ازجمله مسائل اجتماعی حوزه زنان و خانواده در جامعه امروز ایران، روند رو به تزاید «تجرد زنان و دختران» است. تجرد، اعم از تجرد ابتدایی و تجرد ثانوی و متأخر، از علل و عوامل شخصی و ساختاری متعددی ناشی شده و آثار و نتایج زیانباری در سطوح فردی و اجتماعی به همراه دارد. نظربه جایگاه قدسی ازدواج و تشکیل خانواده در متون دینی و گفتمان مذهبی غالب جامعه ایران، تأخیر در ازدواج، به ویژه تأخیر طولانی مدت یا محرومیت قطعی از آنچه از ناحیه مرد و یا زن و تجردگزینی، با فلسفه وجودی خانواده در نظام ارزشی اسلام تعارض دارد. پذیرش این وضعیت از ناحیه مردان، غالباً اختیاری و از ناحیه زنان، غالباً غیراختیاری است. جمعیت شناسان با استناد به دلایل مختلف، تجرد زنان در مقیاس وسیع را امری آسیبی تلقی کرده و سیاستگذاری و برنامه ریزی فرهنگی اجتماعی برای کاهش و تعدیل آن را اجتناب ناپذیر می دانند. این نوشتار درصدد است تا با ارجاع به آمارها و مطالعات و پژوهش های انجام شده، این موضوع را از منظر تئوریک، و با محوریت جامعه ایران بعد از انقلاب؛ توصیف، تفسیر و تبیین کند. روش این مطالعه، در مقام گردآوری اطلاعات، اسنادی و در مقام تفسیر و تبیین، تحلیلی و استنتاجی است. در بخش پایانی، به راه کارهای مواجه با این موضوع اشاره شده است.