روشن شدن محل نزاع بین معتزله و امامیه، در مسئله تفویض و امر بین امرین و بررسی مبانی آنها وجهه همت پژوهش پیش رو است. آنچه معتزله را به نظریه تفویض کشانده، چگونگی تأثیر مسائلی چون قدرت و اراده است، که باید با روش عقلی نقلی مورد بررسی قرار گیرد. معتزله استطاعت را به دلائلی مقدم بر فعل دانسته و بدین بیان انسان را حقیقتاً فاعل می دانند. معتزله معتقدند نمی توان دو قادر بر یک فعل اجتماع کنند، درحالی که هرکدام انگیزه ای خلاف یکدیگر دارند. لذا قدرت خداوند را انکار کرده اند تا تکلیف، ثواب و عقاب معنا یابد؛ فعل قبیح از خداوند صورت نگیرد و عدالت و حکمت او حفظ شود. در معنای استطاعت، میان برخی از متکلمان امامیه اختلاف است؛ اما در نهایت همه استطاعت انسان و قدرت خداوند را پذیرفته اند. امامیه انسان را فاعل مباشر و خداوند را فاعل بالسبب می دانند. بدین معنا هر دو فاعل حقیقی نامیده می شوند. نسبت به افعال قبیح، انسان فاعل مستقیم و خداوند فاعل با واسطه و بالعرض است.