دین پرمسئله ترین و گسترده ترین پدیده اجتماعی است. اندیشمندان بسیاری به بررسی این پدیده در ابعاد مختلف پرداخته اند. نگاه کارکردگرایانه به دین می تواند پاسخگوی بسیاری از مسائل نوپدیدار از اصل و اساس دین باشد. از میان جامعه شناسان ماکس وبر با نگاهی کارکردگرایانه توانسته است برای دین برخی از کارکردها را برشمارد. هرچند که با دیدی تقلیل گرایانه به دین نگریسته و کارکرد دین را منحصر در دنیا و بعد جسمانی انسان کرده است. در مقابل، علامه طباطبائی اندیشمند اسلامی، در ضمن تبیین عقلانی از دین، با نگاهی گسترده تر به دین و ابعاد کارکردی آن پرداخته است. در بررسی تطبیقی نظرات این دو اندیشمند، گرچه مبانی نظریشان اعم از هستی شناسی و انسان شناسی با هم تفاوت چشم گیری دارد؛ اما هر دو اندیشمند با رهیافت معناگرایانه، دین را پاسخی به چالش بی معنایی زندگی می دانند. اینکه دین می تواند تصویری از هستی ارائه دهد که رنج ها را توجیه کند و خدایی عادل برای انسان نمایان کند؛ وجه مشترک هر دو اندیشمند است. کارکرد مشترک دیگر دین از نظر این دو اندیشمند تأثیر گزاره های آن بر رشد اقتصادی است.