفت به مقام مقدس رسول گرامی اسلام (ص) است، برخی از اتفاق کافی برخوردار نبوده و قابل مناقشه است، پاره ای از آنها که صحیح به نظر می رسد بیان کننده اثر نزول تدریجی است نه راز نزول تدریجی قرآن.
آنچه که در باب راز نزول تدریجی از آیات قرآن مجید می توان استفاده کرد، سه نکته است که از آیات شریفه 106 سوره بنی اسرائیل و 32- 33 سوره فرقان بدست می‌آید. در سوره بنی‌اسرائیل چنین می خوانیم:
«و قرآناً فرقناه لتقراه علی الناس علی مکث و نزلناه تنزیلاً» در این آیه هر چند از راز مفصل و مفروق شدن قرآن سخن گفته شده است ولی هدف یاد شده هدفی است که اثرش بر نزول تدریجی قرآن مترتب می‌شود از آیه شریفه چنین استفاده می‌شود که تحقیق اهداف قرآن در گرو آن است که آیات در سطحی که قابل درک انسانهاست نازل شود و به صورت بخشهای مختلف در مقطعهای مختلف زمانی را درنگ و تأنی بر مردم تلاوت شود و چنین امر مستلزم آن است که هم حقیقت قرآن که مرتبه ای از علم الهی بوده و از بالاترین مراتب بساطت برخوردار است مفروق و بخش بخش گردد «فرقناه» و افزون بر آن در مراحل مختلف نزول پس از نزول داشته باشد تا حدی قابل فهم و دریافت انسانها گردد «و نزلناه تنزیلا» و خداوند متعال این دو امر را تحقق بخشیده تا قرائت قرآن با درنگ پذیر گردد. 37
به هر حال یکی از اسرار نزول تدریجی قرآن آن است که پیامبر (ص) آیات را با درنگ بر مردم بخواند. قرائت با درنگ از یک سو زمینه فهم و دریافت بهتر آن را فراهم می سازد و از سوی دیگر با فراهم آمدن تدریجی شرائط درونی و بیرونی، زمینه پذیرش و تحمل مفاهیم بلند آن و عمل کردن به دستورات آن حاصل می‌گردد. در این صورت هدف قرآن که درک و فهم، تحت تاثیر قرار گرفتن و پذیرش قلبی و عمل به دستورات آن است تحقق می‌یابد. در یک جمله تلاوت با درنگ زمینه های لازم برای بهره گیری از قرآن را فراهم می سازد. و این امر وابسته به مفروق شدن و نزول تدریجی است.
چنانکه آیات قرآن و روایات شریفه یکی از آداب قرائت قرآن را «ترتیل» دانسته اند و در بیان مقصود از ترتیل در روایات آمده است: ترتیل آن است که در آیا ت قرآن در درنگ کنی و در فکر به پایان رساندن آیه نباشی آیات را بروشنی و با صوت دلنشین بخوانی و با آن بر دلهای سنگ شده و سخت برکوبی تا نرم و خاشع شود. 38
دریافت صحیح و درست و به موقع آیات الهی زمینه بیشتر برای پذیرش و تاثیر از آن فراهم می سازد, چنانچه روایت به آن اشعار دارد. افزون بر آن, نزول آیات به طور تدریجی و تلاوت با درنگ پیامبر (ص) بر مردم, موجب می شود که با عمل به قرآن به تدریج, آمادگی و شایستگی دریافت و هضم آیات و دستورات بعدی, و تحمل معارف سنگین قرآن بر ایشان حاصل شود چنانچه در مورد شخص رسول گرامی اسلام « صلی الله علیه و آله » می فرماید: « یا ایها المزمل قم اللیل الا قلیلا نصفه او انقص منه قلیلا اوزد علیه ورتل القرآن ترتیلا انا سنلقی علیک قولا ثقیلا » (1تا 5|مزمل ) این آیات دلالت بر آن دارد که تلاوت با ترتیل و نماز شب که از دستورات نازل شده در قرآن است 39 زمینه ساز تحمل قول ثقیل ( قرآن ) است. راز نزول تدریجی در رابطه با مردم روشن گشت ولی قرآن مجید در این مسئله بیشتر بر آثار این نوع نزول نسبت به شخص پیامبر (ص) تاکید دارد و در سوره فرقان آیه 33-32 می فرماید: « و قال الذین کفرو لولا نزل علیه القرآن جمله وا حد کذلک لنثبت به فوادک و رتلنا ترتیلا و لا یا تونک به مبثل الا جئناک بالحق و احسن تفسیرا ». اولین راز نزول تدریجی در این آیه شریفه تثبیت قلب مقدس رسول اکرم « صلی الله علیه و آله » است, که در آیه شریفه « کلا علیک من انباء الرسل ما نثبت به فوادک و جا ئک فی هذه الحق وموعظه و ذکری للمومنین » (120| هود ) نیز به عنوان هدف و راز بیان داستان پیامبر علیهم السلام برای پیامبر اسلام (ص) ذکر شده است.
تثبیت به معنی جایگزین و استوار ساختن, زمینه و شرائط ثبات را برای چیزی یا فردی فراهم آوردن ثبات بخشیدن است, و در برابر آن لغزش و اضطراب قرار دارد. مقصود از تثبیت قلب پیامبر (ص) پایداری و استواری بخشیدن و تقویت روحی آن وجود مقدس است, تا در انجام وظائف رسالت و تحمل مشکلات طاقت فرسای آن خللی رخ ندهد, و با تمام توان رسالت الهی را به سرمنزل مقصود برساند. ذکر افسردگی و دلتنگی آن حضرت (ص) از نسبتهای ناروا، طرح درخواستهای نامعقول، بهانه گیریهای بیمورد، و شبهات بی اساس کفار در مورد رسالت در آغاز سوره هود، و ذکر داستانهای انبیاء در کل سوره، و تذییل آن داستانها به آیه شریفه فوق (120/ هود)، گواه روشن بر تفسیر و تبیین فوق از تثبیت فواد است. رابطه ذکر داستان انبیای سلف با تثبیت فواد به معنی فوق روشن است، اما پیوند نزول تدریجی با تثبیت فوأد بدان جهت است که، نزول تدریجی آیات موجب پیوند و رابطه دائمی صاحب فرمان با اعلام کننده و اجرا کننده فرمان است، و اصل ارتباط مکرر، آن هم با بالاترین ارتباط که وحی است از یکسو، و بیان حکم موضوعات و پاسخ شبهات و تبیین حقایق مورد سوال با اختلاف درموقع مناسب که نیاز مبرم به آن احساس می‌شود از سوی دیگر، و تأیید و تأکید بر حقانیت دعوت و رسالت و وعده نصرت و یاری تذکر وجود پشتوانه قوی بلکه بالاترین پشتوانه از سوی مردم، بهترین و بیشترین زمینه را برای اثبات بر طریقه حق و تحمل مشکلات و آسان شدن آنها و پایداری و استواری در دین فراهم می سازد، و عوامل هر گونه لغزش یا خللی را از بین می برد. و آیه شریفه «لو لا ان ثبتناک لقد کدت ترکن الیهم شیئاً قلیلاً» (74/ اسراء). نیز اشعار به تثبیت پیامبر(ص) در برابر توطئه های و مشکلاتیک ه کفار پدید می آورند دارد مشکلات طاقت فرسائی که می تواند زمینه ساز اتکاء به کفار باشد، در آیه ای دیگر این تثبیت برای مومنین به عنوان اثر نزول آیات بویژه جایگزینی آیه ای با آیه ای دیگر، مطرح شده است.
در آیه 102/ نحل، پس از طرح مسئله تبدیل آیه ای به آیه دیگر و ذکر نسبت دادن افتراء به پیامبر از سوی مشرکان می فرماید:«قل نزّله روح القدس من ربک بالحق لیثبت الذین آمنوا و هدی و بشری للمسلمین». و همین تثبیت نفس و روح است که تثبیت اقدام در مرحله عمل بویژه در میدان جهاد با نفس و با دشمن را بهمراه دارد.
بیان دیگر از تثبیت فواد را جمعی از مفسرین در ذیل آیه ذکر ‌کرده‌اند که عبارت است از، تثبیت معارف قرآنی در قلب مقدس رسول خدا «صلی الله علیه و آله» 40 برخی از مفسرین آن را به تثبیت آن در قلوب مومنین نیز تعمیم داده اند، ولی این بیان چندان تناسبی با ظاهر آیه و تعبیر «نثبت به فوادک»ندارد، مگر آنکه بوجه سابق بازگردد به این صورت که، با جایگزینی به موقع و کامل و صحیح و مناسب معرف قرآن در قلب آن حضرت قلب مقدس آن بزرگوار تثبیت شده تاب و تحمل آن مشکلات را پیدا کند و در ادامه راه استوار و پا برجا بماند. به بیان دیگر تثبیت قلب از راه دریافت معارف بیشتر در موقع مناسب صور ت می گیرد. جمله و «رتلناه ترتیلا» ممکن است به سه نکته اشاره داشته باشد نخست آنکه به همین منظور (تثبیت فواد) آیا ت قرآن علاوه بر نزول تدریجی با درنگ و مهلت خوانده می‌شود تا تثبیت فواد به بهترین وجه صورت پذیرد و دوم آنکه علی رغم تفرقه ای که بین آیات در اثر نزول تدریجی حاصل می‌شود پیوند آیات با یکدیگر حفظ می‌شود و روابط قطع نیم شو د و سوم آنکه این حفظ پیوند و ارتباط آیا تو با درنگ خواندن به شکل خاصی صورت می گیرد که دو امر یاد شده به بهترین صورت حاصل آید. این نکات اولاً از مفهوم لغوی ترتیل که بمعنی خواندن و تلاوت پشت سرهم و در عین حال با درنگ و تمهل است 42و ثانیاً از بیان آن در قالب مفعول مطلق استفاده می‌شود. ادامه آیه بدو هدف دیگر اشعار دارد نخست آنکه در مسائلی که شرائط ویژه در طول نزول تدریجی مطرح می شو دو دیدگاهای مختلف و یا دیدگاها واحد باطل و نادرستی مطرح می‌شود بوسیله نزول تدریجی، حقیقت امر را روشن ساخته و آنچه حق است را بر تو نازل می کنیم و توصیف های باطل را مشخص می سازیم «و لایا تونک بمثل الا جئناک بالحق» (33/ فرقان) دوم آنکه بهترین تبیین شبهات مطروحه را در اختیارات قرار می دهیم. «و احسن تفسیراً» (33/ فرقان) تغییر لحن آیه شریفه در ادامه شاید برای دلالت بر این نکته باشد که ، این دو امر اخیر در صورت نزول دفعی نیز قابلیت تحقق دارند ولی در نزول تدریجی بصورت بهتر و موثرتری القاء می‌گردد.
--------------------------------------------------------------------------------
پى‌نوشت‌ها
26. ر. ک به: علامه طباطبایی(ره) المیزان، ج2، ص ص 16- 15 و ج 18، ص 131.
27. مطلب اخیر (خصوصیت شب قدر) را حضرت آیت الله جوادی آملی دام عزه در تفسیر موضوعی ارزشمندی خویش بیان فرموده اند و نتیجه گرفته اند که باید اجمال در عین کشف تفصیلی باشد. ر. ک به: عبدا الله جوادی آملی، تفسیر موضوعی، ج 3، ص ص 9- 148 و ج 4، ص ص 2- 251
28. ر. ک به: علامه طباطبایی(ره) المیزان، ذیل آیات مربوطه و از جمله ج 2، ص 16، دلالت واژه تنزیل و مشتقات این باب بر تدریج را برخی از لغوبین و مفسرین دیگر نیز گفته اند از جمله ر. ک به: فخر رازی، التفسیر الکبیر، ج 2، ص 116
29. ر. ک به آلوسی، تفسیر روح المعانی، ج 1، ص 193
30. از جمله ر. ک به: سعد الدین تفتازانی، شرح التصریف، ص 3
31. البته کثرت در نزول می تواند بلحاظ نزول تدریجی قرآن باشد که در طول 23 سال فعل نزول مکرراً تحقق یافته و هر بار مقداری از آیات نازل شده ولی با توجه به هدف و اوصافی که در آیات ذکر شده کثرت در مفعول بیشتر مناسب است تا کثرت در فعل به این معنی که مذکور افتاد.
32. از این آیه چنین استفاده می فرمایند که، قرآن دارای یک مرحله احکام و بساطت و یک مرحله تفصیل است همین نوع استفاده در مجمع البیان نیز به عنوان یک قول ذکر شده است ر. ک به مجمع البیان، ج 5، ص 141
33. ر. ک به: علامه طباطبایی(ره) المیزان، ج 2، ص ص 16-19
34. این سه بیان نیازمند توضیح و تبیین است که در حوصله این نوشتار نمی گنجد
35. شایان ذکر است که تفصیل غیر از تفصیل آلایات است که در آیات متعددی مطرح شده است و مقصود تبیین آیات و با بیان روشن آنها مطرح کردن است.
36. ر. ک به: فخر رازی، التفسیر الکبیر، ج 24، ص 79
37. این احتمال هم وجود دارد که مقصود از «تزلناه تنزیلا» نزول تدریجی قرآن باشد که در این صورت تفصیل کتاب و نزول تدریجی به عنوان زمینه قرائت با درنگ ذکر شده است.
38. ر. ک به: الطبرسی، مجمع البیان، ج 10، ص 378
39. و من اللیل فتهجدبه نافله لک عسی ان یبعثک ربک مقاماً محموداً 79/ اسراء
40. از جلمه ر. ک به: المیزان، ج 17، ص ص 214- 210 که بیان جالبی در این زمینه ایراد فرموده اند.
41. ر. ک به: علامه طباطبایی(ره) المیزان، ج 15، ص ص 214 – 210
42. ر. ک به: کتب لغت و تفسیر از جمله مجمع البیان، ج 7 ص 169 و ج 10 ص 336 و تفسیر الکبیر و ج 3، ص 173 و ج 24 ص 79.

تبلیغات