امروزه، منتورینگ در اکثر سازمان ها و همچنین آموزش وپرورش بسیاری از کشورها مرسوم است. در کشور ما با وجود نبود نقش رسمی ای تحت این عنوان، بسیاری از وظایف و کارکردهای منتور (معلم ارشد) را مدیر مدرسه و معلمان باسابقه، به طور غیررسمی پوشش می دهند. هدف این پژوهش، بررسی میزان پوشش این کارکردها در مدارس ابتدایی جنوب شهر تهران و یافتن رابطه بین این متغیر و خودکارآمدی معلمان تازه کار بود. تحقیق حاضر، از نوع کاربردی و روش تحقیق، توصیفی و همبستگی می باشد. جامعه آماری، کلیه معلمان تازه کار ابتدایی مناطق 15تا 19تهران به تعداد524 نفر بود. حجم نمونه، براساس فرمول کوکران 245 نفر محاسبه و 232 پرسش نامه تکمیل شد. از دو پرسش نامه خودکارآمدی شان موران و ولفولک هوی (2001) و پرسش نامه ای که محقق با اقتباس و رعایت ساختار عاملی پرسش نامه منتورینگ نوئه (1988) برای سنجش معلم ارشدی ساخته است استفاده و آلفای کرونباخ آن ها 961/0و 945/0 محاسبه شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آمار توصیفی و روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون و اسپیرمن، تی تک نمونه ای و رگرسیون یک متغیره استفاده گردید. نتایج، حاکی از پایین بودن میزان کاربست معلم ارشدی به ویژه کارکرد مربی گری (با میانگین 21/2 از 5) بود که نیاز به تعریف نقش رسمی ای تحت عنوان منتور را در نظام آموزشی ما ضروری نشان می دهد. همچنین بین معلم ارشدی و تمام کارکردهای فرعیِ آن به جز مشاوره با خودکارآمدی معلمان تازه کار، رابطه مثبت و معناداری وجود داشت (712/0=r). در آخر، معلم ارشدی توانست حدود 50 درصد، خودکارآمدی را پیش بینی کند.