حاصل سخنان امام محمدباقر علیه السلام به جابربن یزید جعفی چنین بود: مؤمن در این دنیا مشغول مبارزه و کشتی گرفتن با نفس است. گاه خداوند متعال توفیق می دهد و او بر نفسش غالب می شود و گاه نفس چیره می شود و او را زمین گیر می کند. خداوند متعال باز هم یاری می کند و مؤمن را به صحنه مبارزه بازمی گرداند تا با تصمیم جدی تر نبرد را از سر گیرد. این فرآیند تا پایان زندگی ادامه دارد. حضرت برای تقویت عزم و اراده انسان برای مبارزه با نفس و درباره لغزشگاه هایی هشدار داده اند که شیطان می تواند انسان را به سوی آنها سوق دهد و به کمک هوای نفس موجب سقوط انسان شود. حضرت درباره لغزش هایی که در گذشته از انسان سر زده است، فرمودند که باید پرونده گناهان را بازخوانی کرد و درصدد توبه و جبران آنها برآمد. فرض کلام امام علیه السلام، انسان مؤمن بود. کسی که ایمانش استوار است و وارد میدان مبارزه با نفس شده است، باید دقت کند تا شکست نخورد و بر نفس چیره شود. اکنون این پرسش مطرح می شود که ایمان چیست؟ چه مؤلفه هایی دارد؟ چگونه به دست می آید و حفظ می شود؟ البته بین ایمان و عمل رابطه تنگاتنگی برقرار است؛ اگر عملِ انسان درست باشد، یعنی از کارهای حرام و خطا پرهیز کند و عملی را انجام دهد که رضای خداوند متعال را جلب می کند، ایمان نیز استوار می شود. از آنجاکه امام باقر علیه السلام در سخنانشان به این مباحث تصریح نکرده اند، برای تکمیل بحث از روایتی علوی در نهج البلاغه بهره مند می شویم.