با گذشت حدود چهل سال از تصویب قانون عملیات بانکی بدون ربا، هنوز بسیاری به موفقیت نظام بانکی در رابطه با حذف ربا تردید دارند. ازاین رو برخی از محققان در طول سالیان متمادی به دنبال بازنگری در قانون عملیات بانکی بدون ربا بودند و یکی از اهداف خود را در کنار ارتقاء کارآمدی نظام بانکی، حذف ربا معرفی کرده اند. گویا تلقی ایشان آن است که ناکارآمدی نظام بانکی و وجود شبهه ربا در عملیات بانک داری بدون ربا به خاطر نقایص قانون فعلی است و با تغییر و اصلاح قانون، هر دو مشکل حل خواهد شد. در تحقیق حاضر به روش تحلیلی توصیفی مشکل دوم، یعنی وجود شبهه ربا بررسی شده و نتایج آن نشان می دهد عوامل متعددی هم چون کاستی های قانون عملیات بانکی بدون ربا، وجود اشکال در محتوای آئین نامه های اجرایی و بخش نامه ها، مشکلات مربوط به محتوای قراردادها، عملکرد نامطلوب مدیران و کارکنان و مشتریان بانک، پیچیدگی قراردادهای ترکیبی (مورد استفاده در بانک داری بدون ربا) نسبت به قرض ربوی، محدودیت های ذاتی نهاد بانک به عنوان بستری برای تحقق بانک داری بدون ربا هرکدام به نوعی زمینه ساز بی اعتمادی عمومی بوده اند. اما آنچه بیش از همه مؤثر بوده، عامل چهارم یعنی عمل کرد ضعیف متصدیان و مشتریان بانک است که آن هم به دلیل فقدان آگاهی لازم نسبت مفاد قراردادها و همچنین فقدان انگیزه کافی نسبت به اجرای دقیق آن است. پیشنهاد می شود مسئله آموزش مشتریان و متصدیان بانک و برنامه ریزی برای ارتقاء فرهنگ رعایت قانون و شرع در قراردادهای بانکی باید در متن قانون گنجانده شده و بانک مرکزی یا نهاد دیگری عهده دار جریان آموزش در کشور باشد.