تحلیل ناآرامی های پاییز 1401 جمهوری اسلامی ایران براساس نظریه کنش ارتباطی یورگن هابرماس
آرشیو
چکیده
ناآرامی و اعتراضات و نحوه کنترل این پدیده، از جمله مسائلی است که در پی تغییرات سیاسی اجتماعی پس از جنگ تحمیلی در برخی نقاط کشور برای مسئولان جمهوری اسلامی اهمیت خاصی پیدا کرده و تلاش هایی از سوی حاکمیت برای تقویت سیستم های امنیتی و انتظامی بعنوان منابع کنترل اجتماعی صورت گرفته است. این اعتراضات موجی از نظریه پردازی را در رابطه با ماهیت، ریشه ها و پیامدهای موضوع بدنبال داشت. بسیاری از تحلیل گران به نقد و تحلیل این موضوع پرداخته و تعابیر متفاوتی بکار گرفته اند که حاکی از تفاسیر گوناگون و گاهاً متعارض است که با عناوینی همچون اغتشاش اجتماعی، جنبش اجتماعی، فتنه جدید و ... در دست نقد و تحلیل است. بررسی ناآرامی های اخیر از منظر نظریه کنش ارتباطی هابرماس از آنجایی حائز اهمیت است که برخلاف نظریه های اثبات گرایی که با نگاه تبیینی به مسائل اجتماعی می پردازند و با رویکردی محافظه کارانه به دنبال نظم و ثبات هستند، در این نظریه انتقادی به کنش های فردی و گروهی با رویکردی اجتماعی توجه می شود. این مقاله با بهره مندی از روش توصیفی-تحلیلی و براساس گزارشات میدانی و مطالعه اسناد کتابخانه ای، با طرح این سوال که ناآرامی های پاییز 1401 در جمهوری اسلامی ایران براساس چه مولفه یا مولفه هایی قابل تبیین است؟ بدنبال آزمون فرضیه ای است که کاربست نظریه کنش ارتباطی را در تحلیل اعتراضات سیاسی و اجتماعی موثر می داند. همچنین فقدان و یا خلاء انجام پژوهشی در زمینه بررسی نظری علل حوادث از دیدگاه نظریه کنش ارتباطی هدف انجام پژوهش مزبور بوده استAnalysis of the Unrest in the Fall of 1401 in the Islamic Republic of Iran based on the Communicative Action Theory of Jürgen Habermas
Unrest and protests and how to control this phenomenon are among the issues that have become particularly important for the officials of the Islamic Republic following the social political changes after the imposition of war in some parts of the country and efforts by the government to strengthen the security and police systems. It has been used as a source of social control. These protests followed a wave of theorizing about the nature, roots and consequences of the issue. Many analysts have criticized and analyzed this issue and have used different interpretations that indicate various and sometimes conflicting interpretations, which are under criticism and analysis with titles such as social unrest, social movement, new sedition, etc. Is. Examining the recent unrest from the perspective of Habermas' theory of communicative action is important since unlike positivist theories that deal with social issues with an explanatory view and seek order and stability with a conservative approach, in this theory Criticism is paid to individual and group actions with a social approach. Using the descriptive-analytical method and based on field reports and the study of library documents, this article raises the question that the unrest in the fall of 1401 in the Islamic Republic of Iran can be explained based on what component or components? It seeks to test the hypothesis that the application of communicative action theory is effective in the analysis of political and social protests. Also, the lack or vacuum of conducting research in the field of theoretical investigation of the causes of accidents from the perspective of communication action theory has been the purpose of this research.
Critical Theory, Communicative Action, Life of the World, System, Unrest of Autumn 1401