«خلافت الهی» ازجمله مبانی کلامی مشروعیت سیاسی و همچنین روش تعیین حاکم به شمار می آید که دیدگاه های گوناگون از نصب الهی تا انتخاب مردم در این زمینه از آن بهره برده و سعی در ابتنای نظریه خود بر آن داشته اند. در تحقیق پیش رو با روشی تحلیلی توصیفی به رابطه مشروعیت و خلافت الهی انسان از دیدگاه محمد عماره خواهیم پرداخت. عماره خلافت الهی بشر را از مبانی نظریه انتخاب حاکم توسط مردم قلمداد کرده است. وی با توجه به دیدگاهی که در توحید در تشریع اتخاذ می کند، منشأ مشروعیت حاکم را الهی می داند، اما با توجه به انگاره نادرست او در باب خلافت الهی انسان، روش تعیین حاکم را انتخاب و رأی مردم تلقی می کند. این تلقی علاوه بر ناهمخوانی با دیدگاه وی در خاتمیت، نبوت و ربوبیت تشریعی، با ادله قطعی عقلی و نقلی نیز در تعارض است.